رباخوارى قريش
تاريخ اسلام صفحه 40
على دوانى
مىتوان گفت اهل مكه عموما تاجربودند. مرد و زن اشراف مكه و فاميلهاى وابسته، در مالالتجاره و سرمايه اين تجارت عمومى و هميشگى سهيم بودند، و از اين راه ثروت زيادى به دست مىآوردند. معروف است كه خديجه همسر پيغمبر قبل از ازدواج باآن حضرت از تجار عمده بود، ولى بايد دانست كه بقيه زنان قريش هم تقريبا چنين بودند، و اختصاص به خديجه نداشت.
از اين گذشته چون مردم مكه سالى يكبار از زوار كعبه و قبائل مختلف كه براى انجام مراسم حج مىآمدند، پذيرائى مىنمودند و آنها نيز فراوردههاى خود را در در منازل ميان راه و خود مكه مىفروختند، از اين راه نيز، سود سرشارى عايد قريش مىشد.
براى درك اهميت قريش، بايد در نظر داشت كه گاهى دوهزار و پانصد شتر كالاى آنها را ميانحجازو شام و يمن مبادله مىكرد.
مبادلات تجارى آنها طلا، نقره، پوست، چرم، ادويه، عطر، صمغ، سنا، يعنى محصولات يمن و هند و حبشه بود، و از شام و مصر و فلسطين نيز كتان، ابريشم، اسلحه، غله، زيتون، و روغن زيتون و غيره مىآوردند.
به موازات ظهور اسلام تجار عمده قريش ابوسفيان از قبيله بنى اميه، عتبة بن ربيعه از قبيله عبدالدار، ابوجهل از قبيله بنى مخزوم، و ابولهب از قبيله بنى هاشم بودند، كه همگى از ثروتمندان و مالداران معروف به شمار مىرفتند.
تجارت و ثروت اندوزى قريش با ربا خوارى توام بود. ربا را با چند برابر مىگرفتند. ثروتمندان عرب گذشته ازسودى كه از تجارت مىبردند، سود حاصل از ربا نيز بر درآمد سرشار آنها مىافزود. ربا را توعى بيع و خريد و فروش مىدانستند. چنان به آن دل بستهبودند كه موقع مطالبه و گرفتن هيچگونه ترحم و ملاحظه نداشتند. شيوع رباخوارى آينده بدهكاران را مختل مىنمود، و بسيارى در زير بار آن به ستوه مىآمدند. چه بسا كه به واسطه ندارى ناگزير مىشدند به صورت مزدور و يا برده طلب كار رباخوار درآيند.
اين معنا موجب گرديد كه اسلام از همان آغاز كار به جنگ رباخواران برود، تا آنجا كه قرآن رباخوارى را در حكم جنگ با خدا دانسته است. (1)
و صريحا مىگويد: خدا داد و ستد معمول را حلال كرده است، و ربا را حرام. (2)
از كارهاى بسيار مفيد و سرنوشتساز اسلام همين مبارزه با رباخوارى بود كه قشر مستضعف را نجات داد، و جلو سود كلان مفتخوران را گرفت.
پىنوشتها:
(1)فاذنوا بحرب من الله و رسوله - سوره بقره آيه 279.
(2)واحل الله البيع و حرم الربوا - سوره بقره آيه 275.