0

پیامکهای عشقولانه

 
delete
delete
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : خرداد 1388 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : تهران

پاسخ به:پیامکهای عشقولانه

من بلد نیستم از عاطفه خالی باشم

بگذارید که مجنون و خیالی باشم

تو به نو بودن خود فکر کن و راحت باش

دوست دارم که قدیمی و خیالی باشم

من به مهر تو چنان رام شدم

که خدا می داند

من به زلف تو چنان خام شدم

که خدا میداند

من چنان جادوی این دام شدم

که خدا میداند

فاصله ها در عین کوتاهی

چه بلند خلق شده اند

کجاست دستی که به درازی فاصله ها باشد

از تنهایی گریزی نیست

بگذار آغوشم برای همیشه یخ بزند

نمی خواهم کسی شال گردن اضافی اش را

دور گردن آدم برفی احساسم بیاندازد

معلممان می گفت:

زیر کلماتی که نمیدانید خط بکشید

حالا بعد از این همه سال

این همه عمر

این همه کتاب

به زیر همه دنیا خط می کشم…

معلممان می گفت:

زیر کلماتی که نمیدانید خط بکشید

حالا بعد از این همه سال

این همه عمر

این همه کتاب

به زیر همه دنیا خط می کشم…

  دنیا برای من یعنی:

      پسرم مهدیار

یک شنبه 11 خرداد 1393  6:38 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:پیامکهای عشقولانه

آقا دستتون درد نکنه اول صبحی روحیمونو عوض کردی

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

یک شنبه 11 خرداد 1393  6:38 AM
تشکرات از این پست
delete
delete
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : خرداد 1388 
تعداد پست ها : 466
محل سکونت : تهران

پاسخ به:پیامکهای عشقولانه

دلتنگی من تمام نمی شود

همین که فکر کنم

من و تو

دو نفریم

دلتنگتر می شوم برای تو

این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده ام

این بار من یک بارگی از عافیت بُبریده ام

در دیده ی من اندر آ، وز چشم من بنگر مرا

زیرا برون از دیده ها منزلگهی بگزیده ام

باید ببینمت !

چرا که روی نوار قلبی ام پیوسته نام تو بود

و پزشک نیز بر آخرین نسخه ام

تو را تجویز کرده است

قسمت این بود که من با تو معاصر باشم

تا در این قصه ی پر حادثه حاضر باشم

تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی

من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم

ما نه آنیم که در بازی تکراری این چرخ فلک

هر که از دیده مان رفت ز خاطر ببریم

یا که چون فصل خزان آمد وگل رفت به خواب

دل به عشق دگری داده ز آنجا برویم

وسعت دیده ما خاک قدم های تو بود

خاک زیر قدمت را به دو دنیا بخریم

  دنیا برای من یعنی:

      پسرم مهدیار

یک شنبه 11 خرداد 1393  6:38 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها