قبل از ورود به اصل بحث، چند نكته را متذكر ميشوم:
يكم: آنچه كه در قرآن براي گمراهي انسان به واسطهي شيطان، ذكر شده ، تحريك و وسوسهي انسان است. يعني نقش اصلي شيطان وسوسه نمودن انسان براي انجام اعمال شر است و ما به خوبي ميدانيم كه صرف وسوسه، موجب انجام يك عمل نخواهد شد. آنچه كه عامل اصلي تحقق عمل مي شود، ارادهي انسان است. تا انسان اراده نكند، هرگز عملي از او صادر نخواهد شد.
شياطين جن و انس، قلوب انسانها را مورد وسوسه قرار ميدهند اما باطن همهي انسانها يكسان نيست. صاحب تفسير الميزان در پاسخ اين پرسش ميفرمايند:
قلب مريض و قسي، وسوسههاي شيطاني را خيلي زود مي پذيرد، نه هر قلبي.(1)
ثانيا: وجود اين القائات شيطاني، خود مصلحتي دارد و آن مصلحت اين است كه مردم عموماً به وسيلهي آن، آزمايش مي شوند و امتحان و آزمايش الهي، خود از سنتها و قوانين عمومي نظام هستي است كه در عالم انساني جريان دارد. چون رسيدن افراد سعادتمند به كمال و سعادت و رسيدن اشقيا به شقاوت و بدبختي، نيازمند اين سنت است. بايد اين دو دسته امتحان شوند. آيه ي 53 سورهي حج ميفرمايد: لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ(2). تا آنچه را كه شيطان القا ميكند براي كساني كه در دلهاشان مرضي هست و براي سنگدلان مايهي ابتلا و آزمايش قرار دهد". به همين نكته اشاره دارد.
پس چگونگي و كيفيت غلبه و تسلط شياطين بر عزم و ارادهي انسان، فقط در حد وسوسه و تحريك بوده و چون مادهي اوليهي خلقت انسان، تركيبي از عقل و شهوت است، به لحاظ هدف و غرض خلقتي كه براي او در نظر گرفته شده است وجود اين گونه از وسوسهها از باب مصلحتي است كه خير آن، كثير و شرّش قليل است.
اما شيطان، راههاي مختلفي را براي وسوسة انسانها به كار ميبرد كه ابتدا به بعضي از آن موارد اشاره نموده و سپس راههاي جلوگيري از وسوسه شيطان را ذكر ميكنيم.
الف) راههاي شيطان انسي و جنّي براي وسوسة انسان:
اصولاً شياطين برنامههاي خود را به صورتهاي زير، براي گمراهي انسانها دنبال ميكنند:
1. برنامههاي خود را با مخفيكاري ميآميزند، و گاه چنان در گوش جان انسان ميدمند كه انسان باور ميكند، فكر خود اوست و از درون جانش جوشيده، و همين باعث اغوا و گمراهي انسان ميشود.
2. كار شيطان، تزيين است، يعني آراستن باطل در زيوري از حق و دروغ را در پوستهاي از راستي و گناه در پوششي از اطاعت و گمراهي را در پوشش هدايت. چرا كه اگر آنها در چهرة اصلي ظاهر شوند و باطل را با حق نياميزند و اگر صريح و صاف سخن بگويند، به گفته علي _عليه السلام_ "لم يخف علي المرتادين. مطلب بر پويندگان راه خدا مخفي نميشود. آنها هميشه قسمتي از حق را مي گيرند و قسمتي از باطل را و به هم ميآميزند تا بر مردم مسلّط شوند. چنانكه اميرمؤمنان در ارائه همين سخن مي فرمايد: "فهنالك يستولي الشيطان علي اوليائه. در اين وقت است كه شيطان بر دوستانش مسلط ميشود".(3)
3. منحرف كردن انسانها به صورت تدريجي: وسوسههاي شيطان، معمولاً به صورت تدريجي و گام به گام است و انسان را قدم به قدم و تدريجاً به سوي پرتگاه گناهان ميكشاند.
چنانكه انحرافها و تبهكاريها غالباً به طور تدريجي در انسان نفوذ ميكند، نه به صورت دفعي و فوري. مثلاً براي آلوده شدن يك جوان به مواد مخدّر و قمار و شراب، معمولاً مراحلي وجود دارد: نخست به صورت تماشاچي در يكي از اين جلسات شركت ميكند و انجام اين كار را ساده ميشمارد. گام دوم، شركت تفريحي در قمار (بدون برد و يا باخت) و يا استفاده از مواد مخدر به عنوان رفع خستگي و يا درمان بيماري و مانند آن است. گام سوم، استفاده از اين مواد به صورت كم و به قصد اينكه در مدت كوتاهي از آن صرف نظر كند. سرانجام گامها يكي پس از ديگري برداشته ميشود و شخص به صورت يك قمارباز حرفهاي و يا يك معتاد بينوا در ميآيد.
نكته اي كه در اينجا قابل تذكر است اين است كه آيه شريفه من الجنة و الناس در سورة ناس، هشدار مي دهد كه وسواسان خناس (شياطين)، تنها در ميان يك گروه و يك جماعت و در يك قشر و يك لباس نيستند بلكه در ميان جنّ و إنس پراكندهاند و در هر لباس و هر جماعتي يافت ميشوند. بايد مراقب همه آنها بود و بايد از شرّ همة آنها به خدا پناه برد. دوستان ناباب، همنشينهاي منحرف، پيشوايان گمراه و ظالم، كارگزاران جبار و طاغوتيان، نويسندگان و گويندگان فاسد، مكتبهاي الحادي و التقاطي ظاهر فريب، وسائل ارتباط جمعي وسوسه گر، همة اينها و غير اينها در مفهوم "وسواس خناس" واردند كه انسان بايد از شر آنها به خدا پناه ببرد.(4)
حال شايد سؤالي پيش آيد كه انسان چگونه الهامات الهي را از وسوسه هاي شيطاني تشخيص دهد؟
در جواب اين سؤال بايد بگوئيم: علامت روشني براي تشخيص آن وجود دارد و آن اينكه، الهامات الهي چون با فطرت پاك انسان و ساختمان جسم و روح او آشنا است، هنگاميكه در قلب پيدا مي شود، يك حالت انبساط و نشاط به او دست مي دهد، در حاليكه وسوسه هاي شيطان، چون هماهنگ با فطرت و ساختمان او نيست به هنگام ايجاد در قلبش، احساس تاريكي و ناراحتي و سنگيني در خود ميكند، و اگر تمايلات او طوري تحريك گردد كه در هنگام انجام گناه، اين احساس براي او پيدا نشود بعد از انجام عمل به او دست مي دهد.(5) البته مهمترين راه تشخيص و بازشناسي الهامات رباني از شيطاني، موافقت و هماهنگي الهامات رباني با اصول و ضروريات دين است كه با مراجعه به عالمان صاحب نظر ميسور ميشود.
ب) راههاي جلوگيري از وسوسه شيطان: حال كه با برنامه هاي شيطان براي وسوسه انسانها، آشنا شديم، به چند مورد از راههايي كه برنامه هاي او را خنثي مي كند اشاره مي شود:
1.زنده نمودن دل به اخلاق فاضله و صفات پسنديده چون اگر دل از اين اوصاف خالي گردد، مأمن و محل استقرار شيطان خواهد شد. حرص و حسد، خشم و غضب، عداوت و شهوت، كبر و عُجب و طمع و بخل و دوستي متاع دنيوي و تجمل پرستي و همه ي صفات مذموم، درهايي هستند كه اگر شيطان هر كدام را گشوده يابد، از همان طريق وارد قلب مي شود.
2. ذكر خداوند:با ياد خدا دلها آرامش مي يابد و وسوسه شيطان خنثي مي گردد. به ياد خدا بودن از راههايي همچون نماز خواندن، قرآن خواندن، روزه گرفتن، زيارات قبور بخصوص ائمه اطهار رفتن، دعا كردن، ذكر گفتن و ... حاصل مي گردد. چنانچه آيت الله العظمي بهجت(دام ظله) در جواب شخصي كه از علاج وسوسه سؤال كرده بود، فرموده بودند "نافع براي دفع وسوسه، اكثار تهليل (يعني زياد گفتن ذكر لاإله إلاالله) است".(6)
وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ(7) . هر كه از ياد خداي رحمان روي گرداند، شيطاني را برانگيزيم تا قرين وي باشد.
چنانكه پيامبر اكرم(ص) فرمودند:
لَوْ لا تَكْثيرَ في كَلامِكُمْ وَ تَمريجَ في قُلُوبِكُمْ لَرَأَيْتُمْ ما أَري وَ لَسَمْعِتُمْ ما اَسْمَعُ. اگر زيادي سخنان شما و آشوب و اضطراب در قلوبتان نبود، هر آينه مي ديديد آنچه را كه من مي بينم و مي شنيديد آنچه را كه من مي شنوم.(8)
اگر زبان به جاي الفاظ زايد و زشت به ذكر الهي مشغول گردد، وسوسه و تسلط شيطان از او دفع مي شود. در اين حالت است كه انسان مي تواند حقايق هستي را مشاهده نمايد.
3. پناه بردن به خداوند از شيطان: چنانچه در سورة ناس و آيات ديگر قرآن مجيد به اين نكته اشاره شده است، در هنگاميكه مي خواهي قرآن بخواني، نخست به خدا پناه ببر از شيطان رانده شده".(9) و خلاصه مطلب اينكه، گفتن أعوذ بالله من الشيطان را در آغاز كارها فراموش نكنيم.
4. اعتقاد به حضور خداوند در همه جا و اينكه بر همة اعمال ما ناظر است: امير مؤمنان علي _عليه السلام_ در اين زمينه مي فرمايند: از معصيت خدا در خلوتگاه بپرهيزيد، چرا كه خداوند شاهد و دادرس است".(10)
اگر انسان اين اعتقاد را كه انسان در محضر خداست را درك كند و در همه حال توجه داشته باشد وسوسه هاي شيطان بر او اثر نمي گذارد.
4. دوست و همنشين خوب داشتن: كه دوستي با او، انسان را به خوبيها نزديك كند و از زشتي ها دور كند، چرا خيلي از اوقات شيطان از طريق دوست بد، انسان را به گناهان وسوسه مي كند و مبتلا مي گرداند؟
امام جواد(ع) در اين زمينه مي فرمايند: از همنشيني با بدكار پرهيز كن، كه او همچون شمشير برهنه است كه ظاهرش زيبا، و اثرش زشت است.(11)
5. رفتن به محيط هاي سالم: همچون مساجد، حسينيه ها، مراسم هاي مذهبي، زيارتگاهها و ... و پرهيز از محيط هاي آلوده و مجالس گناه، چرا كه در اين مكانها، اثر وسوسه هاي شيطان چند برابر مي گردد و مقابله با او سخت مي گردد همچنانكه در محيط هاي سالم، اثر وسوسه هاي شيطان كمتر مي گردد در نتيجه مقابله با او هم آسان مي گردد.
6. مطالعه و آگاهي دربارة روشها و ابزار شيطان (انسي و جنّي) نقش مؤثري در جلوگيري نفوذ شيطان دارد:
مسلماً انسان اگر بداند دشمن از چه راهي مي خواهد به او حمله كند و با چه ابزاري حمله كند، راحت تر به جنگ او مي رود و خود را مجهز مي سازد. توصيه مي شود در اين رابطه برخي از كتاب هايي را كه دربارة تهاجم فرهنگي نوشته شده و كتاب «فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي» نوشتة استاد حداد عادل را مطالعه فرمايند.
7. محاسبه: اگر تاجر شب به شب دخل خود را نگاهي نكند و به حساب و كتاب هاي خود رسيدگي نكند، نمي داند كه چه مقدار سود كرده يا زيان. گاهي حساب و كتاب او را از ورشكسته شدن حفظ مي كند و احتياط به تداوم كار او كمك مي كند. اگر تاجر نداند در شغل او چه كلاهبرداراني كار مي كنند و چگونه فريب مي دهند كلاهش پس معركه است. در بازار معنوي نيز چنين است، لازم است فرد حساب و كتاب كند، راه شيطان را ببيند و از ضررهايي كه تا به حال كرده عبرت بگيرد و نكات مثبت كارش را تكرار كند. حساب و كتاب روزانه به او كمك مي كند كه در تجارت معنوي شكست نخورد. بنابراين توصيه مي شود شب به شب به كارهاي روزانة خود رسيدگي كنيد و براي خطاهاي خود جريمه اي در نظر بگيريد تا از تكرار آن عمل مصون بمانيد و براي پيشرفت هاي خود تشويق در نظر گيريد (خود تشويقي مثل رفتن به منزل يكي از دوستان صميمي و ...).
8. از ابزارهاي غفلت زدا كمك بگيريد:
انسان مؤمن بيشترين ضربه اي را كه مي خورد به خاطر زمان غفلت اش است.
1. ملاقات با دوستاني كه انسان را به ياد خدا اندازند.
2. ديدار با علماي دين و شركت در مراسم موعظه و پند: موعظه، شنيدن بحث تكراري نيست، ضمانت باقي ماندن در صراط مستقيم است.
3. شركت در تشيع جنازه و عيادت از مريض و ... .
4. توبه و بازگشت سريع از انحراف.
9. درپايان اشاره به اين نكته قرآني ميتواند مفيد باشد كه شيطان به طور صريح اعلام كرده كه به سراغ همه انسانها ميرود و آنها را گمراه ميكند اما خداوند در قرآن كريم بيان ميكند كه شيطان به دو دسته نميتواند آسيب بزند
الف. مخلصين، اين بيان از زبان خود ابليس است كه ميگويد: همه را گمراه خواهم ساخت مگر بندگان خالص تو را (12)البته بعضي از مفسران مصداق مخلص را معصومان ميدانند. 2
ب. انسانهاي مومن و اهل توكل. خداوند در آيه 99 سوره نحل ميفرمايد: همانا شيطان را بر كساني كه ايمان دارند و بر پروردگارشان توكل ميكنند تسلطي نيست. بنابراين با تقويت ايمان و توكل به خدا ميتوان مكر و حيله شيطان را از بين برد.
پاورقی:
1. الميزان، ج 14، ص 394، ذيل آيه ي 53، في قلوبهم مرض و القاسيه قلوبهم .
2. همان، ص 394.
3. مكارم شيرازي، ناصر، و ديگران، تفسير نمونه، ج 27، ص 572،
4. تفسير نمونه، ج 27، ص 474
5. همان، ج 1، ص 574.
6. ساعي، سيدمهدي، به سوي محبت، ص 71.
7. سوره ي زخرف، آيه ي 35.
8. كنزالعمال، ج 15، ص 643، حديث ش 42542.
9. سورة نحل، آية 98.
10. نهج البلاغه، حكمت 324.
11. مجلسي، محمدباقر، بحارالأنوار، ج 74، ص 195
12. سوره حج آیه 39 و 40