خضوع در مقابل قدرت الهي
قدرت الهي در ساختن اين ابزارهاي ريز و اين وسائل كوچك، اين سولهاي بدن انسان يا حيوانات و چيدن اينها در مقابل هم و تشكيل يك موضوع عظيم، ايجاد مغز انسان با آن سعهي عظيمي كه تمام آفرينش را بشر در مغز خودش ميچرخاند و از مغز خود براي خلاقيت استفاده ميكند، اين قدرتي كه توانسته است اين مغز را با اين همه اسرار و شگفتيها و توانائيها بوجود بياورد، اين همان قدرتي است كه انسان اگر عالم باشد بطور قهري در مقابل او خاضع ميشود، و هرچه علم انسان و معرفت انسان و تنبه انسان بيشتر باشد خضوعش در مقابل اين قدرت بيشتر خواهد بود. حالا اين فقط علم و قدرت خداست و ما در مقولات ديگر وارد نشديم، لهذا رشتهي سخن گم نشود، گفتيم كه آيه قرآن ميگويد: در عبوديت، براي خدا شريك انتخاب نكنيد، زيرا شما كه خدا راعبوديت ميكنيد، براي اين عبوديت و بندگي خودتان استدلال داريد و ميگوييد: چون او مركز جوشان علم و كانون قدرت است من بطور قهري در مقابل او احساس خضوع دارم و از او اطاعت ميكنم، پس عبوديت خدا تابع يك استدلالي است. ولذا اگر خواستيد غير از خدا را عبوديت بكنيد، چه استدلالي داريد؟ آن كساني كه در عبوديت براي خدا شريك قرار ميدهند، استدلال و منطق و توجيه قانع كننده براي فطرت و براي عقلشان كدام است؟ چگونه ممكن است براي خدا در عبوديت شريك قرار بدهد؟ در حالي كه آن شريك، خصوصيات و توانائيها و اقتدار و آن چيزي كه انسان را به طور قهري وادار ميكند به بندگي و عبوديت ندارد.
|