بعضی از جوانان فکر می کنند درسی که می خوانند حتماً جامعه باید برای آن درس یک شغلی را تعریف کند و الّا مفهومی ندارد که آن درس در دانشگاه یا حوزه تدریس بشود ؛
اینکه رشته ای که تدریس میشود حتماً باید برای آن یک شغلی هم در جامعه باشد ، این طرز فکر درست نیست ؛ شما فرض کنید الهیات در حوزه یا دانشگاه تدریس میشود حتماً یک شغلی باید بیرون از دانشگاه واسه اون می بایستی در نظر میگرفتند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
البته مسئله علم را از مادیات باید جدا ساخت ....
و بعد هم به فکر شغلی جدای از علم که غذای روح است در نظر گرفت ...
پس در کل میتوان چنین نتیجه گیری کرد که خود علم نور است و نور غذای روح شماست که به تعالی و کمال روح انسانی کمک می کند و در ثانی به فکر غذای جسم بود که آن هم با تلاش و کار مادی حاصل میشود و البته ناگفته نماند که میتوان کاری کرد که هر دو را بایک تیر زد ولی هدف نباید خلط بشود ... مثلاً شما میتوانید با خواندن الهیات هم به مسائل معنوی و علمی آن برسید و هم میتوانید بعنوان استاد الهیات در حوزه یا دانشگاه تدریس نمایید و اینها منافاتی باهم ندارند ولی اینکه خواندن اینگونه درسها صرفاً بخاطر شاغل بودن باشد یا شرک در دو هدف باشد چندان خوشایند یک انسان روشن ضمیر متعالی نیست ...
به قول مرحوم سهراب سپهری : چشم ها را باید شست ؛ جور دیگر باید دید....
ولی بهتر است انسان از مادیات و جسم مرکبی برای معنویات و روحانیت بسازد نه اینکه روح را دستاویز و بازیچه جسم و مادیات قرار دهد ... به قول آن بزرگی که فرمود: بعضی ها می خورند تا زنده بمانند ولی بعضی دیگر هم زنده می مانند تا بخورند ...
پس در این بحر .... جایگاه شما و ما کجاست؟!!!
کمی اندیشه می تواند به انسان کمک شایانی بکند ... و لازمه آن اندیشه به دور بودن از هرگونه وابستگی ها و دلبستگی هاست ؛ چون این قیدهای مذکور انسان را از جایگاه اصلی خود خارج نموده و همتای موجودات : « صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ »(آیه 18سوره بقره) قرار می دهد یا به عبارت دیگر: « لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ(آیه 179سوره مبارکه اعراف) و اینها تعاریفی است که انسان با کردار و نگرش و ایده های خود از خود می نماید؛ بنابراین دوستان عزیز! آن وجه تمیز خود را با سایر موجودات از دست ندهیم و چه در انتخاب شغل و چه در امر ازدواج و ... بطور کلی با معیارهای الهی و برگرفته شده از عمق اندیشه انسانی اقدام نماییم ، چون انسان زاده اندیشه خود می باشد ....
البته در این کشمکش بین جان و روح ؛ شما باید خیلی دقیق باشید ، چون به قول مولوی :
جان گشاده سوی بالا بالها تن زده اندر زمین چنگال ها
پس با انتخاب خود تعریفی از خود ارائه خواهیم داد ... اینکه شکل و شمایل برزخی ما چگونه است این بدست خود ماست ...
آرزوی توفیقات روزافزون و سلامتی و کامیابی برای جوانان مسلمان در سرار جهان را از خداوند منان مسئلت می نمایم.
و من الله التوفیق
یاحق