فيروز دولتآبادى
جستجو براى شناسائى دلايل اين تقابل كه حتى در نظام دو قطبى - توسط دو بلوك رقيب - شاهد آن نبودهايم، دليل اجماع دو قطب قدرت براى شكست و نابودى انقلاب اسلامى، و اينكه چرا روح حماسى انقلاب اسلامى همچنان روبه عروج و عزت باقى مانده و تمناى صدور آن از درون و بيرون پا برجاست، به اضافه تهاجم جديدى كه عليه انقلاب اسلامى توسط دوستان نادان و دشمنان دانا آغاز گرديده است.انگيزه نوشتن اين سطور مىباشند. بحث صدور انقلاب اسلامى از لحظه ورود حضرت امام (ره) به پاريس و اوجگيرى نهضت مقدس مردم ايران در كانون توجهات جامعه جهانى قرار گرفت و اولين پرسشها در اين باب توسط نهادهاى سياسى غرب و قبل از پيروزى انقلاب اسلامى مطرح گرديدهاند، دلايل امر نيز روشن بوده است. زيرا انقلاب اسلامى ايران يكبار ديگر پس از جنگهاى صليبى، اسلام و ارزشهاى متعالى آنرا مبناى هويت و حركت مجدد مسلمانها قرار مىداد. و اگر جنگهاى صليبى با آزادسازى سرزمينهاى غصب شده عملا خاتمه يافت انقلاب اسلامى به دليل وقوع در استراتژيكترين منطقه جهان و در مهمترين كشور اين منطقه و با شورانگيزترين شعائر و وحدت بخش ترين ايدئولوژى و با بىشمارترين مخاطبين و در گستردهترين جغرافيا و با شديدترين تمنا و تمايل براى توسعه و صدور - از درون و بيرون - براى تغيير مبانى نظام بينالملل و بالتبع تغيير ساختار آن - نظام دو قطبى - مواجه بود، به همين دليل موج مقابله با مقوله صدور انقلاب اسلامى قبل از پيروزى نهائى آن در 22 بهمن 1357 آغاز گرديد. البته پاسخ حضرت امام (ره) نيز روشن و صريح بود. "نهضت مقدس ايران نهضت اسلامى است و از اين جهتبديهى است كه همه مسلمين جهان تحت تاثير آن قرار مىگيرند." (1)
با پيروزى انقلاب اسلامى و تشكيل دولتبحث صدور انقلاب به يكى ا زاصلىترين و جذابترين موضوعات جامعه انقلابى ايران تبديل گرديد. برداشتهاى اوليه نزد دوستان و دشمنان يكسان بود، انقلاب اسلامى همچون ساير انقلابهاى دنيا بايد يكى از سه ديدگاه ذيل را انتخاب نمايد:
الف - ديدگاه راديكال. در اين ديدگاه منافع ملى با منافع آرمانى يكسان فرض مىشود و هر نوع نرمش در برابر نظام بينالمللى مطرود و براندازى نظامهاى مخالف در اولويتخط حماسى صدور انقلاب قرار مىگيرد.
ب - ديدگاه فرصت طلبانه. طرفداران اين ديدگاه منافع ملى را اصل و منافع آرمانى را فرع بر آن مىدانند. تكيهگاه اصلى را بر بازسازى ملى و كوشش براى صدور انقلاب را غير منطقى و موكول به اقتضاء شرايط بينالملى مىدانند.
ج - ديدگاه محافظهكارانه. اين گروه منافع آرمانى را فاقد وجاهتبينالمللى دانسته و تنها منافع ملى را به رسميت مىشناسند اين ديدگاه هر گونه فعاليتى را براى صدور انقلاب عملى نادرست و موجب برانگيختن حساسيت منفى جامعه جهانى بر عليه منافع ملى مىداند. لكن بنيانگذار جمهورى اسلامى در ايران، علىرغم تاكيد دائمى بر خدشه ناپذير بودن اصل صدور انقلاب به نفى و طرد هر سه ديدگاه پرداختهاند، دلايل حضرت امام را مىتوان به شرح ذيل دستهبندى نمود:
الف - دلايل مكتبى: هر سه ديدگاه از صدور انقلاب كسب قدرت را هدف دارند، حال آنكه در باور حضرت امام هدف از صدور انقلاب انجام تكليف براى ترويج اسلام است نه كسب قدرت.
ج - دلايل جامعهشناختى: از ديد حضرت امام صدور انقلاب بايد نتيجه كار مشترك و موكول به خواست توام با كوشش خود مردم باشد. در صورتى كه هر سه ديدگاه حركتهاى زورمدارانه كه مستلزم اخذ تصميم و اقدام بجاى ملتها است را در دستور كار دارند.
د - دلايل سياسى: هر سه ديدگاه به صدور انقلاب نگاه ابزارى دارند، حال آنكه حضرت امام آن را يكى از اصول سياستخارجى در اسلام مىدانند.
مزيد بر دلايل فوق بايد توجه داشت كه حضرت امام در زمان نفى و طرد هر يك از سه ديدگاه مطروحه لحن و نحوه استدلال بخصوصى داشتهاند كه مبين دقت و توجه ايشان به جبهه خودى و بيگانه نيز مىباشد.
ايشان در پاسخ به گروه اول - ديدگاه راديكال - كه توجيه قدرتمند خود را از عبارت زيباى ايشان "اسلام مرزى نمىشناسد" (2) گرفته بودند، با لحنى آمرانه و ارشادى مىفرمايند: "ما كه مىگوئيم بايد انقلاب به همه جا صادر بشود. اين معنى غلط را از او برداشت نكنند كه ما مىخواهيم كشورگشائى كنيم. ما همه كشورهاى اسلامى را از خودمان مىدانيم. همه كشورها بايد در جاى خودشان باشند." (3) علت طرد اين ديدگاه توسط حضرت امام (ره) آن است كه طرفداران اين نظريه به دليل روح حماسى، قدرت دشمن را ناديده و يا كم ارزيابى مىكنند و به دليل عدم موفقيتبه ماجراجوئى و نهايتا به شكست تن خواهند داد. لحن ايشان در نفى و طرد ديدگاه دوم - فرصت طلبانه - هشدار دهنده است: "مسائل اقتصادى و مادى اگر لحظهاى مسئولين را از وظيفهاى كه بر عهده دارند منصرف كند. خطرى بزرگ و خيانتى سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت اسلامى تمام سعى و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنمايد، ولى اين بدان معنى نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهانى است منصرف كند." (4) به باور حضرت امام طرفداران اين ديدگاه با اضافه ارزيابى نمودن نظام سلطه، فرصت طلبى را مشى سياستخود قرار خواهند داد و استفاده از زور - قدرت ظالمانه - را براى حفظ دستاوردهاى محدود و مقطعى - اگر دستاوردى را تصور كنيم - مجاز خواهند دانست و در نهايتيا شكستخورده يا بدتر از شكستبه همان قدرتى تبديل مىشوند كه براى براندازى آن قيام كرده بودند.
لكن لحن پاسخ ايشان به گروه سوم - ديدگاه محافظهكارانه - قاطع و كوبنده است "ما انقلابمان را به تمام جهان صادر مىكنيم". (5)
از منظر امام ا ين ديدگاه كه خاستگاهى ملىگرايانه - ناسيوناليستى - دارد ضمن آنكه از فضاى پيرامونى غافل و موجبات محاصره و اضمحلال انقلاب را فراهم مىنمايد، اساسا ديدگاهى ضد (غير) اسلامى است زيرا نسبتبه اولين وظيفه دولت اسلامى يا هر فرد مسلمان كه نشر و تبليغ اسلام در جهان است موضعى منفى دارد، وظيفهاى كه مسلمانان در ضعيفترين شرايط سياسى و اجتماعى خود و در زمان دور بودن از قدرت از آن دست نكشيدند، و جهاد مستمر حضرت امام در اين رابطه نزديك به هفتاد سال قدمت دارد.
آنچه از بررسى مواضع حضرت امام در نفى و طرد سه ديدگاه فوق مسلم است، تلاش ايشان براى بنيانگذارى روش و شيوه جديدى براى صدور انقلاب (اسلامى) است. زيرا شكست هر سه ديدگاه، مبين وجود روشهاى مقابله با آنها در ادبيات سياسى غرب و نظامهاى استعمارى پيشرفته و سازمانهاى جاسوسى با سابقهاش مىباشد و امام با طرد آنها و جايگزينى روش جديدى براى صدور انقلاب نيروى بازدارندگى غرب در اين مقوله را زمينگير، سردرگم و ناتوان ساخت. به گونهاى كه يكى از مناديان ديدگاه سوم كه هم سابقه زندگى طولانى در غرب و هم ارتباطات وسيعى با محافل اين كشورها دارد، به شكل ناشيانهاى ضمن منحوس دانستن واژه"صدور انقلاب" (6) در محاوره بينالمللى دلايل مخالفتخود و جريان همفكرش را با صدور انقلاب چنين بيان مىكند. " انقلاب كالا نيست كه در كولهپشتىهاى انقلابىهاى ايران بشود به دنيا صادرش كرد". (7) ترديدى نيست كهانديشه صدور انقلاب در كولهپشتى متعلق به هيچيك از مسئولين و انقلابيون جمهورى اسلامى ايران نبوده و نيست. زيرا كسانى كه فكر مىكنند انقلاب كالائى است كه در كوله پشتى قابل صدور باشد هماناندازه احمقند كه كسانى بخواهند با همين انگ و بر چسب از صدور انقلاب جلوگيرى كنند، على ايحال از ديدگاه حضرت امام اعتقاد به اسلام و ارزشهاى متعالى آن مترادف با احساس مسئوليت دائمى نسبتبه سرنوشت كليه انسانهاست، در اين ديدگاه همانگونه كه ناديده انگاشتن مرزها نتيجهاى جز ماجراجوئى و شكست در پى ندارد، بستن مرزها و اسير شدن در قيوداتى نظير رشد و توسعه ملى بدون توجه به سرنوشتساير ملتها كارى عبث و بيهوده است و نمىتوان الگوى مناسبى براى ملتها گرديد مگر آنكه در قبال مسائل و معضلات آنها احساس مسئوليت دائمى داشت و به نداى مظلوميت آنها پاسخ داد. به بارو حضرت امام اشاعه پيام رهايى بخش و عزت آفرين انقلاب اسلامى د رعصر ارتباطات موكول به اجازه نشر ا ز جانب مخالفان نيست، بويژه اگر اين انقلاب بر عليه درد و رنج مشترك همه انسانها باشد، حضرت امام، انقلاب اسلامى را الگوى ارزشهاى مطلوب مردم تحتستم مىدانستند و معتقد بودند انقلاب اسلامى از آن جهت كه معرف آرمانهاى مردم محروم و مسلمانان مظلوم است، مورد پذيرش آنان قرار خواهد گرفت و مشى خود را بر نفى ظلم و ظلمپذيرى، نفى سلطه و سلطهگرى و نفى سكوت و برخورد انفعالى قرار دادند. ايشان بدينسان انقلاب اسلامى را نه به عنوان يك آرمان و آرزوى دست نيافتنى بلكه به عنوان يك امر عملى و تحقق پذير به دنيا صادر كردند. بهتر آن است كه خاتمه اين فصل را مزين به كلمات هميشه جاويد آن حضرت كنيم و شاهد كوشش خستگى ناپذير ايشان از قبل از پيروزى انقلاب اسلامى تا آخرين روزهاى حيات مباركشان درباره همين تكليف الهى - صدور انقلاب - باشيم. و در اين رابطه، مخاطبين انقلاب اسلامى و مفاهيم قابل صدور آن را به شمارهاى ديگر واگذا رنمائيم.
"نهضت مقدس ايران، نهضت اسلامى است. از اين جهتبديهى است كه همه مسلمين جهان تحت تاثير آن قرار مىگيرند." (8) (10/10/1357)
"ما انقلابمان را به جهان صادر مىكنيم. چرا كه انقلاب ما اسلامى است. و تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله (ص) بر تمام جهان طنين نيفكند مبارزه هست و تا مبارزه در هر كجاى جهان عليه مستكبرين هست ما هستيم." (9) (22/11/58)
"ما بايد در صدرو انقلابمان به جهان كوششم كنيم و تفكر اينكه ما انقلابمان را صادر نمىكنيم كنار بگذاريم زيرا اسلام بين كشورهاى مسلمان فرقى قائل نمىباشد و پشتيبان تمام مستضعفين جهان است. از طرفى ديگر تمام قدرتها و ابرقدرتها كمر به نابودى مان بستهاند و اگر ما در بسته بمانيم قطعا با شكست مواجه خواهيم شد. ما بايد حسابمان را صريحا با قدرتها و ابرقدرتها يكسره كنيم و به آنها نشان دهيم كه با تمام گرفتاريهاى مشقتبارى كه داريم با جهان برخورد مكتبى مىنمائيم." (10) (1/1/59)
"ما امروز دورنماى صدور انقلاب اسلامى را در جهان مستضعفان و مظلومان بيش از پيش مىبينيم." (11) (15/2/62)
"اسلام صادر شد در سرتاسر دنيا، از اين سياههاى عزيزى كه در امريكا هستند و تا افريقا و تا شوروى و همه جا، نور اسلام تابيده است و توجه مردم به اسلام شده است. و مقصود ما از صدور انقلاب همين بود و تحقق پيدا كرد و انشاءالله اسلام در همهجا غلبه بر كفر پيدا خواهد كرد." (12) (4/2/64)
"عطر خونهاى پاك شهداى عزيز ما، در تمامى جهان پيچيده و اثرات آن را در اقصى نقاط عالم مشاهده مىكنيم. حماسه مردم فلسطين يك پديده تصادفى نيست، آيا دنيا تصور مىكند كه اين حماسه را چه كسانى سرودهاند و هم اكنون مردم فلسطين به چه آرمانى تكيه كردهاند كه بىمحابا و با دستخالى در برابر حملات وحشيانه صهيونيستها مقاومت مىكنند؟ آيا تنها آواى وطنگرايى است كه از وجود آنان دنيايى از صلابت آفريده است؟ آيا از درختسياستبازان خود فروخته است كه بر دامن فلسطينيان ميوه استقامت و زيتون نور و اميد مىريزد؟ اگر اين چنين بود، اينها كه سالهاست در كنار فلسطينيان و به نام ملت فلسطين نان خوردهاند! شكى نيست كه اين آواى الله اكبر است، اين همان فرياد ملت ماست كه در ايران شاه را و در بيتالمقدس غاصبين را به نوميدى كشاند. و اين تحقق همان شعار برائت است كه ملت فلسطين در تظاهرات حج، دوشادوش خواهران و برادران ايرانى خود فرياد رساى آزادى قدس را سر داد و مرگ بر آمريكا، شوروى و اسرائيل گفت، و بر همان بستر شهادتى كه خون عزيزان ما بر آن ريخته شد، او نيز نثار خون نمود و به رسم شهادت آرميد. آرى، فلسطينى راه گم كرده خود را از راه برائت ما يافت و ديديم كه در اين مبارزه چطور حصارهاى آهنين فرو ريخت و چگونه خون بر شمشير و ايمان بر كفر و فرياد بر گلوله پيروز شد و چطور خواب بنىاسرائيل در تصرف از نيل تا فرات آشفته گشت، و دوباره كوكب دريه فلسطين از شجره مباركه لاشرقيه و لاغربيه ما برافروخت. و امروز به همان گونه كه فعاليتهاى وسيعى در سراسر جهان براى به سازش كشيدن ما به كفر و شرك در جريان است، براى خاموش كردن شعلههاى خشم ملت مسلمان فلسطين نيز به همان شكل ادامه دارد و اين تنها يك نمونه از پيشرفت انقلاب است. و حال آن كه معتقدين به اصول انقلاب اسلامى ما در سراسر جهان رو به فزونى نهاده است و ما اينها را سرمايههاى بالقوه انقلاب خود تلقى مىكنيم، و هم آنهايى كه با مركب خون طومار حمايت از ما را امضا مىكنند و با سرو جان دعوت انقلاب را لبيك مىگويند و به يارى خداوند كنترل همه جهان را به دستخواهند گرفت.
امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار و جنگ پابرهنهها و مرفهين بىدرد شروع شده است. و من دست و بازوى همه عزيزانى كه در سراسر جهان كولهبار مبارزه را بر دوش گرفتهاند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمين را نمودهاند، مىبوسم و سلام و درودهاى خالصانه خود را به همه غنچههاى آزادى و كمال نثار مىكنم و به ملت عزيز و دلاور ايران هم عرض مىكنم خداوند آثار و بركات معنويتشما را به جهان صادر نموده است، و قلبها و چشمان پر فروغ شما كانون حمايت از محرومان شده است، و شراره كينه انقلابىتان جهانخواران چپ و راست را به وحشتانداخته است." (13)
فهرست منابع
1. صدور انقلاب از ديدگاه امام خمينى - تبيان دفتر ششم چاپ اول تابستان 1374 ص25
2. همان صفحه 13
3. همان ص 59
4. همان ص 47
5. همان ص34
6و7. مصاحبه دكتر يزدى با مجله آبان شماره 50 و 49
8. صدور انقلاب از ديدگاه امام خمينى - ص25
9. همان ص34
10. همان ص35و34
11. همان ص92
12. همان ص 114
13. همان ص119و118
در اين مقاله از مقدمه ارزشمند جناب آقاى حميد انصارى بر "صدور انقلاب از ديدگاه امام خمينى" استفاده بىشمارى شده است و در جاى جاى مقاله عبارات و برداشتهائى از آن وجود دارد كه به علت كثرت استفاده از پىنوشتخوددارى شده است.