0

مولاجان ببخش وبیا...

 
borkhar
borkhar
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 19319
محل سکونت : اصفهان

مولاجان ببخش وبیا...

بسم رب المهدی

 

 

مولای مهربانم سلام ...

چگونه بخوانمت ، چگونه وصفت کنم ، چگونه سخن گویم ...؟ من ... !

 من بی نصیب از دیدار تو ...

امام بزرگوارم !

سال هاست جشن گرفته ایم این نقطه ی عطف را ؛ راستی چند سال است ؟؟؟

مولا جان نمی خواهی بیایی ؟! نمی خواهی قدم بر دیده مان گذاری ؟!

سخت است ... بی تو جشن گرفتن سخت است ! چگونه امامتت را جشن بگیرم ، چگونه خوشحال باشم ؛

که امامت توست ؛

و تو نیستی ... !!!

 

ما لایق نیستیم ، می دانم ...

 

من مثل تو و تو مثل من چشم به راه

ما چشم به راه مردی از کوچه ی ماه

بگذار دوباره جمعه را صرف کنیم

ندبه، گریه، عهد، فرج... باز گناه!

 

مولای عزیزم ، ببخش مارا ...

به حق پدرت ، مادرت ، جدت ، ببخش ما را ؛ ببخش و بیا ...

خدایا دلم به سان قبله نماست...وقتی عقربه اش به سمت "تو"می ایستد آرام می شود

"ان الله مع الصابرین ...همانا خداوند با صابرین است"

جمعه 18 بهمن 1392  10:25 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها