دلم میخواد خدامو شاد کنم!! چطوری؟!
امیرالمۆمنین على (علیهالسلام) مىفرماید:
«. . . . و جعلها منتها رضاه حاجته من خلقه فاتقوا الله الذی انتم بعینه . . . .» ; (1)
«خداوند سبحان، انجام واجب و ترك حرام را نهایت درجه خشنودى از بندهاش قرار داده است» . (ضمیر «ها» در «جعلها» به انجام واجب و ترك حرام برمىگردد).
در این جا، بحث نماز شب و بحث تلاوت قرآن و بحث ذكر و ورد و چلهنشینى مطرح نشده است، بلكه بحث انجام واجب و ترك حرام است و خداوند براى آن كه بفهماند كه میزان اهمیت انجام واجب و ترك حرام پیش خودش چقدر است، مىفرماید: نیازى كه من به شما بندهها دارم این است كه بتوانید واجبات و محرمات را رعایت كنید كه این بیان، جامعترین و رساترین تعبیر خدا براى نشان دادن اهمیت انجام واجب و ترك حرام است.
سپس مىفرماید: «فاتقوا الله الذی انتم بعینه» ; حالا كه شما در محضر من هستید، پس چرا واجبات را انجام نمىدهید و محرمات را ترك نمىكنید؟
البته مشكل اساسى ما این است كه آشنا به واجبات و محرمات نیستیم و اطلاع كافى نسبتبه این دو مقوله نداریم و فكر مىكنیم كه واجبات و محرمات همین است كه در رسالهها آمده است. در حالى كه پنجاه و پنج تا از محرمات، گناه كبیره است كه در رابطه با آن روایت داریم و كبیره یعنى بىبرو برگشت نتیجه انجام آن آتش جهنم است .
تعبیر دیگر امیرالمۆمنین (علیهالسلام) این است كه مىفرماید: خداى سبحان فرموده است: من یك حق، گردن شما دارم كه اگر این حق من را ادا كنید، در ازاى آن، حقى از شما بر گردن من خدا واجب مىشود و حق من به گردن شما این است كه واجبات و محرمات را خوب بشناسید و به آنها عمل كنید، اگر این كار را بكنید، حق من ادا شده است . (2)
بعد حضرت دو دستور العمل را ارائه مىدهند، براى این كه بتوانیم هم در وادى شناخت هم در انجام واجبات و ترك محرمات موفق بشویم، یا به تعبیر دیگر، رمز موفقیت در انجام واجب و ترك حرام را دو چیز مىدانند:
1 . «و ان تستعنوا علیها بالله» (3) ; در هر زمان و مكانى كه فكر مىكنید محل استجابت دعاست، به هر زبان، و در هر حال و موقعیتى كه احتمال استجابت دعا مىدهید، دعا كنید كه «خدایا! توفیق شناخت انجام واجب و ترك حرام به من عطاكن و در سایه آن توفیق، توفیق انجام واجب و ترك حرام كه نهایت درجه خشنودى تو از من است، به من عنایت فرما» . مثلا قبل از اذان صبح روز جمعه، بعد از خطبتین نماز جمعه تا قبل از شروع نماز و غروب روز جمعه این سه وقت، اوقات استجابت دعاست و در روایات داریم كه دعا در اسلام، یك مقولهاى است كه وقتى از زبان بندهاى خارج مىشود، به هیچ وجه من الوجوه رد نمىشود. اصلا در منطق دین ما، دعا از بنده، در محضر حق تعالى رد نمىشود.
خیلى از ناراحتىهایى كه خانمها دارند، مرض ضعف اعصاب است كه باعثسردرد، درد گرفتن طرف چپ بدن، گردن درد، لرزش جسمانى و . . . مىشود و ریشهاش این جا است كه مثلا غیبتى شده و آن غیبتبه گوش آن شخص رسیده و باعث ناآرامى روح شده است . لذا حضرت مىفرمایند: بهترین داروى درد این است كه جلوى زبان گرفته شود
دعا از دو حال خارج نیست; یا صد در صد مستجاب مىشود، یا صد در صد رد مىشود. اگر رد بشود، در روایات هست كه كفاره گناهان حساب مىشود و اگر مستجاب بشود، یا آن خواسته را در دنیا مىدهند، یا بعد از مرگ و اگر در دنیا بدهند، یا زود مىدهند، یا با تاخیر و آن به خاطر حكمتى است كه در روایات بیان شده است و در روایات داریم كه وقتى بعد از مرگ دعا مستجاب شد و تحویل آن شخص داده مىشود، شخص مرده از خدا تمنا مىكند كه اى كاش همه دعاهاى من بعد از مرگ مستجاب مىشد، نه در دنیا. چون دعا اگر در دنیا مستجاب بشود، با آفتهایى كه وجود دارد، از بین مىرود، ولى بعد از مرگ دیگر آفت وجود ندارد كه از بین برود .
2 . «و تستعینوا بها على الله» (4): مساله تمرین است كه فرمایش حضرت این است كه وقتى ما این رمز موفقیت را به دست آوردیم كه در هر جا كه محل استجابت دعا بود، دعا كردیم و از خدا خواستیم كه توفیق شناخت و عمل در انجام واجب و ترك حرام را به ما بدهد، بعد در مرحله عمل از كم و آهسته و آهسته، با تمرین و اراده و همتباید پیش برویم و راه دیگرى نداریم . چون طبق روایتى كه فیض كاشانى در كتابش آورده است، بچه كه به دنیا مىآید، گریه چهار ماه اول او «اشهد ان لا اله الا الله» است و گریه چهار ماه دوم او «اشهد ان محمد رسول الله» است و گریه چهار ماه سوم او براى پدر و مادر است و بچه در ابتدا معصوم است، ولى به دریجساختمان وجودش پر از تعلقات مىشود. و اگر بخواهد این تعلقات را در حد و مرز واجب و حرام الهى به كار برد، نیاز به كار و تمرین دارد و یك شبه راه صد ساله را نمىتوان پیمود و نباید فكر كنیم كه سریع مىشود واجبات و محرمات را شناخت و سریع مىشود شروع به انجام واجبات و ترك محرمات نمود. چون عجله، كار شیطان است و عجله انسان را به گناه كبیره مبتلا مىكند. پس رمز دوم موفقیت، تمرین است از كم، نه با عجله.
حضرت على (علیهالسلام) در ادامه خطبه 191 مىفرمایند: «فما اقل من قبلها و حملها حق حملها»، چقدر كم هستند اشخاصى كه این حد از ایمان را دارا باشند كه قلبا بدانند وظیفهشان انجام واجب و ترك حرام است و این را در مرحله عمل به اجرا در آورند. چقدر كم هستند كسانى كه حق این مساله انجام واجب و ترك حرام را ادا كنند. سپس مىفرمایند:
«و هم اهل صفة الله سبحانه اذ یقول».
خداى سبحان هم در آیات شریفه از این موضوع پرده برداشته و مىفرماید: «و قلیل من عبادى الشكور» ; در میان بندههاى من بسیار كم هستند كه اهل شكر باشند .
این آیه شریفه را حضرت در باب انجام واجب و ترك حرام استشهاد آوردهاند و منظور از «و قلیل من عبادى الشكور» این نیست كه مثلا در میان این عده قلیل شیعه (در میان كثرت كفار)، چقدر كم عارف داریم و . . . ، بلكه منظور این است كه در میان این عده قلیل، بندههایى كه بتوانند واجبات و محرمات را بشناسند و خوب پیاده كنند، چقدر كم هستند.
در هر زمان و مكانى كه فكر مىكنید محل استجابت دعاست، به هر زبان، و در هر حال و موقعیتى كه احتمال استجابت دعا مىدهید، دعا كنید كه «خدایا! توفیق شناخت انجام واجب و ترك حرام به من عطاكن و در سایه آن توفیق، توفیق انجام واجب و ترك حرام كه نهایت درجه خشنودى تو از من است، به من عنایت فرما»
لذا «و قلیل من عبادى الشكور» هم انذار است و هم تبشیر; آن هم در حد انجام واجب و ترك حرام . تبشیر است، یعنى این كه اگر شما واجبات را انجام دهید و محرمات را ترك كنید، جزء بندههاى قلیل و شكور مىشوید . و انذار است، چون ما جزء آن عده قلیل نیستیم. لذا حضرت آنها را تشویق مىكند و مىفرماید: «فاهطعوا باسماعكم الیها»; با گوشهایتان بشتابید به سوى شنیدن واجبات و ترك محرمات. «و ایظوا بجدكم علیها»; با جد و كوشش و تلاش به انجام واجب و ترك حرام روى آورید. و «ایقظوا بها نومكم» ; از خواب غفلتبیدار شوید (خواب به معناى غفلت از واجب و انجام حرام است و بیدارى شما از این خواب، به معناى شناخت و انجام واجبات و محرمات است).
«. . . و اشعروها قلوبكم»; . . . اگر بخواهید قلوبتان شعور پیدا كند، راه آن انجام واجب و ترك حرام است . «و ارحضوا بها ذنوبكم»; بهترین راه كفاره گناهان انجام واجب و ترك حرام، «و داووا بها الاسقام» و بهترین راه مداواى بیمارىها، انجام واجب و ترك حرام است.
به عنوان مثال، خیلى از ناراحتىهایى كه خانمها دارند، مرض ضعف اعصاب است كه باعثسردرد، درد گرفتن طرف چپ بدن، گردن درد، لرزش جسمانى و . . . مىشود و ریشهاش این جا است كه مثلا غیبتى شده و آن غیبتبه گوش آن شخص رسیده و باعث ناآرامى روح شده است. لذا حضرت مىفرمایند: بهترین داروى درد این است كه جلوى زبان گرفته شود.