د) تفسیر شیعه از «ذی القربی»
نویسندة مقالة خانوادة پیامبر(ص)، آیات 41 سوره انفال و 7 سوره حشر را مورد اعطای غنائم جنگی به خاندان پیامبر(ص) میداند که مطابق نظر اهل سنّت میباشد، در حالی که طبق نظر علمای شیعه این اموال به «ذی القربی» اختصاص دارد که دارای مصادیق خاصی از خاندان پیامبر میباشند نه همة آنها، هر چند علمای شیعه با استناد به روایات تفسیری ذیل آیة خمس، سادات یتیم و مسکین و در راه مانده را نیز مستحق خمس میدانند.
علامة طباطبایی(ره)، ذیل آیة 41 سوره انفال مطلب فوق را مسلّم و روایاتِ در مورد آن را متواتر میداند (المیزان فی تفسیر القرآن، 9/ 104) و معتقدند که آیة مربوط به خمس در مورد همة درآمدها و داراییها میباشد نه فقط غنائم جنگی و از آنجا که زکات و صدقه بر اهلبیت(ع) و ذریّة آنها حرام میباشد، خدا به عنوان موهبتی، خمس را حق ایشان میداند. همچنین در آیة 7 سورة حشر، طبق روایات از ائمه(ع)، مراد «ذیالقربی» أهلالبیت(ع) هستند و یتیمان و مساکین و ابنسبیل در ادامة آیه، از ذرّیة ایشان هستند. (طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 4/ 534ـ543)
هرچند در مورد آیة 7 سورة حشر، طبق تفسیر مجمعالبیان، همة فقها قائلند که یتیمان و مساکین و ابنسبیل در آیه از عموم مردماند نه فقط سادات و این نظر نیز شاهد روایی دارد. (طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، 9/ 261)
روایات دالّ بر تفسیر «ذی القربی» به «أهل بیت(ع)» در کتب روایی بسیاری آمده است، از جمله: جلد 15، 19، 24، 25، 45، 77، 93، 96 و 99 «بحارالانوار» و مخصوصاً کتاب الخمس در جلد 96 بحارالانوار و همچنین «وسائل الشیعه» کتاب الخمس، ابواب قسمة الخمس.
هـ) دلایل شیعیان برای تفسیر «أهل البیت» به «پنج تن آل عبا»
نویسندة مقالة «خانوادة پیامبر(ص)» در بیان نظر شیعه در تفسیر «أهل البیت(ع)» مینویسد:«شیعه در راستای تکریم علی بن ابیطالب(ع) و فرزندش به عنوان وارثان حقیقی پیامبر(ص)، معمولاً واژة «أهل البیت» را خانواده نزدیک پیامبر میداند، یعنی دختر ایشان فاطمه(س) و داماد ایشان علی(ع) و دو پسر او ـ حسن و حسین(ع) ـ و نوادگان آنها» و مدّعی است دلیل شیعه فقط استناد به چند روایت تاریخی دربارة حدیث کساء است که پیامبر(ص) فقط یکبار (!) ایشان را جمع کرده و خانوادة خود نامید!
بررسی و نقد
اولاً: حقیقت آن است که شیعه برای این تفسیر، ادلّة فراوانی دارد، از جمله شواهد درون متنی آیة تطهیر از جمله: دلالت واژه «أهل البیت»؛ کاربرد ضمیر مذکر«کم» در این عبارت ـ با توجه به ضمایر قبل و بعد از آیه که همگی مؤنث هستند ـ ؛ أدات حصر «إنما»؛ کلمه «الرجس» که به معنای مطلق آلودگی است؛ کلمه «یرید الله» که حکایت از اراده الهی در پاکی و عصمت «أهل البیت» دارد، عصمتی که بر اساس آیات و روایات فقط مخصوص پیامبر(ص) و مصادیق «اهل البیت» ـ از نظر شیعه ـ به دلیل جایگاه امامت و مرجعیت خاص آنها در امر دین و دنیا، میباشد. (ر.ک: تفاسیر شیعه ذیل آیه شریفه و نیز: ایلقارزاده، اسماعیل، تفسیر تطبیقی آیه تطهیر) و روایات فراوانی در خصوص سبب نزول آیه و حدیث کساء که متواتر یا لااقل مورد اجماع علمای شیعه و سنی است (ر.ک: رضایی، نقد مقاله فاطمه(س)، قرآنپژوهی خاورشناسان، ش 4/ 74 و 75) و همچنین شواهد تاریخی از رفتار و قول پیامبر(ص) قبل و بعد از نزول آیة شریفه که طبق قولی تا شش ماه بعد از نزول آیه به هنگام نماز صبح از کنار خانه حضرت زهرا میگذشت و آنان را به این صورت برای نماز صبح صدا میکرد: «الصلوه یا أهلالبیت إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهلالبیت ویطهرکم تطهیرا» (معارف/ مباحثی در تاریخ وعلوم قرآن/342؛ به نقل ازسنن ترمذی).
اخبار در این باره از شش تا نوزده ماه نوسان دارند که این اختلاف به مدت حضور راوی در نماز و مشاهده او از رفتار پیامبر (ص)دارد (ایازی، نقد مقاله خانواده پیامبر و أهلالبیت(ع)، قرآنپژوهی خاورشناسان، ش4/ 52) اما همگی حاکی از شیوه عملی پیامبر (ص) در تعیین مصداق «أهل البیت» میباشد.
ثانیاً: مصادیق اهل بیت پیامبر(ص) و وارثان حقیقی ایشان، طبق نظر شیعه همة نوادگان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را در بر نمیگیرد، بلکه تنها فرزندان معدودی از نسل امام حسین(ع) و آن هم تنها معصومین از آنان (امام سجاد(ع)؛ امام باقر(ع)؛ امام صادق(ع)؛ امام کاظم(ع)؛ امام رضا(ع)؛ امام جواد(ع)؛ امام هادی(ع)؛ امام عسگری(ع) و امام عصر (عج)) به عنوان مصادیق اهل البیت(ع) و جانشینان پیامبر(ص) مطرح هستند. (کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، ج 1 و 2، کتاب الحجة، ماجاء فی الاثنی عشر و النّص علیهم) هر چند سادات دیگر چه حسنی و چه حسینی به علّت ذریة الرسول بودن، مورد احترام هستند.
روایات در زمینة معرفی مصادیق اهلالبیت(ع) و ائمه(ع) بعد از پیامبر(ص)، از طرق متعدد اهل سنت و شیعه به قدری زیاد است که بعضی از علما ادّعای تواتر معنوی، در این باره کردهاند حداقل این است که این احادیث مشهور نزد عامّه و خاصّه است، هر چند الفاظ این گونه روایات در بعضی توصیفات مختلف است، اما مضمون مهم آنها یکی است و آن این که پیامبر(ص) بهترین اشخاص بعد از خود را برای رهبری امّت در طول سالها تا آخرالزمان، معین کردند و عدد ائمه(ع) طبق نص روایات فقط و فقط «12» نفر میباشند نه کمتر و نه بیشتر. (ریشهری، محمد، أهل البیت(ع) فی الکتاب و السنّه، 78)
ثالثاً: پیامبر اکرم(ص) بیشتر از یک مرتبه اهل بیت(ع) را در مصداق مشخص کردند و در موارد مختلف پنج تن(ع) را مشخصاً، اهلبیت خود نامیدند و این مطلب شواهد روایی و تاریخی دارد که به طور خلاصه به آن اشاره شد و توضیح بیشتر نیز خواهد آمد.
و) بررسی محتوایی حدیث کساء
نویسندة مقالة خانوادة پیامبر، دربارة تفسیر «اهل البیت(ع)» توسط حدیث کساء چنین نوشته است: «شیعیان در مقام اثبات این تفسیر به تعدادی روایت تاریخی استناد میکنند که یک مرتبه پیامبر(ص)، فاطمه، علی، حسن و حسین(ع) را در زیر پوشش (کساء) خود جمع کرد و آنها را با عنوان خانوادة خویش خطاب کرد و برای محفوظ ماندن آنها، دعا نمود».
گذشته از آن که حدیث کساء از لحاظ سندی مستفیض بلکه در حدّ متواتر است، حادثة کساء به قدری در تاریخ قطعی است که در جامعة اسلامی آن روز به عنوان «روز کساء» مشهور شده بود. (ری شهری، محمد، أهلالبیت فی القرآن والسنّه، 35 به نقل از: الخصال 2/ 550؛ الغدیر 4/ 40).
این که هدف پیامبر(ص) از جمعآوری آن پنج تن در زیر عبای خود و آن بیانات چه بوده؟ آیا فقط چنانکه نویسندة مقاله پنداشته، میخواستند برای محفوظ ماندن آنها دعا کنند؟! یا این که غرض مهمی داشتند که نقل متواتر آن حدیث و شهرتش میان مردم، خود گواه بر اهمیت و خاصّ بودن آن امر دارد، با تأمل در متن حدیث روشن میشود.
برای روشن شدن موضوع خلاصهای از حدیث مذکور بیان میشود:پیامبر(ص) وارد منزل همسر محترمشان ام سلمه شدند و از ایشان خواستند که به احدی اجازة ورود ندهد (با توجه به اینکه منتظر خبر مهمّی از جانب وحی دربارة نزدیکانشان بودند و البته دخترشان فاطمه زهرا(س) و همسر و فرزندانشان از بقیة مستثنی بودند).
حضرت زهرا(س) غذایی تهیه کرد و برای پدرشان آوردند و طبق امر ایشان حضرت علی(ع) و پسرانشان را نیز دعوت کردند. امسلمه به خواست پیامبر(ص) در گوشهای دیگر از منزل مشغول به عبادت شدند و پیامبر(ص) و آن پنج نفر مقدّس، مشغول صرف غذا شدند (با اینکه عادت همیشگی پیامبر(ص) صرف غذا به همراه یکی از همسرانشان بود) وقتی آن جمع دور هم بودند، جبرئیل نازل شد و آیة 33 سوره احزاب (إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً) را بر پیامبر(ص) نازل کرد.
در آن هنگام پیامبر(ص) عبای خویش را بر سر حضرت علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) کشیدند و با دست راست به سوی پروردگار، اینگونه دعا کردند:«اللهم هؤلاء أهلبیتی وخاصّتی، اللّهم أذهب عنهم الرّجس وطهرهم تطهیراً». امسلمه متوجه این ماجرای نورانی شد و نزد ایشان آمد و خواست که از زمره آنان شود ولی پیامبر(ص) عبا را نگه داشتند و مانع ورود ایشان شدند، امسلمه پرسید: آیا من از اهلبیت نیستم؟ پیامبر فرمودند: تو از همسران رسول خدا و بر خیر هستی. (ریشهری، محمد، اهلالبیت فی القرآن والسنّه، 36 و 37؛ طبرسی، فضل بنحسن، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن، 9/44؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 22/ 245 و 494)
با توجّه به مفهوم مشهور حادثة کساء و جملة معروف حدیثِ کساء، روشن است که غرض پیامبر(ص) فقط دعا کردن برای خانوادة خاصّ خود، نبوده بلکه هدف مهم و حیاتی ایشان تعیین مصداق واژة «أهل البیت(ع)» برای همیشه در تاریخ اسلام بوده است.
دعای خاصّ پیامبر(ص) و متصل بودن حادثه و حدیث کساء به نزول آیة تطهیر و جوّ خاصی که در ماجرای آن روز حاکم بوده، همگی حاکی از آن که حدیث کساء در بیان و تفسیر آیة تطهیر صادر شده است و الاّ معنی نداشت و سابقه نداشت که پیامبر(ص) اجازة ورود کسی به خانهشان راه ندهند و حتی از همسرشان دعوت نکنند که سر سفرة غذا با ایشان بنشیند و از ورود او به جمع خاصّ ممانعت نمایند.
نقل شده است که پیامبر(ص) از آن پس تا آخر عمر مبارکشان، هر روز صبح، اهل کساء را با ندای «اهل البیت» صدا میکردند و به نماز صبح دعوت میکردند. این نیز تأکیدی بر اهمیّت حدیث کساء در تفسیر «اهل البیت(ع)» و مشخص شدن جایگاه اهل البیت(ع) میباشد. (ری شهری، محمد، اهل البیت فی القرآن و السنّه، 38)
ز) بررسی شأن نزول سورة «دهر»
مقالة «خانوادة پیامبر(ص)» مدّعی است که بعضی از مفسران شیعه معتقدند که سورة انسان (که مردمانی را که خوبی را بر بدی ترجیح میدهند، ستایش میکند) به طور خاص به منظور بازگو نمودن اخلاقیّات اهل البیت(ع) نازل شده است.
نقد
روایت مربوط به شأن نزول سورة «هل أتی» از روایاتی است که در میان اهل سنّت مشهور بلکه متواتر است و علمای معروف و بزرگ اهل سنّت این حدیث را در کتابهای خود آوردهاند. (امینی، عبدالحسین، الغدیر، 3/107 تا 111؛ احقاق الحقّ، 3/ 157 تا 171) و اما علمای شیعه همه اتفاق نظر دارند که هجده آیه (از آیة 5 تا 23) یا مجموع این سوره دربارة یکی از افتخارات و فضائل مهم حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) و فرزندانشان، نازل شده است، بنابراین ادعای این که فقط بعضی از مفسّران شیعه این شأن نزول را پذیرفتهاند، بسیار غیرواقعی و غیرمنصفانه است.
شأن نزول سوره دهر روایات تفسیری
ابن عباس میگوید: حسن و حسین(ع) بیمار شدند، پیامبر(ص) با جمعی از یاران به عیادتشان آمدند و به علی(ع) گفتند: ای ابوالحسن! خوب بود نذری برای شفای فرزندان خود میکردی، علی(ع) و فاطمه(س) و فضّه که خادم آنها بود نذر کردند که اگر آنها شفا یافتند سه روز، روزه بگیرند (طبق بعضی از روایات حسن و حسین(ع) نیز گفتند ما هم نذر میکنیم روزه بگیریم). چیزی نگذشت که هر دو شفا یافتند در حالی که از نظر مواد غذایی دست خالی بودند، علی(ع) سه من جو قرض نمود و فاطمه(س) یک سوم آن را آرد کرد و نان پخت، هنگام افطار سائلی بر در خانه آمد و گفت: السلام علیکم أهل بیت محمد(ص) مستمندی از مستمندان مسلمان هستم، غذایی به من بدهید، خداوند به شما از غذاهای بهشتی مرحمت کند، آنها همگی مسکین را بر خود مقدّم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند.
روز دوم را هم چنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتی که غذا (همان نان جوین) را آماده کرده بودند یتیمی بر در خانه آمد. آن روز نیز ایثار کردند و غذای خود را به او دادند (بار دیگر با آب افطار کردند و روز بعد را نیز روزه گرفتند).
در سومین روز اسیری به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد، باز سهم غذای خود را به او دادند. هنگامی که صبح شد، علی(ع)، دست حسن(ع) و حسین(ع) را گرفته بود و خدمت پیامبر(ص) آمدند. هنگامی که پیامبر(ص) آنها را مشاهده کردند. دیدند از شدت گرسنگی میلرزند، فرمود: این حالی را که در شما میبینم برای من بسیار گران است، سپس برخاست و با آنها حرکت کرد، هنگامی که وارد خانه فاطمه(س) شدند، دیدند در محراب عبادت ایستاده، در حالیکه از شدّت گرسنگی شکم او به پشت چسبیده و چشمهایش به گودی نشسته، پیامبر ناراحت شدند.
در همین هنگام جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد! این سوره را بگیر، خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت میگوید، سپس سورة «هل أتی» را برای او خواند (بعضی گفتهاند که از آیة (إنّ الأبرار) تا آیة (کَانَ سَعْیُکُم مَشْکُوراً) که مجموعاً هجده آیه است در این موقع نازل گشت). (طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، 20/132 تا 138 و طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، 10/ 404)
جمعبندی و نتیجه
با توجه به متن مقاله ونقدی که درباره آن گذشت میتوان گفت: 1ـ بحث «أهل البیت» در آیات قرآن، تفاوت اساسی با بحث خانواده پیامبران و نیز خانواده بزرگ پیامبر ـ شامل همسران ایشان ـ دارد. قرآن کریم هرگاه سخن از خانواده پیامبران به میان آورده، به انتسابشان به آن پیامبران تأکید داشته است، اما آنگاه که درباره «أهلالبیت»(ع) و فضایل ایشان سخن گفته، گذشته از انتسابشان به پیامبر(ص) و با تأکید بر فضایل خود «أهلالبیت»(ع) مطالبی را بیان نموده است.
2ـ در منطق قرآنکریم، خانواده پیامبران ونیز خانواده گسترده پیامبر اسلام(ص) مورد تمجید صرف واقع نشده وانتساب افراد به پیامبران ،دلیل حقانیت وفضیلت ایشان نبوده است؛ بلکه اعمال و رفتار آنها در تبعیت یا عداوت نسبت به پیامبران، براساس معیارهای حقیقت سنجیده شده، قضاوت عادلانهای از آن تصویر شده است، آنگاه به دلیل انتساب آنها به پیامبران و سرشناس بودنشان و نیز به دلیل هدفی متعالی از نزول آیات و سور، برای مخاطبان معرفی شدهاند و این روند، تحت سنت کلی قرآن برای الگو وعبرت دهی به مردم، لحاظ میشود.
3ـ «أهل البیت»(ع) و «ذی القربی» در آیات قرآن، طبق نظر مفسران شیعه و برخی از اهل سنت، مصادیقی جز حضرت علی(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) وحسین(ع) نداشته و براساس احادیث روایت شده از پیامبر(ص) فقط نه نفر از نسل امام حسین(ع) در مقام و منزلت، جزو «أهل البیت (ع)» نامبرده شدهاند.
4ـ مجموع آیات فراوانی که در شأن أهل البیت (ع) نازل شده،حاکی از مقام خاص معنوی و مرجعیت دینی ایشان و لزوم مراجعه و تبعیت مردم از آنها برای سعادت در امر دین و دنیا، است.
5ـ نویسنده مقاله برای ارایه دیدگاههای خود در این مقاله،تتبع کافی در منابع ـ به خصوص منابع شیعه ـ نداشته، یا نخواسته است که نظرات مفسران شیعه را ذیل آیات مورد بحث به طور صحیح گزارش کند.
پینوشتها
[1] »Family of the Prophet«. 2002, vol. 2, pp. 176 _ 177.
»People of the House«. 2004, vol. 4, pp. 48-53.
[2] "Ali b.Abitalib."2001,Vol.1,pp.62-63
"Fatima."2002.vol.2,pp.192-194.
"Shi,a."2004,Vol .4,pp.591-592.
"Shiism and the Quran"2004,vol.4,pp.593-604
[3] The Family Of The Prophet
ترجمه مقاله «خانواده پیامبر»
مترجم: روح الله کلیا.
قرآن چندین بار سلسله خانوادگی پیامبر را به منظور متمایز ساختن آنها از بقیه مسلمانها، ذکر کرده است. این امر همچنین با گرایش عمومی قرآن برای مبالغه در حق خانواده و ذریة بیشتر پیامبران هماهنگی دارد. (ر ک به مقالة پیامبران و پیامبری) به عنوان مثال به سورة آل عمران که به نام خاندان عمران (پدر موسی) نامگذاری شده است، توجه کنید.
متون مختلفی در قرآن به خانواده پیامبر اشاره میکند. آیة 41 سورة انفال: (وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِن شَیْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى...) و آیه 7 سورة حشر: (مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ...) یک بخش از غنائم و بقیه اموالی را که از کفار گرفته شده است (ر.ک: مقالههای جنگ؛ هجرت و جهاد؛ ایمان و کفر) را مختص به خانوادة پیامبر میداند که باید به آنها اعطا شود، زیرا در قیاس با بقیة مردم، آنها مجاز نبودهاند که زکات و صدقات را دریافت کنند. (ر.ک: به مقالههای صدقات؛ زکات) همچنین در سورة احزاب آیات زیادی در مورد سفارش به زنان پیامبر در نحوه پوشش لباس (ر.ک: مقالة لباس پوشیدن) وجود دارد که به جهت حفظ مقام والای آنان در میان جامعة اسلامی صادر شده است (ر.ک: مقاله اجتماع و جامعه در قرآن) ضمن آنکه آیة 33 سورة احزاب بهطور آشکار خانوادة پیامبر را «اهل بیت» خطاب میکند و به جایگاه عصمت ویژة آنها اشاره میکند: (إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَالْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً). از طرف دیگر قرآن به شدت خائنین به خاندان پیامبر را لعنت میکند، مخصوصاً ابولهب، عموی پیامبر و همسر وی را.
مفسران مسلمان قرآن دربارة تعریف «خویشاوندان پیامبر» اختلاف کردهاند. بعضی از آنها تفسیری فراخ از آن ارایه میدهند تا شامل اهل قریش، قبیلة پیامبر بشود (ر.ک: مقالة قبیلهها و طایفهها) و عدهای آن را محدود به طائفة ایشان، بنیهاشم، میدانند. شیعه در راستای تکریم علیبن ابیطالب(ع) و فرزندانش به عنوان وارثان حقیقی پیامبر، معمولاً واژة اهل البیت را خانواده نزدیک پیامبر، یعنی دختر ایشان، فاطمه(س)، و داماد ایشان، علی(ع) و دو پسر او، حسن و حسین(ع) و نوادگان آنها تعریف میکند. (ر.ک: مقاله آقای باراشر و مقاله اهل بیت و مقاله هاشمیات)
در مقام اثبات این تفسیر، شیعیان به تعدادی روایت تاریخی استناد میکنند که پیامبر یک مرتبه فاطمه، علی، حسن و حسین(ع) را در زیر پوشش خود (کساء) جمع کرد و آنها را با عنوان خانواده خویش خطاب کرد و برای محفوظ ماندن آنها، دعا نمود. به این دلیل آنها به عنوان اصحاب کساء شناخته شدند. تفاسیر قرآنی مشهور و کلامی شیعه جایگاه الهی خانواده خاص پیامبر را چنان رفیع قلمداد میکند که مدعی است بسیاری از آیاتی که دروصف مؤمنین حقیقی در قرآن آمده است، در درجه اول و به صورت تام دربارة ایشان است و (در درجة بعدی) بالعرض درباره بقیه مردم. (ر.ک: مقاله علم کلام و قرآن)
به این صورت، بعضی از مفسرین شیعه معتقدند که سورة انسان [دهر] که مردمانی را که خوبی را بر بدی ترجیح میدهند را ستایش میکند، به طور خاص به منظور بازگو نمودن اخلاقیات اهل البیت نازل شده است که اعمال و زندگانی آنها میتواند به عنوان یک نوع سرمشق حقیقی در قرآن، مورد لحاظ قرار گیرد.
منابع:
1. قرآن کریم
2. امینی، عبدالحسین احمد، الغدیر، بیروت، دارالکتب العربی، الطبعه الثالثه، 1387 هـ . ق.
3. ایازی، سید محمدعلی، بررسی و نقد مقالههای خانواده پیامبر و اهلبیت(ع)، مجله قرآنپژوهی مستشرقان، شماره چهارم، مرکز تحقیقات قرآن کریم المهدی، بهار و تابستان 1387.
4. حرعاملی، محمدحسن، وسائلالشیعه، عبدالرحیم الربانی شیرازی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، الطبعه الخامسه، 1430 هـ . ق.
5. راغب اصفهانی، حسین، مفردات ألفاظ قرآن، محقق: صفوان عدنان داوودی، دمشق، دارالقلم، الطبعه الأولی، 1416 هـ . ق.
6. رضایی اصفهانی، محمد علی، نقد مقاله «فاطمه»(س)، مجله قرآنپژوهی مستشرقان، شماره چهارم، مرکز تحقیقات قرآن کریم المهدی، بهار و تابستان 1387.
7. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت، دارالفکر، 1414 هـ . ق.
8. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، الطبعه الثانیه، 1392 هـ . ق.
9. طبرسی، أمین الذسلام، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1379 هـ . ق.
10. عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لألفاظ القرآنالکریم، قاهره، المطبعه دارالکتب المصریه، 1364هـ . ق.
11. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، صادق حسنزاده، قم، انتشارات قائم آلمحمد(ص)، چاپ دوم، 1385هـ . ش.
12. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاءالتراث العربی، الطبعه الثالثه المصححه، 1403هـ . ق.
13. محمدی ری شهری، محمد، أهلالبیت فی الکتاب والسنه، قم، دارالحدیث، الطبعه الثانیه، 1375هـ . ش.
14. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ 29، بهار1372هـ ش.
Jane Dammen Maculiffe (General Editor) ;Encyclopaedia of quran(EQ); Leiden :Brill;2001-2006.
منبع: مجله قرآن پژوهی خاورشناسان شماره 10