0

مبحث چهل و یکم صالحین: پیشواز بهاران

 
aboalfazlm
aboalfazlm
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 323
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث چهل و یکم صالحین: پیشواز بهاران

بهار,خانه تکانی,عید

استقبال از بهار فقط خانه​تکانی نیست

دیوارها یک اثر تاریخی ماندگار از انواع دستنوشته‌ها با رنگ و اسپری، درخانه انگار سال‌هاست روی رنگ به خود ندیده، نرده‌های حیاط حسابی زنگ زده، بالکن خانه کلکسیونی از وسایل به درد نخور، موزاییک‌های جلوی خانه یکی در میان لق شده است؛ دیگر از این بدتر نمی‌شود.

 
 

هنوز یک ماهی تا عید نوروز مانده، اما هستند خانواده هایی که پیشتر از اینها خانه تکانی عید را شروع کرده اند، حسابی به جان در و دیوارهای پذیرایی و اتاق ها افتاده اند، فرش ها را داده اند قالیشویی، پرده ها را شسته اند، پنجره ها را برق انداخته اند، کف زمین را چندباره تی کشیده اند، برای نظافت راه پله ها و پنجره ها کارگر خدماتی آورده اند، خلاصه همه کار کرده اند تا جلوی مهمان های عید آبروداری کنند.

هیچ کم و کسری در کار نیست؛ همه چیز برای استقبال از بهار آماده است، اما انگار یک جای کار هنوز می لنگد.

نمای ظاهر، ویترین خانه

خیلی از ما که ادعایمان می شود مرتب تر و تمیزتر از خودمان انگشت شمار پیدا می شود، از وقتی پایمان را داخل چاردیواری خانه می گذاریم مدام به همدیگر تذکر می دهیم که آشغال زمین نریزیم، به در و دیوار اتاق ها عکس نچسبانیم، حواسمان هست که هر چند ماه پرده ها را بدهیم خشکشویی و...

خلاصه برای این که چاردیواری خانه مان از تمیزی برق بزند هر کاری لازم باشد انجام می دهیم، اما به محض این که پایمان را از چاردیواری خانه بیرون می گذاریم انگار دیگر هیچ چیز این خانه به ما تعلق ندارد. انگار در ورودی خانه، پنجره هایی که به کوچه یا خیابان اصلی دید دارد، بالکن، سنگفرش پیاده رو، جوی کوچکی که از جلوی خانه می گذرد یا حتی نرده های حیاط و در پارکینگ متعلق به همسایه است. این همان نکته کلیدی است که متاسفانه خیلی از شهروندان نسبت به آن بی تفاوت هستند، درون خانه ما هرچقدر هم که تمیز، مرتب و پاکیزه باشد، اما داخل خانه است و هر کسی نمی تواند درون آن را ببیند و این مرتب بودن شما را تحسین کند، اما در مقابل آن بخش هایی از خانه را که در معرض دید رهگذران است به نازیبایی هرچه تمام تر مقابل چشم شهروندان قرار می دهیم تا درباره ما قضاوت کنند، حالا هرچقدر هم که در چاردیواری خانه آدم های مرتبی باشیم.

در یا تابلوی تبلیغاتی

یک تابلوی شلوغ و آشفته، هر کس هرچه دستش آمده روی آن چسبانده، برچسب های ریز و درشت شرکت های خدماتی از لوله بازکنی و تخلیه چاه گرفته تا نظافت منزل، آرایشگاه، کلاس کنکور و... صاحبخانه هم خسته شده از بس برچسب ها را با هزار ترفند تراشیده و جای چسب ها را با کلی سختی و مشقت پاک کرده و فردا دوباره همان آش بوده و همان کاسه و دست آخر هم به این نتیجه رسیده که بهتر است بیشتر از این حساس نشود و در را با همین وضع به حال خودش رها کرد.

البته بد نیست، بالاخره مهمان های عید که از راه برسند از وقتی زنگ خانه را می زنند تا وقتی صاحبخانه در را به رویشان باز کند، فرصت دارند خدمات مورد نیازشان را از تابلوی تبلیغاتی که شما رایگان در مقابل چشم شان قرار داده اید، ببینند و بعد هم در دلشان کلی به بی تفاوتی تان نسبت به این همه نازیبایی بخندند؛ پس باید دست به کار شوید. باز هم باید با همان یک سطل آب و کاردک به جان برچسب ها بیفتید، شاید این بار به یک برخورد ضربتی هم نیاز باشد پس چند تا از شماره ها را بردارید و با آنها تماس بگیرید و تاکید کنید اگر دوباره برچسب شرکت شان را روی در خانه ببینید حتما از آنها به شهرداری شکایت خواهید کرد، این روش را امتحان کنید حتما جواب خواهد داد. راستی از آخرین باری که در خانه را رنگ کرده اید چقدر گذشته؟ بد نیست با یک سطل رنگ، دستی هم به سر و روی در ورودی خانه بکشید.

دیوارها را دریابید

یک پیام عاشقانه، کل کل بچه محل ها سر تیم محبوبشان، بد و بیراه نثار کسی که در این مکان آشغال بریزد، آگهی فروش گوسفند زنده و تخلیه چاه و... همه جمع شده است روی دیوارهای اطراف خانه شما.

به نظر شما دیوارهای کوچه متعلق به کیست؛ اهالی که ساکن آن محل هستند یا شهرداری منطقه؟ اگر منتظرید شهرداری منطقه تان به فکر بیفتد دیوارهای شما را تمیز کند سخت در اشتباهید، درست یا غلط، آنها کارهای مهم تری دارند پس اگر می خواهید دستنوشته های روی دیوارهای اطراف خانه یا آپارتمان تان جلوی چشم مهمان های عید رژه نرود و با خواندن آن کلی به شما و اهالی با ذوق محله تان نخندند، دست به کار شوید.

هر کدام از اهالی، دیوار محدوده در خانه تا خانه بعدی را از نوشته ها پاک کند در این صورت وقتی سر تا ته کوچه را نگاه کنید، می بینید تمام کوچه یکدست تمیز و مرتب شده است.

بالکن یا انباری

کم نیستند شهروندانی که بالکن خانه هایشان کارکرد انباری کوچکی پیدا کرده است، انباری که در آن همه جور خرت و پرتی پیدا می شود، جایی برای جمع کردن وسایل دورریختنی یا گذاشتن شیشه های شور و ترشی، لوله بخاری، نردبان، کارتن های خالی به اضافه چند ردیف بند با لباس های رنگارنگی که روی آن آویزان شده است. در این میان، اوج ابتکار صاحبخانه پوشاندن نمای بالکن به وسیله یک صفحه ایرانیت، نایلون یا پارچه است که به خیال خودش نمایی ایده آل درست می کند، غافل از این که نه تنها راه حل مناسبی برای زیبایی نمای بالکن نیست، بلکه نمای بیرونی خانه را در نظر رهگذران بیشتر شبیه یک سمساری نشان می دهد.

حالا که چیزی به عید نوروز نمانده بهترین کار این است که شما زودتر به استقبال بهار بروید. برای این کار نیازی نیست پول زیادی خرج کنید فقط کافی است گوشه ای از فضای بالکن را با چند گلدان کوچک بنفشه یا درختچه های سبزرنگ که هم به شما و هم به رهگذران حس شادابی و سرسبزی می دهد، تزئین کنید. با این کار باعث می شوید همه از دیدن این همه زیبایی به وجد بیایند.

بهار در حیاط خانه شما

فرقی نمی کند حیاط شخصی داشته باشید یا ساکن مجتمع آپارتمانی باشید که محوطه حیاط بین اهالی مشترک باشد، بد نیست ساکنان مجتمع اندک پولی روی هم بگذارند تا گل و گیاهی در باغچه حیاط کاشته شود، نرده های حیاط را هم فراموش نکنید. اگر زنگ زده یا قدیمی شده است دستی هم به سر و گوش آنها بکشید.

در این ماه آخر سال اداره فضای سبز شهرداری های مناطق گل و گیاه رایگان هم در اختیار ساکنان منطقه قرار می دهند یا باغبان هایی را برای کاشت این گیاهان به منازل شهروندان می فرستند. می توانید از این فرصت استفاده کنید، چند نهال بگیرید و آنها را در حیاط یا اگر جایی مقابل در خانه در مسیر پیاده رو بکارید و به فضای خانه زیبایی دوباره ای ببخشید.

دست به جارو شوید

هر روز صبح خانه تان را جارو می کنید تا وقتی مهمان می رسد یک چوب کبریت هم روی قالی ها پیدا نشود، از نظافتچی ساختمان هم خواسته اید که در این تعطیلات عید یک روز در میان سری هم به واحد شما بزند و راه پله ها را نظافت کند، اما چه می شود فضای مقابل خانه را هم جارویی بکشید؟ می دانیم حتما می گویید این کار دیگر وظیفه رفتگر محله تان است، اما حداقل این روزهای عید کمک حال رفتگر محله تان باشید، کار سختی نیست فقط کافی است آشغال های جلوی در خانه تان را تمیز کنید، با این کار در انجام وظیفه شهروندی خود سنگ تمام می گذارید.

برای یک بار هم که شده هر ساعتی که دلتان خواست زباله ها را بیرون نگذارید و این کار را به ساعت 9 شب موکول کنید. این طور نمای مقابل خانه تان، هم زیبا خواهد بود و هم بوی نامطبوعی از آن به مشام نخواهد رسید که باعث تجمع پشه و پاتوق موش ها و گربه های محله شود.

حالا نه تنها چاردیواری خانه، بلکه فضای کوچه و محله تان هم رنگ و بوی بهار به خود گرفته است؛ پس عید شما مبارک!

سه شنبه 20 اسفند 1392  3:11 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 rezamar67 zahra7720
aghjeh
aghjeh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1389 
تعداد پست ها : 230
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:مبحث چهل و یکم صالحین: پیشواز بهاران

*****شعری برای استقبال از بهار از پروین اعتصامی :

بتن پوشید گل، استبرق سرخ
بسر بنهاد نرگس، افسر زر

بهاری لعبتان، آراسته چهر
بکردار پریرویان کشمر

چمن، با سوسن و ریحان منقش
زمین، چون صحف انگلیون مصور

در اوج آسمان، خورشید رخشان
گهی پیدا و دیگر گه مضمر

فلک، از پست رائیها مبرا
جهان، ز الوده کاریها مطهر

******
آتش و آبی بباید میوه را

واجب آید ابر و برق این شیوه را

تا نباشد برق دل و ابر دو چشم

کی نشیند آتش تهدید و خشم ؟

کی بروید سبزه ذوق وصال

کی بجوشد چشمه ها ز اب زلال؟

کی گلستان ، راز گوید با چمن

کی بنفشه عهد بندد با یاسمن

کی چناری کف گشاید در دعا

کی شکوفه سرفشاند در هوا ؟

کی شکوفه آستین پر نثار

برفشاند گردد ایام بهار ؟

کی ز درد لاله را رخ همچو خون

کی گل از کیسه برآرد زر برون

کی بیاید بلبل و گل بو کند

کی چو طالب، فاخته کوکو کند ؟

مولوی

*****

درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند

جهان جوان شد و یاران بعیش بنشستند

بساط سبزه لگد کوب شد به پای نشاط

ز بس که عارف و عامی برقص برجستند.

برآمد باد صبح و بوی نوروز

بکام دوستان و بخت پیروز

بهاری خرمست ای گل کجائی

که بینی بلبلان را ناله و سوز

بهار آمد که هر ساعت رود خاطر به بستانی

بغلغل در سماع آیند هر مرغی بدستانی

بوی گل و بانگ مرغ برخواست

هنگام نشاط و روز صحراست

فراش خزان ورق بیفشاند

نقاش صبا چمن بیاراست

وقتی دل سودائی میرفت ببستانها

بیخویشتنم کردی ، بوی گل و ریحانها

گه نعره زدی بلبل ، گه جامه دریدی گل

با یاد تو افتادم ، از یاد برفت آنها

سعدی

سه شنبه 20 اسفند 1392  3:22 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث چهل و یکم صالحین: پیشواز بهاران

با خانه تکانی به پیشواز بهار برویم!

خانه تکانی به پیشواز بهار برویم!' alt='با خانه تکانی به پیشواز بهار برویم!' /> واحد زنان تبیان زنجان-

حتما شما نیز بارها تجربه‌کرده‌اید که <خانه‌تکانی>‌واقعا بر روح و روان شما تاثیر مثبت می‌گذارد. اگر زمان طولانی در گذشته زندگی کنید، رابطه‌های قدیمی شما را رها نمی‌کند و قادر نیستید روی کار یا دوستان خود متمرکز شوید.

 در چنین شرایطی وقتی اشیای قدیمی را از خود دور می‌کنید، می‌خواهید قسمتی از زندگی گذشته خود را خاتمه دهید و دیگر چیزی شما را به یاد گذشته نیندازد.

 پس از آن انرژی مثبت به شما بازمی‌گردد، کارهای روزانه باز هم باعث لذت شما می‌شوند و مجددا تمایل به ملاقات با دوستان را در خود حس می‌کنید.

شاید بارها و بارها برای شما اتفاق افتاده باشد که اشیاء، کفش و لباس یا وسایل دیگری را که مدت‌ها از آنها استفاده نکرده‌اید، دارید. ولی در عین حال، نمی‌‌توانید از آنها جدا شوید یا آنها را دور بریزید.

 در چنین مواردی نمی‌توانیم به گذشته پایان دهیم و ندانسته به آن وابسته می‌مانیم. در واقع اشیای کهنه و غیرقابل استفاده انرژی منفی تولید می‌کنند. بنابراین اگر می‌خواهید انرژی متناسب و هماهنگی در چاردیواری شخصی خود به دست آورید، ابتدا باید خود را از اشیای بی‌اهمیت جدا کنید.

هنر فنگ‌شویی به نظامی از قوانین کهن چین تعلق دارد. این هنر قدیمی و کهن چینی مربوط به ۶ هزار سال قبل است و هدف آن شکل‌دهی‌ هماهنگ مکان زندگی انسان‌ها به صورت با واسطه یا بی‌واسطه است.

 ترجمه لغوی فنگ‌شویی باد و آب است و مفهوم آن این است که هرآنچه در پیرامون ما قرار دارد، از انرژی فعال به وجود آمده است. حتی اشیای بی‌جان مانند صندلی، میز یا ساختمان‌های اداری نیز دارای انرژی سیال هستند.

مفهوم فنگ‌شویی مهار و ذخیره انرژی موجود در هر مکان بدون ذخیره کردن آن است که در تمام سبک‌های متعلق به این هنر انرژی <چی> در نقطه مرکزی آن قرار گرفته است.

 این انرژی در جهان هستی و کائنات جریان می‌یابد و تمام موجودات جاندار و بی‌جان آن را به یکدیگر مرتبط می‌کند.

از هزاران سال پیش چینی‌ها خانه‌های خود را به کمک این هنر (فنگ‌شویی)‌ «مکانی برای خوشبختی» می‌ساختند و می‌آراستند.

هماهنگی و خوشبختی در فنگ‌شویی با نظم و پاکیزگی ارتباط تنگاتنگی دارد؛ زیرا تمام اشیاء و حتی وسایل اضافی تولید انرژی می‌کنند یا حداقل می‌توانند در ناهماهنگی انرژی تاثیرگذار باشند، بنابراین نظافت و مرتب کردن خانه در راس فهرست فنگ‌شویی قرار می‌گیرد.

اثاثیه (مبلمان)‌ منزل را جابه‌جا کنید

یکی از راه‌های هماهنگ‌سازی فضای خانه جا به جا کردن مبلمان به محل‌های مناسب‌تر از لحاظ انرژیک است. این امر باعث می‌شود آن مکان نه‌تنها جلوه کاملا تازه‌ای بیابد، بلکه شما نیز بزودی تاثیر مثبت آن را در محیط خود احساس خواهید کرد.

سعی کنید هرگز مبلمان را طوری نچینید که زوایای تیز آن به سمت شما باشد؛ چرا که این امر باعث تلاقی با انرژی درونی شما شده و آن را برهم می‌زند. توجه داشته باشید مرکز خانه، اتاق و آپارتمان را باید در حد امکان خالی نگه دارید.

چگونگی نور و رنگ

برای تامین انرژی کافی در هر اتاق باید نور تابان و گرم در حد کافی موجود باشد. در طول روز باید در حد امکان نور طبیعی خورشید به داخل خانه بتابد. با کنار زدن پرده‌ها و باز کردن پنجره‌ها به این هدف خواهید رسید.

در هر اتاق منابع نوری مختلفی با شدت‌های متفاوت قرار دهید. گوشه‌های اتاق، طاقچه‌ها، اتاق‌های بدون پنجره و زیر سقف‌های شیب‌دار با تابش نورهای سقفی و دیواری زنده‌تر خواهند شد.

با قرار دادن شمع‌های روشن در نقاط بخصوصی از خانه می‌توان انرژی را قوی‌ترکرد. به کمک‌ رنگ‌ها نیز می‌توان انرژی «چی» را در قسمت‌های بخصوصی افزایش داد، تضعیف، تولید و دفع کرد یا تغییر مکان داد. مثلا رنگ‌های مهیج مانند قرمز یا نارنجی آرامش اتاق خواب را تضعیف می‌کند و ممکن است بر خواب شما تاثیر منفی داشته باشد و بعکس رنگ زرد که رنگ وسطی است، با تمامی جهات همخوانی دارد.

 

سه شنبه 20 اسفند 1392  3:33 PM
تشکرات از این پست
zahra7720
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث چهل و یکم صالحین: پیشواز بهاران

هست ایام عید و فصل بهار
جشن جمشید و گردش گلزار
منوچهری دامغانی
□□□
امروز روز شادی و امسال، سال گل
نیکوست حال ما که نکو باد حال گل
أولوی
□□□
عید است و نو بهار و جهان را جوانیی
هر مرغ را به وصل گلی شادمانیی
امیرشاهی سبزواری
□□□
آمد بهار و یافت جهان اعتدال او
مرغ دل از نشاط برآورد سال نو
طالب آملی
□□□
طوفان گل و جوش بهار است ببینید
اکنون که جهان برسرکار است ببینید
این آینه هایی که نظر خیره نمایند
در دست کدام آینه دار است ببینید
صائب تبریزی
□□□
چوگشت از روی تو دلشاد نوروز
در گنج طرب بگشاد نوروز
کمال الدین اسماعیل
□□□
چوگشت از روی تو دلشاد نوروز
در گنج طرب بگشاد نوروز
کمال الدین اسماعیل
□□□
به جمشید برگوهر افشاندند
مرآن روز را روز تو خواندند
سرسال نو هرمز و فرو دین
برآسوده از رنج دل، دل زکین
فردوسی توسی
نوروز بزرگم، بزن ای مطرب، امروز
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز
منوچهری دامغانی
□□□
نوروز که هرچمن، دل افروز بود
نقش گل و خار عبرت آموز بود
گر جامه به جان ز معرفت نو گردد
هرروز به دل نشاط نوروز بود
شکیب اصفهانی
□□□
تا هست چنین که طبع اطفال
در هرشب عید شادمان است
اهلی شیرازی
□□□
رسید موسم نوروز و روزگار شکفت
فرخنده گلِ شادی، بهار شکفت
فیاض لاهیجی

سه شنبه 20 اسفند 1392  3:35 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
leilamm
leilamm
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:مبحث چهل و یکم صالحین: پیشواز بهاران

خوش به‌حال غنچه‌های نیمه‌باز

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران‌خورده پاک
آسمانِ آبی و ابر سپید
برگ‌های سبز بید

عطر نرگس، رفص باد
نغمۀ شوق پرستوهای شاد
خلوتِ گرم کبوترهای مست

نرم‌نرمک می‌‌رسد اینک بهار
خوش به‌حالِ روزگار

خوش به‌حالِ چشمه‌ها و دشت‌ها
خوش به‌حالِ دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش به‌حالِ غنچه‌های نیمه‌باز
خوش به‌حالِ دختر میخک که می‌خندد به ناز

خوش به‌حالِ جام لبریز از شراب
خوش به‌حالِ آفتاب

ای دلِ من گرچه در این روزگار
جامۀ رنگین نمی‌پوشی به کام
بادۀ رنگین نمی‌بینی به‌ جام
نُقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می‌باید تُهی‌ست
ای دریغ از تو اگر چون گُل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای‌ دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار

گر نکوبی شیشۀ غم را به سنگ
هفت‌رنگش می‌شود هفتاد رنگ

فریدون مشیری از مجموعۀ «ابر و کوچه»

****>>>

دوباره رسیدن فصل بهار
دوباره نو شدن قول و قرار
دوباره محبت و آشتی کنون

 

خوش باشیم تو این دو روز روزگار
دوباره فصل شکفتن دله
دوباره کنار گذاشتن گله

نکنه یه وقتی یادمون بره
که دیگه بر نمیگرده این بهار
عید اومده عید اومده بهاره
شادی رو به خونمون میاره

عید اومده عید اومده بهاه
هر چی از خدا میخوای برات هدیه بیاره
دلا هی بی قراره ثانیه ها رو میشماره

 

بهار خاطرات زمستان شیوانا

سه شنبه 20 اسفند 1392  3:42 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
pebdeniofpersia
pebdeniofpersia
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 2564
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهل و یکم صالحین: پیشواز بهاران

آداب عید نوروز

 

عید نوروز, آداب عید نوروز, نوروز در دیگر کشورها

آداب عید نوروز

 

آداب عید نوروز-عید نوروز چون اعیاد اسلامی، از آداب و رسومی خاص اسلامی برخوردار است و علاوه بر آن، برخی آداب و رسوم نیکو نیز در ایام نوروز در میان مردم ایران زمین، دیده می شود، در ادامه به برخی از این آداب و رسوم اشاره می کنیم:

 

 

 

● نماز عید

یکی از آداب عید نوروز خواندن نماز عید است.شیخ طوسی(ره) فرموده است: نماز ظهر و عصر روز نوروز را که خواندی چهار رکعت نماز با دو سلام (دو رکعت دو رکعت) می خوانی رکعت اول پس از حمد ده بار سوره «قدر» رکعت دوم پس از حمد ده بار سوره «کافرون» رکعت سوم پس از حمد ده بار سوره «توحید» رکعت چهارم پس از حمد ده بار سوره «ناس» و «فلق» (معوذتین). و در پایان نماز سجده شکر بجاآور و در آن دعاکن تا خداوند گناهان ۵۰ ساله ات را ببخشد.

 

 

 

نظافت و لباس تمیز

یکی دیگر از آداب عید نوروز پوشیدن لباس نو و تمیز است.نظافت و رعایت بهداشت و نیز پوشیدن لباس تمیز و استفاده از عطر و بوی خوش در صورت امکان از وظایف اخلاقی و اجتماعی نوروز است. از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک» ؛ «تمیزترین لباست را بپوش و با بهترین عطرت خود را خوشبوی ساز»

 

 

 

● خرید لباس نو و سبز کردن گندم

 

سبز کردن گندم و خرید لباس از دیگر آداب و رسوم عید است.یکی دو روز مانده به آغاز سال جدید (نوروز)، افراد خانواده برای خرید لباس عیدشان به بازار و فروشگاه ها می روند و لباس های نو و پارچه های رنگین، خریداری می کنند. در واقع افراد خانواده با خرید لباس نو و تغییر ظواهر زندگی نشاط خاصی ا به زندگی خود می بخشند.

در برخی از مناطق ایران، به رعایت این آداب و رسوم، بسیار تاکید شده است به عنوان مثال در شیراز، از یکی دو ماه به نوروز مانده شیرازی ها به بازار می روند و لباس عیدشان را می خرند پارچه هایی معمولاً خریداری می شود که دارای رنگ روشن و سرخ یا زرد باشد. آنها معتقدند که لباس را خودشان بدوزند، پارچه آن را روزهای دوشنبه یا جمعه قیچی کنند و نیز روز پنج شنبه ساعت سنگین است و لباس مدتی روی دست می ماند تا دوخته شود، روز سه شنبه اگر بریده شود نصیب دزد یا مرده شور خواهد شد و روز چهار شنبه می سوزد وسایل خانه نیز باید عوض شود و یا تمیز گردد. پختن نان شیرین از جمله کارهایی است که حتماً باید قبل از عید و برای عید انجام بگیرد .

سبز کردن گندم، عدس، تره تیزک، ده پانزده روز به عید مانده در خانه های شیراز صورت می گیرد. برای این کار از ظرفی استفاده می کنند که از جنس مس یا روی باشد و بعد مقداری دانه ابتدا به سلامتی آقا امام زمان (عج) می ریزند و به ترتیب بعد از آن نام اعضای خانواده را می آورند.

 

 

● خانه تکانی

یکی از رسوم پسنده و ارزشهای نیک عید، نظافت و خانه تکانی است که یکی دو هفته پیش از عید خانه تکاتی یا رفت و روب انجام می گیرد و مجدداً اثاثیه را جابه جا می کنند و گردگیری می کنند و دوباره آنها را می چینند در واقع مردم قبل از رسیدن سال نو تحولی در زندگی خود می کنند و خانه را برای پذیرانی از میهمانان عید آماده می سازند.

 

 

● تهیه سفره هفت سین

تهیه سفره هفت سین از دیگر آداب عید نوروز است.بزرگترین نماد آیین نوروز "هفت سین" ، است. "محمد علی دادخواه" که اخیراً پژوهشی با عنوان "نوروز و فلسفه هفت سین" را به نگارش در آورده، در این باره می نویسد: "عدد هفت برگزیده و مقدس است. در سفره نوروزی انتخاب این عدد بسیار قابل توجه است. ایرانیان باستان این عدد را با هفت امشاسپند یا هفت جاودانه مقدس ارتباط می دادند. در نجوم عدد هفت، خانه آرزوهاست و رسیدن به امیدها را در خانه هفتم نوید می دهند. علامه مجلسی می فرماید: آسمان هفت طبقه و زمین هفت طبقه است و هفت ملک یا فرشته موکل برآنند و اگر موقع تحویل سال، هفت آیه از قرآن مجید را که باحرف سین شروع می شودبخوانند آنان را از آفات زمینی و آسمانی محفوظ می دارند."

هفت سین عبارت است از سماق، سیر، سنجد، سمنو، سکه، سرکه، سبزی .

 

 

عید نوروز, آداب عید نوروز, نوروز در دیگر کشورها

آداب عید نوروز

 

 

● یکی از آداب عید نوروز، جمع شدن تمام افراد خانواده بر سر سفره عید در لحظه تحویل سال نو

موقع تحویل سال نو همه اهل خانه با لباس نو بر سر سفره می نشینند، مادر اسپند دود می کنند، یکی از بچه ها شمع روشن می کند، پدر قرآن می خواند و …

هر کدام از این آداب و رسوم عید، فلسفه خاص خود را دارد؛ مادر اسپند دود می کند برای دوری از چشم زخم حسود، با روشن کردن شمع، بر روشنایی خانه و زندگی تاکید می شود و از خانواده بزرگ افراد خانواده می خواهند تا در سال نو، خانه آنها را با شمع وجود پدر و مادر نورانی کند؛ قرآن خوانده می شود تا در آغاز سال نو دل ها به سوی خداوند بزرگ سوق داده شود و از صاحب قرآن خواسته شود که در این سال جدید نیز یار و مددکار اهل خانه باشد، حضور ثابت و گسترده قرآن نه تنها در سفر عید بلکه در تمام آداب اجتماعی نوروز نشان از مردم ایران زمین توجه به قرآن دارد و قرائت قرآن و بوسیدن آن در ساعات تحویل سال از جمله آداب سال تحویل است.

 

بر سر سفره عید، سکه، برنج، آب، ماهی قرمز، آیینه و … نیز دیده می شود که سکه نشان از خیر و برکت و رفاه؛ برنج، نشانی از خیر و برکت و فراوانی؛ آب، نشان صافی و پاکی و روشنایی و گشایش کار؛ ماهی قرمز، شگون دارد؛ آیینه، برای رفع کدورت و نشانی ازصفا و پاکی و یکرنگی است.

افراد خانواده بعد از تحویل سال نو با هم روبوسی کرده و عید را به هم تبریک می گویند و برای هم سال خوب و پربرکتی را آرزو می کنند.

 

 

● دعای تحویل سال نو یکی دیگر  از آداب عید نوروز

مجلسی در کتاب زادالمعاد در خصوص دعای سال نو روایت می کند که در وقت تحویل سال این دعا را بسیار بخوانید:« یا مقلب القلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال.»

علامه مجلسی(ره) همچنین خواندن این دعا را در نوروز مناسب دانسته است:

«اللهم هذه سنه جدیده و انت ملک قدیم اسإلک خیرها و خیرمافیها و اعوذبک من شرها و شرمافیها و استلفیک موونتها و شغلها یا ذالجلال و الاکرام. ؛ بارالها! این سال جدید است و تو خدایی ازلی و قدیم هستی. خیر این سال و خیر آنچه را در این سال پیش می آید، از تو خواستارم و از شر این سال و شرآنچه در این سال پیش خواهد آمد، به تو پناه می برم...»

 

 

● زیارت اهل قبور

یکی دیگر از آداب عید نوروز،رفتن به زیارت اهل قبور در آغازین روزهای سال نو و نیز برگزاری مراسم تحویل سال در کنار قبور شهدإ از دیگر آداب دینی نوروز است.تشرف و حضور در اماکن مقدسه و مشاهد مشرفه و برگزاری مراسم تحویل سال نو در آن مکانها نیز از جمله آداب نوروز می باشد.

 

 

● دید و بازدید و دادن عیدی

ایام عید فرصت مناسبی برای صله رحم و رسیدگی به وضع خویشان و بستگان است که این نیز یکی از نشانه های اخلاق و سنن مرضیه اسلامی و انسانی است. از همان روز اول نوروز، دید و بازدیدها آغاز می شود. در همه خانواده ها رسم بر آن است که افراد خانواده ابتدا به دیدن بزرگترهای فامیل می روند و عید را به آنها تبریک می گویند. سپس به خانه بر می گردند و منتظر می مانند تا بزرگترها به آنها سر بزنند. در این دید و بازدیدها عیدی هم داده می شود.علاوه بر دیدوبازدید از بستگان، دوستان، همسایگان و بزرگان فامیل، با جمعی از مصیبت دیدگان در سال گذشته نیز دیدار می شود. دید و بازدیدها تا روز سیزده بدر، (سیزدهمین روز سال نو)، ادامه داد.

 

 

● سیزده بدر

یکی دیگر از آداب عید نوروز اجرای مراسم سیزده بدراست. سیزده بدر در میان ایرانیان از دیر باز امری بسیار جدی بوده است که همواره با برپایی مراسمی خاص همراه بوده است . از آن جمله می توان به غذاهایی که مردم به طور سنتی در روز سیزده به در می خوردند اشاره کرد . خوردن کاهو سکنجبین و چغاله بادام از خوردنی های مرسوم عصر سیزده به در است.

 

 

 

نوروز در کشورهای دیگر:

 

 

عید نوروز, آداب عید نوروز, نوروز در دیگر کشورها

      آداب عید نوروز

 
آداب عید نوروز در ترکمنستان

در کشور ترکمنستان، طبق رسم قدیم و جدید، دوبار در سال جشن سال نو گرفته می‌شود. یکی از این جشن‌ها با استناد به تقویم میلادی که به تایید سازمان ملل رسیده، به عنوان جشن بین‌المللی«سال‌ نو» شناخته می‌شود و دیگری برگزاری عید نوروز به نشانه‌ی احیای دوباره‌ی آداب و رسوم دیرینه‌ی مردم ترکمنستان است. مردم ترکمنستان در این ایام با پختن غذاهای معروف نوروزی مانند نوروز کجه، سمنو و اجرای بازی‌های مختلف جوانان ترکمن، حال و هوای دیگری به این جشن و شادی می‌دهند. در ایام نوروز مسابقات مختلفی در ترکمنستان برگزار می‌شود که می‌توان به مسابقات اسب‌‌دوانی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی، خروس جنگی و ... اشاره کرد.


آداب عید نوروز در افغانستان
نوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مرکز آن مزار شریف، هنوز به همان شکوه پیشین برگزار می‌شود. در روزهای اول سال، همه‌ی دشت‌های بلخ و دیوار و پشت‌بام‌های گلی آن پر از گل سرخ می‌شود. گویی بلخ سبدی از گل سرخ است! رسم است که در اولین روز عید نوروز، علم امام علی با مراسم خاص و با شکوهی در صبح آن روز برافراشته شود. با افراشته شدن آن، جشن نوروز نیز رسماً آغاز می‌شود و تا چهل شبانه روز ادامه می‌یابد. در این چهل شبانه‌روز حاجت‌مندان و بیماران برای شفا در پای این علم مقدس به چله می‌نشینند. مردم این سرزمین بر این باورند که اگر برافراشته شدن علم به آرامی و بدون لرزش و توقف از زمین بلند شود، سالی که در پیش است نیکو و میمون است. از آیین و رسم نوروز در سرزمین بلخ می‌توان به شستشوی فرش‌های خانه و زدودن گرد وغبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و کشتی خاص این منطقه اشاره کرد.

 

آداب عید نوروز در پاکستان
در میان مردم پاکستان، تقویم و روزشمار یا سال نمای نوروز از اهمیت خاصی برخوردار است. از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاکستان می‌توان به خانه تکانی و یا به عبارتی پاکیزه کردن خانه و پوشیدن لباس نو و تهیه کردن انواع شیرینی و همچنین پختن غذاهای معروف این ایام و عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید اقوام اشاره کرد. در ایام نوروز مردم پاکستان از گفتار نامناسب پرهیز کرده و یکدیگر را با احترام صدا می‌زنند.

نوروز در جمهوری آذربایجان
یکی از جشن‌های بزرگ مردم جمهوری آذربایجان نوروز است. مردم این سرزمین به جهت اعتقادات شدید یه آیین و مراسم نوروز، برای با شکوه‌تر انجام شدن جشن نوروز، برای این مراسم تدارکات ویژه‌ای می‌بینند؛ از قبیل سرودن ترانه‌های پیش از نوروز، تدارک بساط شادی ایام نوروز، تهیه‌ی لوازم و مواد مورد نیاز، سفره‌ی نوروز، تهیه‌ی چیستان‌های نوروزی، ستایش و نفرین‌های نوروزی، پند و امثال نوروزی و انجام آیین و مراسم نوروزی. در میان مراسم نوروزی، مراسم خاطره‌انگیزی همچون ارسال خوان سمنو، انداختن کلاه پوستین به درها، آویزان کردن کیسه و توبره از سوراخ بام در شب عید و درخواست تحفه‌ی عید در این سرزمین موسوم است.
البته برپایی عید نوروز در کشورهای دیگری مثل تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان، بعضی از مناطق مصر، و حتی مناطق کردنشین عراق و ترکیه هم برگزار می‌شود.

سه شنبه 20 اسفند 1392  3:43 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
pebdeniofpersia
pebdeniofpersia
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 2564
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهل و یکم صالحین: پیشواز بهاران

هفت سين

در مناطقی که سفره هفت سین رسم است ، نمونه ای از هفت چیز می نهند که نامشان با حرف سین شروع شود چون :

سیب ، سرکه ، سیر ، سماق ، سنجد ، سبزی ، سبزه ، سمنو ، سپند ، سنبل ، سوهان  ، سنگک ، سیاه دانه ، و سکه ، (سیب ، سمنو ،سیر ، سنجد ،سکه ، سبزه و سماق بانیت هفت سین خوشبختی سعادت ،سیادت ،سلامت ، سپیدروزی ، سرافرازی ، سخاوت و سربلندی )

 

بعضی نیز هفت سین را دراصل هفت شین می دانند.پیروان آیین زرتشت در کنار هفت سین ،سفره ی هفت شین نیز پهن می کنند آویش و سنجد و اسپند هم ، که پای ثابت همه ی آیین های مذهبی آنهاست . در چهارگوشه سفره شین دیده می شود .

گروهی نیز براین گمانند که ابتدا هفت چین بوده است ، یعنی هفت نوع چیدنی از درخت ، که بعدها به هفت سین تغییر یافته است . 

 عدد هفت یکی از عددهای ورجاوند و گزیده شده در فرهنگ ایرانی است . هفت سین سفره ای است که ایرانیان هنگام نوروز می آرایند . این هفت قلم " سین " می توانند هرچیزی با آوای آغازین " سین باشند (نمادی از "سپنتا"وپاکی ) . ولی معمولا در این سفره هفت خوراکی که نماد مزه های گوناگون هستند چیده می شود . نام آنها چنین است :

- سیر

- سنجد

- سمنو

- سیب

- سماق

- سرکه

- سبزه

که هفتمین نماد (سبزه ) بیش تر نماد سبزی و خرمی و یادآوری فرارسیدن بهار است تا شناسای یک مزه . در کنار این هفت نماد خوراکی ، نماد های دیگر نیز در این سفره جای داده می شود .

هرچند که سفره ی هفت سین باید به هرحال هفت جزء که با آوای "سین " آغاز می شوند چیده شود ، ولی برای زینت و چیدمان دلپذیر تر سفره ی هفت سین ، تقریبا همه خانواده های ایرانی اجزاء دیگری هم درسفره می چینند و در آرایش و رنگ آمیزی سفره شان نهایت خوش سلیقگی را اعمال می کنند .

آیینه و قرآن در کنار هم از اجزایی است که تقریبا درهر سفره ی هفت سینی چیده می شود . برخی براین باورند که سکه که نماد "دارایی " و آب که نماد "پاکی و روشنایی " است بهتر است در کنار هم قرار گیرند و سکه را درون ظرفی از آب سرسفره می گذارند . سمنو و سنجد نیز گاهی به عنوان یکی از اعضای سفره به کار می روند .

به طور کلی دیگر اقلامی که سفره ی هفت سین را مزین می کنند عبارتند از :

 آینه ،شمعدان، ماهی سرخ ، نارنج ، تخم مرغ رنگی  ، کاسه آب ، انار ، نان ، شیرینی ایرانی ( باقلوا و نان نخودچی )، کوزه ی آب ، اسپند ، آجیل ، شکلات (نقل ) ، گلاب  ، گل نرگس ، دیوان حافظ       

یاشاهنامه ، میوه و ...                                                                                                                         

 هفت سین سلامتی

فرهنگ کهن ایرانی گره خورده با شکر دائم نعمت های خداوندی در فصل های مختلف سال است . دانش سرشار مردمان ایران زمین ازآنچه می خورند و می آشامند وشناخت زیبایی های فصل ها ، رنگ ها ، ومحصولات آن در جشن های  جاودانه ایرانیان در فصول مختلف متجلی است .

با نگاهی کوتاه به محتویات مواد غذایی اصلی سفره ی عید می توان با اطمینان بیان کرد که اکثر مواد غذایی مورد استفاده سرشار از  مواد معدنی و ویتامین هایی است که ضمن تقویت سیستم دفاعی بدن ، جسم انسان رادربلند مدت در مقابل خطرات ابتلا به بیماری های سخت و مزمن مانند سرطان و بیماری های قلبی - عروقی محافظت می کند .

شب یلدا ، سفره ی سین و ... به ما می آموزند که چنین الگوی غذای رادر طول سال و به مناسبت های مختلف داشته باشیم و در برنامه روزانه خود بگنجانیم . همان طور که گذشتگان ما به مناسبت های مختلف جشن می گرفتند و ازنعمت های بی شمار الهی استفاده می کردند .

هفت سین شامل 6 سین غذایی است که هر کدام می تواند سمبل سلامتی و طول عمر و زندگانی باشد .

 

سه شنبه 20 اسفند 1392  3:44 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
pebdeniofpersia
pebdeniofpersia
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 2564
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهل و یکم صالحین: پیشواز بهاران

پیدایش جشن نوروز ( قسمت اول )

 

در ادبیات فارسی جشن نوروز را مانند بسیاری از آیین های دیگر ، رسم ها ، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری ، چون فردوسی ، منوچهری ، عنصری ، بیرونی ، طبری ، مسعودی ، ابن مسکویه ، گردیزی و بسیاری دیگر که منبع تاریخی - اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند ، که تنها به چند نمونه و مورد اشاره می شود:

از آن بر شده   فره بخـت اوی

 

جهان انجمن شد بر تخت اوی

مر آن روز را روز نو خواندند

 

به جمشیـد بر گـوهر افشاندند

بر آسوده از رنج تن، دل ز کین

 

سرسال نو هرمـز فرودین

بر آن تخت بنشست فیروز روز

 

به نوروز نو شاه گیتی فروز

می و رود و رامشگران خواستند

 

بزرگان به شادی بیاراستنـد

محمد بن جریر طبری نوروز را سر آغاز دادگری جمشید دانسته است : « جمشید علما را فرمود که آن روز که من بنشستم به مظالم ، شما نزد من باشید تا هر چه در او داد و عدل باشد بنمایید ، تا من آن کنم. و آن روز که بهمظالم [مجلسی که به شکایت مردم در باب ظلمهایی که بدانان شده، رسیدگی می شده]نشست ، روز هرمز بود از ماه فروردین ؛ پس آن روز رسم کردند.»

ابوریحان بیرونی ، پرواز کردن جمشید را آغاز جشن نوروز می داند: «چون جمشید برای خود گردونه بساخت ؛ در این روز بر آن سوار شد ، و جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیدن این امر به شگفت شدند پس این روز را عید گرفته و برای یادبود آن روز تاب می نشینند و تاب می خورند.»

به نوشته گردیزی: « جمشید جشن نوروز را به شکرانه این که خداوند گرما و سرما و بیماری و مرگ را از مردمان گرفت و سیصد سال بر این جمله بود ، برگزار کرد » و هم در این روز بود که جمشید بر گوساله ای نشست و به سوی جنوب رفت ، به حرب دیوان و سیاهان ، و با ایشان حرب کرد و همه را مقهور ساخت.

 

و سرانجام خیام می نویسد که « جمشید به مناسبت باز آمدن خورشید بهبرج حمل[هر یک از دوازده حصه ی منطقةالبروج، که اسامی آنها از این قرار است: 1- حمل 2- ثور 3- جوزا 4- سرطان 5- اسد 6- سنبله 7- میزان 8- عقرب 9- قوس 10- جدی 11- دلو 12- حوت ] قدما برای هر یک از برجهای دوازده گانه ی فلکی(منطقة البروج) قوه ی فاعله و منفعله قائل بودند ، یعنی آنها را گرم و سرد یا خشک و تر می پنداشتند، به همین جهت دوازده برج را به چهار دسته ، آبی ،  آتشی ، بادی و خاکی تقسیم کرده بودند، که هر سه برج، به یکی از این تقسیمات تعلق دارد. برجهای آبی: برجهایی که دارای مزاجی سرد و ترند: سرطان، عقرب و حوت. برجهای آتشی: برجهایی که دارای مزاجی گرم و خشک اند: حمل، اسد و قوس. برجهای بادی: برجهایی که دارای مزاجی گرم و ترند: جوزا، میزان و دلو. برجهای خاکی: برجهایی که دارای مزاجی سرد و خشک اند: ثور، سنبله وجدی.]، نوروز را جشن گرفت: سبب نهادن نوروز آن بوده است که آفتاب را دو دور بوده ، یکی آنکه هر سیصد و شصت و پنج شبانه روز به اول دقیقهحمل باز آمد و به همان روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند باز آمدن ، چه هر سال از مدت همی کم شود ؛ و چون جمشید ، آن روز دریافت (آن را) نوروز نام نهاد و جشن و آیین آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا کردند.»

در خور یادآوری است که جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز ، با آنکه جشن را به جمشید منسوب می کند ، یادآور می شود که ، آن روز را که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت ؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز ، بزرگ و معظم بود.

گذشته از ایران ، در آسیای صغیر و یونان، برگزاری جشن ها و آیین هایی را در آغاز بهار سراغ داریم. در منطقه لیدی بر اساس اسطوره های کهن، به افتخار سی بل، الهه ی باروری و معروف به مادر خدایان، و الهه ی آتیس جشنی در هنگام رسیدن خورشید به برج حمل و هنگام اعتدال بهاری، برگزار می شد. مورخان از برگزاری آن در زمان اگوست شاه در تمامی سرزمین های یونان و لیدی و آناتولی خبر می دهند. به ویژه از جشن و شادی بزرگ در سه روز 25 تا 28 مارچ (4 تا 7 فروردین).

 

صدرالدین عینی درباره برگزاری جشن نوروز در تاجیکستان و بخارا (ازبکستان) می نویسد: «... به سبب اول بهار، در وقت به حرکت در آمدن تمام رستنی ها، راست آمدن این عید، طبیعت انسان هم به حرکت می آید. از این جاست که تاجیکان می گویند: حمل، همه چیز در عمل. در حقیقت این عید به حرکت آمدن کشت های غله، دانه و سرشدن (آغاز) کشت و کار و دیگر محصولات زمینی است که انسان را سیر کرده و سبب بقای حیات او می شود.

 وی در جای دیگر می گوید: در بخارا «نوروز» را که عید ملی عموم فارسی زبانان بوده ، بسیار حرمت می کردند. حتی ملای های دینی این عید را که پیش از اسلام ، عادت ملی بوده بعد از مسلمان شدن هم را ترک نکردند ، حتی رنگ دینی اسلامی داده و از وی فایده می بردند. ولی برگزاری شکوهمند و همگانی این جشن در دستگاه های حکومتی و سازمان های دولتی و غیر دولتی و در بین همه قشرها و گروه های اجتماعی، بی گمان، از ویژگی های ایران زمین است که با وجود جنگ و ستیزها، شکست ها و دگرگونی های سیاسی، اجتماعی، اعتقادی علمی و فنی، از روزگاران کهن پا برجا مانده و افزون بر آن به جامعه ها و فرهنگ های دیگر نیز راه یافته است؛ در مقام مقایسه، امروز جامعه و کشوری را با جشن و آیین  چندین روزه ای که چنین همگانی و مورد احترام و باور خاص و عام، فقیر و غنی، کوچک و بزرگ و بالاخره شهری و روستایی و عشایری باشد، سراغ نداریم.

آغاز سال

مردم شناسان را عقیده بر این است که محاسبه آغاز سال، در میان قوم ها و گروه های کهن، از دوران کشاورزی، همراه با مرحله ای از کشت یا برداشت بوده و بدین جهت است که آغاز سال نو در بیشتر کشورها و آیین ها در نخستین روزهای پائیز، زمستان و یا بهار می باشد.

نخستین محاسبه ی فصل ها، بی گمان در همه جوامع، با گردش ماه که تغییر آن محسوس تر و عینی تربود، صورت گرفت؛ اما به علت نارسایی ها و ناهماهنگی هایی که تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید انجام شد.

سال در نزد ایرانیان همواره دارای فصل نبود، زمانی شامل دو فصل : زمستان ده ماهه و تابستان دو ماهه؛ زمانی دیگر تابستان هفت ماه (از فروردین تا آبان) و زمستان پنج ماه (از آبان تا فروردین) بود و سرانجام از زمانی نسبتاً کهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم شد. گذشته از ایران: «سال و ماه سغدی ها، خوارزمی ها، سیستانی ها در شرق و کاپادوکی ها و ارمنی ها در مغرب ایران، بدون کم وزیاد همان سال و ماه ایرانی است.»

 آغاز سال ایرانیان، هر چند زمانی دستخوش تغییر گردید ولی حمزه اصفهانی در کتاب «سنی ملوک الارض و الانبیاء» و ابوریحان بیرونی در «آثار الباقیه» می گویند که آغاز سال ایرانی، از زمان خلقت انسان (یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بوده یعنی  وقتی که آفتاب در نصف النهار، در نقطه اعتدال ربیعی و طالع سرطان قرار می گرفت.

سه شنبه 20 اسفند 1392  3:45 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
pebdeniofpersia
pebdeniofpersia
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 2564
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهل و یکم صالحین: پیشواز بهاران


فردوسی

چو آن کارهای وی آمد به جای        ز جای مهی بر تر آورد پای

به فر کیانی یکی سخت ساخت     چه مایه بدو گوهر اندر نشناخت

که چون خواستی دیو برداشتی      ز هامون به گردون برافراشتی

چو خورشید تابان میان هوا             نشسته برو شاه فرمانروا

جهان انجمن شد بر تخت اوی         از آن بر شده فرۀ بخت اوی

به جمشید بر، گوهر افشاندند        مر آن روز را روز نو خواندند

سر سال نو، هرمز فروردین             برآسود از رنج تن، دل ز کین

به نوروز نو، شاه گیتی فروز            بر آن تخت بنشست فیروز روز

بزرگان به شادی بیاراستند            می و رود و رامشگران خواستند

چنین جشن فرخ از آن روزگار          بمانده از آن خسروان یادگار

 


حافظ :
ز کوی یــــار مــی‌آید نسیــم باد نوروزی                 از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن      که قارون را غلطهــا داد سودای زرانــدوزی
ز جام گل دگر بلبل چنــان مست می لــعلست       که زد بر چـــرخ فیروزه صفیر تخـــت فیروزی
به صحرا رو که از دامن غبــار غم بیفشانی             به گلزار آی کــز بلبل غزل گفــتن بیامـوزی

 

 

 سعدی شیرازی:

برآمد باد صبح و بوی نوروز               به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال    همایون بادت این روز و همه روز

 

 

 

ملک الشعرا بهار:

رسید موکب نوروز و چشم فتنه غنود     درود باد بر این موکب خجسته، درود
به هرکه درنگری، شادیی پزد در دل       به هرچه برگذری، اندُهی کند بدرود


فرخی :

ز باغ ای باغبان ما را همی بــوی بهـار آید               کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید بـاغ را فردا هـــزاران خواستار آید                     تو لختی صبر کن چندان که قمری بر چنـار آید
چو اندر بـاغ تو بلبـل به دیـدار بهار آید                      ترا مهمان ناخوانده به روزی صد هـزار آید
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شـمار آید          چنان‌دانـی که هرکس را همی زو بـوی یار آید
بهـار امســال پندار همی خوشـتر ز پــار آید            وزین خوشتر شود فردا که خسرو از شکـار اید
بدین شـایستگی جشنـی بدیــن بایستگی روزی   ملک را در جهان هر روز جشنی داد و نوروزی
 

منوچهری :

آمـد نوروز هـــم از بامـــداد              آمدنــش فرخ و فرخنـــده باد
باز جهان خرم و خـوب ایســـتاد       مرز زمستــان و بهاران بــزاد
ز ابر سیـــه روی سمن بــوی داد     گیتـی گـردید چـو دارالقـرار


بوالفرج رونی :

جشن فرخنده فروردین است      روز بازار گــل و نسرین است
آب چون آتش عود افروزست        باد چون خاک عبیر آگیـن است
باغ پیراسته گلزار بهشـت          گلبن آراسـته حورالــعین است

مسعود سعد سلمان :

رسید عید و من از روی حور دلبر دور          چگونـــه باشــم بی روی آن بهــشتی حور
رسید عید همـایـون شها به خدمـت تو       نهاده پیـش تو هدیه نشاط لهو و ســرور
برسم عیـد شهـــا باده مـروق نـوش          به لحن بربط و چنگ و چغانه و طنبور



جمال‌الدین عبدالرزاق :
اینـک اینک نوبهـار آورد بیــرون لشکری               هریکی چون نوعروســی در دگرگـون زیوری
گر تماشا می‌کـنی برخیز کاندر بــاغ هست         با چون مشاطــه‌ای و باغ چون لعبـت گری
عرض لشکر می‌دهد نوروز و ابرش عارض است     وز گل و نرگس مراد را چون ستاره لشکری


 

هاتف :
نسیم صبح عنبـر بیز شد بر توده غبـرا       زمین سبز نسرین خیز شد چون گنبد خضرا
ز فیض ابر آزادی زمین مرده شـده زنده       ز لطف بــاد نوروزی جهان پیر شد برنا
بگرد سـرو گــرم پرفشانی قمــری نالان      به پای گل به کار جان سپاری بلبل شیدا...
همایون روز نوروز است امروز و بیفروزی       بر اورنـگ خلافت کرده شاه لافتـی مـاوی

قاآنی :

رساند باد صبـا مـــژده بهار امـــروز             ز توبه توبه نمودم هزار بـار امـروز
هوا بســاط زمــرد فکنـــد در صحــرا            بیا که وقت نشاطست و روز کار امروز
سحـاب بر سـر اطفــال بوستان بـــارد         به جای قطره همی در شاهوار امـــروز
رسد به گوش دل این مژده‌ام ز هاتف غیب    که گشت شیر خداوند شهـــریار امروز

خواجوی کرمانی:

خیمة نوروز بر صحرا زدند        چارطاق لعل بر خضرا زدند
لاله را بنگر که گویی عرشیان  کرسی از یاقوت برمینا زدند

سه شنبه 20 اسفند 1392  3:46 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
pebdeniofpersia
pebdeniofpersia
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 2564
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهل و یکم صالحین: پیشواز بهاران

نارنج

 مانند زمین گرد است و در ظر ف آب همراه با دانه های اسپند جای دارد .

 کاسه آب

کاسه ای از آب که نارنجی در آن غوطه ور است (به نشانه ی زمین در فضا )

 

شیرینی ایرانی (باقلوا و نان نخودچی )

شیرینی نمادی است از زایش و تولد و بالندگی و برکت


انار

زیباترین و بهترین تصویر زایش است . پردانگی انار نشان از آب و برکت و باروری است  .

 نان

نمادی از برکت است . در دوره ساسانیان ، گرده نان هایی به اندازه ی یک کف دست می پختند و بر سرخوان نوروزی می گذاشتند .

 کوزه آب

کوزه ی آب تزیین شده ، که توسط دختران و نوجوان از چشمه سارها پر شده بود ، بر سر خوان نهاده می شد . امروزه ، جای این کوزه را ، تنگ های کوچک گرفته است .

 اسپند

از کلمه سپند به معنی پاکی است . از زمان گذشته در ایران مقدس بوده  و در مراسم های نیایشی کار برد داشته است .برای سفره هفت سین جهت زیبایی بیشتر آنها را به رنگ های مختلف در می آوردند.

آجیل

نمادی است از زایش و تولد و بالندگی و برکت

آجیل به مخلوطی از خشکبار گفته می شود که بنابر بر سلایق و مدل های گوناگون ترکیبات آن فرق می کند .

جایگاه در فرهگ سنتی و باستانی  :

آجیل از دیر باز به یکی از نمادهای فرهنگ ایرانی بدل گشته است به صورتی که برخی از مراسم سنتی ایرانیان (مانند نوروز و یلدا ) تن ها با حضور آجیل مفهوم خود را پیدا می کنند .

جایگاه در فرهنگ مذهبی :

امروزه جایگاه آجیل میان ایرانیان از حضور در مراسم جشن و شادی فراتر رفته است و به بخشی از اعتقادات مذهبی آن ها نیز وارد شده است . در بسیاری از مراسم مذهبی از نوعی آجیل ، موسوم به آجیل مشکل گشا استفاده می شود که برخی بر این باورند که می تواند آن ها را دررفع مشکلاتشان یاری کند . 

 انواع وخواص کلی :

آجیل ها انواع بسیار گوناگونی دارند که نمیتوان برای  تمامی آنها اسم انتخاب کرد برخی اسامی هم که برای آجیل ها انتخاب می شود از دو شیوه نام گذاری پیروی می کند . شیوه اول که نام آجیل را بر اساس کاربرد آن انتخاب می کند ( برای مثال آجیل مشکل گشا ) .

شیوه دوم نام آجیل را براساس ترکیبات و اجزای آن انتخاب می کند . ( مانند آجیل شور )

هرکدام از انواع آجیل ها دارای خواص بی شماری می باشند . دارای چربی های اشباع شده گیاهی بوده که کلسترول خون را پایین آورده و از بروز حملات قلبی جلوگیری می کنند .

بیشتر آنها دارای پروتئین می باشند . نوع پروتئینی که در آجیل ها یافت می شود " آرجینی " نام دارد . این ماده یکی از پیش نیازهای تولید اکسید نیتریک است که به سلامت رگ های خونی و کاهش فشار خون کمک می کند .

در آخر باید اضافه کرد که اغلب انواع آجیل ها منبع مناسبی از ویتامین و  فیبر میباشند و باعث می شوند که عملکرد بدن شما روان و بدون مشکل شود .

انواع آجیل :

بادام زمینی

 منبع غنی پروتئین می باشد (20 تا 30 درصد از آن از پروتئین تشکیل شده است ) حاوی انواع ویتامینها بویژه گروه ویتامینهای " ب" ، پتاسیم و نیاسین ( اسید نیکو تینیک ) می باشند .

ویتامین های که در بادام زمینی وجود دارند سلامت پوست مو و ماهیچه ها راتضمین می کند . پتاسیم موجود در آن در آب بدن را تنظیم می کند و متابولیسم بدن را در حد نرمال نگه داشته و از گرفتگی عظلات در زمان انجام ورزشهای سنگین جلوگیری می کند .

85% از کل چربی بادام زمینی اشباع نشده است و 50 % از این چربی ها اشباع نشده  می باشد که خون را از کلسترول بد ( لیپو پروتیئن های کم تراکم ) پاک می کنند ، شریان های خونی را باز می کند و خطر حمله قلبی را پایین می آورد .

بادام

بادام نه تن ها دارای مواد فیبردار و پروتئین می باشد بلکه حاوی کلسیم نیز می باشد لاکتوزهایی که برای بدن مفید بوده و اغلب در شیر وجود دارند در بادام نیز یافت می شوند. همچنین حاوی ویتامین " ای " نیز می باشد.  کلسیم موجود در بادام شبانه روز کمک می کند که استخوان ها و دندان های سالم و همچنین در برخی موارد از ابتلا به سرطان روده و پروستات نیز جلوگیری می کند و آنتی اکسیدان هایی که در بادام وجود دارند از تخریب دیوارهای سلولی که یکی از دلایل بروز اصلی سرطان می باشد ، جلوگیری می کنند. آنها همچنین دارای خواص بیشماری برای سلامت قلب می باشند . تاثیر بادام در پایین آوردن کلسترول خون از بادام زمینی هم بیشتر است . 70% از کلیه چربی که در بادام وجود دارد از انواع چربی های اشباع نشده است که منجر به تسویه شریان های قلب می شود .

پسته

پسته به خانواده کاشو تعلق دارد و مانند سایر انواع آجیل ها فاقد کلسترول می باشد . علاوه براین آرد آن برای درست کردن بستنی های خوشمزه کاربرد زیادی دارد . سرشار از خواص غذایی است : 30 گرم از آن ( در حدود 45 عدد ) شامل بیش از 10 % از خواص لبنیات مصرفی در طول روز ، منیزیم ، مس ، فسفر و ویتامین خانواده های "ب" می باشند .

پسته فاقد کلسترول بوده و در عوض دارای چربی های اشباع نشده میباشد که مانند سایر آجیل ها در حفظ سلامت قلب کمک می کند . مس ، منیزیم ، و ویتامین های  " ب" موجود در آن عملکرد سیستم ایمنی بدن را افزایش داده و بدن را در حال تناسب نگه می دارند .

 گردو :

گردو یکی از انواع آجیل ها یم باشد که بیشترین فایده را برای قلب دارد .نه تن ها فاقد چربی های اشباع شده می باشند بلکه حاوی امگا 3 نیز میباشند .یک مشت گردو ، دارای امگا 3 بیشتری نسبت به 30 گرم ماهی قزل آلا دراد . 

امگا3  موجود در گردو از ابتلا به بیماری های قلبی جلوگیری کرده و لخته های خونی موجود در شریان های قلب را از بین می برد واز آرتروز و افسردگی جلوگیری می کند.

فندق 

فندق میوه ای شبیه به بلوط می باشد و با اینکه بسیار کوچک است منبع مناسبی از مواد غذایی و به ویژه ویتامین "ای " و سلنیم می باشد . سلنیم مانع پیری زودرس و فرسایش بافت ها می شود و ویتامین " ای " نیز در تولید گلبول های سفید و قرمز خون موثر است.

سه شنبه 20 اسفند 1392  3:46 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
pebdeniofpersia
pebdeniofpersia
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 2564
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهل و یکم صالحین: پیشواز بهاران

گاه شمار نوروز

مردم شناسان را عقیده بر این است که محاسبه آغاز سال ، در میان قوم ها و گروههای کهن ، از دوران کشاورزی ، همراه با مرحله ای از کشت یا برداشت بوده و بدین جهت است که آغاز سال نو در بیشتر کشورها و آیین ها در نخستین روزهای پاییز ، یا زمستان و یا بهار می باشد . آغاز سال ایرانیان هرچند زمانی دستخوش تغییر گردید ولی حمزه اصفهانی در کتاب ملوک الارض و الانبیاء و ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه گویند که آغاز سال ایرانی، از زمان خلقت انسان (یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بود. وقتی که آفتاب در نصف النهار ، در نقطه اعتدال ربیعی بود، و طالع سرطان بود.

همزمان با پادشاهی خشایارشا ، به گمان زیاد مغانی که از شکل دینی زرتشتی منتشر در شرق ایران الهام گرفته بودند، نوعی جنبش مذهبی راه انداختند که طی آن ، مذاهب اصلی رایج و غایب در ایران گرد هم آمدند و به ارایه یک گاهشماری التقاطی موفق شدند . در این ترکیب ، ماه سی روز تعیین شد، هرروز به نام ایزد یا خدایی نامور شد و در نام های دوازده ماه سال نیز، نام های امشاسپندان و میهن فرشتگان گنجانیده شدند. گمان می رود که از این راه بود که جشن سال نو در اعتدال ربیعی و آغاز بهار به غرب ایران راه یافته و همچون میترگان (مهرگان) آیین ها و آداب و رسوم معمول را به خود جذب کرده باشد.

تقویم ایرانیان کهن که ریشه در اوستا دارد ، بسیار ساده بود : به هر یک از روزهای سی گانه ماه ، یک نام داده بودند و در ماه دیگر دوباره از نخستین نام ، روزها را تا پایان سی روز تکرارمی کردند . در نتیجه سال ایرانی 360 روز یعنی 12 ماه سی روزه بود که برای نزدیک شدنش به سال خورشیدی حقیقی 5 روز بر آن می افزودند. ولی این سال هم حقیقی نبود، زیرا سال حقیقی 5 ساعت و چهل و هشت دقیقه و 45 ثانیه از 365 روز بیشتر است . در آن روزگاران ، هر روز زرتشتیان ، نامی مقدس داشت و نمی شد ترتیب روزها  و به دنبال آن ، ترتیب نام ها را  بهم زد . به همین سبب ، به جای اینکه مثل زمان ما هرچهارسال یکبار یک روز را به عنوان کبیسه بر سال بیفزایند، هر صد و بیست سال ، یک ماه بر سال می افزودند و در آن ماه سیزدهم مالیات ها بخشوده می شد.

در دوران ملک شاه سلجوقی در سال 467 هجری، اصلاحیه ای به دست حکیم عمر خیام نیشابوری ، ریاضی دان و شاعر به نام ایرانی ، انجام شد و تقویم پارسی نام گرفت و در آن ، نوروز در اول " برگ  " (یا برج) حمل آغاز بهار قرار گرفت. نوروز معروف دیگری نیز از این زمان در کتاب ها یاد شده اند که از جمله آنان به نوروز جمشیدی ، نوروز معتضدی ، نوروز عضدی، و نوروز جلالی می توان اشاره کرد .

سه شنبه 20 اسفند 1392  3:46 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
pebdeniofpersia
pebdeniofpersia
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 2564
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهل و یکم صالحین: پیشواز بهاران

افسانه نوروز

درنسک(کتاب) های کهن پارسی افسانه ها و پیشینه های گوناگونی درباره ی چگونگی هستی یافتن " نوروز" نوشته شده است که یکی از آنها بیش از دیگر پیشینه ها از سوی کارشناسان پذیرفته شده است و آن را دلیل برگزاری این جشن از سوی ایرانیان ، و مردمانی که در ارتباط فرهنگی با ایرانیان بوده اند ، می دانند . آن را در اینجا می خوانیم :                                

سال های بسیار دور " جمشید شاه " که یکی از بزرگترین پادشاهان اساطیری ایران است و در شاهنامه فردوسی پاکزاد جایگاهی ویژه دارد تصمیم به جهانگردی و گردش در زمین می گیرد. هنگامی که به "آذرپادگان" (آذربایجان)می رسد بامدادان (درهنگام سحر) دستور می دهد تا برروی جای بلند تختی زیبا رو به خاور (شرق) جای دهند و او خود نیز تاجی زیبا بر سر گذاشت و بر آن تخت نشست . هنگامی که خورشید برآمد و نورش به آن تاج و تخت زیبا افتاد ، شید (شعاع نور) بسیار خیره کننده ای از انعکاس نور خورشید ، که به آن تاج و تخت خورده بود ، بوجود آمد. مردمان هم که از این رویداد بسیار شادمان و هیجان زده شده بودند فریاد زدند " نوروز" یعنی "روزگار نو" و آن روز را به جشن و پای کوبی پرداختند و از آن پس برای زنده نگه داشتن نام و یاد آن روزهر سال در همان روز به جشن و شادمانی می پرداختند و می پردازند. گفتنی است که نام "جمشید " شاه در آغاز "جم" بوده است و پس از این رویداد پسوند "شید"که در فارسی به معنی " شعاع نور" است به نام اوافزوده اند .

این داستان را از زبان فردوسی شنیدن خوش تر است:

به فرکیانی یکی تخت ساخت

چه مایه بدو گوهر اندر نشناخت

که چون خواستی دیو برداشتی

زهامون به گردون برافراشتی

چو خورشید تابان میان هوا

نشسته براو شاه فرمانروا

جهان انجمن شد بر تخت او

فرومانده از فرهء بخت اوی

به جمشید در گوهر افشاندند

مر آن روز را روز نو خواندند

سر سال نو فرودین

برآسوده ازرنج تن دل ز کین

بزرگان به شادی بیاراستند

می و جان و رامشگران خواستند

چنین روز فرخ از آن روزگار

بمانده از آن خسروان یادگار

پیدایش جشن نوروز

در ادبیات فارسی جشن نوروز را ، مانند بسیاری دیگر از آیین ها ، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت می دهند.

شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی، منوچهری، عنصری، بیرونی، طبری، مسعودی، مسکویه، گردیزی و بسیاری دیگرکه منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.

محمد بن جریر طبری نوروز را سرآغاز دادگری جمشید دانسته :

جمشید علما را فرمود که آن روز که من بنشستم به مظالم ، شما نزد من باشید تا هر چه در او داد و عدل باشد بنمایید، تا من آن کنم. و آن روز که به مظالم نشست روز هرمز بود از ماه فروردین . پس آن روز رسم کردند.

ابوریحان بیرونی پرواز کردن جمشید را آغاز جشن نوروز می داند : چون جمشید برای خود گردونه بساخت، در این روز بر آن سوار شد ، و جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیدن این امر به شگفت شدند و این روز را عید گرفته و برای یاد بود آن روز تاب می نشینند و تاب می خورند.

به نوشته گردیزی، جمشید جشن نوروز را به شکرانه این که خداوند"گرما و بیماری و مرگ را از مردمان گرفت و سیصد سال براین جمله بود " برگزار کرد و هم در این روز بود که " جمشید بر گوساله ای نشست و به سوی جنوب رفت به حرب دیوان و سیاهان و با ایشان حرب کرد و همه را مقهور کرد."و سرانجام خیام می نویسد که جمشید به مناسبت باز آمدن خورشید به برج حمل ، نوروز را جشن گرفت: سبب نهادن نوروز آن بوده است که آفتاب را دو دور بود، یکی آنکه هر سیصد و شصت و پنج شبان روز به اول دقیقه حمل باز آمد و به همان روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند از آمدن ، چه هر سال از مدت همی کم شود ؛ و چون جمشید ، آن روز را دریافت  (آن را ) نوروز نام نهاد و جشن و آیین آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا کردند.

در خور یادآوری است که جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز، با آنکه جشن را به جمشید منسوب می کند ، یادآور می شود که ، " آن روز را که روز تازه ای بود  جمشید عید گرفت؛ اگرچه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود ." گذشته از ایران در آسیای صغیر و یونان ، برگزاری جشن ها و آیین هایی را در آغاز بهار سراغ داریم . در منطقه لیدی و فری ژی ، براساس اسطوره های کهن ، به افتخار سی بل ، الهه باروری و معروف به مادر خدایان ، و الهه آتیس جشنی در هنگام رسیدن خورشید به برج حمل و هنگام اعتدال بهاری، برگزار می شد. مورخان از برگزاری آن در زمان اگوست شاه در تمامی سرزمین فری ژی و یونان و لیدی و آناتولی خبر می دهند. به ویژه از جشن و شادی بزرگ در سه روز 25 تا 28 مارس (4 تا 7 فروردین)

صدرالدین عینی شاعر و نویسنده بزرگ تاجیکستان ، درباره برگزاری جشن نوروز در تاجیکستان و بخارا (ازبکستان) می نویسد :  به سبب اول بهار ، در وقت به حرکت درآمدن تمام رستنی ها ، راست آمدن این عید، طبیعت انسان هم به حرکت  می آید . از این جاست که تاجیکان می گویند :" حمل ، همه چیز در عمل" . در حقیقت این عید به حرکت درآمدن کشت های غله ، دانه ، و سرشدن (آغاز) کشت و کار و دیگر حاصلات زمینی است که انسان را سیر کرده و سبب بقای حیات او می شود. وی در جای دیگر می گوید: در بخارا"نوروز" را عید ملی عموم فارسی زبانان است، بسیار حرمت می کردند. حتی ملای دینی به این عید که پیش از اسلامیت ، عادت ملی بوده، بعد از مسلمان شدن هم مردم این عید را ترک نکرده بودند ، رنگ دینی اسلامی داده ، از وی فایده می بردند. از آیت های قرآن هفت سلام نوشته به " غولونگ آب" که خوردن وی در نوروز از عادت های ملی بیش تره بوده، ترکره می خوردند. ولی برگزاری شکوهمند و باورمند و همگانی این جشن در دستگاه های حکومتی و سازمان های دولتی و غیر دولتی و در بین همه قشرها و گروه های اجتماعی ، بی گمان ، از ویژگی های ایران زمین است، که با وجود جنگ و ستیزها ، شکست ها و دگرگونی های سیاسی ، اجتماعی، اعتقادی، علمی و فنی، از روزگاران کهن پا بر جا مانده ، و افزون بر آن به جامعه ها و فرهنگ های دیگر نیز راه یافته است؛ و در مقام مقایسه ، امروز جامعه و کشوری را با جشن و آیین چندین روزه ای ، که چنین همگانی و مورد احترام و باور خاص و عام ، فقیر و غنی، کوچک و بزرگ و بالاخره شهری و روستایی و عشایری باشد ، سراغ نداریم.

دانش ما از آغاز جشن گرفتن نوروز بسیار محدود است. مدارک نوشتاری در تاریخ ایران ، تا قبل از قرن اول بعد از میلاد ذکری از نوروز نمی کنند . جزئیات چگونگی این جشن تا پیش از دوره هخامنشیان بر ما پوشیده است. در اوستا نیز هیچ اشاره ای به این جشن نشده است. همچنین از دید مذهب و باورهای دینی ایرانیان باستان در ارتباط با این جشن اطلاعاتی در دست نیست. اگرچه مطالب کلی در تعداد اندکی از کتاب های نوشته شده در روزگار ساسانیان درباره جشن وجود دارد. هرچند که بسیاری از محققان بر این عقیده هستند که یکی از دلایل ساختمان مجموعه پارسی (تخت جمشید) ، جشن گرفتن نوروز و بارعام نوروزی شاهنشاهان هخامنشی بوده ، اما نبود هیچگونه نشانه ای از وقوع این مراسم در دوران هخامنشی ، برای بعضی از دانشمندان این سوال را پیش آورده که آیا نوروز در دوران باستانی به عنوان یک مراسم دولتی جشن گرفته می شده یا نه؟

با استناد بر نوشته های بابلی ها ، شاهان هخامنشی در طول جشن نوروز در ایوان کاخ خود نشسته و نمایندگانی را از استان های گوناگون گه پیشکش هایی نفیس همراه خود برای شاهان آورده بودند می پذیرفتند.

پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن می گرفتند .

جشن هایی که از آن روزگار به یادگار مانده ، هیچ یک به طول و تفصیل نوروز نیست. نوروز جشنی است که یک جشن کوچک تر ( چهارشنبه سوری) به پیشواز آن می آید و جشنی دیگر (سیزده بدر) به بدرقه آن . و نماد آن انداختن سفره هفت سین است.

نوروز در گذشته دارای آداب چندی بوده است که امروز تنها برخی از آن ها بر جای مانده و پاره ای در دگرگشت های زمانه از بین رفته اند. از رسم های بجا مانده یکی راه افتادن حاجی فیروز است.

برعکس ، ازمراسم نوروز در دوران ساسانی ( 650-224 پ م ) اطلاعات جامعی دردست داریم. کتیبه های ساسانی ، پند نامه ها و دیگر قطعه های ادبیات ایرانی ، از برگزاری جشن سال نو در دربار ساسانی صحبت می کنند . مراسم بار نوروزی که در آن شاهنشاه برای تمام اعضای دولت و نمایندگان ملت، بارعام ترتیب می داد، از بازمانده های مراسم ساسانی است.

مراسم بارعام شاهانه در دوران بعد از اسلام نیز باقی ماند و تمام شاهان ایران، حتی پادشاهانی که از اصل غیر ایرانی میامدند (مانند سلاطین مغول) نیز دربار خود را برای برگزاری رسوم ایرانی و از جمله نوروز آماده می کردند. در دربار خلفای عباسی که از بسیاری جهات خود را ادامه شاهنشاهان ساسانی می دانستند، نوروز از مهمترین جشن های سال بود و بار نوروزی با تمام جلال و شکوه آن انجام می گرفت.

با وجود داشتن مدارک مورد اطمینان در مورد جشن گرفته شدن نوروز در دوران ساسانی ، دلیلی در دست نداریم که نوروز را جشنی باگذشته بسیار قدیمیتر از دوران ساسانی فرض نکنیم. بسیاری از جشن های مهم جهان در ابتدا تنها بوسیله مردم عامی برگزار می شدند و جزو برنامه سلطنتی حساب نمی گشتند . قدیمی بودن و دست نخورده بودن مراسم نوروز میتواند گواهی از این باشد که این جشن مدت ها قبل از اینکه پادشاهان ساسانی (و شاید اشکانی ) آنرا تبدیل به جشنی رسمی کنند ، وجود داشته و مانند امروز ، بوسیله همه مردم ایران جشن گرفته می شده . 

نوروز امروز

امروزه ، نوروز جشن اصلی بسیاری از مردم آسیای غربی است. کشورهایی که حتی هیچگاه تحت سلطه سیاسی ایران نبوده اند آن را به عنوان یکی از جشن های اصلی خود محسوب می کنند . هرکدام ازملیت های مختلف ،مراسم خاص خود را برای جشن گرفتن نوروز دارند، اما همه این جشن را " نوروز" می نامند و آمدن آن را مقارن با حلول بهار محسوب می کنند .

در ایران وافغانستان ، نوروز همچنین آغاز سال رسمی کشور است که از ابتدای ماه فروردین محاسبه می شود . استفاده از سال خورشیدی از دوران هخامنشیان در ایران معمول بود، هرچند که آغاز گاهشماری چندین بار در دوره های مختلف تغییر کرده است. در دوران ساسانی به دلیل رعایت نکردن اصول کبیسه ، در چند مورد نوروز در فصول اشتباه میانه تابستان جشن گرفته شد . این مشکل گاهشماری بوسیله ستاره شناس بزرگ ، عمرخیام ، در قرن ششم هجری حل شد و از آن تاریخ، تقویم " جلالی " به عنوان تقویم خورشیدی کشور انتخاب شد ، هر چند که رسمی شدن آن به عنوان تقویم کشور ، تا قرن چهاردهم خورشیدی ( آغاز همین قرن ما ) به طول انجامید .

نام ماه های تقویم خورشیدی بارها تغییر کرده . در دوران هخامنشی ، نام هایی استفاده می شد که بعد از دوران هخامنشی به فراموشی سپرده شد . نام ماهها در دوران ساسانی بر مبنای نشانه های زرتشتی وضع شد که تقویم ماهانه ساسانی که فاقد هفته است ودر آن هر روز ماه یک نام دارد،  بهترین اثر باقی مانده از آن است . در بیشتر دوران اسلامی ، اسامی بابلی / آرامی ماه های مانند "تموز"

سه شنبه 20 اسفند 1392  3:46 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
pebdeniofpersia
pebdeniofpersia
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 2564
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهل و یکم صالحین: پیشواز بهاران

افسانه نوروز

درنسک(کتاب) های کهن پارسی افسانه ها و پیشینه های گوناگونی درباره ی چگونگی هستی یافتن " نوروز" نوشته شده است که یکی از آنها بیش از دیگر پیشینه ها از سوی کارشناسان پذیرفته شده است و آن را دلیل برگزاری این جشن از سوی ایرانیان ، و مردمانی که در ارتباط فرهنگی با ایرانیان بوده اند ، می دانند . آن را در اینجا می خوانیم :                                

سال های بسیار دور " جمشید شاه " که یکی از بزرگترین پادشاهان اساطیری ایران است و در شاهنامه فردوسی پاکزاد جایگاهی ویژه دارد تصمیم به جهانگردی و گردش در زمین می گیرد. هنگامی که به "آذرپادگان" (آذربایجان)می رسد بامدادان (درهنگام سحر) دستور می دهد تا برروی جای بلند تختی زیبا رو به خاور (شرق) جای دهند و او خود نیز تاجی زیبا بر سر گذاشت و بر آن تخت نشست . هنگامی که خورشید برآمد و نورش به آن تاج و تخت زیبا افتاد ، شید (شعاع نور) بسیار خیره کننده ای از انعکاس نور خورشید ، که به آن تاج و تخت خورده بود ، بوجود آمد. مردمان هم که از این رویداد بسیار شادمان و هیجان زده شده بودند فریاد زدند " نوروز" یعنی "روزگار نو" و آن روز را به جشن و پای کوبی پرداختند و از آن پس برای زنده نگه داشتن نام و یاد آن روزهر سال در همان روز به جشن و شادمانی می پرداختند و می پردازند. گفتنی است که نام "جمشید " شاه در آغاز "جم" بوده است و پس از این رویداد پسوند "شید"که در فارسی به معنی " شعاع نور" است به نام اوافزوده اند .

این داستان را از زبان فردوسی شنیدن خوش تر است:

به فرکیانی یکی تخت ساخت

چه مایه بدو گوهر اندر نشناخت

که چون خواستی دیو برداشتی

زهامون به گردون برافراشتی

چو خورشید تابان میان هوا

نشسته براو شاه فرمانروا

جهان انجمن شد بر تخت او

فرومانده از فرهء بخت اوی

به جمشید در گوهر افشاندند

مر آن روز را روز نو خواندند

سر سال نو فرودین

برآسوده ازرنج تن دل ز کین

بزرگان به شادی بیاراستند

می و جان و رامشگران خواستند

چنین روز فرخ از آن روزگار

بمانده از آن خسروان یادگار

پیدایش جشن نوروز

در ادبیات فارسی جشن نوروز را ، مانند بسیاری دیگر از آیین ها ، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت می دهند.

شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی، منوچهری، عنصری، بیرونی، طبری، مسعودی، مسکویه، گردیزی و بسیاری دیگرکه منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.

محمد بن جریر طبری نوروز را سرآغاز دادگری جمشید دانسته :

جمشید علما را فرمود که آن روز که من بنشستم به مظالم ، شما نزد من باشید تا هر چه در او داد و عدل باشد بنمایید، تا من آن کنم. و آن روز که به مظالم نشست روز هرمز بود از ماه فروردین . پس آن روز رسم کردند.

ابوریحان بیرونی پرواز کردن جمشید را آغاز جشن نوروز می داند : چون جمشید برای خود گردونه بساخت، در این روز بر آن سوار شد ، و جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیدن این امر به شگفت شدند و این روز را عید گرفته و برای یاد بود آن روز تاب می نشینند و تاب می خورند.

به نوشته گردیزی، جمشید جشن نوروز را به شکرانه این که خداوند"گرما و بیماری و مرگ را از مردمان گرفت و سیصد سال براین جمله بود " برگزار کرد و هم در این روز بود که " جمشید بر گوساله ای نشست و به سوی جنوب رفت به حرب دیوان و سیاهان و با ایشان حرب کرد و همه را مقهور کرد."و سرانجام خیام می نویسد که جمشید به مناسبت باز آمدن خورشید به برج حمل ، نوروز را جشن گرفت: سبب نهادن نوروز آن بوده است که آفتاب را دو دور بود، یکی آنکه هر سیصد و شصت و پنج شبان روز به اول دقیقه حمل باز آمد و به همان روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند از آمدن ، چه هر سال از مدت همی کم شود ؛ و چون جمشید ، آن روز را دریافت  (آن را ) نوروز نام نهاد و جشن و آیین آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا کردند.

در خور یادآوری است که جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز، با آنکه جشن را به جمشید منسوب می کند ، یادآور می شود که ، " آن روز را که روز تازه ای بود  جمشید عید گرفت؛ اگرچه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود ." گذشته از ایران در آسیای صغیر و یونان ، برگزاری جشن ها و آیین هایی را در آغاز بهار سراغ داریم . در منطقه لیدی و فری ژی ، براساس اسطوره های کهن ، به افتخار سی بل ، الهه باروری و معروف به مادر خدایان ، و الهه آتیس جشنی در هنگام رسیدن خورشید به برج حمل و هنگام اعتدال بهاری، برگزار می شد. مورخان از برگزاری آن در زمان اگوست شاه در تمامی سرزمین فری ژی و یونان و لیدی و آناتولی خبر می دهند. به ویژه از جشن و شادی بزرگ در سه روز 25 تا 28 مارس (4 تا 7 فروردین)

صدرالدین عینی شاعر و نویسنده بزرگ تاجیکستان ، درباره برگزاری جشن نوروز در تاجیکستان و بخارا (ازبکستان) می نویسد :  به سبب اول بهار ، در وقت به حرکت درآمدن تمام رستنی ها ، راست آمدن این عید، طبیعت انسان هم به حرکت  می آید . از این جاست که تاجیکان می گویند :" حمل ، همه چیز در عمل" . در حقیقت این عید به حرکت درآمدن کشت های غله ، دانه ، و سرشدن (آغاز) کشت و کار و دیگر حاصلات زمینی است که انسان را سیر کرده و سبب بقای حیات او می شود. وی در جای دیگر می گوید: در بخارا"نوروز" را عید ملی عموم فارسی زبانان است، بسیار حرمت می کردند. حتی ملای دینی به این عید که پیش از اسلامیت ، عادت ملی بوده، بعد از مسلمان شدن هم مردم این عید را ترک نکرده بودند ، رنگ دینی اسلامی داده ، از وی فایده می بردند. از آیت های قرآن هفت سلام نوشته به " غولونگ آب" که خوردن وی در نوروز از عادت های ملی بیش تره بوده، ترکره می خوردند. ولی برگزاری شکوهمند و باورمند و همگانی این جشن در دستگاه های حکومتی و سازمان های دولتی و غیر دولتی و در بین همه قشرها و گروه های اجتماعی ، بی گمان ، از ویژگی های ایران زمین است، که با وجود جنگ و ستیزها ، شکست ها و دگرگونی های سیاسی ، اجتماعی، اعتقادی، علمی و فنی، از روزگاران کهن پا بر جا مانده ، و افزون بر آن به جامعه ها و فرهنگ های دیگر نیز راه یافته است؛ و در مقام مقایسه ، امروز جامعه و کشوری را با جشن و آیین چندین روزه ای ، که چنین همگانی و مورد احترام و باور خاص و عام ، فقیر و غنی، کوچک و بزرگ و بالاخره شهری و روستایی و عشایری باشد ، سراغ نداریم.

دانش ما از آغاز جشن گرفتن نوروز بسیار محدود است. مدارک نوشتاری در تاریخ ایران ، تا قبل از قرن اول بعد از میلاد ذکری از نوروز نمی کنند . جزئیات چگونگی این جشن تا پیش از دوره هخامنشیان بر ما پوشیده است. در اوستا نیز هیچ اشاره ای به این جشن نشده است. همچنین از دید مذهب و باورهای دینی ایرانیان باستان در ارتباط با این جشن اطلاعاتی در دست نیست. اگرچه مطالب کلی در تعداد اندکی از کتاب های نوشته شده در روزگار ساسانیان درباره جشن وجود دارد. هرچند که بسیاری از محققان بر این عقیده هستند که یکی از دلایل ساختمان مجموعه پارسی (تخت جمشید) ، جشن گرفتن نوروز و بارعام نوروزی شاهنشاهان هخامنشی بوده ، اما نبود هیچگونه نشانه ای از وقوع این مراسم در دوران هخامنشی ، برای بعضی از دانشمندان این سوال را پیش آورده که آیا نوروز در دوران باستانی به عنوان یک مراسم دولتی جشن گرفته می شده یا نه؟

با استناد بر نوشته های بابلی ها ، شاهان هخامنشی در طول جشن نوروز در ایوان کاخ خود نشسته و نمایندگانی را از استان های گوناگون گه پیشکش هایی نفیس همراه خود برای شاهان آورده بودند می پذیرفتند.

پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن می گرفتند .

جشن هایی که از آن روزگار به یادگار مانده ، هیچ یک به طول و تفصیل نوروز نیست. نوروز جشنی است که یک جشن کوچک تر ( چهارشنبه سوری) به پیشواز آن می آید و جشنی دیگر (سیزده بدر) به بدرقه آن . و نماد آن انداختن سفره هفت سین است.

نوروز در گذشته دارای آداب چندی بوده است که امروز تنها برخی از آن ها بر جای مانده و پاره ای در دگرگشت های زمانه از بین رفته اند. از رسم های بجا مانده یکی راه افتادن حاجی فیروز است.

برعکس ، ازمراسم نوروز در دوران ساسانی ( 650-224 پ م ) اطلاعات جامعی دردست داریم. کتیبه های ساسانی ، پند نامه ها و دیگر قطعه های ادبیات ایرانی ، از برگزاری جشن سال نو در دربار ساسانی صحبت می کنند . مراسم بار نوروزی که در آن شاهنشاه برای تمام اعضای دولت و نمایندگان ملت، بارعام ترتیب می داد، از بازمانده های مراسم ساسانی است.

مراسم بارعام شاهانه در دوران بعد از اسلام نیز باقی ماند و تمام شاهان ایران، حتی پادشاهانی که از اصل غیر ایرانی میامدند (مانند سلاطین مغول) نیز دربار خود را برای برگزاری رسوم ایرانی و از جمله نوروز آماده می کردند. در دربار خلفای عباسی که از بسیاری جهات خود را ادامه شاهنشاهان ساسانی می دانستند، نوروز از مهمترین جشن های سال بود و بار نوروزی با تمام جلال و شکوه آن انجام می گرفت.

با وجود داشتن مدارک مورد اطمینان در مورد جشن گرفته شدن نوروز در دوران ساسانی ، دلیلی در دست نداریم که نوروز را جشنی باگذشته بسیار قدیمیتر از دوران ساسانی فرض نکنیم. بسیاری از جشن های مهم جهان در ابتدا تنها بوسیله مردم عامی برگزار می شدند و جزو برنامه سلطنتی حساب نمی گشتند . قدیمی بودن و دست نخورده بودن مراسم نوروز میتواند گواهی از این باشد که این جشن مدت ها قبل از اینکه پادشاهان ساسانی (و شاید اشکانی ) آنرا تبدیل به جشنی رسمی کنند ، وجود داشته و مانند امروز ، بوسیله همه مردم ایران جشن گرفته می شده . 

نوروز امروز

امروزه ، نوروز جشن اصلی بسیاری از مردم آسیای غربی است. کشورهایی که حتی هیچگاه تحت سلطه سیاسی ایران نبوده اند آن را به عنوان یکی از جشن های اصلی خود محسوب می کنند . هرکدام ازملیت های مختلف ،مراسم خاص خود را برای جشن گرفتن نوروز دارند، اما همه این جشن را " نوروز" می نامند و آمدن آن را مقارن با حلول بهار محسوب می کنند .

در ایران وافغانستان ، نوروز همچنین آغاز سال رسمی کشور است که از ابتدای ماه فروردین محاسبه می شود . استفاده از سال خورشیدی از دوران هخامنشیان در ایران معمول بود، هرچند که آغاز گاهشماری چندین بار در دوره های مختلف تغییر کرده است. در دوران ساسانی به دلیل رعایت نکردن اصول کبیسه ، در چند مورد نوروز در فصول اشتباه میانه تابستان جشن گرفته شد . این مشکل گاهشماری بوسیله ستاره شناس بزرگ ، عمرخیام ، در قرن ششم هجری حل شد و از آن تاریخ، تقویم " جلالی " به عنوان تقویم خورشیدی کشور انتخاب شد ، هر چند که رسمی شدن آن به عنوان تقویم کشور ، تا قرن چهاردهم خورشیدی ( آغاز همین قرن ما ) به طول انجامید .

نام ماه های تقویم خورشیدی بارها تغییر کرده . در دوران هخامنشی ، نام هایی استفاده می شد که بعد از دوران هخامنشی به فراموشی سپرده شد . نام ماهها در دوران ساسانی بر مبنای نشانه های زرتشتی وضع شد که تقویم ماهانه ساسانی که فاقد هفته است ودر آن هر روز ماه یک نام دارد،  بهترین اثر باقی مانده از آن است . در بیشتر دوران اسلامی ، اسامی بابلی / آرامی ماه های مانند "تموز" و "نیسان" مورد استفاده بود ، اما با برقراری تقویم جلالی به عنوان تقویم رسمی ایران در اوایل قرن جاری خورشیدی ، اسامی ساسانی نیز دوباره  برقرار شدند که تلفظ  آن ها در مواردی تغییر کرد.

سه شنبه 20 اسفند 1392  3:46 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
pebdeniofpersia
pebdeniofpersia
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 2564
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهل و یکم صالحین: پیشواز بهاران

مجمع عمومی سازمان ملل در نشست ۴ اسفند ۱۳۸۸ (۲۳ فوریه ۲۰۱۰) ۲۱ ماه مارس را به‌عنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشهٔ ایرانی به‌رسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن می‌گیرند توصیف شده‌است.

 

پیش از آن در تاریخ ۸ مهر ۱۳۸۸ خورشیدی، نوروز توسط سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، به عنوان میراث غیر ملموس جهانی، به ثبت جهانی رسیده‌بود. در ۷ فروردین ۱۳۸۹ نخستین دورهٔ جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانهٔ نوروز» شناخته شد.

سه شنبه 20 اسفند 1392  3:47 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
pebdeniofpersia
pebdeniofpersia
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 2564
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث چهل و یکم صالحین: پیشواز بهاران

حاجی فیروز

میر نوروزی

سخن در پرده میگویم ، چو گل از غنچه بیرون آی

که  بیش  از پنج روزی نیست  حکم  میرنوروزی

درزمان های پیشین ، به هنگام نوروز دلقکی را برای مدت 5 روز (پنج روزه ی پایان سال ، که در شمار روز وماه و کار نبود ) به جای شاه ، امیر یا حاکم می نشانیدند و به او "امیر نوروزی " می گفتند . او در آن مدت کوتاه از همه ی اختیارات شاه یا امیر برخوردار بود . از این رو ، این دلقک با استفاده از قدرت کوتاه مدت ، حکم به گرفتن جریمه ، زندانی کردن بزهکاران ، ضبط دارایی ستمگران و کارهایی این چنینی می کرد . پس از سپری شدن پنج روز میر نورزوی را برخری سوار می کردند و هر کس کشیده ای بر سر و روی او وارد می آورد .

ابوریحانی بیرونی نیز در کتاب التفهیم ، نقل می کند که :

" به روزگاران خسروان ( پادشاهان ساسانی ) به نخستین روز بهار از بهر " فال " مردی بیامدی کوسه ، برخری می نشست و کلاغی به دست می گرفت و با بادبزن خود را باد میزد و زمستان را وداع می کرد و ازمردم چیزی می طلبید . به زبان ما به شیراز همین کرده اند . اگر او را پس از آن« می دیدند ، سیلی می خورد . "

مراسم مربوط به " میرنوروزی  " پیشینه ای دراز دارد . نشانه های آن را در نوشته های پیش از ورود اسلام نیز می توان یافت . از این مراسم . داستان های شیوایی از زمان شاه عباس صفوی نیز نقل می کند .

حافظ از این شخص به عنوان " میرنوروزی "یاد کرده و دوران حکومتش را " بیش از پنج روز " نمی داند .

مسعودی در این باره می نویسد :

" ... پنج روز آخر آن فرودگاه است ، که روز اول آن در عراق و ایران کوسه ای بر استر خود سوار شود ( و این جز در عراق و دیار عجم رسم نیست و اهل شام و جزیره و مصر و یمن آن را ندانند ) ، وتا چند روز و سیر و گوشت چاق و دیگر غذاهای  گرم و نوشیدنی های گرما و سرما به او بخورانند  بنوشانند و چنان وانمود کند که سرما را بیرون می کند و آب سرد بر او ریزند و احساس رنج نکند ، و به فارسی بانگ زند ؛ گرما ، گرما و این هنگام عید عجیمان است که در اثنای آن طرب کنند و شاد باشند .

علامه محمد قزوینی درباره میرنوروزی شرحی آورده است ،

" ... یکی از دوستان موثق نگارند ه ، از اطبای مشهور که سابق در خراسان مقیم بوده اند ، در جواب استفسار من از ایشان در این موضوع ، مکتوب ذیل را به اینجانب مرقوم داشته اند که عینا درج می شود :

در بهار 1302 هجری شمسی برای معالجه بیماری به بجنورد رفته بودم . از اول فروردین تا چهاردهم فروردین در آنجا بودم ، در دهم فروردین دیدم جماعت کثیری ، سواره وپیاده می گذرند ، که یکی از آن ها با لباس فاخر  ، بر اسب رشیدی نشسته ، چتری بر سر افراشته بود . جماعتی هم سوار در جلو و عقب او روان بودند یک دسته هم پیاده به عنوان شاطر و فراش که بعضی چوبی در دست داشتند ، دررکاب او یعنی پیشایش و در جنبین و درعقب او روان بودند ، چند نفر هم چوب های بلند در دست داشتند که بر سر هر چوبی سر حیوانی از قبیل گاو یا گوسفند بود ، یعنی استخوان جمجمه حیوانی و این رمز از آن بود که امیر از جنگی فاتحانه برگشته و سرهای دشمنان رابا خود می آورد. دنبال این جماعت ، انبوه کثیری از مردم متفرقه ، بزرگ و خرد ، روان بودند و هیاهوی بسیار داشتند. تحقیق کردم ، گفتند که در نوروز یک نفر امیر می شود ، که تاسیزده عید ، امیر و حکمفرمای شهر است ، به اعیان و اعزه شهر حوله نقد و جنس می دهد ، که همه کم یا زیاد تقدیم می کنند . به این طریق که مثلا حکمی می نویسد برای فلان متعین : که شما باید صد هزار تومان تسلیم صندوق خانه کنید ، البته مفهوم این است که صد تومان باید بدهند . البته این صد تومان را کم و زیاد می کردند ، ولی در هر حال چیزی گفته می شد ، غالب اعیان به رغبت و رضا چیزی می دادند . زیرا ، جزو عادات عید نوروز به فال نیک می گرفتند . ازجمله به ایلخانی هم مبلغی حواله می دادند که می پرداخت . بعد از تمام شدن سیزده عید دوره ی امارت او بر سر می آید ، و گویا در یک خاندان این شغل ارثی بود " .

بی گمان امروز ، کسانی را که در روز های نخست فروردین ، با لباسهای قرمز رنگ و صورت سیاه شده در کوچه و گذر و خیابان می بینیم که با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می کنند و پولی می گیرند ، بازمانده ی شوخی ها و سرگرمی های انتخاب " میرنوروزی " و " حاکم پنج روزه " است که تن ها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند ، نه در وقت و جشنی دیگر و آنان خود در شعرهایی که می خوانند ، می گویند :

حاجی فیروزه ، عید نوروزه ، سالی چند روزه "

میر نوروزی هم از دیگر نسخه های بابا نوروز است و کارکرد های یکسانی داشته است اما تفاوتی هایی اندک در گذر زمان و در نواحی گوناگون بدیهی است . برای نمونه ، تاریخ نامه های سده های میانه از پادشاهی یکروزه او به هنگام جشن نوروز یاد کرده اند که بی تردیدگونه ای نمایش آمیز بوده و آنچنان که برخی تصور کرده اند ، به هیچ وجه قدرت اجرایی نداشته است .

 
مراسم میرنوروزی در کردستان

از سنت های معمول در کردستان ، مراسم مربوط به " میر نوروزی " است که در گذشته با تفصیل وتشریفات زیاد برگزار می شده و هم اکنون نیز در مهاباد برپا می شود ، به این ترتیب که :

در اولین چهارشنبه سال نو ، مردم از میان خود یک نفر را به "امیری " بر می گزینند و به او نام " میرنوروزی " یا " امیر بهاری" می دهند ، او در این روز به هنگام طلوع آفتاب بر تخت می نشیند . سپس مرد کوپال سیمین ، در پیشگاه امیر بهاری تعظیم می کند تا افراد تشکیلات را معرفی کند که عبارتند از :

 -کهن وزیر ، که میان پیران شوخ و بذله گو انتخاب می شود .

- وزیر دست راست که احکام  منطقی صادر می کند .

- وزیر دست چپ که فرمانهای مسخره می دهد .

- میرزا که با سواد است و سمت دبیری دارد .

- فراشان و خدمتگزاران .

- خنجر زنان یا جلادان که لباسهای سرخ می پوشند .

- ساززن ها که معمولا تعدادشان به 25 نفر می رسد .

- آوازخوان ها و سرود خوانان که گاهی دسته جمعی و گاهی نوبتی و بعضی به صورت مشاعره آواز می خوانند .

البته در روستاهای کردنشین شمال خراسان نیز مراسم " میرنوروزی همراه با رقص و پایکوبی و دستوراتی که بیشتر درباره ازدواج پسران و دختران است انجام می شود .

حاجی فیروز

حاجی فیروزشخصی سرگرم کننده است که در روزهای نزدیک به  نوروز در کوچه ها و خیابان های ایران ظاهر می شود .

حاجی فیروز ها با چهره سیاه کرده و لباسی به رنگ قرمز همراه با کلاه دو کی شکل قرمز ، دایره و دنبکی به دست می گیرند ، به خیابان می آیند و به رقص و شیرین کاری و خواندن شعرهای ضربی به رقص می پردازند. و از مردم پول می گیرند .

حاجی فیروز چیست ؟

خاستگاه جشن ها و آیین های ایرانی ،  پیوندی ژرف و شگرف با پدیده های کیهانی و هستی شناسانه و همچنین با ویژگی های اقلیمی و زیست بومی دارد . اما روش برگزاری این آیین ها درفرهنگ ایرانی ، بیشتر از دیگران با واقعیت ها نزدیکی دارد و رمزینه های موجود در آن به یکپارچگی به دنیای نیروهای مینوی و ایزدان پیوند نمی خورد . به دیگر سخن در بارورهای ایرانی (برخلاف باورهای یونان و میان رودان ) دسترسی به جهان ایزدان برای مردمان  امکان ناپذیر است. آسمان و نیروهای آن ممکن است تاثیری برفرایند های زمینی داشته باشند اما زمین و باشندگان آن کمترین دخالتی در حوزه توانایی های ایزدان ندارند .

در باورهای کهن سامی و میانرودان پیش آریایی و نیز یونان عصر کلاسیک ، خدایان گاه مظهر خشم و خشونت و آدم ربایی و تجاوز و خشکسالی و ترس هستند : اما در فرهنگ ایرانی ، پروردگار و ایزدگان ،همیشه و هموار مظهر نیکی و خیر خواهی برای مردمان و و باشندگان روی زمین هستند و " سرای سپند " که جایگاه مینویان دانسته  می شود ،سرایی است که در آنجا تن ها " نور و سرود " وجود دارد . از این رو است که مرگ در باور های ایرانی کهن ، نه تنها پدیده ای غمناک دانسته نمی شده ، که گاه موجب سرور و شادمانی هم می شده است .

از همین رو ، نوروز نیز آغاز بهار هستی زمینی و نمادی از اغاز آفرینش و زایش دوباره ان است .

درباره حاجی فیروز و پیام نوروزی او که از دیر باز در سراسر ایران زمین به گونه های مختلف رواج داشته و دارد . در نواحی گوناگون او را با نام های متفاوتی می شناسند :

در خراسان و بخش هایی از افغانستان "بی بی نوروزک " در خمین و اراک " ننه نوروز " در کرانه های خلیج فارس " ماه نوروز " در گیلان " پیر بابا " و " آروس / عروس گلی " ، در آذربایجان " نه نه مریم " در تاجیکستان و بخارا و دیگر وادی های ماوراالنهر " ماما مروسه " و نام های مشهور دیگری همچون بابا نوروز و  عمو نوروز .

شیوه اجرای نمایش ها در نواحی گوناگون ، زمان مراسم و حتی ترانه هایی که سروده می شود ، گاه با یکدیگر متفاوت هستند و این تفاوت ها ناشی از ویژگی های خاص ها ناحیه است . در آسیای میانه و در آخرین شب سال ، " مامای مروسه " را می کشند " و بانوی خانه ، خوراکی هایی همچو ن سمنک (سمنو ) را درآوند هایی بسیار تمیز و آراسته ، بر دستر خوانی (سفره ای ) می گذارد تا شب هنگام او به آن ها برکت دهد و بچشد و ببوسد پیش از آمدن مامی مروسه ، مراسم " گل گردانی " یا " گل نوروزی " برگزار می شود و در این مراسم گروهی از مردم ، نخستین گل های روییده در صحرا را می چینند و همراه باشادی وآواز در کوچه ها می گردانند ، این آیین با تفاوت هایی در گیلان و کوهپایه های تالش نیز برگزار می شود . در آنجا " آروس گلی  " و " پیر بابا " با دسته های گل و پوشیدن پوشاک سرخ و کلاه بوقی  به ترانه سرایی و دایره زنی و کارهای خنده آور می پردازند . در هزاره جات افغانستان و در دامنه های کوه بابا، نیز " بی بی نوروز " با پوشش خنده دار و آواز خوانی به شاد کردن مردم می پردازند . (حاجی فیروز بیشتر از همه جا ، شبیه این دو نمونه اخیر است ) .

حاجی فیروز ،شکل دگرگون شده ننه نوروز یا بابانوروز است . گونه اصلی آن که در نواحی مختلف ، روایی دارد ، بی گمان آیینی بسیار کهن برای آورنده پیام نوروزی و آورنده نوید سالی نیک است .

سه شنبه 20 اسفند 1392  3:47 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
دسترسی سریع به انجمن ها