0

هفته بیستم:...( " دوری ازتمسخر دیگران")...

 
rashon
rashon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1310
محل سکونت : هویزه

پاسخ به:هفته بیستم:...( " دوری ازتمسخر دیگران")...

امام علی (ع):

مومن به ان گویند که برادر مومن خود را مورد تمسخر قرار ندهد.

 

امام صادق (ع):

از مسخره کردن زیاد پرهیز کنید، زیرا که مسخره کردن زیاد موجب دل افسردگی می شود.

 

امام سجاد عليه‏السلام :

وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصيانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخريَّةُ مِنهُم ؛

گناهانى كه باعث نزول عذاب مى‏شوند، عبارت‏اند از: ستم كردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره كردن آنان.

دوشنبه 30 دی 1392  12:02 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 mohsenshabani
majnon313
majnon313
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 287
محل سکونت : قم

پاسخ به:هفته بیستم:...( " دوری ازتمسخر دیگران")...

تمسخر در لغت به معناى مسخره كردن و در اصطلاح عبارت است از بيان گفتار، كردار و يا اوصاف ظاهرى يا باطنى افراد به وسيله قول، فعل، اشاره و يا كنايه به گونه‏اى كه باعث خنده ديگران گردد «1» كه در شرع مقدس اسلام به شدت نكوهش شده و حرام است.

قرآن كريم در اين باره مى‏فرمايد:

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد نبايد گروهى از مردان شما گروهى ديگر را مسخره كنند، شايد آنها از اينها بهتر باشند و نه زنانى زنان ديگر را. شايد آنان بهتر از اينان باشند و يكديگر را مورد طعن و عيب جويى قرار ندهيد.

در روايتى با اشاره به شخصيت نامتعادل استهزاگر و مسخره كننده، اين كار را نشانه نادانى و نابخردى مى‏داند. و مى‏فرمايد: «استهزاء و تمسخر، شوخى ابلهان و هنر انسان‏هاى نادان است.» «2»

آنچه اين عمل را به عنوان يك آسيب اخلاقى در نظام تعليم و تربيت اسلامى منفورتر مى‏سازد، پيامدهاى نامطلوب آن است كه احساس حقارت و خود كم بينى، ضعف پايه‏هاى اعتماد به نفس، احساس گناه و شرمندگى، افسردگى و كناره‏گيرى از جامعه و ... مى‏تواند از پيامدهاى اين عمل زشت باشد و هر يك به تنهايى مى‏تواند زندگى را به شدت مختل و تعادل فرد را از بين ببرد.

علاوه بر آن تمسخر و استهزاء، محبّت و صميميت را از بين مى‏برد و كينه و دشمنى را جايگزين آن مى‏كند. امام صادق (ع) در اين باره مى‏فرمايد:

كسى كه مردم را به مسخره مى‏گيرد، هرگز به راستى و مودت و دوستى آنها اميد نداشته باشد. «1»

( 1). محمدرضا قائمى‏مقدم، روش‏هاى آسيب‏زا در تربيت از منظر تربيت اسلامى، ص 72، به نقل از معراج السعاده، ملا احمد نراقى، ص 426.

( 2). بحارالانوار، ج 75، ص 147، حديث 20.

( 3). همان، ص 144، حديث 9.

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم وترحم علی عجزنا واغثنا بحقهم

دوشنبه 30 دی 1392  12:25 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
AMIN1995
AMIN1995
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 163
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:هفته بیستم:...( " دوری ازتمسخر دیگران")...

جالبه
 
براي مقابله با اين پديده، راه هاي مختلفي وجود دارد. عده اي سعي مي کنند همان رفتار را به خاطر مقابله به مثل با طرف بکنند. يعني همانطور که او تمسخر يا توهين مي کند ما هم او را مسخره و توهين کنيم. اين روش مناسب نيست، زيرا ما همان کار را کرده ايم که از نظر وجدان و اخلاق مردود مي دانيم و به خاطر آن ناراحت شده ايم، علاوه بر اين که کينه و تفرقه را بين افراد افزايش مي دهد و ما را به جدلي طولاني و بي فايده و ناراحت کننده مي کشاند.
روش دوم آن است که در برابر آنها سکوت کنيم. گرچه سکوت در بعضي از مواقع مفيد است ولي اکثرا نتيجه مطلوبي ندارد، اضافه بر اين که کار مشکلي است واکثر افراد نمي توانند در برابر تحقير ديگران سکوت کنند و آن را تحمل کنند.
راه سوم که به نظر ما راه درست است، آن است که برخورد سازنده داشته باشيم و از برخوردهاي تخريب کننده بپرهيزيم. ابتدا به چند برخورد تخريب کننده اشاره مي کنيم. در هنگام مشاجره با افراد از کارهاي زير بپرهيزيد:
- اصرار بر اين که حق با شماست و طرف ديگر اشتباه مي کند.
- سرزنش کردن طرف مقابل به صرف اين که مطابق ميل شما کار نمي کند.
- حالت عصبي و اندوه خود را انکار کنيد در حالي که وضع ظاهر شما خلاف آن را نشان مي دهد.
- غيرمستقيم و با سکوت يا طعنه يا درب اتاق را به هم کوبيدن و از اين قبيل کارها، ناراحتي خود را نشان دهيد.
- تقصيرها را به گردن طرف مقابل بيندازيد.
- حالت تدافعي داشته باشيد و ادعا کنيد تمام کارهاي شما درست است و براي تمام کارهايتان دليلي بتراشيد.
- هنگام انتقاد طرف مقابل، احساسات او را ناديده گرفتن و از او انتقاد کردن.
- به جاي توجه به مسأله پيش آمده از بي عدالتي هاي گذشته حرف بزنيد.
اينگونه رفتارها هنگام مواجهه با پرخاشگري ديگران نه تنها کمکي به حل مسأله نمي کند بلکه آن را شديدتر و عميق تر مي کند. 
برخورد سازنده با افراد خشمگين يا ناراحت:
براي اين که بتوانيم به طور کلي با ديگران ارتباط صميمانه داشته باشيم و خصوصا با افراد عصباني کنار بياييم بايد از روش ها و مهارت هاي زير استفاده کنيم:
1. روش خلع سلاح: بايد سعي کنيم در سخنان طرف مقابل حقيقتي پيدا کنيم و آن را تأييد کنيم. حتي اگر تمام سخنان او را غير منطقي مي دانيم. اين روش تأثير آرام بخشي عجيبي دارد. با اين کار احساس فرد مقابل نسبت به ما تغيير مي کند و آمادگي پذيرش حرف هاي ما را پيدا مي کند. زيرا احساس مي کند که ما فرد منطقي و معقول هستيم، اما اگر ما تمام سخنان طرف مقابل را محکوم کنيم و حالت تدافعي بر خود بگيريم به جدلي بي فايده تن داده ايم.
2. همدلي: هنگام بحث و مشاجره بايد يک لحظه خود را به جاي ديگران بگذاريد و از دريچه چشم آنها نگاه و احساس کنيد. براي اين کار سخن طرف مقابل را تکرار کنيد تا بداند منظور او را دريافته ايد. مي توانيد عبارت خود را اينگونه شروع کنيد: «مثل اين که منظورت اين است که...» يا «به نظر مي رسد مي خواهي بگويي که...».
3. پرس و جو: با طرح چند سؤال و با پرس و جو از انديشه و احساس طرف مقابل خود آگاه شويد. همان طور که در شماره 3 و 4 برخوردهاي تخريب گر بيان شد، بسياري از افراد از بيان مستقيم احساسات و افکار خود طفره مي روند و براي آنها ابراز خشم دشوار است و هيچگاه منظور خود را مستقيما بيان نمي کنند. يکي از روش هايي که افراد براي ابراز احساسات و ناراحتي خود نشان مي دهند طعنه زدن، تمسخر کردن، تحقير کردن، اخم کردن و مانند آن است.
شما هرگاه ديديد کسي از اين روش استفاده مي کند، بگرديد تا علت اصلي ناراحتي او را بيابيد. بسياري از مواقع وقتي به فرد بفهمانيد که از احساس ناراحتي او نسبت به خودتان آگاهيد، يا در پاره اي از مواقع به او حق مي دهيد، او هم از روش خود دست مي کشد و دست از تمسخر يا طعنه بر مي دارد. به طور کلي اگر افراد در ابراز احساسات ناراحت کننده آزاد باشند و خيلي راحت آن را با ديگران مطرح کنند، هرگز از راه غير مستقيم مثل تمسخر، طعنه يا تحقير و کارهاي ديگر براي نشان دادن ناراحتي خود استفاده نمي کنند.
4. بيان احساسات خود به طور ساده: اگر در برخورد با سخنان طرف مقابل توهين يا تمسخري نسبت به خود مشاهده کرديد، سکوت نکنيد يا غير مستقيم ناراحتي خود را نشان ندهيد بلکه به طور ساده آن را بيان کنيد. بهتر است آن را با عبارت «من احساس مي کنم» بيان کنيد. مثلا بگوييد: «احساس مي کنم تحقير شده ام، من هم عصباني هستم، دلگير شده ام». اما هرگز نگوييد: «تو اشتباه مي کني، تو مرا عصباني کرده اي».
5. نوازش: يکي از علل اصلي ناراحتي افراد و خصوصا اعضاي خانواده مثل پدر ومادر آن است که احساس مي کنند توجه و احترام کافي را از ما دريافت نکرده اند. به طور کلي همه ما به نوازش و محبت ديگران نيازمنديم و دوست داريم ديگران قدردان ما باشند. اگر اين نياز در ما تأمين نشود، ناراحت و عصباني مي شويم. يکي از روش هاي کارآمد در هنگام بروز مشاجره يا مورد طعنه و تمسخر ديگران قرار گرفتن آن است که در خلال بحث، آنها را نوازش کنيم و به آنها بفهمانيم که دوستشان داريم و به ايشان احترام مي گذاريم. اين طرز برخورد سبب مي شود آنها از ما احساس بهتري پيدا کنند و ترسشان بريزد. مثلا به مادرتان بگوييد: به شدت عصباني هستم اما احترام شما را حفظ مي کنم و دوست ندارم از من ناراحت باشيد يا مثلا به کسي که از شما انتقاد کرده بگوييد: خيلي متأسفم که اين طور شد (خلع سلاح) من هم جاي شما بودم ناراحت مي شدم (همدلي کردن) شما برايم مهم هستيد و مايلم از کارم راضي باشيد (نوازش).
اينها روش هايي است که روان شناسان براي انسان در برخورد و ايجاد رابطه دوستانه با افراد ديگر، پيشنهاد مي کنند. گرچه اين نامه گنجايش کافي براي توضيح روش هاي فوق ندارد، ولي ما تنها راه موفقيت را در همين مي دانيم. زيرا بسياري از برخوردهايي که ديگران با ما مي کنند و اين که در ايجاد ارتباط با ما مشکل دارند در اثر رعايت نکردن اين نکات به ظاهر ساده است ما نيز به جاي اين که دنبال راه حل اصلي مشکل باشيم، مايليم هميشه تقصير را به گردن ديگران بيندازيم و خود را در نقش يک قرباني ببينيم که ديگران با ما به انصاف رفتار نکرده اند. مطالعه کتاب «از حال بد به حال خوب» ترجمه مهدي قراچه داغي» را به شما پيشنهاد مي کنيم.
روشي که امامان معصوم(ع) در اين موارد داشته اند و آن را تحت عناويني چون حلم، انصاف، تواضع، ادب، فرو بردن خشم، حفظ احترام ديگران، دوري از مباحثه و جدل، کينه نداشتن، زيبا سخن گفتن و از سخنان دو پهلو دوري کردن و مواظب وسوسه هاي شيطان بودن مطرح کرده اند، حاکي از اين واقعيت است که هيچ گاه در برخوردهايشان کسي را تحقير نکرده اند، در عين اين که با شجاعت و صراحت حرف خود را زده اند و ذره اي هم از بيا ن حق فروگذار نکرده اند. حتي دشمنان و کينه توزان نيز هنگام بحث با امامان(ع) تسليم اخلاق کريمانه آنان شده اند و دست از کينه توزي برداشته اند.
سخن آخر اين که در مورد خصوصي صحبت کردن با پدر و مادر، دستورات فوق تأکيد بيشتري پيدا مي کند. به حدي که آيات و روايات صريحا بد حرف زدن، بلند سخن گفتن، روترش کردن و بد نگاه کردن به والدين را از گناهان کبيره شمرده اند و از مؤمنان خواسته اند در مقابل ظلم و ستم و اذيت آنها هم رفتاري مؤدبانه و نيک داشته باشند و هيچ گاه در صدد مقابله به مثل برنيايند.

با خدا باش پادشاهی کن   بی خداباش هرچه خواهی کن

کاش صداقت داشتی....

ARLUX

دوشنبه 30 دی 1392  9:59 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
ali201355
ali201355
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 792
محل سکونت : سیستان و بلوچستان

پاسخ به:هفته بیستم:...( " دوری ازتمسخر دیگران")...

تمسخر دیگران کار بسیار نا شایستی است لطفا این کا ررا انجام ندهید

دوشنبه 30 دی 1392  10:39 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
yarabyarabyarab
yarabyarabyarab
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 3539
محل سکونت : قزوین

پاسخ به:هفته بیستم:...( " دوری ازتمسخر دیگران")...

تمسخر یا استهزاء ازصفات رذیله ودور از شان یک انسان مومن است .ادب انسان از عقل اوست وعقل او در ادب شکل میگیرد .پس با تمسخر ومضحکه قرار دادن دیگران ادب وعقل هم زیر سوال میرود .انسانهایی که دیگران را به سخره میگیرند خود مشکل حقارت دارند وبرای پوشش مشکلات خود دست به هر کاری که شادشان کند وپوشاننده مبهماتشان باشد میزنند .

منتظران مهدی آگاه باشید!  

 

 حسین را منتظرانش کشتند...

دوشنبه 30 دی 1392  11:37 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
mohammadtorres
mohammadtorres
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 21972
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:هفته بیستم:...( " دوری ازتمسخر دیگران")...

اگر کسی با شما بد رفتاری کرد یا شما را مورد تمسخر  قرار داد یادتان باشد مشکل از اوست نه شما آدهای نرمال هیچگاه درصدد تخریب و تمسخر دیگران نیستند

مدیر تالارهای ورزش

دوشنبه 30 دی 1392  12:27 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
AT1365
AT1365
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 59
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:هفته بیستم:...( " دوری ازتمسخر دیگران")...

یكى از محرّمات (كه از عوامل غیبت هم به شمار مى‏رود) مسخره كردن و استهزاء است و شك نیست كه سخریّه و استهزاء یكى از عواملی است كه بسیارى از اوقات انسان‏هاى ضعیف الایمان را وادار به غیبت مى‏كند. آرى، هستند كسانى كه به منظور بى اعتبار كردن دیگران از عامل تمسخر بهره مى‏گیرند و براى مجلس آرایى و خنداندن حاضران از آبرو و حیثیت دیگران مایه مى‏گذارند و با كارهایى از قبیل تقلید در راه رفتن، سخن گفتن، غذا خوردن و خلاصه به هر طریقى از اشاره و كنایه و... دیگران را به مسخره مى‏گیرند و از این راه حس خودپسندى و انتقامجویى خویش را اشباع مى‏كنند و حد اقلّ با خرج كردن آبروى دیگران مستمعان و دوستان خود را راضى مى‏سازند و بدین جهت است كه قرآن كریم از این عمل شدیدا نهى كرده و آن را به عنوان ظلم و ستم مورد توبیخ و تهدید قرار داده است و امر به توبه مى‏كند و مى‏فرماید:
یا ایُّهَا الَّذینَ امَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ انْ یَكُونُوا خَیْرا مِنْهُم وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ انْ یَكُنَّ خَیْرا مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا انْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالالْقابِ بِئْسَ الاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الایمانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَاولئِكَ هُمُ الظّالِمُونَ. اى كسانى كه ایمان آورده‏اید نباید گروهى از مردان شما گروه دیگر را استهزاء كنند، شاید آنها كه مورد استهزاء واقع مى‏شوند بهتر از مسخره كنندگان باشند. و همچنین زنان یكدیگر را مسخره نكنند، زیرا ممكن است زنان مسخره شده از آنها كه مسخره مى‏كنند بهتر باشند. و مبادا از یكدیگر عیب جویى كنید و زنهار از اینكه یكدیگر را با القاب زشت و ناپسند یاد كنید كه پس از ایمان آوردن، نامى كه نشان از فسق و فجور دارد بسیار زشت است و هر كس كه از این رفتار توبه نكند ستمگر و ظالم است.
برخى از مفسّران در شأن نزول آیه فوق گفته‏اند: این آیه در باره ثابت بن قیس بن شماس نازل شده است. ثابت گوشهایش سنگین بود و هنگامى كه وارد مسجد مى‏شد براى او راه باز مى‏كردند تا برود نزدیك پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلم بنشیند و سخنان حضرت را بشنود. یك روز وارد مسجد شد در حالى كه مردم از نماز صبح فارغ شده و هر كدام در جایى نشسته بودند. ثابت نیز طبق روش هر روز سعى مى‏كرد نزدیك پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلم بنشیند، به این جهت جمعیت را مى‏شكافت و مى‏گفت جا بدهید، جا بدهید تا خدمت پیامبر بروم.
سر انجام یكى از آنها گفت همین جا بنشین. او نیز همانجا نشست ولى از اینكه راهش ندادند تا نزدیك پیامبر بنشیند به شدت ناراحت شد. پس از اینكه هوا روشن شد ثابت از روى ناراحتى گفت: این مرد كیست؟ گفت: من فلان كس هستم. ثابت گفت: فرزند فلان زن؟ و نام مادر او را طورى بر زبان جارى كرد كه در آن دوران (دوران جاهلیت) این گونه تعبیر را مایه سرزنش و ملامت مى‏دانستند. آن مرد شرمنده شد و از خجالت سر به زیر افكند، سپس این آیه نازل شد.
یادآورى
ملاك و میزان و معیار ارزش‏ها نزد خداى متعال تقوا و پاكدامنى است.
از این رو هیچ كس حق ندارد دیگرى را كوچك بشمرد و با چشم حقارت به او بنگرد، چه بسا همین شخص پیش خدا آبرومند باشد.
مقام مؤمن در پیشگاه خدا
بنده مؤمن نزد خداوند متعال بسیار عزیز و محترم است. خداوند بندگان مؤمن را دوست مى‏دارد و عزت و سربلندى را از آن مؤمنان مى‏داند، چنانكه مى‏فرماید:
... وَ لِلّهِ الْعِزَّه وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤمِنینَ... عزّت و سرفرازى تنها از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است... و به همین جهت در سوره حجرات آیه «لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ...»  فرمود هر كس مؤمنان را مسخره كند یا با القاب زشت از آنها یاد كند در زمره ستمكاران محسوب مى‏شود. و در جاى دیگر مى‏فرماید:
الَّذینَ یَلْمِزُونَ المُطَّوِّعینَ مِنَ الْمُؤمِنینَ فِى الصَّدَقاتِ وَ الَّذینَ لا یَجِدُونَ الا جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ.  آنان كه از مؤمنان متعبّد و متعهّد به خاطر صدقاتى كه در راه خدا مى‏دهند انتقاد و عیب‏جویى مى‏كنند و نیز افراد بى بضاعتى را كه حد اكثر توانشان را در طبق اخلاص نهاده‏اند به مسخره مى‏گیرند، خداوند نیز آنها را مسخره خواهد كرد و براى آنان عذابى دردناك در پیش است.
همچنین در احادیث اسلامى آمده است كه احترام به مؤمن احترام به خدا است و اهانت و تحقیر مؤمن اهانت به ذات اقدس الهى و موجب خشم خداوند سبحان است و در حدیث قدسى آمده است: خداوند به كسانى كه مؤمنان را بیازارند اعلان جنگ مى‏دهد:
عن أبی عبد اللّه ـ علیه السلام ـ قال: قال اللّه عزّ و جلّ: لِیَأذَنْ بِحَرْبٍ مِنّى، مَنْ اذَلَّ عَبْدِىَ الْمُؤمِنَ وَ لِیَأمَنْ مِنْ غَضَبى مَنْ اكْرَمَ عَبْدِىَ الْمُؤمِنَ. از امام صادق -علیه السلام- آمده است كه خداوند عزّ و جلّ فرمود: كسى كه بنده مؤمن مرا خوار شمارد باید بداند كه خداوند با او در جنگ است و كسى كه بنده مؤمن مرا تعظیم و تكریم كند بى شك از غضب من در امان است.
رسولخدا -صلّى اللّه علیه و آله- فرمود:
و من اذلّ مؤمنا اذلّه اللّه.... كسى كه مؤمنى را خوار شمارد خدا او را ذلیل خواهد كرد.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
من حقّر مؤمنا لقلّه ماله حقّره اللّه فلم یزل عند اللّه محقورا حتّى یتوب ممّا صنع... .
كسى كه به خاطر فقر و تهیدستى مؤمنى را كوچك شمرد خداوند او را كوچك مى‏شمارد و همیشه در نزد خدا خوار و زبون است تا آنكه از كردارش توبه كند...
حرمت مؤمن از حرمت كعبه بیشتر است
ابن أبی الحدید در شرح این جمله از نهج البلاغه (اذا استولى الصلاح على الزمان و اهله...) روایتى را از رسولخدا -صلّى اللّه علیه و آله - چنین نقل مى‏كند:
و الخبر ما رواه جابر قال: نظر رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم إلى الكعبه فقال: مرحبا بك من بیت ما اعظمك و أعظم حرمتك و اللّه انّ المؤمن أعظم حرمه منك عند اللّه عزّ و جلّ، لأنّ اللّه حرّم منك واحده و من المؤمن ثلاثه: دمه و ماله و أن یظنّ به ظنّ السّوء... .
جابر روایت كرده است كه رسولخدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به كعبه نظر افكند و فرمود: آفرین بر تو، خانه‏اى كه چقدر بزرگى و احترام تو چقدر زیاد است سوگند به خدا، احترام مؤمن نزد خدا از تو بیشتر است، زیرا حرمت تو فقط از یك جهت است (كه خونریزى در تو حرام است‏)، ولى مؤمن از سه جهت احترام دارد:
1. خون وى محترم است.
2. مال او حرمت دارد.
3. بدگمانى نسبت به او حرام است.
تذكّر لازم:
آنچه بیش از هر چیز در پیشگاه خداى متعال اهمیت و ارزش دارد تقوا است و سایر امور از قبیل پول و جاه و مقام و منصب و... دلیل بر عظمت و محبوبیت انسان نیست. از این رو نباید در هیچ مؤمنى به دیده حقارت و پستى نگریست، چرا كه ما نمى‏دانیم اولیاى خدا چه كسانى هستند، چون از باطن افراد جز پروردگار هیچ كس آگاه نیست، چنانكه حضرت رسول گرامى اسلام- صلّى اللّه علیه و آله- نیز در ضمن یكى از سخنان خود فرمود:
إنّ اللّه عزّ و جلّ كتم ثلاثه فی ثلاثه:... و كتم ولیّه فی خلقه... و لا یزر أنّ احدكم بأحد من خلق اللّه فانّه لا یدرى أیّهم ولىّ اللّه.
خداى عزّ و جلّ سه چیز را در سه چیز مخفى كرده است:... ولىّ خود را درمیان خلق خویش مخفى داشته است... بنابر این مبادا هیچ یك از شماها احدى از بندگان خدا را كوچك شمرد، زیرا نمى‏داند كدامیك از آنها ولىّ خدا است.
همچنین حضرت على علیه السلام در ضمن حدیثى فرمود:
إنّ اللّه تبارك و تعالى أخفى أربعه فی أربعه... و أخفى ولیّه فی عباده فلا تستصغرنّ عبدا من عبید اللّه فربّما یكون ولیّه و أنت لا تعلم. خداى تبارك و تعالى چهار چیز را در چهار چیز پنهان نموده است:... ولىّ خود را در میان بندگان خویش پنهان داشته است. پس به هیچ بنده‏اى از بندگان خدا با چشم حقارت نگاه مكن كه شاید همان (كسى كه به او بى‏اعتنا هستى‏) ولىّ خدا باشد و تو ندانى.
سرانجام بد سخریّه و استهزاء
بى‏تردید، كسى كه به مردم اهانت كند و آنها را مورد تمسخر و استهزاء قرار دهد گناه بزرگى را مرتكب شده و باید در انتظار عواقب سوء و آثار بد آن باشد، زیرا هیچ عملى بدون بازتاب نخواهد بود:
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّه خَیْرا یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّه شَرّا یَرَهُ.  پس در آن روز هر كس به قدر ذرّه‏اى كار نیك كرده آن را خواهد دید و هر كس به قدر ذره‏اى كار زشت مرتكب شده آن را خواهد دید.
از آثار بد هرزه گویى و مسخره كردن دیگران غفلت و بى تفاوتى و از دست دادن احساس مسئولیت است. افرادى كه به این بیمارى دچار مى‏شوند قهرا از ذكر خدا غافل شده و از عبادت پروردگار لذت نمى‏برند، یعنى در عبادت حضور قلب ندارند و با اكراه و بى میلى با آن روبرو مى‏شوند.
از قرآن كریم استفاده مى‏شود كه یكى از موجبات غفلت و فراموشى از یاد خدا استهزاء و تحقیر مؤمنان است، زیرا بندگان مؤمن، مظاهر دین و مفاخر شریعت سیّد مرسلین‏اند و بى اعتنایى به مقام و منزلت آنان موجب سلب توفیق و باعث تاریكى دل مى‏شود و سر انجام انسان را با دوزخیان گمراه، همراه و همنشین مى‏سازد.

خداوند تعالى در كتابش آنگاه كه وخامت حال دوزخیان و كیفیت بازپرسى از آنان را ترسیم و تشریح مى‏كند و به جزع و فزع آنان براى بیرون آمدن و نجات از عذاب دردناك و سوزان دوزخ اشاره مى‏فرماید، با جمله «... اخْسَئُوا فیها وَ لا تُكَلِّمُون (اى سگها دور شوید و با من سخن مگویید) به آنها پاسخ مى‏دهد.
و سپس مى‏فرماید:
إنَّهُ كانَ فَریقٌ مِنْ عِبادى یَقُولُونَ رَبَّنا امَنّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ انْتَ خَیْرُ الرّاحِمینَ، فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیّا حَتّى‏ انْسَوْكُمْ ذِكْرى وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ، انّى جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَروُا انَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ.  این شما بودید كه وقتى گروهى از بندگان من مى‏گفتند: «پروردگارا ما ایمان آورده‏ایم، ما را بیامرز و بر ما ترحّم فرما كه تو بهترین رحم كنندگانى» آنها را به باد مسخره گرفتید تا آنجا كه مرا بكلى فراموش كرده بودید و تنها كارتان این بود كه بر آن خدا پرستان خنده مى‏كردید. اما امروز من به آنان به خاطر صبر و استقامتشان پاداش (نیك‏) مى‏دهم، كه تنها آنان پیروز و رستگارند.
حال كه معلوم شد یكى از موجبات غفلت و فراموشى از ذكر خدا استهزاى مؤمنان و بى احترامى به آنان است، باید دانست كه اگر كسى با همین حال از دنیا برود و توبه نكند زندگى سخت و طاقت فرسایى در انتظار اوست و در روز قیامت كور و نا بینا وارد محشر شده و مشمول رحمت الهى واقع نخواهد شد، چنانكه مى‏فرماید:
وَ مَنْ اعْرَضَ عَنْ ذِكْرى فَانَّ لَهُ مَعیشَه ضَنْكا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیمَه اعْمى‏، قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنى اعْمى‏ وَ قَدْ كُنْتُ بَصیرا، قالَ كَذلِكَ اتَتْكَ ایاتُنا فَنَسیتَها وَ كَذلِكَ الْیَوْمَ تُنْسى‏.
هر كس از یاد من روى گرداند براى او زندگى سخت و تنگى خواهد بود و روز قیامت او را نابینا محشور مى‏كنیم. او مى‏پرسد: پروردگارا چرا مرا نابینا محشور كردى با اینكه من در دنیا بینا بودم؟ خدا در پاسخ مى‏گوید: این به خاطر آن است كه آیات ما به تو رسید ولى تو آنها را بكلى فراموش كردى و به كیفر آن امروز تو فراموش خواهى شد (: ما تو را فراموش مى‏كنیم‏).
فردا نوبت مؤمنان است
قرآن كریم در جاى دیگر مى‏فرماید: كسانى كه در دنیا افراد با ایمان را مسخره مى‏كنند و با خنده‏هاى تمسخر آمیز و تحقیر كننده از كنارشان مى‏گذرند و با اشاره‏هاى چشم و ابرو آنان را به مسخره مى‏گیرند و از این كار (زشت‏) خود اظهار سرور و خوشحالى نموده و به آن مباهات مى‏كنند و... باید بدانند كه فردا نوبت مؤمنان است كه بر آنها بخندند. اینك متن آیات:
انَّ الَّذینَ اجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذینَ امَنُوا یَضْحَكُونَ. 
مجرمان و بد كاران همیشه در دنیا به مؤمنان مى‏خندیدند.
وَ اذا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغامَزُونَ. 
و هنگامى كه از كنار مؤمنان مى‏گذرند با اشاره‏هاى چشم و ابرو آنها را مسخره مى‏كنند.
وَ اذَا انْقَلَبُوا الى‏ اهْلِهِمُ انْقَلبُوا فَكِهینَ.
و هنگامى كه به سوى خانواده خود باز مى‏گردند مسرور و خندانند.
وَ اذا رَاوْهُمْ قالُوا انَّ هؤُلاءِ لَضالُّون. 
و هنگامى كه آنها را (مؤمنان را) مى‏دیدند مى‏گفتند این‏ها گمراهانند.
وَ ما ارْسِلُوا عَلَیْهِمْ حافِظینَ. در حالى كه آنها هرگز مأمور مراقبت و متكفّل آنان (: مؤمنان‏) نبودند.
فَالْیَوْمَ الَّذینَ امَنُوا مِنَ الْكُفّارِ یَضْحَكُونَ. ولى امروز مؤمنان به كافران مى‏خندند.
عَلىَ الارائِكِ یَنْظُرُونَ. در حالى كه بر تختهاى مزیّن بهشتى نشسته‏اند و نگاه مى‏كنند.
سپس به عنوان طعن و تمسخر گفته مى‏شود:
هَلْ ثُوِّبَ الْكُفّارُ ما كانُوا یَفْعَلُونَ ؟آیا كافران پاداش اعمالشان را گرفتند؟ خلاصه اینكه سخریه و استهزاء نوعى عیب جویى است و سزاوار نیست انسان براى اینكه عده‏اى را بخنداند مرتكب این گناه شود و دیگران را تحقیر كند و كسانى كه مردم را مسخره مى‏كنند به خود مغرورند و همین غرور و خودبینى آنان سبب مى‏شود كه افراد مؤمن و متدیّن را به چشم حقارت بنگرند و در نتیجه براى خود عذابى سخت و دردناك آماده كنند كه نمونه‏اى از آن در آیات فوق از نظرتان گذشت.
زیانهاى سخریه از منظر روایات
در روایات معصومین علیهم السلام نیز از كسانى كه مؤمنان را تحقیر و تمسخر مى‏كنند شدیدا نكوهش شده است. در این مورد به چند حدیث اكتفا مى‏شود.
یاوه سرایى و خسران ابدى:
كسانى كه از راه غیبت، تهمت، اهانت و تحقیر مردم، دیگران را مى‏خندانند باید بدانند كه در روز قیامت از خاسران و زیانكارانند.
امام صادق -علیه السلام - فرمود:
كان بالمدینه رجل بطّال یضحك النّاس منه فقال قد أعیانى هذا الرّجل أن أضحكه (یعنى علىّ بن الحسین) قال: فمرّ علىّ علیه السّلام و خلفه مولیان له قال: فجاء الرّجل حتّى انتزع ردائه من رقبته، ثمّ مضى، فلم یلتفت إلیه علىّ علیه السّلام فاتّبعوه و أخذوا الرّداء منه فجائوا به فطرحوه علیه، فقال لهم، من هذا؟ فقالوا: هذا رجل بطّال یضحك أهل المدینه فقال: قولوا له إنّ للّه یوما یخسر فیه المبطلون.
در شهر مدینه مردى پست و فرومایه بود كه كار او فقط هرزه‏گویى و خنداندن مردم بود. یك روز گفت كه این مرد (یعنى على بن الحسین) مرا عاجز كرده است زیرا تا كنون نتوانسته‏ام او را بخندانم. (منتظر فرصتى بود) تا اینكه روزى امام سجاد علیه السلام به همراه دو تن از خدمتگزاران خود مى‏گذشت. او نیز (فرصتى به دست آورد) و عباى آن حضرت را از دوش مباركش كشید و رفت.
امام هیچ گونه اعتنایى به او نكرد. كسانى كه آنجا بودند رفتند و رداى امام سجاد علیه السلام را از او گرفته و بر دوش مبارك آن بزرگوار انداختند.
امام علیه السلام پرسید: این شخص كه بود؟ گفتند: او مرد هرزه‏گو و خوشمزه‏اى است كه مردم مدینه را مى‏خنداند. فرمود: به او بگویید خدا را روزى است كه در آن روز یاوه‏سرایان زیانكار خواهند شد.
به هر حال، تردیدى نیست كه این گونه افراد در روز قیامت گرفتار انواع عذاب و شكنجه خواهند شد و همان گونه كه در دنیا مؤمنان را مسخره مى‏كردند و مى‏خندیدند اهل ایمان نیز در روز قیامت بر آنها مى‏خندند.
پیامبر اكرم -صلّى اللّه علیه و آله- فرمود:
إنّ المستهزئین بالنّاس یفتح لأحدهم باب من الجنّه فیقال هلمّ هلمّ فیجى‏ء بكربه و غمّه فاذا أتاه اغلق دونه ثمّ یفتح له باب اخر فیقال هلمّ هلمّ فیجى‏ء بكربه و غمّه فاذا أتاه اغلق دونه فما یزال كذلك حتّى إنّ الرّجل لیفتح له الباب فیقال له هلمّ هلمّ فلا یأتیه.
در روز قیامت كسانى را كه در دنیا مردم را مسخره مى‏كردند مى‏آورند و درى از بهشت به روى آنان مى‏گشایند و به آنها مى‏گویند بیایید بیایید. آنها با آن همه سختى و ناراحتى به پیش مى‏آیند و همین كه نزدیك در مى‏رسند در به روى آنها بسته مى‏شود. سپس در دیگرى به روى آنها باز مى‏شود و گفته مى‏شود شتاب كنید شتاب كنید. این بار نیز آنها با ناراحتى حركت مى‏كنند و همین كه نزدیك این در مى‏روند آن نیز بسته مى‏شود و همین طور این كار تكرار مى‏شود تا جایى كه نا امید مى‏شوند و سر انجام دیگر به سوى هیچ درى نمى‏روند. در اینجا مؤمنان كه ساكنان بهشت‏اند به آنها نظاره مى‏كنند به آنان مى‏خندند.
نتیجه بحث
با توجه به مطالبى كه بیان شد، افراد متعهّد و مؤمن باید از این رفتار زشت و ناپسند از دو جهت دورى جویند:
- یكى آنكه هرزگى و مسخرگى بالطبع زشت است.
- دوم آنكه موجب گناه كبیره دیگر - یعنى غیبت- نیز مى‏شود.
پروردگارا ما را از لغزش‎ها محفوظ بدار

دوشنبه 30 دی 1392  12:37 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هفته بیستم:...( " دوری ازتمسخر دیگران")...

مسخره كردن
خداوند تعالى در كتابش آنگاه كه وخامت حال دوزخیان و كیفیت بازپرسى از آنان را ترسیم و تشریح مى‏كند و به جزع و فزع آنان براى بیرون آمدن و نجات از عذاب دردناك و سوزان دوزخ اشاره مى‏فرماید، با جمله «... اخْسَئُوا فیها وَ لا تُكَلِّمُون[1] (اى سگها دور شوید و با من سخن مگویید) به آنها پاسخ مى‏دهد.
و سپس مى‏فرماید:
إنَّهُ كانَ فَریقٌ مِنْ عِبادى یَقُولُونَ رَبَّنا امَنّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ انْتَ خَیْرُ الرّاحِمینَ، فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیّا حَتّى‏ انْسَوْكُمْ ذِكْرى وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ، انّى جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَروُا انَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ. [2] این شما بودید كه وقتى گروهى از بندگان من مى‏گفتند: «پروردگارا ما ایمان آورده‏ایم، ما را بیامرز و بر ما ترحّم فرما كه تو بهترین رحم كنندگانى» آنها را به باد مسخره گرفتید تا آنجا كه مرا بكلى فراموش كرده بودید و تنها كارتان این بود كه بر آن خدا پرستان خنده مى‏كردید. اما امروز من به آنان به خاطر صبر و استقامتشان پاداش (نیك‏) مى‏دهم، كه تنها آنان پیروز و رستگارند.
حال كه معلوم شد یكى از موجبات غفلت و فراموشى از ذكر خدا استهزاى مؤمنان و بى احترامى به آنان است، باید دانست كه اگر كسى با همین حال از دنیا برود و توبه نكند زندگى سخت و طاقت فرسایى در انتظار اوست و در روز قیامت كور و نا بینا وارد محشر شده و مشمول رحمت الهى واقع نخواهد شد، چنانكه مى‏فرماید:
وَ مَنْ اعْرَضَ عَنْ ذِكْرى فَانَّ لَهُ مَعیشَه ضَنْكا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیمَه اعْمى‏، قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنى اعْمى‏ وَ قَدْ كُنْتُ بَصیرا، قالَ كَذلِكَ اتَتْكَ ایاتُنا فَنَسیتَها وَ كَذلِكَ الْیَوْمَ تُنْسى‏. [3]
هر كس از یاد من روى گرداند براى او زندگى سخت و تنگى خواهد بود و روز قیامت او را نابینا محشور مى‏كنیم. او مى‏پرسد: پروردگارا چرا مرا نابینا محشور كردى با اینكه من در دنیا بینا بودم؟ خدا در پاسخ مى‏گوید: این به خاطر آن است كه آیات ما به تو رسید ولى تو آنها را بكلى فراموش كردى و به كیفر آن امروز تو فراموش خواهى شد (: ما تو را فراموش مى‏كنیم‏).
فردا نوبت مؤمنان است
قرآن كریم در جاى دیگر مى‏فرماید: كسانى كه در دنیا افراد با ایمان را مسخره مى‏كنند و با خنده‏هاى تمسخر آمیز و تحقیر كننده از كنارشان مى‏گذرند و با اشاره‏هاى چشم و ابرو آنان را به مسخره مى‏گیرند و از این كار (زشت‏) خود اظهار سرور و خوشحالى نموده و به آن مباهات مى‏كنند و... باید بدانند كه فردا نوبت مؤمنان است كه بر آنها بخندند. اینك متن آیات:
انَّ الَّذینَ اجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذینَ امَنُوا یَضْحَكُونَ. [4]
مجرمان و بد كاران همیشه در دنیا به مؤمنان مى‏خندیدند.
وَ اذا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغامَزُونَ. [5]
و هنگامى كه از كنار مؤمنان مى‏گذرند با اشاره‏هاى چشم و ابرو آنها را مسخره مى‏كنند.
وَ اذَا انْقَلَبُوا الى‏ اهْلِهِمُ انْقَلبُوا فَكِهینَ. [6]
و هنگامى كه به سوى خانواده خود باز مى‏گردند مسرور و خندانند.
وَ اذا رَاوْهُمْ قالُوا انَّ هؤُلاءِ لَضالُّون. [7]
و هنگامى كه آنها را (مؤمنان را) مى‏دیدند مى‏گفتند این‏ها گمراهانند.
وَ ما ارْسِلُوا عَلَیْهِمْ حافِظینَ. [8] در حالى كه آنها هرگز مأمور مراقبت و متكفّل آنان (: مؤمنان‏) نبودند.
فَالْیَوْمَ الَّذینَ امَنُوا مِنَ الْكُفّارِ یَضْحَكُونَ. [9] ولى امروز مؤمنان به كافران مى‏خندند.
عَلىَ الارائِكِ یَنْظُرُونَ. [10] در حالى كه بر تختهاى مزیّن بهشتى نشسته‏اند و نگاه مى‏كنند.
سپس به عنوان طعن و تمسخر گفته مى‏شود:
هَلْ ثُوِّبَ الْكُفّارُ ما كانُوا یَفْعَلُونَ ؟[11] آیا كافران پاداش اعمالشان را گرفتند؟ خلاصه اینكه سخریه و استهزاء نوعى عیب جویى است و سزاوار نیست انسان براى اینكه عده‏اى را بخنداند مرتكب این گناه شود و دیگران را تحقیر كند و كسانى كه مردم را مسخره مى‏كنند به خود مغرورند و همین غرور و خودبینى آنان سبب مى‏شود كه افراد مؤمن و متدیّن را به چشم حقارت بنگرند و در نتیجه براى خود عذابى سخت و دردناك آماده كنند كه نمونه‏اى از آن در آیات فوق از نظرتان گذشت.
زیانهاى سخریه از منظر روایات
در روایات معصومین علیهم السلام نیز از كسانى كه مؤمنان را تحقیر و تمسخر مى‏كنند شدیدا نكوهش شده است. در این مورد به چند حدیث اكتفا مى‏شود.
یاوه سرایى و خسران ابدى:
كسانى كه از راه غیبت، تهمت، اهانت و تحقیر مردم، دیگران را مى‏خندانند باید بدانند كه در روز قیامت از خاسران و زیانكارانند.
امام صادق -علیه السلام - فرمود:
كان بالمدینه رجل بطّال یضحك النّاس منه فقال قد أعیانى هذا الرّجل أن أضحكه (یعنى علىّ بن الحسین) قال: فمرّ علىّ علیه السّلام و خلفه مولیان له قال: فجاء الرّجل حتّى انتزع ردائه من رقبته، ثمّ مضى، فلم یلتفت إلیه علىّ علیه السّلام فاتّبعوه و أخذوا الرّداء منه فجائوا به فطرحوه علیه، فقال لهم، من هذا؟ فقالوا: هذا رجل بطّال یضحك أهل المدینه فقال: قولوا له إنّ للّه یوما یخسر فیه المبطلون.
در شهر مدینه مردى پست و فرومایه بود كه كار او فقط هرزه‏گویى و خنداندن مردم بود. یك روز گفت كه این مرد (یعنى على بن الحسین) مرا عاجز كرده است زیرا تا كنون نتوانسته‏ام او را بخندانم. (منتظر فرصتى بود) تا اینكه روزى امام سجاد علیه السلام به همراه دو تن از خدمتگزاران خود مى‏گذشت. او نیز (فرصتى به دست آورد) و عباى آن حضرت را از دوش مباركش كشید و رفت.
امام هیچ گونه اعتنایى به او نكرد. كسانى كه آنجا بودند رفتند و رداى امام سجاد علیه السلام را از او گرفته و بر دوش مبارك آن بزرگوار انداختند.
امام علیه السلام پرسید: این شخص كه بود؟ گفتند: او مرد هرزه‏گو و خوشمزه‏اى است كه مردم مدینه را مى‏خنداند. فرمود: به او بگویید خدا را روزى است كه در آن روز یاوه‏سرایان زیانكار خواهند شد.
به هر حال، تردیدى نیست كه این گونه افراد در روز قیامت گرفتار انواع عذاب و شكنجه خواهند شد و همان گونه كه در دنیا مؤمنان را مسخره مى‏كردند و مى‏خندیدند اهل ایمان نیز در روز قیامت بر آنها مى‏خندند.
پیامبر اكرم -صلّى اللّه علیه و آله- فرمود:
إنّ المستهزئین بالنّاس یفتح لأحدهم باب من الجنّه فیقال هلمّ هلمّ فیجى‏ء بكربه و غمّه فاذا أتاه اغلق دونه ثمّ یفتح له باب اخر فیقال هلمّ هلمّ فیجى‏ء بكربه و غمّه فاذا أتاه اغلق دونه فما یزال كذلك حتّى إنّ الرّجل لیفتح له الباب فیقال له هلمّ هلمّ فلا یأتیه.
در روز قیامت كسانى را كه در دنیا مردم را مسخره مى‏كردند مى‏آورند و درى از بهشت به روى آنان مى‏گشایند و به آنها مى‏گویند بیایید بیایید. آنها با آن همه سختى و ناراحتى به پیش مى‏آیند و همین كه نزدیك در مى‏رسند در به روى آنها بسته مى‏شود. سپس در دیگرى به روى آنها باز مى‏شود و گفته مى‏شود شتاب كنید شتاب كنید. این بار نیز آنها با ناراحتى حركت مى‏كنند و همین كه نزدیك این در مى‏روند آن نیز بسته مى‏شود و همین طور این كار تكرار مى‏شود تا جایى كه نا امید مى‏شوند و سر انجام دیگر به سوى هیچ درى نمى‏روند. در اینجا مؤمنان كه ساكنان بهشت‏اند به آنها نظاره مى‏كنند به آنان مى‏خندند.
نتیجه بحث
با توجه به مطالبى كه بیان شد، افراد متعهّد و مؤمن باید از این رفتار زشت و ناپسند از دو جهت دورى جویند:
- یكى آنكه هرزگى و مسخرگى بالطبع زشت است.
- دوم آنكه موجب گناه كبیره دیگر - یعنى غیبت- نیز مى‏شود.
پروردگارا ما را از لغزش‎ها محفوظ بدار.

دوشنبه 30 دی 1392  3:11 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هفته بیستم:...( " دوری ازتمسخر دیگران")...

آیا می توانیم با مسخره کردن دیگران را خنداند؟!

 

 


مسخره کردن و دست انداختن دیگران به نام‌های مختلف از قبیل طنز، جوک و غیره پدیده‌ای نا به هنجاری است که از نظر قرآن و شرع، رفتاری مذموم و نکوهیده شمرده شده است.

 


 

تمسخر

آیا ما می‌توانیم با گناه، ادخال سرور بکنیم؟

ما می‌توانیم یک لطیفه بگوییم و بدی را تمسخر بکنیم . مثلاً ما می‌توانیم تکبر را در شخصی به نمایش در بیاوریم و تکبر را به استهزاء بکشانیم ولی نمی‌توانیم آن فرد را مسخره کنیم.

 

نمی‌توان به کسی اجازه گناه داد

گناه غیبت، تمسخر و مردم آزاری دو تا گناه است. یکی حق‌الناس است و یکی حق الله. من نمی‌توانم اجازه گناه به کسی بدهم. نمی‌توانم به کسی اجازه بدهم که در تلویزیون ادای من را در بیاورد. چون حق الله است. من از طرف خدا نمی‌توانم به کسی مجوز گناه بدهم.

مثلاً خدا گفته دروغ در جایی جایز است که جان یک انسان در خطر است. ولی من نمی‌توانم برای هزار تومان دروغ بگویم و اسم آن‌را دروغ مصلحتی بگذارم. مثلاً فرض کنیم فرد اجازه می‌دهد که پشت سر او غیبت یا تمسخرش کنیم، حالا او از حق خودش گذشت اما پس خدا چه؟ 

گناه غیبت، تمسخر و مردم آزاری دو تا گناه است. یکی حق‌الناس است و یکی حق الله. من نمی‌توانم اجازه گناه به کسی بدهم. نمی‌توانم به کسی اجازه بدهم که در تلویزیون ادای من را در بیاورد. چون حق الله است. من از طرف خدا نمی‌توانم به کسی مجوز گناه بدهم

 

خطر مسخره کردن از خیلی از خطرها جدی‌تر است

ما مسخره کردن را ساده می‌گیریم در حالی که مثلاً چاقو کشیدن برایمان مسئله‌ی بسیار بزرگی است. در حالی که اگر چاقو به جسم می‌خورد، مسخره کردن همچون چاقویی است که به روح انسان می‌خورد. اگر کسی را مار بگزد، همه تعجب می‌کنند و ابرو بالا می‌اندازند در حالی که نیش زدن خود انسان از مار بدتر است. کشتن امر بسیار مهمی است در حالی که ما با زبان خود، ممکن است افراد را بکشیم. بنا بر این مسخره کردن خیلی مهم است.

 

مسخره کردن در نگاه قرآن کریم

در آیات قرآن از یک ناهنجاری به نام استهزا به معنای مسخره کردن دیگران سخن به میان آمده است. سید حسن مصطفوی در کتاب التحقیق فی کلمات القرآن با توجه به ریشه هزء که به معنای تحقیر است می‌نویسد که استهزاء یعنی انسان با هر وسیله‌ای، دیگری را تحقیر کند و در طلب آن باشد. (ج11،ص256)

تمسخر

در کتاب‌های اخلاقی، استهزا را مسخره کرده افراد یا برخی امور دانسته‌اند که به وسیله گفتار یا کردار، مانند اشاره با چشم و دیگر اعضای بدن به قصد تحقیر و توهین به دیگران صورت می‌گیرد، گاهی نیز با اهدافی دیگر مانند فراهم کردن زمینه خوشحالی و سرور خود و دیگران، یا تقویت روحیه خود و تضعیف روحیه دشمن، یا برای جبران کمبود شخصیت، ارضای روحیه دیگر آزاری و مانند آن انجام می‌پذیرد. (معراج السعاده، نراقی ،ص502) البته در مواردی نیز از این روش به هدف مجازات و یا تنبیه و یا تربیت فرد و یا جامعه‌ای استفاده می‌شود که در این صورت به نظر برخی از مفسران امری پسندیده و ممدوح می‌باشد. (الفرقان ،ج26 ،ص244)

این مفهوم در آیات قرآنی با واژگان دیگری چون سخریه، ضحک، غمز، لمز و همز بیان شده است.

 

خطرات مسخره

مسخره یک گناه کلیدی است و مادر چندین گناه دیگر همچون اختلاف افکنی ، غیبت ،تهمت و ...هم هست. چون دو رفیق وقتی همدیگر را مسخره کنند، رفاقتشان از بین خواهد رفت و وحدتشان تبدیل به کینه می‌شود. فرد با مسخره کردن عیب دیگری را به مردم نشان می‌دهد. مسخره کردن فرد پشت سر دیگری در حقیقت غیبت او هم هست. قرآن در مورد افراد مسخره کننده می‌فرماید: «لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ» (آل عمران/178)

عذاب مهین مثل ریختن لجن و کثافت روی سر کسی که موجب توهین و جسارت می‌شود. عذاب فردی که دیگری را مسخره می‌کند مهین است و شاید دلیلش همین باشد که او در دنیا به دیگران توهین می‌کرده است.

 

هشداری بیشتر برای خانم‌ها

قرآن بعد از این که به مردم می‌گوید که همدیگر را مسخره نکنند، می‌گوید: خانم‌ها شما هم همدیگر را مسخره نکنید. «لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‌ أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ» (حجرات/11) گفتن «نِساءٌ» لزومی نداشت، چون قوم شامل زنان هم می‌شود. اما چون نیش زدن و مسخره کردن در بین زنان بیش‌تر است، نساء را به صورت خصوصی هم آورده است. مثل این که انسان همه‌ی بدنش را یک بار صابون بزند و دوباره فقط سرش را صابون بزند به این معناست که سر به صابون بیش‌تری احتیاج دارد.

مسخره یک گناه کلیدی است و مادر چندین گناه دیگر همچون اختلاف افکنی ، غیبت ،تهمت و ...هم هست. چون دو رفیق وقتی همدیگر را مسخره کنند، رفاقتشان از بین خواهد رفت و وحدتشان تبدیل به کینه می‌شود. فرد با مسخره کردن عیب دیگری را به مردم نشان می‌دهد. مسخره کردن فرد پشت سر دیگری در حقیقت غیبت او هم هست. قرآن در مورد افراد مسخره کننده می‌فرماید: «لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ»

با کسی که مسخره می‌کند چه کنیم؟

قرآن می‌فرماید: اگر کسی شما را مسخره می‌کند، رابطه‌تان را قطع کنید : «لا تَتَّخِذُوا الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً»(مائده/57) یعنی با کسی که دین شما را به بازی و مسخره گرفته است باید برخورد بکنید.

 

خطر مسخره کردن

قرآن می‌فرماید: برای چه مسخره می‌کنید؟ «لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ» (حجرات/11) «تَلْمِزُوا» از <لمز> است که در آیه‌ی «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» (همزه/1) «لُمَزَةٍ» هم آمده است. یعنی قرآن وقتی می‌خواهد بگوید دیگری را مسخره نکنید می‌گوید: خودتان را مسخره نکنید.

چون آدم، خودش را مسخره نمی‌کند، می‌خواهد بگوید: شما در واقع یکی هستید و اگر دیگری را مسخره کنید، گویی خودتان را مسخره کرده‌اید.

دلیل آن این است که اگر شما 16 درجه من را دوست داشته باشی و من شما را مسخره کنم، من را 10 درجه دوست خواهی داشت. من به خیال خودم شما را سبک کرده‌ام ولی در واقع محبوبیت خودم را نزد شما کم کرده‌ام.

 

تحقیر و تمسخر چه می کند؟!

در روایات معصومین علیهم السلام نیز، کسانی که مؤمنان را تحقیر و تمسخر می‌کنند با تعابیر تندی مورد خطاب قرار گرفته‌اند.

 

نزول عذاب

عذاب جهنم

امام سجاد علیه‌السلام: وَ الذُّنُوبُ الّتی تُنزِلُ النِّقَمَ عِصیانُ العارِفِ بِالبَغیِ وَ التَطاوُلُ عَلَی النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخریَّةُ مِنهُم؛ گناهانی که باعث نزول عذاب می‌شوند، عبارت‌ اند از: ستم کردن شخص از روی آگاهی، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره کردن آنان.

 

جنگ با خدا

در حدیث قدسی آمده است: خداوند به کسانی که مؤمنان را بیازارند اعلان جنگ می‌دهد:

عن أبی عبد اللّه ـ علیه‌السلام ـ قال: قال اللّه عزّ و جلّ: لِیَأذَنْ بِحَرْبٍ مِنّی، مَنْ اذَلَّ عَبْدِیَ الْمُؤمِنَ وَ لِیَأمَنْ مِنْ غَضَبی مَنْ اکْرَمَ عَبْدِیَ الْمُؤمِنَ. از امام صادق -علیه‌السلام- آمده است که خداوند عزّ و جلّ فرمود: کسی که بنده مؤمن مرا خوار شمارد باید بداند که خداوند با او در جنگ است و کسی که بنده مؤمن مرا تعظیم و تکریم کند بی شک از غضب من در امان است.

 

ذلیل می‌شوید

رسول خدا -صلّی اللّه علیه و آله- فرمود:و من اذلّ مؤمنا اذلّه اللّه.... کسی که مؤمنی را خوار شمارد خدا او را ذلیل خواهد کرد.

امام سجاد علیه‌السلام: وَ الذُّنُوبُ الّتی تُنزِلُ النِّقَمَ عِصیانُ العارِفِ بِالبَغیِ وَ التَطاوُلُ عَلَی النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخریَّةُ مِنهُم؛گناهانی که باعث نزول عذاب می‌شوند، عبارت‌ اند از: ستم کردن شخص از روی آگاهی، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره کردن آنان

 

برخورد خداوند با مسخره کننده

پیامبر صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله: اِنَّ المُسْتَهْزِئینَ یُفْتَحُ لاَِحَدِهِمْ بابُ الجَنَّةِ، فَیُقالُ: هَلُمَّ! فَیَجی‌ءُ بِکَرْبِهِ وَ غَمِّهِ فَاِذا جاءَ اُغْلِقَ دونَهُ، ثُمَّ یُفْتَحُ لَهُ بابٌ آخَرُ... فَما یَزالُ کذلِکَ حَتّی اِنَّ الرَّجُلَ لَیُفْتَحُ لَهُ البابُ فَیُقالُ لَهُ: هَلُمَّ هَلُمَّ فَما یَأْتیهِ؛

درِ بهشت، به روی یکی از مسخره کنندگان باز می‌شود و به او گفته می‌شود: «بیا!». او با وجود سختی و اندوهی که دارد، جلو می‌رود و چون آمد، در به رویش بسته می‌شود. سپس در دیگری به رویش باز می‌شود... و این کار، مرتباً تکرار می‌شود تا جایی که در به رویش باز می‌گردد و گفته می‌شود: «بیا، بیا!»؛ امّا او دیگر جلو نمی‌رود

دوشنبه 30 دی 1392  3:17 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
goodby
goodby
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اسفند 1391 
تعداد پست ها : 62

پاسخ به:هفته بیستم:...( " دوری ازتمسخر دیگران")...

چند حديث در مورد مسخره كردن ديگران

نزول عذاب

امام سجاد عليه‏السلام:

وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصيانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخريَّةُ مِنهُم؛
گناهانى كه باعث نزول عذاب مى‏ شوند، عبارت‏ اند از: ستم كردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره كردن آنان.


جنگ با خدا


در حدیث قدسى آمده است: خداوند به كسانى كه مؤمنان را بیازارند اعلان جنگ مى‏ دهد:
عن أبی عبد اللّه ـ علیه السلام ـ قال: قال اللّه عزّ و جلّ: لِیَأذَنْ بِحَرْبٍ مِنّى، مَنْ اذَلَّ عَبْدِىَ الْمُؤمِنَ وَ لِیَأمَنْ مِنْ غَضَبى مَنْ اكْرَمَ عَبْدِىَ الْمُؤمِنَ. از امام صادق -علیه السلام- آمده است كه خداوند عزّ و جلّ فرمود: كسى كه بنده مؤمن مرا خوار شمارد باید بداند كه خداوند با او در جنگ است و كسى كه بنده مؤمن مرا تعظیم و تكریم كند بى شك از غضب من در امان است.


ذلیل می شوید


رسول خدا -صلّى اللّه علیه و آله- فرمود:
و من اذلّ مؤمنا اذلّه اللّه.... كسى كه مؤمنى را خوار شمارد خدا او را ذلیل خواهد كرد.


برخورد خداوند با مسخره کننده


پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله: اِنَّ المُسْتَهْزِئينَ يُفْتَحُ لاَِحَدِهِمْ بابُ الجَنَّةِ، فَيُقالُ: هَلُمَّ! فَيَجى‏ءُ بِكَرْبِهِ وَ غَمِّهِ فَاِذا جاءَ اُغْلِقَ دونَهُ، ثُمَّ يُفْتَحُ لَهُ بابٌ آخَرُ... فَما يَزالُ كذلِكَ حَتّى اِنَّ الرَّجُلَ لَيُفْتَحُ لَهُ البابُ فَيُقالُ لَهُ: هَلُمَّ هَلُمَّ فَما يَأْتيهِ؛ حديث
درِ بهشت، به روى يكى از مسخره ‏كنندگان باز مى‏شود و به او گفته مى‏ شود: «بيا!». او با وجود سختى و اندوهى كه دارد، جلو مى ‏رود و چون آمد، در به رويش بسته مى‏ شود. سپس در ديگرى به رويش باز مى‏ شود... و اين كار، مرتّبا تكرار مى‏ شود تا جايى كه در به رويش باز مى‏ گردد و گفته مى‏ شود: «بيا، بيا!»؛ امّا او ديگر جلو نمى‏ رود.

دوشنبه 30 دی 1392  3:21 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
goodby
goodby
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اسفند 1391 
تعداد پست ها : 62

پاسخ به:هفته بیستم:...( " دوری ازتمسخر دیگران")...

مسخره كردن از علايم بروز خشم است

 

یك متخصص روانپزشکی گفت:رفتارهای خشونت آمیز می تواند به صورت کلامی و عملی بروز کند که مسخره کردن ازعلایم بروز خشم به صورت کلامی است.

دکتر همایون پورکرامتی،متخصص روانپزشکی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران اظهار داشت:مسخره کردن و دست انداختن یک نوع خشم است.

 

وی با اشاره به اینکه رفتارهای خشونت آمیز می تواند به صورت کلامی و یا عملی بروز کند، افزود:مسخره کردن و دست انداختن دیگران از علایم بروز خشم به صورت کلامی است.

پورکرامتی،عنوان کرد:مسخره کردن به قصد آزار و صدمه رساندن به دیگران یک نوع رفتار غیرعادی ضداجتماعی است و در افرادی که اختلال شخصیت دارند،مشاهده می شود.

* مسخره کردن به قصد آزار،یک نوع رفتار ضد اجتماعی است

پورکرامتی در ادامه افزود:زمانی که دو یا چند نفر دوست به منظور تفریح یا سرگرمی همدیگر را دست انداخته و شوخی کنند،بدون آن که قصد آزار رساندن به همدیگر را داشته باشند،این رفتار،مسخره کردن محسوب نمی شود.

وی تأکید کرد:مسخره کردن به قصد آزار و صدمه رساندن به دیگران،یک نوع رفتار غیرعادی ضد اجتماعی است.
این متخصص گفت:امیال و نیازهای روانی سرکوب شده می تواند باعث بروز خشم شده که می تواند به صورت مسخره کردن نیز بروز کند.

پورکرامتی به افرادی که رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه دارند،توصیه کرد و افزود:باید این گونه افراد تحت درمان های روانپزشک قرار بگیرند.

وی نیز به والدینی که فرزندشان دارای رفتارهای خشونت آمیز است،توصیه کرد و اظهار داشت: باید والدین به این رفتار خشونت آمیز فرزندشان توجه کافی کنند،

زیرا رفتار خشونت آمیز و پرخاشگرانه درجامعه زیاد مشاهده می شود،لذا بهتر است علت این رفتارها توسط روانپزشک، جامعه شناس و روانشناس پیگیری و تحقیق شود و نتایج حاصل از آن به مسئولان و دست اندرکاران ارایه شود تا آن ها راهبردها و برنامه هایی برای حل مشکلات و معضلات اجتماعی ارائه دهند.

دوشنبه 30 دی 1392  3:23 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
tuberose44
tuberose44
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : دی 1392 
تعداد پست ها : 1
محل سکونت : لرستان

پاسخ به:هفته بیستم:...( " دوری ازتمسخر دیگران")...


نقل قول mohsen_alavi

بنظر من مسخره کردن اصلا خوب نیست

امروزه هممون داریم توی جامعمون میبینیم که مسئولین به جون هم افتادن و کار از مسخره کردن و تیکه های ناجور گذشته و دارن بهم توهین میکنن!!

توی جامعه ما که باید سنت های پیامبر گرامی ص پیاده بشه خوده مسئولین دارن یاده مردم میدن

توی تلوزیون کم نمیبینیم که اشخاص چه داخلی چه خارجی رو دارن مورد تمسخر و ریشخند قرار میدن توی روزنامه ها سایت ها و....

فرهنگمون به باد رفت چند سال دیگه یه چیزای خوبی که توی این جامعه هست اونا هم دیگه از بین میره و تاثیر رسانه هاست و لاغیر...


ما باید اول از خودمون شروع کنیم .. و اینکه خودمون چقدر پایبندیم.. به فرمایش خداون متعال: وَیلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُّمَزَه..وای بر هر عیب جوی هرزه زبان
 

دوشنبه 30 دی 1392  3:30 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هفته بیستم:...( " دوری ازتمسخر دیگران")...

خداوند تعالى در كتابش آنگاه كه وخامت حال دوزخیان و كیفیت بازپرسى از آنان را ترسیم و تشریح مى‏كند و به جزع و فزع آنان براى بیرون آمدن و نجات از عذاب دردناك و سوزان دوزخ اشاره مى‏فرماید، با جمله «... اخْسَئُوا فیها وَ لا تُكَلِّمُون[1] (اى سگها دور شوید و با من سخن مگویید) به آنها پاسخ مى‏دهد.
و سپس مى‏فرماید:
إنَّهُ كانَ فَریقٌ مِنْ عِبادى یَقُولُونَ رَبَّنا امَنّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ انْتَ خَیْرُ الرّاحِمینَ، فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیّا حَتّى‏ انْسَوْكُمْ ذِكْرى وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ، انّى جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَروُا انَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ. [2] این شما بودید كه وقتى گروهى از بندگان من مى‏گفتند: «پروردگارا ما ایمان آورده‏ایم، ما را بیامرز و بر ما ترحّم فرما كه تو بهترین رحم كنندگانى» آنها را به باد مسخره گرفتید تا آنجا كه مرا بكلى فراموش كرده بودید و تنها كارتان این بود كه بر آن خدا پرستان خنده مى‏كردید. اما امروز من به آنان به خاطر صبر و استقامتشان پاداش (نیك‏) مى‏دهم، كه تنها آنان پیروز و رستگارند.
حال كه معلوم شد یكى از موجبات غفلت و فراموشى از ذكر خدا استهزاى مؤمنان و بى احترامى به آنان است، باید دانست كه اگر كسى با همین حال از دنیا برود و توبه نكند زندگى سخت و طاقت فرسایى در انتظار اوست و در روز قیامت كور و نا بینا وارد محشر شده و مشمول رحمت الهى واقع نخواهد شد، چنانكه مى‏فرماید:
وَ مَنْ اعْرَضَ عَنْ ذِكْرى فَانَّ لَهُ مَعیشَه ضَنْكا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیمَه اعْمى‏، قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنى اعْمى‏ وَ قَدْ كُنْتُ بَصیرا، قالَ كَذلِكَ اتَتْكَ ایاتُنا فَنَسیتَها وَ كَذلِكَ الْیَوْمَ تُنْسى‏. [3]
هر كس از یاد من روى گرداند براى او زندگى سخت و تنگى خواهد بود و روز قیامت او را نابینا محشور مى‏كنیم. او مى‏پرسد: پروردگارا چرا مرا نابینا محشور كردى با اینكه من در دنیا بینا بودم؟ خدا در پاسخ مى‏گوید: این به خاطر آن است كه آیات ما به تو رسید ولى تو آنها را بكلى فراموش كردى و به كیفر آن امروز تو فراموش خواهى شد (: ما تو را فراموش مى‏كنیم‏).
فردا نوبت مؤمنان است
قرآن كریم در جاى دیگر مى‏فرماید: كسانى كه در دنیا افراد با ایمان را مسخره مى‏كنند و با خنده‏هاى تمسخر آمیز و تحقیر كننده از كنارشان مى‏گذرند و با اشاره‏هاى چشم و ابرو آنان را به مسخره مى‏گیرند و از این كار (زشت‏) خود اظهار سرور و خوشحالى نموده و به آن مباهات مى‏كنند و... باید بدانند كه فردا نوبت مؤمنان است كه بر آنها بخندند. اینك متن آیات:
انَّ الَّذینَ اجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذینَ امَنُوا یَضْحَكُونَ. [4]
مجرمان و بد كاران همیشه در دنیا به مؤمنان مى‏خندیدند.
وَ اذا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغامَزُونَ. [5]
و هنگامى كه از كنار مؤمنان مى‏گذرند با اشاره‏هاى چشم و ابرو آنها را مسخره مى‏كنند.
وَ اذَا انْقَلَبُوا الى‏ اهْلِهِمُ انْقَلبُوا فَكِهینَ. [6]
و هنگامى كه به سوى خانواده خود باز مى‏گردند مسرور و خندانند.
وَ اذا رَاوْهُمْ قالُوا انَّ هؤُلاءِ لَضالُّون. [7]
و هنگامى كه آنها را (مؤمنان را) مى‏دیدند مى‏گفتند این‏ها گمراهانند.
وَ ما ارْسِلُوا عَلَیْهِمْ حافِظینَ. [8] در حالى كه آنها هرگز مأمور مراقبت و متكفّل آنان (: مؤمنان‏) نبودند.
فَالْیَوْمَ الَّذینَ امَنُوا مِنَ الْكُفّارِ یَضْحَكُونَ. [9] ولى امروز مؤمنان به كافران مى‏خندند.
عَلىَ الارائِكِ یَنْظُرُونَ. [10] در حالى كه بر تختهاى مزیّن بهشتى نشسته‏اند و نگاه مى‏كنند.
سپس به عنوان طعن و تمسخر گفته مى‏شود:
هَلْ ثُوِّبَ الْكُفّارُ ما كانُوا یَفْعَلُونَ ؟[11] آیا كافران پاداش اعمالشان را گرفتند؟ خلاصه اینكه سخریه و استهزاء نوعى عیب جویى است و سزاوار نیست انسان براى اینكه عده‏اى را بخنداند مرتكب این گناه شود و دیگران را تحقیر كند و كسانى كه مردم را مسخره مى‏كنند به خود مغرورند و همین غرور و خودبینى آنان سبب مى‏شود كه افراد مؤمن و متدیّن را به چشم حقارت بنگرند و در نتیجه براى خود عذابى سخت و دردناك آماده كنند كه نمونه‏اى از آن در آیات فوق از نظرتان گذشت.
زیانهاى سخریه از منظر روایات
در روایات معصومین علیهم السلام نیز از كسانى كه مؤمنان را تحقیر و تمسخر مى‏كنند شدیدا نكوهش شده است. در این مورد به چند حدیث اكتفا مى‏شود.
یاوه سرایى و خسران ابدى:
كسانى كه از راه غیبت، تهمت، اهانت و تحقیر مردم، دیگران را مى‏خندانند باید بدانند كه در روز قیامت از خاسران و زیانكارانند.
امام صادق -علیه السلام - فرمود:
كان بالمدینه رجل بطّال یضحك النّاس منه فقال قد أعیانى هذا الرّجل أن أضحكه (یعنى علىّ بن الحسین) قال: فمرّ علىّ علیه السّلام و خلفه مولیان له قال: فجاء الرّجل حتّى انتزع ردائه من رقبته، ثمّ مضى، فلم یلتفت إلیه علىّ علیه السّلام فاتّبعوه و أخذوا الرّداء منه فجائوا به فطرحوه علیه، فقال لهم، من هذا؟ فقالوا: هذا رجل بطّال یضحك أهل المدینه فقال: قولوا له إنّ للّه یوما یخسر فیه المبطلون.
در شهر مدینه مردى پست و فرومایه بود كه كار او فقط هرزه‏گویى و خنداندن مردم بود. یك روز گفت كه این مرد (یعنى على بن الحسین) مرا عاجز كرده است زیرا تا كنون نتوانسته‏ام او را بخندانم. (منتظر فرصتى بود) تا اینكه روزى امام سجاد علیه السلام به همراه دو تن از خدمتگزاران خود مى‏گذشت. او نیز (فرصتى به دست آورد) و عباى آن حضرت را از دوش مباركش كشید و رفت.
امام هیچ گونه اعتنایى به او نكرد. كسانى كه آنجا بودند رفتند و رداى امام سجاد علیه السلام را از او گرفته و بر دوش مبارك آن بزرگوار انداختند.
امام علیه السلام پرسید: این شخص كه بود؟ گفتند: او مرد هرزه‏گو و خوشمزه‏اى است كه مردم مدینه را مى‏خنداند. فرمود: به او بگویید خدا را روزى است كه در آن روز یاوه‏سرایان زیانكار خواهند شد.
به هر حال، تردیدى نیست كه این گونه افراد در روز قیامت گرفتار انواع عذاب و شكنجه خواهند شد و همان گونه كه در دنیا مؤمنان را مسخره مى‏كردند و مى‏خندیدند اهل ایمان نیز در روز قیامت بر آنها مى‏خندند.
پیامبر اكرم -صلّى اللّه علیه و آله- فرمود:
إنّ المستهزئین بالنّاس یفتح لأحدهم باب من الجنّه فیقال هلمّ هلمّ فیجى‏ء بكربه و غمّه فاذا أتاه اغلق دونه ثمّ یفتح له باب اخر فیقال هلمّ هلمّ فیجى‏ء بكربه و غمّه فاذا أتاه اغلق دونه فما یزال كذلك حتّى إنّ الرّجل لیفتح له الباب فیقال له هلمّ هلمّ فلا یأتیه.
در روز قیامت كسانى را كه در دنیا مردم را مسخره مى‏كردند مى‏آورند و درى از بهشت به روى آنان مى‏گشایند و به آنها مى‏گویند بیایید بیایید. آنها با آن همه سختى و ناراحتى به پیش مى‏آیند و همین كه نزدیك در مى‏رسند در به روى آنها بسته مى‏شود. سپس در دیگرى به روى آنها باز مى‏شود و گفته مى‏شود شتاب كنید شتاب كنید. این بار نیز آنها با ناراحتى حركت مى‏كنند و همین كه نزدیك این در مى‏روند آن نیز بسته مى‏شود و همین طور این كار تكرار مى‏شود تا جایى كه نا امید مى‏شوند و سر انجام دیگر به سوى هیچ درى نمى‏روند. در اینجا مؤمنان كه ساكنان بهشت‏اند به آنها نظاره مى‏كنند به آنان مى‏خندند.
نتیجه بحث
با توجه به مطالبى كه بیان شد، افراد متعهّد و مؤمن باید از این رفتار زشت و ناپسند از دو جهت دورى جویند:
- یكى آنكه هرزگى و مسخرگى بالطبع زشت است.
- دوم آنكه موجب گناه كبیره دیگر - یعنى غیبت- نیز مى‏شود.
پروردگارا ما را از لغزش‎ها محفوظ بدار.

مسخره كردن و دست انداختن ديگران به نامهاي مختلف از قبيل طنز، جوك و غيره پديده اي نابه هنجاری است كه از نظر قرآن و شرع، رفتاري مذموم و نكوهيده شمرده شده است.
در مقاله حاضر ريشه هاي رواني و اجتماعي اين نابه هنجاري توسط نگارنده مورد بررسي قرار گرفته و به آثار و پيامدهاي تمسخر ديگران اشاره شده است كه اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم.

كاركرد طنز و فكاهي

يكي از شاخه هاي مهم و تأثيرگذار در ادبيات سياسي و اجتماعي ديروز و امروز جهان، طنز و فكاهي با انواع و اقسام آن است. آيا طنز به قول مولانا جلال الدين رومي شكل ديگر خنديدن است؟ آن جا كه مي سرايد «عشق آموخت مرا شكل دگر خنديدن» يا آن كه ديگر خنداندن؟ يا استهزا و دست انداختن ديگران است؟

به نظر عبيد زاكاني اين هنرمند فكاهي و لطيفه پرداز و طنزنگار سده هاي ششم و هفتم، مسخرگي و استهزاي ديگران و دست انداختن ايشان به كلمات و اعمال به عنوان يك راهكار براي ستاندن حق از هر ستمگر خرد و درشتي است كه به شيوه هاي مختلف ستم مي كنند و به روي خود نمي آورند. از اين رو گاه مي بايست بهلول وار ديوانه نمايي كرد تا با زبان تند و آتشين، حاكمان ستمگر را برسر جاي نشاند و گاه ديگر دلقكي كرد و هم چون دلقك هاي دربار شاهان ستمگر چون ناصري، زبان حق خواه و حق گوي مردمان شد. براين اساس عبيد در زمان فشارهاي مضاعف سياسي كه هيچ حربه اي براي رسيدن به مقصد و گرفتن حق از ستمگران وجود نداشت راهكار مسخرگي را نشان مي دهد و مي سرايد: رو مسخرگي پيشه كن و مطربي آموز، تا داد خود از كهتر و مهتر بستاني.

اما همين ابزار سياسي گاه به يك ناهنجار اجتماعي بدل مي شود و اشخاص و گروه هايي با مسخرگي و طنزسازي و فكاهي پردازي و لطيفه گويي نه تنها هر لطفي را از كلام مي ستانند بلكه آن را نيشتري مي سازند و به جان مردمان پاك و شريف فرو مي كنند.

بسياري از تنش هاي جامعه كه از راه مطبوعات و ديگر رسانه هاي گروهي ايجاد مي شود نه از باب دادستاندن است و نه از باب خنداندن بلكه ابزار سياسي براي تحقير بخشي از جامعه مي شود و به شكل يك ناهنجار زشت، امنيت اخلاقي جامعه را با خطر مواجه مي سازد.

مراعات حد و مرز

به نظر مي رسد براي هر چيزي در جهان، حد و مرزي است كه برخي ها از آن به خطوط قرمز ياد مي كنند. اصولاً قانون چيزي جز بيان كننده خط قرمزها نيست. انسان اگر بخواهد در جنگل به تنهايي زندگي كند و از جامعه دور باشد مي تواند بسياري از اين قوانين را ناديده بگيرد چنان كه اصولاً بسياري از قوانين كه در شهرها بايد رعايت شود در روستاها معنا و مفهومي نداشته و به تعبير برخي سالبه به انتفاي موضوعي است. درمورد طنز و فكاهي و لطيفه هم بايد حد و مرزي قايل شد و براي آن قوانيني به عنوان خطوط قرمز نگاشت. البته برخي از اين قوانين به صورت نانوشته وجود دارد و رعايت مي شود ولي اين در آن اندازه نيست كه از ناهنجاري هاي اجتماعي امروز بكاهد و يا آن را مهار و تعديل كند.

مسخره كردن از منظر قرآن

سؤال مهمي كه در اينجا مطرح است اين كه آيا اسلام و قرآن براي اين مسأله طرح و برنامه اي دارد و آيا به نظر اسلام اين اعمال و رفتار و گفتار كه در جامعه به سرعت افزايش مي يابد و فراگير مي شود اعمال مشروع و درستي است؟

در آيات قرآن از يك ناهنجاري به نام استهزا به معناي مسخره كردن ديگران سخن به ميان آمده است. سيدحسن مصطفوي در كتاب التحقيق في كلمات القرآن باتوجه به ريشه هزء كه به معناي تحقير است مي نويسد كه استهزاء يعني انسان با هر وسيله اي، ديگري را تحقير كند ودر طلب آن باشد. (ج11ص256)

در كتاب هاي اخلاقي، استهزا را مسخره كرده افراد يا برخي امور دانسته اند كه بوسيله گفتار يا كردار، مانند اشاره با چشم و ديگر اعضاي بدن به قصد تحقير و توهين به ديگران صورت مي گيرد، گاهي نيز با اهدافي ديگر مانند فراهم كردن زمينه خوشحالي و سرور خود و ديگران، يا تقويت روحيه خود و تضعيف روحيه دشمن، يا براي جبران كمبود شخصيت، ارضاي روحيه ديگر آزاري و مانند آن انجام مي پذيرد. (معراج السعاده، نراقي ص502) البته در مواردي نيز از اين روش به هدف مجازات و يا تنبيه و يا تربيت فرد و يا جامعه اي استفاده مي شود كه در اين صورت به نظر برخي از مفسران امري پسنديده و ممدوح مي باشد. (الفرقان ج26 ص244)

اين مفهوم در آيات قرآني با واژگان ديگري چون سخريه، ضحك، غمز، لمز و همز بيان شده است. البته برخي ميان سخريه و استهزا تفاوت هايي قايل شده و گفته اند كه استهزا در جايي به كار مي رود كه شخص بدون اين كه كاري انجام دهد ريشخند مي شود ولي سخريه در آن جايي است كه اين ريشخند به خاطر كاري است كه شخص انجام مي دهد. (الفروق اللغويه ص50) ضحك به معناي خنده، غمز به معناي اشاره با چشم و ابرو، همز به معناي عيب جويي در غياب شخص و لمز به معناي عيب جويي در حضور شخص و مسخره كردن وي آمده است كه همه اين ها جنبه اي از ابعاد استهزا مي باشد. (لسان العرب، التحقيق، كشاف زمخشري ج4 ص795)

ابعاد تمسخر

در آيات قرآني از دو منظر به مسأله استهزا توجه شده است: نخست از منظر امور اعتقادي و مسايل مرتبط با آن است. اين آيات كه مربوط به حوزه عقيده و دين است به مسأله تمسخر مخالفان دين اشاره مي كند و آنان را از اين كار بازمي دارد و تهديد مي كند.

دوم ازمنظر امور اخلاقي به اين مسأله توجه داده شده كه اين گونه رفتار نه تنها در شأن مؤمنان نيست بلكه ناهنجاري است كه مي بايست از آن پرهيز كرد. از اين رو قرآن با اشاره به منشأ اين ناهنجاري و آثار و پيامدهاي اجتماعي و روحي و رواني آن و بيان عاقبت اين كار به كساني كه در اين وادي به استهزاي مؤمنان مي پردازند و آن را امري عادي برمي شمارند هشدار داده و تهديد به مجازات و كيفري سخت در آخرت مي كند.

ريشه هاي رواني و اجتماعي تمسخر

از نظر قرآن ريشه هاي متعددي را مي توان براي اين ناهنجاري اخلاقي برشمرد. از جمله علل اين رفتار جهل و ناداني است. به اين معنا كه انسان جاهل بدون توجه به مسايل و فهم و درك درست آن تنها بر پايه ظاهر حكم كرده و رفتاري را به تمسخر مي گيرد كه اگر خوب دقت كند و در آن تأمل نمايد درمي يابد كه اين دسته از رفتارها در آن اندازه نيست كه بتوان آن را زشت شمرد و به تمسخر گرفت. بسيار ديده شده است كه برخي از استهزاكنندگان بدون فهم مسأله به تمسخر كردن مي پردازند. (بقره آيه67)

دومين عاملي كه موجب مي شود تا شخص يا گروهي به تمسخر ديگران بپردازند خود برتر بيني و غرور و خودخواهي قومي و نژادي است. اين كه انسان خود را برتر از ديگران بداند باعث مي شود كه ديگران را خوار و كوچك شمارد و به استهزا رفتار و كردار ديگران اقدام كند و براي آنان جوك و لطيفه بسازد. اين دسته از اشخاص و يا گروه هاي اجتماعي و يا قومي بر اين باورند كه خودشان از ديگران بهتر هستند و به تعبير قرآني خود را خير و خوب مي يابند و هر آن چه خود مي كنند و يا مي گويند به عنوان گفتار و رفتار پسنديده دانسته و آن را برتر مي يابند. اين از خود متشكر بودن موجب مي شود تا ديگران را تمسخر كنند.

خداوند در آيه 11 سوره حجرات با اشاره به اين مسئله مي فرمايد كساني كه خود را بهتر مي يابند و از خود متشكر هستند به استهزا و تمسخر اقوام ديگر مي پردازند. اگر اين افراد به خودشان و آناني كه مسخره شان مي كنند خوب آنگاه كنند و با دقت و تأمل بنگرند شايد آنان را از خود بهتر بيابند.

انگيزه تمسخر ديگران

به نظر مي رسد دو دسته هستند كه علاقه شديدي به تمسخر ديگران دارند. يكي گروه هاي قومي و يا اجتماعي كه به جهت اختلاف طبقاتي اجتماعي و يا قومي يا دسته بندي هاي حزبي و گروهي به تمسخر ديگران به عنوان يك گروه و يا قوم و يا طبقه اقدام مي كنند و براي آنان جوك و لطيفه مي سازند و ديگر گروه زنان مي باشند.

سخن از اين نيست كه زن و يا مردي اين كار را مي كند بلكه سخن از زنان (به عنوان يك جنس) و يا گروه ها (قوم) است كه به اين كار اقدام مي كنند و براي گروه هاي ديگر و دسته اي از زنان اين جوك ها را مي سازند. تأكيد بر زنان از آن روست كه گروهي از زنان هرگاه در يك جا گرد هم آيند به تمسخر جماعت ديگري از زنان مي پردازند و آنان را دست مي اندازند با اين باور كه خودشان از نظر گفتار و رفتار، پسنديده تر از آن گروه هستند. از اين رو خداوند براي اين كه اين ناهنجاري را از ايشان دور سازد به آنان هشدار مي دهد كه اگر از جهل خود دست بردارند و در رفتار ديگران دقت كنند، متوجه مي شوند كه آنان شايد از خودشان بهتر بوده و رفتار و گفتارشان پسنديده تر باشد.

انسان هرگاه خودش را بيش از اندازه باور داشته و به خود مغرور باشد ديگري را پست و خرد مي انگارد و خوار و خفيف مي دارد و به تمسخر رفتار و گفتار آنان مي پردازد. از اين روست كه يكي از علل سرپيچي از دعوت پيامبران و عدم گرايش به حق و حقيقت اين است كه خود را برتر يافته و مغرور به خود شده و از خود متشكر باشد. (جاثيه آيه 8 و 9 و نيز 31 تا 35)

قرآن توضيح مي دهد كساني خود را برتر مي دانند و در دام غرور مي افتند كه خود را در جايگاه اجتماعي و يا علمي برتر بيابند. بنابراين ريشه غروري كه موجب مي شود ديگران را پست و حقير بشمارند و به تمسخر آنان بپردازند، جايگاه اجتماعي و علمي آنان است. (غافر آيه 83) آن گاه خداوند بيان مي دارد كه اگر خوب مي نگريستند، اين علم آنان جهل و اوهامي بيش نيست و اين كه جايگاه اجتماعي كه با پول و قدرت به دست آورده اند در پيشگاه الهي هيچ و پوچ است و نه علم بلعم باعورايي و نه گنج قاروني براي آنان عزت و افتخاري پديد نمي آورد. (قصص آيه 78) زيرا اين علم و استغنا است كه آدمي را به هلاكت واقعي و خواري قطعي مي اندازد و در نهايت آن كه بازنده است مسخره كنندگان هستند، چنان كه خود در قيامت مي گويند مردماني كه ما تمسخرشان مي كرديم كجايند؟ (مطففين آيه 29 تا 35)

به هر حال رفاه و سرخوشي از عوامل مهم مسخرگي ديگران است. كساني كه از امكانات و رفاه دنيوي بالايي برخوردارند خود را از طبقات عادي مردم برتر دانسته و براي آنان جوك و لطيفه مي سازند و يا رفتار ايشان را مسخره مي كنند. در فيلم هاي بسياري ديده شده است كه مردم عادي و فقير را به عنوان مترسك هاي خنده نشان مي دهند. اين از آن روست كه طبقات بالاي اجتماعي به جهت رفاه و دارايي از خود متشكر بوده و خود و رفتار و گفتار خويش را برتر و نمونه دانسته، سخنان و رفتار مردم فقير را ناپسند و زشت مي شمارند. قرآن بيان مي دارد كه سرخوشي چگونه آفت جان اين افراد و گروه ها مي شود و در دام غرور مي افتند و به تمسخر ديگران مي پردازند. (بقره آيه 212 و جاثيه آيه 34 و 35)

ريشه ديگري كه قرآن براي تمسخر بيان مي كند دشمني و انتقام از ديگران است. هركسي كه از شخصي و يا گروهي ضربه خورده باشد و در برابرش كم بياورد با روش ناهنجار تمسخر مي كوشد تا خود را بازسازي كند و روحيه از دست رفته اش را بازگرداند و به خود وجاهت و منزلت دروغين بخشد. از اين رو مي كوشد تا با حربه تمسخر، جبران شكست كرده و از طرف مقابل انتقام بگيرد. بسياري از جوك ها و لطيفه هاي سياسي كه براي اقوام و گروه هاي نژادي ساخته شده است از اين رو بوده است.

در زمان شكست رضاشاه براي رشتي ها و آذري ها جوك هائي ساخته شد تا جبران ضربه اي كه از آنان خورده بود باشد و از آنان انتقام بگيرد. در گذشته داستان هاي بسياري درباره قمي ها و كاشي ها ساخته بودند چون مي خواستند آنان را به خاطر شيعي گري، تحقير كنند.

بسياري از لطيفه هاي تاريخي جنبه سياسي داشته و براي انتقام ساخته و پرداخته مي شود. قرآن با اشاره به ريشه تمسخرپيشه گي مي فرمايد: وقتي شما به نماز مي ايستيد دشمنان شروع به استهزا و تمسخر شما مي كنند تا از شما انتقام بگيرند. اين مسخرگي و بازي ها و شكلك هايي كه در مي آورند از روي كينه خواهي و انتقام جويي است. (مائده آيه 58 و 59)

از نكته هايي كه در اين آيه آمده است آن كه از لعب يعني بازي سخن مي گويد. لعب در فرهنگ قرآني نوعي بازي كودكانه و بيهوده و بي هدف است. در اين جا بيان مي دارد كه دشمنان براي انتقام گيري به بازي روي مي آورند و مسخرگي پيشه مي كنند تا شما را بيازارند.

اگر بخواهيم ريشه ديگري براي تمسخر بيابيم بايد به مسئله ناديده گرفتن رفتار ناپسند خود از سوي مسخره كنندگان اشاره كرد. قرآن بيان مي دارد كه مسخره كنندگان اعمال بسيار زشت و نابهنجار خود را نمي بينند و بر خود كور و بر ديگري بينايند. پس به اين دليل ديگران را مسخره مي كنند و رفتار زشت خود را نمي بينند. (روم آيه 10 و نيز جاثيه آيه 7 و 8)

آثار و پيامدهاي تمسخر

در اين جا مي توان از دو منظر به پيامدها نگريست؛ يكي آن كه درباره آثار اجتماعي و روحي و رواني و يا به زبان دقيق تر از مسئله مجازات مسخره كنندگان به عنوان آثار سخن بگوييم و بيان داريم كه قرآن چه مجازاتي براي اين عمل زشت و نابهنجار مشخص كرده است. چنان كه در برخي از كتب بر پايه آموزه هاي قرآني و بيانات الهي به مجازات تمسخركنندگان به عنوان آثار و پيامدهاي استهزا اشاره شده و بيان گرديده است كه از آثار اين عمل در دنيا و آخرت مي توان به حبط اعمال، ارتداد، حسرت در قيامت و خواري و ذلت و عذاب اخروي اشاره كرد.

دوم آن كه از منظر آثار اجتماعي و تأثيرات زيانبار تمسخر بپردازيم. در اين جا به اين بخش بيشتر توجه مي دهيم تا دريابيم كه قرآن چه آثار و پيامدهايي براي اين رفتار نابهنجار بيان مي كند.

از آثار نخست اين عمل نابهنجار مي توان به مسئله دامن زدن به اختلافات ميان قوم ها و گروه ها اشاره كرد. به اين معنا كه مومنان را از يك ديگر دور ساخته و الفت و عشق را از ايشان مي راند و موجبات عداوت در ميان ايشان را فراهم مي آورد. از اين روست كه قرآن در سوره حجرات از اموري چون غيبت و تمسخر بازداشته و از مومنان خواسته كه اين شيوه رفتاري را كنار گذاشته و به تمسخر و غيبت ديگران نپردازند. (حجرات آيه 11)

دومين پيامدي كه مي توان بدان اشاره كرد مسئله ارتداد است. كساني كه به تمسخر ديگران و به ويژه مومنان مي پردازند با اين روش دل هايشان مي ميرد و اندك اندك از دايره ايمان خارج مي شوند. (توبه آيه 64 تا 66)

سومين اثر و پيامد تمسخر ديگران فراموشي خداوند است. به اين معنا كه موجب مي شود تا دل ها سخت شده و ياد خدا و قيامت از دل ها بيرون رود. (جاثيه آيه 34 و مومنون آيه 110)

راهكارهاي رهايي از تمسخر

براي رهيدن از اين نابهنجار اجتماعي و اخلاقي، قرآن دستور مي دهد كه مومنان افراد تمسخر كننده را پند دهند (هود آيه 87) و از هم نشيني با آنان پرهيز نمايند. (انعام آيه 68 و حجر آيه 94) و از دوستي با آنان خودداري كنند.(مائده آيه 57) و در صورتي كه اين كار از سوي دشمنان خدا و دين صورت گيرد به مقابله به مثل هم اقدام كنند.(هود آيه 38)

استهزاي پسنديده

استهزا و تمسخر هر چند بيشتر به عنوان نابهنجار و صفت ضداخلاقي و ناپسند شناخته مي شود اما بشر گاهي از آن به عنوان ابزاري تنبيهي و يا مجازات و يا اصلاح و هدايت ديگران بهره مي جويد چنان كه در دوران ما اين روش به عنوان يكي از روش هاي بازسازي اخلاقي و گاه تنبيه و مجازات گناهكاران و افراد ناسالم اجتماعي و تخريب ناهنجاري ها بهره گرفته مي شود و همانند آتش كه گاه براي خاموش كردن آتش استفاده مي شود، اين نابهنجار براي نابودي نابهنجار مورد استفاده قرار مي گيرد.

قرآن نيز از همين اسلوب گاه براي بازسازي اخلاقي و بازگرداندن افراد به مسير درست تكاملي و هدايت بهره مي گيرد.(من اساليب التربيه في القرآن ص 151)

روش قرآن بيشتر در قالب تمثيل و تشبيه به كار رفته است تا خطاكاران، كافران و مشركان را به مسير درست بازگرداند. چنان كه در سوره مدثر آيه 50 مشركان را به گورخراني تشبيه مي كند كه از جلو شير مي گريزند. يا دانشمندان و عالماني را كه به كتاب و دانش خود عمل نمي كنند به خران باربري تشبيه مي كند كه كتاب هايي بر روي آنها نهاده شده(جمعه آيه 5) و نيز از عموي پيامبر كه به كنايه به عنوان ابولهب (پدر آتش دوزخ) و يا از زنش به حماله الحطب(هيزم آور دوزخ) (سوره تبت آيه 1و 3) و از صداي بلند به صداي خراي ياد مي كند. (لقمان آيه 19)

گاه انسان متكبر و مغرور را با لحن تمسخر گونه اي خطاب مي كند و مي فرمايد: تو نمي تواني با اين گونه رفتار زمين را بشكافي و يا در بلندي به كوه ها هم نمي رسي (اسراء آيه 37) و يا به زبان ابراهيم، بت پرستان را مسخره مي كند و مي گويد: به حتم اين بت بزرگ بوده كه از حسادت، بتان را شكسته است. (انبيا آيه 63) اين همه براي اين است كه اهل باطل و كفر حق را بازشناسند و از آن مقام كه براي خودساخته و نشسته اند فرود آيند و به راه هدايت درآيند.   
        

حدیثی گهر بار از امام رضا(ع)
هفت چیز بدون هفت چیز مسخره کردن است:
1.آنکه با زبان استغفار می کند ولی دلش پشیمان نیست/خود را مسخره کرده است
2.هر که از خداوند درخواست توفیق کند ولی تلاش نکند/خود را مسخره کرده است
3.هر که می خواهد احتیاط کند ولی پرهیز نکند/خود را مسخره کرده است
4.هر که از خداوند بهشت را درخواست کند ولی بر سختی ها صبر نکند/خود را مسخره کرده است
5.هر که به خداوند از آتش جهنم پناه برد ولی شهوت ها را رها نکند/خود را مسخره کرده است
6.هر که یاد خدا کند ولی برای ملاقات خداوند شتاب نکند/خود را مسخره کرده است
7.هر که یاد مرگ کند ولی آماده نشود/خود را مسخره کرده است

 

یکی از چیزهلیی که بین خیلی از مردم دنیا رواج داره مسخره کردن هست.
اصولا افراد یک منطقه ، یک محل یا افراد حاضر در محل کار با کلمات یا مشکلاتی که در یک زمان خواص به دلیل خواصی رخ می ده شروع به مسخره کردن یا به قول دوستان تیکه انداختن می کنن.
خوب این جور تیکه ها برای چند بار تکرار اصولا 3-4 بار به عنوان یک شوخی تلقی می شه ولی بیش از این باعث اذیت شخص خواهد شد. این موارد شاید از طرف شخص بروز نکنه اما مشکلات روحی و بعد از مدتی باعث باور خود شخص به لقبش می شود.
امکان دارد شخص برای فرار از این افکار به کار هایی دست بزند که شما انتظار آن را نداشته باشید از جمله این موراد شاید در مرحله اول اخم ، بالا بردن صدا و در نهایت قتل برسد.
البته اگر شخص عاقلانه تر فکر می کنه می تونه با صحبت با دیگران و اینکه با این کلمات شوخی نمی کنید بلکه من رو اذیت می کنید باعث بشه تا این تیکه ها تکرار نشه و در غیر این صورت محل خودش رو ترک کنه یا به قول دوستان حرف مردم رو کاری نداشته باش .

با این حال در شوخی کردن مراقب حرمت و حریم خودتون باشید.
از شوخی هایی که باعث سبک شدن شما بشه خوداری کنید.
یک شوخی رو بیش از 2-3 بار تکرار نکنید.
در صورتی که یک شوخی باعث ناراحتی یک شخص شده سعی کنید از دلش در بیارید و دلیل ناراحت شدنش رو بپرسید تا شوخی هایی متشابه رو نکنید.
خودتون را باعث خنده دیگران نکنید.

همیشه در تیکه انداختن یا مسخره کردن به این نکته توجه کنید :
افراد رو به چیزی که ندارن به دارند بکشید.
بر فرض مثال کسی که وضعیت مالی مناسبی نداره ، حتی اگر به شوخی به اون بگید که بی پول یا هر چیز شبیه این باعث افسوردگی شخص می شه
اما به شخصی که از وضعیت مالی مناسبی داره در صورتی که حتی شوخی شما به بی پولی و کنار خیابون نشستن هم باشه اون شخص ناراحت نمی شه و یک شوخی تلقی می کنه.

کسی که از نظر جسمی مشکل داره حالا مادر زادی یا ... با شوخی کردن حتی به نظر شما کوچیک باعث افسردگی و حتی کینه زیاد از شما می شه
ولی اگر کسی رو نداشتن پا در صورتی که پایی سالم داره مسخره کنید، به عنوان یک شوخی و در آخر به خنده تبدیل خواهد شد.

این ها مثال های کوچیکی از شوخی ، مسخره  و تیکه انداختن بود
اما همین مسائل کوچیک باعث مشکلات بزرگی می تونه بشه

نگاهي به پديده متلك‌پراني و مسخره كردن

متلك گفتن و تمسخر ديگران متأسفانه كم و بيش در گوشه و كنار اين شهر ديده مي شود و گاهي اوقات جواناني را مي بينيم كه بدون فكر كردن به عواقب آن متلك مي پرانند و يا ديگران را مسخره مي كنند...

متلك گفتن و تمسخر ديگران متأسفانه كم و بيش در گوشه و كنار اين شهر ديده مي شود و گاهي اوقات جواناني را مي بينيم كه بدون فكر كردن به عواقب آن متلك مي پرانند و يا ديگران را مسخره مي كنند. آنها نمي‌دانند اين صداهاي زشت در جامعه گم نمي‌شوند و مي‌مانند تا روزي به گوش خود آنها برسند.

اين افراد كه به عقيده روانشناسان داراي «اختلال رفتاری» هستند از تمسخر ديگران و متلك گفتن به اين و آن لذت مي برند. شاید شما هم به يكي از آنها برخورده باشيد. آنها را همه جا می توان یافت از تاکسی گرفته تا اتوبوس و کوچه وخیابان تا اماکن عمومی و پارک ها و اماکن تفریحی و...

این افراد با حضور در اماکن عمومی، مراکز تفریحی، وسایط نقليه عمومی و... گاه‌و‌بی‌گاه با بروز رفتارهای نامناسب از خود موجبات آرامش و آسایش دیگران را برهم می‌زنند که دراین میان بیشتر این رفتارها از سوی پسران است واین بیشتر خانم ها هستند که قربانی چنين «اختلال رفتاری» هستند که هر روزه باید آن را تحمل کنند.

برخی از روانشناسان این گونه رفتارها را اختلال رفتاری می‌نامند و معتقدند که اگر این رفتارها به صورت مداوم و بیش از حد باشد می توان آن را نوعی بیماری تلقی کرد.

ناهنجاری اجتماعی

مهدي هاشميان کارشناس ارشد روانشناسي اين نوع رفتارها را یک ناهنجار اجتماعی می نامد و معتقد است که این گونه رفتارها را باید در فرهنگ جامعه ریشه‌یابی کرد:

«از گذشته در جامعه ما یک نوع مردسالاری حاکم بود که به نوعي حرف اول و آخر را مرد می زد و زن در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی نقش کمتری را ایفا می‌کرد و این فرهنگ با گذشت سال‌ها از آن روزگار هنوز در برخی از خانواده‌ها ریشه دارد به گونه‌ای که هنوز هم شاهد هستیم که در برخی از خانواده‌ها نقش پسر پررنگ‌تر از دخترها است و اين خانواده‌ها امکانات خاصی را برای مردها اختصاص می دهند.»

وی می افزاید : «اگر در چنين خانواده‌ای پسر خلاف اخلاقی انجام دهد، خانواده چندان حساس نمی شود اما کافی است دختر همان خانواده کوچکترین مشکلی داشته باشد آن وقت خانواده با وی برخورد نامناسبی دارند که این فرهنگ به جامعه نیز کشیده شده و دربطن جامعه نیز آزادی بیش از حد آقایان به این معضل دامن می زند به گونه ای که یک پسر به راحتی به خودش اجازه می‌دهد که درکوچه وخیابان مزاحم خانم‌ها شود و با متلک پراندن آنها را مورد آزار و اذیت قرار دهد.»

هاشميان در ادامه می گوید : «بیشتر این مشکلات به فرهنگ عامه جامعه برمی‌گردد که در کنار آن ضعف قوانین و يا عدم برخورد قانونی با این گونه افراد باعث تشدید این رفتارها در جامعه می‌شود.»

وي به تبعات این گونه رفتارها درجامعه اشاره می‌کند و می‌افزاید : «شاید یکی از مهمترین تبعات اینگونه رفتارها درجامعه عدم احساس امنیت بانوان و نگرانی و استرس و اضطراب آنهاست اما متأسفانه وقتي ضریب احساس امنیت كمتر شد، كمتر خانمی نيز برای برخوردهای غیر اخلاقی به دلیل اضطراب و استرسی که دارد به مراجع قانونی مراجعه می کند و برای حفظ آبروی خود از حق قانونی اش که شکایت از فرد مزاحم است منصرف شده و تنها اضطراب و استرس است که دامنگیر وی می شود که در مواردی این استرس و اضطراب به کانون خانواده و بچه‌ها نیز منتقل می شود لذا باید در این باره قانون صریح تر عمل کند و اجازه اینگونه رفتارها را در جامعه ندهد.»

این کارشناس ارشد آسیب‌های اجتماعی بر لزوم فرهنگ سازی و آموزش مسائل اجتماعی تأکید می‌کند و می افزاید: «رسانه‌ها دراین خصوص نقش مهمی دارند و باید دراین باره اطلاع‌رسانی کنند و شرایط را در جامعه به گونه ای ایجاد کنند که یک خانم بتواند از حق خودش دفاع کند و در برخورد با اینگونه موارد، کلانتری ومراجع قانونی را بهترین ملجأ وپناهگاه خود بداند ضمن اینکه قوانین نیز باید در این باره تشدید شده و با افرادی که به نوعی مزاحم نوامیس مردم می شوند با شدت بیشتری برخورد شود.»

از وی می پرسیم که آیا اینگونه رفتارها را می توان نوعی بیماری تلقی کرد؟ وی در پاسخ می‌گوید : «نوعی بیماری نیست چرا که اگر فردی که این زمینه رادر خود دارد وقتی که وارد اماکن مقدس می شود خود را کنترل می کند پس نمی توان اینگونه رفتارها را نوعی بیماری دانست بلکه نوعی عادت زشت است و راه‌های درمان نیز دارد.»

وی می افزاید: «نوع شغل، موقعیت اجتماعی و مکان زندگی نیز در بروز و یا عدم بروز اینگونه رفتارها تأثیر دارد و بیشتر این رفتارها از سوی افرادی صورت می گیرد که از سطح سواد پائین‌تری برخوردارند و گاه درافرادی مشاهده می شود که از سرخوردگی های اجتماعی نیز رنج می برند.»

وی به عوامل بازدارنده اینگونه رفتارها اشاره می کند و می‌گوید: «ازدواج یکی از بهترین راه های بازدارنده اینگونه رفتارهاست و فردی که ازدواج می کند همیشه یک نفر ناظر، به عنوان همسر در کنار خود احساس می کند. گاه خلأهای عاطفی نیز در بروز اینگونه رفتارها تأثير دارند. لذا خانواده ها باید در ارتباط با فرزندان خود دقت بیشتری داشته باشند تا هیچگاه فرزند آنها احساس خلأ عاطفی نکند.»

رفتار هاي نامعقول

یک روانپزشک نیز در این باره می گوید: «رفتارهای افراد درجامعه به دو دسته فردی واجتماعی تقسیم می‌شود که رفتارهای اجتماعی نیز به دو دسته رفتارهای بهنجار و رفتار نابهنجار تقسیم می شود و به رفتارهایی که توسط اکثریت جامعه پذیرفته نیست و آحاد جامعه آن را قبول ندارند و از آن به عنوان رفتار نامطلوب یاد می کنند رفتارهای نابهنجار اجتماعی می‌گویند که از جنبه‌های مختلف مانند آسیب شناسی اجتماعی وفردی روانشناختی حقوقی جزایی و ... قابل تفسیر ارزیابی و ریشه‌یابی و تشخیص و راه حل و درمان هستند.»

دکتر رجبی می افزاید: «نوع رفتار انسانها بستگی به وضعیت شخصیتیشان دارد و بسیاری از افراد را با همان خصوصیات می شناسیم. بیش از 10 نوع شخصیت بیمار گونه در انسانها طبقه‌بندی شده است که این اختلال‌های رفتاری نیز می تواند جزو همان 10 شخصیت بیمارگونه باشد.»

این روانشناس درادامه می‌گوید:«براساس فرضیه‌های روانشناسی بیشتر این شخصیت‌ها در کانون خانواده شکل می‌گیرد خصوصاً در پنج سال اول زندگی فرد که سال‌های شکل‌گیری وجدان در افراد است و شخصیتی که در این پنج سال اول زندگی شکل بگیرد در سال‌های بعد عمر نیز این ساختار پایدار خواهد بود اما زمانی می توان فردی را دارای اختلال‌های رفتاری و یا شخصیت ضداجتماعی دانست که سنش از 18 سال بیشتر باشد و اگر از فردی که کمتر از 18 سال دارد این گونه رفتارها سر بزند می‌گوییم اختلال تطابق دارد و نوعی ناسازگاری با محیط و وضعیت اجتماعی است که فرد را آزار می دهد.»

دکتر رجبی به عوامل تأثیر گذار بر شخصیت انسانها اشاره می کند و می‌افزاید: «بیشتر این تأثیر را می توان در خانواده‌ها جست‌وجو کرد به گونه‌ای که هر چه در خانواده روابط والدین با فرزندانشان دوستانه تر و مهربانانه تر باشد شاهد شکل‌گیری شخصیت‌هایی سالم و مطلوب هستیم. بعد از خانواده همسالان نیز می‌توانند درشخصیت فرد تأثیر بگذارند. در بسیاری از مواقع شاهد بوده ایم که فردی که درخانواده شخصیتش قوی شکل گرفته انحرافش در بین همسالان کمتر خواهد بود و در جمع همسالان ناسالم کمتر آسيب می بیند.

دکتر رجبی می افزاید: «فراموش نکنیم که برخی از این رفتارها اساس فرضیه‌های روانشناسی ژنتیکی نیز می‌تواند باشد.»

این روانپزشک در پاسخ به این سؤال که آیا این گونه رفتارها نوعی بیماری تلقی می شود یا خیر می گوید: «براساس طبقه‌بندی‌های روانشناسی هرگاه فرد شخصیتی داشت که اکثریت جامعه با آن مخالف بوده و با نرم جامعه سازگاری نداشته و این رفتارها شدت یافته باشد می توان فرد را نوعی بیمار دانست اما گاهی اوقات یک سری صفت‌ها و رفتارهای نامطلوب از شخصی سر می‌زند که چندان شدت ندارد لذا نمی‌توان این گونه افراد را بیمار تلقی کرد. زمانی می‌توانیم بگوییم فرد بیمار است که این رفتارها دروی شدت گرفته باشد و از مرحله عادت فراتر رفته و به نوعی تمام شخصیت فرد را تشکیل دهد.»

وی با اشاره به تأثیرات این گونه رفتارها در بهداشت روانی جامعه می افزاید: «برای درمان اینگونه رفتارها نیازمند همکاری بیشتر بین دولت، مؤسسات خاص، گروه‌های خاص مددکاری و از همه مهمتر حمایت خانواده‌ها هستیم. همه اینها لازم و ملزوم یکدیگر هستند و باید دست به دست هم کار کنند.»

وی می افزاید: «بسیاری از افرادی که دارای چنین اختلال‌های رفتاری هستند دیگران را مقصر می‌دانند دراینگونه رفتارها فرد بر رفتارهای خود واقف است منتهی ساختار شخصیتی و رفتارهای عادتی که با آنها خو گرفته این اجازه را به وی نمی‌دهد که این رفتارها را ترک کند چون ریشه دارد. به همین خاطر نقش خود فرد درکاهش یا ترک این گونه رفتارها بسیار مهم است و اگرفردی خودش نخواهد تغییر کند هرگز نمی‌توانیم موفق باشیم.»

از دکتررجبی در خصوص نقش مذهب و انجام فرایض معنوی درکنترل، کاهش و ترک این گونه رفتارها سؤال می‌کنیم که وی در پاسخ می‌گوید: «مقید بودن به یک سری اصول و معیارها می‌تواند در یک فرد تأثیرات مثبت بگذارد و درکنترل، کاهش و ترک اینگونه رفتارها انجام فرایض دینی و پایبند بودن به مذهب ودین می‌تواند یکی از مهمترین معیارها تلقی شود. در هر جامعه‌ای اگر فرد به مبانی فرهنگی و معیارهای دینی جامعه خود پایبند باشد انحرافات کمتری دارد و اعتقادات مذهبی می‌تواند زمینه‌ساز شخصیت مثبت درافراد باشد.»

نگاهي به پديده متلك‌پراني و مسخره كردن

متلك گفتن و تمسخر ديگران متأسفانه كم و بيش در گوشه و كنار اين شهر ديده مي شود و گاهي اوقات جواناني را مي بينيم كه بدون فكر كردن به عواقب آن متلك مي پرانند و يا ديگران را مسخره مي كنند...

درس هایی از سوره حجرات

يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسىَ أَن يَكُونُواْ خَيرًْا مِّنهُْمْ وَ لَا نِسَاءٌ مِّن نِّسَاءٍ عَسىَ أَن يَكُنَّ خَيرًْا

مِّنهُْنَّ  وَ لَا تَلْمِزُواْ أَنفُسَكمُ‏ْ وَ لَا تَنَابَزُواْ بِالْأَلْقَابِ  بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْايمَانِ  وَ مَن لَّمْ يَتُبْ فَأُوْلَئكَ هُمُ

الظَّالِمُونَ(11)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! نبايد گروهى از مردان شما گروه ديگر را مسخره كنند، شايد آنها از اينها بهتر باشند و نه زنانى زنان ديگر را، شايد آنان بهتر از اينان باشند و يكديگر را مورد طعن و عيبجويى قرار ندهيد و با القاب زشت و ناپسند يكديگر را ياد نكنيد، بسيار بد است كه بر كسى پس از ايمان نام كفرآميز بگذاريد و آنها كه توبه نكنند، ظالم و ستمگرند! (11)

ریشه های مسخره کردن

در مسخره کردن افراد عواملی چند موثر میباشند که بطور خلاصه عبارتند از :

   خود برتربینی : شخص به دلیل خود برتر بینی به خود اجازه می دهد دیگران را مورد تمسخر قرار دهد

خود برتر بینی از نظر مالی

خود برتر بینی از نظر علمی

خود برتر بینی از نظر جسمی

خود برتر بینی از نظر موقعیت اجتماعی

تفریح و سرگرمی: هنگامی که دور هم جمع می شویم این عادت ناپسند در بین ما رواج دارد که برای خوش گذرانی بیشتر به مسخره کردن افراد حاضر در جمع یا افراد  غایب می پردازیم

جهالت : جهالت از دیگر عواملی است که سبب می شود نا دانسته و بدون اینکه قبح این کار نادرست را بدانیم به این کار مبادرت می ورزیم .

عقده و طمع : از جمله مواردی که انسان عمدا" به تمسخر روی می آورد عقده هایی است که از شخص در دل دارد و برای ترور شخصیتی وی اقدام به این کار می نماید

گناه مسخره کردن : در روایات آمده شخص مسخره کننده به سختی جان می دهد .

هم چنین پیامبر اکرم (ص) پس از  فتح مکه فرمودند : من از همه می گذرم جز ازآن  سه نفری که مرا هجو و مسخره کردند .

گناهانی که بر اثر استهزا به وجود می آید :

  استهزاء از جمله گناهانی است در پی خود گناهان دیگر را نیز بوجود می آورد که از آنجمله است

 تحقیر شخص

ایذا و اذیت شخص

غیبت

کینه

طعنه

فتنه

 

شیوه های تمسخر:

  تمسخر به دو صورت زبانی و عملی صورت می گیرد که تمسخر به صورت عملی ممکن است با خندیدن و اشاره کردن و تقلید حرکات و لهجه و ... انجام شود.

* بنابر حکم مقام معظم رهبری ادای لهجه به منظور مسخره کردن حرام است.

* امام رضا (ع) می فرماید : هفت چیز بدون هفت چیز مسخره کردن خدا است که به سه قسم آن در اینجا اشاره می شود

   به زبان طلب استغفار می کند اما در عمل گناه می کند.

   از خدا طلب توفیق می کند اما خود هیچ گونه تلاشی در این زمینه نمی کند.

   کسی که از خدا بهشت بخواهد ولی دراین راه سختی نکشد وصبور نباشد. تفسیرنور ونمونه

يكي از بحث‌هايي كه دختر و پسر و كوچك و بزرگ به آن احتياج داريم و همواره به آن مبتلا هستيم، مسخره كردن و توهين و نيش زدن و يك دستي و امثال آن است، كه در بين همه‌ي قشرها وجود دارد.
ما مسخره كردن را ساده مي‌گيريم در حالي كه مثلاً چاقو كشيدن برايمان مسئله‌ي بسيار بزرگي است. در حالي كه اگر چاقو به جسم مي‌خورد، مسخره كردن همچون چاقويي است كه به روح انسان مي‌خورد. اگر كسي را مار بگزد، همه تعجب مي‌كنند و ابرو بالا مي‌اندازند در حالي كه نيش زدن خود انسان از مار بدتر است. يا كشتن امر بسيار مهمي است در حالي كه ما با زبان خود، ممكن است افراد را بكشيم. بنا بر اين مسخره كردن خيلي مهم است.
خطر مسخره، گناه مسخره، موارد مسخره، همين طور انگيزه‌ي مسخره كردن و در آخر خاطرات.
- خطرات مسخره؛ مسخره يك گناه كليدي است و مادر چندين گناه ديگر همچون اختلاف افكني هم هست. چون دو رفيق وقتي همديگر را مسخره كنند، رفاقتشان از بين خواهد رفت و وحدتشان تبديل به كينه مي‌شود. فرد با مسخره كردن عيب ديگري را به مردم نشان مي‌دهد. مسخره كردن فرد پشت سر ديگري در حقيقت غيبت او هم هست. قرآن در مورد افراد مسخره کننده مي‌فرمايد: «لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ»(آل عمران/178) چون چند رقم عذاب در قرآن است: «مهين، شديد، اليم». گاهي عذاب دردناك است، مثل اين كه كسي سوزن به بدن ديگري فرو مي‌كند. گاهي عذاب شديد است، مثل سيلي زدن محكم كه اگر چه درد كمي داشته باشد ولي صداي زيادي دارد و شديد است، ولي عذاب مهين مثل ريختن لجن و كثافت روي سر كسي كه موجب توهين و جسارت مي‌شود. پس فرق است بين اين سه عذاب و عذاب فردي كه ديگري را مسخره مي‌كند مهين است و شايد دليلش همين باشد كه او در دنيا به ديگران توهين مي‌كرده است.
در ميان زن‌ها مسخره كردن گاهي بيش‌تر است. و لذا قرآن بعد از اين كه به مردم مي‌گويد كه همديگر را مسخره نكنند، مي‌گويد: خانم‌ها شما هم همديگر را مسخره نكنيد. «لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ»(حجرات/11) گفتن «نِساءٌ» لزومي نداشت، چون قوم شامل زنان هم مي‌شود. اما چون نيش زدن و مسخره كردن در بين زنان بيش‌تر است، نساء را به صورت خصوصي هم آورده است. مثل اين كه انسان همه‌ي بدنش را يك بار صابون بزند و دوباره فقط سرش را صابون بزند به اين معناست كه سر به صابون بيش‌تري احتياج دارد.
- با كسي كه مسخره مي‌كند چه كنيم؟
قرآن مي‌فرمايد: اگر كسي شما را مسخره مي‌كند، رابطه‌تان را قطع كنيد. ‌اي كاش كشورهاي اسلامي به دنبال فتواي امام در مورد سلمان رشدي، يك حركت اقتصادي انجام مي‌دادند و تمام كشورهاي اسلامي خريد و فروش اجناس انگليسي را حرام مي‌كردند و آن چنان كشور انگليس سيلي مي‌خورد كه سلمان رشدي را تقديم مي‌كرد. ولي غيرت در همه يكسان نيست و در برخي بيش‌تر و در برخي كمتر است. قرآن مي‌فرمايد: «لا تَتَّخِذُوا الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً»(مائده/57) يعني با كسي كه دين شما را به بازي و مسخره گرفته است بايد برخورد انقلابي بكنيد.
قرآن مي‌فرمايد: براي چه مسخره مي‌كنيد؟ «لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ»(حجرات/11) «تَلْمِزُوا» از <لمز> است كه در آيه‌ي «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»(همزه/1) «لُمَزَةٍ» هم آمده است. يعني قرآن وقتي مي‌خواهد بگويد ديگري را مسخره نكنيد مي‌گويد: خودتان را مسخره نكنيد.
چون آدم، خودش را مسخره نمي‌كند، مي‌خواهد بگويد: شما در واقع يكي هستيد و اگر ديگري رامسخره كنيد، گويي خودتان را مسخره كرده‌ايد. و دليل آن اين است كه اگر شما 16 درجه من را دوست داشته باشي و من شما را مسخره كنم، من را 10 درجه دوست خواهي داشت. من به خيال خودم شما را سبك كرده‌ام ولي در واقع محبوبيت خودم را نزد شما كم كرده‌ام. مثل اين كه اگر پدر به پسرش بگويد: محمد جان! خودش را نزد فرزندش بالا برده است ولي اگر به او توهين كند، ارزش و احترام خودش را نزد فرزندش پايين آورده است و براي همين است که قرآن مي‌فرمايد: خودتان را مسخره نكنيد. اين در مورد خطرات مسخره!
- موارد مسخره؛ موارد مسخره متفاوت است. يكي از موارد مسخره، مسخره‌ي خدا، مسخره‌ي دين و مكتب رهبر و انبيا، مؤمنين رزمندگان معاد، نماز و. . . كه موارد مسخره بسيار است.
قرآن مي‌فرمايد: «يُخادِعُونَ اللَّهَ»(بقره/9) يعني با خدا خدعه مي‌كنند و به خدا كلك مي‌زنند «قُلَْ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ»(توبه/65) آيا به خدا مسخره مي‌كنيد؟ حال مسخره كردن خدا چگونه است؟ داريم كسي كه به زبان مي‌گويد: خدايا مرا بيامرز، ولي هنوز نگفته همان گناه را انجام مي‌دهد، خدا را مسخره مي‌كند. مثل كسي هم كه جارو مي‌كند و هم آشغال مي‌ريزد و يا بنايي كه هم سفيدمي كند و هم زغال مي‌كشد. يا موقع وضو گرفتن و عبادت اسراف هم مي‌كند. ماشين خود را با آب تهران مي‌شويد وگمان مي‌كند «النَّظَافَةُ مِنَ الْإِيمَانِ»(طب‏النبي، ص‏21) ولي نمي‌داند «لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ»(انعام/141) يعني قرآن را كه مي‌گويد: خدا اسراف كاران را دوست ندارد رها كرده است و حديث نظافت از نشانه‌هاي ايمان است را گرفته است.
يا در حمام سدر مي‌زند و گمان مي‌كند كار مستحب انجام مي‌دهد، ولي جاي سدر را نمي‌شويد و كسي روي آن راه مي‌رود و زمين مي‌خورد و او مي‌خندد. و ما مستحب هايمان گناه است. در مسجد نشسته است و سيگار مي‌كشد و <العفو> مي‌گويد.
خود بنده خيلي از اين غلط‌ها را انجام داده‌ام. براي رسيدن به سخنراني چنان ماشين مي‌رانيم كه 20 نفر از رانندگي ما مي‌ترسند در حالي كه سخنراني مستحب است و ترساندن مسلمان حرام است و در آخر شب هم حساب مي‌كنيم كه سخنراني كرده‌ايم، در حالي كه 20 نفر را ترسانده‌ايم و 150 گناه انجام داده‌ايم. در حالي كه گمان مي‌كنيم حزب اللهي هستيم. مثلاً براي نماز جماعت پتوي نو دولت را روي خاك مي‌اندازد، روي خاك بايد گوني پهن كرد و روي گوني پتو انداخت و يا مثلاً با كفش روي فرش يا موكت مي‌رويم و گمان مي‌كنيم شخصيت مي‌آورد. من چندين جا كفش هايم را در آورده‌ام و به من خنديده‌اند كه دهاتي هستم. البته دهاتي نيستم ولي افتخار مي‌كنم دهاتي باشم. گويي با كفش آمدن تمدن و روشن فكري است.
آقا با دود آب گرم كن خود يك محله را خفه كرده كه مي‌خواهد غسل جمعه بكند يا جارو مي‌كند ولي گرد و خاك وآشغال آن را جاي ديگر يا در جوي مي‌ريزد در حالي كه جارو كردن مغازه مستحب است و ريختن آشغال در جوي حرام است و خدا مي‌داند كه شب كه مي‌خوابيم، چقدر گناه كرده‌ايم. امام رضا(ع) براي همين مي‌فرمايد: كسي كه بازبان مي‌گويد: خدايا مرا بيامرز ولي حركتش فرقي نمي‌كند، خدا را مسخره كرده است.
البته مسخره‌ي خدا، مسخره‌ي آيات خدا و قوانين خدا است. مثل كسي كه نزد پزشك مي‌رود و نسخه مي‌گيرد ولي عمل نمي‌كند. پس بايد دقت داشته باشيم و معناي تقوا همين است.
اما مسخره‌ي مكتب و دين: قرآن مي‌فرمايد: «اتَّخَذْتُمْ آياتِ اللَّهِ هُزُواً»(جاثيه/35) يعني شما آيات خدا را به مسخره گرفته‌ايد. قرآن در باره‌ي مرداني كه طلاق مي‌دهند و دوباره به زنان خود رجوع مي‌كنند، از آن جايي كه زن از آيات خداوند است مي‌فرمايد: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً»(روم/21) پس اين كار مسخره كردن آيات خداوند است.
دانشمندي مي‌گفت: گيريم كه انسان بر اثر تصادف به وجود آمده باشد و خدايي هم نباشد، ولي چگونه مي‌شود كه تصادف و اتفاق براي انسان همسر هم بوجود بياورد؟
زمان شاه چادر و حجاب را مسخره مي‌كردند و مي‌گفتند چادر باعث مي‌شود كه از بچگي همچين سرش را پايين بگيرد و در نتيجه زنان از مردان هميشه مقداري كوتاه‌تر باشند، ولي پس چرا مرغ كه چادر سرش نمي‌كند از خروس كوتاه‌تر است؟
تحليل مادي گذاشتن روي برخي آيات خداوند؛ مثلاً نماز ورزش صبحگاهي است. اين مسخره كردن نماز است. البته ممكن است ركوع و سجود نوعي ورزش باشد ولي خدا كه نماز را براي ورزش قرار نداده است. كسي هم كه پياده مكه مي‌رود در راه غذايش هضم مي‌شود، اما خدا براي هضم غذا نگفته است مكه برويد.
كسي به ديگري گفت: انگشترت را به من بده تا وقتي آن را ديدم به يادت بيفتم. او گفت: به تو نمي‌دهم تا وقتي نيست ياد من بيفتي. دستورات اسلامي را لازم نيست كه ما روي آن تحليل مادي بگذاريم.
فلسفه بافي هم همين طور است! لازم نيست بگوييم خدا براي چه گفته است؟ بلكه همين كه دستوري داده است، بايد گوش بدهيم. مثل اين كه به ما گفتند بپر درون استخر، شيرجه مي‌زنيم، هر چند پريدن در استخر هم لذت داشته باشد.
مثل اين كه الآن اگر رهبر كبير انقلاب اين جا باشد همه‌ي شما دوست داريد كنار ايشان بنشينيد. اگر چه چاي و شيريني بدهند، يا اصلاً هم چيزي ندهند و هيچ خبري نباشد يا رفتن به حسينيه‌ي ارشاد هم همين طور است، اگر چه تزئينات مادي و فرش نداشته باشد چون خود امام و حسينيه رفتن براي ديدن ايشان لذت دارد. حرف زدن با خدا هم همين طور است.
مسخره‌ي رهبر:
«أَهذَا الَّذي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولاً»(فرقان/41) با تعجب و تمسخر مي‌پرسيدند. يعني آيا اين همان پيامبر و رسول خدا است؟ ! در صدراسلام كساني كه مسئول مي‌شدند اين قدر زندگي ساده‌اي داشتند كه كسي باور نمي‌كرد. حتماً قصه سلمان را شنيده‌ايد كه وقتي استاندار شد با الاغ به منطقه‌اي رفت كه استاندار شده بود. ديد مردم مدائن راهپيمايي كرده‌اند و منتظر هستند براي استقبال از استاندارشان. سلمان هم با الاغ وقتي وارد شد از و پرسيدند از استاندار خبر نداري؟ او گفت: خودم هستم. آن‌ها با تعجب گفتند: سوار خر شدي؟
بگذريم از اين كه الآن در برخي نهادها و وزارت خانه‌هاي ما اگرسوار بنز قشنگ نباشي در را باز نمي‌كنند و مهم نيست چه كسي باشي، همين كه سوار بنز باشي اجازه‌ي ورود مي‌دهند و ما بايد مواظب باشيم فرهنگ خوبي كه بر ما حاكم شده است، عوض نشود.
مسخره‌ي مؤمنين:
قرآن مي‌فرمايد: «إِنَّ الَّذينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ»(مطففين/29) يعني كساني كه مجرم هستند، برنامه‌شان اين است كه به مؤمنين مي‌خندند. <اجرموها به آمنواها> مي‌خندند و مسخره مي‌كنند و آيه در اين خصوص بسيار است. كسي براي جبهه پول جمع مي‌كرد و شخصي هم خرما براي كمك آورد و كساني كه ثروتمند بودند و پول آورده بودند، خنديدند وفوري يك آيه نازل شد كه چرا خنديديد؟ خرمايي كه او داده، قبول است ولي پول‌هاي شما قبول نيست.
مبلغ هنگفتي پول خدمت امام رضا آوردند. پيرزني هم، 3 فلز پول داده بود. امام فرمود: آن مبلغ هنگفت را نمي‌خواهم و آن 3 فلز را بدهيد. و ما نمي‌دانيم چه كاري مورد قبول است و خداوند هم گاهي عملي را كه به چشم نمي‌آيد مي‌پذيرد و عملي را كه به چشم مي‌ايد نمي‌پذيرد.
مثلاً مي‌بينيم خدا بچه‌اي را كه پدر يا مادر ندارد، خيلي دوست دارد و ما نمي‌دانيم چه كسي نزد خدا آبرو دارد؟ پس بايد مراقب باشيم و مسخره نكنيم.
ابوذر به كسي گفت: مادر سياه «يَا ابْنَ السَّوْدَاءِ»(الزهد، ص‏60)‌اي كسي كه مادرت سياه است. پيامبر فوري فرمود: چرا اين حرف را زدي؟ و ابوذر گفت: اشتباه كردم و بعد ابوذر براي اين كه خودش را بشكند و ديگر از اين اشتباهات نكند صورتش را بر خاك گذاشت و گفت: بر نمي‌دارم تا خدا من را ببخشد. و پيامبر او را بخشيد و گفت: مواظب زبانت باش.
ما اگر در جلسه‌اي دعوت شويم و ما را كنار كوچكترها بنشانند ناراحت مي‌شويم. گويي اگر 80 كيلو هستيم بايد كنار 80 كيلويي‌ها بنشينيم در صورتي كه نمي‌دانيم چه كسي بهتر و بزرگ‌تر است. بارها گفته‌ام كه از سلمان پرسيدند ريش توبهتر است يا دم سگ؟ گفت: نمي‌دانم. هر كدام كه از پل صراط عبور كند. شايد دم سگ گذشت و من نه. مواظب باشيد اگر در كنار ما افرادي نابينا يا ناشنوا يا معلول و خميده يا بي حافظه هست، كسي را دست نيندازيم.
گاهي افرادي را در جلسه دعوت مي‌كند و مي‌گويند مثل فلاني حرف بزن. يا مثل فلاني و. . . تا بخنديم. گاهي رزمندگان را مسخره مي‌كنند. به كسي مي‌گويند حالا خوب شد بچه هايت رفتند جبهه، مادر شهيد شدي! ما كه بچه هايم جبهه نرفتند و الآن هم خوش و چاق و چله هستند. قرآن در باره‌ي اين‌ها مي‌فرمايد: «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ»(توبه/81) برخي لذت مي‌برند كه به جبهه نرفته‌اند، سپس مي‌فرمايد: «فَلْيَضْحَكُوا قَليلاً وَ لْيَبْكُوا كَثيراً»(توبه/82) يعني كم بخنديد و زياد گريه كنيد كه دستتان از جبهه كوتاه ماند.
من چقدر از شوهر حضرت زينب لذت بردم. حضرت زينب شوهر خوبي داشت چون حضرت زينب به همراه خود، دو پسرش را هم به كربلا آورد و شهيد شدند و پدرشان در مدينه برايشان جلسه‌ي فاتحه‌اي گرفت. درجلسه‌ي فاتحه كسي در گوش اين پدر گفت: نبايد به كربلا مي‌فرستاديشان و در مدينه آن‌ها را زن مي‌دادي و كار و كاسبي برايشان راه مي‌انداختي. حالا خواهر امام حسين مي‌خواست برود، مي‌رفت. او هم گيوه را برداشت و دنبال او كرد واو را زد و فراري داد و گفت: من افتخار مي‌كنم كه فرزندم به ياري امام حسين رفته است.
مثلاً بسيجي‌ها را هم خيلي مسخره مي‌كردند و مي‌گفتند: «غَرَّ هؤُلاءِ دينُهُمْ»(انفال/49) من خودم در جايي نشستم گفتند: اين بسيج كه گروهي عوام هستند، از سادگي آن‌ها استفاده مي‌كنيد و آنها را به جبهه مي‌فرستيد و اين‌ها افراد تحصيل كرده‌اي بودند. من هم گفتم خيلي به تحصيلات خود مي‌باليد؟ اين حرف‌ها را زمان پيامبر هم به كساني كه به جبهه مي‌رفتند مي‌گفتند كه «غَرَّ هؤُلاءِ دينُهُمْ» يعني با دين و اسم اسلام اين‌ها را مغرور و شارژ مي‌كنند و به جبهه مي‌فرستند و اين حرف ضد انقلاب‌هاي صدر اسلام بود و چيز تازه‌اي نيست.
بايد اين‌ها را تحقير كرد. كسي به من گفت: من اگر قدرت داشته باشم تو را از تلويزيون بيرون مي‌كنم. و من گفتم خوب كار مهمي نكرده‌اي، چون كار تو مثل يك مگس است كه اگر دماغ من را بگزد و دماغ من باد كند ديگر به تلويزيون نخواهم آمد. اين فرد خيلي حالش گرفته شد و رفت چون با آخوند نمي‌شود در افتاد. يعني كل حركت تو و زوري كه بزني كار يك جانور موذي است، مثل خرمگس، چون مگس عادي باد نمي‌كند. براي همين گاهي افراد را بايد تحقيركرد. گاهي هم سخنراني كسي را كه چرت و پرت مي‌گويد بايد بر هم زد.
گاهي معاد را مسخره مي‌كردند؛
«مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَميمٌ»(يس/78) كسي استخوان پوسيده‌اي را خرد كرد و فوت كرد و اين آيه را خواند: چه كسي اين استخوان‌هاي پوسيده را زنده مي‌كند؟ خداوند فرمود: به او بگو «قُلْ يُحْييهَا الَّذي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ»(يس/79) همان كسي كه اول مرتبه تو را به وجود آورد باز هم ين كار را خواهد كرد.
ما از غذا هستيم و غذا از يك تك سلول است به اسم اسپرم و نطفه و. . . و سرانجام مي‌شود انسان و اين تك سلول از سيب زميني و سبزي و كاهو و عدس و. . . است. يعني مواد غذايي خاك فلان جا مي‌شود عدس و خاك جاي ديگر مي‌شود سيب زميني و. . . و ذرات خاك پخش شده مي‌شوند غذا و سپس انسان. پس ما در اصل هم از ذرات خاك پخش شده هستيم. پس همان قدرتي كه ما در اين جا از ذرات خاك پخش شده جمع كرد آن جا هم اين كار را خواهد كرد.
چرا كسي را مسخره مي‌كنيم؟
قرآن در باره‌ي دليل مسخره كردن چند آيه دارد؛
1 – اولين دليل پول است، برخي چون پول دارند بي پول‌ها را مسخره مي‌كنند «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ»(همزه/2-1)، چون مال جمع كرده است و پول دارد نيش مي‌زند.
2 - گاهي علم، قرآن مي‌فرمايد: «فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ»(غافر/83) سواد دارد و بي سواد را مسخره مي‌كند كه تو كه سواد نداري حرف نزن و فقط خودش دو كلمه درس خوانده است. پس آقازاده‌ها و دخترخانم‌ها، پيرزن‌هاي بي سواد را مسخره نكنند، چون اگر چه بي سوادهستند ولي فرهنگ بالايي دارند و يا فكر بلندي دارند.
مثلاً كسي چندين سال پيش در كوير در حالي كه سواد نداشته است وقف كرده كه فلان قنات كه من كنده‌ام آبش برود در فلان آب انبار و قرن‌ها مردم از آبي نوشيدند و تغذيه كردند و گوشت و پوستشان ساخته شد كه صاحب آن سواد هم نداشته است. براي همين ممكن است يك بي سواد به خاطر فكر بلند در تمام خيرات و بركات نسل‌ها و عصرهاشريك باشد و يك انسان با سواد جز باد دماغ چيزي نداشته باشد، پس مسخره نكنيم.
3 - گاهي به خاطر قدرت است.
4 - شكل يعني خوشگل، زشت را مسخره مي‌كند، چون خودش زيباست.
5 - گاهي كينه و بغض است؛ مثلاً كسي خطش خوب است واو مي‌گويد: چرا كفش هايت پاره است، چون نمي‌تواند خط خوب او را تحمل كند.
6 - گاهي به خاطر تفريح و گاهي هم به خاطر حسادت است. «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ»(يوسف/58) به رسول الله مي‌گفتند: پول‌ها را ول خرجي مي‌كني ولي خدا در قرآن مي‌فرمايد: اگر پولي در دستان او بگذاري ديگر حرفي نمي‌زند. مثلاً مي‌گويد: تبعيض است ولي اگر چيزي به او بدهي مي‌گويد: خدا سايه‌ي جمهوري اسلامي را از سر ما كم نكند. براي همين قرآن مي‌فرمايد: خيلي از اين‌هايي كه نيش مي‌زنند كمبود دارند «فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا» يعني اگر چيزي به آن‌ها بدهي راضي مي‌شوند.
خدا همه‌ي ما را حفظ كند و مواظب باشيم كسي را مسخره نكنيم. گناه مسخره به قدري است كه خدا به پيامبر مي‌فرمايد: ‌اي رسول خدا اگر هفتاد بار بگويي خدايا او را بيامرز(يعني كسي كه كسي را مسخره كرده است پيامبر برايش هفتاد بر طلب استغفار كند) باز هم خدا مي‌گويد: او را نخواهم بخشيد. هر جنايت كاري را خواهم بخشيد اگر تو دعا كني ولي كسي را كه ديگري را مسخره كرده است او را نخواهم بخشيد و دعاي پيامبر را هم مستجاب نخواهم كرد.

دوشنبه 30 دی 1392  3:32 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
rasekhon56
rasekhon56
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 34
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:هفته بیستم:...( " دوری ازتمسخر دیگران")...

مام سجاد عليه‏السلام: 

وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصيانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخريَّةُ مِنهُم؛
گناهانى كه باعث نزول عذاب مى‏ شوند، عبارت‏ اند از: ستم كردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره كردن آنان.
دوشنبه 30 دی 1392  4:19 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
mohammadmasti
mohammadmasti
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : دی 1392 
تعداد پست ها : 14
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:هفته بیستم:...( " دوری ازتمسخر دیگران")...

خدا اجر ثواب این کارتان را بدهد واقعا این گونه کارها در دین و فرهنگ ایرانیان اثر گذار است

ان شاء الله که امام زمان (عج)ما را در این امر یاری دهد

دوشنبه 30 دی 1392  4:19 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
دسترسی سریع به انجمن ها