¨بزرگواري کميل
چنانكه در شماره قبل ملاحظه كرديد، جناب کميل تحت تعقيب حجاج بن يوسف سقفي بود. از اين رو، خود را پنهان ميساخت. اما همينکه ديد قبيله و دوستان او به خاطر مخفي شدن او مورد آزار و اذيت قرار گرفتهاند به جاي فرار و منفعت طلبيِ شخصي با پاي خود و فداکارانه به دربار حجاج رفت و خود را تسليم کرد تا دوستان او اذيتي نبينند. حجاج سرانجام دستور داد تا سر از بدن کميل جدا کنند. آري، با پاي خود به استقبال مرگ حتمي رفتن، جز از اهل يقين و معرفت و اولياي الهي ممکن نيست و اين خود نشان از صلابت ايمان و روح متعالي و کامل کميل دارد. او عاشقانه و عارفانه زير شمشير رفت و در راه عشق مولاي خود سر داد تا سربلند بماند:
زير شمشير غمش رقص کنان بايد رفت
کان که شد کشتة او نيک سرانجام افتاد
هر دمش با من دلسوخته لطفي دگر است
اين گدا بين که چه شايستة انعام افتاد