0

مبحث سی و هشتم صالحین:پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران

 
mahderonaldo
mahderonaldo
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 1610
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:مبحث سی و هشتم صالحین:پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران

اماما

داغ و درد تو مرا بر دل و جان است هنوز/مهر رویت به همان مهر و نشان است هنوز

از سر کشته ی هجران خود آخر نفسی/مرو ای دوست که مسکین نگران است هنوز

گفتمش جان من و جان تو ای عمر عزیز/ گفت بیچاره نگر در غم جان است هنوز

چشم عاشق کش سرمست تو مستوران را/سال ها پرده دری کرد و در آن است هنوز

می فروشم به تو این جان گزان مایه به هیچ/گر چه بر من سبک و بر تو گران است هنوز

مرو ای سرو ز چشمم که در این جوی مرا/ آبی از دولت عشق تو روان است هنوز شعر از سلمان ساوجی

شنبه 26 بهمن 1392  7:53 PM
تشکرات از این پست
zahra7720 omiddeymi1368 Fateme74
mtd1995
mtd1995
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1392 
تعداد پست ها : 84
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث سی و هشتم صالحین:پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران

 گفتین جمعیت کم نشده اون که معلومه تازه زیادتر هم شده چون جمعیت کشور بالا رفته...

 

 

شنبه 26 بهمن 1392  7:53 PM
تشکرات از این پست
zahra7720 omiddeymi1368
ehsanmohebi77
ehsanmohebi77
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1392 
تعداد پست ها : 241
محل سکونت : لرستان

پاسخ به:مبحث سی و هشتم صالحین:پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران

خداوند ان شاءالله این انقلاب را تا ظهور حضرت حجت پا برجا بدارد....این انقلاب یکی از بزرگترین نشانه های غیرتی است که اسلام ناب محمدی با رهبری خمینی کبیر در رگ های ایرانیان دمید که من مطمئنم تا ابد در تاریخ ماندگار خواهد ماند به شرطی که از اصول اساسی انقلابمان ذره ای کوتاه نیاییم........

بی همگان به سر شود،بی تو به سر نمی شود

الهم عجل لولیک الفرج....

شنبه 26 بهمن 1392  8:28 PM
تشکرات از این پست
zahra7720 omiddeymi1368
zahra7720
zahra7720
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اسفند 1387 
تعداد پست ها : 642
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و هشتم صالحین:پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران


نقل قول mtd1995

 گفتین جمعیت کم نشده اون که معلومه تازه زیادتر هم شده چون جمعیت کشور بالا رفته...

خوب این خوبه که این رشد جمعیت ,بارشد افراد بصیر و انقلابی همراه بوده دیگه

 

 

 


الهی داغ محبتت را بر دل هر که نهادی 

   خرمن وجودش را به باد نیستی در دادی 
 
 
 
 
 
شنبه 26 بهمن 1392  9:11 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 lindhfvhidld
javadtel
javadtel
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 107
محل سکونت : البرز
شنبه 26 بهمن 1392  9:57 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
majidhosin
majidhosin
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 123
یک شنبه 27 بهمن 1392  12:07 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و هشتم صالحین:پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران

 برخیز که فجر انقلاب است امروز
بیگانه صفت، خانه خراب است امروز
هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد
از لطف خدا نقش بر آب است امروز
دهه فجرمبا

یک شنبه 27 بهمن 1392  9:29 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و هشتم صالحین:پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران

نقش زنان در پیروزی انقلاب و گفتگو باچندتن از خانم های انقلاب 57

 

گفتن از انقلاب و روزهای آتش و خون حماسه در ایام دهه فجر، رسم چند سالة رسانه ها شده است و بعد هم حکایت تعطیلی این فصل از تاریخ تا بهمن سال اینده!

شاید ننوشتن در چنین فضای تکراری و کلیشه ای، بهتر از نوشتن باشد، اما با طرح حضور مردان در صحنه های انقلاب و پخش تصاویر مختلف از حماسة آنان در شبکه های مختلف تلویزیونی و عدم پرداختن شایسته به حضور زنان و دختران و به عبارت بهتر، نقش خانواده ها در انقلاب ضروری می نماید که به نقش بانوان بیش تر توجه شود.

امام خمینی(ره) که همواره نقش زنان را در انقلاب مورد توجه قرار داده و در عصر استفادة ابزاری از زن در تبلیغات و تجارت، سخن از کرامات آنان به میان می آورد، می فرمود: «از دامن زن، مرد به معراج می رود.» و این سخن شیوا در اوج مبارزات و کوران انقلاب معنا می یابد. آنجا که زنان، مردها را برای شرکت در تظاهرات، شکستن حکومت نظامی، پخش اعلامیه و حتی مبارزات مسلحانه تشویق می کردند.

آری نوشتن از حال و هوای آن روزها، گفت وگو با کسانی را می طلبد که آن حال و هوا را درک کرده باشند، واقعیت آن روزها را لمس کرده باشند و اکنون در مواجهه با استحاله ای که در حال وقوع است دردمندانه سخن بگویند.

خانم توکلی از این دسته افراد است. وی با بیان این که آن روزهای خون و حماسه هیچ گاه فراموش نمی شوند، می گوید: سهم زنان و دختران در پیروزی این انقلاب، کمتر از سهم مردان نبوده است، اگرچه زنان و دختران هم پای شوهران، پدران و برادران خویش در فعالیت های انقلابی هم چون نوشتن شعار علیه نظام ستمشاهی طاغوت یا پخش اعلامیه های امام خمینی(ره) و... حضور نداشتند، اما آنان در خانه های کوچک و محقر خود نوارهای سخنرانی را مخفی و تکثیر می کردند، زندانیان فراری را پناه می دادند و حتی در شرایط حساس و بحرانی آن زمان، جراحات مجروحان حوادث انقلاب را مداوا می نمودند.

وی می افزاید: در کنار این امور که بانوان، انجام آنها را نوعی وظیفه تلقی می کردند، در پاره ای اوقات شاهد مرگ عزیزان و مردانشان نیز بودند که در آن زمان حتی اجازة سوگواری به آنها داده نمی شد و در نهایت شهیدانشان مخفیانه و بدون مراسمی به خاک سپرده می شدند.

خانم سمیعی، یکی دیگر از آن شیر زنان است که خاطرات بسیاری از آن روزها دارد. وی برای ترسیم و یادآوری آن روزها به توصیف خاطره ای که در ذهنش نقش بسته می پردازد و می گوید:

در یکی از آن شب هایی که صدای گلوله، سکوت کوچه ها را می شکست، طبق قرار قبلی با زنان همسایه تصمیم گرفتیم در خانه هایمان را نیمه باز بگذاریم تا اگر جان یکی از جوانان محله به خاطر تعقیب نظامیان طاغوت و عوامل ساواک به خطر افتاد به راحتی به یکی از خانه های ما پناه آورد که اتفاقاً همین هم شد و یکی از جوانان که حین نوشتن شعارهای انقلابی بر روی دیوار با نیروهای ساواک مواجه شده بود پس از تعقیب و گریزی نسبتاً طولانی به منزل یکی از همسایگان که پیرزنی شیردل بود، پناه آورد. لحظاتی بعد زمانی که ساواکی ها برای یافتن او به در منازل ما آمدند پس از جست وجوی بسیار از نبود او در خانه های ما سراغ منزل پیرزن رفتند، اما آن پیرزن به حدی جسورانه مقابل ساواکیان ظاهر شد که آنان جرأت ورود به خانة او را نیافتند و در نهایت دست خالی بازگشتند.

دیدن چنین صحنه هایی ما را تشویق می کرد که بیش از پیش علیه نظام ستمشاهی طاغوت گام برداریم لذا از فردای آن روز بیش تر زنان و دختران هم پای مردان محله مشغول درست کردن مواد منفجره و نوشتن شعارهای انقلابی بر دیوارها شدند.

وی با تأکید بر نقش فراموش ناشدنی زنان، اتحاد، همدلی و همبستگی مردم اعم از زن و مرد و پیر و جوان را رمز موفقیت و پیروزی انقلاب می داند. انقلابی که مادران برای به ثمر نشستن آن از فرزندانشان و زنان از شوهرانشان گذشتند. هر چند نقش آنان در پیروزی انقلاب چندان به چشم نیامد اما حضور زنان و مادرانی که فرزندانشان را بر دوش گرفته بودند و هم پای مردان با سردادن شعارهای انقلابی در تظاهرات شرکت می کردند، حقیقتی است انکارناپذیر که نباید فراموش شود.

خانم خوش لهجه، بانوی دیگری است که به اقتضای سنش، تصویری واضح و روشن از انقلاب و حال و هوای آن روزها دارد، وی دربارة حضور زنان و دختران در تظاهرات و مخالفت آنان با رژیم غاصب پهلوی می گوید: فقر و بی عدالتی، استبداد رژیم پهلوی و سیاه بختی مردم تنها عامل حضور آنها در فعالیت های انقلابی، تظاهرات و غیره نبود، بلکه انگیزه و هدف والاتری آنها را به چنین حضوری واداشته بود.

وی می افزاید: فضای مسموم، فساد و بی بندوباری های رایج در آن زمان و القاء الگوهای غربی و نامتعارف باعث شده بود اصالت و هویت زنان و دختران مسلمان ایرانی تحت الشعاع این عوامل قرار گیرد، مخصوصاً که چنین مسأله ای هر روز رواج و شدت بیش تری به خود می گرفت و نظام فاسد طاغوت برای به ابتذال کشیدن زنان و دختران ایرانی هر روز تدابیر و ترفندهای نوینی را به کار می بست که نمونة عینی آن تکرار مسأله کشف حجاب به شکل جدیدی بود که اکثر بانوان و مخصوصاً زنان و دختران مسلمان و مذهبی زیر بار آن نمی رفتند و سرسختانه بر مسأله حجاب خود پافشاری می کردند.

وی خاطرنشان می کند: حفظ ارزش های اسلامی و باورهای دینی مهم ترین عامل حضور بانوان در عرصه هایی هم چون انقلاب، دفاع مقدس، انتخابات و... بوده که تحت هر شرایطی و حتی در خفقان رژیم پهلوی و فشارهای روانی موجود، فراموش نشده است اما متأسفانه این مهم در شرایط فعلی تحت تأثیر برخی عوامل و تهاجم فرهنگی برخی کشورهای غربی و به اصطلاح متمدن، دستخوش تغییر و تحول گردیده است، چنانچه می بینیم برخی بانوان و دختران، خواسته یا ناخواسته به ارزش های وجودی خویش پانهاده اند و حتی به حجاب ظاهری خود که خون هزاران شهید به پای آن ریخته است، اهتمامی ندارند. حال آنکه حفظ همین حجاب و پاسداشت مقام زن، یکی از انگیزه های اصلی شکل گیری انقلاب شکوهمند 57 بوده است.

انقلابی که فقط در همین دهة مبارک فجر نامی از آن برده می شود و نسل بعد انقلاب، تعریف روشن و صحیحی از آن ندارند! گویی قصة حماسی انقلاب هم چون نقش زنان، دختران و کودکان آن زمان فراموش شده است و کمتر به چشم می اید!؟

یک شنبه 27 بهمن 1392  9:30 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و هشتم صالحین:پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران

نقش اقوام ایرانی در پیروزی انقلاب اسلامی

 


ایران كشوری است پهناور و دارای تمدنی با سابقه بسیار طولانی كه قبل از سكونت اقوام آریایی اقوام دیگری در این سرزمین روزگار می گذرانده اند و شاهد این مدعا آثار بدست آمده با سابقه طولانی چون شهر سوخته زابل یا تپه های سیلك كاشان و ... اما پس از سكونت اقوام آریایی تا به امروز این سرزمین قوم یكپارچه ای به خود ندید زیرا موقعیت مكانی این سرزمین به گونه ای است كه محل تاخت و تاز اقوام مختلف قرار گرفته و اكنون قومیت های گوناگونی در این كشور زیست می كنند.


انقلاب اسلامی

اكنون ایران اسلامی به صورت كلی به پنج قوم تقسیم می شود كه از آن جمله قوم آذری، قوم كرد، قوم بلوچ، قوم عرب و قوم فارس هستند. این اقوام همه در مبارزات ملت علیه طاغوت و جنگ تحمیلی سهم بسزایی داشته و شهیدان زیادی تقدیم این آب و خاك كرده اند. البته تعدد قومیت ها در ایران منحصر به این اقوام پنجگانه نیست اما به صورت کلی این تقسیم بندی بر ایران صادق است .

تبارشناسی حرکت اقوام ایرانی را در تاریخ معاصر و به ویژه با عنایت به اثرگذاری در پیروزی انقلاب می توان در فرایند مدرنیزاسیون پهلوی اول دید. پس از مشروطه و به دلیل ناکامی های گوناگون در استقرار حکومت مبتنی بر قانون در عصر پهلوی اول ما با رشد ملی گرایی فرهنگی و محافظه کارمواجه می شویم. در عصر رضا شاه نخبگان ایرانی تحت تاثیر فضای فکری آلمان و ملی گرایی عظمت طلب هیتلری از ضرورت تشکیل دولت مقتدر نوساز حمایت کردند. دولتی که بتواند عظمت ایران باستان را مستولی کند. این ملی گرایی فارس گرای رضا شاهی که به هژمونی و سیادت قوم فارس انجامید موجب واکنش اقوام دیگر مخصوصا اقوام مرزنشین را فراهم کرد. با سقوط رضا شاه ما شاهد رشد این ملی گرایی هستیم و بعد از کودتا 28 مرداد نیز مجددا این ناسیونالیسم شدت گرفت. آنچه گفته شد را می توان به طور اجمالی یکی از دلایل تاثیر گذار در این فرایند دانست. اما انچه باعث تداوم و اثرگذاری این امر شد رهبری بی نظیر حضرت امام، هوشیاری ایشان و قابل دسترسی کردن این فضا با استفاده از ارزش های وحدت بخش اسلام است که تمام اقوام ایرانی را زیر پرچم اسلام و رهبری حضرت امام و رسیدن به یک هدف جمع کرد.  چرا که در گفتمان انقلاب همواره یاری گرفتن از ارزش‌های اسلام عامل شکل ‌گیری وحدت است. بی تردید اگر یاری و همکاری اقوام ایرانی نبود و وحدت آنها با انقلاب اسلامی شکل نگرفته روند انقلاب مسیر دیگری می یافت. زیرا همانطور که گفتیم ایران ترکیبی از اقوام مختلف است و درهر تغییر و دگرگونی ردپای آنها دیده می شود. آنها جریی از کل را تشکیل می دهند و کل بدون اجزایش بی معناست!

در این پیروزی كه نصیب ملت شد دو چیز موثر بود؛ یكی، كه از همه چیز بالاتر است، اینكه مقصد همه ، مقصد الهی بود. انگیزه اسلام بود. می دیدیم كه در شعارهایشان، در فریادهایشان، شعارهای اسلامی بود؛ فریادهای «الله اكبر». مقصد این بود كه آنها را مخالف اسلام می دانستند بروند كنار... جهت دیگرش هم، كه به تبع آن آمده بود؛ وحدت همه قشرها و اقوام بود

انقلاب اسلامی با تکیه بر ارزشها و اعتقادات اسلامی با هدف والای استقرار و سیطره ی قوانین و موازین الهی در کلیه ی شئونات حیات فردی و اجتماعی مردم ایران رخ داد این انقلاب از یک سو سبب رویکرد به این رشد گرایش های معنوی و تضعیف اندیشه ی مادی گرایان و ملی گرایان شد و از سوی دیگر الگوی مبارزاتی اسلام تحت ستم در نقاط مختلف جهان گردید. این ارزشها محقق نشد مگر با تکیه بر اتحاد و وحدت کلمه ی همه‌ی آحاد ملت. وحدت و اتحاد سنگ بنای قوام جوامع است, اتحاد و همگرایی جامعه ایران اسلامی با توجه به داشتن الگوهای درونی و معنوی می تواند پیوند عمیق و پایدار در بین ارکان نظام و آحاد جامعه برقرار کند و دین اسلام راهبردهای سازنده تری برای تحقق اتحاد و همگرایی و وحدت همه جانبه جوامع بشری میباشد.

امام خمینی (ره) همواره رمز پیروزی و بقای انقلاب را در دو چیز میدانسته اند :

1- كلمه توحید : « انگیزه الهی داشتن و مقصد عالی را حكومت اسلامی دانستن »

2- وحدت كلمه : « یكپارچگی و اجتماع پرشور مردم و حضور در صحنه های گوناگون »

ایشان وحدت را به عنوان ركن اساسی در جریان انقلاب اسلامی بیان می دانستند و می فرمودند: ابعاد قیام همه قشرها را گرفته است اختصاص به یك دسته ای یا دسته ی دیگر ندارد . . .

پروردگار متعال، انبیاء الهی را پیام آور وحدت و یكپارچگی امت های پراكنده قلمداد می كند و می فرماید:

انقلاب اسلامی

«خداوند پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و هشدار دهند و به همراه آنان كتاب آسمانی فرستاد تا از میان مردم اختلافاتشان را حل كرده و داوری عادلانه نمایند. (بقره 213) طبق این آیه پایان دادن به اختلافات و پراكندگی مردم یكی از اهداف والای انبیاء الهی و رهبران مذهبی است. حضرت امام خمینی(س) نیز در راستای عمل به این آیه شریفه با رهبری های حكیمانه خود مردم و اقوام پراكنده و متفرق را تحت لوای اسلام گردآورد و با ندای وحدت همه را به سوی كلمه توحید و توحید كلمه فراخواند. آنان نیز با وحدت به قله بلند پیروزی صعود كردند.

آن عارف دوراندیش با تلاش ها و حركات وحدت آفرین خود مسلمانان جهان را در مقابل استكبار جهانی متحد نمود. و بارها اعلام می كرد: اسلام امر فرموده مسلمین از هر طایفه ای كه هستند برادرند، عرب و عجم و كرد و ترك و فارس و غیر آن مطرح نیست. و می فرمود: مسلمانان به مثابه دست واحدند و همه در مسئولیت عمومی یكسانند. تفرقه جوئی و نژادپرستی در كار نیست و بین ملت های اسلامی هیچگونه امتیازی وجود ندارد جز تقوا و پرهیزكاری، گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.

و در همه این موارد مبنای اندیشه های آن فقیه روشن ضمیر این آیه قرآن بود: «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا؛(آل عمران 103) ای مسلمانان همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراكنده نشوید.»

امام خمینی(ره) در این زمینه می فرمود: در این پیروزی كه نصیب ملت شد دو چیز موثر بود؛ یكی، كه از همه چیز بالاتر است، اینكه مقصد همه ، مقصد الهی بود. انگیزه اسلام بود. می دیدیم كه در شعارهایشان، در فریادهایشان، شعارهای اسلامی بود؛ فریادهای «الله اكبر». مقصد این بود كه آنها را مخالف اسلام می دانستند بروند كنار... جهت دیگرش هم، كه به تبع آن آمده بود؛ وحدت همه قشرها و اقوام بود؛ یعنی ملت سرتاسر این كشور بپا خاستند و با هم، مقاصد خودشان را كنار گذاشتند، مطالبی كه مال شخص بود كنار گذاشتند، و همه به یك مقصد متوجه شدند. پس رمز پیروزی ما وحدت كلمه قشرهای مختلف، و ایمان بود.»

ایشان وحدت را به عنوان ركن اساسی در جریان انقلاب اسلامی بیان می دانستند و می فرمودند: ابعاد قیام همه قشرها را گرفته است اختصاص به یك دسته ای یا دسته ی دیگر ندارد . . .

گرچه قومیت های متعددی در ایران زندگی می کنند اما همه ایرانی بوده و در سایة حکومت اسلامی هستند و همه اقوام چه کرد، چه عرب، چه آذری و چه بلوچ همه و همه با وحدت کلمه و دنباله روی با آرمان های شهدا و پیروی از ولایت  فقیه در میهن اسلامی زندگی کرده و توطئه های دشمن را برای ایجاد فاصله بین خود و نظام ناکام خواهند گذاشت.

امام خمینی(ره) در وصیت نامة سیاسی الهی خود می فرمایند:«بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان پیروزی است و رمز پیروزی را ملت می داند و نسل های آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن، انگیزة الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد بوده است.»

یک شنبه 27 بهمن 1392  9:33 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
kabotar12
kabotar12
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 33

پاسخ به:مبحث سی و هشتم صالحین:پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران

ركن اساسي هر جامعه و حكومتي، مردمنند و نقش اساسي را نيز آنان ايفا مي‌كنند، همكاري، همدلي و پشتيباني مردم از حكومت، پايه‌هاي آن را تحكيم مي‌بخشد و برعكس، نارضايتي و عدم همكاري آنان با حكومت پايه‌هاي آن را متزلزل مي‌سازد.


بر اساس، سياست اصلي رهبران واقعي ملت، مردم داري و مردم محوري، پيوند واقعي با آنها، رفع مشكلات و برنامه‌ريزي صحيح و اصولي براي بهينه‌سازي زندگي مادي و معنوي آنهاست. قرآن كريم مي‌فرمايد:
«أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ»[1]
پيغام خدا را به شما مي‌رسانم و من براي شما ناصح و خيرخواهي مشفق و امينم.


قرآن كريم دو ويژگي خيرخواهي و امانت‌داري را براي عموم پيامبران الهي نام مي‌برد كه با داشتن دو خصلت، به طور صادقانه با مردم رفتار مي‌كردند، حرف دل خويش را با آنان در ميان مي‌نهادند. حرف دل آنها را مي‌شنيدند، در سختي و راحتي همراهشان بودند و در غم و شادي آنها شريك بودند و هيچ گاه امتيازي جز رسالت براي خويش قائل نمي‌شدند و خود را تافته جدا بافته از مردم نمي‌دانستند و با دلسوزي و علاقه به حل و فصل زندگي آنها مي‌پرداختند و حتي خود را به خاطر رفاه و آسايش و پيشرفت مادي و معنوي آنها به زحمت مي‌انداختند.


1. مردم باوري: ايمان به نيروي مردمي
نقش امام خميني(ره) در بسيج توده‌هاي ميليوني، در مقاطع مختلف تاريخ انقلاب اسلامي، به اندازه‌اي روشن است كه تمامي تحليل‌گران انقلاب اسلامي را در رهيافت‌هاي گوناگون تبيين انقلاب اسلامي در ايران، وادار به صحه نهادن بر اين مطلب نموده است. امام راحل توانست تكه‌يخ‌هاي عظيم و پر شمار ميليوني را آب نمايد.


آبها را بخار كند، بخارها را مجتمع نمايد و ماشين انقلاب را با موفقيت كامل به سر منزل مقصود رسانده و استمرار حركت آن را با اتصال آن به تاريخ پوياي مجاهدت اسلامي بيمه نمايد.


بدون ترديد يكي از ويژگي‌هاي برجسته امام خميني(ره) در بسيج مردم ايجاد پيوند وابستگي عاطفي ميان خود و توده مردم بود. و اين رابطه دو سويه‌اي بود كه بر پايه اعتماد متقابل قرار داشت.
« اعتقاد و ايمان مردم به امام علاوه بر وجهه ديني‌شان فقاهتي و پايگاه معنوي ايشان از طريق يك فرآيند تاريخي و مقاومت، حفظ و منتقل گرديده بود. اما اعتقاد و باور امام نسبت به مردم از يك اعتقاد مبنايي به پاك بودن سرشت بشري، قائل بودن به حق مالكيت انسان بر سرنوشت خويش و مفروض دانستن حق‌جويي و حق طلبي عامه مردم در صورت زائل شدن طواغيت و فريب شياطين از حيات اجتماعي آنان سرچشمه مي‌گرفت. براي همين در بسيج آنها براي مبارزه روي سخن او به فطرت خداجو و پاك مردم بود و همگان را از آن جهت كه انسان داراي فطرتي خداجو و حقيقت‌طلب و عدالت‌خواه و اخلاقي هستند به مبارزه با شيطان صفتان و دروغگويان و ستمگران دعوت مي‌كرد. او به جاي آنكه در مبارزه به قشر خاصي تكيه كند، اقيانوس‌ دل‌ها را به تلاطم در مي‌آورد. 
  امام خميني معتقد بود كه قدرت مردمي و عزم ملي تنها قدرت شكست‌ناپذيري است كه مي‌تواند رژيم را متلاشي و پس از آن حكومت مورد نظر خود را به وجود بياورد و آن را در مقابل هر توطئه اي حفظ نمايد و معتقد به بي‌نتيجه بودن مبارزات حزبي و پارلماني و همچنين بي‌ثمري مبارزات مسلحانه بدون پشتوانه مردمي بود»[2]. امام(ره) دست ياري خدا را در جماعات و حركت‌هاي مردمي مي‌ديد و به قدرت شناخت ملت آگاه و به بركات ارزشمندي كه حضور مردم در صحنه‌هاي مبارزاتي داشته، ايمان داشت. ايشان بيش از هر جامعه‌شناسي و مردم‌شناسي، با ديد ژرف‌ و عميق خود نقاط ضعف و قوت جامعه و مردم را به خوبي مي‌شناخت و با بيان روان، از نقاط قوت و قدرت نيروي مردم در راستاي رفع ضعف‌ها و كاستي‌ها حاكم بر جامعه پهلوي و بسيج افكار عمومي بهره مي‌جست. او با مردم 15 خرداد را آفريد او با مردم شاه را نصيحت مي‌كرد و نهيب مي‌زد. با مردم استقامت مي‌‌كرد و حبس و شكنجه و تبعيد را تحميل مي‌كرد. او توان مردم را به خوبي مي‌‌شناخت و با استمداد از مردم راه‌هاي مبارزه را به سوي هدف نهائي مي‌گشود. «امام به راستي نسبت به مردم عشق مي‌ورزيد. به مردم مي‌باليد و بعد از خدا بزرگ‌ترين تكيه‌گاه خود را مردم مي‌دانست. آن روز كه در قم نهضت را آغاز كرد وقتي از ايشان سؤال كردند با كدام قدرت مي‌خواهيد با رژيم تا دندان مسلح مبارزه كنيد؟ فرمود: مردم»[3].


شهيد مطهري در توصيف اين ويژگي امام مي‌گويد: «من كه قريب دوازده سال در خدمت اين مردم بزرگ تحصيل كرده‌ام در سفر اخير به پاريس و زيارت ايشان چيزهايي از روحيه او درك كردم كه نه فقط بر حيرت من، بلكه بر ايمانم افزود يكي از اين چيزها ايمان ايشان به مردم است. در ميان همه رفقا و دوستاني كه سراغ دارم احدي مثل ايشان به روحيه مردم ايران ايمان ندارد. به ايشان نصيحت مي‌كنند كه آقا كمي يواش‌تر، مردم دارند دلسرد مي‌شوند. مردم دارند از پاي در مي‌آيند، مي‌گويند امام در جواب آنها كه: نه مردم اينجور نيستند. كه روز به روز صحت سخن ايشان بيشتر آشكار مي‌شد.»[4]
امام با شناخت روحيات، خواسته‌ها و فرهنگ مردم با آنها رابطه‌اي بسيار مستحكم و صميمانه ايجاد كرده بود و اين رابطه باعث شده بود كه تك‌تك آحاد ملت او را همچون شخصيتي دلسوز بپندارند و بدانند كه اما چيزي جز صلاح و مصلحت مردم را نمي‌خواهد و نكته مهم ديگر اينكه عشق به اهل‌بيت عصمت و طهارت در قلوب توده مردم ايران در طول تاريخ حاكميت تشيع بر ايران نفوذ داشته كه امام از اين مسأله شناخت كافي داشتند. و روي همين عشق به ولايت‌مداري ايراني‌ها براي تحريك آنها عليه رژيم پهلوي سرمايه‌گذاري كردند.
« مردم ايران مذهبي و پيرو راستين شيعه علي هستند كه هر كسي به اين عشق احترام بگذارد در قلوب مردم ايران جا مي‌گيرد و مورد قبول آنها واقع مي‌شود و همين عامل نكته‌اي اساسي بود كه امام مي‌دانست باعث تبعيت مردم از ايشان مي‌شد. « امام پايگاه اصلي تكيه ايشان بر روي مردم، توده‌هاي پا برهنه و مستضعف و جان بر كفي بود كه حاضر بودند همه هستي و وجودشان را براي آرمان‌هاي انقلابي امام فدا نمايند. به همين علت رابطه مستحكم و پيوند عميق عاطفي بين امام و امت برگزار شد و اين رابطه مستحكم عامل اساسي بود در به صحنه آمدن ملت و قيام عليه نظام شاهنشاهي».[5]


از تو به يك اشاره          از ما به سر دويدن
در حقيقت زبان حال توده مردمي بود: پس مسلماً اگر امام پيشوايي مذهبي و اسلامي نمي‌داشت و اگر مردم ايران در عمق روحشان يك نوع آشنايي و انس و الفتي با اسلام نداشتند و اگر عشقي كه مردم با خاندان پيامبر دارند وجود نمي‌داشت محال بود نهضت به اين وسعت ايجاد شود.


2. مردم محوري: تكيه بر نيروي مردمي
از نوآوري‌هاي امام در جريان حركت آگاهي‌بخش و آزادي‌بخش خود ضمن مردم باوري و ايمان و اعتقا به قدرت ايشان، مردم محوري امام بود كه از نخستين لحظات آغاز اين حركت و نهضت با توجه به نقش حساس و تعيين كننده مردم كه حضور يا عدم حضور ايشان به پيروزي يا شكست هر حركت، هر چند حق‌طلبانه انجاميده است مخاطب اصلي خويش را مردم قرار مي‌دهند آن هم نه قشري خاص از مردم نظير طلاب، دانشجويان، مردان، جوانان شهرنشين‌ها و غيره بلكه توده مردم اعم از شهري، روستائي، پير و جوان تحصيلكرده و عامي، زن و مرد همواره مخاطبان اصلي امام بوده‌اند. زماني كه با شجاعتي بي‌نظير در مدرسه فيضيه بر عليه شاه سخنراني مي‌كرد و گاه شاه را به عنوان آقاي شاه يا مردك خطاب مي‌نمود در حضور مردم سخن مي‌گفت، و مردم مي‌ديدند، مرجع ديني كه قلبش مملو از عشق به خداست در دوراني كه حتي بزرگان حوزه از شاه جز ذكر القابي مانند شاهنشاه و اعليحضرت نمي‌توانستند نامي به ميان آورند، با شجاعتي بي‌نظير با نطق آتشين خود لرزه بر اندام شاه و شاه‌زادگان و شاه باوران انداخته است امام خميني(ره) در واقعه كاپيتولاسيون و اعتراض به آن كه منجر به تبعيد 14 ساله ايشان از ايران شد نيز مردم را مخاطب انديشه‌ها و آرما‌ن‌هاي انقلابي خود و موقعيت حساس و خطرناك مملكت قرار دادند و در دوران تبعيد نيز با پيام‌ها و سخنراني‌ها و اعلاميه‌هاي خود همين روند را تداوم بخشيدند و مردم را به منافع و مصالحشان آگاه و شاه را عامل بدبختي و فلاكت ايران مي‌خواندند و تنها و در واقع اساسي‌ترين قدرت نابود كننده شاه را مردم مي‌دانستند و براي همين همواره ايشان را بر عليه رژيم شاهنشاهي تحريك و دعوت به قيام و بسيج عليه شاه و دستگاه حاكمه‌اش مي‌كردند.

  با اينكه در زمان حكومت پهلوي، مبارزات سياسي در داخل و خارج كشور كم و بيش به چشم مي‌خورد كه هر كدام استراتژي و تاكتيك متفاوتي را براي مبارزه با رژيم‌هاي ديكتاتوري در پيش گرفته بودند، عده‌اي شيوة مبارزه مسلحانه و عده ديگر مشي سياسي و روآوري به مجامع بين‌المللي را مدنظر داشتند و عده‌اي نيز اتكا به حكومت‌هاي به ظاهر انقلابي و كسب حمايت آنان را جهت براندازي در خط و مشي مبارزاتي خود قرار داده بودند. امام خميني(ره) بدون اينكه هيچ يك از اين استراتژي‌ها را تأييد كند همچنان به استراتژي اساسي بسيج و حضور همه جانبه اقشار مختلف مردم در مبارزه عليه رژيم شاهنشاهي تأكيد داشتند كه در حقيقت بر پايه سياستي جديد و نويني، مبتني بر معيارهاي اسلامي بنا نهاده شده بود. رهبري و استراتژي امام در دوره پيدايش و تداوم و در نهايت پيروزي انقلاب اسلامي حول آيه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» شكل مي‌گيرد و بسيج بر حسب مقتضيات زمان در معناي سياسي آن مورد استفاده قرار مي‌گيرد. جوهره چنين كششي را بايد در تأييد و ترويج اين اعتماد داشت كه سياست ما عين ديانت ماست و ديانت ما عين سياست ماست.
تأكيد بر چنين اعتقادي از سوي رهبر كه در عين پرچمداري انقلاب، مرجع تقليد ديني مردم نيز هست موجب شد عاشوراي حسيني از سوگواري‌هاي محض فراتر رفته و هيأت‌هاي مذهبي به تشكل‌هاي سياسي تبديل شود . ما ملت گريه سياسي هستيم به تعبير خود امام».
  راهبرد امام در انتخاب و گزينش مؤلفه بسيج مردمي گسترده، تام و كامل و بدون عيب و نقص بود. در شرايطي كه تمامي گروه‌ها و سازمان‌هاي سياسي با سابقه كشور از لحاظ ايدئولوژيك، استراتژي و نوعي سازماندهي به بن‌بست رسيده بودند، راهگشاي حركت عمومي ملت بود، از يك سو گروه‌هاي اصلاح‌طلب بيش از دهه پنجاه به بن‌بست رسيده بودند و راهبرد آنها كارايي خود را در ايجاد تحول در نظام ساسي از دست داده بود. گروه‌هاي معتقد به مبارزه مسلحانه نيز، يا توسط رژيم سركوب شده در تنها در زندان‌ها ادامه حيات مي‌دادند و يا اينكه از درون و با كودتا، استحاله يافته و تداوم‌ناپذيري خود را به اثبات رسانيده بود در چنين شرايط يأس‌آوري راهبرد امام خميني(ره) براي عمومي كردن مبارزه عليه شاه، خروج از اين‌بست را به مردم نويد داد.[6] در بينش بسيج مردمي امام خميني نه گزينش راه مبارزه مسلحانه و چريكي مطرح بود و نه تشكيل حزب سياسي و نه زد و بند و مصالحه با قدرت‌هاي جهاني، او راه فرهنگي عميق و مؤثري را انتخاب كرد كه نمونة آن را فقط در نهضت‌هاي انبياء مي‌توان مشاهده كرد.


امام با تربيت شاگردان و مريداني كه فكر ديني و اسلامي ناب و عميق را به آنان القا كرده بود، نه تنها از نظر ذهني و علمي كه از نظر علمي و تربيتي نيز آنان را تحت تأثير شديدترين جذبه‌هاي الهي، عرفاني و اخلاقي خود داشت و توانست با اتكاي به ايشان و ابزار قرار دادن آنها بعنوان توده‌اي از مردم، انقلاب فرهنگي و معنوي عميقي در مردم ايجاد كند و آنها را جهت بسيج مردمي عليه شاهنشاهي آماده كنند. القاي انديشه‌هاي امام(ره) به مردم و به خصوص به ذهن روشنفكران و علماي متعهد در طول پانزده سال به تدريج و با استفاده از زمينه‌هاي فرهنگي و ريشه‌داري كه بدان اشاره شد انجام گرفت. «براي تحليل جامعه‌شناختي شيوه بسيج مردمي امام بايد به بافت اجتماعي ايران در سال‌هاي 57 ـ 1356 توجه كرد.
مشخصه‌هاي جمعيتي ايران در اين دوره با جمعيتي 35 ميليون نفري بوده كه از اين حد 98٪ آن مسلمان و از ميان مسلمانان حدود 30 ميليون شيعه و بقيه را مسلمانان سني مذهب و غيرمسلمانان تشكيل مي‌دهند. آنچه كه از آمار فوق مي‌توان فهميد عبارتست از:


1. كثرت قابل توجه جمعيت      2. اشتراك مذهبي اكثريت
3. عدم تعارض مذهبي                  4. وجود انسجام دروني
مختصات جمعيتي ايران بيانگر آن است كه يك نظام سياسي به هر ميزان كه به بافت جمعيت نزديك باشد مي‌تواند از قوام، دوام و ثبات برخوردار باشد».[7]


بنابراين در تحليل انقلاب اسلامي و دليل اصلي موفقيت امام در بسيج توده‌اي و اعتراضات ميليوني ضد حكومتي در سال‌هاي 57 ـ 1356 توجه به بافت جمعيتي ايران ضرورتي انكارناپذير مي‌باشد. در بينش مبارزاتي امام، توجه به دو سطح از انديشه بسيج مردمي امام، عشق و اصالت اين انديشه را روشن‌تر مي‌كند.  امام مردم باوري را به عنوان يك جنبه از شريعت اسلامي مدنظر داشت و از سوي ديگر اصالت حركت سياسي جامعه در محوريت مردم و توجه دائمي به توده هاي مردمي كه امام از آنان به پابرهنگان تعبير مي‌فرمود مي‌دانست.


بدين جهت در جاي جاي انديشه امام اين اقبال عمومي موج مي‌زند. زماني كه نهضت دوران ابتدايي خود را مي‌گذراند امام صراحتاً به رژيم پهلوي مي‌گويد من به اتكاء مردم شاه را بيرون مي‌كنم. اين اتكاء مردم اگر چه در تاريخ صد ساله ما نسبتاً پديده نوظهوري است ولي از ديدگاه امام(ره) ريشه در فرهنگ ناب اسلامي دارد .
از نظر امام  در اداره انقلاب، مردم بعنوان مركز ثقل پيشبرد مبارزه به شمار مي‌رفتند. با اتكاء به اين اصل در جريان براندازي حكومت، براي اولين بار در نظام دو قطبي، رهبري مبارزه بدون كمك يا قطب قدرت، در صدد تصاحب قدرت برآمد، مبتني بر همين اصل، جنگ مسلحانه به عنوان روش پذيرفته شده در جهان سوم و ايران، نفي گرديد و حضور ميليوني مردم در شهرها در راهيپمايي و همراه با شعارهاي ديني و انقلابي تجويز گرديد. [8]


  جامعه‌شناسان سياسي تحقق اراده عمومي كه در آن اكثريت قريب به اتفاق مردم يكدل و يك زبان، ايده و آرمان واحدي را فرياد زنند، محال و غيرممكن مي‌انگاشتند. لكن به قول «كلر برير» و «پير بلانشه» براي اولين بار، اراده عمومي در انقلاب اسلامي ايران تحقق يافت. اين دو بر اين اعتقادند كه مشاهده ملتي يكپارچه كه دست خالي در برابر مسلسل‌ها پس از يكسال تظاهرات، موفق به هزيمت دادن محكم‌ترين ديكتاتورها شود، امري نيست كه هر روز تكرار شود .[9]
بنابراين امام خميني با اعتقاد راسخ به نقش كليدي مردم در سرنگوني نظام شاهنشاهي آنها را مركز ثقل و محور مبارزات خود قرار داد، «به طورمستقيم با آنها سخن گفت و آنان را به مبارزه تا پيروزي فراخواند. وي با توجه به رابطه معنوي شيعيان و مرجعيت، آحاد ملت را عليه وضع موجود بسيج كرد.
امام در همين راستا  در مصاحبه‌اي كه با تلويزيون ايتاليا در تاريخ 22/10/57 انجام مي‌دهند بر اين محوريت تصريح و تأكيد مي‌كنند. ايشان در جواب سؤال خبرنگار كه مي‌پرسند قدرت حضرت عالي بر روي چه نيروي سياسي يا بر چه تشكيلات بنيادي اتكا خواهد داشت؟ تكيه شما مثلاً بر روي جبهه‌هايي است يا بر روي روحانيون مي‌فرمايند: نظارت قوانين البته بر عهده روحانيون است ولي روحانيون هم به ملت اتكاء دارند نه به حزبي و من هم به حزبي وابسته نيستم و به ملت اتكاء دارم .
  شاهد مثال ديگر در محوريت مردم در نگاه امام، آنجايي است كه با وجود آن كه در اثبات غاصبانه بودن حكومت شاه بر عنصر وابستگي به بيگانه، بر سر كار آمدن از طريق زور و مجاري غيرقانوني، زير پا گذاردن قوانين جاريه مملكت و عدم كارآمدي تأكيد مي‌نمايند عمده‌ترين عامل فقدان مشروعيت آن را عدم مقبوليت عمومي و مردمي شاه و نظام سلطنت عنوان مي‌كنند. اعتماد و اتكاي امام به آرا و خواست مردم تنها به بعد سلبي انقلاب محدود نمي‌شد، بلكه ايشان اين نگرش را در مراحل اثباتي انقلاب، برپايي نظام آينده و نظارت بر آن نيز تعميم و تسري مي‌دادند. [10]  ايشان در پاسخ به پيشنهاد سالوسانه علي اميني، نخست‌وزير شاه، براي خارج كردن كشور از بن‌بست سياسي و آرامش ايران مي‌فرمايند: كسي صلاحيت دارد ايران را از بن‌بست خارج كند كه در بين مردم پايگاهي داشته باشد.


  تعيين سياسي نظام با آراي خود مردم خواهد بود. ما طرح جمهوري اسلامي را به آراي عمومي مي‌گذاريم و اين حكومت در همه مراتب خود متكي به آراي مردم و تحت نظارت و ارزيابي و انتقاد عمومي خواهد بود. ايشان طرح حكومت آينده را بر دو پايه « اراده الهي و خواست مردم ترسيم مي‌كنند. ما مي‌خواهيم يك حكومت الهي باشد موافق ميل مردم، رأي مردم، و موافق حكم خدا آن چيزي كه مطابق اراده و ميل خداست موافق ميل مردم هم هست»[11] مارك گاريورسكي مي گويد : يكي از نتايج و پيامدهاي تأثيرگذار و تعيين كننده اين شيوه و رويكرد امام، اين است كه  باعث بسيج گروه‌هاي وسيعي از طبقات پايين و متوسط سنتي مي‌شود كه در عمل، ائتلاف تازه‌اي بين اين طبقه‌ها و طبقه بالاي سنتي ايجاد مي‌كند.[12]
با چنين اتكائي و رويكردي كه امام به مردم داشتند استراتژي مبارزاتي ايشان هم نمي‌توانست فارغ و تهي از مردم باشد. لذا مي‌بينيم كه مشي امام در چنين مبارزه رو در رو با رژيم شاه، عمدتاً بر تلاش براي آگاه ساختن مردم در داخل كردن آنان در فرآيند رو به رشد انقلاب متمركز است. «امام اساساً با آن خط مشي‌هايي كه به پيشگامان انقلابيون حرفه‌اي و انقلابي كردن حزب انقلابي، به نيابت از مردم اعتقاد داشتند و در استراتژي‌ گروه‌هايي همچون مجاهدين خلق، آرمان مستضعفين، فرقان و امثالهم ظهور داشت. مخالف بودند و هيچ حركت و جرياني را بدون حضور گسترده مردم بعنوان انقلاب به رسميت نمي‌شناختند. به همين خاطر بود كه ايشان در طول سال‌هاي مبارزه خويش آن دسته از اقداماتي كه تنها مي‌توانست عناصر محدودي را در مقابل رژيم بسيج و متشكل سازد را توصيه و تأكيد نكردند.» [13]  بلكه در تمام دوران مبارزه سعي داشتند تا پي يك دوره فعاليت آگاهي دهنده و بسترساز، زمينه‌هاي مساعد يك قيام خودجوش و مردمي را فراهم آورند. تا جامعه به پاي خويش در آستانه يك خيزش گسترده قرار گيرد. تجربياتي تاريخي در اقصاي جهان و در گذشته ايران نشان داده است كه جنبش‌هايي كه به هر دليل نتوانسته‌اند پشتوانه و حضور مردمي لازم براي حركت خويش را تدارك ببينند و يا بر اثر شتاب بيش از حد و بعضاً اتخاذ روش‌ها و تاكتيك‌هاي نامناسب، از مردم پيش افتاده، و از همراهي آنان محروم مانده‌اند در انزواي ساكت و سرد به خاموشي گرائيده‌اند. هر چند شكست و پيروزي و همراهي و عدم همراهي مردم، به تنهائي معيار سنجش حقانيت يك جنبش اجتماعي به شمار نمي‌رود. ليكن محك گويايي براي ارزيابي صحت و كارآمدي مشي اتخاذ شده و تاكتيك‌هاي به كار رفته در يك اقدام سياسي گسترده مي‌باشد.
  يقيناً جنبش‌هاي به خاموشي گرائيده و مبارزات سركوب شده در تاريخ معاصر ايران، در خيزش انقلابي اخير مردم كه پس از دو سده جهاد و مقاومت سرانجام صد جاي پيروزي را در آغوش كشيده تأثير نماياني داشته است. ليكن آنچه كه نقش اساسي و بارزي در تحقق پيروزي ايفا نمود و انقلابي به معناي حقيقي كلمه در ايران پديد آورد، مشاركت چشمگير مردم و شكل‌گيري بسيج كامل توده‌اي در فرآيند انقلاب بوده است. اين پديده جز به نگاه مردم محور امام و جز از طريق اتخاذ تاكتيك‌هايي در مبارزه كه نقش اصلي را در آن مردم به عهده دارند، نمي‌توانست شكل بگيرد .«بنابراين راهبرد مردم‌گرايي و مشي جمهور گرايانه امام در شرايطي بعنوان بديلي نو در فضاي سياسي كشور ما و در مقابل رويكردهاي متنوع نخبه سالار مطرح شد. كه مشي‌هاي مبارزاتي ديگر در نظرياتي كه در عمل به گستره محدود حزب و سازمان پيشتاز، روشنفكران و آگاهان، علما و مراجع و گروهي از سياستمداران حرفه‌اي محدود كرده بودند. امام صرف‌نظر از آنكه دعوت مردم، دعوتي عام بود. مشي مبارزاتي وي در سرشت خود به گونه‌اي بود كه به مشاركت گسترده همه اصناف و اقشار و طبقات ملت از مرد و زن تكوين نمي‌يافت اما با گسترانيدن حوزه سياست تا حاشيه‌ترين لايه‌هاي اجتماع توانست جوشش را از درون همين ملت سامان كند و تنها با اتكاء به نيروي آن، انقلابي را كه لامحاله در راه بود با كمترين هزينه‌ها پيروز كند.[14] و هالبدي فرد در كتاب ديكتاتوري در تحليل اين راهبرد امام مي گويد براي نخستين بار در تاريخ انقلابات جهان توانست ارتشي را كه در اثر جنگ با بيگانگان تضعيف نشده بود متلاشي سازد. و كليه شهرها و بخش‌هاي ايران را عليه رژيم پهلوي بسيج كند و تمام اقشار ملت را از كليه طبقات جامعه ايران متمايل كند به پايان دادن و به نظام سلطنتي و سلطه بيگانه كه اين نظام نماينده آن به شمار مي‌رفت.»[15] آنچه مسلم است يكي از رموز موفقيت امام در بسيج مردم طرح كردن و بيان، اهداف متعالي و مطلوب نهضت اسلامي بود كه انگيزه اصلي مردم در لبيك‌گوئي به امام و قيام عليه سلطنت پهلوي بود. كه همانا حكومت اسلامي و بيان ويژگي‌ها و شاخصه‌ها و امتيازات جامعه تحت لواي حكومت اسلامي در رأس اين اهداف قرار داشت. «جاني مامبوه نويسنده زامبيا، طي مطلبي در نشريه تايمز زامبيا با اشاره به نقش راهبردي امام در بسيج توده‌ها و پيروزي انقلاب اسلامي مي‌نويسد: هيچ انقلابي بدون حضور كامل توده‌هاي وسيع مردم صورت نمي‌گيرد و مردم تنها در صورتي در انقلاب شركت خواهند كرد كه اهداف آن پاسخگوي آنان باشد.[16]
بنابراين مهم‌ترين نتيجه اين بررسي، گستردگي و آن وسعت بسيج توده‌اي با توجه به ايدئولوژي تواناي اسلام انقلابي و جامع‌نگر و بيان اهداف متعالي آن رهبري مستحكم امام خميني، و سازمان‌هاي پويا و ريشه‌دار و خيل عظيم جمعيت مشاركت كننده در آن است.


و لذا امت مسلمان و قهرمان ايران به نداي الهي و مخلصانه امام لبيك گفتند و با راهبرد بسيج مردمي منتخب امام توانستند بزرگ‌ترين حماسه انقلابي قرن بيستم را رقم زنند. و در واقع رهبري ديني با شيوه مبارزاتي بسيج مردمي و با تمسك به امكانات و ابزار انساني (روحانيون، گروه‌ها، و انجمن‌هاي اسلامي و جوانان، زنان) امكانات مكاني (حوزه‌هاي علميه، دانشگاه‌ها، مساجد و حسينيه‌ها) و امكانات زماني (بهره‌گيري از ايام الله‌ها چون ماه محرم و صفر، تاسوعا و عاشورا) و نفوذ كلام ناشي از سيره عملي و نظري رهبري و برخاسته از فرهنگ ديني و پيوند عاشقانه و مريد و مرادي مردم مسلمانان و رهبري ديني و مرجعيت، عامل اصلي پيروزي بزرگ‌ترين و شگفت‌انگيزترين انقلاب قرن بيستم، يعني انقلاب اسلامي ايران بود.

یک شنبه 27 بهمن 1392  9:46 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
kabotar12
kabotar12
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 33

پاسخ به:مبحث سی و هشتم صالحین:پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران

ركن اساسي هر جامعه و حكومتي، مردمنند و نقش اساسي را نيز آنان ايفا مي‌كنند، همكاري، همدلي و پشتيباني مردم از حكومت، پايه‌هاي آن را تحكيم مي‌بخشد و برعكس، نارضايتي و عدم همكاري آنان با حكومت پايه‌هاي آن را متزلزل مي‌سازد.


بر اساس، سياست اصلي رهبران واقعي ملت، مردم داري و مردم محوري، پيوند واقعي با آنها، رفع مشكلات و برنامه‌ريزي صحيح و اصولي براي بهينه‌سازي زندگي مادي و معنوي آنهاست. قرآن كريم مي‌فرمايد:
«أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ»[1]
پيغام خدا را به شما مي‌رسانم و من براي شما ناصح و خيرخواهي مشفق و امينم.


قرآن كريم دو ويژگي خيرخواهي و امانت‌داري را براي عموم پيامبران الهي نام مي‌برد كه با داشتن دو خصلت، به طور صادقانه با مردم رفتار مي‌كردند، حرف دل خويش را با آنان در ميان مي‌نهادند. حرف دل آنها را مي‌شنيدند، در سختي و راحتي همراهشان بودند و در غم و شادي آنها شريك بودند و هيچ گاه امتيازي جز رسالت براي خويش قائل نمي‌شدند و خود را تافته جدا بافته از مردم نمي‌دانستند و با دلسوزي و علاقه به حل و فصل زندگي آنها مي‌پرداختند و حتي خود را به خاطر رفاه و آسايش و پيشرفت مادي و معنوي آنها به زحمت مي‌انداختند.


1. مردم باوري: ايمان به نيروي مردمي
نقش امام خميني(ره) در بسيج توده‌هاي ميليوني، در مقاطع مختلف تاريخ انقلاب اسلامي، به اندازه‌اي روشن است كه تمامي تحليل‌گران انقلاب اسلامي را در رهيافت‌هاي گوناگون تبيين انقلاب اسلامي در ايران، وادار به صحه نهادن بر اين مطلب نموده است. امام راحل توانست تكه‌يخ‌هاي عظيم و پر شمار ميليوني را آب نمايد.


آبها را بخار كند، بخارها را مجتمع نمايد و ماشين انقلاب را با موفقيت كامل به سر منزل مقصود رسانده و استمرار حركت آن را با اتصال آن به تاريخ پوياي مجاهدت اسلامي بيمه نمايد.


بدون ترديد يكي از ويژگي‌هاي برجسته امام خميني(ره) در بسيج مردم ايجاد پيوند وابستگي عاطفي ميان خود و توده مردم بود. و اين رابطه دو سويه‌اي بود كه بر پايه اعتماد متقابل قرار داشت.
« اعتقاد و ايمان مردم به امام علاوه بر وجهه ديني‌شان فقاهتي و پايگاه معنوي ايشان از طريق يك فرآيند تاريخي و مقاومت، حفظ و منتقل گرديده بود. اما اعتقاد و باور امام نسبت به مردم از يك اعتقاد مبنايي به پاك بودن سرشت بشري، قائل بودن به حق مالكيت انسان بر سرنوشت خويش و مفروض دانستن حق‌جويي و حق طلبي عامه مردم در صورت زائل شدن طواغيت و فريب شياطين از حيات اجتماعي آنان سرچشمه مي‌گرفت. براي همين در بسيج آنها براي مبارزه روي سخن او به فطرت خداجو و پاك مردم بود و همگان را از آن جهت كه انسان داراي فطرتي خداجو و حقيقت‌طلب و عدالت‌خواه و اخلاقي هستند به مبارزه با شيطان صفتان و دروغگويان و ستمگران دعوت مي‌كرد. او به جاي آنكه در مبارزه به قشر خاصي تكيه كند، اقيانوس‌ دل‌ها را به تلاطم در مي‌آورد. 
  امام خميني معتقد بود كه قدرت مردمي و عزم ملي تنها قدرت شكست‌ناپذيري است كه مي‌تواند رژيم را متلاشي و پس از آن حكومت مورد نظر خود را به وجود بياورد و آن را در مقابل هر توطئه اي حفظ نمايد و معتقد به بي‌نتيجه بودن مبارزات حزبي و پارلماني و همچنين بي‌ثمري مبارزات مسلحانه بدون پشتوانه مردمي بود»[2]. امام(ره) دست ياري خدا را در جماعات و حركت‌هاي مردمي مي‌ديد و به قدرت شناخت ملت آگاه و به بركات ارزشمندي كه حضور مردم در صحنه‌هاي مبارزاتي داشته، ايمان داشت. ايشان بيش از هر جامعه‌شناسي و مردم‌شناسي، با ديد ژرف‌ و عميق خود نقاط ضعف و قوت جامعه و مردم را به خوبي مي‌شناخت و با بيان روان، از نقاط قوت و قدرت نيروي مردم در راستاي رفع ضعف‌ها و كاستي‌ها حاكم بر جامعه پهلوي و بسيج افكار عمومي بهره مي‌جست. او با مردم 15 خرداد را آفريد او با مردم شاه را نصيحت مي‌كرد و نهيب مي‌زد. با مردم استقامت مي‌‌كرد و حبس و شكنجه و تبعيد را تحميل مي‌كرد. او توان مردم را به خوبي مي‌‌شناخت و با استمداد از مردم راه‌هاي مبارزه را به سوي هدف نهائي مي‌گشود. «امام به راستي نسبت به مردم عشق مي‌ورزيد. به مردم مي‌باليد و بعد از خدا بزرگ‌ترين تكيه‌گاه خود را مردم مي‌دانست. آن روز كه در قم نهضت را آغاز كرد وقتي از ايشان سؤال كردند با كدام قدرت مي‌خواهيد با رژيم تا دندان مسلح مبارزه كنيد؟ فرمود: مردم»[3].


شهيد مطهري در توصيف اين ويژگي امام مي‌گويد: «من كه قريب دوازده سال در خدمت اين مردم بزرگ تحصيل كرده‌ام در سفر اخير به پاريس و زيارت ايشان چيزهايي از روحيه او درك كردم كه نه فقط بر حيرت من، بلكه بر ايمانم افزود يكي از اين چيزها ايمان ايشان به مردم است. در ميان همه رفقا و دوستاني كه سراغ دارم احدي مثل ايشان به روحيه مردم ايران ايمان ندارد. به ايشان نصيحت مي‌كنند كه آقا كمي يواش‌تر، مردم دارند دلسرد مي‌شوند. مردم دارند از پاي در مي‌آيند، مي‌گويند امام در جواب آنها كه: نه مردم اينجور نيستند. كه روز به روز صحت سخن ايشان بيشتر آشكار مي‌شد.»[4]
امام با شناخت روحيات، خواسته‌ها و فرهنگ مردم با آنها رابطه‌اي بسيار مستحكم و صميمانه ايجاد كرده بود و اين رابطه باعث شده بود كه تك‌تك آحاد ملت او را همچون شخصيتي دلسوز بپندارند و بدانند كه اما چيزي جز صلاح و مصلحت مردم را نمي‌خواهد و نكته مهم ديگر اينكه عشق به اهل‌بيت عصمت و طهارت در قلوب توده مردم ايران در طول تاريخ حاكميت تشيع بر ايران نفوذ داشته كه امام از اين مسأله شناخت كافي داشتند. و روي همين عشق به ولايت‌مداري ايراني‌ها براي تحريك آنها عليه رژيم پهلوي سرمايه‌گذاري كردند.
« مردم ايران مذهبي و پيرو راستين شيعه علي هستند كه هر كسي به اين عشق احترام بگذارد در قلوب مردم ايران جا مي‌گيرد و مورد قبول آنها واقع مي‌شود و همين عامل نكته‌اي اساسي بود كه امام مي‌دانست باعث تبعيت مردم از ايشان مي‌شد. « امام پايگاه اصلي تكيه ايشان بر روي مردم، توده‌هاي پا برهنه و مستضعف و جان بر كفي بود كه حاضر بودند همه هستي و وجودشان را براي آرمان‌هاي انقلابي امام فدا نمايند. به همين علت رابطه مستحكم و پيوند عميق عاطفي بين امام و امت برگزار شد و اين رابطه مستحكم عامل اساسي بود در به صحنه آمدن ملت و قيام عليه نظام شاهنشاهي».[5]


از تو به يك اشاره          از ما به سر دويدن
در حقيقت زبان حال توده مردمي بود: پس مسلماً اگر امام پيشوايي مذهبي و اسلامي نمي‌داشت و اگر مردم ايران در عمق روحشان يك نوع آشنايي و انس و الفتي با اسلام نداشتند و اگر عشقي كه مردم با خاندان پيامبر دارند وجود نمي‌داشت محال بود نهضت به اين وسعت ايجاد شود.


2. مردم محوري: تكيه بر نيروي مردمي
از نوآوري‌هاي امام در جريان حركت آگاهي‌بخش و آزادي‌بخش خود ضمن مردم باوري و ايمان و اعتقا به قدرت ايشان، مردم محوري امام بود كه از نخستين لحظات آغاز اين حركت و نهضت با توجه به نقش حساس و تعيين كننده مردم كه حضور يا عدم حضور ايشان به پيروزي يا شكست هر حركت، هر چند حق‌طلبانه انجاميده است مخاطب اصلي خويش را مردم قرار مي‌دهند آن هم نه قشري خاص از مردم نظير طلاب، دانشجويان، مردان، جوانان شهرنشين‌ها و غيره بلكه توده مردم اعم از شهري، روستائي، پير و جوان تحصيلكرده و عامي، زن و مرد همواره مخاطبان اصلي امام بوده‌اند. زماني كه با شجاعتي بي‌نظير در مدرسه فيضيه بر عليه شاه سخنراني مي‌كرد و گاه شاه را به عنوان آقاي شاه يا مردك خطاب مي‌نمود در حضور مردم سخن مي‌گفت، و مردم مي‌ديدند، مرجع ديني كه قلبش مملو از عشق به خداست در دوراني كه حتي بزرگان حوزه از شاه جز ذكر القابي مانند شاهنشاه و اعليحضرت نمي‌توانستند نامي به ميان آورند، با شجاعتي بي‌نظير با نطق آتشين خود لرزه بر اندام شاه و شاه‌زادگان و شاه باوران انداخته است امام خميني(ره) در واقعه كاپيتولاسيون و اعتراض به آن كه منجر به تبعيد 14 ساله ايشان از ايران شد نيز مردم را مخاطب انديشه‌ها و آرما‌ن‌هاي انقلابي خود و موقعيت حساس و خطرناك مملكت قرار دادند و در دوران تبعيد نيز با پيام‌ها و سخنراني‌ها و اعلاميه‌هاي خود همين روند را تداوم بخشيدند و مردم را به منافع و مصالحشان آگاه و شاه را عامل بدبختي و فلاكت ايران مي‌خواندند و تنها و در واقع اساسي‌ترين قدرت نابود كننده شاه را مردم مي‌دانستند و براي همين همواره ايشان را بر عليه رژيم شاهنشاهي تحريك و دعوت به قيام و بسيج عليه شاه و دستگاه حاكمه‌اش مي‌كردند.

  با اينكه در زمان حكومت پهلوي، مبارزات سياسي در داخل و خارج كشور كم و بيش به چشم مي‌خورد كه هر كدام استراتژي و تاكتيك متفاوتي را براي مبارزه با رژيم‌هاي ديكتاتوري در پيش گرفته بودند، عده‌اي شيوة مبارزه مسلحانه و عده ديگر مشي سياسي و روآوري به مجامع بين‌المللي را مدنظر داشتند و عده‌اي نيز اتكا به حكومت‌هاي به ظاهر انقلابي و كسب حمايت آنان را جهت براندازي در خط و مشي مبارزاتي خود قرار داده بودند. امام خميني(ره) بدون اينكه هيچ يك از اين استراتژي‌ها را تأييد كند همچنان به استراتژي اساسي بسيج و حضور همه جانبه اقشار مختلف مردم در مبارزه عليه رژيم شاهنشاهي تأكيد داشتند كه در حقيقت بر پايه سياستي جديد و نويني، مبتني بر معيارهاي اسلامي بنا نهاده شده بود. رهبري و استراتژي امام در دوره پيدايش و تداوم و در نهايت پيروزي انقلاب اسلامي حول آيه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» شكل مي‌گيرد و بسيج بر حسب مقتضيات زمان در معناي سياسي آن مورد استفاده قرار مي‌گيرد. جوهره چنين كششي را بايد در تأييد و ترويج اين اعتماد داشت كه سياست ما عين ديانت ماست و ديانت ما عين سياست ماست.
تأكيد بر چنين اعتقادي از سوي رهبر كه در عين پرچمداري انقلاب، مرجع تقليد ديني مردم نيز هست موجب شد عاشوراي حسيني از سوگواري‌هاي محض فراتر رفته و هيأت‌هاي مذهبي به تشكل‌هاي سياسي تبديل شود . ما ملت گريه سياسي هستيم به تعبير خود امام».
  راهبرد امام در انتخاب و گزينش مؤلفه بسيج مردمي گسترده، تام و كامل و بدون عيب و نقص بود. در شرايطي كه تمامي گروه‌ها و سازمان‌هاي سياسي با سابقه كشور از لحاظ ايدئولوژيك، استراتژي و نوعي سازماندهي به بن‌بست رسيده بودند، راهگشاي حركت عمومي ملت بود، از يك سو گروه‌هاي اصلاح‌طلب بيش از دهه پنجاه به بن‌بست رسيده بودند و راهبرد آنها كارايي خود را در ايجاد تحول در نظام ساسي از دست داده بود. گروه‌هاي معتقد به مبارزه مسلحانه نيز، يا توسط رژيم سركوب شده در تنها در زندان‌ها ادامه حيات مي‌دادند و يا اينكه از درون و با كودتا، استحاله يافته و تداوم‌ناپذيري خود را به اثبات رسانيده بود در چنين شرايط يأس‌آوري راهبرد امام خميني(ره) براي عمومي كردن مبارزه عليه شاه، خروج از اين‌بست را به مردم نويد داد.[6] در بينش بسيج مردمي امام خميني نه گزينش راه مبارزه مسلحانه و چريكي مطرح بود و نه تشكيل حزب سياسي و نه زد و بند و مصالحه با قدرت‌هاي جهاني، او راه فرهنگي عميق و مؤثري را انتخاب كرد كه نمونة آن را فقط در نهضت‌هاي انبياء مي‌توان مشاهده كرد.


امام با تربيت شاگردان و مريداني كه فكر ديني و اسلامي ناب و عميق را به آنان القا كرده بود، نه تنها از نظر ذهني و علمي كه از نظر علمي و تربيتي نيز آنان را تحت تأثير شديدترين جذبه‌هاي الهي، عرفاني و اخلاقي خود داشت و توانست با اتكاي به ايشان و ابزار قرار دادن آنها بعنوان توده‌اي از مردم، انقلاب فرهنگي و معنوي عميقي در مردم ايجاد كند و آنها را جهت بسيج مردمي عليه شاهنشاهي آماده كنند. القاي انديشه‌هاي امام(ره) به مردم و به خصوص به ذهن روشنفكران و علماي متعهد در طول پانزده سال به تدريج و با استفاده از زمينه‌هاي فرهنگي و ريشه‌داري كه بدان اشاره شد انجام گرفت. «براي تحليل جامعه‌شناختي شيوه بسيج مردمي امام بايد به بافت اجتماعي ايران در سال‌هاي 57 ـ 1356 توجه كرد.
مشخصه‌هاي جمعيتي ايران در اين دوره با جمعيتي 35 ميليون نفري بوده كه از اين حد 98٪ آن مسلمان و از ميان مسلمانان حدود 30 ميليون شيعه و بقيه را مسلمانان سني مذهب و غيرمسلمانان تشكيل مي‌دهند. آنچه كه از آمار فوق مي‌توان فهميد عبارتست از:


1. كثرت قابل توجه جمعيت      2. اشتراك مذهبي اكثريت
3. عدم تعارض مذهبي                  4. وجود انسجام دروني
مختصات جمعيتي ايران بيانگر آن است كه يك نظام سياسي به هر ميزان كه به بافت جمعيت نزديك باشد مي‌تواند از قوام، دوام و ثبات برخوردار باشد».[7]


بنابراين در تحليل انقلاب اسلامي و دليل اصلي موفقيت امام در بسيج توده‌اي و اعتراضات ميليوني ضد حكومتي در سال‌هاي 57 ـ 1356 توجه به بافت جمعيتي ايران ضرورتي انكارناپذير مي‌باشد. در بينش مبارزاتي امام، توجه به دو سطح از انديشه بسيج مردمي امام، عشق و اصالت اين انديشه را روشن‌تر مي‌كند.  امام مردم باوري را به عنوان يك جنبه از شريعت اسلامي مدنظر داشت و از سوي ديگر اصالت حركت سياسي جامعه در محوريت مردم و توجه دائمي به توده هاي مردمي كه امام از آنان به پابرهنگان تعبير مي‌فرمود مي‌دانست.


بدين جهت در جاي جاي انديشه امام اين اقبال عمومي موج مي‌زند. زماني كه نهضت دوران ابتدايي خود را مي‌گذراند امام صراحتاً به رژيم پهلوي مي‌گويد من به اتكاء مردم شاه را بيرون مي‌كنم. اين اتكاء مردم اگر چه در تاريخ صد ساله ما نسبتاً پديده نوظهوري است ولي از ديدگاه امام(ره) ريشه در فرهنگ ناب اسلامي دارد .
از نظر امام  در اداره انقلاب، مردم بعنوان مركز ثقل پيشبرد مبارزه به شمار مي‌رفتند. با اتكاء به اين اصل در جريان براندازي حكومت، براي اولين بار در نظام دو قطبي، رهبري مبارزه بدون كمك يا قطب قدرت، در صدد تصاحب قدرت برآمد، مبتني بر همين اصل، جنگ مسلحانه به عنوان روش پذيرفته شده در جهان سوم و ايران، نفي گرديد و حضور ميليوني مردم در شهرها در راهيپمايي و همراه با شعارهاي ديني و انقلابي تجويز گرديد. [8]


  جامعه‌شناسان سياسي تحقق اراده عمومي كه در آن اكثريت قريب به اتفاق مردم يكدل و يك زبان، ايده و آرمان واحدي را فرياد زنند، محال و غيرممكن مي‌انگاشتند. لكن به قول «كلر برير» و «پير بلانشه» براي اولين بار، اراده عمومي در انقلاب اسلامي ايران تحقق يافت. اين دو بر اين اعتقادند كه مشاهده ملتي يكپارچه كه دست خالي در برابر مسلسل‌ها پس از يكسال تظاهرات، موفق به هزيمت دادن محكم‌ترين ديكتاتورها شود، امري نيست كه هر روز تكرار شود .[9]
بنابراين امام خميني با اعتقاد راسخ به نقش كليدي مردم در سرنگوني نظام شاهنشاهي آنها را مركز ثقل و محور مبارزات خود قرار داد، «به طورمستقيم با آنها سخن گفت و آنان را به مبارزه تا پيروزي فراخواند. وي با توجه به رابطه معنوي شيعيان و مرجعيت، آحاد ملت را عليه وضع موجود بسيج كرد.
امام در همين راستا  در مصاحبه‌اي كه با تلويزيون ايتاليا در تاريخ 22/10/57 انجام مي‌دهند بر اين محوريت تصريح و تأكيد مي‌كنند. ايشان در جواب سؤال خبرنگار كه مي‌پرسند قدرت حضرت عالي بر روي چه نيروي سياسي يا بر چه تشكيلات بنيادي اتكا خواهد داشت؟ تكيه شما مثلاً بر روي جبهه‌هايي است يا بر روي روحانيون مي‌فرمايند: نظارت قوانين البته بر عهده روحانيون است ولي روحانيون هم به ملت اتكاء دارند نه به حزبي و من هم به حزبي وابسته نيستم و به ملت اتكاء دارم .
  شاهد مثال ديگر در محوريت مردم در نگاه امام، آنجايي است كه با وجود آن كه در اثبات غاصبانه بودن حكومت شاه بر عنصر وابستگي به بيگانه، بر سر كار آمدن از طريق زور و مجاري غيرقانوني، زير پا گذاردن قوانين جاريه مملكت و عدم كارآمدي تأكيد مي‌نمايند عمده‌ترين عامل فقدان مشروعيت آن را عدم مقبوليت عمومي و مردمي شاه و نظام سلطنت عنوان مي‌كنند. اعتماد و اتكاي امام به آرا و خواست مردم تنها به بعد سلبي انقلاب محدود نمي‌شد، بلكه ايشان اين نگرش را در مراحل اثباتي انقلاب، برپايي نظام آينده و نظارت بر آن نيز تعميم و تسري مي‌دادند. [10]  ايشان در پاسخ به پيشنهاد سالوسانه علي اميني، نخست‌وزير شاه، براي خارج كردن كشور از بن‌بست سياسي و آرامش ايران مي‌فرمايند: كسي صلاحيت دارد ايران را از بن‌بست خارج كند كه در بين مردم پايگاهي داشته باشد.


  تعيين سياسي نظام با آراي خود مردم خواهد بود. ما طرح جمهوري اسلامي را به آراي عمومي مي‌گذاريم و اين حكومت در همه مراتب خود متكي به آراي مردم و تحت نظارت و ارزيابي و انتقاد عمومي خواهد بود. ايشان طرح حكومت آينده را بر دو پايه « اراده الهي و خواست مردم ترسيم مي‌كنند. ما مي‌خواهيم يك حكومت الهي باشد موافق ميل مردم، رأي مردم، و موافق حكم خدا آن چيزي كه مطابق اراده و ميل خداست موافق ميل مردم هم هست»[11] مارك گاريورسكي مي گويد : يكي از نتايج و پيامدهاي تأثيرگذار و تعيين كننده اين شيوه و رويكرد امام، اين است كه  باعث بسيج گروه‌هاي وسيعي از طبقات پايين و متوسط سنتي مي‌شود كه در عمل، ائتلاف تازه‌اي بين اين طبقه‌ها و طبقه بالاي سنتي ايجاد مي‌كند.[12]
با چنين اتكائي و رويكردي كه امام به مردم داشتند استراتژي مبارزاتي ايشان هم نمي‌توانست فارغ و تهي از مردم باشد. لذا مي‌بينيم كه مشي امام در چنين مبارزه رو در رو با رژيم شاه، عمدتاً بر تلاش براي آگاه ساختن مردم در داخل كردن آنان در فرآيند رو به رشد انقلاب متمركز است. «امام اساساً با آن خط مشي‌هايي كه به پيشگامان انقلابيون حرفه‌اي و انقلابي كردن حزب انقلابي، به نيابت از مردم اعتقاد داشتند و در استراتژي‌ گروه‌هايي همچون مجاهدين خلق، آرمان مستضعفين، فرقان و امثالهم ظهور داشت. مخالف بودند و هيچ حركت و جرياني را بدون حضور گسترده مردم بعنوان انقلاب به رسميت نمي‌شناختند. به همين خاطر بود كه ايشان در طول سال‌هاي مبارزه خويش آن دسته از اقداماتي كه تنها مي‌توانست عناصر محدودي را در مقابل رژيم بسيج و متشكل سازد را توصيه و تأكيد نكردند.» [13]  بلكه در تمام دوران مبارزه سعي داشتند تا پي يك دوره فعاليت آگاهي دهنده و بسترساز، زمينه‌هاي مساعد يك قيام خودجوش و مردمي را فراهم آورند. تا جامعه به پاي خويش در آستانه يك خيزش گسترده قرار گيرد. تجربياتي تاريخي در اقصاي جهان و در گذشته ايران نشان داده است كه جنبش‌هايي كه به هر دليل نتوانسته‌اند پشتوانه و حضور مردمي لازم براي حركت خويش را تدارك ببينند و يا بر اثر شتاب بيش از حد و بعضاً اتخاذ روش‌ها و تاكتيك‌هاي نامناسب، از مردم پيش افتاده، و از همراهي آنان محروم مانده‌اند در انزواي ساكت و سرد به خاموشي گرائيده‌اند. هر چند شكست و پيروزي و همراهي و عدم همراهي مردم، به تنهائي معيار سنجش حقانيت يك جنبش اجتماعي به شمار نمي‌رود. ليكن محك گويايي براي ارزيابي صحت و كارآمدي مشي اتخاذ شده و تاكتيك‌هاي به كار رفته در يك اقدام سياسي گسترده مي‌باشد.
  يقيناً جنبش‌هاي به خاموشي گرائيده و مبارزات سركوب شده در تاريخ معاصر ايران، در خيزش انقلابي اخير مردم كه پس از دو سده جهاد و مقاومت سرانجام صد جاي پيروزي را در آغوش كشيده تأثير نماياني داشته است. ليكن آنچه كه نقش اساسي و بارزي در تحقق پيروزي ايفا نمود و انقلابي به معناي حقيقي كلمه در ايران پديد آورد، مشاركت چشمگير مردم و شكل‌گيري بسيج كامل توده‌اي در فرآيند انقلاب بوده است. اين پديده جز به نگاه مردم محور امام و جز از طريق اتخاذ تاكتيك‌هايي در مبارزه كه نقش اصلي را در آن مردم به عهده دارند، نمي‌توانست شكل بگيرد .«بنابراين راهبرد مردم‌گرايي و مشي جمهور گرايانه امام در شرايطي بعنوان بديلي نو در فضاي سياسي كشور ما و در مقابل رويكردهاي متنوع نخبه سالار مطرح شد. كه مشي‌هاي مبارزاتي ديگر در نظرياتي كه در عمل به گستره محدود حزب و سازمان پيشتاز، روشنفكران و آگاهان، علما و مراجع و گروهي از سياستمداران حرفه‌اي محدود كرده بودند. امام صرف‌نظر از آنكه دعوت مردم، دعوتي عام بود. مشي مبارزاتي وي در سرشت خود به گونه‌اي بود كه به مشاركت گسترده همه اصناف و اقشار و طبقات ملت از مرد و زن تكوين نمي‌يافت اما با گسترانيدن حوزه سياست تا حاشيه‌ترين لايه‌هاي اجتماع توانست جوشش را از درون همين ملت سامان كند و تنها با اتكاء به نيروي آن، انقلابي را كه لامحاله در راه بود با كمترين هزينه‌ها پيروز كند.[14] و هالبدي فرد در كتاب ديكتاتوري در تحليل اين راهبرد امام مي گويد براي نخستين بار در تاريخ انقلابات جهان توانست ارتشي را كه در اثر جنگ با بيگانگان تضعيف نشده بود متلاشي سازد. و كليه شهرها و بخش‌هاي ايران را عليه رژيم پهلوي بسيج كند و تمام اقشار ملت را از كليه طبقات جامعه ايران متمايل كند به پايان دادن و به نظام سلطنتي و سلطه بيگانه كه اين نظام نماينده آن به شمار مي‌رفت.»[15] آنچه مسلم است يكي از رموز موفقيت امام در بسيج مردم طرح كردن و بيان، اهداف متعالي و مطلوب نهضت اسلامي بود كه انگيزه اصلي مردم در لبيك‌گوئي به امام و قيام عليه سلطنت پهلوي بود. كه همانا حكومت اسلامي و بيان ويژگي‌ها و شاخصه‌ها و امتيازات جامعه تحت لواي حكومت اسلامي در رأس اين اهداف قرار داشت. «جاني مامبوه نويسنده زامبيا، طي مطلبي در نشريه تايمز زامبيا با اشاره به نقش راهبردي امام در بسيج توده‌ها و پيروزي انقلاب اسلامي مي‌نويسد: هيچ انقلابي بدون حضور كامل توده‌هاي وسيع مردم صورت نمي‌گيرد و مردم تنها در صورتي در انقلاب شركت خواهند كرد كه اهداف آن پاسخگوي آنان باشد.[16]
بنابراين مهم‌ترين نتيجه اين بررسي، گستردگي و آن وسعت بسيج توده‌اي با توجه به ايدئولوژي تواناي اسلام انقلابي و جامع‌نگر و بيان اهداف متعالي آن رهبري مستحكم امام خميني، و سازمان‌هاي پويا و ريشه‌دار و خيل عظيم جمعيت مشاركت كننده در آن است.


و لذا امت مسلمان و قهرمان ايران به نداي الهي و مخلصانه امام لبيك گفتند و با راهبرد بسيج مردمي منتخب امام توانستند بزرگ‌ترين حماسه انقلابي قرن بيستم را رقم زنند. و در واقع رهبري ديني با شيوه مبارزاتي بسيج مردمي و با تمسك به امكانات و ابزار انساني (روحانيون، گروه‌ها، و انجمن‌هاي اسلامي و جوانان، زنان) امكانات مكاني (حوزه‌هاي علميه، دانشگاه‌ها، مساجد و حسينيه‌ها) و امكانات زماني (بهره‌گيري از ايام الله‌ها چون ماه محرم و صفر، تاسوعا و عاشورا) و نفوذ كلام ناشي از سيره عملي و نظري رهبري و برخاسته از فرهنگ ديني و پيوند عاشقانه و مريد و مرادي مردم مسلمانان و رهبري ديني و مرجعيت، عامل اصلي پيروزي بزرگ‌ترين و شگفت‌انگيزترين انقلاب قرن بيستم، يعني انقلاب اسلامي ايران بود.

یک شنبه 27 بهمن 1392  9:48 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث سی و هشتم صالحین:پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران

من اول انقلاب 11سالم بودفقط یادمه خیابون مطهریجنوبی واقع درمشهدمقدس حکومت نظامی که بودتانگهااومده بودن توخیابون.خیلی می ترسیدیم توخیابون باشیم.وقتی هم که انقلاب پیروزشدازتهران خبرشوشنیدیم ودرمشهدجشن گرفتیم ماشینهاروی برف پاکنهاشون دستکش سفیدودستمال چسبونده بودن همه جاشکلات وشیرینی پخشمی کردن یادمه اگه دوتاماشینم باهم تصادف مکردن پیاده می شدن وهمدیگه روروبوسی می کردندومی بخشیدندیادش بخیرچه روزایی بود

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

یک شنبه 27 بهمن 1392  11:31 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
ayeneh
ayeneh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 2761
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و هشتم صالحین:پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران

درپیروزی انقلاب و 22بهمن ما درشهرستان پیش پدبزرگ ومادربزرگ بودیم(که الان به رحمت خدا رفته اند)، تا پدرمان راحت تر بتواند تظاهرات کند.مرحوم پدر بزرگم در آن موقع باور نمیکرد که کسانی بتواند رژیم پهلوی را نابود کنند ومیگفت اینها همه بچه بازیست و یک مشت بچه  دارند این کارها را میکنند.تااینکه صدا وسیما بدست انقلابیون افتاد و مستقیم خواستند شعر انقلابی برای مردم بخوانند تا ثابت شود که انقلاب پیروز شده و رادیو اعلام  این پیروزی را به این طریق اثبات کند.همه منتظر پای رادیو نشسته بودبم که کسی از استودیو رادیو بلند گفت بچه ها آماده اید !.......... و صدای پدربزرگم بود که بلند شد که دیدی گفتم یکسری بچه هستند و بلافاصله صدای قهقهه ما بود که به آسمان رسید از حرفهای خنده دار پدربزرگم .

 

برای شادی ارواح شهدای انقلاب اسلامی و تمامی درگذشتگانمان لطفا بخوانید فاتحه وصلوات

اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم

یک شنبه 27 بهمن 1392  12:19 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به:مبحث سی و هشتم صالحین:پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران

در آن ایام پیروزی انقلاب اسلامی ایران(22 بهمن 57) بنده هنوز متولّد نشده بودم. اما بعدها از طریق جراید گوناگون، بخصوص تلویزیون، تاکنون شاهد مبارزه و تلاش پرشور تک تک افراد این ملّت غیور بوده ام. بنده و از این قبیل، به غیر از جشنها و امور مختلف دهه فجر که هر ساله برگزار می گردد، فقط خاطره شرکت در راهپیمایی ها را داریم؛ آن هم در کنار دوستان مدرسه و دانشگاه، که خود حقیقتاً هیجان انگیز و شور و شوق خاصی داشته و دارد.

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

یک شنبه 27 بهمن 1392  1:54 PM
تشکرات از این پست
zahra7720
lindhfvhidld
lindhfvhidld
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : فروردین 1391 
تعداد پست ها : 3872
محل سکونت : بوشهر

پاسخ به:مبحث سی و هشتم صالحین:پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران

 
شهید سرافراز انقلاب اسلامی برازجان شهید عباس سلیمی فرد
 
 
 
شهید عباس سلیمی فرد اول شهریور1336 در خانواده ای مسلمان در برازجان تولد یافت. او در جوانی به مبارزه با رژیم شاه پرداخت و در سالهای53،54،55 سه بار توسط ساواک در شهربانی بازداشت و آخرین بار منزلش توسط مامورین اطلاعات شهربانی مورد تفتیش واقع و چون کتابهای او از منزل خارج گردیده بود و مامورین اوراق مورد نشر خود را نیافتند لذا از زندان آزاد شد. در خرداد ماه 56 به اخذ دیپلم نائل آمد. در همان سال در کنکور دانشگاه قبول شد و به دانشگاه تهران رفت ولی بعلت ضیق مالی نتوانست کرایه منزل خود را تأمین نماید از دانشگاه انصراف و به سربازی اعزام گردید. بدنبال  فتوای امام محل سربازی خود را ترک و به برازجان آمد و در تظاهرات علیه رژیم طاغوت فعالانه شرکت و اعلامیه ها را شبانه در کوچه و بازار پخش می نمود. سرانجام در میان تظاهرات کنندگان در فلکه شهرداری جلو ژاندارمری برازجان مورد اصابت گلوله مزدوران واقع و جان به جان آفرین تسلیم و بسوی محبوبش شتافت. جسد پاکش در میان شعارهای تشییع کنندگان تشییع و در قطعه شهداء برازجان به خاک سپرده شد.
 

 

 

دوشنبه 28 بهمن 1392  11:57 AM
تشکرات از این پست
zahra7720 omiddeymi1368
دسترسی سریع به انجمن ها