طريق در باب سلوک به حق تعالي وجود دارد . يکي راه جذبه و رحمت حق است که در اين راه بارقه اي از دوست به سالک مي خورد و در واقع کشش دوست ، سالک را پيش مي برد و اين يک دعوت خصوصي براي اوست و از سالک اين طريق به مجذوب سالک تعبير مي شود .
به رحمت سر زلف تو واثقم ورنه
کشش چونبودازآن سوچه سود کوشيدن
راه دوم آن است که سالک بايد آنقدر مجاهده کند و رياضت بکشد تا به جذبه حق برسد و سالک اين طريق را ، سالک مجذوب گويند . در حقيقت هردو طريق جذبه حق تعالي است که سالک را به مقصد مي رساند .
بين اين دو طريق تفاوتهاي زيادي است که در صدد بيان آنها نيستيم و فقط به ذکر روايت مهمي که اين دو طريق را بيان مي کند بسنده مي کنيم .
مرحوم مجلسي نيز اين روايت در بحارالانوار ذکر کرده است . اين حديث مشتمل بر بسياري از حقايق رباني و اسرار الهي است .
و اکنون قسمتهايي از متن حديث :
امام صادق (ع) در حديثي به يونس بن ظيبان فرمودند :
« صاحبان خرد با تفکر عمل مي کنند تا محبت خدا را به دست آورند . همانا وقتي که قلب ، محبت را تحصيل نمايد و به آن نوراني گردد ، لطف سرازير مي شود . آن گاه او اهل فايده شده و بر اساس حکمت سخن خواهد گفت پس زيرک شده و با قدرت عمل مي نمايد و به طبقات هفتگانه آشنا مي شود .
هنگامي که به اين مرحله رسيد ، بر اساس لطف و حکمت و بيان يک حرکت و دگرگوني در تفکرات او پديد مي آيد و خواست و محبت خويش را در راه خالقش صرف مي نمايد . به اين ترتيب به مقام برتر دست پيدا کرده و خدا را با چشم دل مشاهده خواهد نمود و حکمت را به غير روش حکما ، علم را به غير راه علما و صدق را به غير شيوه صديقين به دست خواهد آورد ....
.... و کساني که آن راه ( طريق رياضت و خشوع و عبادت ) را مي پيمايند ، يا موفق مي شوند يا ناکام مي مانند و اکثر آنها نا موفق خواهند بود ، چراکه حق خدا را رعايت ننموده و به اوامر وي ( به طور کامل) عمل نکرده اند . اين صفت کسي است که حق شناخت و محبت او را بجا نياورده است . پس مبادا فريب نماز و روزه و سخنان و علوم آنها را بخوري ! آنان درازگوشاني فراري هستند .... »