0

روز شمار وقایع انقلاب اسلامی

 
mfathi
mfathi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 915

روز شمار وقایع انقلاب اسلامی

دوازدهم بهمن 1357

گروهي‌ به ‌نام «سازمان كماندويي مبارزه در راه قانون اساسي» با دفتر خبرگزاري آسوشيتدپرس تماس گرفته و هشدار مي‌دهد كه اگر آيت‌الله خميني قصد داشته‌باشد از پاريس به سمت تهران پرواز كند، هواپيماي حامل ايشان را منهدم خواهند كرد. در پي اين تهديد‌ها، امام خمينی(س) به نزديكان و همراهان خود فرمودند: «من بيعت خود را از شما برمي‌دارم، ما به طرف كار بزرگي مي‌رويم. شما هم جانتان را به خطر نندازيد»

ايران در انتظار امام خمينی(س) غرق سرور است. مردم تهران به شوق ورود امام، خيابان‌ها را آب و جارو مي‌كنند، خط‌های سفيد وسط خيابان تا كيلومتر‌ها تميز شده و مردم مسير حركت امام را پر از گل كرده‌اند. ساعت نه و بيست و هفت دقيقه صبح، امام وارد خاك ايران شد.

 
سيزدهم بهمن 1357
بختيار در واكنش به استقبال عمومي مردم از ورود امام، پي‌درپي با انجام مصاحبه و صحبت در مورد برنامه‌های آتی خويش سعی در عادی جلوه‌دادن اوضاع دارد. مردم امام، چشم و گوش به مدرسه‌ی علوی دوخته‌اند. جمعيت مشتاق به ديدار اما آنقدر زياد هستند كه كوچه‌های اطراف مدرسه‌ی علوی مملو از آدم شده است. مردم پارچه‌های دست‌نويسی روی ديوار‌ها نصب كرده‌اند كه روی‌شان نوشته‌شده: «زيارت قبول، با يك بار زيارت امام اين توفيق را به ديگران هم بدهيد»
 
چهاردهم بهمن 1357
در تمام كشور مردم به اعتصاب عمومي دست زده‌اند. كاركنان ادارات و وزارتخانه‌های مختلف، وزيران و مديران دولت را به محل كار خود راه نمی‌دهند. جواد شهرستانی، شهردار وقت تهران، به ديدار امام مي‌رود و استعفانامه‌اش را به ايشان تسليم مي‌كند و البته دوباره از سوی امام شهردار مي‌شود. بختيار از انتشار اين خبر و احتمال اين‌كه سرمشق ديگر زير دستانش قرار گيرد به شدت مي‌ترسد و طي يك مصاحبه شروع به ناسزاگويی به جواد شهرستانی مي‌كند و ساير كارمندان و مسئولان دولت خويش را تهديد مي‌كند. با همه‌ی اين‌ها شهردار تهران، تنها كسي نبود كه به مدرسه‌ی علوی(محل سكونت امام) روی آورد.
 
پانزدهم بهمن 1357
بختيار تمام پايگاه‌هايش را از دست داده و همچنان با انجام مصاحبه‌هاي مختلف سعي در به رخ كشيدن قدرت خود دارد. محورهاي مورد تاكيد و تهديد او در مصاحبه‌ها اين‌ها هستند:
    - به آيت‌الله خميني اجازه تشكيل دولت موقت را نمي‌دهم.
    - كساني را كه جنگ داخلي راه بيندازند اعدام مي‌كنم.
    - تمام نظرات امام خميني را در لباس قانون تحقق مي‌بخشم.

امام در پاسخ تهديد‌هاي دولت فرمودند: «من بايد نصيحت كنم كه دولت غاصب كاري نكند كه مجبور شويم مردم را به جهاد دعوت كنيم. ما از ارتش مي‌خواهيم هر چه زودتر به ملت متصل شوند. آن‌ها فرزندان ما هستند. ما به آن‌ها محبت داريم...»
امام همچنين در سخنراني‌ها و ديدار‌هايشان با مردم اصول سياست‌هايشان را اين‌گونه بيان فرمودند: «تمام اتباع خارجي در ايران به صورت آزاد زندگي خواهند كرد. ما براي اقليت‌هاي مذهبي احترام قائل هستيم. نظر من راجع به راديو و تلويزيون و مطبوعات اين است كه در خدمت ملت باشند. دولت‌ها حق هيچ نظارت ندارند...»

 

شانزدهم بهمن 1357

ده‌ها خبرنگار داخلی و خارجی، گروه‌های مختلف مردم و جمعی از نزديكان امام در سالن مدرسه‌ی علوی اجتماع كرده‌اند. آيت‌الله هاشمی رفسنجانی حكم نخست‌وزيری مهندس مهدی بازرگان را قرائت مي‌كند. در حالي كه مردم هر لحظه به پيروزی نزديكشان اميدوارتر می‌شوند، جمعي از تيمساران ارتش در حال فراهم كردن مقدمات اجرای طرحی با حمايت مستقيم آمريكا برای دستگيری امام و كشتن مردم هستند.
اعضای شورای انقلاب، آيت‌الله دكتر بهشتی، آيت‌الله مطهری و مهندس بازرگان با تماس‌های مداوم با فرماندهان ارتش سعی مي‌كنند ارتش را بدون خونريزی، متحد ملت كنند. مردم با گل و اشك و شعار به استقبال ارتشيان مي‌روند.
 

هفدهم بهمن 1357

مردم در خيابان‌ها و در حمايت از دولت بازرگان تظاهرات مي‌كنند. شعارها عليه بختيار است، مردم بختيار را نمي‌خواهند. بختيار سعي دارد به مردم بفهماند در انجام وعده‌های خود كوشاست.
به همين منظور در جلسه‌ی مجلس حضور می‌يابد و نمايندگان در حضور بختيار طرح‌های انحلال ساواك و دستگيری نخست‌وزيران و وزيران دولت از سال 1341 تا آن سال كه متهم به سوء استفاده از قدرت بودند را تصويب مي‌كنند.
 
هجدهم بهمن 1357
امام خميني فرمان داده‌اند نام اشخاصي كه به نوعي به كشور و مردم خيانت كرده‌اند افشا شود. با تلاش مردم و متخصصين، فرستنده‌اي سيار در مدرسه‌ي علوي راه‌اندازي مي‌شود. اينجا تهران، كانال انقلاب!

 

نوزدهم بهمن 1357
بختيار دستور تيراندازی به سمت مردم را می‌دهد. در بعضي از نقاط كشور به سمت مردم تيراندازی مي‌شود. عده‌ي زيادي از همافران و افراد نيروي هوايي، با لباس‌های نظامي و در ميان شادی و حيرت مردم به اقامت‌گاه امام رفتند. امام خمينی در اين ديدار، خطاب به همافران فرمودند:
«همان‌طور كه گفتيد تا حالا در اطاعت طاغوت بوديد، حال به قرآن پيوستيد. قرآن حافظ شماست. اميدوارم با كمك شما بتوانيم در اينجا حكومت اسلامی را برقرار كنيم.»
 
بیستم بهمن 1357

پس از خبر ساعت 20، تصاويري از دوران اقامت امام خميني در پاريس از شبكه سراسري تلويزيون پخش شد. هم‌زمان با پخش تصوير امام خمينی، همافران نيروی هوايي در پادگان، فرياد «الله‌اكبر» سر دادند. شعار همافران در حمايت از امام خميني باعث خشم افسران و كاركنان ضد اطلاعات نيروي هوايي شد. اخطارهاي تند آنان به همافران، به درگيري و تيراندازي و ورود گارد شاهنشاهي منجر شد. با بالا گرفتن درگيری، مردم براي كمك به همافران ارتش وارد پادگان شدند اما لوله‌ی مسلسل گارد شاه به سمت مردم چرخيد و آن‌ها را هدف گلوله قرار داد. درگيری تا صبح ادامه داشت...

 

بیست و یکم بهمن 1357

ساعت 10 صبح اسلحه‌خانه‌ی نيروی هوايی به همت مردم و كمك همافران فتح شد.
ساعاتي بعد كلانتري‌هاي 9، 10، 11، 12، 16، 26 و كلانتري نارمك به دست مردم افتاد.
مردم تانك‌ها و نفربرها را به خيابان‌ها آوردند و به يكديگر روحيه مي‌دهند. فرمانداري نظامي كه دست‌پاچه شده‌است، در آخرين اعلاميه‌اش كه بارها از راديو پخش شد، ساعت منع عبور و مرور را چهار و نيم عصر اعلام كرد.
امام خميني در پاسخ به دستور فرمانداری پيامی به اين شرح صادر فرمودند: «اعلاميه‌ امروز حكومت نظامي، خدعه و خلاف شرع است؛ مردم به هيچ وجه به آن اعتنا نكنند، برادران و خواهران عزيزم، هراسی به خود راه ندهيد كه به خواست خداوند تعالی، حق پيروز است.»
مردم خيابان‌ها را ترك نكردند.

 

بیست و دوم بهمن 1357

تهران و اغلب شهرستان ها همچنان صحنه جنگ خونين مردم و نيروهای مسلح بود. از غروب روز بيستم، کسي خيابان‌ها را ترک نکرده بود. درحاليکه حملات مردم مسلح به تمام مراکز قدرت رژيم شديدتر مي شد خبر رسيد که ستاد ژاندارمری واقع در ميدان بيست وچهار اسفند (انقلاب) به دست افراد نيروی هوايی، دريايی و مردم افتاده است. پس از ساعتها زد و خورد، پادگان عشرت آباد به تصرف مردم در آمد و بر اثر حملات مردم به تسليحات ارتش،کارخانه‌ها و انبارهای اسلحه به دست مردم افتاد. سرانجام درحالي که همه خيابان‌ها شاهد حضور جوانان مسلح بود، در ساعت 30/10 دقيقه صبح، شوراي عالي ارتش با شرکت رئيس ستاد، وزير جنگ واکثر فرماندهان تشکيل جلسه داد و پس از مذاکرات بسيار، طي اعلاميه‌ای بي طرفی ارتش را اعلام کرد:

 «با توجه به تحولات اخير کشور، شوراي عالي ارتش در ساعت ده و نيم امروز بيست و دوم بهمن سال هزار و سيصد و پنجاه و هفت، به اتفاق آراء تصميم گرفته شد که براي جلوگيري از هرج ومرج و خونريزي بيشتر، بي طرفي خود را در مناقشات سياسي فعلي اعلام و به يگان‌هاي نظامي دستور داده شد به پادگان‌هاي خود مراجعت نمايند. ارتش ايران همواره پشتيبان ملت شريف و نجيب و وطن پرست ايران بوده و خواهد بود و از خواسته های ملت شريف با تمام قدرت پشتيباني مي نمايد.»
اين اعلاميه زماني از راديو پخش شد که شهر پر بود ازمردم مسلحي که سوار برخودروهاي نظامي بودند. همچنين کاخ گلستان، مرکز راديو ايران و ژاندارمري کل کشور در دست مردم بود. شهرباني کل کشور، دانشکده افسري، دانشکده پليس و دبيرستان نظام نيز به دست نيروهاي مردمي فتح شد. مردم، زندان کميته [کميته‌ي مشترک ضدخرابکاري] را که مرکز بازجويي و شکنجه متهمان سياسي بود، به تصرف درآوردند و زندانيان را آزاد کردند. تا غروب اين روز، تمام کلانتري ها، پادگان‌ها، پاسگاه ها و مراکز نظامي به دست مردم افتاد، زندان قصر، زندان جمشيديه نيز تصرف شد و زندانيان آن‌ها فرار کردند، اما توسط مردم دستگير شده و به مدرسه رفاه – محل شوراي انقلاب – برده شدند. فرمانداري نظامي آخرين اطلاعيه خود را صادر کرد. به موجب اين اطلاعيه از نظاميان خواسته شد براي اجراي تصميم شوراي عالي ارتش به پادگان‌هاي خود برگردند. درحالي که مردم به سوي کاخ نخست وزيري در حرکت بودند، بختيار که پس از فرار نظاميان با تعداد کمي محافظ تنها مانده بود ناهار خود را نيمه تمام رها کرد و از در پشتي ساختمان نخست وزيري گريخت. سپهبد رحيمي (فرماندار نظامي تهران و رئيس شهرباني) به دست مردم اسير شد و سرلشكر ناجي (فرمانده گارد جاويدان) در حوالي ميدان فوزيه امام حسين (ع) در جريان زد و خورد به ضرب گلوله اي کشته شد. اميرعباس هويدا نخست وزير اسبق، نيز خود را به شوراي انقلاب تسليم کرد. راديو و تلويزيون نظامي به تصرف مردم در آمد. در آخرين لحظه‌ها گوينده راديو پيامي را که از سوي آيت الله طالقاني رسيده بود، خواند و سپس برنامه قطع شد. در آن پيام ازکارکنان اعتصابي راديو و تلويزيون خواسته شده بود تا به سرکار خود بازگردند. پس از سکوتي نسبتا طولاني، راديو دوباره آغاز به کار کرد. صداي گوينده‌ از شدت هيجان مي لرزيد:

«توجه توجه ... اين صداي انقلاب ملت ايران است...»
فرياد شادي از تمام خاک ايران برخاست، آخرين سلسله‌ي پادشاهي ايران، سرانجام سقوط کرد...
دوشنبه 7 بهمن 1392  11:04 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها