در محضر آیت الله جوادی آملی: کيمياگري حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف لياقت ميطلبد
وجود مبارک عيسي عليه السلام از مقام حضرت مهدي با خبر بود وسه بار شهود ملکوتي نصيب آن حضرت شد؛ در هر بار به خدا عرض کرد: خدايا! اين مقام را به من بده؛ فرمود: اين مقام، مخصوص آل محمّد است. موساي کليم عليه السلام اين مقام را مشاهده کرد عرض کرد: خدايا! اين منزلت را به من بده؛ فرمود: اين ذخيره اهل بيت است، به شما نميرسد. همانطوري که در جريان شهود حق، موساي کليم عرض کرد: «رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ اين منزلت، نظير مسلّط شدن بر هوا نيست، اين نظير «غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَ رَوَاحُهَا شَهْرٌ»[2] نيست که سليمان بخواهد و بگويد: «وَهَبْ لِي مُلْكًا لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ»[3]، تا ما به او عطا بکنيم ! اين سلطه جهاني بر دلهاي جهانيان است، اين ظهور اسماي حسناي من است، اين مظهر اتمّ و اکمل اسم اعظم است، اين مقام شامخ خليفةالله به قول مطلق است که متعلق «مهدي» است. لذا وجود مبارک رسول گرامي صل الله عليه و آله براي فاطمه زهرا عليهم السلام مفاخر خانوادگي خود را که شرح ميدهد، ميفرمايد: «منّا المهدي»[4]پيغمبر صل الله عليه و آله به وجود مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف افتخار ميکند. بنابراين اگر ما در جريان موسي ديدهايم که پيروي از او باعث تسلّط بر دريا و انحراف از دستور او مايه سرگرداني در بيابان صاف است؛ پس معلوم ميشود با توجه به اينکه: « لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ». که هم آن دشت صاف، سپاه خداست و هم اين درياي موّاج، سپاه خداست، اگر خدا بخواهد، توان آن را دارد که دلها را پر از اميد، پر از استغنا و احساس نشاط در برابر استقلال و آزادي کند. اينچنين دلها، هم آن انديشههاي ناب نبوي و هم آن انگيزههاي صائب و صالح علوي را ميپذيرند و با تربيت شاگرداني چون حضرت امام رحمه الله ميتوانند جهان را پر از عدل و داد کنند. وقتي وجود مبارک اميرالمؤمنين مفاخر اهل بيت را براي دربار اموي شرح ميدهد، ميفرمايد: پيغمبر از ماست، حسن از ماست، حسين از ماست؛ «منّا سبطا هذه الأمّة، سيّدا شباب اهل الجنّه»[5] و مانند آن؛ بعد جريان مهدي منتظر موجود موعود را ذکر ميکند که مهدي اين امت از ماست. هنگام ظهور، روز به ثمر نشستن شجره طوباي انسانيّت همه به وجود مبارک آن حضرت افتخار ميکنند تا جامعه بشريت به ثمر برسد. تاکنون درخت انسانيّت ميوه نداد: «وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عن سبيلِ اللهِ».[6] اما روزي بالأخره جامعه بشري بايد به ثمر برسد و ميوه بدهد. آن روزي که جامعه بشري به ثمر ميرسد، به ميوهاش بار مييابد؛ آن روزي که هم انديشه علمي دارد که ميوه علمي اوست، هم انگيزه صحيح دارد که ميوه عملي اوست، روز ظهور مهدي موجود موعود است. لذا ذات اقدس اله فرمود: همان طوري که ما زمين مرده را زنده ميکنيم، زمينه مرده را هم زنده ميکنيم. و اگر آن وحي الهي ظهور پيدا کرد، بر هر فکر و ارادهاي ولو مصمّم باشد، مسلّط است. هيچ کسي در برابر ظهور سلطنت وحي، قدرت مقاومت ندارد ! انبياي بزرگ وقتي وحي الهي را دريافت کردند، تسليم محضاند. در سوره حشر فرمود: «اين قرآن را کوه نميتواند تحمّل کند»؛[7]امّا همين قرآن را انسان کامل تحمّل ميکند. انسان کامل در برابر کوه يا آسمان يا زمين و مانند آن ستبرتر است، ولي در برابر ظهور اراده حق خاضع است. وقتي به ابراهيم خليل دستور ميرسد که حرف اينها را گوش نکن و: «حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَكُمْ»[8] تو را مرعوب نکند، او تسليم محض ميشود، خود را به امواج آتش تسليم ميکند و مانند اين در جريان انبيا فراوان است. وقتي آن وحي با آن سلطنت در اختيار ولي عصر قرار ميگيرد، دلهاي مردم به وسيله آن حضرت متحوّل ميشود؛ اينها فن کيمياگري و فن مغناطيسي دارند. خليفةالله با مفهوم و فلسفه و کلام و عرفان نظري حرف نميزند؛ او با عرفان عملي سخن ميگويد. سخن او همان جذب و کشش است که ايجاد ميکند. در انسان شور و علاقه و ناله و درد ايجاد ميکند .اين است که صداي او را از مشرق و مغرب يک افراد خاص ميشنوند، وقتي حضرت ميگويد: «أنا بقيّةالله»[9]. اين صدا وقتي از کنار کعبه بر ميخيزد؛ شرق و غرب، شاگرداني مثل حضرت امام، پر ميکشند و به حضور او بار مييابند. لزوم آمادگي منتظران حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف شما ميبينيد هنوز نام آن حضرت را نبرده، عدّه اي از اين جوانهاي بسيجي شيفته آن حضرتاند. اين روايت را مرحوم محدّث قمي در سفينة البحار در لقب پر افتخار «مهدي» نقل کرده است، وقتي از وجود مبارک امام صادق عليه السلام سؤال ميکنند که: انتظار يعني چه. فرمود: «ليعدنّ احدکم لخروج القائم و لو سهماً[10]؛ قبل از قيام آن حضرت، هر کسي خود را و لو به تهيه يک تير آماده کند». يعني نيروي بسيجي بودن، تيراندازي ياد گرفتن، نيروي رزمي بودن، مجاهدت داشتن، اهل جبهه و جنگ بودن؛ اين انتظار است. بالأخره وقتي حضرت بيايد و بخواهد کيمياگري کند؛ يک لياقتي ميطلبد.
گر جان بدهد سنگ سيه، لعل نگردد با طينت اصلي چه کند بد گهر افتاد همان کيميا هم بالأخره يک عدّه افراد خاصي را متحوّل ميکند؛ مغناطيس هم فقط آهن را جذب ميکند، نه هر فلزي را ! انتظار يعني آماده شدن که اگر کيمياگري ظهور کرده است، مس انسان را کيميا کند. بهترين شيوه انتظار حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف بهترين راه براي انتظار آن است که انسان آماده باشد تا اگر يک وقتي نسيم وزيد و پرده کنار رفت، انسان پشت پرده را ببيند. اگر کسي وليّ الله بود، خودش تلاش و کوشش ميکند، پرده غيب را کنار ميزند و پشت پرده را ميبيند؛ مثل اينکه ائمه نسبت به هم اينچنين بودند، اوليا نسبت به هم اينچنيناند و مانند آن. امّا ما که دستي نداريم، پايي نداريم، به ما هم اجازه نميدهند که برويم، پرده غيب را کنار بزنيم و پشت پرده را ببينيم، لااقل بايد چشم باز و شفاف داشته باشيم؛ اولاً؛ هرگز نخوابيم، ثانياً؛ روبهروي پرده باشيم و ثالثاً؛ اگر نسيمي زد و پرده کنار رفت، گوشهاي از ماوراي پرده را ببينيم، اينکه گفتند: «إنّ لربکم في ايام دهرکم نفحات الا فتعرّضوا لها»[11] همين است. گاهي نفحه و نسيم ميورزد، ميشود نيمه شعبان. اين ماه شعبان چه نيمهاش، چه شبش و چه روزش به نوبه خود ليله قدر است. بخش اوّل امور، در نيمه شعبان، مرحله دوّم آن در ۱۹ ماه مبارک رمضان، بعد در ۲۱ ماه مبارک رمضان، بعد در بخش نهايي و پاياني در ۲۳ ماه مبارک رمضان به امضا ميرسد.
[1] . سوره اعراف / ۴۳.
[2] . سوره سبأ / ۱۲.
[3]. سوره ص / ۳۵.
[4] . بحار الأنوار، ج ۳۶، ص ۳۰۹.
[5] . همان، ۳۷، ص ۴۸.
[6] . سوره انعام / ۱۱۶.
[7] . سوره حشر / ۲۱.
[8] . سوره انبياء / ۶۸.
[9] . الکافي، ج ۱، ص ۴۷۲.
[10]. سفينة البحار، ج2، ص
[11] . بحار الأنوار، ج ۶۸ ، ص ۲۲۱.
[مجله شماره 25 : - مقالات]
بر گرفته از اسک دین
http://www.askdin.com/thread35256.html