0

بدبخت و خوشبخت

 
anghelab57
anghelab57
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 115
محل سکونت : مازندران

بدبخت و خوشبخت

بدبخت و خوشبخت
 

عصر رسول اكرم اسلام (ص ) بود، در مدينه ، شخصى درخت خرمائى در خانه اش داشت ، كه قسمتى از شاخه هاى آن درخت به خانه همسايه سرازير بود.
با توجه به اينكه همسايه او شخصى عيالمند و فقير بود.
او وقتى مى آمد تا از خرماى درخت خود بچيند، به بالاى درخت مى رفت و خوشه هاى خرما را مى چيد، و در ظرفى مى گذاشت .
هنگام چيدن خرما، گاهى چند دانه خرما به خانه همسايه مى افتاد، كودكان همسايه آن خرماها را برداشته و مى خوردند.
صاحب درخت آنها را از برداشتن آن خرماها برحذر مى داشت ، و از درخت پائين مى آمد و خرماها را از كودكان فقير همسايه مى گرفت و حتى اگر در دهانشان بود، آن را با انگشتانش بيرون مى آورد.
همسايه فقير از اين وضع ناراحت شد، به محضر رسول خدا(ص ) رفت و به عنوان شكايت ، جريان را به آن حضرت عرض كرد.
رسول اكرم (ص ) فرمود: ((صاحب درخت خرما را مى بينم ، بلكه اين مشكل شما حل شود، تو برو)).
پيامبر(ص ) صاحب درخت را ديد و جريان را به او گفت و سپس فرمود: ((آن نخله را كه شاخه هايش به خانه همسايه فقيرت سرازير است ، به من بده كه ضامن مى شوم عوض آن را در بهشت به تو بدهند)).
صاحب درخت گفت : من نخلهاى بسيار دارم ، ولى هيچيك از آنها مانند اين نخله ، پر بار نيست و حاضر به اين معامله نيستم ، اين را گفت و از محضر رسول خدا(ص ) مرخص شد.
در اين ميان شخصى (كه نقل مى كنند ابوالدحداح نام داشت ) گفتگوى پيامبر(ص ) و صاحب درخت خرما را از نزديك شنيد، و پس از رفتن صاحب درخت ، به محضر پيامبر(ص ) نزديك شد و عرض كرد: ((اگر من آن نخله را از صاحب درخت خريدارى كنم و به شما واگذار نمايم آيا نخله اى را در بهشت براى من ضامن مى شوى ؟!)).
رسول اكرم (ص ) فرمود آرى .
ابوالدحداح فرصت شناس مرد صاحب درخت رفت و او را ملاقات نموده و درباره خريد آن نخله با او صحبت كرد، و پس از چك و چانه ، آن نخله را به چهل نخله ديگر خريد، و طبق درخواست صاحب درخت ، نزد جمعى شهادت داد كه من فلان درخت را از صاحبش خريدم كه در مقابل چهل درخت خرما به او بدهم .
سپس مرد نيكوكار نزد رسول اكرم (ص ) آمد و جريان را به عرض رساند و گفت :((اكنون درخت مال من است و آن را به شما واگذار كردم )).
رسول اكرم (ص ) نزد همسايه فقير رفت و آن نخله را به او بخشيد و فرمود: ((از اين درخت تو و خانواده و فرزندانت بهره مند شويد)).
در اين هنگام خداوند سوره والليل (نود و دومين سوره قرآن ) را نازل كرد، كه آيه 5 و 6 و 7 اين سوره ناظر به ستايش آن مرد نيكوكار(ابوالدّحداح ) است ، و منظور از آيه 8 و 9 و 10 و 11 اين سوره ، سرزنش صاحب درخت بخيل مى باشد. به اين ترتيب ، يكى مثل صاحب درخت ، تيره دل ، و بخيل و دنياپرست ، بى سعادت و محروم از مواهب الهى و بدبخت شد.
و ديگرى مثل ابوالدحداح ، خوشبخت در دنيا و آخرت گرديد، و در اين آزمايشگاه دنيا برنده شد.
و ضمناً از كلاس رسولخدا (ص ) اين درس را آموختيم كه بايد واسطه خير شد، و در حوادث مربوط به مستضعفين بى تفاوت نبود.

 

چهارشنبه 14 اسفند 1392  10:44 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها