0

متن نشریه (دو ماهنامه) خلق - شماره هشتم

 
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

بي‌تو!

بي‌تو!
نويسنده: محسن صالحي
صفحه 29 نسخه چاپي


آغازها و پايان‌ها
در هم ريخته‌اند.
هيچ پاياني آغاز ندارد و
هيچ آغازي را پايان نيست.
قافيه‌ها و رديف‌ها
بي‌تو
سر گردان بازار تشويش و افسردگي‌اند
و نظم‌ها و نثرها
شكست خورده از ذلت و دلمردگي.
اي اقيانوس زلال
وقتي تو جاري نمي‌شوي
گل‌ها ديگر قامت نمي‌بندند.
و هزار افسوس كه
لحظه به لحظه شكسته مي‌شوند
پروانه‌ها
سرود آبرو و عبادت سر نمي‌دهند
بي‌تو اي خورشيد
انسان‌ها به نفس نفس افتاده‌اند.
و گام در گام
در كام رسوايي و ظلم فرو مي‌روند.
اي امام زمان.
درمان دل‌هاي شكسته ما توئي
تو
و تنها تو مي‌تواني
طوفان عدالت را بر پاكني!
كبوتران از قفس رها مي‌شوند
با آمدن تو.
كودكان نسيم مهرباني را
فقط با تو احساس مي‌كنند.
پس پا بر چشم ما گذار
آفتاب!
بيا!
باران ناب
از آسمان جاري شو!
بيا تا سلام كنيم و بگوييم:
سلام علي آل يس!

شنبه 28 دی 1392  7:21 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

موعظه حسنه

موعظه حسنه
برگرفته از حاج شيخ عباس قمي (ره)
صفحه 30 الي 31 نسخه چاپي
شايسته است اهل منبر و روضه خوان‌ها آدابى را مراعات كنند، تا معِّظم شعائر الله و هادى عباد الله باشند. [اين آداب به شرح زير است]:
¨1. اخلاص و اجتناب از رياء
روايت شده است از پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم كه فرمود: آنچه از همه چيز درباره شما بيشتر از آن مى ترسم ، شرك اصغر است. گفته شد: يا رسول الله، شرك اصغر چيست؟ فرمود: ريا است. فرمود: خداى عزوجل روز قيامت كه پاداش كردار بندگان را مى‌دهد، مى‌فرمايد: نزد كسانى كه در دنيا براى آنها ريا كرديد، برويد و ملاحظه كنيد كه آيا نزد آنها ثواب اعمال شما وجود دارد؟
و امام صادق عليه السلام در مسجد به عباد بن كثير بصرى فرمود: واى بر تو اى عباد، از ريا كناره كن؛ زيرا هر كه براى غير خدا كار كند، خدا او را بدان كس واگذارد كه براى او كار كرده است.
سزاوار است كه به قصد خدا وعظ كند و براى امتثال امر او و اصلاح خود و ارشاد بندگان خدا به معالم ديانت، و براى متاع دنيا وعظ نكند تا از زيان‌كارترين مردمى باشد كه در دنيا به گمراهى تلاش كنند و گمان برند كار خوبى كنند. مقام اخلاص بسيار والا است و خطرهاى بسيارى هم دارد و بسيار دقيق است و تحصيل آن مشكل است، و كسى كه جوياى آن باشد، نيازمند دقت نظر و مجاهده كاملى است و بايد بدانچه گويد، خود عمل كند تا چون چراغى نباشد كه خود سوزد و براى ديگران فروزد

شنبه 28 دی 1392  7:22 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

¨2. راستگوئى

¨2. راستگوئى
از امام صادق عليه السلام روايت است كه: خدا هيچ پيغمبرى را نفرستاده، مگر به راستگويى و اداى امانت به امانت‌گذاران نيك و بد، [يعنى اين دو موضوع در دعوت هر پيامبري بوده است].
از ابى كهمش روايت شده كه گويد: به امام ششم عليه السلام گفتم: عبدالله بن ابى يعفور به شما سلام مى رساند. فرمود: عليك و عليه السلام. هرگاه نزد عبدالله رفتى، سلام مرا به او برسان و بگو جعفر بن محمد مى گويد: ببين على عليه السلام از چه راه نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم تقرب يافت، آن روش را ملازم باش. همانا على عليه السلام بدان مقامى كه نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ، براى راست‌گويى و اداى امانت است، رسيد.
امام ششم عليه السلام فرمود: نگاه به طول ركوع و سجود مرد نكنيد؛ زيرا بدان عادت كرده است و اگر دست از آن بدارد، براى عادتى كه داشته ، به وحشت افتد. ولى ملاحظه كنيد كه آيا راست‌گو است و امانت را رد مى كند؟
و بايد وعاظ از دروغ و افترا بر خداى تعالى و حجج او اجتناب دارند، و تدليس نكنند، و به بهانه زبان حال، دروغ نقل نكنند. از امام پنجم عليه السلام است كه خداى عزوجل بر شر قفل‌ها زده و كليد آنها را مى‌خوارى نموده و دروغ‌گويى، و دروغ‌گويى از مى‌خوارى بدتر است.
و هم از آن حضرت نقل است كه: دروغ، ويرانى ايمان است.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: بنده، حقيقت ايمان را نيابد تا دروغ را به كلى وا نهد، چه به جدى و چه به شوخى.
امام چهارم عليه السلام فرمود: دروغ را از كوچك تا بزرگ، از جدى تا شوخى، ترك كنيد؛ زيرا هر كه دروغ خردى گفت، به دروغ بزرگ جرئت كند؛ و اخبار ديگر

شنبه 28 دی 1392  7:22 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

¨3. اجتناب از غنا

¨3. اجتناب از غنا
بحار از تفسير عياشى از ابى جعفر روايت كرده است كه گفت : نزد ابى عبدالله عليه السلام بودم. مردى به او گفت: پدرم و مادرم قربانت! من در بيت الخلاء مى‌روم و همسايه‌هايى دارم كه كنيزانى دارند، آواز مى‌خوانند، و تار مى زنند، و بسا مى‌شود در آنجا بيشتر مى نشينم كه از آن كنيزان بشنوم.
فرمود: مكن. آن مرد گفت: اين چيزى نيست كه به قصد آن رفته باشم، و به طور اتفاق به گوشم مى‌رسد. مى فرمود: مگر تو نشنيدى خدا مى فرمايد: «به درستى كه گوش و ديده و دل، همه مورد مسئوليت واقع شده‌اند؟»
عرض كرد: بلى، به خدا گويا من اين آيه را هرگز در قرآن خدا از زبان عجمى و عربى نشنيده‌ام، و ان‌شاءالله بدان كار بر نگردم و از خدا آمرزش خواهم.
فرمود: برخيز و غسل كن و هر چه توانى نماز كن؛ زيرا به كار بزرگى استقامت داشتى و اگر بدان حال مرده بودى، چه اندازه حالت بد بود. خدا را حمد كن و از او توبه خواه از هر چه بد دارد. به درستى كه او بد ندارد جز كار زشت را و كار زشت را به اهل آن واگذار؛ زيرا براى هر كارى اهلى باشد

شنبه 28 دی 1392  7:23 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

¨4. ترويج باطل نكند و مدح فاسق و فاجر ننمايد.

¨4. ترويج باطل نكند و مدح فاسق و فاجر ننمايد.
از پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم است كه: چون فاجر مدح شود، عرش بلرزد و پروردگار خشم گيرد.
¨5. اسرار آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم را فاش نسازد.
¨6. اعانت بر ظالمان ننمايد
خدا فرموده: «به آنان كه ستم كنند، اعتماد نكنيد تا آتش نگيريد.» و در خبر از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم است كه فرمود: چون روز قيامت شود، منادى ندا كند: كجايند ستمكاران و مدد كاران آنها و كسانى كه آبى در دوات آنها ريخته يا سر كيسه اى از آنها بسته يا خامه اى براى آنها تراشيده‌اند! همه با آنها محشور شويد.
در وصيت اميرالمؤمنين عليه السلام به كميل فرمود: اى كميل، مبادا درِ خانه ظالمان را بكوبى، با آنها آميزش مكن...! تا آنكه فرمود: اى كميل، اگر براى حضور آنها ناچار شدى، مداوم به ياد خداى تعالى باش، و بر او توكل كن، و از شرّ آنها به خدا پناهنده باش، و سر به زير انداز از آنها، و به دل خود منكر كار آنها باش، و تعظيم خداى تعالى را بلند بگو تا به گوش آنها برسانى كه آنها از تو هراس كنند، و شر آنها از تو بگردد.
امام چهارم عليه السلام در ضمن نامه‌اى كه به زهرى نوشت و او را از اعانت ظالمان بر ستم بر حذر داشت، فرمود: چنين نيست كه با دعوت تو در دربار خود تو را قطب نمايند، بلكه مظالم خود را بر تو مى چرخانند. تو را پل مى‌كنند، از توبه بلاها كه بر سر مردم مى آورند، عبور مى‌كنند. تو را نردبان گمراهى خويش مى سازند، و مبلغ روزگار سياهى كه پديد آورند، مى‌نمايند، و به راه خود مى‌كشانند، و تو را درباره علماى حق به ترديد مى‌اندازند، و به وسيله تو، دل مردم نادان را به خود جلب مى‌كنند، و مخصوص‌ترين وزيران و تواناترين معاونان آنها كمتر از تو مفاسد آنها را در نظر مردم خوش نما مى‌كند، و خاصه و عامه آنها را به دربارشان مى‌كشاند، و چه مزد كمى به تو مى‌دهند در برابر استفاده سرشارى كه از تو مى‌برند، و چه مختصرى از زندگى تو را آباد مى‌كنند در برابر آن ويرانى بپايد كه بپا مي‌كنند پس خود را به عنوان يك مرد مسئول مورد محاسبه قرار ده.
¨7. گنهكاران را مغرور نكند و جرئت به فاسقان ندهد
زيرا فقيه كامل كسى است كه مردم را از رحمت خدا نوميد نسازد، و از مكر و عذاب خدا در امان مقرر ندارد.
¨8. آيات قرآن را از پيش خود تفسير نكند
از پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و از امامان جانشين او به صحت رسيده است كه تفسير قرآن جز با روايات صحيح و نص صريح روا نيست.
ابن عباس از پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم روايت كرده است كه فرمود: هر كه ندانسته قرآن را تفسير كند، بايد در آتش نشيمن كند.
و عامه از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم روايت كرده اند كه هر كه قرآن را از پيش ‍ خود تفسير كند و حق را هم درك كند، خطا كار باشد

شنبه 28 دی 1392  7:24 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

بازتاب واقعه كربلا در شعر فارسي

بازتاب واقعه كربلا در شعر فارسي
نويسنده محمد علي مجاهدي
صفحه 32 الي 35 نسخه چاپي

 


شعر عاشورا از مهم‌ترين و ديرسال‌ترين انواع شعر آييني در زبان فارسي است كه دامنة بسيار گسترده‌اي دارد و علي‌رغم كساني كه سعي دارند اين نوع شعر فارسي را موضوعاً به دو مقولة «مناقبي» و «ماتمي» محدود كنند، به خاطر ارتباط تنگاتنگي كه موضوعات توحيدي، نيايشي، پرستشي، عرفاني، اخلاقي، حكمي، تربيتي، اجتماعي، پندي، اعتراض، مقاومت، قيام، جهاد، شهادت، معرفت، و ولايت با آموزه‌هاي وحياني و باورهاي ديني دارند، مي‌توان هر كدام از آنها را در قلمرو شعر آييني مورد مطالعه و بررسي قرار داد و براي هر يك از اين عناوين ارزشي، حوزه خاصي را در شعر فارسي در نظر گرفت.
اگر تاريخ شعر مكتوب فارسي را مرور كنيم، به ديرسالي شعر آييني و قدمت زماني آن پي‌خواهيم برد و اگر پژوهشگران شعر و ادب فارسي از حنظلة بادغيسي (متوفاي 220 ق)، محمود ورّاق هروي (متولد 221ق)، پيروز مشرقي (متولد 283ق) و بوسليك گرگاني معاصر عمروليث (متوفاي 265ق) به عنوان پيشگامان شعر فارسي ياد مي‌كنند، ما نيز مي‌توانيم براي نمونه از محمد بن مخلّد سگزي، معاصر و معاشر يعقوب ليث صفاري ياد كنيم كه در نيمه اول سده سوم هجري مي‌زيست و در قطعه شعري كه براي ممدوح خود -يعقوب ليث- به مناسبت شكست عمار خارجي به دست سپاهيان وي سروده، به صراحت از وجود نازنين پيامبر اكرم صلي الله عليه و‌آله و سلم نام مي‌برد و با قياسي مع الفارق، رفتار و كردار يعقوب ليث را با شيوه‌هاي كريمانه آن حضرت مي‌سنجد! قطعه:
جز تو نزاد آدم و، حوّا نَكِشت
شير نهادي به دل و برمَنِشت!
معجز پيغمبر مكّي تويي
به كُنش و به منش و به گُوِشت!
فخر كند عمّار،‌روزي بزرگ
گويد: آنيم كه يعقوب كشت!
و يا از ابوطيّب محمد بن حاتم مصعبي نام ببريم كه در دورة سامانيان (204 - 389ق) مي‌زيست و منصب وزارت نصر بن احمد ساماني را بر عهده داشت و هم‌روزگار رودكي سمرقندي (متوفاي 329ق) بود، كه در چكامه و ماندگار خود به «تلميح» از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و‌آله و سلم ياد مي‌كند و از اينكه نامردان ناپارسا، افزون از يك صد سال عمر مي‌كنند و وجود مباركي چون او، فرصت بيش از 63 سال زيستن را پيدا نمي‌كند، اظهار دلتنگي مي‌كند:
جهانا! همانا فسوسي و بازي
كه بر كس نپايي و، باكس نسازي...
چرا زيركان‌اند بس تنگ روزي؟
چرا ابلهان راست بس بي‌نيازي؟
چرا عمر طاووس و درّاج، كوته؟
چرا مار و كركس زيد در درازي؟
صد و اند ساله يكي مرد غَرچه!
چرا شصت و سه زيست آن مرد تازي؟
اگر نه همه كار تو باژ گونه
چرا هر كه ناكس‌تر، او را نوازي ؟!!....
با نگاهي گذرا به پيشينة مكتوب شعر فارسي و آثار ماندگاري كه كيان معنوي و هويّت فرهنگي ملت ما را رقم زده‌اند، درمي‌يابيم كه مفاهيم كليدي مطرح شده در اين گونه آثار، متأثر از آموزه‌هاي قرآني و برگرفته از معارف ناب و اصيل اسلامي است.
قرآن كريم، نهج الفصاحه، نهج البلاغه، صحيفة سجاديه، كلمات قصار، ادعية مأثوره و احاديثي كه از حضرات معصومين عليهم السلام از ديرباز در اختيار ماست، در هر مقطع تاريخي، نظر انديشمندان و متفكران را در حوزة دين و فرهنگ و حكمت و اخلاق و عرفان، به جانب خود معطوف داشته‌‌اند و چهره‌هاي شاخص شعر فارسي، از اين منابع متين و متقن در آفرينش آثار فاخر خود سود جسته‌اند.
اگر مقوله‌هاي ارزشي ياد شده، اجازة ورود در قلمرو موضوعي شعر آييني را داشته باشند -كه دارند- و اگر اين مفاهيم وزين و گران‌سنگ از جهات بسياري مُلهَم و متأثر از معارف والاي اسلامي باشند -كه هستند-، كدام حوزه از گسترة زبان فارسي را مي‌توان نشان داد كه در سيطرة اين مفاهيم بلند نباشد؟! و كدام محدوده از قلمرو وسيع زبان فارسي را مي‌توان جستجو كرد كه حضور اين شهروندان شعر آييني را با آغوش گرم پذيرا نبوده و خود را بي‌نياز از آنها ديده باشد؟

شنبه 28 دی 1392  7:24 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

راز سيصد سال سكوت تلخ و معني‌دار

راز سيصد سال سكوت تلخ و معني‌دار
عمر شعر آييني در زبان فارسي از يازده قرن تجاوز نمي‌كند و نمونه‌هايي كه به عنوان كهن‌ترين آثار منظوم آييني از آنها ياد كرديم، متعلّق به سده سوم به بعد بودند و اين به آن معناست كه از شعر فارسي و انواع آن عموماً و شعر آييني خصوصاً، هيچ نمونه‌اي تا سدة سوم، در منابع ادبي و تاريخي ما به ثبت نرسيده و حدود سيصد سال سكوت تلخ و معني‌داري بر قلمرو شعر آييني حاكم بوده است. راز اين سكوت را در كجا بايد جستجو كرد؟
بنابر نوشتة ابوجعفر حسن بن محمد بن حسن قمي در اثر گران‌سنگ خود تاريخ قم، در سده‌هاي آغازين هجري 130 تن از سخنوران شيعي كه به دو زبان فارسي و عربي شعر مي‌سرودند، در شهر قم زندگي مي‌كردند و ابن عميد كه در ادبيات عرب به خاطر ترسّلات اديبانه و استادانه‌اي كه داشت، به جاحظ دوم معروف بود، دربارة يكي از اين شاعران ولايي، ابوجعفر عطار قمي، بر اين باور پاي مي‌فشرد كه اشعار فارسي وي از جهت طراوت و دلنشيني و غناي محتوايي، به مراتب از اشعار رودكي سمرقندي و منطقي رازي برتر است؛ در حالي كه امروز ما در حسرت دستيابي به يك بيت از هزاران بيت آييني اين شاعران زبردست مي‌سوزيم و راه به جايي نمي‌بريم؛ زيرا به تدريج از ميان رفته و يا به عبارت منطقي‌تر اين گونه آثار ولايي را از ميان برده‌اند تا شيعه از جهت ادبي و فرهنگي، در سده‌هاي اول و دوم و سوم حرفي براي گفتن نداشته باشد، تا گفته شود كه شيعه و به تعبير آنها «رافضي‌ها»،‌فاقد ريشة تاريخي‌اند و بعدها حضور خود را به جامعة اسلامي تحميل كرده‌اند!
راز اين سكوت تلخ و معني‌دار در سه قرن اوليه هجري، حضور كارگزاران متعصب حكومتي در جاي جاي ايران بود كه شيعه ستيزي و شكنجه و آزار مواليان اهل بيت عليهم السلام در اولويت برنامه‌هاي اجرايي آنان قرار داشت و شاعران شيعي در اين مقطع تاريخي به خاطر هراس از گزمه‌هاي خون آشام حكومتي، سروده‌هاي خود را به جاي نگاشتن، غالباً به خاطر مي‌سپردند تا از بهانه‌جويي‌هاي آنها در امان باشند و هنگامي كه مرگ آنان فرا مي‌رسيد، سروده‌هاي آنان نيز با خود آنها به خاك سپرده مي‌شد!
 
 
شنبه 28 دی 1392  7:25 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

¨فرمان تاريخي براي اقامة عزاداري و آثار آن

¨فرمان تاريخي براي اقامة عزاداري و آثار آن
اين شرايط توان‌فرسا با صدور فرمان تاريخي معز الدوار احمد بن بويه ديلمي كه از سال 320 تا 356‌ق بر عراق و قسمت‌هاي جنوبي ايران حكومت مي‌راند - به نفع شيعه تغيير كرد. وي به كارگزاران حكومتي آل‌بويه دستور داد كه بايد از روز عاشوراي سال 352‌ق مراسم عزاداري براي سالار شهيدان و شهداي كربلا به صورت گسترده و فراگير با تعطيل‌كردن بازارها و اماكن عمومي و خصوصي، در ملأ عام اقامه گردد و به زنان دستور دهند تا در كوچه و بازار آشكارا در ماتم حسيني بمويند و عزاداري كنند و هراسي از بازخواست نداشته باشند، كه سياست حكومت آل بويه، احياي فرهنگ عاشورا و ترويج شعائر شيعي است.
¨1. ظهور مناقبيان و افول فضايليان
چشم‌گيرترين نتيجه‌اي كه اين فرمان تاريخي به دنبال داشت، ظهور مناقبيان در عرصة تبليغ و ترويج فرهنگ اهل بيت عليهم السلام بود. بنا به نوشته مورّخان، پس از صدور فرمان تاريخي معز الدوله به تدريج دوست‌داران خاندان عصمت و طهارت با استفادة از شيوة تبليغي فضايليان، به واگويي فضايل حضرات معصومان خصوصاً سالار شهيدان، در مساجد و اماكن عمومي و قهوه‌خانه‌ها پرداختند و براي جذب مخاطبان بيشتر، از فنّ شاهنامه‌خواني و نقّالي نيز سود جستند و توانستند سنگ‌بناي ستايشگري آل‌الله را در گوشه و كنار كشور ايران كارگذارده، با مرور زمان فضايليان را كه كاري جز ترويج فضايل شيخين و توهين به مقدسات شيعيان نداشتند - از ميدان تبليغ فرهنگ اهل سنت بيرون كنند و اين رخداد مبارك در اواخر سده پنجم هجري اتفاق افتاد.
¨2. حضور شعراي آييني سُرا در صحنه
دومين پيامد محسوسي كه منشور تاريخي احمد بن بوية ديلمي به همراه داشت، خلق آثار منظوم ولايي و عاشورايي از سوي شاعران دوست‌داران خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام بود. پژوهشگران از ابوالحسن مجد الدين كسايي مروزي (متولّد 341 ق) به عنوان نخستين شاعر فارسي زبان شيعي ياد مي‌كنند كه اشعار آييني او در حافظه تاريخي ادبيات فارسي به ثبت رسيده است.
اگر به تاريخ صدور فرمان تاريخي معز الدوله و سال تولد كسايي مروزي نگاه كنيم، به اين مطلب پي مي‌بريم كه اين شاعر شيعي به هنگام صدور آن فرمان تاريخي، كودكي يازده ساله بود و در شرايطي نشو و نمايافت كه نه تنها از شكنجه و آزار حاكمان خودكامه شيعي ستيز، خبري نبود، بلكه مواليان، آل‌الله و شاعران آييني از حمايت بي‌دريغ احمد بن بويه ديلمي و كارگزاران حكومتي او برخوردار بودند و برايند اين تغيير شرايط، حضور شاعران آيين‌سرا در صحنه و متن جامعه اسلامي بود:
مرثية عاشورايي كسايي مروزي كه اولين سند مكتوب شعر عاشورا در زبان فارسي است علي رغم ساختار متوسط لفظي، از محتواي دلنشيني برخوردار است:
باد صبا درآمد، فردوس گشت صحرا
آراست بوستان را نيسان به فرش ديبا...
دست از جهان بشويم عزّ و شرف بجويم
مدح و غزل نگويم، مقتل كنم تقاضا
ميراث مصطفي را، فرزند مرتضي را
مقتول كربلا را، تازه كنم تولا....
تخم جهان بي‌بر، اين است و زين فزون‌تر
كهتر عدوي مهتر! نادان عدوي دانا!
بر مقتل اي «كسايي»! برهان همي نمايي
گرهم بر اين بپايي، بي‌خار گشت خرما
تا زنده‌اي چنين كن، دل‌هاي ما حزين كن
پيوسته آفرين كن بر اهل بيت زهرا
حكيم ناصرخسرو قبادياني (394 - 481) مكنا به ابومعين و متخلّص به حجّت، از سخنوران توانا و پرآوازة سده پنجم هجري است. وي اگرچه شعر مستقلي در منقبت و يا مرثيت حسين بن علي عليهما السلام ندارد، ولي در جاي جاي ديوان اشعار خود، ارادت قلبي‌اش را به آن حضرت نشان داده و در شعرهاي اعتراض آلود خود نيز از آن امام به عنوان نماد مظلوميت و حقانيت استفاده كرده است:
حاكم در جلوة خوبـان به روز
نيم‌شبان محتسب اندر شراب
خون حسين آن بچشد در صبوح!
وين بخورد ز اُشتر صالح كتاب!
بر منبر حق شده‌ست دجال
خامـش بنـشين به زير منـبر
اول بـه مـراد عـامِ نـادان
بـر رفـت بـه مـنبر پيـمـبـر
گفتا كه: منم امـام و، ‌ميـراث
بستـد ز نبيـرگـان و دخـتـر
روي وي، اگـر سپيـد باشـد
رويِ كه سيه بود به محشر؟!
ور مي‌بروي تـو با امـامـي
كاين فعل شده‌ست زو مشهَّر
من با تو ني‌ام، كه: شرم دارم
از فـاطـمه، و شُبَيـر و شبَّـر
ادامه دارد ...
 
 
شنبه 28 دی 1392  7:26 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

آسمان عرفان

آسمان عرفان
نويسنده: مرتضي صالحي
صفحه 36 الي 39 نسخه چاپي


عارفان برخاسته از حوزه علميه نجف كه ما اصطلاحاً آنان را عرفاي نحلة نجف مي‌ناميم، از ويژگي‌هاي خاص و بسيار ممتازي برخوردار بوده‌اند و توفيق يافته‌اند كه بسياري از طالبان كمال و معنويت را تا رسيدن به مقامات عالي سلوك و معنويت تربيت كنند.1
نحلة عرفاني نجف، عرفاني نشئت گرفته از كرامت الهي در سايه عبوديت است، بر خلاف عرفان تصوفي كه ممكن است صوفي با رياضت‌هاي خاصّ، كارهاي محيرالعقولي انجام دهد، بدون آنكه با خداي تعالي ارتباط داشته باشد. در عرفان ناب تشيع كه اشراقات وارده در مسير تعبد و قرب الي الله است، عالم رباني نه تنها از اهداف دنيوي دور شده، بلكه از اهداف اخروي نيز گذشته و در فكر نهايت قرب به محبوب واقعي است. قوت و استحكام نحله نجف به گونه‌اي است كه در ميان همه مدعيان معنويت، از درخشندگي ويژه برخوردار است. داشتن الگوهاي قابل ارائه به نسل انديشمند امروز و شيفتگان و دلدادگان روحانيت، نشان از سلامت سالكان اين مسلك است كه به قلل معنويت و درجات بالاي انساني صعود كرده‌اند. از اين رو، تلاش ما در اين نشريه آن است كه به زندگي و نحوة سلوك علماي اخلاقي و عرفاي رباني حوزه نجف اشرف نگاهي گذرا كنيم؛ نحله‌اي كه به رغم دشمني‌هاي مدعيان معنويت، با ظهور ستارگان درخشنده در آسمان معنويت خود، هنوز در گذر زمان خاموش نشده است و نورافشاني مي‌كند.
سكان‌دار و سرسلسله اين نحله، در قرن سيزدهم هجري قمري مي‌زيست و متأسفانه ارتباط وي با علماي گذشته چندان روشن نيست. وي شخصيت ممتاز و بي‌نظيري است كه با نفحات رحماني و الطاف ربّاني و مجاهدت‌هاي خالصانه، از غيرحق بريد و شيفته جمال محبوب شد. ايشان شيداي دل‌سوخته و محبوب قلوب عارفان، عارف بالله و فقيه وارسته، آيت‌الله سيد علي شوشتري قدس سره‌ است

شنبه 28 دی 1392  7:27 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

¨طلوع خورشيد عرفان

¨طلوع خورشيد عرفان
سيد علي در سال 1223ق2 در شهر شوشتر در خانواده علم و سيادت و تقوا ديده به جهان گشود. پدر ايشان مرحوم سيد محمد، از بزرگان و چهره‌هاي وجيه شهر شوشتر بود.
از آنجا كه خانواده و اصالت خانوادگي، يكي از مهم‌ترين اركان تربيت و پيشرفت انسان است، از اين رو هر چه كمالات و استعدادهاي معنوي در يك نسل و نژاد بيشتر باشد، بيشتر مي‌توان اميد و آرزوي فرزنداني را داشت كه وارث همة خوبي‌ها باشند، و مرحوم سيد علي شوشتري وارث يك نسل انسان‌هاي پرهيزكار و وارسته است و بدين جهت، از اين سلسله جليل، چنين فرزند كامل و مستعد و صاحب نبوغي دور از انتظار نيست.
سيد علي شوشتري رحمه الله‌ فرزند سيد محمد، فرزند سيد طيب فرزند، سيد نورالدين، فرزند نعمت‌الله جزايري3 است. مرحوم جزايري خود از علما و محدثان بزرگواري است كه در زمان علّامه مجلسي رحمه الله زندگي مي‌كرد. سيد نعمت‌الله و اجداد بزرگوار آن جناب، از صدر اسلام، همه امامي مذهب و هر يك در عصر خود در علم و زهد و تقوا يگانه بودند. «ايشان از مؤلفين مشهور و صاحب تأليفات متعدد مي‌باشد. ايشان به درخواست مردم شوشتر به آن شهر هجرت كرده و در آن شهر به ترويج و تبليغ معارف و تأسيس مدرسه علميه مشغول مي‌شود. شهر شوشتر از آن زمان به بركت حضور مرحوم سيد نعمت‌الله و فرزندان گران‌قدر ايشان خصوصاً عارف و عالم جليل‌القدر سيد علي شوشتري، به شهر علم و تقوا شناخته شده است. مرحوم سيد نعمت‌الله با يازده واسطه به سيد عبد‌الله فرزند امام كاظم عليه السلام مي‌رسد كه سلسلة جليلة سادات اين شجره به اين ترتيب هستند: سيد نعمت‌الله بن سيد عبدالله بن سيد محمد بن سيد حسين بن سيد احمد بن سيد محمود بن سيد غياث‌الدين بن سيد مجد‌الدين بن سيد نورالدين بن سيد سعيد‌الدين بن سيد عيسي بن سيد موسي بن سيد عبدالله بن امام موسي بن جعفر عليهما السلام».4
 
 
شنبه 28 دی 1392  7:27 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

¨تحصيلات

¨تحصيلات
مرحوم سيد علي شوشتري قدس سره پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي و عمومي، براي تحصيل و تكميل علوم حوزوي به نجف اشرف رفت و با توجه به هوش و استعداد وافر و تربيت خوب خانوادگي به سرعت در بسياري از علوم پيشرفت كرد و با تلاش و كوشش فراوان و بهره‌مندي از محضر علماي آن عصر به درجه اجتهاد نايل آمد.

شنبه 28 دی 1392  7:28 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

¨بازگشت به وطن

¨بازگشت به وطن
او پس از رسيدن به اجتهاد، براي تبليغ و ترويج احكام دين به شهر خود شوشتر بازگشت و مشغول تبيين و تبليغ معارف و احكام اسلام شد. به جهت مقامات علمي و شخصيتي ايشان مردم در بسياري از امور از جمله قضاوت و اصلاح و حلّ و فتق امور به ايشان مراجعه مي‌كردند. البته مدت اقامت ايشان در اين شهر معلوم نيست، لكن بنابر نقل بعضي بزرگان از جمله مرحوم علامه طباطبايي و برخي كتب از جمله طرائق‌الحقايق، مرحوم سيد علي شوشتري در اثر انقلاب و عنايتي الهي، مجدداً عازم نجف شد، لكن نه براي تحصيل علم، بلكه براي رسيدن به حقيقت و درجات عالي اخلاقي و عرفاني و مقامات انسان كامل. اين هجرت البته منتهي به اقامت دائم ايشان در مشهد حضرت اميرالمؤمنان عليه السلام گرديد و او تا آخر عمر به تهذيب نفس، عزلت، تربيت و تزكيه نفوس مستعد پرداخت

شنبه 28 دی 1392  7:28 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

¨واقعه معنوي

¨واقعه معنوي
علامه طباطبايي قدس سره علت هجرت مرحوم شوشتري را چنين بيان فرموده:
بيش از يكصد سال پيش در شوشتر، آقا سيد علي شوشتري به امر قضا و تدريس و مراجعات مردم مشغول بود. يك روز ناگهان كسي در منزل را مي‌زند. از او سؤال مي‌شود كه چه كار داريد. مرد پاسخ مي‌گويد كه فلان حكمي كه طبق دعوي شهود آن را صادر كرده‌ايد، براي فلان كس نيست؛ آن ملك براي طفل صغير يتيمي است كه قباله آن در فلان محل دفن است. اين راهي كه شما در پيش گرفته‌ايد، ناصحيح است و راه شما نيست. آيت‌الله شوشتري مي‌گويد: مگر من خطا رفته‌ام؟ مرد مي‌گويد: سخن همان است كه گفتيم. اين را مي‌گويد و مي‌رود. آيت‌الله شوشتري در فكر فرو مي‌رود كه اين مرد، كه بود؟ در صدد تحقيق بر مي‌آيد، معلوم مي‌شود كه در همان محل، قباله ملك يتيم مدفون است و شهود بر ملكيت فلان، شاهد زور بوده‌اند. با خود مي‌گويد: مبادا بسياري از حكم‌هايي كه داده‌ايم، از اين قبيل باشد و وحشت و هراس او را مي‌گيرد. شب بعد نيز همان مرد مي‌آيد و به او مي‌گويد: راه اين نيست كه شما مي‌رويد و شب سوم نيز عين واقعه تكرار مي‌شود و آن‌گاه مي‌گويد: معطل نشويد، فوراً تمام اثاث خانه را جمع كرده، خانه را بفروشيد و به نجف اشرف مشرف شويد و وظايفي را كه به شما گفته‌ام، انجام دهيد و در وادي‌السلام نجف به انتظار من باشيد.
مرحوم شوشتري بي‌درنگ مهيا مي‌شود، خانه را مي‌فروشد. و آماده حركت به سوي نجف اشرف مي‌شود. به محض آنكه وارد نجف مي‌شود، در وادي‌السلام هنگام طلوع آفتاب، بار ديگر مرد را مي‌بيند كه گويي از زمين جوشيده و در برابرش حاضر شده است. مرد دستورهايي مي‌دهد و پنهان مي‌شود. مرحوم شوشتري وارد نجف اشرف مي‌شود و طبق دستورها عمل مي‌كند تا به درجه و مقامي مي‌رسد كه قابل درك نيست».5
 
 
شنبه 28 دی 1392  7:29 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

¨يكي از پرورش‌يافتگان

¨يكي از پرورش‌يافتگان
 
يكي از شاگردان مرحوم شوشتري، عالم ربّاني مرحوم شيخ مرتضي انصاري است. ايشان بدون ترديد از جمله فقيهان وارسته‌اي است كه در صف مقدم كاروان فقاهت شيعه قرار دارد و از بنيان‌گذاران تفكر فقهي معاصر شيعه است.
شيخ مرتضي انصاري در كسب علوم خارق‌العاده بود و خيلي زود به مقام اجتهاد رسيد. از شگفتي‌هاي شيخ و آثار نبوغ ايشان تأليفات نو و بي‌نظيري است كه از ايشان به جاي مانده است. علامه آقا بزرگ تهراني مي‌نويسد: فرائد‌الاصول تأليف شيخ مرتضي انصاري است. و از كتب متداول درسي است كه شهرت بسيار دارد و هيچ فقيهي نه از متقدمان و نه از متأخران مانند آن تأليف نكرده است. ديگر از آثار ايشان كتاب المكاسب، كتاب الصلاة و كتاب الطهارت است.
آيت‌الله شبيري زنجاني مي‌گويد:
«از وفات شيخ تا الآن (1414ق) 133 سال مي‌گذرد. اگر فرض كنيم كه شيخ از سي سال قبل از فوتش مدرس عالي مقامي بوده است، اكنون تقريباً 160 سال از آن زمان مي‌گذرد. در طول اين مدت تمام افكاري كه در مجامع علمي و حوزه‌هاي شيعه مطرح و مدار بحث بوده، يا سخنان شيخ بوده و يا از سخنان ايشان الهام گرفته است و اين مطلبي كه قابل انكار نيست و براي همه ما ملموس است».6
شيخ انصاري به خوبي مي‌دانست كه كسب علم اگر بدون رسيدن به درجات عالي انسانيت باشد، نه تنها كافي نيست، بلكه حتي مضر است. بنابراين او درصدد تهذيب نفس و سير و سلوك برآمد، آن هم با راهنمايي استادي بزرگ كه همه وادي‌هاي سير و سلوك را پيموده باشد. از اين رو، به محضر سيد علي شوشتري مي‌رسد. مرحوم آيت‌الله ملا حسينقلي همداني مي‌فرمايد:
«مدتي بود كه در نجف اشرف به درس شيخ انصاري حاضر مي‌شديم. روزي متوجه شدم كه شيخ روزهاي چهارشنبه به منزل آقا سيد علي شوشتري مي‌رود. من نيز به آنجا رفتم و شيخ را ديدم كه چون شاگردان نشسته و سيد بر مسند استادي جاي گرفته است. با خود گفتم كه من نيز بايد هميشه به اين درس حاضر شوم. چون برخاستم، سيد رو به من كرد و گفت: اگر خواستي، تو نيز بيا و از آن روز به بعد همواره به حضورش شرف‌ياب شدم».
صميميت و ارتباط مرحوم شيخ اعظم با مرحوم شوشتري بسيار خوب بود. مرحوم شوشتري از فقهاي بزرگ بود، ولي به دليل ارادتي كه داشت، در درس شيخ اعظم شركت مي‌كرد. آيت الله شبيري زنجاني مي‌گويد:
«اينكه نام مرحوم شوشتري جزء شاگردان شيخ اعظم ذكر نشده، ممكن است به يكي از دلايل زير باشد... . شايد خود آقا سيد علي هم نمي‌خواسته كه شيخ او را معرفي كند. ممكن است در خيلي جاها آقاي سيد علي خودش را مستغني مي‌دانست و شايد روي ارادتي كه به شيخ داشته، در درس او شركت مي‌كرده».
 
 
شنبه 28 دی 1392  7:30 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

¨ويژگي‌هاي سلوكي مكتب عرفاني نجف

¨ويژگي‌هاي سلوكي مكتب عرفاني نجف
از ويژگي‌هاي‌ بارز مكتب عرفاني نجف، زهدورزي و فرار و دوري از لذت‌هاي زودگذر دنيا و به قدر نياز بهره‌گرفتن از مطامع دنياست. سيد محسن امين در اعيان الشيعه نقل مي‌كند:
«بعد از وفات سيد محمد - پدر سيد علي شوشتري - كه از بزرگان شوشتر بود، آنچه نصيب سيد علي شد، نزديك به سه هزار تومان است كه آن را به برادرش سيد احمد تحويل مي‌دهد تا خرج فقرا و مستحقان كند».7
زندگي شيخ انصاري نيز در حد فقرا بود و در زمان مرجعيت، زهد و سخت‌گيري او بيشتر شد؛ درحالي كه ساليانه مبلغ دويست‌هزار تومان كه در زمان شيخ بسيار ارزش داشت، به محضرش مي‌رسيد و او تقسيم مي‌كرد و هر سال هفتصد تومان يكي از بازرگانان شهر بخارا از مال خود نه از سهم امام براي هزينه شيخ مي‌فرستاد؛ ولي آن فقيه زاهد، آنها را به طلاب و مستحقان مي‌داد. شيخ پس از مرگ بيش از هفده تومان از مال دنيا از خود باقي نگذاشت و اين مبلغ را هم مقروض بود.8
مرحوم صاحب جواهر مرجع تقليد عصرِ شيخ اعظم به صراحت مي‌گويد كه بايد بعد از وي، از شيخ تقليد كرد و پس از وفات صاحب جواهر حوزة نجف و علما مي‌پذيرند كه او بايد مرج تقليد عام شود، ولي خود شيخ امتناع مي‌كند و مي‌گويد: سيدالعلماء در بابل مازندران از من اعلم است. طي چند ماه كه سيد العلماء با شيخ مكاتبه مي‌كند و شيخ را قانع مي‌كند و آن وقت شيخ رساله مي‌دهد. 9
مرحوم شوشتري نيز با آنكه شيخ وصيت كرده بود مرجعيت را بر عهده گيرد، پس از وفات شيخ، در منزل خود را بست و مرجعيت را به افراد ديگر واگذاشت

شنبه 28 دی 1392  7:30 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها