پاسخ به:پیامک انتظار و مهدویت
سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ
اشک دیده نوشتم هزار نامه برایت
عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت، چه بیخیال نشستیم؛ نه کوششی نه وفایی!
فقط نشسته و گفتیم :
خدا کند که بيايي!
از روزی که دانستم تو در میان مایی، به هر کس می رسم سلام می کنم...!
مهدی اگر از منتظرانت بودم چون ديده نرگس نگرانت بودمبا اين همه رو سياهي و سنگدلي اي کاش که از همسفرانت بود
آفتابا بس که پیدایی نمی دانم کجاییدور از مایی و با مایی نمی دانم کجایی
عمريست که از حضور جا مانديم در غربت سرد خويش تنها مانديم
او منتظر است که ما برگرديم ماييم که در غيبت کبري مانديم
گدای راه نشین تو شهر یارانندغلام حلقه به گوش ات بزرگوارانندز پشت پرده غیبت ظهور کن که همهنهاده سر به قدوم تو جان نثارانند
دل ما ز اول ثباتي نداشتتو حق داري امروز و فردا کني
دل ما ز اول ثباتي نداشتاگر شميم نرگستان مشامت را نوازش داد ، بدان تا عشق راهي نيست...!