الذین یومنون بالغیب
اعتقاد ماديگرا پيرامون غيب عالم
يك تذكر كوتاهي پيرامون اعتقاد ماديگرا و غيب عالم عرض ميكنم: و آن اينست كه گفتيم اشتباه ماديگرا كه به غيب عالم اعتقادي ندارند. در اين است كه، آنچه را بايد بگويد نميدانم نفي ميكند نه اينكه دليلي براي دوطرفش ندارد، بلكه دليلي براي اثبات آن دارد. يعني مثلاً مصداق اتم غيب عالم وجود خداست كه غيبالغيوب است و بديهي است كه براي اثبات وجود خدا براهين آشكار و روشني مثل آفتاب هست كه اگر كسي، اصل وجود غيب را در نفس خودش قبول كرده باشد، خيلي راحت ميتواند اين استدلال را پيدا كند، تا چه برسد به اينكه ديگري پيدا كرده باشد و او نپذيرد.
بنابراين: نميشود گفت طرفينش را نميتواند اثبات يا نفي كند. بله اثبات ميتواند بكند، اما نفي نميتواند بكند، لذا اگر بپرسند شما به چه دليلي ميگوئيد خدا نيست؟ هيچ دليلي ندارد و جوابش لاادري، يعني نميدانم است. او با ابزار و آلات و وسايل كشف مادي، يعني همين آزمايشگاه و چاقوي جراحي و ميكروسكوپ و تلسكوپ و با اين وسائل در دايرهي محدود ماده نتوانسته است خدا را بشناسد و چيزي پيدا كند كه به او بشود گفت خدا، ولذا نميتواند بگويد خدا وجود ندارد، بلكه ميتواند بگويد من نميدانم و اين هم ميشود شك. اين آتيتيسم (بيخدائي) كشورهاي ماركسيستي كه حتي شوروي موزهاي بنام آتيتيسم داشت، ميخواست از طريق موزه نفي خدا را ثابت كند! كه خيلي حرف بيمنطق و بياستدلالي است.
شما نهايت چيزي را كه ميتوانيد بگوئيد اين است كه در وجود خدا شك داشته باشيد و بگوئيد برهان وجود خدا براي من خدا را ثابت نكرده: و همانطور كه قرآن ميگويد: انهم الايظنون و انهم الايخرصون اينها فقط شك دارند و نميتوانند در نفي خدا ادعاي علم بكنند كه اين را گفتيم و در مورد انفاق هم كه گفتيم اثر يقيني و اثر مشكوك، نبايد ما آن اثر مشكوك را كم جلوه بدهيم. همهي اين خيريههاي دنيا و همهي اين كارهايي كه مردم پول انفاق ميكنند و حجمش هم حجم عظيمي است، وصيت ميكنند، ارث ميگذارند براي فقرا، كه در همهي دنيا معمول است و از مسلمان و مسيحي و ساير اديان حجم عظيمي براي انفاق انجام ميدهند همهي اينها بخاطر آن اثري است كه ما ميگوئيم مشكوك است و اين اثر را نبايد دستكم گرفت، منتها ما بالاتر از اين، ميخواهيم بگوئيم علاوه بر اين اثر مشكوكي كه شما حالا بالاخره پول را داخل صندوق ميريزي، خوت كه نميبيني به جايش رسيده يا نه، يا اگر به دست فقير ميدهي نميداني در رفع نياز واقعياش مصرف كرد يا نه كه تو را خوشحال يا متأثر كرده باشد. اما در قبال اين: يك اثري بالاتر و قطعيتر و فوريتر وجود دارد، و آن، اثري است كه در نفس تو ميگذرد، يعني دل ميكني از اين چيزي كه داري آن را انفاق ميكني، و اين گذشتن يك سود بزرگي است كه به تو ميرسد جيبت خالي ميشود، اما چيزي بر وجود تو افزوده ميشودكه آن چيز، گذشت است و قدرت بر گذشت يك چيز عظيمي است كه همه كس اين قدرت را ندارند و بعضي هم كمي از آن را دارند. اين كساني كه قدرت در آنها به حدي ميرسد كه جان خودشان را حاضرند در راه خدا قرباني كنند، يعني شهداء، اينها پرواز ميكنند. يك جوان شانزده هفده سالهي مجاهد فيسبيلالله در آن سالهاي استثنائي جنگ واقعاً يك برقي بود كه در تاريخ زد و تمام شد و آن آثار عظيمي داشت. يك جوان مينشست يك وصيت مينوشت كه وقتي من اين وصيتنامهها را ميديدم مثل اينكه يك عارف بزرگ آنرا نوشته، گاهي كه ما اين كتابها و اين نوشتههاي بزرگ عرفا را نگاه ميكرديم رنگ و بوي سخن اين شهداء رنگ و بوي سخن آن عرفاي واصل را داشت، در حالي كه من يقين دارم اينها اسم آن كتابها را هم نشنيدهاند و آن مطالب را از زبان هيچكس نشنيدند، بلكه جوشش درون خود اوست و شكوفايي آن گل وجود بنيآدم و آن حقيقت انسانيت است كه با ايثار تحقق پيدا ميكند.
من وقتي به اين خاطرات نگاه ميكردم، ميديدم از روزي كه مثلاً از تهران رفته و شروع به نوشتن خاطرات كرده، اول يك آدم عادي است، منتها احساسات او را كشيده به طرف جبهه و از خاطرهاش ميشود فهميد 10، 20 روز به شب عمليات مانده ناگهان عوض شده و اصلاً در لحن كلام، و نوشتن يك نوري و يك طپشي وجود دارد كه اين همان ايثار است.يعني خودش را آماده كرده ودارد ميرودجلو وميدرخشد. بهمين اندازه هم شما آن پولي را كه از جيب خودتان در ميآوريد،يا آن لباس وتنپوش خودتان را به يكي ميدهيد،و به هر حال آن چيزي كه متعلق به شماست و آن تعلق و پيوندرا از خودتان ميبريد اثر فوقالعادهاي دارد.و اما آيه بعد:والذين يؤمنون بما انزل اليك و ما انزل من قبلك ترجمهاش را قبلاً گفتيم: و آنان كه به هر آنچه بر تو فرو فرستاده شدهاست ايمان ميآورند و به هر آنچه پيش از تو.
|