0

شعر بسیار زیبا به مناسبت تولد حضرت زینب (س)

 
m_nafisi
m_nafisi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1391 
تعداد پست ها : 26
محل سکونت : اصفهان

شعر بسیار زیبا به مناسبت تولد حضرت زینب (س)

همه چشم به راه گل یاسی دگر از دامن زهرا

فرود آمده از عالم بالا

میان طبق نور ، که بوسه بزند بر رخ او مادر عیسی

به پا بوسی او آمده حوا

ملائک همگی منتظر اذن که یک لحظه نشینند رخش را به تماشا

مگرکیست که ناآمده  اینگونه روبوده است شکیب از دل حیدر

و اینگونه شده تشنه دیدار رخش ساقی کوثر

و نا آمده ، بی تاب چنین گشته پیمبر

واینگونه نمانده است دگر دل به دل حضرت مادر

در آن سوی حسن غرق در افکار خودش بود

در این سوی حسین بن علی منتظر یار خودش بود

و ناگاه پر از عطر گل یاس شد آن خانه خشتی

پر از نور ، پر از شور ، پر از بال و پر هور بهشتی

که مبادا کف پاهای شریفش بشیند به زمین آن گوهر عرش نشین

و این لحظه ، لحظه عشق است

زمین مست ، زمان مات  ، خدا گرم مباهات

که احسنت چه گلی خلق نمودم

و علی گرم مناجات

پر از نغمه تکبیر سماوات

که نا گاه قدم زد به روی بال ملک عمه سادات

همان غیرت حیدر

همان عصمت صدیقه اطهر

همان کوثر کوثر

همان زینت دامان علی ، زینت دامان پیمبر

همانی که از او زنده شده پیکر مکتب

همان معنی مذهب

همان نور که تابید دل شب

همان دلبر مجنون حسین بن علی

حضرت زینب

سه شنبه 13 اسفند 1392  11:45 AM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:شعر بسیار زیبا به مناسبت تولد حضرت زینب (س)

پرورش یافته ی دامن زهرا هستی

دانش آموخته ی مکتب مولا هستی

مریم از محضرتان درس حیا آموزد

چون که محجوب ترین دختر حوا هستی

جان گرفته شجر طیبه از آمدنت

فصل سرسبز تولّا و تبرّی هستی

خطبه ات، معجزه ات، منجی موسی صفتان

تو کلیمی که فقط بی ید بیضا هستی

بانگ کوبنده ی تان بر همگان ثابت کرد

با ابالفضل علمدار هم آوا هستی

طینت مرده ی شان زنده شد و فهمیدند

علوی زاده ای و مثل مسیحا هستی

دل دریایی تان در تب امواج غروب

معنی واقعی هیبت دریا هستی

واژه ها پیش مقامت همه تعظیم کنند

تو خداوند نمادین غزل ها هستی

روضه هامان همه با یاد شما ختم شود

از همه زاویه ها روشن و پیدا هستی

بعد هفتاد و دو زخمی که به جانت زده اند

باز در بحبوحه حادثه سرپا هستی

راز آن عصر غم انگیز چرا فاش نشد

تو مه آلودترین فرد معمّا هستی

 

شاعر: وحید قاسمی

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 14 اسفند 1392  7:23 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:شعر بسیار زیبا به مناسبت تولد حضرت زینب (س)

بر قلّه های مرز محال ایستاده است

این زن که بر مدار کمال ایستاده است

این کیست این فرشته ی شیدا که در نبرد

هم پای مرد های زلال ایستاده است

ظهرست و در هوای به شدّت اناری اش

مشتی پرنده بی پر وبال ایستاده است!

در درک این نهایت بالا بلند عصر

انسان در ابتدای خیال ایستاده است

حوا که هیچ، حسرت آدم به گل نشست

حتی فرشته دست به فال ایستاده است

این کیست انعکاس صدایی سلیس تر

در شام بی ستاره بلال ایستاده است؟!

پاسخ دهید بارش بهتی عجیب را

وقتی سوال پشت سوال ایستاده است...

سالی گذشت و ما همگی منحنی شدیم

زینب هنوز این همه سال ایستاده است!

 

شاعر: عبدالحمید رحمانیان

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 14 اسفند 1392  7:31 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:شعر بسیار زیبا به مناسبت تولد حضرت زینب (س)

وقتی که تو را عرش معظّم آورد

یک فاطمه زهرای مجسّم آورد

قنداق تو را که آسمان می بوسید

جبریل به گریه های نم نم آورد

تو آمدی و همه به هم می گفتند

از صبر دل تو صبر هم کم آورد

وقتی که تو آمدی حسینت می گفت:

با آمدنت خدا محرّم آورد

وقتی که تو آمدی حسینت پا شد

در پیش تو هفتاد و دو پرچم آورد

آنگاه سپرد دست بالا دستت

هفتاد و دو پرچم خدا را دستت

 

خورشید گرفته نور خود را از تو

دریا هیجان و شور خود را از تو

حتّی گل جانماز هم می گیرد -

شاداب ترین حضور خود را از تو

لبخند به چهره داری و غم به دلت

دارد غم ما سرور خود را از تو

مردان خدا گرفته اند ای بانو

برگ گذر و عبور خود را از تو

ایوب ترین مرد بلا هم دارد -

ایمان دل صبور خود را از تو

ای عمه ی دل شکسته ی عاشورا

مهدی طلبد ظهور خود را از تو

ای قبله نمای حاجت یوسف ها

حاجت بده ای عمّه ی حاجات خدا

 

بانوی ستاره ها و زیبایی ها

بانوی سحر خیز تماشایی ها

در عرش همه از تو سخن می گویند

ای بانوی با کمال بالایی ها

از خانمی توست که هی می ریزد

دور و بر تو این همه آقایی ها

جز تو چه کسی به کربلا می سازد

از این همه اتّفاق، زیبایی ها

یک عدّه تو را فاطمه ات می خوانند

یک عدّه تو را حیدر زهرایی ها

یک عده گل مریمشان تو هستی

ای مریم قدیسه ی عیسایی ها

ای دسته گل مریم زیبای علی

مجنون پر از فاطمه! لیلای علی

 

افلاک، حریم تو، جهان اقلیمت

یک عرش پر از فرشته در تعظیمت

با شاخه ی گل هزار پیغمبر هم

استاده در این مجالس تکریمت

شرمنده از این که دست هایم خالی ست

امّا همه ی زندگیم تقدیمت

هر قدر ورق می زنم اوقات تو را

جز نام حسین نیست در تقویمت

با یک سر بر نیزه چه کردی بانو

از کوفه الی شام شده تسلیمت

تو از سرِ چشمه آب خوردی بانو

تو بر سر نیزه دل سپردی بانو

 

شاعر: رحمان نوازنی

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 14 اسفند 1392  7:37 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:شعر بسیار زیبا به مناسبت تولد حضرت زینب (س)

حضرت زینب (س) - ترکیب بند

بانک اشعار اهل بیت (ع)

آن قدر عاشقیم که املا نمی شود

مستی ما که در قلمی جا نمی شود

زلف مرا به پنجره های ضریح عشق

طوری گره زدند، دگر وا نمی شود

باید که ناز داشت، کمی نیز غمزه داشت

هر دختر قبیله که لیلا نمی شود

آن کس که خاک پای مریدان میکده ست

محتاج معجزات مسیحا نمی شود

«تاک» مرا به عشق تو در خُم گذاشتند

حالا شراب می شود و یا نمی شود

ما مثل باده ایم شبی امتحان کنید

انگور زاده ایم شبی امتحان کنید

 

شکر خدا که نام مرا مبتلا نوشت

از حاجیان کعبه ی سبز شما نوشت

شکر خدا که دست قدر، دست سرنوشت

نام مرا شریف ترین خاک پا نوشت

صبح ازل به خاک تو پیشانی ام رسید

این سجده را فرشته به پای خدا نوشت

از ما سوال شد که اسیر تو می شویم؟

ما خواستیم و آیه ی «قالو بلی» نوشت

بالای سر در حرم کبریاییش

نام تو را به خط خودش با طلا نوشت

یعنی تمام جلوه ی آل عبا تویی

آیینه ی تمام نمای خدا تویی

 

اعجاز بی مثال شما تا ادامه داشت

موسی ادامه داشت، مسیحا ادامه داشت

ای بارش همیشه ی سجاده های نور

در امتداد چشم تو دریا ادامه داشت

بانو اگر به آینه ها سر نمی زدید

تاریکی همیشه ی دنیا ادامه داشت

در آسمان چهارم افلاک جا زدیم

آیات ردّ پای تو اما ادامه داشت

تا زندگیت را به تماشا گذاشتی

آن عمر جاودانه ی زهرا ادامه داشت

ای آفتاب روشن شب های کربلا

ای زینب مدینه و زهرای کربلا

 

گفتیم آسمانی و دیدیم برتری

گفتیم آفتابی و دیدیم بهتری

گفتیم دختر اسد الله غالبی

ایّام کوفه آمد و دیدیم حیدری

تو از زمان کودکیت تا بزرگیت

شیوا ترین مفسّر الله اکبری

تو از کدام طایفه هستی که مستقیم

فیض از حضور علم خداوند می بری

بر شانه های سبز تو بار رسالت است

تو اولین پیمبر بعد از پیمبری

خورشید روی تو شرف مشرقین شد

یک نیمه ات حسن شد و نیمت حسین شد

 

ای ماورای حد تصوّر کمال تو

بالاتر از پریدن جبریل بال تو

از مادری چنین، چنین دختری شود

هم خوش به حال فاطمه هم خوش به حال تو

غیر از حسین فاطمه، چیزی ندیده ایم

در انعکاس آینه های زلال تو

نزدیک سایه های عبورت نمی شویم

نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟

از گوشه های چشم تو ساحل درست شد

محض رضای پای تو محمل درست شد

 

تو زینبی و شیر زن بعد کربلا

تفسیر نفس مطمئن بعد کربلا

زهرا، نبی ،حسین و علی و حسن تویی

بانو تویی تو «پنج تن» بعد کربلا

گاهی که طعنه می شنوی صبر می کنی

یعنی تویی همان حسن بعد کربلا

ای گریه ی غریبی عریان بی کفن

حالا تویی و پیرهن بعد کربلا

قلبت تپید وسوره ی مریم شروع شد

غمگین ترین غروب محرّم شروع شد

 

ای سایه بلند اباالفضل بر سرت

ای بال جبرئیل گلستان معبرت

عباس هم رشیدی قد تو را ندید

از بس که سر بزیر بُود در برابرت

شب زنده دار شام غریبان کربلا

دل بسته بر نماز شب تو برادرت

ای خطبه ی صدای تو نهج البلاغه ات

وی محمل بدون جهاز تو منبرت

هجده سر بریده به دنبال چشم تو

هجده سر بریده نگهبان معجرت

ای قله نجابت تشوحید، جای تو

عطر حضور فاطمه دارد حیای تو

 

شاعر: علی اکبر لطیفیان

ویژه ی میلاد حضرت زینب (س)

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 14 اسفند 1392  7:38 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها