برای عملی کردن و نهادینهسازی اهداف تربیت مهدوی در نظام آموزشی کشور، وزارت آموزش و پرورش برای نخستینبار، چشمانداز، بیانیۀ مأموریت و اهداف کلان خود را با رویکرد به تربیت مهدوی و آموزههای انتظار تدوین کرده است. در سند تحول چنین آمده است: وزارت آموزش و پرورش مهمترین نهاد تعلیم و تربیت رسمی و عمومی، متولی فرایند تعلیم و تربیت در همۀ ساحتهای تعلیم و تربیت، قوامبخش فرهنگ عمومی و تعالیبخش جامعۀ اسلامی بر اساس نظام معیار اسلامی، با مشارکت خانواده، نهادها و سازمانهای دولتی است.
این نهاد مأموریت دارد با تأکید بر شایستگیهای پایه، زمینۀ دستیابی دانشآموزان در سنین لازم التعلیم طی 12 پایۀ تحصیلی(چهار دورۀ سهساله) به مراتبی از حیات طیبه در ابعاد فردی، خانوادگی، اجتماعی و جهانی را به صورت نظاممند، همگانی، عادلانه و الزامی در ساختاری کارآمد و اثربخش فراهم سازد. انجام این مهم نقش زیرساختی در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی خواهد داشت. (همان: فصل سوم، بیانیۀ مأموریت)
در ادامه نیز میخوانیم: نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی در افق 1404، با اتکا به قدرت لایزال الهی مبتنی بر نظام معیار اسلامی، فرهنگ و تمدن اسلامی _ ایرانی و قوامبخش آنها و زمینهساز جامعۀ جهانی عدل مهدوی(عج) و برخوردار از توانمندیهای تربیتی ممتاز در تراز جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه، الهامبخش و دارای تعامل سازنده و مؤثر با نظامهای تعلیم و تربیتی در سطح جهان، ... کارآمد، اثربخش، یادگیرنده، عدالتمحور و مشارکتجو، برخوردار از مربیان و مدیران مؤمن آراسته به فضایل اخلاق اسلامی، عامل به عمل صالح، تعالیجو و تحولآفرین، انقلابی، آیندهنگر، عاقل، متعهد، امین، بصیر، حقشناس. (همان: فصل چهارم، چشمانداز)
نهاد آموزش و پرورش، ضمن تصریح چشمانداز و مأموریت خود در تدوین اهداف کلان، خود نیز از رویکرد مهدویت چشمپوشی نکرده است؛ به طوری که در فصلی دیگر از سند تحول آمده است: هدف 1. تربیت انسانی موحد، مؤمن و معتقد به معاد و آشنا و متعهد به مسئولیتها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران و طبیعت، حقیقتجو و عاقل، عدالتخواه و صلحجو، ظلمستیز، جهادگر، شجاع و ایثارگر و و طندوست، مهرورز، جمعگرا و جهانیاندیش، ولایتمدار و منتظر و تلاشگر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی، ... آمادۀ ورود به زندگی شایستۀ فردی، خانوادگی و اجتماعی بر اساس نظام معیار اسلامی... ؛ هدف
2. ارتقای نقش نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی و خانواده در رشد و تعالی کشور، بسط و اعتلای فرهنگ عمومی و زمینهسازی برای اقتدار و مرجعیت علمی و تکوین تمدن اسلامی _ ایرانی در راستای تحقق جامعۀ جهانی عدل مهدوی(عج) با تأکید بر تعمیق معرفت و بصیرت دینی و سیاسی و... . (همان: فصل پنجم، هدفهای کلان)
راهکارهای مبتنی بر اهداف عملیاتی مرتبط با آموزههای مهدویت و انتظار به منظور هدایت تحولات در نظام آموزشی کشور چنین تشریح شدهاند:
هدف عملیاتی 1. پرورش تربیتیافتگانی که دین اسلام را حق دانسته و آن را به عنوان نظام معیار میشناسند و به آن باور دارند و آگاهانه، آزادانه، شجاعانه و فداکارانه برای تکوین و تعالی اخلاقی خود و دستیابی به مرتبهای از حیات طیبه و استقرار حکومت عدل جهانی مهدوی از آن تبعیت مینماید و به رعایت احکام و مناسک دین و موازین اخلاقی مقید هستند ... ؛
راهکار 4-1 (ذیل هدف عملیاتی 1). ایجاد سازوکارهای ترویج و نهادینهسازی فرهنگ ولایتمداری تولی و تبری، امر به معروف و نهی از منکر، روحیۀ جهادی و انتظار «زمینهسازی برای استقرار دولت عدل مهدوی(عج) » با تأکید بر بهرهگیری از ظرفیت حوزههای علمیه و نقش الگویی معلمان و اصلاح روشها؛
هدف عملیاتی2. تعمیق تربیت و آداب اسلامی، تقویت اعتقاد و التزام به ارزشهای انقلاب اسلامی؛ راهکار 2-2 (ذیل هدف عملیاتی2). تعمیق تقوای الهی و مهارت خویشتنداری، انتخابگری درست و تعالیبخش مستمر دانشآموزان با استفاده از فرصت ایامالله، برگزاری مراسم آگاهیبخش و نشاطانگیز در اعیاد و وفیات، حضور فعال و مشارکت دانشآموزان در محافل، مجالس و اماکن مذهبی و تقویت انس با دعا و توسل؛ راهکار 8-2 (ذیل هدف عملیاتی2).
استفاده از ظرفیت برنامههای درسی، منابع آموزشی، شبکۀ ملی اطلاعات و ارتباطات، کتابخانه، فرصت اردوها و فعالیتهای برونمدرسه بهویژه مساجد و کانونهای مذهبی برای تقویت معرفت و باور به معارف الهی بهویژه اعتقاد به توحید و معاد و ولایت و انتظار با رویکرد قرآنی، روایی و عقلانی در دانشآموزان؛
هدف عملیاتی 8. افزایش مشارکت نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی و مدرسه و معلمان و دانشآموزان در رشد و تعالی کشور در عرصههای دینی، فرهنگی، اجتماعی در سطح محلی و ملی به عنوان نهاد مولد سرمایۀ انسانی، فرهنگی، اجتماعی و معنوی؛ راهکار 5-8 (ذیل هدف عملیاتی8). تبیین دستاوردهای علمی و فنی تمدن اسلامی _ ایرانی در برنامههای درسی و آموزشی و تقویت باور و روحیۀ مسئولیتپذیری دانشآموزان برای تحقق تمدن نوین اسلامی در راستای دستیابی به جامعۀ عدل مهدوی(عج) . (همان: فصل هفتم، هدفهای عملیاتی و راهکارها)
بنابراین اگرچه پیش از این، نظام آموزش و پرورش کشور در سیاستگذاریها و برنامهریزیهایش اعتقاد به ظهور منجی و فلسفۀ ظهور را از بدیهیات جامعۀ شیعی ایران به شمار میآورده، اما برای نخستینبار، چشمانداز تحول، رسالت تربیتی و اهداف کلان راهبردی خود را با نگاه به آموزههای مهدوی و در قالب سند مکتوب طراحی و تدوین کرده که حاکی از غنای اصول و مبانی اعتقادی _ مهدوی و رویکرد مثبت و کلان آن نسبت به توسعۀ تربیت مهدوی و ترویج فرهنگ انتظار در جامعه است.
گفتنی است جهتگیریهای سند برنامۀ درسی ملی که مبتنی بر اصول، مبانی و اهداف تعریف شده در فلسفۀ تربیتی و سند تحول بنیادین در حوزۀ برنامهریزی درسی و ناظر به تعیین روشها، محتوا و... است، دستکم در بُعد نرمافزاری و تمهید برنامههای کلان، زمینهساز رویکرد عینی و عملی به توسعۀ نظام تربیت مهدوی در کشور به شمار میرود.
ب) چالشها و موانع رویکرد تربیت مهدوی در نظام آموزشی
هنگامیکه از سطح نرمافزاری و به دیگر سخن، تبیین فلسفۀ انتظار و دکترین مهدویت _ که بیشتر در حوزۀ صاحبنظران و نظریهپردازان صورت میگیرد _ به سطح سختافزاری و تحقق عینی و عملی اهداف و مؤلفههای تربیت مهدوی در رفتارهای افراد و گروهها در جامعه رجوع میکنیم، به دلایل گوناگون و با وجود موانع متعدد، نتایج چندان رضایتبخش نیست و با نوعی تأخّر و ایستایی در تربیت نیروهای مهدیباور و منتظران واقعی روبهرو هستیم.
البته تنها پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر احکام و اعتقادات اسلامی و باورهای مهدوی، شاهد تلاشهایی به منظور گسترش اندیشههای مرتبط با انتظار و مهدویت از یکسو و ظهور و بروز برخی جنبههای اجتماعی این مفهوم در میان جامعه شیعی بودهایم؛ اما تا تحقق وضعیتی ایدهآل که در آن، مفهوم انتظار را بتوان در تمام کنشها و عرصههای اجتماعی و جهتگیریهای توسعهای جامعه مشاهده کرد، فاصلۀ بسیاری وجود دارد (هرسیج و صادقی، 1390: 11-13).
از اینرو تحلیل وضعیت موجود نشان میدهد نظام آموزشی در ساحت تربیت دینی و اخلاقی بهویژه در بعد تربیت مهدوی و انتقال آموزههای مهدویت و ترویج فرهنگ انتظار، چندان موفق نبوده و تأثیرپذیری دانشآموزان در رفتارهای فردی و اجتماعی از معارف دینی و مباحث عرضه شده در مدارس بسیار ناچیز و حتی منفی بوده است. لذا آسیبشناسی اهداف و برنامههای تدوین شده بهویژه در حوزۀ برنامهریزی درسی نشان میدهد که تنها در برخی متون درسی، بخشها و فصلهایی به تبیین آموزۀ مهدویت اختصاص داده شده است (پهلوان، 1382).
همچنین نتایج مطالعهای در زمینۀ تحلیل اهداف آموزشی و پرورشی، حاکی از آن است که هیچ نوع هدفی دال بر توجه به مقولۀ انتظار وجود ندارد.از مجموع 71 اصل از اصول آموزش و پرورش، در ابعاد اصول کلی (20 اصل)، برنامهریزی و محتوا (20 اصل)، اصول مربوط به معلم (10 اصل)، دانشآموز (9 اصل) و سازمان (12 اصل)، هیچ اصلی که با اصول تربیت مهدوی مرتبط باشد وجود ندارد. در بررسی اهداف دورههای سهگانۀ تحصیلی، تنها یک مورد در زمرۀ اهداف دورۀ متوسطه مرتبط با مقولۀ انتظار ذکر شده، اما در دورههای ابتدایی و راهنمایی حتی به این تنها هدف نیز توجه نشده است.
همانگونه که یافتههای پژوهشی و تحلیل اهداف و اصول آموزش و پرورش نشان میدهد، در آموزش و پرورش کشور توجه نظاممند و برنامهریزی منظمی در حوزۀ هدفگذاری و تدوین محتوا دربارۀ تعلیم و گسترش اندیشۀ مهدویت و ترویج فرهنگ انتظار، صورت نپذیرفته است (مرزوقی، 1387).
برآیند سیاستگذاریها، برنامهریزیها و همۀ اقدامهای خرد و کلان تربیتی در نظام آموزش و پرورش، تربیت فراگیرانی به عنوان خروجی نهاد تعلیم و تربیت و تحویل آنها به جامعه است. بنابراین چنانچه رویکرد آموزش و پرورش به آموزۀ مهدویت و انتظار در هدفگذاریها و برنامهریزیهای آموزشی و درسی، رویکردی مبتنی بر تربیت مهدوی و ایجاد جامعۀ زمینهساز نباشد و نیز در جامعۀ اسلامی نسبت به سرمایهگذاری در این مقوله کوتاهی شود، نمودهای مهدیباوری و مهدییاوری و آموزههای انتظار و مهدویت در زندگی فردی و اجتماعی آحاد جامعه کمتر نمایان خواهد شد.
یافتههای تحقیق حسین زاده و همکاران (1388) در اینباره نشان میدهد ایمان و باور قلبی جوانان 15 تا 29سالۀ شهر تهران از امام عصر(عج) در حد متوسط بوده و هنوز به ایمان و باور قلبی مطلوب و عمیق دست نیافتهاند. بر اساس یافتههای به دست آمده دربارۀ مؤلفۀ شناخت حضرت مهدی(عج) سطح آگاهی جوانانی که در یک کشور اسلامی و شیعهمذهب زندگی میکنند، چندان مناسب و مطلوب نیست.
یافتهها نشان میدهند میزان آگاهی و شناخت جوانان به فلسفۀ غیبت بسیار ناچیز است و جوانان تهرانی شناخت کمی به فلسفۀ غیبت امام زمان(عج) دارند. بنابراین با ترویج فرهنگ مهدویت و آیین انتظار ظهور امام عصر(عج) میتوان بسیاری از رفتارهای ناسالم، ناامیدیها، بزهکاریها و بحران هویت را در جوانان از بین برد.
به طور کلی در آسیبشناسی وضعیت موجود نظام آموزشی در توجه به رویکرد مهدویت، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 1. ضعف و ابهام در جهتگیریهای کلان ساختاری و برنامهای در حوزههای اهداف، برنامهها و سیاستهای نظام آموزش و پرورش نسبت به مشخص کردن مقاصد و انتظارات تربیت دینی، بهویژه در مقولۀ تربیت مهدوی.
2. آسیبهای فلسفه، مبانی و اصول آموزش و پرورش، و به بیانی دیگر، اختلاف و تناقض نظری و عملی معرفتشناختی و ارزشی مکاتب گوناگون فلسفیِ به کار رفته در نظام آموزشی کشور، با اهداف و ارزشهای مطلوب و مورد ادعای فلسفۀ اسلامی. 3. نبود نگرش کلگرایانه و یکپارچه نسبت به تربیت و پیامد آن، جدایی و پارهپاره شدن ابعاد تعلیم و تربیت در نظام آموزشی معاصر به صورت تأکید بیش از اندازه بر اندیشه و ذهن کودک و توجه نکردن به ابعاد جسمانی، عاطفی، اخلاقی و شخصیتی او.
4. گسترش و ترویج باورهای سطحی در مهدویتگرایی و برخورد سنتی مردم با مهدویت و انتظار و گرایش کمتر به مقولههای معرفتی و تعهدآور.
5. بهروز نبودن متون مهدوی و مشارکت نکردن اساتید، صاحبنظران، پژوهشگران و سایر نهادها در تولید محتوای مهدوی.
6. تأکید صرف بر حفظ و به یادسپاری مطالب مرتبط با انتظار فرج در کتب درسی و توجه نکردن به تقویت معرفت عمیق و توسعۀ بینش در زمینۀ مهدویت.
7. تأکید بر جدایی محض مبتنی موضوعمداری دروس و رشتههای گوناگون. 8. تأکید بر کارکردهای ماشینی و عرضه و تقاضا در روابط معلم و متعلم و دوری از رویکردهای تربیتی پدر و فرزندی. 9. تضعیف فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر و گسترش حالزیستی، لذتجویی، مصرفزدگی و شیفتگی به فرهنگ غرب در سطح جامعۀ شیعۀ ایران. 10. کمتوجهی نسبت به مصداقسازی و ایجاد نمودهای عملی از رفتارهای منتظرانه و مهدوی در قالب اقدامات فرهنگی، تربیتی، رسانهای و... . البته آسیبهای اشاره شده، از مسائل بنیادی در رویکرد ضعیف و سطحی نظام تربیتی جامعۀ اسلامی نسبت به تعلیم و تربیت دینی است که در حوزۀ تربیت مهدوی و ترویج فرهنگ انتظار، چشمگیرتر است (پورسیدآقایی و همکاران، 1390).
معرفی الگوی مفهومی _ عملیاتی راهانداز راهبردهای تربیت مهدوی
استقرار عدالت و گسترش آن برای آمادهسازی زمینههای ظهور تنها با دگرگونی ارزشها و معیارها و تغییر در تمایلات مردم کافی نیست، بلکه به برنامهای راهبردی و ساختاری مناسب نیاز دارد. از اینرو نیازمند برنامهای منظم و راهبردی هستیم که در آن اهداف، مسیر حرکت، راهبردها، سیاستگذاریها و برنامهریزیها مشخص شده باشد و در مرحلۀ اجرا به تخصیص منابع، نظارت و کنترل مستمر بر همۀ فعالیتها نیاز دارد. ویژگیهای این برنامه باید برای رفع اشکالاتش در طول زمان ارزیابی گردد؛ به طوری که گنجایش عدالت مهدوی را داشته باشد.
در ادامه، ضمن درک اهمیت آموزۀ مهدویت و انتظار در فقه شیعه و ضرورت تبیین آن برای پیروان راستین و یاوران مهدی(عج) و نیز با داشتن بصیرت و روشنبینی خاص نسبت به کارکردهای سازندۀ معنوی، روانی، اجتماعی و... آن در عصر پراضطراب امروز، با داشتن نگاهی راهبردی به اندیشهها و افقهای رهنمون و طرحها و برنامههای تربیتی بالادستی بهویژه جهتگیریها و رهنمودهای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در این زمینه، یک الگوی مفهومی _ عملیاتی سهبعدی دربر گیرندۀ اقدامات مغرافزار _ نرمافزار _ سختافزار و در قالب چارچوبی جامع و به منظور راهاندازی و توسعۀ تربیت مهدوی در نظام تربیتی کشور که مبتنی بر جهتگیریهای کلان و راهبردهای عملی توسعۀ تربیت مهدوی و ترویج فرهنگ انتظار و مهدویت در نهاد آموزش و پرورش است، معرفی کردهایم.
البته پیش از معرفی الگوی پیشنهادی و در نگاهی تأملی _ نه هرمنوتیک تحلیلی _ نسبت به معنای الگوی حاضر، گفتنی است مفهومی بودن الگو دلالت بر تناسب آن با طرحوارههای ذهنی و تراوش خلّاقانۀ ذهنی در ساختار دادن به مجموعهای از معرفتهای شهودی، تجربی و پیشفرضهای ذهنی است و همانا چنین الگویی ساختۀ ذهن پژوهشگر و مدلی برای پیادهسازی روشها و فرایندهاست. همچنین عملیاتی بودن این الگو، زمینۀ پیوند یافتن عینی کنشهای مغزافزار _ نرمافزار _ سختافزار در حوزۀ تربیت مهدوی و منشأ عمده اقدامات و عملکردهای تربیتی برای توسعۀ مهدویت در قالب نهاد تعلیم و تربیت را متبادر میسازد.
به بیانی دیگر، به لحاظ روششناختی سیر تدوین الگوی حاضر از ذهنی به عینی _ مفهومی _ بوده و از منظر پیادهسازی الگو، از مغزافزار به سختافزار _ عملیاتی _ و همچنین از منظر پداگوژیک نیز از ایجاد آگاهی و شناخت به سوی تبلور رفتاری در فراگیر _ عمل تربیتی _ مد نظر است.الگوی فوق در دو ضلع مفهومی و عملیاتی عینیت یافته که ضمن همپوشانی، کارکردهای تئوریپردازی و اجرا را همزمان تبیین میکند.
در این الگو، ضلع مفهومی از سطح مغزافزار که سکوی تئوریپردازی و اندیشهورزی تربیت مهدوی است آغاز میشود و به سطح نرمافزار که قرارگاه برنامهریزی و تولید برنامههای درسی و روشهای تربیتی است میرسد، سپس به سطح سختافزار که خط تولید مواد و محتوا و تکنولوژی در نظام تربیت مهدوی است منجر میشود.
همچنین به موازات ضلع مفهومی و متناسب با هر کدام از سطوح آن، ضلع عملیاتی شکل میگیرد که در آن بالاترین و بنیادیترین جایگاه متعلق به پژوهشگاه مطالعات تربیت مهدوی است که کارکرد تحقق سطح مغزافزار را به عهده دارد و سپس در جایگاه میانی، ستاد حاکمیتی راهبری تربیت مهدوی وجود دارد که تحقق عملیات سطح نرمافزار را عهدهدار بوده و نهایتاً به جایگاه جامع کارگروههای اجرایی تربیت مهدوی میرسد که در جهت تحقق کارکردهای سختافزاری و عملیاتی کردن ابعاد تربیت مهدوی فعالیت میکند.
همانطوری که از ضلع مفهومی نمودار فوق برمیآید، اساس تحول بنیادین در تربیت مهدوی در سطح مغزافزار پیشنهاد میشود و در چنین سطحی است که تئوریها و راهبردهای تربیت مهدوی مبتنی بر آرا و اندیشههای مهدویت و فقه شیعی تولید و عرضه میگردند و برایند نهایی آن تولید مبانی فلسفی تربیت مهدوی و تدوین دکترین مهدویت برای نظام آموزشی کشور به وسیلۀ پژوهشگاه مطالعات تربیت مهدوی است.
در گام بعدی از ضلع مفهومی به سطح نرمافزار میرسیم که در راستای عملیاتی ساختن دکترین تربیت مهدوی، کارکردهای راهبردسازی، تصمیمسازی، ارائۀ رهنمود و برنامهریزی آموزشی و درسی برای توسعۀ تربیت مهدوی را به وسیلۀ ستاد حاکمیتی راهبری تربیت مهدوی تحقق میبخشد. سرانجام در سطح سختافزار به منظور اجرایی کردن راهبردها، تصمیمات و برنامههای آموزشی و درسی و... ، تولید محتوا، تأمین فضا، تکنولوژی، مواد و رسانههای آموزشی، نیروی آموزشی، راهنمای تدریس، آموزش و... و انتقال آن به سطح مدارس و آموزشگاهها به وسیلۀ کارگروههای اجرایی تربیت مهدوی صورت میپذیرد.
در جدول تحلیل اجزای الگوی مفهومی _ عملیاتی راهانداز، اجزای الگو در هر سه سطح مفهومی به روشنی مورد تحلیل واقع شده است. نهادهای مربوط به هر سطح پیشبینی شدهاند و همچنین کارکردها و عملیات هر سطح نیز مشخص شده است. چنانکه پیشتر نیز توضیح داده شد، هر اقدام علمی و فناورانه و بهویژه اقدامات فرهنگی و تربیتی پیش از هر چیزی نیازمند کار فکری، بسترسازی تئوریک و بنیانهای نظری است. بنابراین راهاندازی بنیانهای فکری و نظری در حوزۀ تربیت مهدوی همچون مهدویتاندیشی، مهدویتپژوهی و... مربوط به سطح مغزافزار در الگوی حاضر است.
پس از راهاندازی مبانی فکری، فلسفی و معرفتی تربیت مهدوی، مرحلۀ سیاستگذاری و راهبردسازی به عنوان میانجی تبدیل نظر به عمل در عرصۀ نهادهای حاکمیتی و برنامهریزی به وسیلۀ نهادهای تخصصی اجرایی است که چنین کارکردی نیز در سطح نرمافزار الگوی حاضر رخ میدهد. همچنین کارکردهایی مانند ایجاد چشمانداز، نظارت و ارزیابی بر پیشبرد برنامهها در عمل نیز در این سطح پیشبینی شده است. همچنانکه در جدول نیز مشاهده میشود، نهاد پیشبینی شده برای این سطح، «ستاد حاکمیتی راهبری تربیت مهدوی» است که برخی از مهمترین کارکردها و وظایف پیشبینی شدۀ آن عبارتند از:
_ تهیه و تصویب نقشۀ راه و دستورالعملها و رهنمودهای پیادهسازی طرح در عمل؛_ نظارت بر تهیه و تدوین محتوای مهدوی و اعلام رهنمود در این زمینه؛_ نظارت بر الگوسازی مبتنی بر آموزههای مهدوی در نظام آموزشی؛_ سیاستگذاری برای عملیاتی کردن تئوریهای مهدویت در قالب اقدامات تربیتی؛_ استخراج اهداف و راهکارهای مرتبط با مهدویت در سند تحول و تهیه دستورالعملهای اجرایی آنها؛
_ نظارت و ارزیابی میزان پیشبرد و تحقق اهداف طرح و اعمال اصلاحات لازم؛_ تعامل با نهادها و سازمانهای دینی و پژوهشی مرتبط با موضوع؛_ نظارت بر تشکیل و راهاندازی کارگروههای مهدویت در سطح استانها؛_ رصد اقدامات فرهنگی و تربیتی مهدوی در سطح جامعه و فراخوان تولید اندیشه و طرح در اینباره.
در سطح سختافزاری، اعم سیاستها، برنامهها و راهبردهای فرهنگی و تربیتی برگرفته از مبانی نظری و معرفتی، در قالب فناوری، محتوا، منابع و مواد آموزشی و درسی برای اجرا در مدارس و آموزش به دانشآموزان تولید و عرضه میشود و به موازات آن آموزشهای عمومی و تخصصی به مجریان برنامهها برای تحقق بهینۀ اهداف و محتوا و الگوسازی اثربخش صورت میگیرد.
گفتنی است در مراحل اجرا، وضوح تمایز مراحل و تقدّم و تأخر برخی اقدامات سطوح به اندازۀ وجه مفهومی الگوی حاضر نیست، بلکه در همۀ سطوح و مراحل الگوی راهانداز، نوعی همپوشانی، همپیوندی و همزمانی حاکم است و افزون بر آن به لحاظ نهادسازی و ترسیم وظایف نهادها و سازمانهای گوناگون نیز ممکن است تعدد و پراکندگی نهادها و وظایف آنها به چشم بخورد.
اما باید توجه داشت که هدف تدوین و معرفی الگوی حاضر، طراحی الگویی مطلوب و ایدهآل برای راهاندازی فعالیتها و راهبردهای تربیت مهدوی در قالب نظام آموزشی و در بستر اجرای تحولات بنیادین در آموزش و پرورش کشور است. بنابراین در مرحلۀ اجرا و عمل به اعتباربخشی متناسب با محدودیتها و مقتضیات کنونی نیاز داریم.البته بر اساس فرایند، به اجرای مقطعی و ایستای برنامهها و راهبردهای تربیت مهدوی در سطح مدارس بسنده نشده است، بلکه روند اجرای برنامهها به صورت تسلسلی همواره مورد ارزیابی، نظارت و بازنگری در راستای تحقق اثربخش اهداف برنامه قرار میگیرد.
در حالت کلی شاید بتوان گفت فعالترین و کاربردیترین سطح از سطوح مفهومی الگو، سطح سختافزار و نهادسازی مرتبط با آن بوده که در قالب کارگروههای اجرایی و ستادها و کمیتههای منشعب از آنها، روند اجرای برنامهها و عملیاتی نمودن نظام تربیت مهدوی در سطوح عملیاتی نظام آموزشی بهویژه مدارس را دنبال میکند و همچنین از آنجایی هدف همۀ تدابیر و اقدامات خرد و کلان در تدوین و اشاعۀ نظام تربیت مهدوی، انتقال آموزههای مهدویت و فرهنگ انتظار به فراگیران و نسل جدید جامعه و تلاش واحدهای آموزشی و مربیان برای شکلدهی رفتار، منش و شخصیت نوآموزان متناسب با هنجارهای دینی و قواعد تربیت مهدوی است که این خود در جامعهپذیری مهدیباوران و مهدییاوران، فرایند اثربخشی تلقی میگردد.
از اینرو عمدۀ تلاشهای کارگروههای تربیت مهدوی در سطوح سختافزاری تمرکز بر جنبههای عینی و عملی تربیت مهدوی و اشاعۀ سازوکارهای سختافزاری در سطح مدارس است. در این راستا و در قالب الگوی راهانداز تربیت مهدوی، مجموعه فعالیتهای سختافزاری برای تحقق اهداف و برنامههای محوری و بنیادی در سطوح نرمافزاری و مغزافزاری، به سه مجموعه از اقدام تربیت مهدوی مطابق زیر تقسیم میگردند.سه اقدام عملیاتی در سطح سختافزاری برای راهاندازی راهبردهای تربیت مهدوی در نظام آموزشی کشور عبارتند از:
1. تولید و اشاعۀ محتوا: به مجموعه فعالیتهای مرتبط با تولید مواد، محتوا، کتب، بستهها، نرمافزارها، رسانهها و نشریات آموزشی و کمک آموزشی مرتبط با موضوع مهدویت و آموزۀ انتظار گفته میشود که به منظور تأمین غنای محتوایی تربیت مهدوی و زمینهسازی ارتقای معرفت و نگرش دانشآموزان نسبت به حضرت حجت(عج) و تعالیم مرتبط به کار میروند.
اقدامات تولید و اشاعۀ محتوا، مبتنی بر جهتگیریهای کلان برنامۀ درسی ملی است، به طوری که در تولید محتوا و برنامهریزی درسی باید ضمن رعایت رهنمودها و جهتگیریهای برنامۀ درسی ملی، به اصول تربیت مهدوی و رعایت تناسب سنی، رشد ذهنی، تفاوتهای فردی، تنوع و جذابیّت، عینی بودن و همچنین سطوح گوناگون حیطههای معرفتی، گرایشی و رفتاری توجه کرد.
همچنین در حیطۀ محتوایی تربیت مهدوی، و در ایجاد معرفت در فراگیران نسبت به آموزۀ مهدویت، ضمن توجه به کژفهمیها و سطحینگریها و دوری از آنها، باید از دیدگاههای ایستا، خرافی، غیرواقعی، قشری، خشن و ماورایی فاصله گرفت (صمدی، 1385: 18).