0

متن نشریه (دو ماهنامه) خلق - شماره سوم

 
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

در آستانه سخن

در آستانه سخن
يکي از آياتي که با تدبر و تعقل در آن، انسان، به سوي نور رهنمون مي‌شود، اين آيه شريف است:
)أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللهَ سخَّرَ لَکُم مَّا فى السمَوَاتِ وَ مَا فى الأَرْضِ وَ أَسبَغَ عَلَيْکُمْ نِعَمَهُ ظهِرَةً وَ بَاطِنَةً وَ مِنَ النَّاسِ مَن يجَدِلُ فى اللهِ بِغَيرِ عِلْمٍ وَ لا هُدًى وَ لا کِتَبٍ مُّنِيرٍ( 1
آيا نمي‌بينيد که خداوند، آنچه را در آسمان‌ها و زمين است، در تسخير شما درآورده و نعمت‌هاي آشکار و نهانش را بر شما فراوان کرده است. ]ولى[ برخي مردم بدون هيچ دانش و بينشي و هيچ کتاب روشني درباره خدا به ستيز برمي‌خيزند.
با اندکي ژرف‌انديشي روشن است که اين آيه شريف، داراي سه فراز است:
فراز اول: )أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللهَ سخَّرَ لَکُم مَّا فى السمَوَاتِ وَ مَا فى الأَرْضِ( که آشکارا دلالت مي‌کند خداوند متعال، همة آنچه در زمين و آسمن‌ها است را مسخر بني‌آدم نموده است.
فراز دوم: )وَ أَسبَغَ عَلَيْکُمْ نِعَمَهُ ظهِرَةً وَ بَاطِنَةً( دلالت مي‌کند که خداوند متعال، نعمت‌هاي آشکار و پنهان خويش را بر بشر توسعه داده و کامل کرده است.
پرسش: آنچه ذهن کنجکاو را به کنکاش وا مي‌دارد، اين است که مراد از دومين فراز اين آيه‌ شريف چيست؟ آيا اين فراز دوم، تفسير فراز اول است؟ يا اين‌که درصدد بيان معناي مستقل است؟2 شايد همين پرسش جناب ابن ابي عمير را واداشته است که معناي اين فراز آيه را از محضر حضرت امام کاظم صلوات الله عليه بپرسد.
پرسش ابن ابي عمير و پاسخ امام
قال الشيخ الاقدم الاجل الصدوق: حدثنا احمد بن زياد بن جعفر الهمداني رضي الله عنه قال: حدثنا علي بن ابراهيم بن هاشم عن ابيه، عن ابي احمد محمد ابن زياد الازدي3 قال: سألت سيدي موسي بن جعفر صلوات الله عليهما عن قول الله عزوجل:
)وَ أَسبَغَ عَلَيْکُمْ نِعَمَهُ ظهِرَةً وَ بَاطِنَةً( 4 فقال عليه صلوات الله:
«النعمة الظاهرة الامام الظاهر، و الباطنة الامام الغائب»
فقلت له: «و يکون في الائمة من يغيب؟» قال:
«نعم؛ يغيب عن أبصار الناس شخصه ولايغيب عن قلوب المؤمنين ذکره و هو ثاني عشرمنّا.»5

*********************

پي نوشت ها:

1 . سوره لقمان: 20.
2 . يعني آيا «و» در «وأسبغ عليکم» تفسيريه است يا براي تأسيس معناي مستقلي است.
3. ابو احمد، کنيه محمد بن ابي عمير است، و اسم «ابي عمير» زياد بن عيسي ازدي است؛ بنابر اين محمد بن زياد بن عيسي ازدى، همان جناب ابن ابي عمير است.
4 . سوره لقمان: 20.
5 . کمال الدين، ص368.

سه شنبه 24 دی 1392  5:06 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

سند حديث شريف

سند حديث شريف
اين حديث شريف، صحيح اعلايي است؛ چرا که رجال آن، همگي از اجلا و مشايخ شيعه به شمار مي‌روند.
احمد بن زياد جعفر همدانى، شخصيتي است که شيخ صدوق قدس سره اين حديث شريف را در همدان از او شنيده و او را مردي دانشمند، بسيار ديندار، و مورد اعتماد توصيف کرده است.6
جناب احمد بن زياد همداني - بنا بر تصريح شيخ صدوق- در همدان بوده و عالمي ديندار به شمار مي‌رفته است. وي اين حديث شريف را از جناب علي بن ابراهيم شنيده و مي‌دانيم که جناب علي بن ابراهيم ساکن قم بوده است؛ بنابر اين معلوم مي‌شود اين دانشمند بسيار متدين، زماني از عمر خويش را براي تحصيل در قم سپري کرده و پس از رسيدن به کمال، براي تبليغ و رساندن معارف اهل بيت صلوات الله عليهم به همدان مسافرت کرده است.
علي بن ابراهيم، از مشايخ شيخ کليني است. وي از بزرگان و فقهاي شيعه به شمار رفته و همه او را به عظمت و بزرگي ياد کرده‌اند. وي در سال 307 ق رحلت کرده است. پدر و فرزندان او، همگي از محدثان و بزرگان شيعه بوده‌اند.7
ابراهيم بن هاشم، از بزرگان حديث کوفه بوده و محضر امام هشتم، امام جواد و امام حسن عسکري صلوات الله عليهم را درک کرده است. وي براي نشرحديث مکتب کوفه، به قم آمده و احاديث فراوان او مورد قبول و عمل و اعتماد علماي قم واقع شده است. سيد داماد او را با القابي چون «شيخ الشيوخ» و «قطب الاشياخ» ستوده است. 8
ابومحمد محمد بن زياد الازدى، همان محمد بن ابي عمير است که جلالت و عظمت او بي‌نياز از بيان است و گوشه‌اي از آن را در مقاله پيشين دانستيم.
با توجه به آنچه گفته شد، معلوم مي‌شود که اين حديث شريف، آن چنان محکم و قطعي است که امکان کوچک‌ترين اشکالي به آن وارد نيست؛ چرا که مرداني که در، سند آن هستند، همگي از اجلا و بزرگان شيعه مي‌باشند. بنابراين حديث، صحيح اعلايى، بلکه مقطوع الصدور است؛ يعني مي‌توان گفت انسان به صدور اين حديث شريف از پيشگاه مقدس حضرت امام موسي کاظم صلوات الله عليه يقينمي‌يابد.

********************************

6 . کمال الدين، ص369.

7 . منتهي الآمال، ج4، ص324 ؛ مستدرکات علم الرجال، ج5، ص278.
8 . زاد المجتهدين، ج2، ص182 . شهيد ثاني نيز او را از بزرگان شيعه شمرده است.

سه شنبه 24 دی 1392  5:07 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

نکاتي چند درباره اين حديث شريف

نکاتي چند درباره اين حديث شريف
نکته اول: ادب محضر جناب ابن ابي عمير قابل توجه و الگو است؛ چرا که وقتي مي‌خواهد نام مقدس امام کاظم‌صلوات الله عليه را بر زبانجاري مي‌کند، مي‌گويد: «سيدي». ما نيز بايد مراقب باشيم مبادا وقتي نام يکي از امامان‌صلوات الله عليهم را بر زبان جاري مي‌کنيم،ادب را رعايت نکنيم.
نکته دوم: همان گونه که پيش‌تر دانستيم، فراز اول آيه دلالت مي‌کرد خداوند، همه‌ آنچه در زمين و آسمان است مسخر انسان نموده است تا از آن بهره‌برداري کند؛ اما سوال اين است که مراد از «نعمت آشکار» و «نعمت پنهان» که در فراز دوم آيه به آن اشاره شده چيست؟ همين، سؤال اساسي جناب ابن ابي عمير است که حضرت در جواب او مي‌فرمايد: «نعمت ظاهر، امام ظاهر است، و نعمت باطن امام غايب است»؛ چرا که نعمت عظيم، ولايت و امامت است و همان نعمتي است که خداوند، روز قيامت از آن پرس و جو مي‌کند؛ و هر کس آن را دارا باشد، بي‌نيازترين مردمان است، و آن کس که قلبش از ولايت تهي است، نادرترين انسان‌ها است.(ر.ک:‌ بحارالانوار، ج24، ص 48)

نکته سوم: بايد به وظيفه شيعيان در زمان غيبت توجه داشت. غيبت، خود يکي از جلوه‌هاي امامت است، همان گونه که بيان معارف اعم از توحيدي و غير آن که از ساحت مقدس امامان‌صلوات الله عليهم صادر شده است، شعاعي از امامت مي‌باشد، قبولى ولايت عهدي حضرت امام رضا‌عليه السلام نيز نمودي از امامت است، و واقعه کربلا، نمادي ديگر از ولايت است. شيعيان هر زمان، موظف به پيروي از شعاعي هستند که از معدن علم الهي يعني امام هر زمان مي‌تابد.
وظيفه ما در اين زمان غيبت امام زمان‌‌عليه السلام اين است که ياد او را هميشه در قلب خود زنده داريم؛ به اين معنا که گر چه حضرت صاحب الزمان‌عجل الله تعالي فرجه الشريف از ديد چشمان ما غايب است، ياد او هميشه بايد در قلب و جانمان باشد.
همان گونه که قبله جسم، کعبه است، قبله جان آن حضرت است. توجه قلب، بايد به سوي آن مولا باشد که «لا يغيب ذکره عن قلوب المؤمنين»؛ پس نشانه ايمان اين است که چشم جان به سوي او است و هر لحظه منتظر ظهور او است و دعايش تعجيل فرج او است؛ اللهم عجل لولىک الفرج

سه شنبه 24 دی 1392  5:08 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

سالک مجاهد، آيت الله شيخ محمد تقي اصفهاني (معروف به آقا نجفي)

سالک مجاهد، آيت الله شيخ محمد تقي اصفهاني (معروف به آقا نجفي)
اين عالم بزرگوار، در سال 1262 ق در خانواده علم و تقوا و مجاهدت در راه اسلام ديده به جهان گشود. پدر وي آيت الله شيخ محمد باقر، فرزند فقيه مشهور، مرحوم آيت الله شيخ محمد تقي صاحب کتاب هداية المسترشدين مي‌باشد. مرحوم آيت الله محمد تقي (آقا نجفي) تحت نظر پدري عالم و رباني و در محيطي طيب تربيت مي‌پذيرد که از برکت آن، او و همة برادرانش، مجتهد و متخصص در دين و از افتخارات حوزه علميه مي‌شوند.

سه شنبه 24 دی 1392  5:09 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

تحصيلات

تحصيلات
مرحوم آقا نجفى، با پشتکار وافر، پس از گذراندن مراحل اوليه تحصيل، با نظر پدر و براي تکميل مدارج علم و معارف، راهي نجف اشرف مي‌شود، و با تلاش و مجاهدت و توسل به ساحت مقدس اهل‌بيت عليهم السلام به ويژه حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام - به مقامات عاليه نائل مي‌شوند؛ تا آن‌جا که مرحوم معلم حبيب آبادي مي‌نويسد:
در نتيجه مذاکرات در فقه و اصول، ازجمله فحول گرديد و به مقام اهلتوحيد و عرفان رسيد و در برخي از علوم ديگر، چون: حکمت، کلام و بعضي از رياضيات و غيره نيز از اطلاع وافي برخوردار بود. و در اثر حافظه محيّر العقول که دارا بود، از رؤوس مسائل فقهيه استحضاري تمام فراهم آورد.

سه شنبه 24 دی 1392  5:09 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

اساتيد

اساتيد
1. مرحوم ميرزا آيت الله محمد حسن حسيني شيرازي که از شاگردان شيخ انصاري بود. مرجعيت عام و زعامتي که اين بزرگوار به دست آورد، براي کمتر کسي از مراجع پيش آمده بود؛ به ويژه با فتواي معروف او دربارة تحريم تنباکو، عظمت و قدرت تشيع و مرجعيت آن،‌ به اثبات رسيد.
2. مرحوم شيخ مهدي آل کاشف الغطا: اين بزرگوار هم از فقهاي جليل و بسيار مورد نظر شيخ انصاري و استاد بسياري از بزرگان و فحول حوزه بود.
3. مرحوم سيدعلي شوشتري که به ويژه در عرفان عملي و اخلاق، همچون شمس در ظلمات، نقش بسيار مهم و بسزايي در حيات معنوي و دسترسي مرحوم آقا نجفى به مراتب عالي اخلاقي‌ دارد. مرحوم آقا نجفى، به واسطه دستورالعمل‌ها و ختوماتي که از مرحوم شوشتري مي‌گرفت به بسياري از معارف و رجال الهي دست مي‌يافت و استفاده وافر برد که در کتاب مفتاح السعادة و اشاره ايمانية به آن اشاره فرموده‌ است.

سه شنبه 24 دی 1392  5:10 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

شاگردان

شاگردان
عده زيادي از علماء و فضلاء از آن بزگوار استفاده برده‌اند؛ از جمله: سيد احمد حسيني خوانسارى، شيخ اسدالله فاضل بيدآبادى، حاج آقا حسين بروجردي و ملامحمد جواد صافي گلپايگانى.
آثار: مرحوم آقا بزرگ تهراني مي‌فرمايد:
آثار و تأليفات او زياد است و مجلس درسش مملو از فضلا و طلاب بوده است. تعدادي از آثار او عبارتند از: اسرار الزيارة، اشاره ايمانية، فقه الامامية (12 مجلد)، مفتاح السعادة، جامع السعادة، اخلاقالمؤمنين...

سه شنبه 24 دی 1392  5:10 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

غروب خورشيد

غروب خورشيد
مرحوم آقا نجفى، پس از سال‌ها تزکيه نفس و کسب کمالات ظاهري و باطني و دفاع از اسلام و تشيع و مبارزه جانانه با دشمنان به ويژه بهائيت، به جوار حضرت حق شتافت و در سال 1332ق در شهر اصفهان رحلت کرد. پيکر پاکش جنب ميدان امام، کنار مرقد امامزاده احمد عليه السلام به خاک سپرده شد.

سه شنبه 24 دی 1392  5:10 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

دستورالعمل:

دستورالعمل:
در پايان، نوشتار خود را به دو کلام و دستور راه از آن عالم کم نظير مي‌آراييم:
1. گزيده‌اي از کلام او است که حاوي نکاتي کليدي براي سلوک است
اي فقير! اگر درست تدبر نمايى، اخلاق حميده شرعيه که از شريعت برحسب طريقت است، همه مرتبط و منجر به مقام آشنايي به درگاه حق و اولياي حق است و دفع اخلاق ذميمه که در شريعت و «طريقت» لازم است، مُشعر بر يگانگي است.
طريقت عبارت است از تأسي به اخلاق شرعيه؛ پس طريقت جزء شريعت است و هر دو، موصل به مقام حقيقت هستند: )الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا1(. پس مفهوم هر سه، راجع به يک معناست و مغايرت، اعتباري است و هر سه، از صراط مستقيم مي‌باشند.
اي فقير! خداوند -عز اسمه- کلمة جامعه‌اي فرموده که: )اهدنا الصراط المستقيم(2. باطن اين صراط، اميرمؤمنان‌عليه السلام است که مرتبة ولايت باشد و معناي ديگر صراط،‌ شريعت مقدسه است که موصل به مقام محبت الله مي‌شود و قرآن عظيم است که )ان هذا القرآن يهدى.... (3 و تقواست که )ان تتقوا الله يجعل لکم فرقاناً(4 و محبت الله که )يحبّهم و يحبّونه(5 و طريقة مرتضويه است که )تخلقوا باخلاق الله(6 ، يعني بالاخلاق التي قرّرها الله سبحانه في کتابه الکريم و سنة رسوله صلي الله عليه و آله7
- بدان! بزرگترين و بايسته‌ترين کار ]براي سالک[ چنگ زدن به عنايت پيامبر اسلام و اهل بيت پاک او‌عليهم السلام و جلب شفاعت آنان است. آنان - چون ستارگان- وقتي يکي از ديده پنهان شود، ديگري بدرخشد. زندگي و خط مشي آنان را الگوي خويش کن؛ بي‌گمان آنان بهترين الگو و پيشوايند.
2. اصلاح قوه خيال، يکي از راه‌هاي بسيار مهم و مؤثر در توجه و قرب انسان به حضرت رب العالمين و مورد نظر عرفاني نحلة نجف قرار دارد؛ تا جايي که اصلاح قوه خيال را اول سلوک مي‌دانند؛ لذا براي اتصال و روشن شدن قلب به نور الله و طاهر شدن قوا و در نتيجه، سلامت حرم الهي به اذکار و اوراد و مراقبه سفارش مي‌کنند؛ چنان که مرحوم آقا نجفى درکتاب اشارة ايمانية مي‌فرمايد:
اي فقير! اين اذکار و اوراد و مراقبات و توجهات و طرق سلوک و معاني که علماي عارفين و اساتيد راسخين واولياي کملين بيان فرموده‌‌اند، همه اين‌ها از جهت تکميل توحيد و وصول به مقام ذکر و شهود است )و لذکر الله اکبر(.8
اي فقير! اول سلوک، تصحيح خيال است که آن را قلب سليم مي‌نامند؛ يعني به غير حق - مها امکن ]=تا جايي که ممکن است[- توجه ننمايد و از حجب ظلمانيه و خطوات موهومه، قلب را فارق نمايد، تا قابل فکر و ذکر و وصول به مقام فيض و محبت و عشق و معنا و علم و مکاشفة لدني گردد که اين را محسن نامند که خداوند فرموده: )وکذلک نجزي المحسنين9(.10

***************************************

پي نوشت ها:

1 . سوره عنکبوت: 69. (کساني که براي ما جهاد کنند، بي‌ترديد، آنان را به راه‌هايمان هدايت مي‌کنيم).
2 . سوره حمد: 6. (ما را به راه راست هدايت فرما).
3 . سوره اسراء: 9 (همانا اين قرآن، به آنچه که استوارتر است، هدايت مي‌کند).
4 . سوره انفال: 29 (اگر تقواي الهي پيشه کرديد، برايتان فرقان ]=وسيلة تشخيص حق و باطل[ قرار مي‌دهد).
5 . سوره مائده: 54. (او ]=خدا[، آنان را دوست دارد و آنان، خدا را).
6 . ؟ (به اخلاق خدا، متخلق شويد).
7 . در حريم وصال، ص147..
8 . سوره حديد: 16. (و بي‌ترديد، ياد خدا بزرگ‌تر ]‌و مهم‌تر[ است).
9 . سوره انعام: 84. (و اين چنين، محسنان را پاداش مي‌دهيم).
10. در حريم وصال، ص148.
---
پديدآورنده: مرتضي صالحى

سه شنبه 24 دی 1392  5:11 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

آيات‌الأخلاق

آيات‌الأخلاق
إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَمُواْ تَتَنزََّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَئکَةُ أَلَّا تخََافُواْ وَ لَا تحَْزَنُواْ وَ أَبْشِرُواْ بِالجَْنَّةِ الَّتىِ کُنتُمْ تُوعَدُونَ
نحَْنُ أَوْلِيَاؤُکُمْ فىِ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فىِ الاَْخِرَةِ وَ لَکُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِى أَنفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ
بر آنان که گفتند: پروردگار ما اللَّه است و پايدارى ورزيدند، فرشتگان فرود مى آيند که مترسيد و غمگين مباشيد، شما را به بهشتى که به شما وعده داده شده بشارت است.
ما در دنيا دوستدار شما بوديم و نيز در آخرت دوستدار شماييم. در بهشت هر چه دلتان بخواهد و هر چه طلب کنيد برايتان فراهم است.(فصلت، آيه 03 و 13)
پايداري و ثبات قدم 1
يکي از موضوعاتي که براي تهذيب اخلاق بسيار ضروري مي‌نمايد، ثبات قدم و پايداري در مسير تهذيب است که ايات قرآن کريم و روايات اهل بيت عليهم السلام و به پيروي از آن‌ها، بزرگان و علما2نيز بر اين موضوع پافشاري دارند. از جمله کليد‌واژه‌هاي اين بحث در قرآن و روايات، واژه «استقامت3» و «ثبات قدم4» مي باشد.
ممکن است به عللي براي انسان، جذبه‌اي حاصل شود و ناگهان مسير نادرست خود را تغيير دهد يا فکري او را به حق راهنمايي کند و او تصميم بگيرد راه درست را بپيمايد؛ ولي در اين تصميم ، ثابت نباشد و علل و عواملي او را در اين تصميم سست کند؛ بنابراين صرف ايمان ابتدايي براي سلوک، کافي نيست و سالک بايد به مرحله ثبات در ايمان و [عمل] برسد؛ از اين رو خداوند در قرآن کريم، يکي از اوصاف برجسته سالکان کوي حق را ثبات قدم مي‌داند.5

******************************

پي نوشت ها:

1. ثبات در هر چيز به حسب همان چيز است؛ بنابراين وقتي مي‌گويند فلاني ثابت قدم است، يعني آن‌جا که مي‌‌انديشد «ثابت فکر» و آن‌جا که مي‌گويد «ثابت قول» و ... است، ولي از آن‌جا که براي حرکت، بيشتر، از قدم کمک مي‌گيريم «ثبات» بيشتر به «قدم» اسناد داده مي‌شود. (تفسير موضوعى، ج11، ص239). بديهي است که بحث ثبات قدم هم در حوزه عقايد هم اخلاق و هم احکام مطرح مي‌باشد.
2. محقق طوسي در کتاب اوصاف الاشرف «ثبات قدم» را دومين مرحله از مراحل سير و سلوک نام مي‌برد. (اوصاف الاشراف، ص13). علامه تهراني نيز در رساله لب الالباب (تقريرات درس اخلاق و عرفان علامه طباطبايي) ثبات قدم را پنجمين شرط براي تهذيب مي‌داند (رساله لب الالباب، ص108).
3. «الثبات ضد الزوال» ثبات، ضد زوال و سستي است. (مفردات، راغب اصفهاني، ماده (ثبت)).
4. استقامت، به معناي ثبات داشتن و ملازم طريق مستقيم بودن مي‌باشد. (همان، ماده (قوم). )
5 . تفسير موضوعى، همان.

سه شنبه 24 دی 1392  5:12 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

آثار پايداري و ثبات قدم از نگاه قرآن - الف. آثار مادي (وسعت رزق)

آثار پايداري و ثبات قدم از نگاه قرآن
الف. آثار مادي (وسعت رزق)

قرآن کريم مي‌فرمايد :
و اَنْ لَوِ استقاموا علي الطريقة لَاَستقينهم ماء غدقا6
اگر آن‌ها بر طريقه‌ ايمان، پايداري و استقامت کنند، ما آن‌ها را با آب فراوان سيراب مي کنيم.
در تفسير اين ايه مي‌خوانيم : آنچه ماية وفور نعمت مي‌شود، استقامت بر ايمان است ؛ نه اصل ايمان7؛
لذا در اية بعد، به نقطه مقابل اشاره مي‌کند و مي‌فرمايد:
و من يعرض عن ذکر ربه يسلکه عذابا صعدا
و هرکس از ياد پروردگارش روي برگرداند، او را به راه عذاب شديد و روزافزوني مي‌برد.
استقامت بر طريقه، به معناي ملازمت و ثبات بر اعمال و اخلاق است که ايمان به خدا اقتضاي آن را دارد . «ماء غدق» به معناي آب بسيار است و بعيد نيست از سياق استفاده شود که جمله مذکور، بخواهد توسعه در رزق را برساند . اعراض از ذکر خدا، لازمة استقامت نداشتن بر طريقه است که به عذاب پروردگار مي‌انجامد.8

*********************************

6. سوره جن: 16.

7 . تفسير نمونه، ج 25، ص 127.
8 . الميزان،‌ ج20، ص46.

سه شنبه 24 دی 1392  5:13 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

ب. آثار معنوي

ب. آثار معنوي
خداوند متعال مي‌فرمايد:
إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَمُواْ تَتَنزََّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَئکَةُ أَلَّا تخََافُواْ وَ لَا تحَْزَنُواْ وَ أَبْشِرُواْ بِالجَْنَّةِ الَّتىِ کُنتُمْ تُوعَدُونَ
نحَْنُ أَوْلِيَاؤُکُمْ فىِ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فىِ الاَْخِرَةِ وَ لَکُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِى أَنفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ ( سوره فصلت: 30-‌31.)

از اين ايات به دست مي‌ايد که استقامت و پايداري بر ايمان، آثار معنوي متعددي دارد که عبارتند از :

سه شنبه 24 دی 1392  5:15 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

1. نزول فرشتگان بر انسان

1. نزول فرشتگان بر انسان
برخي روايات، نزول فرشتگان را هنگام مرگ دانسته‌اند و اين، از باب ذکر مصداق بارز مي باشد؛ ولي در روايات ديگر به معناي گسترده‌تري تفسير شده است که حال حيات را نيز شامل مي‌شود.10 نزول پياپي فرشتگان که از فعل مضارع «تتنزل» فهميده مي‌شود؛ نشانگرعنايت ويژه‌‌ خداوند به موحدان با استقامت مي‌باشد11. آري؛ اين بشارت‌هاي فرشتگان الهي است که در روح و حال انسان بايمان و داراي ثبات قدم پرتو مي‌افکند و در طوفان‌هاي سخت زندگي، به آن‌ها نيرو و توان مي‌بخشد.

*****************

10. ر.ک نورالثقلين ، ج 4، ص‌546 (به نقل از تفسير نمونه، ج‌20، ص292.)

11. تفسير راهنما، ج 16، ص 408.

سه شنبه 24 دی 1392  5:16 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

2. آرامش و اطمينان

2. آرامش و اطمينان
يکي از آرزوهاي هميشگي بشر، رسيدن به آرامش و رهايي از اضطراب و نگراني است. آري؛ در پرتو ايمان و استقامت، فرشتگان بر انسان فرود مي‌ايند و بشارت مي‌دهند که نه از حوادث بيمناک آينده ترس داشته باش و نه از حوادث ناگوار گذشته، اندوه.( در سوره احقاف، آيه 13 مي‌فرمايد: «ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف عليهم و لاهم يحزنون»)

سه شنبه 24 دی 1392  5:17 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

3. مژده به بهشت با همه‌ اوصافش

3. مژده به بهشت با همه‌ اوصافش
عبارت «کنتم توعدون» تعبير جامعي است که همه اوصاف بهشت را که شنيده‌اند در نظر مؤمنان ثابت قدم تداعي مي‌کند‌. در فراز بعد مي‌فرمايد: «ولکم فيها تشتهي انفسکم ولکم فيها ماتدعون».
تقديم «فيها» بر «تشتهي» گوياي حصر است؛ يعني: آنچه مي‌خواهيد و آرزو مي‌کنيد، تنها در بهشت بدان دست مي‌يابيد و در غير بهشت، اين‌گونه نيست که آدمي هر چه بخواهد، بتواند به دست آورد(تفسير راهنما، ج 16، ص‌411.).

سه شنبه 24 دی 1392  5:21 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها