بسم رب المهدی
مولای مهربانم سلام ...
چگونه بخوانمت ، چگونه وصفت کنم ، چگونه سخن گویم ...؟ من ... !
من بی نصیب از دیدار تو ...
امام بزرگوارم !
سال هاست جشن گرفته ایم این نقطه ی عطف را ؛ راستی چند سال است ؟؟؟
مولا جان نمی خواهی بیایی ؟! نمی خواهی قدم بر دیده مان گذاری ؟!
سخت است ... بی تو جشن گرفتن سخت است ! چگونه امامتت را جشن بگیرم ، چگونه خوشحال باشم ؛
که امامت توست ؛
و تو نیستی ... !!!
ما لایق نیستیم ، می دانم ...
من مثل تو و تو مثل من چشم به راه
ما چشم به راه مردی از کوچه ی ماه
بگذار دوباره جمعه را صرف کنیم
ندبه، گریه، عهد، فرج... باز گناه!
مولای عزیزم ، ببخش مارا ...
به حق پدرت ، مادرت ، جدت ، ببخش ما را ؛ ببخش و بیا ...