0

مبحث سی و هفتم طرح صالحین:امام حسن عسکری(ع)

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:مبحث سی و هفتم طرح صالحین:امام حسن عسکری(ع)

فاجعه بزرگ
هولناكترين مصيبت در زندگى امام حسن عسكرى - عليه السلام - فقدان پدر بود. ((معتمد)) طاغوت عباسى كه از مشاهده تلاءلو امام در جامعه و مردمانى كه پروانه وار ايشان را در برگرفته بودند و از سرچشمه علم و ادب ايشان سيراب مى شدند به تنگ آمده بود و كينه در اعماق روح و جانش ريشه دوانده بود يكى از بزرگترين و دهشتبارترين جنايات را مرتكب شد و امام را مسموم كرد(39). زهر در تن امام كارگر شد و ايشان را بسترى ساخت . دم بدم رنج و درد افزون مى شد و بيمارى امام شدت مى يافت ، شيعيان و بزرگان دولت به عيادت ايشان مى آمدند يكى از عيادت كنندگان ابوهاشم جعفرى شاعر آسمانى و زبان گوياى اهل بيت بود كه از مشاهده حال امام پرده اشكى چشمانش را فرا گرفت و اندوه عميق و سينه سوخته خود را طى ابيات زير چنين تصور كرد:
((جهان در برابر چشمانم تيره و تار شد، قلبم پاره پاره گشت و تبدار شدم ، هنگامى كه شنيدم امام بيمار و رنجور است گفتم : همه هستيم فداى او باد!))
.
((اماما! با بيماريت اسلام بيمار گشت و ستارگان ، تيره و بى نور شدند. شگفتا! تو كه درمان هر دردى هستى چگونه دچار درد و بيمارى شده اى ))
.
((تو طبيب دردها در دين و دنيا و زنده كننده مردگان و زندگان هستى ))
.
ابيات فوق نهايت رنج و اندوه ابوهاشم را نشان مى دهد. بيمارى امام او را غمگين كرده تا آنجا كه حاضر است خود را فداى ايشان كند. بيمارى امام بيمارى اسلام است و ستارگان تيره شده اند. ابوهاشم شگفت زده مى پرسد امام كه خود درمانگر هر درد است چگونه بيمار مى شود!.
ابو دعامه نيز به عيادت امام رفت و هنگامى كه قصد خارج شدن داشت حضرت به او گفت :

((اى ابادعامه ! حق تو بر ما واجب گشت آيا نمى خواهى برايت حديثى بگويم تا از آن خشنود گردى ؟))
ابو دعامه به سرعت پاسخ داد: ((چرا يابن رسول اللّه چقدر به احاديث شما نيازمنديم !))
حضرت فرمود: ((پدرم امام جواد از پدرش على بن موسى ، از پدرش ‍ موسى بن جعفر، از پدرش جعفر بن محمد، از پدرش محمد بن على ، از پدرش على بن الحسين ، از پدرش حسين بن على ، از پدرش على بن ابى طالب ، برايم نقل كرد كه پيامبر اكرم - صلى اللّه عليه و آله - فرمود: يا على ! بنويس . گفتم : چه بنويسم ؟ فرمود: بنويس : بسم اللّه الرحمن الرحيم ((ايمان )) آن است كه در دلها جايگير شود و اعمال ، آن را تصديق كند و ((سلام )) آن چيزى است كه بر زبان جارى مى شود و زناشويى با آن حلال مى گردد))
.
ابودعامه مى گويد: گفتم : يابن رسول اللّه به خدا سوگند نمى دانم كداميك برتر است : متن يا سند حديث ؟
امام پاسخ داد:
((اين صحيفه اى است به املاى پيامبر اكرم - صلى اللّه عليه و آله - و با خط على بن اءبى طالب - عليه السلام - كه ما آن را از پدرانمان به ارث مى بريم و هر يك به جانشين خود مى سپارد))
.
امام شيفته و دلباخته نشر و گسترش دانش ، آگاهى و انديشه بود و لحظه اى از انجام رسالت خود باز نمى ماند و مانعى نمى شناخت لذا حتى در اوج بيمارى و فرسودگى به اين كار اهتمامى بليغ داشت .

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
شنبه 19 بهمن 1392  8:55 PM
تشکرات از این پست
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:مبحث سی و هفتم طرح صالحین:امام حسن عسکری(ع)

عبادت
امام حسن عسكرى - عليه السلام - عابدترين فرد زمان خود بود و بيش ‍ از همه به اطاعت خداوند و انجام دستورات الهى مى پرداخت ؛ شبها را با تلاوت قرآن ، نماز و سجود براى خدا تا بامداد سر مى كرد.
محمد شاكرى مى گويد:
((امام در محراب مى نشست و به سجده مى رفت و من مى خوابيدم و بيدار مى شدم ليكن ايشان همچنان در حال سجده بودند))
.
نماز حضرت
امام حسن عسكرى - عليه السلام - هنگامى كه به نماز مى پرداخت با تمام وجود غرق در نيايش مى شد و تا وقتى كه از نماز فارغ نشده بودند هيچ مساءله ديگرى توجه ايشان را معطوف خود نمى كرد. نماز معراج مؤ من است و ايشان روح و جانشان به حق متصل مى شد و عارفانه و با انابه كامل با خالق هستى به نيايش مى پرداخت .
دعاى حضرت
هنگامى كه امام در نماز دست را براى قنوت بلند مى كرد دعاى زير را - كه شدت تعلق ايشان را به ساحت ربوبى نشان مى دهد - مى خواند:

((يا من غشى نور الظلمات ، يا من اظاءت بقدسه الفجاج المتوعرات ، يا من خشع له اهل الارض و السموات ، يامن بخع له بالطاعة كل متجبرعات ، يا عالم الضمائر المستخفيات ، وسعت كل شى ء رحمة و علما فاغفر للذين تابوا واتبعوا سبيلك ...))
.
((
اى آنكه فروغش تيرگيها را مى پوشاند، اى آنكه پرتو قدسش ‍ دره هاى هولناك را روشن مى كند، اى آنكه اهل زمين و آسمانها برايش ‍ كرنش مى كنند، اى آنكه هر ستمگر متكبرى در برابرش سرافكنده است ، اين آگاله به ضماير پنهان ، دانش و رحكت تو همه چيز را فرا گرفته ، پس تائبان و روندگان راهت را بيامرز و آنان را از عذاب دوزخ حفظ كن و در انجام وعده اى كه به آنان داده اى شتاب كن كه تو خلف وعده نمى كنى .
پروردگارا! هر چه زودتر نيرنگ بازان را نابود كن و آنان را در بدترين سرا به شوم ترين فرجام دچار ساز.
پروردگارا! اسرار خلقت بر تو آشكار است و تو به نهانيهاى آنان دانايى و اگر مردم نيازمند تو نبودند و به سويت روى نمى آوردند باز از ايشان بى نياز بودى و بر ضمايرشان آگاه .
بار الها! نهان و آشكار، عيان و پوشيده و گفته و ناگفته مرا در تمام كردار، اوقات ، حركات و خلجان فكريم مى دانى .
پروردگارا! خود مى بينى كه دوستان و پرستندگانت در چه ورطه اى افتاده اند و دشمنانت چگونه آنان را مى آزارند، نه در بخشش و كرمت گمان ناروايى دارم و نه در نعمات تو ترديدى رواست جز آنكه خود فرمان داده اى تا به اخلاصت بخوانند و نيايش كنند. جهد و كوشش ما موجب افزايش است و احساس تو متضى زيادى و فراوانى نعمات .
پروردگارا! پيشانيهاى ما داغ پرستش تو خورده و گردنهايمان افتاده بندگى توست و دلهامان معترف به پروردگارى و مالكيت مطلقه تو مى باشد، وجودمان به سوى تو در حركت است و خواستار دستيابى سريع به مقصود. هرچه خواسته بودى شد و هر چه بخواهى شدنى است . اميد، آرزو، خواسته شده و سؤ ال شده ما تو هستى ، خواسته اى هر چند گران از تو نمى كاهد و جويايى هرچند مصرّ و خاكسار، تو را خسته نمى كند، مملكت تو فنا ناپذير و عزت تو پايدار و جاودانى است ، مشيّت و اراده تو در همه زمان جارى و سارى است و تويى خداوند پر مهر، قدرتمند و درهم شكن قدرتها.
پروردگارا! ما را در پناه خود بگير، با ياريت نيرومان بخش و بهره پيوستگان به ريسمانت و سايه گيران سايه ات را به ما عطا كن ...
))
.
امام - عليه السلام - با معرفت عميقى كه نسبت به عظمت پروردگار دارد صفاتى والا و ويژگيهايى برجسته به ساحت ربوبى نسبت مى دهد، حقا كه امام و پدران بزرگوار ايشان پيش قراولان سپاه توحيد و نسيم خوش كوى دوست براى درماندگان و گمگشتگان بودند. امام در اين دعا به مصائب و دشواريهاى مسلمين در حكومت عباسيان و خود كامگى حكام اشاره مى كند.
سپس حضرت با فروتنى كامل از درگاه باريتعالى - كه زمام هستى همگان در دست اوست - يارى و نصرت مى طلبد و خود را در پناه حق تعالى قرار مى دهد.
نيايش بامدادى
يكى ديگر از جلوه هاى عبادت امام - عليه السلام - آن بود كه ايشان هر بامداد دعاى ارزنده زير را مى خواندند:

((يا كبير كل كبير، يا من لا شريك له ، و لا وزير، يا خالق الشمس و القمر المنير، يا عصمة الخائف المستجبر، يا مطلق الطفل الصغير، يا جابر الكسير، يا راحم الشيخ الكبير، يا نور النور، يا مدبر الامور، يا باعث من فى القبور، يا شافى الصدور، يا جاعل الظل و الحرور...))
.
((
اى بزرگ هر بزرگ ، اى آنكه انباز و وزيرى ندارد، اى آفريننده خورشيد و ماه تابان ، اى پناه هر هراسان پناه جو، اى رهايى بخش اسير دربند، اى روزى ده كودك خرد، اى گرداننده امور، اى برانگيزاننده مردگان ، اى مرهم - گذار سينه ها، اى اى ايجادگر سايه و هواى گرم ، اى داناى راز درون سينه ها، اى فرود آورنده كتاب و فروغ ، فرقان و زبور، اى آنكه ملائكه سپيده دمان و چاشتگاه به تسبيح او مشغولند، اى همواره پايدار، اى برآرنده گياهان در روز و شب ، اى زندگى بخش مردگان ، اى بازآفرين استخوانهاى پوسيده پس از مرگ ، اى كسى كه كارى از كارى بازش نمى دارد، اى آنكه دگرگونى نپذيرد، اى آنكه نيازمند سختى جابجايى نيست ، اى آنكه فراتر از زمان و مكان است ، اى آنكه به لطف دعا و صدقه از فراز آسمان ، قضاى سوء محتوم را بر مى گرداند، اى آنكه درمان را در هر چه بخواهد قرار مى دهد، اى آنكه بازمانده رمق بيمار از كار افتاده و از بى غذايى مشرف به مرگ را نگهدارى مى كند، اى آنكه با اندك دارويى دردهاى جانكاه را درمان مى كند، اى آنكه اگر وعده دهد وفا مى كند و اگر تهديد كند مى بخشد، اى دارنده خواسته هاى پرسندگان ، اى داناى نهان خاموشان ، اى بزرگ مرتبه ، اى نيك پيروزى ، اى آنكه چهره اش تباه نشود، اى آنكه مملكتش فنا نپذيرد، اى آنكه نور و فروغش كاستى و خاموشى نبيند، اى آنكه فرمان او بالاتر از همه چيز است ، اى آنكه قدرتش در دريا و دشت نمايان است ، اى آنكه خشم او در دوزخ عيان است ، اى آنكه در بهشت رحمتش جلوه گر است ، اى آنكه نويدهايش راست است ، اى آنكه در بهشت رحمتش جلوه گر است ، اى آنكه نويدهايش راست است ، اى آنكه آياتش برتر است ، اى آنكه رحمتش فراگير است ، اى فريادرس دادخوهان ، اى برآورنده خواسته درماندگان ، اى آنكه در منظر فرازين است و خلقش در جايگاه فروردين ، اى پروردگار روانهاى جاويد، اى خداى تن هاى پوسيدنى ، اى بيناترين بينايان ، اى شنواترين شنوايان ، اى سريعترين حسابرسان ، اى استوارترين حكمرانان ، اى مهربان ترين مهربانان ، اى بخشنده عطايا، اى رها كننده اسيران ، اى پرودگار عزت ، اى اهل تقوا و مغفرت ، اى آنكه به غور او نرسند، اى آنكه به شمار نيايد، اى آنكه ياريش گسسته نشود، شهادت مى دهم در حالى كه شهادت برايم بزرگى و توشه است و نشانه فرمانبرى و اطالت است كه بدان روز پشيمانى و حسرت اميد رستگارى دارم . (شهادت مى دهم كه ) تويى خداى يكتاى يگانه كه جز تو خداى نيست و انبازى ندارى ، شهادت مى دهم كه محمد بنده و پيامبرت مى باشد - صلوات تو بر او باد - هر چه بر او واجب كرده بودى انجام داد و وظيفه خود را بجاى آورد و شهادت مى دهم كه تويى روزى ده ، بازدارنده ، دهنده ، برگيرنده و فروگيرنده ، بى نياز كننده و تهيدست كننده ، خوار و تباه كننده ، بخشنده و مهربان ، درگذرنده ، از آنچه مى دانى ، نه ستم مى كنى و نه ظلم روا مى دارى ، قبض و بسط به دست توست ، مى نگارى و مى زدايى ، مى آغازى و باز مى گردانى ، زنده مى كنى و مى ميرانى ، و تويى زنده مرگ ناپذير، پس بر محمد و آل محمد درود بفرست و مرا از نزد خودت هدايت كن و فضل و رحمتت را بر من سرازير كن و بركات خود را بر من فرو ريز، چه بسيار مرا با نيكى خود ماءنوس كرده اى و بخششهاى بسيار به من داده اى و بر بديهايم پرده پوشى نموده اى .
پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و فرجم را زود برسان ، از لغزشم درگذر، بر اشكم رحمى كن ، مرا به بهترين عادات پيشين باز گردان ، بيماريم را به صحت و فقرم را به توانگرى بدل كن ، سلامتى كامل جسمى و بينش تيزدينى ، به من بخش ، قبل از پايان اجل و قطع اميد ياريم ده تا استغفار كنم و پوزشخواهى نمايم ، بر مرگ و سختى آن ، قبر و وحشت آن ، ميزان و سبكى آن ، صراط و لغزش از آن و روز قيامت و هراس آن ، ياريم نما.
پروردگارا! از تو رستگارى كردار قبل از گسستن اجل و نيرويى در چشم و گوشم و استفاده بجا و عمل صالح طبق آنچه به من آموخته اى و فهمانده اى را خواستارم . تويى پروردگار بزرگ و منم بنده ضعيف و چقدر فاصله است ميان ما! اى مهربان ، اى منت بخش ، اى صاحب جلال و كرامت ، بر محمد و آل محمد كه به وسيله آنان حق را شناختيم و نزديكترين وسيله به تو هستند، درود فرست ...
))
.
اين دعاى روح بخش مشتمل بر تجليل و بزرگداشت حقوق خداوندى و بيان بخشش و الطاف حق است كه به بندگانش عطا مى كند. حضرت در اين دعا با كمال فروتنى و افتادگى در برابر آفريدگار عالميان قرار مى گيرد و از آن وجود هستى بخش ، كرامت ، بخشش و عطاى معنوى طلب مى كند. در اين دعا شاهد گفتگوى بنده اى راستين با خداوندى قادر هستيم . امام از پروردگار مى خواهد تا همواره او را بر خير و نيكى نگهدارد و بر صراط مستقيم استوار دارد.
امام در عبادت خود از بزرگان تقوا و صلاح بود، هر عبادتى كه آدمى را به خداوند نزديكتر مى كند به وسيله حضرت به جا آورده مى شود. نماز يا روزه متحبى نبود مگر آنكه حضرت با طيب خاطر بدان رومى آورد و همواره رشته اتصال با مبداء هستى بخش را محكمتر مى كرد.
اخلاق برين
امام حسن عسكرى تمامى كمالات اخلاقى پدران و اجداد گرامى خود را به ارث برده و با ذات خود عجين ساخته بود. والاترين جلوه هاى عالى اخلاق را در حركات و سكنات خود نمايان مى ساخت و مردم را بهره مند مى كرد. در اين جا به اختصار گوشه هايى از كمالات اخلاقى حضرت را مى نمايانيم .
دانش
مورخان و تذكره نويسان زندگانى حضرت ، ايشان را داناترين فرد زمان خود معرفى كرده اند و بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه ايشان نه تنها در احكام دين متخصص بود بكله در تمام علوم و در عرصه هاى مختلف دانش چه عقلى و چه نقلى يگانه عصر خود به شمار مى رفت .
((بختيشوع )) پزشك مسيحى به شاگرد خود ((بطريق )) درباره حضرت چنين مى گويد: ((بدان كه او داناترين فرد روزگار ماست كه بر زمين زندگى مى كند))
.
اگر حكام خود كامه عباسى به ائمه بيت - عليه السلام - امكان فعاليت مى دادند و آنان را تحت نظر و محاصره شديد قرار نمى دادند دنيا شاهد شكوفايى علمى و تحولات فكرى بى مانندى مى شد كه هرگز به خود نديده بود و مردم از آبشخور معرفت و دانش آنان سيراب مى شدند.
عباسيان به يقين مى دانستند كه اگر مانع ديدار انديشمندان و خردمندان با امامان نشوند آنان آگاهى وسيعى در اختيار امت خواهند گذاشت و روح بيدارى را در آنان خواهند دميد و آفاق جديدى در زمينه هاى علمى و بينش سياسى و اجتماعى بر آنان خواهند گشود و بدين گونه جهل و دورى عباسيان از ارزشهاى اسلامى آشكار خواهد شد و در نتيجه پايه هاى حكومت آنان سست خواهد گشت لذا با تمام مردم رهبران واقعى آنان فاصله مى انداختند و امامان را در حصارى از نيروهاى حكومت قرار مى دادند.
بردبارى
يكى ديگر از صفات اخلاقى والاى حضرت كه بر درخشش ايشان مى افزود بردبارى ايشان بود؛ حضرت بردبارترين شخص زمان خود بود و به شدت خشم و غيظ خود را كنترل مى كردند و در برابر بى ادبى ها و توهينها، شيوه ايشان گذشت و بخشش بود. حكومت عباسى ايشان را زندانى كرد و مورد اهانت قرار داد ليكن در همه حال ايشان صبور و بردبار بودند و لب به شكايت نگشودند و به هيچ كس از سختى و مشقت خود شكوه نكردند بلكه در تمام موارد، كار خود را به خدا باز گذاشتند و بر او توكل كردند. و اين يكى از نشانه هاى حلم و بردبارى ايشان است .
اراده استوار
يكى از ويژگيهاى آشكار حضرت اراده قوى و استوار ايشان بود. حكومت بنى عباس همه توان و امكانات خود را بكار گرفته بود تا حضرت را وارد دستگاه خود كند و ايشان را موافق خود سازد ليكن اين تلاشها ناكام ماند و حضرت همچنان بر استقلال خود و دورى از دستگاه عباسيان پافشارى كرد لذا بنى عباس او را تنها نماينده جناح مخالف سياستهاى استثمارگرانه و سركوبگرانه خود مى دانستند.
امام در برابر تمام جلوه هاى فريبنده دستگاه عباسى ايستاد و از فرو رفتن در نظام آنان تن زد. ايشان طاعت خدا و آرامش وجدان را بر هر چيز مقدم مى داشتند.
بخشش
يكى ديگر از صفات بارز امام - عليه السلام - سخاوت و بخشش ايشان بود؛ ايشان بخشنده ترين و پر بخشش ترين مردم بودند و وكلايى در بيشتر مناطق اسلامى تعيين فرموده بودند تا حقوق شرعيه را از مردم وصول كرده به فقيران ، تهيدستان و درماندگان بدهند و با آنان عهد كرده بود كه اين اموال را در راه خير و حل اختلافات ميان مسلمين و ديگر موارد مفيد صرف كنند. يكى از موارد بخشندگى امام را مورخان چنين نقل كرده اند:

((
محمد بن على بن ابراهيم بن امام موسى بن جعفر مى گويد: دستانمان خالى و روزگارمان سخت شده بود پدرم به من گفت : ما را نزد اين مرد - امام حسن عسكرى - كه وصف بخشش و سخاوت او را شنيده ايم ببر، به او گفتيم : آيا او را مى شناسى ؟
گفت : او را نمى شناسم و تاكنون او را هرگز نديده ام . ما نيز به قصد ديدار امام راه افتاديم در ميانه راه پدرم گفت : چقدر خوب است كه ايشان به ما پانصد درهم عطا كند؛ دويست درهم براى پوشاك ، دويست درهم براى خوراك (آرد) و يكصد درهم براى مخارج . من هم با خود گفتم : اى كاش ! به من نيز سيصد درهم ببخشد؛ با صد درهم الاغى بخرم و با صد درهم مخارج خود را تاءمين كنم و صد درهم ديگر را خرج پوشاك كنم و به سوى منطقه
((جبل ))
بروم .
هنگامى كه به خانه حضرت رسيديم غلام ايشان به سوى ما خارج شد و گفت : على بن ابراهيم و فرزندش محمد داخل شوند، همينكه وارد شديم و بر حضرت سلام كرديم ايشان به پدرم گفت : يا على ! چرا تاكنون نزد ما نيامده اى ؟
- آقاى من از اينكه شما را با اين حال ديدار كنم خجالت مى كشيدم .
اندكى درنگ كرديم و سپس خارج شديم . غلام حضرت به دنبال ما آمد و به پدرم كيسه اى پول داد و گفت : اين پانصد درهم است ؛ دويست درهم براى پوشاك ، دويست درهم براى خواراك (آرد) و صد درهم براى مخارج . سپس كيسه ديگرى به من داد و گفت : اين سيصد درهم است ؛ صد درهم را براى الاغ خريدن خرج كن و صد درهم براى پوشاك و صد درهم براى مخارج . به سوى
((جبل )) نيز مرو بلكه به ((سوراء))
روانه شو.
محمد نيز راه سوراء را پيش گرفت و در آنجا وضع مالى او خوب شده از توانگران علوى گشت
))
.
امام بدين گونه اين خانواده علوى را از بى چيزى و تهيدستى نجات داد و زندگى اقتصادى خوبى براى آنان فراهم كرد.
يكى ديگر از نمونه هاى سخاوت و بخشندگى امام را ابوهاشم جعفرى بدين گونه نقل مى كند:

((در نامه اى به امام حسن عسكرى - عليه السلام - از تنگى زندان و سختى كند و بند شكايت كردم . امام به من نوشت كه تو نماز ظهر امروز را در خانه ات مى خوانى . هنگام ظهر از زندان آزاد شدم - و همانطور كه ايشان گفته بود - نماز ظهر را در خانه ام خواندم ليكن همچنان تنگدست بودم پس نامه اى به ايشان نوشتم و از ايشان يارى خواستم همينكه به خانه ام رسيدم ، يكصد دينار برايم فرستاد و در نامه اى به من نوشت كه اگر چيزى مى خواهى و خواسته اى دارى بدون خجالت و هراس آن را بخواه كه - ان شاء اللّه - به دست خواهى آورد))
.
مورخان نمونه هاى بيشمارى از بخشش حضرت و تلاش ايشان را براى نجات فقيران از بى چيزى و ندارى نقل كرده اند كه گستردگى سخاوت و بخشش ايشان را نمايان مى سازد.
منش والا
امام حسن عسكرى - عليه السلام - داراى مكارم اخلاق و عظمت اخلاقى خاصى بود كه با آن دوست و دشمن را شيفته خود مى كرد، اين ويژگى آشكارترين جلوه شخصيتى حضرت بود كه آن را از جد بزرگوار خود پيامبر اكرم - صلى اللّه عليه و آله - كه اخلاق نيك ايشان همه را فرا مى گرفت - به يادگار داشت .
از ايشان نمونه هاى اخلاقى شگفت انگيزى نقل شده كه دشمن كينه توز را به دوستى صميمى و مخلص بدل كرده است .
مورخان نقل مى كنند كه : حضرت در زمان متوكل - سرسخت ترين دشمن آل بيت و پليدترين خليفه عباسى - به دستور او زندانى گشت و خليفه دستور اكيد داده بود كه به وى به شدت رفتار شود. ليكن زندانبانان پس از مدتى ، دلبسته كمالات حضرت شده و حتى از نگاه مستقيم به چشمان ايشان - از شرم و حيا - پرهيز مى كردند و هنگامى كه ايشان از زندان آزاد شدند اعتقادى استوار به امام پيدا كرده بودند و بصيرت خوبى در دين يافته بودند.
امام حسن عسكرى - عليه السلام - در اخلاق والاى خود نسيم خوشى از گلزار رسالت اسلامى و گلى خوشبو از بوستان پيامبر اكرم - صلى اللّه عليه و آله - بودند.
عصمت
يكى از ارزشهاى اصيل و برجسته اى كه امام از آن برخوردار بود
((عصمت ))
است كه شرط امامت نزد شيعيان به شمار مى رود؛ يعنى آنكه امام نه عمدا و نه سهوا هرگز گناهى مرتكب نمى شود. دشمنان شيعه اين اعتقاد را به شدت مورد حمله قرار داده و گفته اند در زمينه ارتكاب گناه فرقى ميان امامان با ديگر مردم نيست ! البته اين قياس با واقعيتهاى تاريخ و بررسيهاى دقيق از زندگى امامان نمى سازد. با مراجعه به نصوص تاريخى اين نتيجه روشن به دست مى آيد كه يكايك ائمه در تمام دوران زندگى خود از ارتكاب هر گونه گناه صغيره اى اجتناب مى ورزيدند - چه برسد به كبائر - و كمترين سستى در انجام فرائض الهى روا نمى داشتند. سخنان امام اول ، مولاى متقيان - عليه السلام - همچنان در گوش ما طنين انداز است كه مى فرمود:
((و اللّه لو اعطيت الاقاليم السبعة بما تحت افلاكها على ان اعصى اللّه فى جلب شعيرة ، اسلبها من فم جرادة ، ما فعلت ))
.
((به خدا سوگند اگر اقليمهاى هفتگانه و تمامى ثروتهاى آنها را در اختيارم بگذارند تا با گرفتن جوى از ملخى ، خدا را معصيت كنم هرگز اين كار را نخواهم كرد))
. آيا عصمت جز اينست ؟
حق و درستى با تمام جلوه ها، رنگها و نمودارهاى خود در زندگى امامان - عليه السلام - متجلى است و آنكه سيرت و روش آنان را فراروى خود مى گذارد و در آن غور مى كند كمترين لغزشى در گفتار و كردار آنان نمى يابد بلكه آنچه از اين انديشه پيمايى به دست مى آيد، ايمان تقوا و تجسم واقعى دين و مفاهيم آن در ذات و رفتار ائمه است و ما مقصودمان از
((عصمت )) همين است : ((انطباق مطلق دين اسلام بر سلوك آدمى )).

شنبه 19 بهمن 1392  9:00 PM
تشکرات از این پست
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:مبحث سی و هفتم طرح صالحین:امام حسن عسکری(ع)

معجزات و كرامات
خداوند متعال پيامبران و اوصياى خود را با معجزاتى يارى كرد كه انسان از آوردن مانند آنها ناتوان است و بدين گونه آنان شاهد صدقى بر درستى ادعاى خود داشتند و اگر چنين نبود آنان در اداى رسالت شكست مى خوردند. و كسى نبوت و رسالت آنان را تصديق نمى كرد.
از جمله كرامات و معجزاتى كه خداوند در اختيار آنان قرار داده بود آگاهى و اشراف بر ضماير افراد و علم به افكار و خطورات افراد و خبر از حوادث آينده و رويدادهاى مهم بود. ائمه هدى و از ميان آنها امام حسن عسكرى - عليه السلام - از اين موهبت خداوندى برخوردار بودند.
در اين جا به پاره اى از معجزات و كرامات حضرت اشاره اى مى كنيم :
1- حسن نصيبى مى گويد: به دلم گذشت كه آيا عرق جنب ، طاهر است يا نه ؟ لذا به خانه امام حسن عسكرى روى آوردم تا از او در اين باره بپرسيم و چون شب بدانجا رسيدم همانجا تا صبح خوابيدم ، سپيده كه دميد امام خارج شد و مرا كه خفته بودم بيدار كرد و فرمود:

((ان كان حلالا فنعم ، و ان كان من حرام فلا
؛ اگر جنب از حلال باشد عرق او طاهر است و اگر از حرام باشد نه )).
2- اسماعيل بن محمد عباسى مى گويد: نزد امام حسن عسكرى از تنگدستى شكايت كردم و سوگند خوردم كه حتى يك درهم ندارم . ايشان فرمودند:
((آيا نام خدا را به دروغ به زبان مى آورى و سوگند ناروا مى خوردى در حالى كه دويست دينار پنهان كرده اى ؟ من اين سخن را براى محروم كردن تو از بخشش به زبان نمى آورم . اى غلام هر چه با خود دارى به او بده ))
.
او نيز يكصد دينار به من داد. سپس حضرت رو به من كرد و فرمود:
((دينارهايى كه بدانها احتياج دارى نهان كرده اى و بر خود حرام مى كنى )). مدتى گذشت تا آنكه به آن پول نياز پيدا كردم و به جستجو پرداختم ليكن دينارها را نيافتم تا آنكه فهميدم پسرم محل آنها را يافته و آنها را دزديده و گريخته است
.
3- محمد بن حجر از ظلم و ستم عبدالعزيز و يزيد بن عيسى به امام حسن عسكرى - عليه السلام - شكايت كرد. حضرت پاسخ داد:

((بزودى از شر عبدالعزيز رهايى خواهى يافت و با ((يزيد)) در پيشگاه خداوند متعال قرار خواهيد گرفت تا داورتان باشد))
.
چند روز بعد عبدالعزيز هلاك شد اما يزيد محمد بن حجر را كشت و بدين گونه در روز قيامت هر دو در برابر خداوند قرار خواهند گرفت تا پروردگار ميان آنها داورى كند
.
4- ابوهاشم مى گويد:
((از تنگناى زندان و سنگينى قيد و بند به امام حسن عسكرى شكايت كردم . ايشان به من نوشتند: نماز ظهر امروز را در خانه ات خواهى خواند. اين امر محقق شد و او همان روز از زندان رها شد و نماز را در منزلش گزارد))
.
5- ابوهاشم مى گويد:
((تنگدست بودم و مى خواستم مشكلم را با امام حسن عسكرى - عليه السلام - در ميان بگذارم ليكن بر اثر شوم و حيا از آن كار خوددارى كردم و به سوى منزلم رفتم . همينكه بدانجا رسيدم حضرت برايم يكصد دينار همراه نامه اى فرستاد كه در آن آمده بود: اگر به چيزى نياز داشتى خجالت نكش و نترس كه هر چه دوست داشته باشى به دست مى آورى
.
6- ثقه و امين بزرگوار ابوهاشم جعفرى مى گويد: شنيدم امام حسن عسكرى - عليه السلام - مى فرمود:

((بهشت را درى است به نام ((المعروف )) كه تنها اهل نيكى و رسيدگى به مردم از آن مى گذرند))
.
خشنود شدم و خدا را سپاس گفتم كه از برآورندگان نيازهاى مردم هستم و جزء نيكان به شمار مى روم ، حضرت به من نگاهى انداخت و فرمود:
((آرى ، تو همانگونه اى كه پنداشته اى هستى . نيكان در دنيا، نيكان در آخرت نيز هستند، خداوند تو را اى اباهاشم از آنان قرار دهد و مشمول رحمت خود گرداند))
.
7- محمد بن حمزه دورى مى گويد: تنگدست شده بودم و از رسوايى هراسان لذا نامه اى به امام حسن عسكرى - عليه السلام - نوشتم و از ايشان درخواست كردم برايم دعا كنند و از خداوند بى نيازى مرا بخواهند. پاسخ حضرت بدين گونه به دستم رسيد:

((به تو مژده مى دهم كه خداوند بى نيازت كرد. پسر عمويت يحيى بن حمزه در گذشت و جز تو وارثى ندارد، ماترك او كه يكصد هزار دينار است به زودى به دست تو خواهد رسيد. پس خداى را سپاسگو و ميانه روى پيشه كن و از باددستى و اسراف بپرهيز))
.
پس از چندى روز همانطور كه امام گفته بود خبر مرگ پسر عمويم به من رسيد و دارايى او در اختيار قرار گرفت . فقر و ندارى از من دور شده بود. حق خداوند را ادا كردم و به برادران دينى خود نيكى كردم و بر خلاف قبل كه اسراف مى كردم ، ميانه روى و اقتصاد را نصب العين خود قرار دادم
.
8- محمد بن حسن بن ميمون مى گويد: به مولايم امام حسن عسكرى نامه اى نوشتم و از تنگدستى شكوه نمودم . سپس با خود گفتم : مگر امام صادق - عليه السلام - نفرموده است كه با ما بودن در حال فقر بهتر از با دشمن ما بودن در حال توانگرى است و كشته شدن با ما بهتر از زيستن با دشمنان ماست ؟!
چندى بعد پاسخ حضرت بدين مضمون رسيد:

((خداوند جلّ و علا گناهان دوستان و مواليان را با فقر و بى چيزى پاك مى كند و از گناهان بيشمارى درمى گذرد. مطلب همانست كه با خود انديشيده اى : فقر با بهتر از دارايى با دشمنان ماست . ما پناه پناهندگان ، روشنى روشنى خواهان و نگاهبان كسانى هستيم كه به ما مى پيوندند و آنان را از هر لغزش باز مى داريم . آنكه ما را دوست بدارد همراه ما در اوج افتخار و شرافت خواهد بود و هر كس از ما منحرف شود در گودال دوزخ سقوط خواهد كرد...))
.
9- ابوجعفر هاشمى مى گويد: همراه گروهى از شيعيان در زندان بسر مى برديم كه امام حسن عسكرى و برادرش جعفر را بدانجا آوردند. بسرعت خودمان را به ايشان رسانديم و من رخسار ايشان را بوسيدم و ايشان را بر زيرانداز خود جاى دادم . جعفر نيز نزديك حضرت نشست . مسؤ ول زندان صالح بن وصيف بود. در آنجا مردى از
((بنى حجم ))
در ميان ما بود كه خود را علوى معرفى مى كرد. حضرت متوجه ما شده فرمود:
((اگر در ميان شما بيگانه اى نبود شما را از زمان رهايى تان باخبر مى كردم ...))
.
سپس به آن مرد حجمى اشاره كردند و گفتند:

((اين مرد از شما نيست پس هشيار باشيد كه در پيراهن خود دفترى دارد كه آنچه را شما مى گوييد در آن نوشته به خليفه گزارش ‍ مى كند))
.
يكى از زندانيان به شتاب نزد او رفت و او را بازرسى كرد. در اين هنگام نامه اى از او به دست آمد كه در آن اتهامات متعددى را به گروه نسبت داده بود و مدعى شده بود كه آنان مى خواهند در زندان نقبى بزنند و از آن بگريزند

10- احمد بن محمد نقل مى كند كه : هنگامى كه ((مهدى )) خليفه عباسى دست به كشتار شيعيان زده بود به امام حسن عسكرى نوشتم : آقاى من ! خدا را شكر مى كنم كه خطر او را از شما باز داشت . شنيده ام كه شما را تهديد كرده و گفته است : به خدا آنان را از صفحه روزگار پاك مى كنم !.
امام با خط خود نگاشت :
((عمر او كوتاهتر از آن است كه چنين كند؛ از امروز پنج روز را بشمار كه در روز ششم پس از خفت و خوارى بسيار، او را خواهد كشت )). پيش بينى امام درست درآمد و همانگونه شد كه فرموده بود
.
11- ابوهاشم مى گويد: فهنكى از امام حسن عسكرى درباره علت تفاوت ارث زن و مرد پرسش كرد و گفت كه چرا مرد دو برابر زن ارث مى برد؟
حضرت پاسخ داد:
((زيرا بر زنان نفقه ، جهاد و خونبها واجب نيست و بر مرد است پرداخت نفقه ، خونبهاى عاقله و هزينه جهاد و خود جهاد))
.
ابوهاشم مى افزايد: به ذهنم خطور كرد كه اين سؤ ال ، عين سؤ الى است كه ابن ابى العوجاء از امام صادق - عليه السلام - پرسش كرد و جواب حضرت نيز همان جواب امام ششم است .
امام به من توجه كرد و فرمود:
((آرى اين همان سؤ ال ابن ابى العوجاء است و سؤ ال كه يكى باشد جواب آن نيز از طرف ما يكى خواهد بود و دانش و علم ما يكسان است هر چند پيامبر خدا و اميرالمؤ منين - عليه السلام - فضيلت و برترى خود را دارند))
.
12- ابوهاشم مى گويد: يكى از شيعيان به امام حسن عسكرى نامه اى نوشت و خواستار دعايى شد. حضرت در پاسخ ، دعاى زير را براى او نوشت و گفت : چنين دعا كن :

((اى شنواترين شنوندگان و اى بيناترين بينندگان و اى نگرنده ترين نگرندگان و اى سريعترين حسابرسان و اى مهربانترين مهربانان و اى استوارترين حكمران ، بر محمد و آل محمد درود فرست و درهاى روزى را بر من بگشا و عمرم را دراز كن و به رحمت خود بر من منت بگذار و مرا از كسانى قرار ده كه براى يارى دينت از آنان بهره مى گيرى و (با نابودى من ) ديگرى را جايم مگذار!))
.
ابوهاشم مى گويد: با خود گفتم : پروردگارا! مرا در حزب و گروه خودت قرار ده .
حضرت به من رو كرد و فرمود:
((اگر به خدا مؤ من باشى و رسول او را تصديق كنى در حزب و گروه خدا خواهى بود))
.
13- شاهويه بن عبد ربه مى گويد: برادرم صالح در زندان بود و من نامه اى به امام حسن عسكرى - عليه السلام - نوشتم و پرسشهايى كردم . حضرت پس از پاسخ به پرسشهايم نوشته بود:

((روزى كه نامه ام به دستت مى رسد برادرت صالح از زندان آزاد مى گردد. تو مى خواستى درباره كار او از من پرسش كنى ليكن فراموش ‍ كردى ))
.
در حال قرائت نامه حضرت بودم كه شخصى آمد و مژده آزادى برادرم را به من داد و من پس از ديدن او نامه ايشان را برايش خواندم
.
14- ابوهاشم مى گويد: به ذهنم خطور كرد كه آيا قرآن مخلوق است يا غير مخلوق . امام حسن عسكرى - عليه السلام - به من نگاهى كرد و فرمود:
((اى اباهاشم ! خداوند آفريننده همه چيز است و جز او همه آفريدگانند))
.
15- ابوهاشم مى گويد: براى درخواست نگينى تا با آن انگشترى بسازم و بركت زندگى من باشد نزد امام حسن عسكرى - عليه السلام - رفتم . پس از آنكه نشستم خواسته خود را فراموش كردم و همينكه خواستم با او وداع كنم و خارج شوم ايشان انگشترى به من دادند و با لبخندى فرمودند:
((نگينى خواسته بودى و ما به تو انگشترى داديم و نگين به سودت شد. پروردگارم تو را بدان تهنيت مى گويد))
.
از اين مطلب شگفت زده شدم و گفتم : آقاى من ! تو ولى خدا و امامى هستى كه به فضل و سرورى او در پيشگاه خدا معترفم و به پيروى از شما پايبند. ايشان به من فرمودند:
((اى ابوهاشم ! خداوند از تو در گذرد))
.
16- ابوهاشم مى گويد: شنيدم كه امام حسن عسكرى - عليه السلام - مى فرمود:

((خداوند در روز قيامت آنقدر از گناهان بندگان درمى گذرد كه به ذهن هيچ كس خطور نكرده است تا آنكه مشركان مى گويند: به خدا ما مشرك نبوديم ))
.
به ياد حديثى افتادم كه يكى از اصحاب ما از اهالى مكّه برايم خوانده بود كه : پيامبر اكرم اين آيه را تلاوت كرد:
((ان اللّه يغفر الذنوب جميعا
؛ خداوند تمامى گناهان را مى بخشد)) سپس آن مرد گفت : حتى مشركين را مى بخشد. من اين سخن را نپسنديدم و در دل نهان داشتم و با خود همچنان حديث نفس مى كردم كه امام حسن عسكرى - عليه السلام - به من رو كرد و اين آيه را تلاوت كرد:
((ان اللّه يغفران يشرك به ، و يغفر مادون ذلك لمن يشاء))
.
((خداوند شرك را نمى بخشد و جز آن را بر هر كس از بندگان كه بخواهد مى بخشد))
.
اين مرد چه بد سخنى گفت و چه بد روايتى نقل كرد
!.
مورخان كرامات بيشمارى را امام حسن عسكرى و آگاهى ايشان به نهانيهاى اشخاص و ضماير آنها نقل كرده اند. همچنين پيش بينى هاى متعدد و اخبار از حوادث و رويدادهاى آينده كه از مختصات امامان بوده است به وسيله بسيارى از افراد ثقه نقل شده است . همه اينها نشانه هاى گويايى هستند از امامت ايشان زيرا جز امام را چنين علم و اشرافى بر نفوس نيست .
شايسته گفتن است كه بسيارى از اين كرامات و معجزات را شيعه حقيقى و ديندار واقعى ، ابوهاشم جعفرى كه از بزرگان و نيكان علما بود و از ياران نزديك امام على هادى و امام حسن عسكرى - عليه السلام - به شمار مى رفت براى ما نقل كرده است . او كه شاهد معجزات زيادى از اين دو بزرگوار بوده است مى گويد:

((هر روز و هر زمان كه نزد ((عسكريين )) مى رفتم دليل و برهانى آشكار بر امامت آنان مشاهده مى كردم ))
.
در اينجا سخن از عبادت و برخى كرامات امام حسن عسكرى - عليه السلام - را به پايان مى بريم .

 

شنبه 19 بهمن 1392  9:06 PM
تشکرات از این پست
ahmaddanak
ahmaddanak
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1392 
تعداد پست ها : 151
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:مبحث سی و هفتم طرح صالحین:امام حسن عسکری(ع)

یعنی دقیقا باید چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد

دل نفرین شده ماست که تنهاست هنوز

یک شنبه 20 بهمن 1392  7:33 AM
تشکرات از این پست
javadtel
javadtel
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 107
محل سکونت : البرز

پاسخ به:مبحث سی و هفتم طرح صالحین:امام حسن عسکری(ع)

همین که پدر امام غایب هستند خودش معجزه ای است

tilimkhan

یک شنبه 20 بهمن 1392  7:39 AM
تشکرات از این پست
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و هفتم طرح صالحین:امام حسن عسکری(ع)


نقل قول ahmaddanak

یعنی دقیقا باید چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دلنوشته ای یا مطلبی درباره کرامات و معجزات حضرت دارید بیان نمایید
 

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

یک شنبه 20 بهمن 1392  11:05 AM
تشکرات از این پست
mansoor67
mansoor67
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 3583
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث سی و هفتم طرح صالحین:امام حسن عسکری(ع)

السلام عیک یا ابا صالح  المهدی . امسال خدا توفیق داد  در سامرا  مهمان حضرت باشیم .                  از خدا می خواهم که اسباب  زیارت همه مشتاقان را فراهم کند.

یک شنبه 20 بهمن 1392  5:07 PM
تشکرات از این پست
mgmoheby1
mgmoheby1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 5196
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و هفتم طرح صالحین:امام حسن عسکری(ع)

امام حسن عسکری(ع) می فرمایند:
از جمله تواضع و فروتنى، سلام کردن بر هر کسى است که بر او مىگذرى، و نشستن در پایین مجلس است.

یک شنبه 20 بهمن 1392  6:47 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و هفتم طرح صالحین:امام حسن عسکری(ع)

مى زند آتش به قلبم سوز داغ عسكرى

گيرد امشب اشك من هر دم سراغ عسكرى

شد به سن كودكى فرزند دلبندش يتي

گشت دُرّ اشك مهدى چلچراغ عسكرى

در دل صحراى غم ها و به دشت سرخ عشق

لاله سان شد قلب ما خونين ز داغ عسكرى

بس كه اندوه فراوان ديد از جور خسان

شد لبالب از مى غم ها اياغ عسكرى

با گلاب اشك و با سوز درون گويد سخن

«حافظى» آن بلبل خوش خوان باغ عسكرى

 

شاعر: محسن حافظی

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

یک شنبه 20 بهمن 1392  6:59 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و هفتم طرح صالحین:امام حسن عسکری(ع)

سلام نشانه تواضع
«مِنَ التَّواضُعِ أَلسَّلامُ عَلى كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الَْمجْلِسِ.»:
از جمله تواضع و فروتنى، سلام كردن بر هر كسى است كه بر او می گذرى، و نشستن در پايين مجلس است.

امام حسن عسگری (ع)

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

یک شنبه 20 بهمن 1392  7:01 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و هفتم طرح صالحین:امام حسن عسکری(ع)

خبر از مهدى موعود صلوات الله عليه‏

ثقه جليل القدر احمد بن اسحاق بن سعد اشعرى نقل مى‏كند: خدمت امام حسن (ع) رسيدم، مى‏خواستم از امام بعد از او بپرسم، امام پيش از سؤال من فرمود:
«يا احمد بن اسحاق ان الله تبارك و تعالى لم يخل الارض منذ خلق آدم عليه السلام و لا يخليها الى ان تقوم الساعة من حجت الله على خلقه به يدفع البلاء عن اهل الارض و به ينزل الغيث و به يخرج بركات الارض».
گفتم: يابن رسول الله! امام و خليفه بعد از شما كيست؟ آن حضرت بسرعت برخاست و داخل اندرون شد، بعد به اتاق آمد و در شانه‏اش پسرى بود، گويى جمال مباركش مانند ماه چهارده شبه بود، حدود سه سال داشت، بعد فرمود: يا احمد بن اسحاق! اگر پيش خدا و امامان محترم نبودى اين پسرم را به تو نشان نمى‏دادم، او همنام و هم كينه رسول خداست، زمين را پر از عدل و داد مى‏كند چنان كه از ظلم و جور پر شده باشد.
يا احمد بن اصحاق! مَثل او در اين امت مَثل خضر (ع) و مثل ذوالقرنين است، به خدا قسم او را غيبتى خواهد بود كه فقط كسى از هلاكت نجات مى‏يابد كه خدا او را در امامت وى ثابت نگاه دارد و به دعا در تعجيل فرجش موفق فرمايد.
گفتم: مولاى من! آيا علامتى هست كه قلب من مطمئن باشد؟ در اين وقت آن كودك با زبان عربى فصيح فرمود: «انا بقيّةُ اللّه فى اَرضه و المنتقم من اعدائه فلا تطلب اثر بعد عين يا احمد بن اسحاق».
احمد بن اسحاق گويد: شاد و خرامان از خانه امام (ع) بيرون آمدم، فرداى آن به محضر امام بازگشتم و عرض كردم يابن رسول الله (ص)! شاديم بيش از حد گرديد در مقابل منتى كه بر من نهاديد، اين كه فرموديد: مَثل او مَثل خضر و ذوالقرنين است يعنى چه؟ فرمود: طول غيبت.
گفتم: غيبتش طولانى خواهد بود؟ فرمود: آرى، به خدايم قسم تا جايى كه اكثرى از اين امر برگردند و در امامت او نماند مگر كسى كه خدا براى ولايت ما از او عهد گرفته باشد و ايمان را در قلب او ثابت فرموده و با روح مخصوصى او را تأييد كرده باشد.
«يا احمد بن اسحاق هذا امرٌ من امر الله و سرّ من سرّاللّه و غيبٌ من غيب اِللّه فخذما آتيتك و اكتمه و كن من الشاكرين تكن معنا غدا فى عليين»

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

یک شنبه 20 بهمن 1392  7:22 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و هفتم طرح صالحین:امام حسن عسکری(ع)

مخلوق بودن قرآن‏

ثقه جليل القدر، داوود بن قاسم ابو هاشم جعفرى كه زمان پنج امام را درك كرده است مى‏گويد: به خاطرم خطور كرد كه آيا قرآن مخلوق است يا غير مخلوق؟ امام عسكرى (ع) فرمود: «يا ابا هاشم الله خالق كل شى و ما سواه مخلوق» .
خدا خالق هر چيز است، غير خدا مخلوق خداست، و در نقل ديگرى آمده كه گويد: در پيش خودم گفتم: اى كاش مى‏دانستم ابو محمد عسكرى درباره قرآن چه مى‏گويد: آيا قرآن مخلوق است يا غير مخلوق؟
امام رو كرد به من و فرمود: آيا به تو نرسيده آنچه از ابى عبدالله (ع) نقل شده كه فرمود: چون قل هو الله احد نازل شد، خداوند براى آن چهار هزار بال آفريد، به هر گروهى از ملائكه كه مى‏گذشت به او خشوع مى‏كردند، نسبت پروردگار تبارك و تعالى اين است .
ناگفته نماند: مسأله خلق قرآن يكى از پر جنجالترين مسائل در ميان اهل سنت بود كه در زمان عباسيان دست سياست نيز درباره آن بازى كرد و فريادها به آسمان رفت، عده‏اى مى‏گفتند: قرآن كلام خداست، متكلم بودن خدا،مانند خود خدا قديم است و قرآن نيز قديم است و مخلوق نيست و سخن شاعر:
ان الكلام لفى الفواد و انما
جعل اللسان على الفواد دليلاً
در همين زمينه است. ولى عده‏اى به حادث و مخلوق بودن قرآن قائل بودند، كه رأى اهل بيت عليهم السلام نيز همان است .

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

یک شنبه 20 بهمن 1392  7:23 PM
تشکرات از این پست
mohammadtorres
mohammadtorres
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 21972
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:مبحث سی و هفتم طرح صالحین:امام حسن عسکری(ع)

عاشقا، مستانگى از سر بگير

ساقى از ره مى‏رسد ساغر بگير

مرغ دل را از قفس آزاد كن

با پرستوهاى عاشق پر بگير

پر بزن تا كوىِ يارِ مَه لقا

جا به بامِ خانه دلبر بگير

گرچو من بشكسته بالى غم مخور

با ولاى يار بال و پر بگير

جشن ميلاد امام عسگرى

آمده عيدى ز پيغمبر بگير

هر چه مى‏خواهد دلت از يُمن او

از يَدِ پر قدرت حيدر بگير

طالب عفوى اگر با يا حسن

دامن محبوبه داور بگير

شيعه مى‏نازد به نام عسگرى

يا اباالمهدى امام عسگرى

مدیر تالارهای ورزش

یک شنبه 20 بهمن 1392  8:14 PM
تشکرات از این پست
mahderonaldo
mohammadtorres
mohammadtorres
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 21972
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:مبحث سی و هفتم طرح صالحین:امام حسن عسکری(ع)

كيست او بر شيعيان مولاستى

كيست او نور دل طاهاستى

كيست او ابن الرضا، بابُ الهدى

پور حيدر زاده زهراستى

كيست او كز مقدمش هفت آسمان

غرق زينب باشد و غوغاستى

كيست او اندر رهش پيغمبران

دست بر سينه همه برپاستى

كيست او سرمايه هستى حق

ياسِ بى مثل جهان آراستى

كيست او عشق خداى سرمدى

عاشقى را بهترين معناستى

او امام عسگرى باشد كه بر

خستگان عشق مولاناستى

شيعه مى‏نازد به نام عسگرى

يا اباالمهدى امام عسگرى

مدیر تالارهای ورزش

یک شنبه 20 بهمن 1392  8:14 PM
تشکرات از این پست
mahderonaldo
mohammadtorres
mohammadtorres
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 21972
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:مبحث سی و هفتم طرح صالحین:امام حسن عسکری(ع)

اى تجلى خدا سيماى تو

جلوه حق چهره زيباى تو

پرچم شيعه به دوشت استوار

اعتدالش از قد رعناى تو

كى شود اى جرعه بخش عاشقان

ساغرى مِى نوشم از صهباى تو

اى دَهُم فرزند دلبند على

كى شود بوسه زنم بر پاى تو

جانثار مكتب پاك توايم

در شب ميلاد پر غوغاى تو

سامرا امشب ندارد زائرى

اى فدايت عاشق شيداى تو

ميهمان بزم ميلاد توايم

تا بياد مهدى تنهاى تو

شيعه مى‏نازد به نام عسگرى

يا اباالمهدى امام عسگرى

مدیر تالارهای ورزش

یک شنبه 20 بهمن 1392  8:15 PM
تشکرات از این پست
mahderonaldo
دسترسی سریع به انجمن ها