مهمان پرسيد: چگونه بايد «عبرت» گرفت؟
عالم گفت: به اهل دنيا بنگر که چه فراوان مال اندوختند و چه آرزوهاي دور و دراز در سر پروراندند؛ ولي چه اندک زيستند! آيا از آنان صدايي ميشنوي؟ در گور، براي آنان همدمي ميبيني؟ خاک نشين شدند و از ياد دوستان رفتند و از چنگ عذاب هم نرستند. بار سنگين گناه با خود بردند و کيفر کارهايشان را ديدند و منزلگاهشان دوزخ گشت.
آيا اين عبرت کافي نيست؟ کجايند آنان که بناها ساختند و همسران برگرفتند، صاحب فرزندان شدند، در کاخها نشستند و حاجب و دربان گماشتند؟ دورانشان سپري شد. خاک گورستان، آنان را در برگرفت و پوست و گوشت و اندامشان فرسود و خاک شد. پادشاهي و رياست و ياران و همراهانشان چه شدند؟ ثروتهايشان نصيب که شد و مقامهايشان به چه کساني رسيد؟
کساني ماندگار شدند که از مولاي حقيقي فرمان بردند و دنيا را به سبب رضاي او، طرد کردند و از خوف خدا با هواي نفس مخالفت کردند. براي آخرتشان خير فرستادند و در آخرت به سراي شادي درآمدند و در خانة امن و ايمني و در جوار حوريان بهشتي و نعمتهاي خلد برين، جاي گرفتند.
بدا به حال آنان که اهل نماز و روزه و عبادتند؛ ولي براي برادر ديني خويش چاه ميکنند و سرانجام، خود در آن ميافتند! دو رکعت نماز که خالصانه باشد و قرب آور، بسي برتر است...