واژة جواني در كلام قرآن به دو معنا به كار رفته است :
1- در آياتي از جواني به معناي شايع خود، يعني دوراني از زندگي، منظور شده است. دوراني كه انسان پس از ضعف و ناتوانيِ دوران كودكي و نوجواني، به «قدرت» ميرسد. چنان كه خداوند مي فرمايند:
* اللهُ الذي خَلقكُم مِن ضَعفٍ ثُم جَعلَ مِن بعدِ ضَعفٍ قُوّهً ثُم جعلَ مِن بعدِ قُوّهٍ ضعفاً و شيبهً يخلقُ ما يَشاءُ و هو العَليمُ القديرُ (روم/54)
« خداوند، همان كسي است كه شما را در آغاز از ضعف و ناتواني بيافريد، آنگاه پس از ضعف و ناتواني(كودكي)، شما را (در جواني) توانا ساخت، باز از توانايي(وقواي جواني) به ضعف و سستي (ميانسالي و) پيري برگردانيد، كه او هر چه بخواهد مي آفريند، و او دانا و توانا است.»
با اين تعبير جواني در حقيقت «قلّه عمر» آدمي است. قلهاي كه چند صباحي در فراز آن ايستاده و سپس به سرزمين پس آن (ميانسالي و پيري) افول مي يابد.
2- اما در مواردي نيز منظور قرآن از جوان «فتوت» ، «جوان مردي» و «رِشادت» مي باشد؛ و خداوند در آياتي، به افرادي كه ايمان و تقواي الهي آنان را قيور و بيباك نموده است، لقب «جوان» داده است. چنانكه در باره اصحاب كهف مي فرمايد:
* اذا أوَي الِفتيَهُ الي الكَهف … (كهف/10)
« چون جوانان بسوي غار پناه بردند …»
در حالي که امام صادق (ع) در ذيل اين آيه مي فرمايند :
«اصحاب كهف پير مرداني بودند كه خداوند بخاطر ايمان شان، آنها را جوان ناميد.» (نامه ها برنامه ها/126)
اين معنا مفهوم زيبايي را در خود دارد و آن اينكه ايمان داران قلبهاي جواني دارند و هم اينكه ايمان در زمينه مساعد و با بركت روح جوان، به شكوفايي ميرسد.