0

اشعاری که ورد زبان شدند

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به: اشعاری که ورد زبان شدند

باز باران ،
با ترانه ،
با گهرهای فراوان
می‌خورد بر بام خانه . 

من به پشت شیشه ، تنها
ایستاده در گذرها
رودها راه اوفتاده .

شاد و خرّم
یک دو سه گنجشکِ پرگو
باز هر دم
می‌پرند این‎سو و آن‌سو .

می‌خورد بر شیشه و در
مشت و سیلی
آسمان امروز دیگر
نیست نیلی .
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگلهای گیلان :

کودکی ده ‎ساله بودم
شاد و خرّم ،
نرم و نازک
چست و چابک .

از پرنده ،
از چرنده ،
از خزنده ،
بود جنگل گرم و زنده .

آسمان آبی چو دریا
یک دو ابر اینجا و آنجا
چون دل من ، روز روشن .

بوی جنگل تازه و تر
همچو مِی ، مستی‎دهنده
بر درختان می‌زدی پر
هرکجا زیبا پرنده .
برکه‎ها آرام و آبی
برگ و گل ، هرجا نمایان
چتر نیلوفر درخشان
آفتابی .

سنگها از آب جسته ،
از خزه پوشیده تن را 
بس وزغ آنجا نشسته
دم‎به‎دم در شور و غوغا .

رودخانه 
با دوصد زیبا ترانه 
زیر پاهای درختان 
چرخ می‌زد ، چرخ می‌زد همچو مستان .

چشمه‎ها چون شیشه‎های آفتابی
نرم و خوش در جوش و لرزه
توی آنها سنگریزه
سرخ و سبز و زرد و آبی .

با دوپای کودکانه 
می‌دویدم همچو آهو ،
می‌پریدم از سر جو
دور می‌گشتم زِ خانه ...
می‌کشانیدم به پایین
شاخه‌های بید مشکی
دست من می‌گشت رنگین
از تمشک سرخ و مشکی .

می‌شنیدم از پرنده
داستانهای نهانی
از لب باد وزنده
رازهای زندگانی .

هرچه می‎دیدم در آنجا
بود دلکش ، بود زیبا
شاد بودم ،
می‌سرودم :

« روز ! ای روز دلارا !
داده‎ات خورشیدِ رخشان
این‎چنین رخسار زیبا
ورنه بودی زشت و بی‎جان ! »

« این درختان 
با همه سبزی و خوبی
گو ، چه می‎بودند جز پاهای چوبی
گر نبودی مهر رخشان ؟ »

« روز ، ای روز دلارا !
گر دلارایی‌ست از خورشید باشد 
ای درخت سبز و زیبا !
هرچه زیبایی‌ست از خورشید باشد . »

اندک‎اندک ، رفته‎رفته ، ابرها گشتند چیره
آسمان گردید تیره
بسته شد رخسارة خورشید رخشان ،
ریخت باران ، ریخت باران ...

سبزه در زیر درختان
رفته‎رفته گشت دریا
توی این دریای جوشان
جنگل وارونه پیدا ....

بس گوارا بود باران !
به ! چه زیبا بود باران !
می‌شنیدم اندر این گوهرفشانی
رازهای جاودانی ، پندهای آسمانی :

« بشنو از من ، کودک من ،
پیش چشم مرد فردا
زندگانی ، خواه تیره ، خواه روشن
هست زیبا ! هست زیبا ! هست زیبا

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 27 بهمن 1392  3:34 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها