0

نوستالژی دوران کودکی شما چه بود؟

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نوستالژی دوران کودکی شما چه بود؟

یادش بخیر چه هیجانی داشت روزی که قرار بود زنگ آخر به خاطر جلسه معلما زود تعطیل بشیم

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 28 بهمن 1392  7:45 PM
تشکرات از این پست
amin_j tahmores saeedakh sayyed13737373 khodaeem1 papeli
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نوستالژی دوران کودکی شما چه بود؟

زﻧﮓ آﺧﺮ ﮐﻪ میشد ﮐﯿﻒ و ﮐﻮﻟﻪ رو ﻣﯿﻨﺪاﺧﺘﯿﻢ رو دوﺷﻤﻮن و ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮدﯾﻢ زﻧﮓ ﺑﺨﻮرﻩ ﺗﺎ اوﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮی ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ از ﮐﻼس ﻣﯿﺪوﻩ ﺑﯿﺮون !

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 28 بهمن 1392  7:46 PM
تشکرات از این پست
amin_j tahmores saeedakh sayyed13737373 khodaeem1 papeli
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نوستالژی دوران کودکی شما چه بود؟

به افتخار اون نسلی که ظهرها به زور میخوابوندنشون تا خرابکاری نکنن اما حالا باید ظهر به زور بیدارشون کنن …

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 28 بهمن 1392  7:47 PM
تشکرات از این پست
tahmores saeedakh sayyed13737373 khodaeem1 papeli
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نوستالژی دوران کودکی شما چه بود؟

دهه شصت :
یعنی شیفت صبح مدرسه آخر حال و شیفت بعد از ظهر ضدحال
یعنی عشق زنگ ورزش و با زیرشلواری مدرسه رفتن
یعنی بخاری نفتی و مکافات روشن کردنش
یعنی از این تمبر کوچیکا بسته ای ۱۰تا تک تومن
یعنی بوی نارنگی و سیب قاچ شده توی کیف
یعنی بستنی خوردن و تکرار “بستنیش خوشمزه تره مامان !”
یعنی صف طولانی شیر ، از اون شیشه ای ها که خامه اولشو با انگشت پاک می کردیم !
یعنی صدآفرین ، هزار آفرین ، کارت تلاش
یعنی زنگای اول ریاضی ، زنگای آخر انشا و تعلیمات مدنی
یعنی از این بستنی توپیا که شکل زی زی گولو بود
یعنی مشق شب نوشتن فقط با دوتا مداد : سیاه و قرمز
یعنی تلویزیون سیاه و سفید که فقط دوتا کانال می گیره
یعنی بوی رب گوجه همسایه توی حیاط ، لواشک پهن کرده تو سینی و سفره رو پشت بوم
یعنی کلاسی ۴۵نفر هر نیمکت سه نفر
یعنی میکرو ، سگا ، آتاری کرایه کردن ساعتی ۲۰تومن
یعنی دوست داشتن ، دوست داشته شدن ، صفا ، صمیمیت ، عشق …

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

چهارشنبه 7 اسفند 1392  3:14 PM
تشکرات از این پست
amin_j saeedakh sayyed13737373 khodaeem1 papeli
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نوستالژی دوران کودکی شما چه بود؟

دلبسته به سکه های قلک بودیم
دنبال بهانه های کوچک بودیم
رویای بزرگتر شدن خوب نبود
ای کاش تمام عمر کودک بودیم

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

چهارشنبه 7 اسفند 1392  3:26 PM
تشکرات از این پست
amin_j saeedakh sayyed13737373 khodaeem1 papeli
amin_j
amin_j
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 17
محل سکونت : استان

پاسخ به:نوستالژی دوران کودکی شما چه بود؟

سلام وای اینا را خوندم گریم گرفت.cryingbroken heartheartcryingindecisionsmiley. یاد همشون بخیر. ای کاش دوباره اون دوران برمی گشت!!!!

اللهم صلی علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک و عجل اللهم فی فرج مولانا صاحب الزمان

چهارشنبه 7 اسفند 1392  4:45 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh saeedakh sayyed13737373 khodaeem1
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نوستالژی دوران کودکی شما چه بود؟

یادش بخیر...
وقتی می خواستیم از مدرسه بیایم خونه
گچ های تخته سیارو کش می رفتم و تو راه رو در و دیوار همین جورخط می کشیدیم و میومدیم...
کودکیم...!!!
کجا ماندی؟؟

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

پنج شنبه 8 اسفند 1392  11:53 PM
تشکرات از این پست
nargesi saeedakh sayyed13737373 papeli
nargesi
nargesi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 3783
محل سکونت : ...

پاسخ به:نوستالژی دوران کودکی شما چه بود؟

دانش آموزای الان چه میفهمن سختی چیه!!
ما یه نمونه ش دهنمون صاف میشد از بس دفتر خط کشی میکردیم!
یه خطه؛دو خطه؛ یه طرفه؛ دوطرفه :|
الان بچه هه دفتر میخره؛از قبل توش مشقاشم نوشته شده
wink

جمعه 9 اسفند 1392  10:48 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh saeedakh sayyed13737373 khodaeem1 papeli
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نوستالژی دوران کودکی شما چه بود؟

سلامتی نسلی که:
می دونست پلنگ صورتی، صورتیه
اما خاکستری تماشاش می کرد

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 12 اسفند 1392  11:39 AM
تشکرات از این پست
saeedakh sayyed13737373 khodaeem1 papeli
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نوستالژی دوران کودکی شما چه بود؟

شما یادتون نمیاد یه زمان میرفتیم یه ده تا نون بگیریم
می رسیدیم داخل کوچه بچه ها حمله می کردن رو نونا
به زور سه تا و نصفی میرسوندیم خونه
انگار از کوچه ها سومالی رد شده بودیم
خونه میگفتن خودت سالمی؟؟ یادش بخیر...!

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 12 اسفند 1392  11:41 AM
تشکرات از این پست
saeedakh sayyed13737373 khodaeem1 papeli
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نوستالژی دوران کودکی شما چه بود؟

شما یادتون نمیاد: بچه بودیم سوارماشین می شدیم سرعت گیرای کابل برق که قرمز رنگ بود تا می دیدیم فکر می کردیم توپن یکی شوت زده گیر کرده به کابلا

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 12 اسفند 1392  11:42 AM
تشکرات از این پست
saeedakh sayyed13737373 khodaeem1 papeli
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نوستالژی دوران کودکی شما چه بود؟

یادتونه روز آخر مدرسه قبل عید بهمون پیک نوروزی میدادند با اون بوی نوی کاغذ؟ روز اول عید همه نقاشی ها شو رنگ میکردیم و لطیفه هارم میخوندیم اما تمرینا رو میذاشتیم بعد عید یکی واسمون حل میکرد میبردیم؟

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 19 اسفند 1392  4:15 PM
تشکرات از این پست
saeedakh sayyed13737373 papeli
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نوستالژی دوران کودکی شما چه بود؟

آقا یه سوالیه که از بچگی تا حالا ذهن منو درگیر خودش کرده
دستمال قدرت داداش کایکو چرا همیشه تو جیب میتیکومان بود؟
چرا تو جیب خودش نبود؟
تازه علامت میتیکومان هم تو جیب تسوکه بود!
خب هر کس وسایل خودش رو نگه می داشت!

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 19 اسفند 1392  4:17 PM
تشکرات از این پست
saeedakh sayyed13737373 papeli
ke2014
ke2014
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اسفند 1392 
تعداد پست ها : 535

پاسخ به:نوستالژی دوران کودکی شما چه بود؟

یاد اون شیر های شیشه ای بخر. بخصوص شیر کاکائوهاش.

جمعه 23 اسفند 1392  6:23 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh saeedakh sayyed13737373
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نوستالژی دوران کودکی شما چه بود؟

شاید ما به سرعت ازبچگیمون دور شدیم
کوچیک که بودیم چه دلهای بزرگی داشتیم؛
حالا که بزرگیم با چه دلهای کوچیکی
کاش دلامون به بزرگی بچگی بود
کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم
کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود
کاش قلب ها در چهره بود
حالا اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمه و ما به همین سکوت دل خوش کرده ایم
اما یک سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست
سکوتی رو که یک نفر بفهمه بهتر از هزار فریادیست که هیچ کس نفهمه
سکوتی که سرشار از ناگفته هاست
ناگفته هایی که گفتنش یک درد و نگفتنش هزاران درد داره
دنیا رو ببین !
بچه بودیم بارون همیشه از آسمون می اومد؛
حالا بارون از چشمامون میاد!
بچه بودیم همه چشم های خیسمون رو می دیدند؛
بزرگ شدیم هیچ کس نمی بینه
بچه بودیم توی جمع گریه می کردیم؛
بزرگ شدیم توی خلوت
بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست؛
بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه
بچه بودیم آرزومون بزرگ شدن بود؛
بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم
بچه بودیم همه رو به اندازه 10 تا دوست داشتیم؛
بزرگ که شدیم بعضی ها رو اصلا دوست نداریم، بعضی ها رو کم و بعضی ها رو بی نهایت.
بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم، همه یکسان بودند؛
بزرگ که شدیم قضاوت های درست و غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه.
کاش هنوزم همه رو به اندازه همون بچگی 10 تا دوست داشتیم.
بچه که بودیم اگه با کسی دعوا می کردیم یک ساعت بعد یادمون می رفت؛
بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سال ها یادمون میمونه و آشتی نمی کنیم
بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدیم؛
بزرگ که شدیم حتی 100 تا کلاف نخ هم سرگرممون نمی کنه
بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن یک چیز کوچیک بود؛
بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزهاست
بچه بودیم درد دلها رو به ناله ای می گفتیم همه می فهمیدند؛
بزرگ شدیم درد دل رو به صد زبان می گیم... هیچ کس نمی فهمه
بچه که بودیم تو بازی هامون همه اش ادای بزرگترها رو در می آوردیم؛
بزرگ که شدیم همه اش تو خیالمون بر می گردیم به بچگی
بچه که بودیم بچه بودیم؛

بزرگ که شدیم بزرگ که نشدیم هیچ، دیگه همون بچهه هم نیستیم !
ای کاش بزرگیمون هم با همون صفت های خوب و پاک بچگی ادامه می یافت

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 4 فروردین 1393  4:20 PM
تشکرات از این پست
saeedakh sayyed13737373 papeli
دسترسی سریع به انجمن ها