معرفي رشته عكاسي
اولين عكسها با دوربينهاي ابتدايي و كمترين تجهيزات توليد ميشدند و امكانات و تجهيزاتي كه امروزه براي عكاسان مهيا است، قابل مقايسه با آن زمان نيست. اما با كمي دقت ميتوان متوجه شد كه عكسهاي آن دوران با عكسهاي آتليهاي امروز تفاوت چنداني ندارند چرا كه هر دو، عكسهايي خشك و بيروح هستند كه همه چيز رويشان ثبت ميشود، بدون اين كه از خودشان اظهار وجودي بكنند. عكسهايي كه با حاشيهاي سفيد به كاغذ چسبيدهاند و اين خود تأكيدي بر فاصله اين عكسها با واقعيت است و چه تأسفبار است كه بسياري از مردم عكاسي را مساوي با همين عكسهاي پرسنلي و خانوادگي ميدانند!
و متعجب هستند كه چرا عدهاي از جوانان براي فراگرفتن اين حرفه چهار سال در دانشگاه تحصيل ميكنند در حالي كه بسياري از عكاسان موفقي كه آنها ميشناسند، اين حرفه را نسل در نسل فراگرفتهاند و اصلاً تحصيلات دانشگاهي ندارند.
اما استادان و دانشجويان رشته عكاسي نظري متفاوت دارند. آنها معتقدند كه استوديوهاي عكاسي به "حرفه عكاسي" ميپردازند در حالي كه دانشگاهها "هنر عكاسي" را آموزش ميدهند. دانشجويان رشته عكاسي با علوم و فنون مختلفي در زمينه عكاسي آشنا شده و همچنين رشتههاي مختلف عكاسي را از قبيل عكاسي خبري، تبليغاتي، علمي، طبيعت و پرتره آموزش ميبينند.
البته اين اطلاعات خيلي جامع و عميق نيست چون هريك از رشتههاي فوق، خود دنياي گستردهاي دارد كه نميتوان طي چهار سال با آنها آشنا شد و اصلاً يك عكاس نميتواند با تمامي اين رشتهها و تجهيزات مربوط به آنها به خوبي آشنا گردد. در ضمن دانشگاه تنها راه دستيابي به اطلاعات علمي، فني و هنري مورد نظر در رشته عكاسي نيست.
اما يك دانشجوي عكاسي ميتواند طي مدت كوتاهتري اين اطلاعات را كسب كند؛ يعني معلوماتي را كه يك عكاس تجربي طي مدت طولاني به دست ميآورد، يك دانشجو در مدت چهار سال آموزش ميبيند. در واقع يك عكاس به ثبت و گزينش لحظههايي از زمان ميپردازد كه دربردارنده نمايشي از حالات انساني، پديدههاي علمي، مناظر طبيعي يا هر موضوع ديگري است كه قابل ثبت بر روي نوار حساس فيلم ميباشد.
اين گزينش از يك سو برپايه شناخت فرهنگ جامعه و شناخت عمومي هنرها استوار است و از سوي ديگر بر انتقال و تطبيق آنها با فنشناسي و علوم مربوط به عكاسي تكيه دارد و مهمترين كار عكاسي عبارت است از تلفيق به جا و درست اين دو با يكديگر. چرا كه فنشناسي در عكاسي به ساخت قالب اصلي عكس كمك ميكند و شناخت فرهنگ، جامعه و هنر به ساخت محتواي كار ياري ميرساند.
تواناييهاي لازم :
هنرمند عكاس به هنر ديدن مجهز است. چشمهاي هوشيار و جستجوگر او به معني مكانها، اشياء و حوادثي رخنه ميكند كه از نگاه لغزنده چشمهاي ديگران پنهان ميماند. بنابراين زيبايي را در چيزهاي پيشپا افتاده، غيرمعمول را در معمول و معني را در ظاهراً بيمعني ميبيند. همچنين يك عكاس بايد در محيط جامعه بوده و پرجنب و جوش باشد.
چون عكاسي مثل نقاشي نيست كه در خانه بنشينيم و هرچه دلمان خواست نقاشي كنيم و حتي در تابستان، پاييز را بكشيم بلكه عكاسي شكار لحظهها است پس بايد در ساعات مختلف شبانهروز در مكانهاي متفاوت حضور داشت تا بتوان لحظه مورد نظر را شكار كرد.
و بالاخره يك عكاس بايد اطلاعات عمومي خوبي داشته باشد؛ يعني بايد شعر بخواند، داستان بخواند، روزنامه بخواند تا بفهمد در كجا و در چه زماني زندگي ميكند چون عكاسي كه در زمان حال نباشد، نميتواند عكس بگيرد.
موقعيت شغلي در ايران :
اكثر فارغالتحصيلان رشته عكاسي جذب مطبوعات ميشوند چون در حال حاضر ما شاهد گسترش مطبوعات و نياز آنها به عكاساني تازهنفس و متبحر هستيم. برپايي نمايشگاههاي صنعتي متعدد و توجه به آگهيهاي تجاري و فرهنگي نيز باعث شده است كه تعداد قابل توجهي از فارغالتحصيلان جذب عكاسي تبليغاتي بشوند، حوزه انتشارات نيز تعداد ديگري از فارغالتحصيلان اين رشته را به كار گرفته است و با كمال تأسف تعدادي از فارغالتحصيلان نيز استوديو باز كرده يا به عكاسي از مراسم و ميهمانيها ميپردازند در حالي كه براي كار در يك آتليه عكاسي نياز نيست كه دانشجو چهار سال در دانشگاه تحصيل كند بلكه ميتوان طي چند ماه بهراحتي فن عكاسي را فرا گرفت و يك آتليه عكاسي باز كرد.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس پايه :
مباني هنرهاي تجسمي، كارگاه طراحي پايه، كارگاه عكاسي پايه، هندسه مناظر و مرايا، هنر و تمدن اسلامي، آشنايي با هنر در تاريخ، آشنايي با هنرهاي سنتي ايران، آشنايي با رشتههاي هنري، كارگاه عكاسي رنگي.
دروس اصلي :
شيمي عمومي و شيمي عكاسي، فيزيك و ابزارشناسي، تاريخچه عكاسي، آشنايي با فيلمبرداري، نورپردازي، فنون عرضه و نمايش عكس، تجزيه و تحليل و نقد عكس، كارگاه تخصصي عكاسي، فنون بازسازي عكس.
دروس تخصصي :
كارگاه عكاسي، طرح و رساله نهايي.
منبع:motaleat.sanjesh.org