0

پیامک انتظار و مهدویت

 
fantastic
fantastic
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 341
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:پیامک انتظار و مهدویت

مخور چندان تو غم او خواهد آمد
منال از بیش و کم او خواهد آمد
مکن اندیشه از بیداد دوران
رود ظلم و ستم او خواهد آمد
مشو نومید از آن دیدار رویش
بشو ثابت قدم او خواهد آمد
نهد منت به روی چشم عالم
که از لطف و کرم او خواهد آمد
یقین دان وعده حق الهی است
که روزی لاجرم او خواهد آمد
مشو غافل ز بانگ کعبه دوست
که از سوی حرم او خواهد آمد
زمان انتظارش خوشترین است
بدان دم مغتنم او خواهد آمد

.:: اللهم عجل لولیک الفرج ::.

شنبه 9 دی 1391  9:11 PM
تشکرات از این پست
fantastic
fantastic
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 341
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:پیامک انتظار و مهدویت

مگر آن منجی انسان بیاید
که بر کار جهان سامان بیاید
مگر آن منجی حق آید از ره
که آرام دل کیهان بیاید
مگر آید دگر از پرده غیب
که فصل رویش دوران بیاید
مگر او آورد عدل و عدالت
که بر ظلم و ستم پایان بیاید
نیاید تا نیاید صلح و آرام
فقط با او به ما میزان بیاید
دهد پایان بر این آخر زمانه
به پایان فتنه و بحران بیاید
مگر آن مهربان رخ را نماید 
که پایان شب هجران بیاید
مگر آید ز در آن یوسف ما
که بر درد دلم درمان بیاید
مگر آن خسرو خوبان بیاید
که بر این جسم خسته جان بیاید
مگر آن یوسف کنعان بیاید
که نور دیده گریان بیاید

.:: اللهم عجل لولیک الفرج ::.

شنبه 9 دی 1391  9:11 PM
تشکرات از این پست
fantastic
fantastic
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 341
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:پیامک انتظار و مهدویت

گشته پیچ سخت دوران یا اباصالح مدد
هر طرف شد جنگ و بحران یا اباصالح مدد
در همه اطراف و اکناف بلاد مسلمین
فتنه شد از آل سفیان یا اباصالح مدد
منجی حق بر نجات نسل انسانها بیا
مانده بر دنیا نه سامان یا اباصالح مدد
ظلم و بیداد و جنایتها دگر از حد گذشت
خیره شد چشم ضعیفان یا اباصالح مدد
منجی حق عاقبت بر داد مظلومان برس
کشته شد خلق مسلمان یا اباصالح مدد
تیره شد وضع جهان از مکر شیطان لعین
هجمه شد بر دین و قرآن یا اباصالح مدد
کی رسانی دولت دیدار خود را برجهان
کی رسد غمها به پایان یا اباصالح مدد
آی امان از این عذاب دوره آخرزمان
شد فراوان سیل و طوفان یا اباصالح مدد
حجت یزدان بگو راه حقیقت کو کجاست
راه خود گم کرده انسان یا اباصالح مدد
ای بهار آرزو کی میرسی از ره دگر
شد غم و دردم دو چندان یا اباصالح مدد
یوسف گمگشته ام بازآ به کنعان عاقبت
گشته دنیا بی تو زندان یا اباصالح مدد
طاقتی دیگر نمانده عاشق ویرانه را
خسته ام دستم به دامان یا اباصالح مدد

 

.....................................................

 

صد مژده بادا بر جهان می آید او می آید او

از روی لطف آن مهربان رخساره را بنماید او
گردد دگر رویش عیان بر جمله خلق جهان
از روی خود آن دلستان این پرده را بگشاید او
می آید آن آرام جان فصل بهار مردمان
بر قدر دور کهکشان با نور خود افزاید او
می آید آن دلجوی ما زین شام هجران سوی ما
این ره ز خود تا کوی ما با لطف خود پیماید او
وقتی که آید هر مکان از او شود باغ جنان
هر جا زمین و آسمان با مقدمش آراید او
از او دل پیر و جوان یابد حیات جاودان
بس لطف و خیر بیکران بر مردمان فرماید او
آقای ما صاحب زمان نور زمین و آسمان
روشن شود چشمانتان ای عاشقان می آید او

 

.:: اللهم عجل لولیک الفرج ::.

شنبه 9 دی 1391  9:14 PM
تشکرات از این پست
fantastic
fantastic
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 341
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:پیامک انتظار و مهدویت

مخور غم همزبانی خواهد آمد
زمان مهربانی خواهد آمد
رسد از ره دگر فصل بهاران
حیات جاودانی خواهد آمد
رود فصل خزان از روزگاران
بهار زندگانی خواهد آمد
به پایان میرسد دوران غیبت
که آن گنج نهانی خواهد آمد
که دیگر بگذرد ایام هجران
وصال یار جانی خواهد آمد
منال از ظلمت و بیداد دوران
که نور آسمانی خواهد آمد
نمی ماند دگر اینگونه دوران
که منجی جهانی خواهد آمد
مشو نومید از آن دیدار رویش
که از او یک نشانی خواهد آمد
مشو غافل ز گلبانگ ندایش
که روزی ناگهانی خواهد آمد
الا یا اهل عالم مژده بادا
سوار جمکرانی خواهد آمد

 

.............................................

 

جان به لب آمد دگر از این شب هجران بیا

دل به تنگ آمد ز غم ای خسرو خوبان بیا
چاره درد دلم را کس نمیداند بگو
مردم از دوری تو خود از پی درمان بیا
روزی از روی کرم این پرده را از رخ بکش
روی خود بنما به من چون طالع رخشان بیا
طاقتم دیگر نمانده بی رخ زیبای تو
مرحمت بنما به من با یک بغل احسان بیا
بر سفر پایان بده من التماست میکنم
سوی این شهر و دیار ای یوسف کنعان بیا
بر همه منت بنه بر غیبتت پایان ببخش
بر همه عالم عیان با آن رخ تابان بیا
دل ببر از جمله عالم با فروغ روی خویش
ای مسیحا بهر احیاء دل دوران بیا

 

 

.:: اللهم عجل لولیک الفرج ::.

شنبه 9 دی 1391  9:15 PM
تشکرات از این پست
fantastic
fantastic
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 341
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:پیامک انتظار و مهدویت

امان از فقر و بیداد و گرانی
امان از قحط عشق و مهربانی
امان از ظلمت دجال دوران
امان از جور این دنیای فانی
شده هر سو پر از جنگ و جدلها
نمانده بر کسی آرام جانی
گرفته هر کجا را ظلم و بیداد
امان از دوره آخر زمانی
ابا صالح بیا ای حجت حق
که خواهان ظهورت شد جهانی
بیا ای مصلح کل منجی حق
بیا ای آنکه خود گنج نهانی
بیار آن وعده حق الهی
بده بر ما حیات جاودانی
شده دل بی تو لبریز غم و درد
بگو تا کی جدا از ما بمانی
شده در هر طرف پر فتنه و جنگ
شده بی تو جهان آتشفشانی
نیایی تو نیاید چاره من
که تو تنها امیدم بی گمانی
تو باید آوری خیر و سعادت
تو که نور زمین و آسمانی
بیا تا با تو آید مهر و احسان
که معنی یابد از تو زندگانی

 

....................................

 

غم مخور آخر این دوره غم می آید

صبح و پایان شب ظلم و ستم می آید
مهلت زندگی ما همه در سایه دوست
دور بخشندگی و فضل و کرم می آید
از سوی حضرت حق میرسد آن دوره ناب
با قدومش به جهان لطف و نعم می آید
انتظار همگان عاقبت آید به کنار
آخر آن منجی موعود امم می آید
پرده از روی خوش یوسف ما بردارند
که به پایان دگر این درد و الم می آید
بوی پیراهن او میرسدم از همه جا
آن نکو طلعت و فرخنده قدم می آید
بشنوی خود سخن روح فزا از لب دوست
آن مسیحا نفس آن معجزه دم می آید
چونکه نزدیک شده وعده دیدار رخش
نوبت بوسه بر آن صحن و حرم می آید
دل میندیش ز بیداد شب فصل خزان
نوبهار خوش دوران ز عدم می آید
مکن اندیشه ز هجران و شب غیبت او
دل مخور غصه دم وصل تو هم می آید

 

............................................

 

بیا ای خسرو خوبان تو ای جان جهان بازآ

بیا از این سفر آخر دگر بر این میان بازآ
بیا ای مهربان مولا بیا ای مالک دلها
بیا ای منجی دنیا بهار مردمان بازآ
بیا ای یار مظلومان امید خیل محرومان
بیا دنیا شده ویران شده غم بی امان بازآ
بیا زین غیبت دیرین شده خواب جهان سنگین
بیار آن لحظه شیرین به دوران ناگهان بازآ
بیا ای یوسف کنعان از این کنج دل زندان
کنی خود تا به کی پنهان به جمع عاشقان بازآ
بیا تا کی ز ما دوری غم هجران و مهجوری
شد از حد درد و رنجوری دگر ای مهربان بازآ
بیا روشن بکن دنیا به لطف مقدمت هرجا
بده بر زندگی معنا و بر دور زمان بازآ

.:: اللهم عجل لولیک الفرج ::.

شنبه 9 دی 1391  9:16 PM
تشکرات از این پست
fantastic
fantastic
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 341
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:پیامک انتظار و مهدویت

مهدیا بی رخ تو در شب هجران تا چند
بی تو ای جان جهان زار و پریشان تا چند
تا کی از دوری تو آتش و سوز و غم و هجر
خود بگو بر من مسکین دل نالان تا چند
تا به کی خود بپسندی به دلم رنج فراق
غیبت روی تو ای یوسف کنعان تا چند
کی کند پرتو تو چشم جهانی روشن
فارغ از نعمت تو اینهمه دوران تا چند
کی رسد وعده حق نهضت تو کی آید
دوری از لطف تو ای خسرو خوبان تا چند
تا کی از جور زمان چشم ضعیفان گریان
ظلم و بیداد بر این خلق مسلمان تا چند
تا کی از فتنه دجال زمان ویرانی
ظلمت یکسره لشگر شیطان تا چند

 

.............................................

 

بهار مردمان تنها تویی تو

امید عاشقان تنها تویی تو
مباد از دیگران هیچ انتظاری
که منجی جهان تنها تویی تو
تویی که واسط درگاه حقی
پناه بی کسان تنها تویی تو
رسی روزی دگر از پرده غیب
که آن گنج نهان تنها تویی تو
رسد فصل بهاران با قدومت
بهار بی خزان تنها تویی تو
رسد با تو زمان رویش ما
حیات جاودان تنها تویی تو
رسد الطاف حق در دولت تو
که لطف بیکران تنها تویی تو

.:: اللهم عجل لولیک الفرج ::.

شنبه 9 دی 1391  9:17 PM
تشکرات از این پست
fantastic
fantastic
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 341
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:پیامک انتظار و مهدویت

عاشقم عاشق دیدار و لقایت مهدی
رخ نما تا که کنم جان بفدایت مهدی
جان دهم تا شنوم بانگ اناالمهدی تو
عاشقم عاشق آن صوت و ندایت مهدی
بیدلم دلشده خسته به راهت بازآ
بیقرارم که رسد بانگ رسایت مهدی
پرده از چهره گشا تا که دهم جان به رهت
تا که قربان شوم و کشته به پایت مهدی
اذن رؤیت بده تا آنکه غلامت گردم
تا شوم خاک در صحن و سرایت مهدی
خواهم از درگه حق رخصت زود آمدنت
میکنم هر دم و هر لحظه دعایت مهدی
انتظارم همه دم تا که رسد دیدارت
چشم به راهم من دلخسته برایت مهدی

 

.............................................

 

یک عهد نانوشته من با تو دارم ای دوست

تا جان و زندگی را پایت گذارم ای دوست
عهدی که با تو بستم آیا مگر شکستم
تا لحظه ای که هستم من پای کارم ای دوست
آماده ام بیایی تا من شوم فدایی
گر روی خود نمایی جان را سپارم ای دوست
هر دم در انتظارم آیی به روزگارم
باشی تو در کنارم آید قرارم ای دوست
من کی گلی بچینم زان روی دلنشینم
تا کی تو را ببینم در انتظارم ای دوست
دیدار جانفزایت خواهم من از خدایت
هر لحظه بر دعایت دستی برآرم ای دوست
دلبسته ام به رویت وابسته ام به بویت
تا آستان کویت من رهسپارم ای دوست

.:: اللهم عجل لولیک الفرج ::.

شنبه 9 دی 1391  9:18 PM
تشکرات از این پست
fantastic
fantastic
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 341
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:پیامک انتظار و مهدویت

خیز و خود را بکن آماده که او می آید
منشین و بشو استاده که او می آید
بشنو از دور صدای قدمش را حس کن
نظر افکن همه بر جاده که او می آید
منتظر باش که گلبانگ ندایش شنوی
مرد میدان شو و آزاده که او می آید
عطر پیراهن او میرسدم از هرجا
مژده ای عاشق دلداده که او می آید
میرسد از همه جا رایحه ناب ظهور
دور گردون خبرم داده که او می آید
دل گواهی بدهد رؤیت او نزدیک است
زانکه این بر دلم افتاده که او می آید
باید آماده شوی تا که کنی استقبال
باید آغوش تو بگشاده که او می آید

 

..........................................

 

خداوندا بگو آقای ما کو

عزیز جمله دلهای ما کو
خداوندا بگو تا کی تحمل
ظهور یوسف زهرای ما کو
بگو کی میرسد دوران دیدار
وصال یار بی همتای ما کو
بگو کی میرسد خورشید رویش
فروغ دلبر زیبای ما کو
بهار زندگی در سایه اوست
همه عمر و همه دنیای ما کو
بگو در انتظارش تا کی و چند
امید حال و هم فردای ما کو
بگو کی میرسد صبح وصالش
بگو پایان این شبهای ما کو

 

......................................

 

بیا جانا دگر وقت ظهور است

جهانی تشنه حس حضور است
جهان شد در پی منجی موعود
تمنای تو در حد وفور است
بیا که گشته افزون معرفتها
که لبریز تو از شور و شعور است
رسیده بی تو دورانی به بن بست
از این پیچ زمان وقت عبور است
جهان پر گشته از ظلم و جنایت
که دنیا مملو از بیداد و زور است
بیا که بی تو آرامش ندارم
سعادت بی تو از دنیا بدور است
بیا که طاقتم از حد گذشته
دلم بی تو دگر کمتر صبور است

.:: اللهم عجل لولیک الفرج ::.

شنبه 9 دی 1391  9:19 PM
تشکرات از این پست
fantastic
fantastic
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 341
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:پیامک انتظار و مهدویت

بهار مردمان آخر بیاید
عزیز مهربان آخر بیاید
مشو از دیدنش دیگر تو نومید
که آن جان جهان آخر بیاید
به راهش منتظر باید همیشه
که آن آرام جان آخر بیاید
رسد روزی که بینی طلعت دوست
فروغ جاودان آخر بیاید
بسر آید دگر دوران غیبت
که وصل دلستان آخر بیاید
منال از قصه پر غصه هجر
به پایان داستان آخر بیاید
بباید تا ابد در انتظارش
که روزی بی گمان آخر بیاید

 

................................

 

او آید و وصل خود عطا خواهد کرد

حاکم همه جا صلح و صفا خواهد کرد
آخر برسد که از سوی حضرت حق
روزی که به وعده اش وفا خواهد کرد

 

.....................................

 

تا که نزدیک شود وقت ظهورش صلوات

تا رسد از سوی حق اذن حضورش صلوات
بهر دیدار رخش خیز و دعایی تو بخوان
تا که آید به عیان پرتو نورش صلوات

 

..................................

 

شود آیا دگر جانان بیاید

به جسم خسته دیگر جان بیاید
شود آیا که بعد از روزگاری
به شام هجر ما پایان بیاید
شود آیا رسد از ره دگر او
به آخر این شب هجران بیاید
شود آیا که در را وا کند او
ز در آن یوسف کنعان بیاید
حجاب روی خود را بر کناری
گذارد با رخ رخشان بیاید
گره از کار ما آخر گشاید
به کار ما دگر سامان بیاید
شود آیا که بعد از اینهمه عمر
ظهور حجت یزدان بیاید

.:: اللهم عجل لولیک الفرج ::.

شنبه 9 دی 1391  9:20 PM
تشکرات از این پست
fantastic
fantastic
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 341
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:پیامک انتظار و مهدویت

خبر آمد که ز جانان خبری در راه است
غم مخور ای دل نالان خبری در راه است
بگذرد دوره هجران و شب بی خبری
کم بنال از شب هجران خبری در راه است
برسد خوش خبر از جانب آن درگه حق
از سوی حضرت یزدان خبری در راه است
چشم دل باز کن و بر خط دوران بنگر
که در این پیچش دوران خبری در راه است
مترصد شو و آماده آن صوت و ندا
باید امّید دوچندان خبری در راه است
همه دنیا شده آبستن یک حادثه ای
که در این خیزش و طوفان خبری در راه است
آید آن یوسف ما چشم و دلت روشن باد
مژده ای عاشق حیران خبری در راه است

 

..............................................

 

از رایحه ظهور مولا چه خبر

از آمدن عزیز زهرا چه خبر
ای پیک صدیق حضرت دوست بگو
از لحظه دیدن و تماشا چه خبر

 

.......................................

 

بگو آن مهربان کی خواهد آمد

بهار مردمان کی خواهد آمد
بگو آن منجی دلهای عاشق
امید رهروان کی خواهد آمد
خداوندا بگو تا کی صبوری
بگو آن بی نشان کی خواهد آمد
بگو کی میرسد اقبال دوران
که آن جان جهان کی خواهد آمد
به ما آخر بگو کی رخ نماید
که آن آرام جان کی خواهد آمد
تو گفتی میرسد روزی به یکبار
بگو آن ناگهان کی خواهد آمد
ظهور روی او گفتی که حتمی است
بگو این بی گمان کی خواهد آمد

 

.........................................

 

جمعه ای آمد و رفت و خبری نیست ز تو

حیف و صد حیف که حتی اثری نیست ز تو
لحظه ها می گذرد ثانیه ها می آید
با خبر تا به کنون رهگذری نیست ز تو
یوسف گمشده ام منزل و کویت به کجاست
همه جا گشتم و آگه نفری نیست ز تو
روزها در پی هم بی رخ تو می آیند
لایق فیض تماشا نظری نیست ز تو
مهر رخشنده روی تو نتابیده هنوز
بخت ما خفته و روشن بصری نیست ز تو
بی تو این گردش دوران به بطالت گذرد
عمر بیهوده ما را ثمری نیست ز تو
نیستی تا که مرا زین قفس آزاد کنی
روح در بند مرا بال و پری نیست ز تو

.:: اللهم عجل لولیک الفرج ::.

شنبه 9 دی 1391  9:21 PM
تشکرات از این پست
fantastic
fantastic
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 341
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:پیامک انتظار و مهدویت

من منتظر به راهم خواهان یک نگاهم
جز وصل روی دلبر من از خدا نخواهم
در انتظار یارم بی او چه بیقرارم
هر دم در انتظارم لبریز اشک و آهم
یکدم امیدوارم کآید خبر ز یارم
آید به روزگارم تا از غمم بکاهم
در شوق وصل اویم یکسر از او بگویم
از هر کسی بجویم میقات قبله گاهم
آیا شود که دیگر وصلش شود میسر
آیا ببخشد آخر این قلب پرگناهم
این خود منم حجابم تا کوی او نیابم
آیا دهد جوابم با جمله اشتباهم

 

............................................

 

بدان ای دل دگر او خواهد آمد

دگر از این سفر او خواهد آمد
کند دیگر طلوع از طرف مغرب
که چون صبح سحر او خواهد آمد
به پایان آید این دوران غیبت
که بر باغ نظر او خواهد آمد
بکن آماده صحن خانه خویش
که بر این رهگذر او خواهد آمد
منال از ظلمت و بیداد دوران
غمت کن مختصر او خواهد آمد
مکن اندیشه از سفیانی شوم
که در وقت خطر او خواهد آمد
بپاخیز آخر از این خواب سنگین
که ناگه بی خبر او خواهد آمد

 

......................................

 

کی رسد نهضت تو تا که به سر بشتابم

کی دمد مهر تو کز بهر نظر بشتابم
کی رسی یوسف من زین سفر دور و دراز
کز پی دیدن تو جانب در بشتابم
کی رسد یک خبر از آمدنت بر دل من
تا به هر جا ز پی کسب خبر بشتابم
گر ببینم که شده وقت ظهور رخ تو
سوی تو یکسره با دیده تر بشتابم
گر میان من و تو لشگر صد سفیانی
جا کند سوی تو بی ترس خطر بشتابم
گر ملاقات تو در آخر دنیا باشد
بهر دیدار تو از کوه و کمر بشتابم
جلوه کن دلبر من گر که نمایان گردی
تا به منزلگه تو چون بنگر بشتابم

 

........................................

 

تو روزی عاقبت آیی نقاب از چهره بگشایی

به عالم لطف فرمایی و خود رخساره بنمایی
تو روزی میرسی از راه به جمع عاشقان ناگاه
رسد آن لحظه دلخواه زمان ناب رؤیایی
تو روزی عاقبت آری نجات از این گرفتاری
دهی درمان بیماری به درد ما مداوایی
تو روزی آوری آخر نجات این دل مضطر
ز تو پایان رسد دیگر بر این شبهای تنهایی
شود روزی ز تو شیرین دگر کام دل غمگین
به پایان آید آخر این همه شبهای شیدایی
زمان وصل یار آید شب غم بر کنار آید
به دور روزگار آید بهارانی تماشایی
رسد با تو بر این دوران شکوه و لطف بی پایان
بگردد با تو جاویدان بهشت حسن و زیبایی
تویی تنها نیاز من فقط تو چاره ساز من
دعای هر نماز من امید روز فردایی
فدای نام تو مولا بیا و روی خود بنما
دگر تا کی جدا از ما گذشت از حد شکیبایی

 

.:: اللهم عجل لولیک الفرج ::.

شنبه 9 دی 1391  9:22 PM
تشکرات از این پست
fantastic
fantastic
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 341
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:پیامک انتظار و مهدویت

 

اندیشه و سخن ریش سفیدان برآیند بردباری ، مردمداری و سرد و گرم چشیدگی روزگار است . اُرد بزرگ

 

اشکهای دیگران را مبدل به نگاههای پر از شادی نمودن بهترین خوشبختی هاست . بودا

 

انسان خوشبخت نمی شود اگر برای خوشبختی دیگران نکوشد . دوسن پیر

 

اگر می خواهی خوشبخت باشی برای خوشبختی دیگران بکوش زیرا آن شادی که ما به دیگران می دهیم به دل ما بر می گردد . بتهوون

 

شما چون فصلهای سال هستید ، زیرا در زمستان خود بهار را انکار می کنید ، در حالی که بهار سرسبز هرگز شما را انکار نمی کند ، بلکه در سنگین ترین خواب غفلت به روی شما لبخند می زند ، بی آنکه خشمگین شود و یا با شما ستیز کند و صفا و یکرنگی را نادیده بگیرد . جبران خلیل جبران

 

جاییکه در آن خوش بینی بیش از هر جای دیگر رواج و رونق دارد ، تیمارستان است . هاولاک الیس

 

آینده جوانان را از روی خواسته ها ، و گفتار ساده اشان ، می توان پی برد ، نپنداریم که میزان دارایی و یا امکانات آنها ، دلیلی بر پیروزی و شکست آنهاست ، تنها مهم خواسته و آرزوی آنهاست . اُرد بزرگ

 

بیایید نه تنها برای خود و خانواده‌مان بلکه برای کشورمان مسؤولیت بیشتری بپذیریم . بیل کلینتون

 

آنان که نمی‌توانند مسؤولیت قبول کنند، به نیاز دارند و برای داشتن داد و هوار راه می‌اندازند . هرمان هسه

 

مرد پر جربزه و قابل وقتی با بحران روبه‌رو می‌شود، به تکیه‌گاه فکر نمی‌کند؛ روش خود را تحمیل می‌کند، مسؤولیتش را می‌پذیرد و نتیجه کار را [پیروزی یا شکست] از آن خود می‌داند. چارلز دوگ

 

نقطه آغاز تصمیم های بهتر، نقطه پایان تصمیم های بدتر است . برایان تریسی



هرگاه بتوانیم از نیروی تخیل به همان اندازه استفاده کنیم که از نیروی بصری استفاده می کنیم هر کاری انجام پذیر است . کارلایل



آدم بی مغز و پرگو چون آدم ولخرج و بی سرمایه است . پاسکال



زندگی شما تنها زمانی بهتر می شود که خودتان بهتر شوید . برایان تریسی




آنقدر شکست می‌خورم تا راه شکست دادن را بیاموزم . پطر

 

.:: اللهم عجل لولیک الفرج ::.

یک شنبه 24 دی 1391  3:02 PM
تشکرات از این پست
masih2529
masih2529
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1391 
تعداد پست ها : 72
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:پیامک انتظار و مهدویت

هر وقت سیلی خوردی بگو (یا زهرا)
هر وقت دستت رو بستند بگو (یاعلی)
هر وقت بی یاور شدی بگو (یا حسن)
هر وقت آب خوردی بگو (یاحسین)
اما اگر تشنه شدی ، آب نخوردی ، دستتو بستند ، بی یاور شدی ، سیلی خوردی بگو (امان از دل زینب)

سه شنبه 7 خرداد 1392  5:24 PM
تشکرات از این پست
mansfa
mansfa
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1389 
تعداد پست ها : 1216
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:پیامک انتظار و مهدویت

زیر لوای علی صف کشیده ایم

چشم انتظار مهدی آل محمدیم

پنج شنبه 9 خرداد 1392  9:42 AM
تشکرات از این پست
catcat
catcat
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6699
محل سکونت : رنگین کمان

پاسخ به:پیامک انتظار و مهدویت

پیامک انتظار و مهدویت

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت یک قدم مانده...
زمین شوق تکامل دارد

 
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود
شرط می بندم روزی که نه زود است و نه دیر،مهربانی حاکم کل مناطق می شود.


گر چه عمری است که از دیده نهانی آقا! به خدا سبزترین مرد جهانی آقا!دلم از خاطره خوب به تنگ آمده است کاش این بار خودت را برسانی آقا!


خیلی دور ...خیلی نزدیک!صدای موذن از مناره های مسجد شهر شنیده می شود:نماز صبح به امامت امام حاضر مهدی صاحب الزمان(عج) و آن روز خیلی دور و خیلی نزدیک است!


کجاست منتظر تو؟چه انتظار غریبی؟تو بین منتظران هم عزیز من چه غریبی،عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت
چه کودکانه سپردیم دل به بازی قسمت،چه بی خیال نشستیم.چه کوششی؟چه وفایی؟
فقط نشستم و گفتم خدا کند که بیایی؟!! 


عصر یک جمعه دلگیر،دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیدست؟چرا آب به گلدان نرسیدست و هنوزم که هنوز است غم عشق به پایان نرسیدست...


بگو حافظ دل خسته ز شیراز بیاید،بنویسد
که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیدست؟
چرا کلبه احزان به گلستان نرسیدست...
عصر یک جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود هست...
تو کجایی گل نرگس...؟


کسی آرام می آید،نگاهش خیس عرفان است،
قدمهایش پر از معنا،دلش از جنس باران است
کسی فانوس بر دستش به سان نور می آید
امید قلب ما روزی ز راه دور می آید
دوشنبه 13 خرداد 1392  7:10 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها