مقدمه
یکی از مهمترین بحثها، در عرصة علوم انسانی، تربیت انسان است؛ زیرا هدف اصلی رسالت انبیا را تربیت و تزکیه تشکیل میدهند. و انسان، یگانه موجودی است که بیشترین نیاز را به تربیت و رسیدن به کمال دارد؛ زیرا جانداران دیگر بر اساس غریزه از نخستین لحظههای تولد، راهشان را مییابند و بر همین اساس از خود دفاع کرده، به زندگیشان ادامه میدهند. اما انسان اینگونه نیست؛ اگر دست حمایتِ مربیان از سر او برداشته شود، نه تنها به کمال دست نمییابد، بلکه از همان آغاز، راه فنا را در پیش میگیرد. چنانچه نوزاد انسان از هر زنده جانی ضعیفتر و به تعبیری، حیوان بالفعل است که هیچ قدرت دفاع و زیستن ندارد و کمالی در او مشاهده نمیشود؛ ولی، همین موجود ضعیف، با تربیت و آموزش، به جایی میرسد که سیارات آسمانی را در اختیار میگیرد و با قوه اندیشه و فکر به همة اشیا مسلط میشود. اگر انسان تربیت شود و در مسیر کمال قرار گیرد، روحش اوج میگیرد و به سعادت میرسد. و بر قلههای پیروزی و کمال یکی پس از دیگری سیطره مییابد. سعدی در این زمینه میگوید: رسد آدمی، به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است، مکان آدمیت
طیران مرغ دیدی، تو ز پای بند شهوت
به در آی تا ببینی، طیران آدمیت
انسانی که این همه آمادگی برای تربیت شدن دارد، شایسته است که خداوند بهترین راهها را برای تربیت او در نظر گرفته باشد؛ یکی از این راهها امر به معروف و نهی از منکر است که در تربیت فرد و جامعه کاربرد فراوان دارد. پیامبر گرامی اسلام - صلی الله علیه و آله - نیز برای این مبعوث گشت که انسان را هدایت و تربیت کند و استعدادهای نهفته آنان را شکوفا سازد؛ از طرفی امر به معروف و نهی از منکر یکی از سنتهای مهم در اسلام است که جلو فساد را میگیرد و نوعی خیزش و مشارکت همگانی، در برابر فسادها و نارساییها و شاهراهی، برای رسیدن به کمال است.
در این مقاله، کارکرد تربیتی امر به معروف و نهی از منکر را در سیرة پیامبر به بررسی میکنیم.
این موضوع، با همة اهمیتی که دارد، کمتر بررسی شده است؛ یکی از مشکلات جدی این حوزه، کمبود منبع است؛ زیرا، سیره نویسان به نوعی رجال نویسی کردهاند و در برخی از کتابهای سیره نیز تاریخ نگاری را به جای سیره نویسی ادامه دادهاند.
ما در این نوشته، از کلیات (شرح و تعریف واژگان) آغاز کردهایم. آن گاه، در ادامه از کاربرد امر به معروف و نهی از منکر در سیره پیامبر بحث نمودهایم.
فصل یکم: کلیات
در این بخش لازم است، به تعریف و توضیح برخی از واژهها بپردازیم. عنوانی که در این مقاله انتخاب کردهایم، از چند واژه مرکب شده است که برخی از واژگان به تعریف نیاز دارند و عبارتند از: معروف، منکر، امر به معروف و نهی از منکر، تربیت، سیره و سیره تربیتی. قبل از ورود به بحثِ اصلی، واژگان یاد شده را در ذیل به اختصار توضیح میدهیم:
مفهوم سیره
سیره، بر وزن فعله از ریشة «س ی ر» در لغت عبارت است از: روش، حالت و هیأت و به معنای رفتن و سیر کردن در زمین است؛ و برگذشتن، روان شدن و حرکت کردن دلالت میکند. و در اصطلاح: ثبات حالت، هیأت و روش مستمر است که آن را میتوان سنت، مذهب، روش، رفتار، راه و رسم سلوک، طریقه خاص زندگی معنا کرد. یکی از معانی سیره نیز سنت است که عبارت است از: مجموعه رفتار و گفتار پیامبر - صلی الله علیه و آله - و اهل بیت او. گاهی افزون بر رفتار و گفتار، تقریر پیامبر - صلی الله علیه و آله - و اهل بیت او را نیز شامل میشود که در این صورت سیره عبارت است از: رفتار، گفتار و تقریرِ (امضای) معصوم. چنانچه، معصومی در برابر یک عمل سکوت کند و شخص انجام دهنده را راهنمایی نکند، به معنای این است که آن عمل را پسندیده است، یا دست کم از آن ناراضی نیست وگرنه باید یادآوری میکرد. که این اصطلاح بیشتر در علم اصول به کار میرود.
سیرة تربیتی: سیره تربیتی پیامبر نیز عبارت است از: رفتارهایی که پیامبر - صلی الله علیه و آله - در مقام تربیت دیگران انجام داده است؛ بنابراین، هر رفتاری که پیامبر به منظور اثرگذاری بر شناختها، باورها، احساسات، عواطف یا رفتارهای دیگران انجام داده است، سیرة تربیتی آن حضرت را تشکیل میدهد. با توجه به این تعبیر باید، کارکرد تربیتی امر به معروف و نهی از منکر را در سیرةپیامبر - صلی الله علیه و آله – بررسی کرد. که در فصل آینده به این بحث میپردازیم.
مفهوم تربیت
تربیت که در فارسی پرورش خوانده میشود، به معنای: پرورانیدن، پروردن و آموختن و ... آمده است؛ این واژه، در اصل عربی است و از ماده ربو، به معنای، زخم، زمین، فزون یافتن، زمین بلند و ... به کار میرود. و راغب از آن چنین تعبیر میکند: تربیت پدید آوردن حالت تدریجی در چیزی است تا به حد کمال برسد.
در بیان معنای اصطلاحی تربیت، تعریفهای متفاوت ارائه کردهاند، که نمونههای آن را در ذیل میبینیم:
1. تربیت، عبارت است از انتخاب رفتار و گفتار مناسب، ایجاد شرایط و عوامل لازم و کمک به شخص تربیت شونده، برای پرورش استعدادهای نهفتهاش در تمام ابعاد وجود، به طور هماهنگ.
2. تربیت کردن، آگاه ساختن، شکل دادن و بالاخره رشد و نمو بخشیدن، همگی دارای ریشهای واحدند و آن فعل لاتینی «Educare» است.
3. تربیت، به معنای به فعلیت رساندن استعداد و به کمال رساندن مستعد کمال است.
4. پرورش، به جریان یا فرایند منظم و مستمر گفته میشود که هدف آن هدایت رشد جسمانی و روانی، یا به طور کلی، هدایت رشد همه جانبه شخصیت پرورش یابندگان در جهت کسب و درک معارف بشری و هنجارهای پذیرفتة جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنان است.
از مجموع تعریفهای ارائه شده میتوان، تعریف مختصر و جامع را برگزید، که عبارت است از: آمادهسازی شرایط و عوامل مناسب، برای شکوفا ساختن استعدادهای بالقوه مستعد در همة ابعاد انسانی و رساندن تدریجی متربی به کمال مطلوب.
اکنون لازم است که معروف و منکر نیز روشن شود و آنگاه، با توجه به همان معنا کارکرد تربیتی امر به معروف و نهی از منکر در سیرة پیامبر گرامی اسلام بررسی شود.
مفهوم معروف و منکر
معروف و منکر، مانند بسیاری از واژگان دیگر، به دو معنای لغوی و اصطلاحی به کار میروند؛ ولی، معنای لغوی و اصطلاحی این دو از هم دور نیستند؛ بنابراین، معروف در لغت از ماده عرف ضد نکر، هرچیز پسندیدهای است که نفس آن را میشناسد و به آن انس میگیرد و آرامش مییابد. و منکر: خلاف معروف، هر امری است که شرع آن را زشت بشمارد و حرام و ناخوشایند بداند. به تعبیر دیگر، معروف، اسم هر کاری است که حسنِ آن را عقل و شرع تشخیص دهند و منکر آن است که عقل و شرع آن را انکار نمایند. و در اصطلاح فقهی، معروف، هر کار پسندیدهای است که افزون بر خوبی، دارای وصف زائد باشد، (از قبیل استحباب، وجوب و ...) که یاد خود انجام دهنده آن را بشناسد (به واسطه اجتهاد و ...) یا به آن راهنماییاش کنند (در صورتی که مقلد باشد) و منکر، کار زشتی است که یا خود انجام دهنده آن را بشناسد، یا از طریق دیگران بشناسد، (از طریق مجتهد). از آنجا که منکر و معروف هم به فرهنگ وابسته است و هم عقل آن را میشناسد، یعنی برخی، از منکرات، در همه فرهنگها منکرند و برخی از معروفها، در همه فرهنگها معروف به حساب میآیند؛ ولی، برخی از مصادیق معروف و منکر را باید، از طریق شرع شناخت، به همین دلیل کسانی که برخی از مصادیق منکر را انجام میدهند و برخی معروفها را ترک میکنند، و در شناختن آن نیز کوتاهی نکردهاند و از روی لجاجت نیز عمل نکردهاند،قاصر شناخته میشوند و در پیشگاه خداوند معذورند. که جای بحثش در این مختصر نمیگنجد و باید به کتابهای فقهی مراجعه کرد.
امر و نهی
امر، فرمان دادن به کاری است و نهی، بازداشتن و منع کردن از چیزی. و یا نهی طلب واگذاشتن حاجتی است، خواه برآورده شود یا نشود. وقتی مفهوم معروف و منکر و امر و نهی روشن گشت، امر به معروف و نهی از منکر نیز به تبع آن روشن میگردد؛ زیرا، امر به معروف، فرمان دادن به معروف و کارهای نیک است که در اسلام معروف و شناخته شده است و نهی از منکر بازداشتن و منع کردن از ممنوعات شرعیه و ارتکاب بدیها و زشتیها است.
فصل دوم:کارکرد تربیتی امر به معروف و نهی از منکر در سیره پیامبر
مهمترین وظیفه تربیتی پیامبر
خداوند، نخستین مربی عالم است و بعد از او، پیامبران، مربیان انسانها در این کره خاکی هستند که این وظیفه مهم بر دوش آنان نهاده شده است و در پایان، پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - و امامان معصوم - علیهم السلام - این مسؤولیت سنگین را برعهده دارند، تا انسانها را به گونهای تربیت کنند که مصداق درست خلیفه خدا در روی زمین باشند، چنانچه خداوند، درباره حضرت پیامبر - صلی الله علیه و آله - فرموده است: «لقد من الله علی المؤمنین إذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم ءایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین»؛ به یقین، خدا بر مؤمنان منت نهاد؛ پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را برایشان بخواند و آنان را پاک گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد، قطعاً، پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.
از آنجا که وظیفه اصلی پیامبر طبق این آیه تربیت است، باید دید، در این راه از امر به معروف و نهی از منکر چگونه استفاده نموده و سیرهاش چه بوده است؟ آنچه را که به جرئت میتوان ادعا کرد این است که در سیره پیامبر بیشترین و مهمترین کارکرد تربیتی را امر به معروف و نهی از منکر داشته است و پیامبر هم در مراحل مختلف از روشو شیوههای امر به معروف و نهی از منکر، برای تربیت انسانها استفاده مینموده است، که از آن میان، چند مورد از سیره آن حضرت را در اجرای امر به معروف و نهی از منکر، بر میرسیم که از آن جمله میتوان داستان سمره بن جندب را یاد کرد و نیز داستان مرد صحرانشین را که از پیامبر تقاضای کمک کرد و چون پیامبر به او مقداری کمک کرده بود که در نظر آن مرد ناچیز و اندک جلوه کرده بود، به پیامبر اهانت کرد و اصحاب آن حضرت را به خشم آورد، ولی رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - او را به خانه برد و دوباره کمک کرد و در ضمن این کار را کرد تا وضع زندگی آن حضرت را از نزدیک ببیند. پس از آنکه وضع پیامبر را تماشا کرد و دانست که به شاهان شباهت ندارد و سیم و زری نیندوخته است، به دلیل اهانتش از پیامبر عذرخواهی کرد؛ ولی پیامبر به او امر فرمود، عذرخواهی را در حضور اصحاب تکرار کند تا کینهای که اصحابش نسبت به او داشتند، بر طرف شود. پیامبر، با این کار، او را رام و وادار به عذرخواهی کرد و در دل او محبت ایجاد کرد و او را از جمله مشتاقان دین ساخت و به سعادت و افتخار نزدیک نمود و نیز به اصحابش فهماند که همواره مدارا و بردباری بیش از خشونت کاربرد تربیتی دارد.
و از دیگر مصادیق کاربرد امر به معروف و نهی از منکر، در سیره پیامبر - صلی الله علیه و آله -، فرستادن پیکها و نامههای تربیتی آن حضرت به اطراف و اکناف عالم را میتوان برشمرد که همه از کارکرد امر به معروف و نهی از منکر در سیره پیامبر - صلی الله علیه و آله - حکایت دارند که در ذیل از آن بحث خواهیم کرد.
سیره پیامبر در اجرای امر به معروف و نهی از منکر
یکی از سیرههای پیامبر - صلی الله علیه و آله - این بود که امر به معروف و نهی از منکر را با مراحل آن اجرا میکردند، یعنی از کم آغاز مینمودند و آنگاه شدت میبخشیدند. از آنجا که گفتهاند: امر به معروف و نهی از منکر، به عنوان یک امر اجتماعی در موارد گوناگون جنبه ارشادی دارد و از این جهت نیز یک روش تربیتی اساسی است. انسان، طبیعتاً ارشد را بهتر از دستور دادن تحمل میکند. پیامبر - صلی الله علیه و آله - به نحو شایسته ارشادی بودن آن را در سیرهاش نشان میداد که نمونة آشکار آن را در داستان سمره بن جندب میبینیم که عالمان اصول، از آن برای قاعده لاضرر استفاده کردهاند. در داستان سمره، پیامبر - صلی الله علیه و آله - کاملاً مراحل را رعایت فرموده و از ملایمت و مرحله نخستین امر به معروف و نهی از منکر استفاده نموده است تا آخرین مرحله لازم. داستان سمره چنین است: زراره، از امام باقر - علیه السلام - روایت میکند که سمره بن جندب در باغ مرد انصاری درخت خرمایی داشت که خانه انصاری در آنجا بود، سمره، بدون اینکه اجازه بگیرد به سراغ نخلش میرفت. مرد انصاری در اعتراض میگفت: «ای سمره تو همواره ناگهان و بیاطلاع وارد باغ میشوی و ما در شرایطی قرار داریم که خوشایند نیست، وقتی وارد باغ میشوی اجازه بگیر!»
- من در راهی که مربوط به درخت خودم است، اجازه نمیگیرم.
مرد انصاری به رسول خدا - صلی الله علیه و آله - شکایت کرد، رسول خدا - صلی الله علیه و آله - سمره را احضار کرد و فرمود، فلانی از تو شکایت دارد، از اینکه بدون اجازه او و خانوادهاش وارد باغ میشوی. از این پس با اجازه و اطلاعشان وارد باغت شو!
- آیا راهی که متعلق به باغ خودم است، جواز عبور میخواهد؟ نه چنین نخواهم کرد.
- پس در این صورت باغ را واگذار کن. در برابر درختی که به تو میدهم.
- نه چنین نمیکنم.
- در برابر آن دو تا درخت میدهم.
- نمیخواهم معامله کنم.
پیامبر مرتب بر تعداد درختان میافزود که او را راضی کند، تا به ده اصل درخت رسید؛ ولی سمره راضی نمیشد. آنگاه پیامبر فرمود:
- در برابر درخت تو ده اصل درخت در فلان مکان [بهتر] میدهم.
- نه مبادله نمیکنم.
- درختت را واگذار تو را درختی در بهشت میدهم!
- نه راضی نمیشوم.
- تو شخص ضرر زنندهای هستی، در حالی که: لا ضرر و لا ضرار علی مؤمن آنگاه پیامبر دستور داد: «تا آن درخت را از ریشه بکنند و به سمره فرمود: درختت را بردار و هرجا که میخواهی بکار».
در این داستان میبینیم که چگونه پیامبر - صلی الله علیه و آله - با ملایمت و مدارا سمره را وادار میسازد تا از راه لجاجت برگردد و به راه درست و به سوی تربیت رهنمون شود؛ اما، متأسفانه سمره این لیاقت را نداشت و سیره پیامبر - صلی الله علیه و آله - در چنین موارد این بود که در جایی اعمال زور، در جای دیگر نرمش و ملاطفت. هر کدام را در جای خود به کار میبرد. تا هم خود آن شخص تربیت شود، هم مانع تربیت دیگران نشود.
پیامبر - صلی الله علیه و آله - افزون بر اینکه در عمل آنگونه از امر به معروف و نهی از منکر کار میگرفت که همواره باید به نتیجه درست و سازنده تربیتی منتهی شود، در سخن، نیز تأکیدی بسیار داشت و آن را سازندهترین عامل به حساب میآورد چنانچه در سخنان گهر بار آن حضرت همواره روی این مطلب تکیه و تأکید گردیده است و در حدیثی از آن حضرت چنین میخوانیم: «همواره مردم به خوبی و سلامت به سر خواهند برد تا وقتی که مردم امر به معروف و نهی از منکر را به پا دارند و با همدیگر به نیکی و تقوا کمک کنند؛ اما آنگاه که چنین نکنند، برکات از میانشان برداشته میشود و برخی بر برخی دیگر چیره میگردد که یاوری در آسمان و زمین ندارند و دستشان از همه جا کوتاه است.
در جایی که امر به معروف و نهی از منکر، با همه شرایط اجرا شود، حساسیت عمومی، در دلها به گناه موج میزند، اما آنگاه که این سنت پسندیده، ترک شود، همان شرایط و اوضاع غلبه مییابد که پیامبر - صلی الله علیه و آله - شرح داده است؛ خوبان در گوشهها میخزند و در چنین محیط و اوضاع تربیت سالم مشکل میشود.
اهداف دعوت نامههای تربیتی پیامبر
پیامبر، در نامههایی که برای قبایل و سران ملتها میفرستاد، تا آنان را به سوی دین دعوت نماید، یکی از اهداف آن را امر به معروف و نهی از منکر معرفی میفرماید، جای تردید نیست که پیامبر - صلی الله علیه و آله - در دعوتنامههایش، جز تربیت انسانها هدف دیگر نداشته است؛ زیرا، اصل بعثت پیامبر، به منظور تربیت و تعلیم بود نامهای که برای بنی تمیم فرستاده است، حکایتگر همین معنا است. در یکی از نامههای آن حضرت به بنی تمیم چنین میخوانیم:
«أن کتاب النبی جاء إلی بنی تمیم، فقال الأحنف: إلی ما یدعو؟ فقیل: إلی الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر، فقال: قول حسن، قال: فأبر النبی فدعا له.»؛ وقتی دعوتنامه پیامبر - صلی الله علیه و آله - به طایفه بنی تمیم رسید، احنف پرسید: به چه چیزی ما را دعوت میکند؟ به او گفتند: به امر به معروف و نهی از منکر. گفت: «سخن زیبا و (دعوت نیکویی) است.» این حکایت را به پیامبر اطلاع دادند، پیامبر - صلی الله علیه و آله - برای گویندة آن دعا فرمود.
در آغاز، بیان کردیم که تقریر پیامبر - صلی الله علیه و آله - از مصادیق سیره به حساب میآید، در این گفتوگو، نه تنها تقریر آن حضرت وجود دارد، بلکه دعای آن حضرت نیز برای گوینده آن سخن، اهمیت بیشتر را میرساند که یکی از مهمترین راهها امر به معروف و نهی از منکر است.
امر به معروف و نهی از منکر زمینهساز تربیت
از نمونههای روشن امر به معروف و نهی از منکر این است که دسته جمعی، توسط مسلمانان این سنت نیکو برگزار شود. امر به معروف و نهی از منکر، برای این تشریع شده است تا طغیانگری رشد نکند (چه طغیان در برابر خدا، چه در برابر خلق خدا)، جامعهای که به سنت امر به معروف و نهی از منکر عمل نمایند، جامعه ظلم ستیز و شایستگان و زمینه مساعد برای رویش عدل خواهد بود، و جامعهای که در برابر افراد و گروههای خویش احساس مسؤولیت نکند، آرام آرام به سوی ناامنی به پیش خواهد رفت و زمینههای رشد نابود خواهند شد و استعدادها به هدر خواهند رفت، و در نتیجه، زمینههای ناهنجاریهای تربیتی به وجود خواهند آمد؛ از این رو، خداوند، یکی از وظایف مؤمنان را در شرایطی که اختلاف میان گروههای جامعه بالا گیرد، اجرای امر به معروف و نهی از منکر عنوان میدارد، آن هم به صورت بسیج عمومی و در این زمینه میفرماید: «و اگر دو طایفه از مؤمنان با هم بجنگند، میان آن دو را اصلاح کنید و اگر [باز] یکی از آن دو بر دیگری تعدی کرد، با آن [طایفهای] که تعدی میکند، بجنگید تا به فرمان خدا باز گردد. پس اگر باز گشت، میان آنها را دادگرانه سازش دهید و عدالت کنید، که خدا دادگران را دوست میدارد».
در یکی از شأن نزولهای این آیه گفتهاند: «میان دو طایفة اوس و خزرج، نزاعی به وجود آمد که نزدیک بود، کار به جاهای باریک بکشد و این آیه نازل شد و مسلمانان را مکلف ساخت که در چنین مواردی باید دخالت کنند و به نزاع پایان دهند، این یکی از مهمترین راهها برای جلوگیری از اختلافاتی است که کمر مسلمین را شکسته و بدترین راه نفوذ دشمنان اسلام است که همواره از این حربه استفاده نمودهاند. شعار، اختلاف بینداز و حکومت کن! یکی از شعارهای مهم استعماری است که در طول تاریخ بر مسلمانان و اقلیتها اجرا شده است. اکنون هم، تنها راه مطمئن برای نجات جوامع اسلامی، عمل به همین دستور کوتاه قرآن و احیای این سنت است که همگان مشارکت کنند. و دولتها و ملتها، با هم بسیج گشته، به نبرد طغیانگران برخیزند، که از آشکارترین مصادیق امر به معروف و نهی از منکر به حساب میآید. از آنجا که پیامبر گرامی اسلامی - صلی الله علیه و آله - حاکم دولت اسلامی است و بر جانها ولایت دارد، نخستین مخاطب این آیه است و مردم را به این سنت حسنه برای رسیدن به آرامش و امنیت در عمل تشویق و تأیید فرموده است که امر به معروف و نهی از منکر، یکی از مهمترین راههای تربیتی اسلام است، به ویژه در جایی که لازم باشد، دسته جمعی انجام شود. و چون مراحل امر به معروف و نهی از منکر نیز در بحث ما نقش دارد که میتوان آن را دارای کاربرد تربیتی دانست؛ از این رو، باید، مراحل و مراتب آن را نیز بیان کرد.
مراحل امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر، حساسیت عمومی در برابر گناه است که نمیگذارد، فرد و جامعه به سوی بیبند و باری و سقوط پیش برود، و یکی از سنتهای مهم است که در هر شرایط قابل اجرا است و شباهت فراوان به نماز دارد؛ زیرا، نماز را در هیچ حالی نباید ترک کرد. امر به معروف و نهی از منکر نیز در هیچ شرایطی نباید ترک شود؛ بلکه به مراتب پایینتر باید اکتفا نمود. چنانکه نماز نیز مراتب دارد، اگر در حال ایستاده نشد، باید نشسته انجام شود. اگر آن هم امکانپذیر نبود، با اشاره، اگر با اشاره نشد، در دل باید خواند، امر به معروف و نهی از منکر نیز دارای مراتبی است که اگر با زبان و عمل امکان نداشت، با انکار قبلی از منکرات و زشتیها باید اعلام انزجار کرد و همانگونه که نماز از کارهای زشت باز میدارد، امر به معروف و نهی از منکر نیز چنین است، خداوند درباره نماز میفرماید: «و نماز را برپا دار، که نماز از کار زشت و ناپسند باز میدارد، و قطعاً یاد خدا بالاتر است و خدا میداند، چه میکنید».
حدیثی است که از امام باقر و امام صادق - علیه السلام - درباره امر به معروف و نهی از منکر روایت شده است: امر به معروف و نهی از منکر دو آفریده از آفریدگان خداوندند. کسی که آن دو را یاری نماید، خداوند به او عزت میبخشد و کسی که آن دو را خوار نماید، خداوند تعالی خوارش میکند.
امر به معروف و نهی از منکر و نماز تأثیرات اجتماعی یکسان دارند و هر دو از زشتیها جلوگیری میکنند، مراحل آن عبارتند از:
1. مرتبه اعراض و روی گرداندن: اگر کسی با در هم کشیدن چهره، اصلاح میشود، برخورد تندتر جایز نیست.
2. مرتبه زبان: اگر با روی گرداندن اصلاح نشود، باید، با زبان خوش، نه با تندی و خشونت تذکر داد.
3. مرتبه عمل: اگر مراتب بالا کارگر نیفتاد، انسان، میتواند، دست به عمل بزند، اما اگر به ضرب و جرح منتهی شود، باید با اجازه حاکم شرع صورت گیرد، نه این که هرکس به نام امر به معروف و نهی از منکر، دست به هر جنایتی بزند و آن را امر مقدس و وظیفه شرعی جلوه دهد.
4. مرتبه قلبی: اگر انسان، نتواند، هیچ کاری انجام دهد، واجب است، از اینکه معروف ترک و منکر انجام شود، در دل، ناراضی شود. تا گناه در نظرش آسان جلوه نکند. این کمترین کاری است که برای همگان و در هر حال میسر است. البته، این مراحل به نوع منکر و معروف بسته است، اگر اصول اسلام در خطر باشد، در این صورت، انکار قلبی کافی نیست؛ در چنین شرایطی، وظیفه حاکم اسلامی و دیگر مسلمانان، حرکت و ایستادن در مقابل طغیانگری است؛ همانگونه که امام حسین - علیه السلام - هدف قیام خود را امر به معروف و نهی از منکر بیان میکند.
فلسفه مراتب امر به معروف و نهی از منکر
یکی از فلسفههای مراتب و شرایط امر به معروف و نهی از منکر آثار تربیتی آن است؛ از این رو، اسلام، برای امر به معروف و نهی از منکر، افزون بر مراتب، شرایطی قرار داده است که از آن جمله این است که خود موجب فساد نگردد؛ در صورت دارا نبودن شرایط، نباید کسی به این کار اقدام کند؛ زیرا، بدون داشتن شرایط گاهی نتیجه معکوس به دست میآید و نه تنها کارکرد تربیتی ندارد، بلکه مانع آن میگردد. و از شرایط دیگر این است که فرمان دهنده و بازدارنده باید معروف و منکر را بشناسد، اگر نمیشناسد، تحصیل شرایط و شناختن معروف و منکر را نیز برخی واجب کردهاند، و همچنین، در شرایطی که شخص پشیمان است و اصرار بر ادامه دادن ترک معروف و انجام منکر ندارد، نباید به او تذکر داد و امر و نهی کرد؛ زیرا، عزت نفسش آسیب میبیند و گرفتار خود پنداره منفی میشود. برای خویش ارزشی قائل نمیشود و در نتیجه: افرادی که دچار خود کم بینیاند و برای خود ارزشی قائل نیستند، به راحتی در دام اعمال غیر اخلاقی گرفتار میشوند و حتی از آسیب رساندن به دیگران هیچ ابایی ندارند.
همة شرایط امر به معروف و نهی از منکر، نوعی بار تربیتی دارد که میخواهد، به گونهای افراد را از منکر باز دارد و به سوی خوبی و معروف بکشاند. و در نهایت او را تربیت کند. در بسیاری از سیره پیامبر که به امر خداوند اجرا میشد، شرایط تدریجی رعایت گردیده است؛ از جمله، میتوان حرمت تدریجی شراب را نام برد که خداوند یکباره این کار را نکرد، بلکه روحیات و پذیرش متربیان را نیز در نظر داشت، و روشن است که اگر اسلام میخواست، بدون رعایت اصول روانی و اجتماعی با این بلای بزرگ عمومی، به مبارزه برخیزد، ممکن نبود؛ و از این رو، از روش تحریم تدریجی و آماده ساختن افکار و اذهان برای ریشهکن کردن میگساری که به صورت یک عادت ثانوی در رگ و پوست آنها نفوذ کرده بود، استفاده کرد.
نتیجه
از آنچه تاکنون گذشت، میتوان، به این نتیجه دست یافت که فلسفه بعثت و دعوت پیامبر - صلی الله علیه و آله - تربیت انسانها بوده است و پیامبر گرامی اسلام نیز از راههای بسیاری استفاده نموده است که یکی از راههای مهم تربیتی آن حضرت، امر به معروف و نهی از منکر و نحوه اجرای آن است؛ زیرا، امر به معروف و نهی از منکر دو عامل مهم تربیتی و بازدارنده از زشتیها است. وظیفهای است که افزون بر حاکم و دولت اسلامی، بر عهده همگان نهاده شده است تا هرکس به قدر توان خویش بتواند، در تربیت عمومی سهم داشته باشد؛ ولی، سیره پیامبر گرامی اسلام در اجرای امر به معروف و نهی از منکر به گونهای بوده است که بتواند، به عنوان حاکم دولت اسلامی و به عنوان پیامبر رحمت بر همگان رحمت باشد و هم از هرج و مرجها جلوگیری نماید، این وظیفه مهم به صورت کامل آنگاه میسر است که امر به معروف و نهی از منکر، با زبان خوش و مدارا آغاز گردد، تا به مرحلهای برسد که پیامبر - صلی الله علیه و آله - یا کسانی که از جانب آن حضرت ولایت تام دارند، اجرا نمایند؟ زیرا در شرایطی امر به معروف و نهی از منکر کاربرد دارد که بتواند جلو بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی را بگیرد که مصداق مهم امر به معروف و نهی از منکر، اجرای حدود، قصاص، دیات و ... به حساب میآید. خداوند درباره تأثیر قصاص بر تربیت میفرماید: «و ای خردمندان، شما را در قصاص زندگانی است، باشد که به تقوا گرایید».
در این آیه اشاره دارد که جنبة تربیتی قصاص را کسی درک میکند که از خرد بهرهای داشته باشد؛ زیرا، خردمندان آن را نردبان تکامل قرار داده، به سوی آسمان معنویت بالا میروند. چنانکه در احادیث دربارة اجرای حدود چنین آمده است: «حدی که برای رضای خدا در زمین اجرا شود، برتر از بارش چهل روز باران است».
اینها، از مصادیق و نمونههای تربیت اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر به حساب میآیند.
پدیدآورنده: محمد عارف صداقت