0

متن نشریه (دو ماهنامه) خلق - شماره هفتم

 
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

¨3. شيخ بهـايي

¨3. شيخ بهـايي
محمد بن عزالدين معروف به شيخ بهايي، در سال 953 ق، در روستاي جبع ديده به جهان گشود. نسب خاندان او به حارث همداني، يار وفادار اميرالمؤمنانعليه السلام‌ مي‌ رسد.
شيخ بهايي از انديشوراني است كه براي حفظ و گسترش فرهنگ تشيع به دربار شاهان رفت؛ ولي به شدت از آنان متنفر بود. آن بزرگوار، زاهدانه مي‌زيست. خانه‌اش پناهگاه فقيران و نيازمندان بود و از قدرتي كه در دربار داشت، براي گشايش كار مردم بهره مي‌برد.
از شاگردان وي، ملا صدراي شيرازي، ملامحسن فيض كاشاني، علامه محمد تقي مجلسي و… بوده‌اند. شيخ بهايي در علوم مختلف صاحب نظر بود. از84 اثري كه از او شناخته شده است، مي‌توان تا حدودي به عظمت علمي‌‌اش پي برد. وي از شاعران نامدار صفويه است شعرهاي او به‌ويژه شعر‌هايي كه به سبك عراقي سروده، بسيار زيباست. نمونه‌اي از اشعار عربي او:
عُشّاق جَمـالِكَ اِحتَـرقـُوا
في بابِ نَوالِكَ قَد وَقَفـوُا
نيـرانُ الفُـرقَة تُحرِقُهُـم
في بَحر صِفاتِكَ قَد غَرِقُوا
و بِغَيرِ جَمالِكَ ما عَرَفـُوا
اَمـواجُ الاَدمُـعِ تُغرِقُُهم
و نيز از اشعار اوست:
ايها القوم الذي في المدرســه
[ذكُركُم إن كان في غير الحبيب
كلّمــا حَصَّلتمــوه وســوســه
ما لكم في النشاة الاخري نصيب(6)
بعضي نوشته‌اند: زماني‌كه شيخ بهايي در اصفهان به سرمي‌برد، همراه گروهي از شاگردانش به قبرستان تخت فولاد رفته، بر سر قبر‌ها مي‌ نشست و فاتحه‌اي نثار گذشتگان مي‌كرد. تا اين‌كه وقتي به قبر بابا ركن الدين رسيد، آوايي غيبي شنيد كه سخت او را تكان داد. شيخ بهايي از شاگردانش پرسيد: شنيديد چه گفت؟ گفتند: «نه». شيخ بهايي پس از آن، ‌حال ديگري داشت و همواره در حال دعا و گريه و زاري بود. او هيچ‌گاه از عبادت غافل نبود؛ ولي پس از اين ماجرا، بيش از پيش، به مناجات و دعا اهميت مي‌داد. مدتي بعد شاگردانش از او پرسيدند: «آن روز چه شنيدي؟» گفت: «به من گفتند: آماده مرگ باشم».
شش ماه گذشت، دوازدهم شوال 1030ق فرارسيد و مرگ به پيشواز شيخ آمد. نقل است در تشييع جنازه او بيش از پنجاه هزار نفر از مردم اصفهان شركت داشتند. 7

شنبه 28 دی 1392  4:08 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

4. شيخ حُـرّ عاملي

4. شيخ حُـرّ عاملي
شيخ محمد حسن حر عاملي در سال 1033 ق در روستاي مشقره از توابع جبع چشم به جهان گشود. سرسلسله خاندان وي به حر بن يزيد رياحي بر مي‌گردد
سيد محسن امين در اعيان الشيعه مي‌‌نويسد: «خاندان شيخ حر عاملي، خانداني است كه از قديم، خانه علم و معرفت بوده و افراد بر جسته زيادي از آن جوشيده است و تا امروز از آن مي‌جوشد و به سخاوت و اخلاق نيك، ممتازند».
وي از بزرگاني همچون پدر بزرگوارش شيخ حسن حر عاملي، علامه مجلسي، فيض كاشاني، حاج آقا حسين خوانساري، علامه سيد‌هاشم بحراني و... كسب فيض كرد.
از خدمات ستودني شيخ حر عاملي مي‌توان به ‌كتاب با ارزش وسائل الشيعه اشاره كرد كه از زمان او تا كنون، منبعي محكم و غني براي احكام الهي بوده است.
يكي ديگر از كتب نفيس او كتاب امل الآمل في علماء جبل عامل است كه در اواخر عمر با بركت خود، آن را نگاشته است. اين اثركه در شرح حال علماي جبل عامل نگاشته شده، داراي دو بخش است:
بخش اول: به تراجم و شرح حال علماي جبل عامل اختصاص دارد و مشتمل بر 214 شرح حال است. مؤلف در اين بخش، در نوشتن شرح حال، دامنه بحث را گسترش داده و ولادت‌ها و وفات‌ها وقسمتي از اشعار و نوشته‌هاي ايشان را نيز ذكر كرده است.
بخش دوم: در اين بخش علماي متاخر از شيخ طوسي م460ق را ذكر مي‌كند و مشتمل بر 1122 شرح حال است. با اين حال، شرح حال برخي اشخاص از قلمش افتاده؛ همچنان كه در بخش اول كتاب نيز چنين است. برخي كتاب‌ها كه در تكميل ‌امل الآمل نگاشته شده، چنين است:
1. تكمله امل الآمل، اثر امام سيد حسن صدر م 1354ق. مؤلف آن مي‌‌نويسد: بحمد الله موفق شده‌ام ذيل و تكمله‌اي براي كتاب امل الآمل بنويسم. بسياري از اشخاصي را كه ايشان ذكر نكرده، ذكر كردم. در نتيجه كتاب قطوري در سه جلد نوشته‌اند.
2. تتميم امل الآمل، اثر شيخ عبد الله قزويني.
3. تتميم امل الآمل و حواشي آن، اثر سيد امير ابراهيم تبريزي قزويني.
4. التعليقه علي امل الآمل، اثر ملا محمد باقر مجلسي.
5. منتخب امل الآمل، اثر ملا محمد تقي گلپايگاني و خلاصه حدود 15 اثر در تكميل و شرح امل الآمل نوشته شده است

شنبه 28 دی 1392  4:08 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

5. شـرف الدين عاملي

5. شـرف الدين عاملي
وي در سال 1290 ق درشهر كاظمين ديده به جهان گشود. در هشت سالگي، همراه خانواده به جبل عامل بازگشت و در محضر پدر بزرگوارش سيد يوسف شرف الدين دروس مقدمات و سطح را به پايان رساند؛ سپس در بيست سالگي به توصيه پدر، همراه خانواده به عراق سفر كرد. آن‌جا پس از مشورت با دايي گرامي‌ا‌ش سيد حسن صدر به درس دو عالم بزرگ و معروف حوزه سامرا، شيخ حسن كربلائي و شيخ باقر حيدر رفته و مقدمات خارج فقه و اصول خود را آغاز كرد. در همين دوران، با علاقه‌اي وافر، روزهاي جمعه در درس اخلاق استاد شيخ فتحعلي سلطان آبادي حضور يافت و از آن استاد، كسب فيض كرد. سپس براي تحصيل دوره‌هاي عالي فقه و اصول و كلام و.... راهي ديار نجف اشرف شد و از بزرگاني همچون آقا رضا اصفهاني، شيخ محمد طه، آخوند خراساني، سيد كاظم يزدي و ميرزا حسين نوري و.. .استفاده‌هاي وافر كرد.
وي در 32 سالگي پس از طي مدارج عالي علم و تقوا رهسپار جبل عامل شد و كنار پدر بزرگوارش به تدريس و تعليم و ارشاد مردم و جوانان پرداخت.او هيچ‌گاه در عمر با بركتش از اصلاح و وحدت بين مسلمين دست بر نداشت.
مراكزي كه او در جبل عامل به وجود آورد، عبارت‌اند از : 1. مدرسه جعفريه براي تحصيل دانش آموزان ابتدايي كه در آن علاوه بر درس‌هاي متداول، اخلاق و معارف اسلامي‌ نيز تعليم داده مي‌شد 2. باشگاه بزرگ و زيباي نادي الامام الصادق عليه السلام كه آن را براي جذب جوانان و جلوگيري از شركت كردن آن‌ها در محافل دشمنان و بدخواهان تأسيس كرد. مسجدي هم در كنار اين مدرسه و باشگاه براي انجام فرايض ديني جوانان بنا نهاد.
3. مدرسه دخترانه الزهراء 4. دانشكده جعفريه 5. خيريه‌اي به نام انجمن نيكوكاري و احسان براي رفع نياز فقرا و مستمندان.
دراواخر سال 1330 ق وي در پي مخالفت با حضور عثماني‌هادر كشورش، شروع به سخنراني‌هايي برضد اشغالگران و دادن فتواي جهاد بر ضدشان كرد. فرانسوي‌ها در پي او برآمدند. او پس از اطلاع، به دمشق هجرت كرد، اما فرانسوي‌ها خانه و كتابخانه او را آتش زدند و بسياري از آثار قلمي‌اش را از بين بردند؛ با اين حال، حدود پانزده تأليف كم نظير از او به يادگار مانده است كه مهم‌ترين آن‌ها عبارتند از:، المراجعات، النص و الاجتهاد، المجالس الفاخره في مأتم العتره الطاهره، مسائل فقهيه، مؤلفوالشيعه في صدرالاسلام
 
 
شنبه 28 دی 1392  4:09 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

¨6. سيد محسن امين

¨6. سيد محسن امين
آل امين كه به قبيله قشاقش معروف بودند، از محل سكونتشان در حله به جبل عامل كوچ كردند. رئيس قبيله آنها، شخصي به نام سيد محمد امين بود و بدين سبب، امين، زيور اين خاندان شد؛ خانداني كه نسبشان به‌امام سجادعليه‌السلام مي‌ رسد.
يكي ازنوادگان اين خاندان، سيد محسن امين فرزند عبدالكريم است كه در سال 1284 ق در يكي از روستاهاي جبل عامل شقراء ديده به جهان گشود. وي در كودكي قرآن، نوشتن، شنا، اسب دواني را از پدر و مادر و خويشانش آموخت و در شش سالگي به نحو و خوشنويسي روي آورد و مشغول امر تحصيل شد؛ ولي سختي‌هاي زندگي از جمله سرپرستي پدر پير نابينا و دو خواهر، او را به انجام كارهاي مادي مجبور كرد؛ با وجود اين، مطالعه و پژوهش را رها نكرد.
سيد محسن در سال 1308ق با بضاعت مالي كه داشت، همراه شيخ حسين مغنية، رهسپار عراق شد و دو سال و نيم در نجف اشرف از محضر استاداني از جمله سيد علي عاملي، شيخ الشريعه اصفهاني، شيخ محمد كاظم خراساني و حاج آقا رضا همداني بهره برد.
فشار فقر باعث شده بود كه سيد، نان خويش را نسيه كند؛ ولي اخلاص در تحصيل علم را با هيچ ثروتي عوض نكند؛ به‌طوري‌كه در درس يكي از اساتيد متمكن شركت نكرده و مي‌ فرمود: «هر چند آن استاد، دانشوري گران‌قدر است؛ ولي نمي‌توانم خود را راضي كرده، در درسي حاضر شوم كه بهره‌مندي از ثروت استاد، مي‌تواند يكي از انگيزه‌هاي آن شمرده شود».
براي سيد، ايّام زندگي در نجف، سال‌هاي دشواري بود؛ از جمله آن دشواري‌ها، تنگدستي، انتشار بيماري واگيردار، خشكسالي و از دست دادن پدربود. سيد محسن، با دعوت شيعيان دمشق رهسپارآن شهر شد و در آن‌جا خدمات ارزنده‌اي از خود به يادگار گذاشت كه عبارت‌اند از : 1. ايجاد مدرسه‌هايي براي پسران و دختران 2. وقف زمين و ساختمان‌هايي براي اهداف آموزشي 3. چاپ و انتشار كتاب‌هاي ويژه‌اين آموزشگاه‌ها.
اين عالم بزرگوار، پس از دو سال خدمت دراين شهر، پس از زيارت خانه خدا، به روستاي خود بازگشت و دوباره با حوادثي چون قحطي و بيماري وبا روبه‌رو شد؛ به‌طوري كه مردم، به دليل ترس از سرايت بيماري، از تدفين افرادي كه بر اثر وبا از دنيا مي‌ رفتند، خودداري مي‌كردند؛ ولي اين دانشمند بزرگ، شخصاً، كفن و دفن اموات را به عهده گرفت.
پس از اشغال سرزمينش به‌دست فرانسوي‌ها، اشغالگران وجود سيد را بين مسلمانان خطرناك دانستند، لذا تصميم گرفتند او را رئيس علماي شيعه در سوريه و لبنان كنند، تا او را از نزديك تحت كنترل قرار دهند؛ ولي وي در جواب افسر فرانسوي گفت: به سبب اعتمادي كه فرمانده شما به من نشان داد، تشكرم را به وي ابلاغ كن و بگو: «خداوند، به واسطه قناعت، مرا از خانه خوب، اتومبيل ويژه، مقام والا و همه آنچه پيشنهاد كرديد، بي‌نياز ساخته است».
وي علاوه بر شاگردان فرزانه، حدود صد جلد كتاب و رساله به يادگار گذاشته است كه مهم‌ترين آن‌ها عبارت‌اند از: اعيان الشيعه، تاريخ جبل عامل، البحر الزخار في شرح احاديث الائمة الاطهار، حذف القتول عن علم الاصول، حاشيه بر عروة الوثقي، المجالس السنيه في مناقب و مصائب العترة النبويه و لواعج الاشجان. (8)
در پايان، اميدواريم خداوند متعال، توفيقي عنايت فرمايد كه بتوانيم با شناختي صحيح از زواياي مختلف حيات اين عالمان با عمل و استفاده‌اي كامل از ميراث گران‌بهاي آنها، قدمي‌ به سوي سعادت وتكامل خود و نسل‌هاي آينده برداريم

شنبه 28 دی 1392  4:10 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

پي‌نوشت‌های الگوهاي عملي تشيع - علماي جبل عامل

پي‌نوشت‌ها:
----------------
1.امل الامل، ج2، ص370.
2.مجالس المومنين، ص299.
3.اعيان الشيعه، ج1، ص25.
4.امل الامل، ج1، ص15.
5.مقدمه لمعه.
6.ديوان اشعار شيخ بهايي.
8و7. گلشن ابرار، ج1، ص 195و ج2، ص608.
 
 
شنبه 28 دی 1392  4:11 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

نكات داستان حسن بن وجنا

نكات داستان حسن بن وجنا
نويسنده: حسن رجبيان
صفحه 28 الي 31 نسخه چاپي نشريه خلق شماره 7
¨اشاره:
از موضوعات مهم در زمان غيبت كبري امام زمان صلوات‌الله‌عليه چگونگي ارتباط با حضرتش مي‌باشد. آنچه از اخبار و روايات استفاده مي‌شود، اين است كه ارتباط با آن حضرت از طريق توسل، خواندن دعاهاي وارد شده و نوشتن عريضه امري مسلم است. اما در اين بين، موضوع تشرفات خدمت آن حضرت امري است كه مدعيان زيادي دارد.
در اين باب، نشريه خلق بر خود لازم مي‌داند ضمن بررسي موارد ادعا شده، تشرفات متقن را با بيان نكات اخلاقي آن براي رهپويان كوي دوست بيان كند.
از جمله اي تشرفات، تشرف حسن بن وجناء است كه از محدثان نامدار و معاصر امام حسن عسگري عليه‌السلام بوده است و داستان تشرف او در كتب متعددي از جمله كمال‌الدين و تمام‌النعمه اثر شيخ صدوق از محدثان موثق شيعه به شمار مي‌رود، نقل شده است در شماره‌هاي گذشته اصل تشرف را بيان كرديم و در ادامه به بيان نكات اين تشرف خواهيم پرداخت:
روح انسان، پديده‏اى است لطيف، ظريف، نقش‏گير و اثرپذير. از ساعتى همنشينى و مجالست، رنگ‏ها به خود گيرد و حالت‏ها پذيرد. از اين رو، دين مقدّس اسلام به مسئله همنشين و محيط زندگى و شرايط اطراف انسان، اهميت فراوان داده و هجرت از محيطى را كه انسان نتواند در آن آزادانه به دستورهاي الهى عمل كند، لازم شمرده[1] و رفتن به چنين مكان‏هايى را ممنوع دانسته است.
روح آدمى كه در كالبد بدن جاى گرفته، از طريق پنجره‏هاى جسم با عالم بيرون ارتباط دارد و از اين راه‏ها، اثر مى‏گذارد يا تأثير مى‏پذيرد. چشم انسان، دريچه‏اى است از دل به عالم بيرون كه تأثير و تأثر آن قابل انكار نيست.[2] گوش، زبان، بينى و پوست نيز هر كدام دريچه‏اى به فضاى اطراف‌اند. از اين رو، ديدن يا شنيدن يا نقل لحظه لحظه زندگى اوليا و مقربان خداوند، صفحه دل را مصفا و فضاى روح را عطرآگين مى‏سازد و حكايت‏هاى تشرف افراد به محضر پادشاه دايره هستى حضرت حجت بن الحسنعجّل‌اللّه‌‌فرجه‌الشريف نيز از اين جمله‏اند. گهگاه بيان حكايتي از اين افراد، انسان را در فضايى از عطر حضور يوسف زهرا عليهاالسلام قرار مى‏دهد. نقل حكايت‏هاى مستند و محكم، بر نظريه عدم امكان تشرف به خدمت آن حضرت، خط بطلان كشيده و هر كتابي با بيانى ويژه، تصويرى از قضاياى تشرف را ارائه كرده‏ است. خداى تعالى به همه آنان جزاى خير دهد.
اين نوشتار بر آن است تا علاوه بر نقل داستان تشرف، به بيان نكته‏هاى سرنوشت‌سازي بپردازد كه مى‏توان براى تقرب به درگاه آن سليمان ملك هستى از آنها بهره برد.
آنان كه به فيض ديدار محبوب نايل شده‏اند، مرتبه‏اى بلند داشته‌اند كه با از بين بردن رذايل در وجودشان، دل خود را براى بهره‌گيرى بهتر و بيشتر از چشمه زلال امامت آماده كرده‏اند. از اين رو، اعمال آنان و نيز سخنانى كه بين آنها و امام و مقتدايشان رد و بدل مى‏شده، همگى راه‏گشاى سالكان اين وادى به شمار مى‏رود.
نگاهى ژرف به تشرف حسن بن وجناء نيز مى‏تواند در اين زمينه رهنما و رهگشا باشد. سفرهاى پى در پى او به سرزمين وحى و منتهى شدن سفر او به شرف حضور، مى‏تواند حاكى از تكاپوى پيوسته وى براى يافتن يوسف مصر هستى باشد؛ چرا كه در موسم حج، حضور آن اميرالحاج و حجت آفريدگار در آن سرزمين امن، امرى مسلم است و اگر زائر بيت اللّه‏ به اين نكته واقف شود، در اعمال و مناسك خود بيشتر دقت مي‌كند و از ماه‏ها پيش به خودسازى مى‏پردازد.
حالت تضرع و دعاى او، ره‏جويان وادى معرفت را به اهميت سجده و تضرع و ناله - آن هم در مكانى مانند زير ناودان كه محل نزول رحمت الهى است - متوجه مى‏كند. توجه به اهميت اماكن مقدس ‏كه اين مكان‏ها اكنون نيز محل رفت و آمد اولياى خدا و وعد‏گاه ديدار برخى از مشتاقان حضرت ولى عصر عليه‏السلام است، نكته‏اى است كه در اين نوشتار، درباره خانه حضرت خديجه عليهاالسلامبه آن اشاره شده است.
ايمان به اينكه امام عليه‏السلام ناظر هميشگى كارهاى ماست و اعمال ما بر او عرضه مى‏شود و يادآورى اينكه آن وجود مقدّس، مظهر رحمت الهى است، عاملى بسيار مؤثر در مراقبت نفس و ورود به شاهراه هدايت و رستگارى است.
اميد، لازمه حيات بشرى و چون روح در كالبد زندگى است. آن‏كس كه بذر اميد در سرزمين دل مى‏پاشد، سهم بيشترى در سرسبزى و خرّمى حيات انسان دارد. سياهى شبِ ظلم، به اميد روشنايى و سپيده عدل، سپرى مى‏شود، وگرنه زندانيان سياه‌چال يأس، در كنج غربت نااميدى فراموش مى‏شوند. در مرام اميد و انتظار، بايد به آنچه سبب رسيدن به وصل محبوب است، انديشيد و از آنچه سبب فراق و جدايى مى‏شود، پرهيز كرد. در اين راه، كتمان سرّ يار از بيگانگان و اغيار، نقشى به سزا دارد. وقتى همدم و مونسى نيست و اطراف انسان، همه نامحرم‌اند، بايد از همه كناره گرفت و در خلوتى به عبادت مشغول شد و از خداوند بى نياز خواست كه تن و جان و دين و ايمان را از آفات و خطرات مصون دارد.
ما اينك درباره هر يك از اين نكات به طور اختصار اشاره‏اى مى‏كنيم، تا جويندگان آب حيات در صحراى تشنگى، جرعه‏اى براى نجات به دست آورند. بدان اميد كه روزى به محضر ساقى آب حيات برسند و از جام معرفت و ولايت او سيراب شوند، ان شاء الله

شنبه 28 دی 1392  4:11 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

¨نكته اول: ولايت، روح عبادت

¨نكته اول: ولايت، روح عبادت
حج يكى از فرائض بزرگ اسلام و از عظيم‏ترين شعائر دين و ارزشمندترين اعمال براى قرب به خداوند متعال است.[3] حج، ركن وثيق و حبل متينى است كه ميراث فرشتگان و شجره طوباى ابراهيم عليه‏السلام در طور سيناى مكه است. معمار آن، پيامبرى است كه اقامت در وادى خشك و سوزان و تحمل مشقت‏ها را امتحان الهى مى‏دانست و پس از پيروزى در اين آزمايش‏ها، به مقام امامت نايل شد. پس از تكميل بناى كعبه به دست حق‏پرست قهرمان توحيد، از جانب حق متعال به او چنين خطاب شد:
«وَ أَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ»[4].
در اين دعوت كه به دستور خداوند متعال صورت گرفت، گويا آمدن به حج مقدّمه‏اى براى رسيدن به محضر ولىّ زمان و خليفه خداوند است.[5] حج بدون ولايت، طواف بدون امامت، حضور در عرفات بدون معرفت، قربانى در منا بدون فداكارى در راه ولىّ عصر عليه‏السلام، رمى جمرات بدون دور كردن صفات رذيلة مخالف راه مستقيم ولايت، و سعى بين صفا و مروه بدون تلاش و سعى در صراط امامت، همه بى‏حاصل است. شكافنده علوم انبيا حضرت امام باقر عليه‏السلام به مردمى كه گرد كعبه طواف مى‏كردند، نظرى افكند و فرمود:
«هكذا كانوا يطوفون فى الجاهلية ؛ در جاهليت [نيز] اين چنين طواف مى‏كردند».
آن‌گاه در ادامه افزود:
«إنما أمروا أن يطوفوا بها ثم ينفروا إلينا فيعلمونا ولايتهم و مودّتهم و يعرضوا علينا نصرتهم ؛ مردم مأمور شدند كه كعبه را طواف كنند، سپس به سوى ما بيايند تا ولايت و مودّتشان را به ما نشان دهند و ياري‌شان را بر ما عرضه دارند».
سپس حضرت آية شريف « فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ »[6] را قرائت فرمود.[7]
مرحوم ملا صالح مازندرانى قدس‏سره در شرح اين روايت چنين مى‏نويسد:
«تشبيه به حج جاهليت، يا از باب خلل در طواف آنهاست يا به سبب عدم رجوعشان به امام واجب الاطاعه. همان گونه كه طواف واجب است، آمدن نزد امام نيز واجب است، بلكه دومى سزاوارتر به وجوب است؛ چون غرض از حج، حضور در محضر امام عليه‏السلام است».[8]
وى در ادامه مى‏افزايد: «ضمير "اليهم" در آيه، به ذريه ابراهيم عليه‏السلام برمى‏گردد كه افضل آنها پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و ائمه عليهم‏السلام هستند. خداوند متعال، دعاى حضرت ابراهيم عليه‏السلام را اجابت فرمود و كوچ كردن به مكه را براى طواف و زيارتِ بهترين اولاد پاك او واجب كرد. هر كس طواف كند و آنها را زيارت نكند، به خداوند متعال خيانت و با امرش مخالفت كرده است».[9]
پس كعبه و حرمتش، زمزم و شرافتش، مروه و صفايش، قربان‏گاه و تقواى قربانى‏اش، رمى جمرات و طرد شيطانش، عرفات و نيايش خالصانه‏اش، سرزمين حرم با همه بركاتش، همه در پرتو نور ولايت و امامت جلوه دارند. در روايات اهل بيت عليهم‏السلام براى نگاه به خانه خدا، ثواب‏هاى عظيمى نقل شده؛ امّا اين فضايل و ثواب‏ها وقتى است كه نگاه، همراه معرفتى به حق ائمه عليهم‏السلام به سان شناخت حق كعبه باشد. كاشف اسرار حقايق حضرت امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد:
«من نظر إلى الكعبه بمعرفة فعرف من حقّنا و حرمتنا مثل الذى عرف من حقّها و حرمتها غفر اللّه له ذنوبه وكفاه همّ الدنيا و الآخره[10]؛ هر كس با معرفت و شناخت به كعبه بنگرد و حق و حرمت ما را بشناسد، همان‏گونه كه حق و حرمت كعبه مى‏شناسد، خداوند متعال گناهانش را مى‏آمرزد و او را از اندوه دنيا و آخرت كفايت مى‏كند [= رهايى مى‏بخشد]».
طواف حريم بيت عتيق، آن‏گاه تمام و كامل است كه قلب زائر، با ولايت پيوند خورد. در تفسير گران‏سنگ صافى در ذيل آيه شريفه «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلّهِ»[11] از حضرت امام باقر عليه‏السلام روايت شده است كه: «تمام الحجّ لقاء الإمام؛ متمّم حج، ديدار امام عليه‌السلام است».[12]
نيز حضرت صادق آل محمد عليه‏السلام ،زيارت ائمه عليهم‏السلام را مايه كمال و تمام حج مى‏داند و چنين مى‏فرمايد:
«إذا حجّ أحدكم فليختم حجه بزيارتنا لأنّ ذلك من تمام الحجّ؛[13] هر گاه يكى از شما حج بگزارد، بايد حجش را به زيارت ما ختم كند؛ زيرا زيارت ما كمال و تمام حج است».
كعبه يك سنگ نشانى است كه ره گم نشود
حاجى احرام دگر بند ببين يار كجاست
حج آن‏گاه كامل و تمام مى‏شود و دل زائر، زماني تسكين مى‏يابد كه جانش به درمان وصل امام آرام گيرد.
اى خوش آن روز كه حجَّم به تو گردد مقبول
در بر خالق يكتا به دو صد تحسينم
اى خوش آن روز كه در آخر برنامه حج
وصل روى تو دهد اى مه من تسكينم
 
 
شنبه 28 دی 1392  4:12 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

¨نكته اول: ولايت، روح عبادت

¨نكته اول: ولايت، روح عبادت
حج يكى از فرائض بزرگ اسلام و از عظيم‏ترين شعائر دين و ارزشمندترين اعمال براى قرب به خداوند متعال است.[3] حج، ركن وثيق و حبل متينى است كه ميراث فرشتگان و شجره طوباى ابراهيم عليه‏السلام در طور سيناى مكه است. معمار آن، پيامبرى است كه اقامت در وادى خشك و سوزان و تحمل مشقت‏ها را امتحان الهى مى‏دانست و پس از پيروزى در اين آزمايش‏ها، به مقام امامت نايل شد. پس از تكميل بناى كعبه به دست حق‏پرست قهرمان توحيد، از جانب حق متعال به او چنين خطاب شد:
«وَ أَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ»[4].
در اين دعوت كه به دستور خداوند متعال صورت گرفت، گويا آمدن به حج مقدّمه‏اى براى رسيدن به محضر ولىّ زمان و خليفه خداوند است.[5] حج بدون ولايت، طواف بدون امامت، حضور در عرفات بدون معرفت، قربانى در منا بدون فداكارى در راه ولىّ عصر عليه‏السلام، رمى جمرات بدون دور كردن صفات رذيلة مخالف راه مستقيم ولايت، و سعى بين صفا و مروه بدون تلاش و سعى در صراط امامت، همه بى‏حاصل است. شكافنده علوم انبيا حضرت امام باقر عليه‏السلام به مردمى كه گرد كعبه طواف مى‏كردند، نظرى افكند و فرمود:
«هكذا كانوا يطوفون فى الجاهلية ؛ در جاهليت [نيز] اين چنين طواف مى‏كردند».
آن‌گاه در ادامه افزود:
«إنما أمروا أن يطوفوا بها ثم ينفروا إلينا فيعلمونا ولايتهم و مودّتهم و يعرضوا علينا نصرتهم ؛ مردم مأمور شدند كه كعبه را طواف كنند، سپس به سوى ما بيايند تا ولايت و مودّتشان را به ما نشان دهند و ياري‌شان را بر ما عرضه دارند».
سپس حضرت آية شريف « فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ »[6] را قرائت فرمود.[7]
مرحوم ملا صالح مازندرانى قدس‏سره در شرح اين روايت چنين مى‏نويسد:
«تشبيه به حج جاهليت، يا از باب خلل در طواف آنهاست يا به سبب عدم رجوعشان به امام واجب الاطاعه. همان گونه كه طواف واجب است، آمدن نزد امام نيز واجب است، بلكه دومى سزاوارتر به وجوب است؛ چون غرض از حج، حضور در محضر امام عليه‏السلام است».[8]
وى در ادامه مى‏افزايد: «ضمير "اليهم" در آيه، به ذريه ابراهيم عليه‏السلام برمى‏گردد كه افضل آنها پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و ائمه عليهم‏السلام هستند. خداوند متعال، دعاى حضرت ابراهيم عليه‏السلام را اجابت فرمود و كوچ كردن به مكه را براى طواف و زيارتِ بهترين اولاد پاك او واجب كرد. هر كس طواف كند و آنها را زيارت نكند، به خداوند متعال خيانت و با امرش مخالفت كرده است».[9]
پس كعبه و حرمتش، زمزم و شرافتش، مروه و صفايش، قربان‏گاه و تقواى قربانى‏اش، رمى جمرات و طرد شيطانش، عرفات و نيايش خالصانه‏اش، سرزمين حرم با همه بركاتش، همه در پرتو نور ولايت و امامت جلوه دارند. در روايات اهل بيت عليهم‏السلام براى نگاه به خانه خدا، ثواب‏هاى عظيمى نقل شده؛ امّا اين فضايل و ثواب‏ها وقتى است كه نگاه، همراه معرفتى به حق ائمه عليهم‏السلام به سان شناخت حق كعبه باشد. كاشف اسرار حقايق حضرت امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد:
«من نظر إلى الكعبه بمعرفة فعرف من حقّنا و حرمتنا مثل الذى عرف من حقّها و حرمتها غفر اللّه له ذنوبه وكفاه همّ الدنيا و الآخره[10]؛ هر كس با معرفت و شناخت به كعبه بنگرد و حق و حرمت ما را بشناسد، همان‏گونه كه حق و حرمت كعبه مى‏شناسد، خداوند متعال گناهانش را مى‏آمرزد و او را از اندوه دنيا و آخرت كفايت مى‏كند [= رهايى مى‏بخشد]».
طواف حريم بيت عتيق، آن‏گاه تمام و كامل است كه قلب زائر، با ولايت پيوند خورد. در تفسير گران‏سنگ صافى در ذيل آيه شريفه «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلّهِ»[11] از حضرت امام باقر عليه‏السلام روايت شده است كه: «تمام الحجّ لقاء الإمام؛ متمّم حج، ديدار امام عليه‌السلام است».[12]
نيز حضرت صادق آل محمد عليه‏السلام ،زيارت ائمه عليهم‏السلام را مايه كمال و تمام حج مى‏داند و چنين مى‏فرمايد:
«إذا حجّ أحدكم فليختم حجه بزيارتنا لأنّ ذلك من تمام الحجّ؛[13] هر گاه يكى از شما حج بگزارد، بايد حجش را به زيارت ما ختم كند؛ زيرا زيارت ما كمال و تمام حج است».
كعبه يك سنگ نشانى است كه ره گم نشود
حاجى احرام دگر بند ببين يار كجاست
حج آن‏گاه كامل و تمام مى‏شود و دل زائر، زماني تسكين مى‏يابد كه جانش به درمان وصل امام آرام گيرد.
اى خوش آن روز كه حجَّم به تو گردد مقبول
در بر خالق يكتا به دو صد تحسينم
اى خوش آن روز كه در آخر برنامه حج
وصل روى تو دهد اى مه من تسكينم
 
 
شنبه 28 دی 1392  4:12 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

پي‌نوشت‌های حسن بن وجنا

پي‌نوشت‌ها:
-----------------
[1]. براى نمونه، در آيه 97 سوره نساء، هنگامى كه مجرمان و تبهكاران، حاكم بودن جوّ و سيطره و غلبه فساد بر محيط زندگى را بهانه جرم خويش مى‏سازند، در پاسخ آنها خطاب مى‏شود: « أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها؛ آيا زمين خداوند پهناور نبود كه در آن مهاجرت كنيد؟»
[2]. در روايات ما وارد شده كه «نگاه، تيرى از تيرهاى زهرآگين شيطان است» (ر.ك: اصول كافى، ج 5، ص 559، ح 12، باب ان من عف عن حرم الناس عف عن حرمه)
[3]. «ليس شى أفضل من الحج الا الصلاة و فى الحج لها هنا صلاة....» (كافى، ج 4، ص 253، باب فضل الحج و العمرة، ح 7).
[4]. «مردم را دعوت عمومى به حج كن تا پياده و سواره و بر مركب‏هاى لاغر، از هر راه دور به سوى تو بيايند» (سوره حج: 27).
[5]. كلمه «يأتوك» به اين اشاره دارد كه دعوت از مردم، براى رسيدن به محضر توست.
[6]. «[خدايا] دل‏هاى گروهى از مردم را متوجه آنها ساز» (سوره ابراهيم: 37).
[7]. كافى، ج 1، ص 445، باب ان الواجب على الناس ...، ح 1.
[8]. شرح اصول كافى، ملاصالح مازندرانى، ج 6، ص 407.
[9]. همان.
[10]. وسائل الشيعه، ج 9، ص 364، باب استحباب اكثار النظر ...، ح 5.
[11]. «و حج و عمره را براى خدا به اتمام برسانيد» (سوره بقره: 196).
[12]. كافى، ج 4، ص 549، باب اتباع الحج بالزيارة، ح 2.
[13]. علل الشرائع، شيخ صدوق، ج 2، ص 459، باب العلة التى من اجلها...، ح 1.
[14]. نغمه‏هاى ولايت، سيد رضا مؤيد، ص 271.
[15]. الامامة و التبصره، ابن بابويه قمى، ص 126، باب 35، ما يصنع الناس فى الغيبة، ح 126؛ كمال الدين و تمام النعمة، شيخ صدوق، ص 346، باب ما روى عن الصادق عليه‏السلام من النص على القائم عليه‏السلام و ذكر غيبته و ...، ح 33.
[16]. «واللّه اِنَّ صاحب هذا الأمر ليحضر الموسم كل سنة فيرى الناس و يعرفهم و يرونه و لايعرفونه» ( كمال الدين و تمام النعمة، شيخ صدوق، ص 440، باب 43، ذكر من شاهد القائم عليه‏السلام ورآه و كلّمه، ح 4 ) .
[17]. گردى از رهگذر دوست، على‏اصغر يونسيان، ص 362.
[18]. اشاره به آيه شريف 30 از سوره مبارك ملك است: «إِنْ أَصْبَحَ ماو?كُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ» كه «ماء معين» در روايات، به وجود مسعود امام عصر عليه‏السلام تفسير شده است

شنبه 28 دی 1392  4:13 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

طلبه و رسالت زمانه - ¨اشاره:

طلبه و رسالت زمانه
نويسنده: هيئت تحريريه
صفحه 34 الي 37 نسخه چاپي نشريه خلق شماره 7
¨اشاره:
مدرسه علميه حضرت صاحب الزمان عجل‌الله‌فرجه ، حسب‌الأمر حضرت آيت الله العظمي بهج تدامت‌بركاته و با توليت حضرت آيت الله ناصري دام‌ظله به سال 1384 در اصفهان آغاز به كار كرده است. اين مدرسه علميه كه با هدف رشد و تربيت همزمان علمي و معنوي طلاب تأسيس شده است، اكنون 250 طلبه در پايه‌هاي يك تا چهار دارد و بحمدالله از موفق‌ترين مدارس استان اصفهان به شمار مي‌رود كه طلاب ممتاز فراواني را پرورش داده است.
حجت الاسلام و المسلمين جعفر ناصري در مراسم اولين روز شروع سال تحصيلي جديد، سخنان ارزشمندي را ايراد فرمودند كه به لحاظ اهميت و آموزندگي آن براي همة طلاب و علاقه‌مندان به علم و معنويت، متن سخنان ايشان را به همة شيفتگان و طالبان تقديم مي‌كنيم

شنبه 28 دی 1392  4:16 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

طلبه و رسالت زمانه

بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم کن لوليک الحجه بن الحسن صلواتک عليه و علي آبائه في هذه الساعه و في کل الساعه ولياً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دليلاً و عيناً حتّي تسکنه ارضک طوعاً و تمتّعه فيها طويلاً.
و طيبوا افواهكم بالصلاة علي محمد و آله الطاهرين
خير مقدم و خوشامد مي‌گويم به همه دوستان، چه آنان که امسال به سربازان امام زمان عليه‌السلام ملحق شده‌اند، و چه آنها كه در سال‌هاي قبل[1] بوده‌اند. اين مجموعة روحاني، بيشتر شبيه به يك خانواده بزرگ است و الحمدلله در اين مجموعه همت اوليه دوستان طلبه صرف، تهذيب و به دست آوردن تقوا و پرهيز از گناه خواهد شد، و اولويت بعد که آن هم بسيار مهم است اينكه نيرو و جواني طلاب با جديّت صرف تحصيل علم شود ابتدا تقواست و بعد علم: «يزکيهم و يعلمهم الکتاب».[2] و اين شعار طلبگي ماست كه تهذيب و تحصيل و اين دو از اركان اصلي طلاب مدرسه حضرت صاحب الزمان عجل‌الله‌فرجه است. شما كه وارد خانواده روحاني آقا امام زمان عليه‌السلام شده‌ايد، وظيفه اصلي‌تان تحصيل علم است فقيه شدن است البته با تقوا و پرهيز از گناه اگر بخواهيد شخصيتي آرام و موفق داشته باشيد، بايد شخصيتي پاک و با تقوا داشته باشيد. مطمئن باشيد كه اگر در رشته‌هاي ديگر علوم مثل پزشكي، فيزيك و شيمي و کارهاي اجتماعي امکان رشد معنوي و تقوا وجود نداشته باشد، يا موفقيت‌ها كمتر باشد در حوزه اين گونه نيست. آقا بقية الله بر حوزه عنايت ويژه‌اي دارند ابزار اوليه براي موفقيت در حوزه‌هاي علميه تقوا است و بعد جديت در كسب علوم البته همراه با توسل دائم محضر آقا بقية الله اعظم عجل‌الله‌فرجه. وظيفه اوليه شما اين است که مراقب تقوا باشيد، آن هم در چنين مجموعه‌اي كه تک تک شما دو مسئوليت داريد. در وهله اول، بايد مواظب حرکات خودتان باشيد به خاطر خودتان. اما اين حركات شما روي دوستان هم تأثير مي‌گذارد؛ پس مسئوليت مضاعف مي‌شود. اگر کوچک‌ترين حركت مشکل‌دار که تناسبي با اخلاق ندارد، از شما صادر شود، ضررش به دوستانتان هم مي‌رسد؛ چون که اينجا همه مانند يک خانواده‌اند و با هم زندگي مي کنند؛ خانواده‌اي امام زماني در مدرسه‌اي به نام «صاحب الزمانعيه‌السلام» که زير نظر يک مجتهد جامع الشرايط و فقيه اهل بيت عليهم‌السلام است و شايد کمتر مدرسه اي با اين مشخصات باشد. تمام همّ حضرت آيت العظمي بهجت رشد اين مجموعه است. وقتي هفته قبل خدمتشان رفته بوديم، اولين سؤال ايشان درباره وضعيت طلاب مدرسه صاحب الزمان به لحاظ تقوا و علم و درس بود. ايشان دعا کردند سپس حدود سه ربع ساعت صحبت کردند و بعد فرمودند که اين سفارش‌ها را از قول من به طلاب بگوييد.
پيام و سفارش‌ حضرت آيت الله العظمي بهجت در سه جهت بود. اولين توصيه، همين مسئله مراعات تقواست و توصيه ديگر جديت در تحصيل است. و سوم هم مسئله توسل به آقا امام زمان است كه خيلي به آن سفارش كردند و فرمودند كه طلبه اگر به آقا امام زمان عليه‌السلام متوسل نباشد، پشتوانه ندارد و ايمان در دل او استقرار پيدا نمي‌کند. بعد داستاني را كه مربوط به پنجاه سال قبل است، نقل كردند و فرمودند:
پيرمردي از دوستان من كه در جواني در آلمان درس مي خوانده، نقل كرد که وقتي در آنجا درسم تمام شد و مدت اقامت من داشت به پايان مي‌رسيد، فقط يک روز فرصت داشتم که از آلمان خارج شوم و اگر آن روز نمي‌توانستم بيرون بروم، بايد مدت زيادي در آلمان مي‌ماندم. بنابراين من و چند نفر از دانشجويان ايراني، ماشيني گرفتيم و قصد داشتيم كه خودمان را به مرز برسانيم تا از آلمان خارج شويم. رانندة آلماني ما را از بياباني صعب‌العبور و بيراهه حركت داد و با سختي مقداري از مسافت را طي كرديم كه در ميان راه ماشين خراب شد. راننده و ما، خيلي تلاش كرديم تا عيب و ايراد ماشين را درست كنيم، اما هيچ كاري از پيش نبرديم و خيلي معطّل شديم. - همين فرد ايراني مي‌گويد - من با ديدن اين وضعيت، سفارش پدرم را به ياد آوردم كه گفته بود در مشکلات هر وقت همه راه‌ها را بسته ديدي، به آقا حضرت صاحب الامرعيه‌السلام متوسل شو. من در بيابان شروع کردم به قدم زدن و گفتن ذكر يا صاحب الزمان أغثني و يا صاحب الزمان ادرکني. با تمام وجود به آقا صاحب الزمان توسل پيدا کردم. با اينكه ما از بيراهه آمده بوديم و عبور ماشين‌هاي ديگر از آنجا معمول نبود. در همين حال توسل بودم كه ديدم ماشيني از دور مي آيد. ماشين آمد و دو مرد عرب در آن بودند؛ در حالي که در آن منطقه تا آن موقع، كسي را با اين هيئت نديده بودم. يكي از آنها از ماشين پايين آمد و به زبان آلماني از راننده آلماني پرسيد كه چه شده است. او هم خرابي ماشين را گفت. مرد عرب گفت مشكل در فلان ماشين است. راننده گفت قبلاً آن قسمت را ديده و دست‌كاري كرده‌ام ولي نتيجه‌اي نداشته است. مرد عرب دوباره همان سخن اول را تكرار كرد، ولي راننده ‌گفت كه فايده‌اي ندارد آن آقا گفت که چون من مي‌گويم، دست بزن! اين راننده گويا بي‌اختيار، رفت و همان قسمت را دست‌کاري كرد و بلا فاصله با يک استارت ماشين روشن شد.
من متحير بودم از اينكه در بياباني در آلمان، يك فرد عرب پيدا شود و به زبان آلماني فصيح صحبت کند و بعد آن مرد عرب رو كرد به من و به زبان فارسي روان گفت كه: محمد! از نماز اول وقت غافل نشو.
تمام سرمايه ما نماز اول وقت است كه اگر بتوانيم آن را نگه داريم، توفيقات زيادي نصيب ما خواهد شد. بعد آيت الله العظمي بهجت فرمودند كه الآن اين پيرمرد به قدري علاقه‌مند به حجت خدا و عاشق امام زمان عليه‌السلام است که اگر فرضاً كسي در مدح آقا امام زمان عليه‌السلام شعري بخواند، مدحي بگويد ايشان در صدد برمي‌آيد كه با هديه‌اي از شاعر و مداح قدرداني كند.
بنابراين ما طلبه‌ها بايد همتمان را در چند امر صرف كنيم. اول تقوا كه بدون تقوا، خدا و امام زمان عليه السلام ما را نمي پذيرند. اين راهي است که بايد در صدد باشيم که پاک زندگي کنيم، چشم پاک و دست پاک داشته باشيم. اميرمؤمنان عليه‌السلام دوست دارند كه شيعه‌شان در ميان هزاران نفر ممتاز باشد. مطلب ديگر، جديّت در تحصيل است. الآن شما در موقعيتي هستيد كه اگر بخواهيد به دين خدا کمک کنيد، بايد ملا و با سواد و فاضل باشيد. گمان نکنيد که پس از گذراندن دروس مقدماتي و در مسجدي امام جماعت شدن، تكليف ساقط مي‌شود؛ چون شما توان و استعداد داريد و کوه قدرت و انرژي در شما نهفته كه بايد آن را به فعليت برسانيد. شما مي توانيد از جهت علمي به همه جهان خدمت کنيد. انسان، بسيار بزرگ است و نبايد خودش را کوچک تصور کند. يأس از ناحيه شيطان القا مي شود واقعاً نيت شما بلند و عزمتان جزم باشد که به همه مسلمان‌ها خدمت کنيد؛ خدمت ديني موثر. بايد نيت شما اين باشد که در عمل الگو باشيد. الآن مردم به چنين فردي نياز دارند و خودشان هم براي عمل کردن به مقدسات و دستورهاي الهي آماده‌اند، ولي مي خواهند اسلام را در شما ببينند. امروز فهم و ذكاوت مردم خيلي بالاست و تقريبا ً سطح علمي بالايي همه جامعه را فرا گرفته است و شما با طلبه شدنتان، بايد حرف تازه اي براي مردم داشته باشيد. نمي‌شود كه حافظ قرآن نباشيد. گاهي ممكن است لازم باشد براي كودكان حافظ قرآن سخنراني كنيد. خيلي بايد خالص باشيم تا بتوانيم به مردم اين زمان خدمت كنيم؛ مردمي كه در اين سال‌ها آثار گذشت و ايثار آنها را ديده‌ايم. آنها فهيم‌اند و ما بايد از جهت علمي و عملي بالاتر باشيم و سعيمان را بکنيم. اين بشارت از آقا امام سجاد عليه‌السلام است که مرحوم كليني در كتاب شريف كافي و صدوق در توحيد نقل كرده‌اند كه: «إنّ الله عزّ و حلّ علم انه يكون في آخر الزمان اقوام متعمقون فانزل الله تعالي قل هو الله احد و الآيات من سورة الحديد؛ خداوندعزّوجلّ دانست كه در آخرالزمان اقوامي اهل ژرف‌نگري هستند پس سوره توحيد و آياتي از سوره حديد را نازل فرمود». قرآن پر از اسرار است. در روايت ديگر مي‌فرمايد: قرآن وقتي که در قيامت وارد محشر مي‌شود، مثل فرد بکر دست نخورده، به اسرارش وارد مي شود. ما بايد از قرآن، نهج‌البلاغه و روايات اهل بيت عليهم‌السلام بيشر استفاده كنيم. گاهي ممكن است در روايتي، آقا اميرمؤمنان عليه‌السلام موضوعي را فرموده باشند و آقا امام عسكري عليه‌السلام تحليلش را گفته باشند. بعضي موارد، نيمي از روايت را يکي از ائمه عليهم‌السلام فرموده است و نيم ديگر در همان موضوع را امام ديگر عليه‌السلام به شخص ديگر با دو نسل سه نسل فاصله فرموده است؛ چون اينها يک نور بودند - اين قضيه اتفاق افتاده و مصداق خارجي دارد كه الآن وارد نمي‌شوم - ما اين امتياز را داريم كه روايات زيادي از اهل‌بيت به دستمان رسيده است.
تلاشِ دوست‌داران اين مجموعه آن است تمام امکانات را فراهم کنند، چه از جهت تغذيه و چه از جهت آسايش، تا موقعيت و فضاي آرام و امن از همه حيث براي درس خواندن و مطالعه فراهم شود.
نكته ديگري كه بايد مورد توجه همه شما قرار گيرد، اين است كه محيط حوزه و مدرسه براي مباحثه و درس و مطالعه است. بنابراين در ارتباطات ميان خودتان سعي كنيد از چارچوب درسي خارج نشويد و وقتتان در امور ديگر تلف نشود. طلبه‌هاي ديگر را برادر خود بدانيد و با احترام با يكديگر برخورد کنيد. خداي متعال بهترين زمينه ها را براي شما فراهم کرده است و شما إن شا الله از بهترين سربازان آقا امام زمان خواهيد شد و خواهيد شد.
خدايا! به حق محمد و آل محمدصلي‌الله‌ عليه‌وآله جان و دل ما را به نور علم و معرفت و تقوا منوّر كن و قرآن و روايات اهل بيت عليهم‌السلام سرمايه جان ما قرار ده و جان و قلب ما را با معرفت به اهل‌بيت عليهم‌السلام روشن و نوراني کن و ما را از بهترين سربازان آقا حضرت بقية الله عليه‌السلام قرار بده بمحمد و آله الاطهارصلوات‌ عليهم‌اجمعين

***************************

پي‌نوشت‌ها:
-----------------
[1] . از محصلين مدرسه علميه صاحب الزمان عجل‌الله‌فرجه بوده‌اند

شنبه 28 دی 1392  4:17 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

كميل از اصحاب سر اميرالمؤمنين(ع) قسمت دوم - ¨اشاره

كميل از اصحاب سر اميرالمؤمنين(ع)
قسمت دوم

نويسنده: سيد حبيب حسيني
صفحه 38 الي 41 نسخه چاپي نشريه خلق شماره 7
¨اشاره
در شماره قبل مطالبي را دربارة شخصيت حضرت کميل رحمه‌الله آورديم و گفتيم که هدف اين نوشتار، نشان دادن سرچشمه هاي عرفان اسلامي در بين اصحاب خاص اهل بيت عليهم السلام است و اينکه شيعه خود، داراي و روش است و الگوهايي در عرفان و معرفت دارد که در زمان خود اهل بيت عليهم السلام بوده و از ايشان بهره برده و به مقصد رسيده‌اند. در ادامه، به گوشه هايي از زندگينامه جناب کميل مي پردازيم

شنبه 28 دی 1392  4:18 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

کميل از اصحاب سـرّ قسمت دوم - طلوع کمیل

¨طلوع کميل
گفتيم كه جناب کميل در قبيله نخع از جماعت مذحج، يکي از قبايل يمن، به دنيا آمد. تاريخ ولادت ايشان به درستي معلوم نيست، اما با توجه به دو نکته مي توان سال ولادت ايشان را به‌دست آورد: اول اينکه مورخان سال شهادت کميل را 82يا 83هجري مي دانند.دوم اينکه نوشته‌اند جناب کميل در نود سالگي به شهادت رسيده است. پس سال تولد ايشان مي بايست در سال 5يا 6 بعثت (7يا 8 سال قبل از هجرت ) باشد. بنابراين ادعاي ابن حجر عسقلاني که گفته: «جناب کميل هجده سال از زندگي حضرت رسول اکرم را درک کرده»[1] ، با توجه به اينکه نبي اکرم صلوات الله عليه و آله در سال 11هجري رحلت فرمود، ادعاي درستي مي نمايد.[2]
کميل، دوران نوجواني عمر خويش را سپري مي کرد که خورشيد اسلام در يمن نيز طلوع کرد و او هم به آيين روح‌بخش اسلام تشرف يافت. در همين سنين بود که حضرت اميرعليه‌السلام از طرف پيامبر اعظم صلي‌الله‌عليه‌و‌‌آله مامور شد که براي تبليغ احکام و معارف الهي به سرزمين يمن برود؛ سفري که قبل از حجة الوداع اتفاق افتاد. در همين سفر بود که داستان دلدادگي جناب کميل به حضرتش شروع شد و چشم و جان مستعد کميل، به جمال جان‌فزاي امير زيبايي‌ها روشني يافت.
استعداد، اخلاص، شجاعت و تلاش کميل چنان بود كه توانست روز به روز به حضرت نزديک شود و در شمار اصحاب خاص و دست پروردگان حضرتش درآيد .و از اصحاب سرّ و انيس شب‌هاي بيداري حضرت گردد. مرحوم آيت الله طباطبايي رحمه‌الله عليه مي‌فرمايد:
اميرمؤمنان عليه‌السلام گروه انبوهي از رجال ديني و دانشمندان اسلامي را تربيت کرد که در ميان ايشان، جمعي از زهاد و اهل معرفت مانند اويس قرني و کميل بن زياد و ميثم تمار و رشيد هجري وجود دارند و در ميان عرفاي اسلامي، مصادر عرفان شناخته شده‌اند

شنبه 28 دی 1392  4:20 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

کميل از اصحاب سـرّ قسمت دوم - ¨ياور علي عليه السلام در زمان غربت

¨ياور علي عليه السلام در زمان غربت
در كتب مشهور تاريخي از حالات کميل در زمان خلافت ابوبکر(11-13هجري) و عمر(13-23هجري) كه او در سنين جواني بوده، گزارشي نقل نشده است، ولي در زمان خلافت عثمان (24-35) حضور پررنگ کميل به خوبي مشاهده مي‌شود که نقش‌آفريني او عمدتاً به صورت اعتراض و مخالفت و تحمل آزار و اذيت‌هاي عثمان بود. به دليل ناحق بودن اصل حکومت خلفا و انحرافاتي که در حکومت ايشان به خصوص در زمان عثمان اتفاق افتاد ، همواره اعتراض امثال کميل - که دلداده اسلام و احکام ناب آن بودند - بلند بود؛ انحرافاتي چون: واگذاري حکومت به بني اميه و خويشاوندان، بخشيدن ناحق بيت المال به اطرافيان خود، شراب‌خواري، ظلم واليان، ثروت اندوزي و … . نمونه بارز اين اعتراض، قيام بر ضد سعيد بن عاص، والي کوفه، بود كه باعث دستگيري آنان شد و داروغه و پليس شهر، آنان را به بهانه زياده خواهي به شدت مورد ضرت و شتم قرار داد و سخت مورد غضب سعيد بن عاص و عثمان قرار گرفتند

شنبه 28 دی 1392  4:20 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

کميل از اصحاب سـرّ قسمت دوم - ¨تبعيد به شام

¨تبعيد به شام
عثمان با اطلاع از موضوع دستور داد که جناب کميل و بعضي از دوستانش مانند مالک اشتر و صعصعة بن صوحان را از کوفه به شام تبعيد و از خانواده و دوستانشان جدا كنند.[3] اما آنان در شام نيز به مبارزات سياسي خود بر ضد حکومت عثمان و معاويه - که والي عثمان در شام - بود. ادامه دادند. آنان مخالفت‌ها و اعتراضات خود را با شيوه‌هاي مختلف ابراز مي‌داشتند؛ به طوري كه معاويه در نامه‌اي به عثمان، از کنترل آنها اظهار عجز کرد. اينجا بود که آنها به دستور عثمان دوباره از شام به کوفه نزد سعيد بن عاص برگشتند.

شنبه 28 دی 1392  4:21 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها