می رسد روزی به پایان نوبت هجران او
می شود آخر نمایان طلعت رخشان او
می رسد روزی به دوران فصل زیبای ظهور
می رود ایام غیبت میرسد دوران او
میرسد آخر به پایان دوره ظلم و ستم
می رسد مرد عدالت ناجی دستان او
عاقبت آید ز ره آن باقی دست خدا
عاقبت گردد منور چهره پنهان او
زنده خواهد شد زمین از آن مسیحایی نفس
می رسد بر جسم خاکی نفخه رحمان او
می رسد فصل بهار از آن قدوم مهربان
می شود دنیا بهشت از قدرت یزدان او
غم مخور ای عاشق درمانده از ایام هجر
اندکی صبر آید از ره پرتو تابان