0

اشعار منتخب و زیبا از شاعران ایرانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:اشعار منتخب و زیبا از شاعران ایرانی

بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد

که تاب من به جهان طره فلانی داد

دلم خزانه اسرار بود و دست قضا

درش ببست و کلیدش به دلستانی داد


شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب

به مومیایی لطف توام نشانی داد


تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش

که دست دادش و یاری ناتوانی داد


برو معالجه خود کن ای نصیحتگو

شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد


گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت

دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد
 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 29 بهمن 1392  1:54 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:اشعار منتخب و زیبا از شاعران ایرانی

همای اوج سعادت به دام ما افتد

اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

حباب وار براندازم از نشاط کلاه

اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد


شبی که ماه مراد از افق شود طالع

بود که پرتو نوری به بام ما افتد


به بارگاه تو چون باد را نباشد بار

کی اتفاق مجال سلام ما افتد


چو جان فدای لبش شد خیال می‌بستم

که قطره‌ای ز زلالش به کام ما افتد


خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز

کز این شکار فراوان به دام ما افتد


به ناامیدی از این در مرو بزن فالی

بود که قرعه دولت به نام ما افتد


ز خاک کوی تو هر گه که دم زند حافظ

نسیم گلشن جان در مشام ما افتد

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 29 بهمن 1392  1:54 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:اشعار منتخب و زیبا از شاعران ایرانی

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد

چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان

که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد


شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما

بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد


عماری دار لیلی را که مهد ماه در حکم است

خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد


بهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هر سال

چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد


خدا را چون دل ریشم قراری بست با زلفت

بفرما لعل نوشین را که زودش باقرار آرد


در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ

نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 29 بهمن 1392  1:55 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:اشعار منتخب و زیبا از شاعران ایرانی

آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است

یا رب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است

تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد

هر دلی از حلقه‌ای در ذکر یارب یارب است


کشته چاه زنخدان توام کز هر طرف

صد هزارش گردن جان زیر طوق غبغب است


شهسوار من که مه آیینه دار روی اوست

تاج خورشید بلندش خاک نعل مرکب است


عکس خوی بر عارضش بین کآفتاب گرم رو

در هوای آن عرق تا هست هر روزش تب است


من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می

زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است


اندر آن ساعت که بر پشت صبا بندند زین

با سلیمان چون برانم من که مورم مرکب است


آن که ناوک بر دل من زیر چشمی می‌زند

قوت جان حافظش در خنده زیر لب است


آب حیوانش ز منقار بلاغت می‌چکد

زاغ کلک من به نام ایزد چه عالی مشرب است

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 29 بهمن 1392  1:55 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:اشعار منتخب و زیبا از شاعران ایرانی

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت

که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت


همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست

همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت


سر تسلیم من و خشت در میکده‌ها

مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت


ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل

تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت


نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس

پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت


حافظا روز اجل گر به کف آری جامی

یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 29 بهمن 1392  1:55 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:اشعار منتخب و زیبا از شاعران ایرانی

جان بی جمال جانان میل جهان ندارد

هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد

با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم

یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد


هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است

دردا که این معما شرح و بیان ندارد


سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن

ای ساروان فروکش کاین ره کران ندارد


چنگ خمیده قامت می‌خواندت به عشرت

بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد


ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز

مست است و در حق او کس این گمان ندارد


احوال گنج قارون کایام داد بر باد

در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد


گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان

کان شوخ سربریده بند زبان ندارد


کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ

زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 29 بهمن 1392  1:56 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:اشعار منتخب و زیبا از شاعران ایرانی

روشنی طلعت تو ماه ندارد

پیش تو گل رونق گیاه ندارد

گوشه ابروی توست منزل جانم

خوشتر از این گوشه پادشاه ندارد


تا چه کند با رخ تو دود دل من

آینه دانی که تاب آه ندارد


شوخی نرگس نگر که پیش تو بشکفت

چشم دریده ادب نگاه ندارد


دیدم و آن چشم دل سیه که تو داری

جانب هیچ آشنا نگاه ندارد


رطل گرانم ده ای مرید خرابات

شادی شیخی که خانقاه ندارد


خون خور و خامش نشین که آن دل نازک

طاقت فریاد دادخواه ندارد


گو برو و آستین به خون جگر شوی

هر که در این آستانه راه ندارد


نی من تنها کشم تطاول زلفت

کیست که او داغ آن سیاه ندارد


حافظ اگر سجده تو کرد مکن عیب

کافر عشق ای صنم گناه ندارد

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 29 بهمن 1392  1:56 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:اشعار منتخب و زیبا از شاعران ایرانی

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد

بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد

کو حریفی کش سرمست که پیش کرمش

عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد


باغبانا ز خزان بی‌خبرت می‌بینم

آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد


رهزن دهر نخفته‌ست مشو ایمن از او

اگر امروز نبرده‌ست که فردا ببرد


در خیال این همه لعبت به هوس می‌بازم

بو که صاحب نظری نام تماشا ببرد


علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد

ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد


بانگ گاوی چه صدا بازدهد عشوه مخر

سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد


جام مینایی می سد ره تنگ دلیست

منه از دست که سیل غمت از جا ببرد


راه عشق ار چه کمینگاه کمانداران است

هر که دانسته رود صرفه ز اعدا ببرد


حافظ ار جان طلبد غمزه مستانه یار

خانه از غیر بپرداز و بهل تا ببرد

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 29 بهمن 1392  1:56 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:اشعار منتخب و زیبا از شاعران ایرانی

اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد

نهیب حادثه بنیاد ما ز جا ببرد

اگر نه عقل به مستی فروکشد لنگر

چگونه کشتی از این ورطه بلا ببرد


فغان که با همه کس غایبانه باخت فلک

که کس نبود که دستی از این دغا ببرد


گذار بر ظلمات است خضر راهی کو

مباد کآتش محرومی آب ما ببرد


دل ضعیفم از آن می‌کشد به طرف چمن

که جان ز مرگ به بیماری صبا ببرد


طبیب عشق منم باده ده که این معجون

فراغت آرد و اندیشه خطا ببرد


بسوخت حافظ و کس حال او به یار نگفت

مگر نسیم پیامی خدای را ببرد

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 29 بهمن 1392  1:56 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:اشعار منتخب و زیبا از شاعران ایرانی

اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد

نهیب حادثه بنیاد ما ز جا ببرد

اگر نه عقل به مستی فروکشد لنگر

چگونه کشتی از این ورطه بلا ببرد


فغان که با همه کس غایبانه باخت فلک

که کس نبود که دستی از این دغا ببرد


گذار بر ظلمات است خضر راهی کو

مباد کآتش محرومی آب ما ببرد


دل ضعیفم از آن می‌کشد به طرف چمن

که جان ز مرگ به بیماری صبا ببرد


طبیب عشق منم باده ده که این معجون

فراغت آرد و اندیشه خطا ببرد


بسوخت حافظ و کس حال او به یار نگفتسحر بلبل حکایت با صبا کرد

که عشق روی گل با ما چه‌ها کرد

از آن رنگ رخم خون در دل افتاد

و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد


غلام همت آن نازنینم

که کار خیر بی روی و ریا کرد


من از بیگانگان دیگر ننالم

که با من هر چه کرد آن آشنا کرد


گر از سلطان طمع کردم خطا بود

ور از دلبر وفا جستم جفا کرد


خوشش باد آن نسیم صبحگاهی

که درد شب نشینان را دوا کرد


نقاب گل کشید و زلف سنبل

گره بند قبای غنچه وا کرد


به هر سو بلبل عاشق در افغان

تنعم از میان باد صبا کرد


بشارت بر به کوی می فروشان

که حافظ توبه از زهد ریا کرد


وفا از خواجگان شهر با من

کمال دولت و دین بوالوفا کرد

مگر نسیم پیامی خدای را ببرد

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 29 بهمن 1392  1:56 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:اشعار منتخب و زیبا از شاعران ایرانی

بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد

هلال عید به دور قدح اشارت کرد

ثواب روزه و حج قبول آن کس برد

که خاک میکده عشق را زیارت کرد


مقام اصلی ما گوشه خرابات است

خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد


بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل

بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد


نماز در خم آن ابروان محرابی

کسی کند که به خون جگر طهارت کرد


فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز

نظر به دردکشان از سر حقارت کرد


به روی یار نظر کن ز دیده منت دار

که کار دیده نظر از سر بصارت کرد


حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ

اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 29 بهمن 1392  1:56 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:اشعار منتخب و زیبا از شاعران ایرانی

به آب روشن می عارفی طهارت کرد

علی الصباح که میخانه را زیارت کرد

همین که ساغر زرین خور نهان گردید

هلال عید به دور قدح اشارت کرد


خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد

به آب دیده و خون جگر طهارت کرد


امام خواجه که بودش سر نماز دراز

به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد


دلم ز حلقه زلفش به جان خرید آشوب

چه سود دید ندانم که این تجارت کرد


اگر امام جماعت طلب کند امروز

خبر دهید که حافظ به می طهارت کرد

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 29 بهمن 1392  1:56 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:اشعار منتخب و زیبا از شاعران ایرانی

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد

باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد

طوطی ای را به خیال شکری دل خوش بود

ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد


قره العین من آن میوه دل یادش باد

که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد


ساروان بار من افتاد خدا را مددی

که امید کرمم همره این محمل کرد


روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار

چرخ فیروزه طربخانه از این کهگل کرد


آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ

در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد


نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ

چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 29 بهمن 1392  1:57 AM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:اشعار منتخب و زیبا از شاعران ایرانی

چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد

نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد

به هرزه بی می و معشوق عمر می‌گذرد

بطالتم بس از امروز کار خواهم کرد


هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین

نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد


چو شمع صبحدمم شد ز مهر او روشن

که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد


به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت

بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد


صبا کجاست که این جان خون گرفته چو گل

فدای نکهت گیسوی یار خواهم کرد


نفاق و زرق نبخشد صفای دل حافظ

طریق رندی و عشق اختیار خواهم کرد

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 29 بهمن 1392  1:57 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها