0

پای درس امام حسن عسکری علیه السلام

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پای درس امام حسن عسکری علیه السلام

حدیث ثقلینی که بارها از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیده شد و به شکلهای گوناگونی نقل شد (1) و به دست ما رسید ، ضمن آنکه که اهل بیت رسول خدا علیهم السلام را همتای قرآن معرفی می کند این پیام را هم به همراه دارد که تنها راه سعادت انسان تمسک به قرآن و اهل بیت علیهم السلام است. این مهم صورت نمی گیرد مگر آنکه ما با گفتار و رفتار آن بزرگواران ارتباط برقرار کنیم.


این ارتباط در عصر ما، تنها از طریق مراجعه به متون و منابع معتبر، ممکن است. بنابراین کسی که امروز می خواهد در طریق هدایت گام بردارد و به سعادت نایل شود بر او لازم است تا ضمن تفقّه در قرآن، در اخبار و احادیث رسیده نیز تأمل کند. گام بعدی عمل به آموزه هایی است که به شکل روشمند از قرآن و روایات به دست می آید.

در سری مقالات حاضر ، با محور قرار دادن احادیثی از امام حسن عسکری علیه السلام ، تلاش خواهیم کرد با ارائه ترجمه ای روان و در مواردی با توضیح و شرح فرازهایی از آن، معارفی از آن امام همام را در ایام ولادت با سعادتش به رسم عیدی به مشتاقان حضرتش تقدیم کنیم.

معارفی از نامه امام علیه السلام به اسحاق بن اسماعیل نیشابوری(2)

کسانی که در قیامت ، کور محشور می شوند

حضرت برای او نوشت:

فَاعْلَمْ یَقِیناً یَا إِسْحَاقُ أَنَّهُ مَنْ خَرَجَ مِنْ هَذِهِ الدُّنْیَا أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبِیلًا ؛ اى اسحاق بدان ، هر كه از این جهان كور بیرون رود در آخرت نیز كور و گمراه‏ محشور می شود.

خود حضرت این عبارت (3) را توضیح داده و می فرماید:

اى اسحاق ، مراد از کوری ، نابینایى دیدگان نیست ؛ بلكه مراد كورى دلهاى درون است(4) و این ، معنای همان سخنی است که خداوند از زبان ستمگران در قیامت نقل می کند: رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمى‏ وَ قَدْ كُنْتُ بَصِیراً ؛ پروردگارا! چرا مرا نابینا برانگیختى و حال آنكه من در دنیا بینا بودم؟

رحمت بودن اوامر و نواهی الهی از آنجا روشن می شود که هر انسانی با رعایت این دستورات است که می تواند به سعادت دنیا و آخرت برسد و اگر نبود این برنامه که از آن به نام دین یاد می کنیم بشر تا ابد در گمراهی می ماند و روی سعادت نمی دید

خداوند به او پاسخ می دهد: كَذلِكَ أَتَتْكَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ كَذلِكَ الْیَوْمَ تُنْسى(5) ؛ تو در دنیا آیات ما را ندید گرفتی و به آن توجه نکردی ؛ به همان گونه امروز، خودت از نگاه رحمت الهی ندید گرفته می شوی و از آن بی بهره خواهی بود.

خلاصه هر کس در دنیا چشم به معارف و نمادهای دین بست و از آن روگردان شد به مرور چشم باطن و حقیقت بین او کور می شود و همین امر در قیامت ظهور کرده و فرد به شکل نابینا محشور می گردد.

سخنی از حضرت آیت الله جوادی آملی

ایشان در توضیح این معنا می فرمایند: کسانی که در دنیا چشم بر مسجد و حسینیه و سایر مراکز دینی و فرهنگی بستند و جز به ابتذال و مظاهر بی دینی چشم ندوختند در قیامت هم چشمشان از دیدن بهشت و مظاهر رحمت الهی محروم خواهد ماند و جز جهنم و مظاهر غضب الهی را نخواهد دید(6) و این است معنای کوری در قیامت برای مجرمان و در طرف مقابل کسانی که عکس اینها عمل کردند و جز به مظاهر دین چشم ندوختند و چشم از حرام الهی بستند در قیامت جز بهشت و رحمت الهی را نخواهند دید.(7)

بزرگترین خواری و فلاکت نصیب چه کسانی می شود؟

امام عسکری علیه السلام در ادامه نامه به سرنوشت کسانی اشاره می کند که برخورد گزینشی با قرآن دارند؛ همانهایی که تنها بخشهایی از این کتاب را قبول دارند و به سینه می زنند که نفع دنیایی آنها را تامین می کند و یا حداقل اصطحکاکی با دنیای آنها نداشته باشد؛ اما نسبت به بقیه قرآن اظهار کفر می کنند و از قبول آن چه رسمی و چه غیر رسمی سر باز می زنند.

حضرت در خطابی متکی بر آیه 85 سوره بقره می نویسد:

تَكُونُونَ مِمَّنْ یُؤْمِنُ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ یَكْفُرُ بِبَعْض فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ وَ مِنْ غَیْرِكُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ طُولُ عَذَابٍ فِی الْآخِرَةِ الْبَاقِیَةِ وَ ذَلِكَ وَ اللَّهِ الْخِزْیُ الْعَظِیم

یا از آنان هستید (مبادا از افرادی باشید) كه به برخى از كتاب (قرآن) ایمان دارند و به برخى دیگرش كافرند؟ كسى كه چنین كند، خواه از شما باشد، خواه از غیر شما، جز خواری در زندگانى دنیا و طول عذاب در آخرت پایدار، نصیبى نخواهد داشت و به خدا سوگند! بدترین خواری و فلاکت همین است.

توضیح: نمونه بارز این افراد کسانی هستند که دم از مذهب و قرآن می زنند؛ ولی بر علیه قانونی از قوانین قطعی قرآن ؛ مانند قصاص ، حجاب و احکامی که چندان موافق طبعشان نیست قد علم کرده و از پذیرش آن سر باز می زنند.(8) در نهایت تلاش می کنند با توجیهاتی نظیر نبود مصلحت ، تغییر زمان و زمانه و مانندآن، احکام قرآن را بر وفق خواست خود توجیه کنند.

کسانی که در دنیا چشم بر مسجد و حسینیه و سایر مراکز دینی و فرهنگی بستند و جز به ابتذال و مظاهر بی دینی چشم ندوختند در قیامت هم چشمشان از دیدن بهشت و مظاهر رحمت الهی محروم خواهد ماند و جز جهنم و مظاهر غضب الهی را نخواهد دید و این است معنای کوری در قیامت برای مجرمان

حقیقت و فلسفه دستورات الهی

امام عسکری علیه السلام در ادامه نوشتند:

اِنَّ اللَّهَ بِمَنِّهِ وَ رَحْمَتِهِ لَمَّا فَرَضَ عَلَیْكُمُ الْفَرَائِضَ لَمْ یَفْرِضْ ذَلِكَ عَلَیْكُمْ لِحَاجَةٍ مِنْهُ إِلَیْكُمْ ؛ اینكه خداوند به منّت و رحمت خویش کارهایی را بر شما واجب (خواه دستور و خواه نهی) کرد به سبب نیاز خودش به اجراى آن کارها از جانب شما نبود.

بَلْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ ؛ بلكه رحمتى از سوى او برای شما بود.

توضیح: رحمت بودن اوامر و نواهی الهی از آنجا روشن می شود که هر انسانی با رعایت این دستورات است که می تواند به سعادت دنیا و آخرت برسد و اگر نبود این برنامه که از آن به نام دین یاد می کنیم بشر تا ابد در گمراهی می ماند و روی سعادت نمی دید.

آنگاه امام علیه السلام به گوشه ایی از چرایی این احکام اشاره کرد و فرمود:

لِیَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ لِیَبْتَلِیَ ما فِی صُدُورِكُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فِی قُلُوبِكُمْ ؛ خداوند عمل به این احکام را واجب کرد تا پاك را از ناپاك جدا كند و آنچه در درون نهفته دارید بیازماید و نیز آنچه را که با عمل در جان خود ذخیره کرده اید بپالاید.

لِتُسَابِقُوا إِلَى رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لِتَتَفَاضَلَ مَنَازِلُكُمْ فِی جَنَّتِه‏ ؛ این واجبات سبب می شود تا با عمل به آن برای رسیدن به رحمت الهی از یکدیگر سبقت بگیرید و جایگاه و درجه شما در بهشت الهی یکی برتر از دیگری شود.

پی نوشت:

1.  ر. ک به ابتدای جامع احادیث الشیعة، آیت الله بروجردی(ره) ج 1

2.وى یکی از اصحاب موثق امام حسن عسكرى علیه السّلام در نیشابور است. او از كسانى است كه نامه‏هاى ویژه (توقیعات) امام علیه السّلام به او مى‏رسیده است. این نامه در رجال الكشی (إختیار معرفة الرجال) ص 575 و تحف العقول ص 484 آمده است.

3. امام علیه السلام این عبارت را که بر گرفته از آیات 72 سوره اسراء است ، با آیه 46 سوره حج توضیح می دهد،

4. یعنی همان چشم باطنی که با گناه و اصرار بر آن کور شده و از دیدن حقایق و نیز مشاهده مظاهر رحمت الهی محروم می شود.

5. آیات 125-126 سوره طه

6.آیاتی که دلالت بر بینا بودن جهنمی ها و آیاتی که دلالت بر کور بودن آنها می کند با این توضیح قابل جمع و فهم خواهند بود.

7. جلسه تفسیر ایشان

8. جبهه ملی در اوایل انقلاب با ضد انسانی خواندن لایحه قصاص مردم را به راهپیمایی بر علیه آن فراخواندند. ر.ک به صحیفه امام  ج‏14 ص 448

 

پنج شنبه 17 بهمن 1392  10:26 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:پای درس امام حسن عسکری علیه السلام

نقش حیاتی اهل بیت علیهم السلام در تربیت الهی انسان

امام علیه السلام در تبیین این نقش، اهل بیت علیهم السلام را دروازه و کلید ورود به گنجینه معارف الهی معرفی کرده و در تعبیری دیگر ایشان را آموزگار منحصر به فرد احکام دین می خواند.

امام علیه السلام بعد از بر شمردن مهمترین واجبات دینی یعنی حجّ و عمره و اقامه نماز و پرداخت زكات و روزه‏دارى و (قبول) «ولایت» ، می نویسد:

وَ جَعَلَ لَكُمْ بَاباً تَسْتَفْتِحُونَ بِهِ أَبْوَابَ الْفَرَائِضِ وَ مِفْتَاحاً إِلَى سَبِیلِهِ ؛ و درى به روى شما گشوده تا انواع واجبات و تكالیف را بفهمید و كلیدى براى راهگشایى داده است‏.

منظور از آن «در» و «کلید» چیست؟

اگر مراد از آن دو ، یک چیز باشد (وسیله ای برای ورود به یک محدوده ) که به دو تعبیر آمده ؛ با دو قرینه می توان گفت که مراد از آن ، اهل بیت عصمت و طهارت اند. قرینه اول ادامه، روایت است و قرینه دوم، روایت رسول خدا صلی الله علیه وآله که فرمود: أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا وَ هَلْ تُدْخَلُ الْمَدِینَةُ إِلَّا مِنْ بَابِهَا ؛ من شهر علمم و علی دروازه ورود به آن ؛ مگر جز از در شهر می توان وارد شهری شد؟(1)

ولی اگر اشاره به دو چیز باشد ؛ چون موضوع ، ابزار فهم دین است به کمک همین روایتی که گذشت و روایتی از امام کاظم علیه السلام که فرمود: إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول‏، خدا بر مردم دو حجت دارد: حجت آشكار و حجت پنهان، حجت آشكار رسولان و پیغمبران و امامانند و حجت پنهان عقل مردم است‏ (2) می توان گفت مراد از «در» ، اهل بیت اند و منظور از «کلید» ، عقل انسان است که اگر این نباشد باز کردن در ورودی یعنی فهم روایات اهل بیت علیهم السلام هم ممکن نخواهد بود. البته این عقل ، عقلی است که به فرموده امیرالمومنین علیه السلام گرفتار هوا و هوس نبوده و بر هوای نفس امیر باشد.

هر کس که خواهان علم و حکمت و اسرار شریعت و تقرب به خداوند متعال است باید از طریق اهل بیت علیهم السلام وارد عمل شود و اگر کسی از غیر این مسیر وارد شود و توشه ای برگیرد کار او سرقت است و به او سارق می گویند نه عالم و فرزانه

آن حضرت فرمود: كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ [عِنْدَ] هَوَى أَمِیرٍ ؛ چه بسیار عقلهایی که در بند هوای نفسی شده اند که بر آن عقل حکومت می کند و بر اساس خواسته نفس فکر کرده و تصمیم می گیرد. (3)

در ادامه همین بحث امام حسن عسکری علیه السلام به نقش حیاتی اهل بیت علیهم السلام در فهم دین می پردازد و می نویسد:

لَوْ لَا مُحَمَّدٌ ص وَ الْأَوْصِیَاءُ مِنْ وُلْدِهِ لَكُنْتُمْ حَیَارَى كَالْبَهَائِمِ لَا تَعْرِفُونَ فَرْضاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ هَلْ تُدْخَلُ مَدِینَةٌ إِلَّا مِنْ بَابِهَا ؛ اگر رسول خدا و اوصیاء او علیهم صلوات الله نبودند که کلام خدا و شرح و توضیح آن را به شما مردم برسانند بی تردید احدی از شما به ذره ای از احکام و دستورات دست پیدا نمی کردید و از آن سر در نمی آوردید.

آنگاه برای اثبات این سخن مهم از همان تمثیل شهر و دروازه آن استفاده کرده و می فرماید: همان گونه که جز از راه در نمی توان وارد شهر شد جز راه اهل بیت علیهم السلام هم نمی توان به احکام و معارف الهی دست پیدا کرد.

یک سوال مهم و پاسخ آن

سوال: معارفی که ادیان غیر اسلامی و حتی مذاهب غیر امامیه از آن خود می دانند و ادعا می کنند که از غیر طریق اهل بیت علیهم السلام به آن دست پیدا کرده اند با این روایات چگونه توجیه می شود؟

پاسخ: آنچه ایشان ادعا می کنند اگر معارف صرفا عقلی است که خارج از بحث است ؛ اما اگر معارف نقلی است یا گمان می کنند که به حقیقت دست یافته اند و در واقع ادعای کاذبی دارند و یا اگر مطابق واقع است همان حقیقتی است که اهل بیت علیهم السلام فرموده اند. با توجه به آن انحصاری که رسول خدا صلی الله علیه وآله بر آن تاکید کرد ؛ معلوم می شود که این مدعیان از راه دیگری خود را به داخل شهر علم رسانده اند و از گنجینه های درون آن با خود برده اند. و چون خود معترفند که از راه درب  (اهل بیت) وارد نشده اند پس معلوم می شود از راهی غیر مجاز به خزانه دستبرد زده اند و اکنون ادعای مالکیت می کنند.در روایت می خوانیم که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: أَنَا مَدِینَةُ الْجَنَّةِ وَ أَنْتَ بَابُهَا یَا عَلِیُّ، كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یَدْخُلُهَا مِنْ غَیْرِ بَابِهَا ؛ من شهر علمم و تو یا على دروازه آن هستى، دروغ گفته آن كسى كه گمان كرده از غیر دروازه آن مى‏تواند داخل شود. (4)

این روایت نشان می دهد که یا تنها راه مجاز برای ورود به این شهر اهل بیت علیهم السلام هستند اگر کسی بخواهد از غیر این راه وارد شود می تواند اما باید متوسل به راههای غیر مجاز شود و یا با یک انحصار شدیدتر اصلا این شهر راه ورودی جز اهل بیت علیهم السلام ندارد چه مجاز چه غیر مجاز.

مراد از «در» ، اهل بیت اند و منظور از «کلید» ، عقل انسان است که اگر این نباشد باز کردن در ورودی یعنی فهم روایات اهل بیت علیهم السلام هم ممکن نخواهد بود. البته این عقل ، عقلی است که به فرموده امیرالمومنین علیه السلام گرفتار هوا و هوس نبوده و بر هوای نفس امیر باشد

تعبیر زیبای مرحوم ملا صالح مازندرانی (شارح کافی)

مرحوم ملا صالح مازندارنی که گویا معنای اول را لحاظ کرده است با توجه به این روایت و روایت های دیگری که این جمله « فمن اراد المدینة فلیأت الباب‏ ؛ هر کس که بخواهد وارد این شهر شود باید از در آن وارد شود» (5) را هم دارد در شرح خود بر اصول کافی می نویسد: مراده أنّ من طلب العلم و الحكمة و أسرار الشریعة و التقرّب إلى اللّه فلیرجع إلى الأوصیاء و لیأت البیوت من أبوابها و لیتّق اللّه فانّ من أتاها من غیر بابها سمّی سارقا ؛ منظور رسول خدا ص از این روایت و نظیر آن این است: هر کس که خواهان علم و حکمت و اسرار شریعت و تقرب به خداوند متعال است باید از طریق اهل بیت علیهم السلام وارد عمل شود و اگر کسی از غیر این مسیر وارد شود و توشه ای برگیرد کار او سرقت است و به او سارق می گویند نه عالم و فرزانه.(6)

اگر معنای دوم را هم بگیریم باز سرقتی که ایشان می گویند و درست هم هست صدق می کند ؛ زیرا اگر راه دیگری برای ورود نباشد و کسی  بی آنکه از همین در وارد شود دارای آن معارف شده باشد معلوم می شود از کسی که رفته و تهیه کرده است به سرقت برده و الان ادعای مالکیت می کند.

پی نوشت:

1. امالی شیخ صدوق (ره) ص345

2. کافی ج1 ص 16

3. نهج البلاغه خ211

4. امالی شیخ طوسی (ره) ص 309

5. مستدرک حاکم ج3 ص 126

6. شرح الكافی (للمولى صالح المازندرانی) ج‏5  ص 207

 

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

پنج شنبه 17 بهمن 1392  10:27 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:پای درس امام حسن عسکری علیه السلام

امام حسن علیه السلام در ادامه نامه خود پس از آنکه ضرورت وجود و هدایتگری اهل بیت علیهم السلام را تبیین می کند به حق الهی آنها که خداوند متعال بر عهده مردم نهاده است اشاره می کند و می فرماید:

فَفَرَضَ عَلَیْكُمْ لِأَوْلِیَائِهِ حُقُوقاً أَمَرَكُمْ بِأَدَائِهَا ؛ خداوند ، حقوقى براى اولیاء خود بر شما واجب و شما را به اداى آن مأمور کرد.

توضیح: با توجه به جملات قبلی و بعدی این عبارت ، مراد حضرت از اولیاء الهی در این فراز همان اهل بیت علیهم السلام هستند و منظور از حقی که از آن نام می برد خمس یا همان سهم امامی است که در فقه مطرح است. هر چند ممکن است سایر حقوق امام نیز در اینجا قابل تطبیق باشد اما آنچه یقینی به نظر می رسد همین عنوان خمس است. که در واقع سهم مکتب است نه سهم شخصی. (برگرفته از درس تفسیر آیت الله جوادی آملی 29/11/1390)

آنگاه امام علیه السلام به ضرورت ادای این حقوق پرداخته و می فرماید:

لِیَحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَ أَمْوَالِكُمْ وَ مَآكِلِكُمْ وَ مَشَارِبِكُمْ ؛ تا آنچه از زنان و اموال و خوردنیها و نوشیدنهاى خود دارید، بر شما حلال باشد.

توضیح: بنا بر آنچه در احکام فقهی ثابت است کسی که خمس بر او واجب شد حق دخل و تصرف در آن اموالی که خمس به آنها تعلق گرفته ندارد (بر او حرام است) تا اینکه خمس (یک پنجم) آن را جدا کرده و بپردازد ؛ از آن به بعد است که می تواند در آن مال دخل و تصرف کند (بر او حلال است).

سپس امام علیه السلام ، این فاز از نامه را با دو آیه از آیات قرآن به پایان می برد و می نویسد:

قَالَ اللَّهُ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏ (1) وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَنْ یَبْخَلْ فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِیُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ (2) ؛ بگو مزدى از شما براى رسالتم ‏طلب نمی کنم ؛ مگر دوستی در حق نزدیكان (اهل بیتم) را و بدانید كه هر كه (در ادای این حقوق) بخل بورزد، در حق خودش بخل ورزیده و (بدانید که) خداوند بى‏نیاز است و شمایید كه نیازمندان درگاه اویید.

منظور از حقی که از آن نام می برد خمس یا همان سهم امامی است که در فقه مطرح است. هر چند ممکن است سایر حقوق امام نیز در اینجا قابل تطبیق باشد اما آنچه یقینی به نظر می رسد همین عنوان خمس است. که در واقع سهم مکتب است نه سهم شخصی

یک سوال مهم و پاسخ آن

مقدمه سوال: این سوال در واقع شبهه ای است که از سوی وهابی ها منتشر شده و قصد نهایی از آن هم روشن است ؛ حمله و تخریب معارف و احکامی که در شیعه هست و در وهابیت نیست. قبل از طرح سوال ذکر این نکته لازم است که در مذهب اهل سنت خمس تنها به غنایم جنگی تعلق می گیرد و این احکامی که شیعه با استناد به آیات و روایات برای خمس قائل است در مذهب آنها وجود ندارد.

سوال

یکی از وهابی های شیعه ستیز در سایت خود پس از نقل این آیه قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى می نویسد: علمای شیعه بخشی از اموال مردم را به اسم خمس و سهم امام از آنها می گیرند و چنین کاری را واجب می دانند در حالی که قرآن با صراحت ، وجود چنین حقی را نفی می کند و می گوید ای پیامبر بگو که من اجری نمی خواهم جز مودت اهل بیتم.

پاسخ

این وهابی و نظیر او ، اساسا معنای خمس و سهم امام را نفهمیده اند و بر اساس فهم ناقص و نادرست خود چنین اشکالی را ساخته و مطرح می کنند. اینها باید بدانند که :

1. خمس یا همان یک پنجم درآمد (و هر آنچه خمس به آن تعلق می گیرد) از همان ابتدا به ملکیت فرد در نیامده است تا خواسته باشد بعدا آن را جدا کرده و پرداخت کند. آن یک پنجم یا همان 20% تنها به شکل موقت در اختیار او بوده است تا زمان پرداخت آن برسد. به عبارت دیگر از همان اول سود حاصله به صورت مشارکتی بوده است ؛ 80% آن را خدا ملک فرد قرار داده است و 20% آن را سهم امام . این اشکال وقتی وارد است و با آیه سازگاری ندارد که به مردم گفته شود: 20% از اموالی که شما مالک آن هستید را جدا کرده و به عنوان خمس یا سهم امام پرداخت کنید و حال اینکه ابدا اینطور نیست.

علمای شیعه بر اساس آیات و روایات حکم می کنند که فرد مالی که از همان ابتدا مال او نبوده و بر اساس آیات و روایات سهم امام بوده است را در موعد مشخصی (سر سال خمسی) به صاحب آن (امام زمان هر عصر) و یا در صورت عدم دسترسی به نماینده او پرداخت کند ؛ البته اگر تا آن وقت صرف امور زندگی او نشده است.

پرداخت خمس (سهم امام) هیچ تعارضی با آیه مورد نظر نداشته و آیه ؛ ناظر به دادن اجر از مال و ملک شخصی است ؛ در حالی که خمس نه از مال شخصی افراد است و نه به عنوان اجر و پاداش شخصی امام

2. خمس (سهم امام) ، مال شخص امام نیست ؛ بلکه مال شخصیت حقوقی اوست ؛ به تعبیر دیگر مال شخص نیست ، مال مکتب است که صرف اعتلای آن می شود (3) ؛ زیرا در آیه 47 سوره سبأ فرمود: قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ ؛ آنچه شما پرداخت می کنید سودش به خود شما می رسد ؛ اجر ما نیست ؛ اجر ما را فقط خدا می دهد و بس. (4)

بنابراین پرداخت خمس (سهم امام) هیچ تعارضی با آیه مورد نظر نداشته و آیه ؛ ناظر به دادن اجر از مال و ملک شخصی است ؛ در حالی که خمس نه از مال شخصی افراد است و نه به عنوان اجر و پاداش شخصی امام .

امتداد غدیر تا قیامت

در فرازهای پایانی این نامه ، امام حسن عسکری علیه السلام به اصلی مهم از اصول اعتقادات می پردازد. نکته بسیار مهمی که امام علیه السلام در بحث امامت و هدایت به آن اشاره می کند این است که رسالتی که در غدیر به دوش امیرالمومنین علیه السلام نهاده شد و به همگان اعلام گردید منحصر در آن حضرت نشده و تا آخرین امام و حجت بر حق را شامل می شود. این پیام مهم را می توان از این فراز نامه حضرت استنباط کرد که بعد از نوشتن آیه غدیر (الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِیناً) (5) می نویسد:

وَ لَوْ لَا مَا یُحِبُّ اللَّهُ مِنْ تَمَامِ النِّعْمَةِ مِنَ اللَّهِ عَلَیْكُمْ لَمَا رَأَیْتُمْ لِی خَطّاً وَ لَا سَمِعْتُمْ مِنِّی حَرْفا ؛ اگر خداوند دوست نمى‏داشت (و مشیّت نمى‏فرمود) كه نعمت الهى را بر شما تمام كند، از من خطّى نمى‏دیدید و حرفى نمى‏شنیدید.

یعنی جایگاه و نقش و ظیفه الآن من (امام حسن عسکری علیه السلام) دقیقا همان نقش و جایگاه و وظیفه ایست که امیرالمومنین علیه السلام در زمان خود و سایر ائمه علیهم السلام در عصر خویش داشتند و این یعنی امتداد غدیر و امامت تا قیامت.

پی نوشت:

1. آیه 23 سوره شوری

2. آیه 38 سوره محمد

3. نظیر همین کاری که امروز مراجع عظام تقلید با سهم امام می کنند که بارزترین آن صرف بخشی از این بودجه در تقویت حوزه های علمیه است.

4. بند ا و 2 برگرفته از سخنان حضرت آیت الله جوادی آملی است که در درس تفسیر (29/11/1390) بیان شده است.

5. آیه 5 سوره مائده

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

پنج شنبه 17 بهمن 1392  10:29 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها