0

متن نشریه (دو ماهنامه) خلق - شماره دوم

 
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

نطق زيبا، ز خامشي بهتر - دسته دوم آيات و روايات

دسته دوم آيات و روايات
دسته دوم از آيات و روايات، آن‌هايى هستند که از دنيا به غرور و فتنه تعبير کرده، و مي‌گويند: باعث انحراف شما مى شود، و نيز دنيا، متاع قليل است، و قابل توجه نيست. از جمله آيات، اين آيه شريف است:
يَأَيهَا النَّاس إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الحَْيَوةُ الدُّنْيَا وَ لا يَغُرَّنَّکُم بِاللهِ الْغَرُورُ؛3
اى مردم، همانا وعده خدا حقّ است. زنهار تا اين زندگى دنيا شما را فريب ندهد، و زنهار تا [شيطانِ] فريبنده شما را در باره خدا نفريبد.
وَ مَا الْحَيَوةُ الدُّنْيَا إِلا مَتَعُ الْغُرُورِ4.
و زندگى دنيا جز مايه فريب نيست. اين جا به اين تعبير شده که تمامش فريب است، و دنيا يک متاع فريب دهنده است.
در بيستمين آيه سوره حديد، مى فرمايد:
اعْلَمُوا أَنَّمَا الحَْيَوةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لهَْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفَاخُرُ بَيْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فى الأَمْوَالِ وَ الأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَيْثٍ أَعجَب الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثمَّ يهِيجُ فَترَاهُ مُصفَرًّا ثمَّ يَکُونُ حُطاماً وَ فى الاَخِرَةِ عَذَابٌ شدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِّنَ اللهِ وَ رِضوَانٌ وَ مَا الحَْيَوةُ الدُّنْيَا إِلا مَتَعُ الْغُرُورِ؛5
بدانيد که زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشىِ شما به يکديگر و فزون جويى در اموال و فرزندان است. [مَثَل آنها] چون مثل بارانى است که کشاورزان را آن [باران] به شگفتى اندازد، سپس [آن کشت] خشک شود و آن را زرد بينى، آنگاه خاشاک شود. و در آخرت [دنيا پرستان را] عذابى سخت است و[مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است، و زندگانى دنيا جز کالاى فريبنده نيست.
طبق اين آيه شريف، دنيا با اين که متاع قليل است، مانند بارانى مى ماند که مى بارد و گياهي که از اين باران مى رويد، باعث تعجب کفار مى شود. سپس اين گياه،‌ خشک و خرد شده و مي‌ريزد. چيزى که ابتدا آن طور بود، در ادامه و انتها اين مى شود. دنيا همين طور است؛ همه چيزش يک روزى رونق دارد؛ ولى در انتها از بين مي‌رود، و در آخرت، عذاب شديد يا مغفرت و رضوان الهى، منتظر انسان‌ها است.

 

---------------------

.3 فاطر، آيه 5.

.4 آل عمران، آيه 851.
5. حديد، آيه 02.

دوشنبه 23 دی 1392  4:52 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

نطق زيبا، ز خامشي بهتر - جمع بين دو دسته آيات

جمع بين دو دسته آيات
ديديم درباره دنيا دو دسته آيه و روايت هست. جمع اين دو دسته از آيات و روايات، در آيات ديگر ذکر شده است و آن اين‌که دنيايي که آن را مذمت کرده‌اند، دنيايى است که انسان از آن براي آخرت استفاده نمى کند؛ بلکه آخرت را مى دهد و دنيا را مى گيرد. بايد مواظب باشيم چگونه رفتار مى کنيم؛ يک وقت دنيا را وسيله و ابزار قرار مى دهيم، براى رسيدن به کمالات، معنويات، آخرت و قرب الهي که اين، نعمت است و چه نعمتى از اين بالاتر؟! نعمتى که همه انبيا از آن بهره مند شدند و به آن درجات عالى رسيدند، فهميدند با دنيا چگونه رفتار کنند، و براي رسيدن به آخرت، دنيا را وسيله خودشان قرار دهند؛ ولى در مقابل، اهل دنيا عکس اين عمل کردند. خداوند اين نعمت ها را به ما داد، تا از آن‌ها استفاده کنيم و وسيله قرار دهيم براى رسيدن به قرب خودش و به کمالات؛ ولى اهل دنيا، براي دنيا آخرت را رها کردند، آخرتشان را به دنيا فروختند. خداوند، اين رفتار را که بسياري از کفار و مردم داشتند، مذمت مى کند. خداوند در آيه مبارک 86 سوره بقره، در وصف کفار مى فرمايد:
أُولَئک الَّذِينَ اشترَوُا الْحَيَوةَ الدُّنْيَا بِالاَخِرَةِ فَلا يخَفَّف عَنهُمُ الْعَذَاب وَ لا هُمْ يُنصرُونَ؛6
همين کسانند که زندگى دنيا را به [بهاى] جهان ديگر خريدند. پس نه عذاب آنان سبک گردد، و نه ايشان يارى شوند.
خداوند، کيفيت استفاده اينان از دنيا را مذمت مى کند؛ چرا که دنيا نعمت الهى است و ما خيلى وقت‌ها استفاده لازم و مطلوب را از آن نمى کنيم، و آن را نقمت مي‌کنيم. همچنين درسوره ابراهيم مى فرمايد:
الَّذِينَ يَستَحِبُّونَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا عَلى الاَخِرَةِ وَ يَصدُّونَ عَن سبِيلِ اللهِ وَ يَبْغُونهَا عِوَجاً أُولَئک فى ضلَالِ بَعِيدٍ7؛
همانان که زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مى دهند و مانع راه خدا مى شوند و آن را کج مى شمارند. آنانند که در گمراهى دور و درازى هستند.
همانند اين آيات، بسيار است. در برخي آيات شريف، رفتار اهل دنيا را مذمت مى کند؛ که نبايدآخرت را بدهيد و دنيا را بگيريد؛ چرا که دنيا براى اين است که با آن، آخرت را تحصيل کنيد. اين آيات شريف، مى توانند مبيّن دو دسته آيات مذکور، باشند؛ يک دسته، آياتى که مذمت مى کند[و مي‌گويد دنيا نقمت است] و دسته ديگر مى فرمايد: نعمت است. اين دو دسته آيات، ناظر بر کيفيت رفتار است که ما چگونه رفتار کنيم، اگر دنيا را وسيله آخرت قرارداديم، به يک معنا، ديگر دنيا نيست. اين، مزرعه آخرت است.
انسان، آنچه را در دنيا کشت کرده است، در آخرت درو مي‌کنند. در آيه شريف مى فرمايد:
أَرَضِيتُم بِالْحَيَوةِ الدُّنْيَا مِنَ الاَخِرَةِ8؛
آيا به جاى آخرت به زندگى دنيا دل خوش کرده ايد؟ بعد مى فرمايد:
فَمَا مَتَعُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا فى الاَخِرَةِ إِلا قَلِيل9؛
متاع زندگى دنيا در برابر آخرت، جز اندکى نيست.
يعنى بد معامله اى کرديد و از سرمايه‌هايتان بد استفاده کرديد؛ دنيا را مقصد اصلى گرفتيد و حيات آخرت را فراموش کرديد و حال آن که حيات دنيا اندک است و در مقايسه با آخرت،‌ بهره اى بسيار کم و ناچيز است.
اين که عده بسياري از مردم عالم، درهمه اعصار آمدند و دنيا را بر آخرت ترجيح دادند و در مقابل دادن آن کثير راضى شدند به اين اندک، به دليل محبّتى است که به دنيا دارند. محبّت به دنيا است که افراد را به سوي خودش مي‌کشد و جذب مى کند. وقتى انسان به دنيا محبت پيدا کرد، منشأ فسادها، معصيت‌ها و گرفتاري‌ها است. همانى که در روايات و اخبار متعدد با عبارات گوناگون آمده است:
حب الدنيا راس کل خطيئة؛
محبت دنيا منشأ همه خطاهاست. در بعضى از روايات آمده است:
راس کل خطيئة حب الدنيا و راس العبادة حسن الظن بالله؛ وقتى اشخاص به دنيا محبت پيدا کردند، مثلا به دليل محبتّى که به پول دارند، حق ديگران را ضايع مى کنند، حق ديگران را نمى دهند؛ چون به دنيا علاقه‌مندند. به همين دليل، در انجام تکاليف هم سستي مى کنند؛ مى بينند اگر بخواهند نماز بخوانند يا حج بروند، از دنيا عقب مى مانند، لذا اعتنايى ندارند، و حج را ترک مى کنند، نماز را در پنج وقت ترک مى کنند، تا از دنيا عقب نمانند. پس محبت به دنيا، انسان را به سوي ترک واجبات و انجام محرمات مى کشاند. حالا اين را مي خواهيم بگوييم که محبت به دنيا، فرع بر معرفت ما است. اگر انسان در معارفش راه صحيح رفته و دل به قرآن کريم و سنت ثابت از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و اهل آن حضرت عليهم السلام، داده باشد،‌ شناختش از دنيا و آخرت، شناخت ديگرى مى شود. اگر آن شناخت در وجود انسان راه يابد، طبعاً به دنيا محبت نخواهد داشت؛ چون شناخته است که چيست؛ مثل سيب گاززده اى که در يک سطل زباله است و ما هم مى دانيم اين سطل زباله آلوده به ميکروب‌هاى مختلف است. حال، هيچ رغبتى نيست سيب افتاده در سطل را در بياوريم و بخوريم. اين بى‌رغبتى، فرع بر معرفت است؛ چون معرفت داريم که سيب آلوده است، بى‌رغبت مي‌شويم.
اگر انسان تحت تعليمات دين، کلمات الهى و کلمات انبيا قرار گيرد، بى‌رغبت مى شود، وقتي بى‌رغبت شد، خودش را آلوده نمى کند؛ اما کسانى که دنبال تعليمات الهى، تعليمات پيغمبر، تعليمات امامان عليهم السلام نروند، دنيا جذبشان مى کند و محبت پيدا مى کنند، و فکر مى کنند همه چيزشان به دنيا وابسته است؛ تنافس و تکالب مى کنند؛ مى بينيم براى رسيدن به دنيا و عقب نماندن از آن، از هم سبقت مى گيرند؛ مثل يک کلب، براى استفاده از لاشه‌اي که يافته‌اند هجوم مى آورند. اين‌ها نتيجه جهل و دور ماندن از کتاب الهى و اهل بيت معصوم عليهم‌السلام است. اگر کسى دلش به معرفت الهى روشن شده و دنيا را شناخته باشد، هيچ وقت محبت دنيا در قلبش نمى آيد؛ لذا در اخبار و احاديث فرموده اند: محبت خدا و محبت دنيا با همديگر ضد هستند؛ يعنى دو وجودى که نمى توانند با همديگر جمع شوند. اگر حب خدا بخواهد در وجود انسان باشد و حب دنيا هم وجود داشته باشد، ممکن نيست و بايد فقط يکى از آن‌ها باشد. اگر معرفت انسان، کامل باشد، حب خدا در دل انسان جاي مي‌گيرد، و اگر معرفت انسان، ناقص باشد، حب دنيا در دل انسان مى آيد؛ نه حب الهى.
روايات از حضرت على عليه السلام نقل شده است:
ان کنتم تحبون الله فاخرجوا من قلوبکم حب الدنيا؛
اگر ادعا داريد که خدا را دوست داريد، محبت دنيا را از دل‌هايتان بيرون کنيد.
بعد فرمود:
کيف يدعى حب الله من سکن قلبه حب الدنيا؛ چگونه ادعاى محبت خدا مي کند کسى که در قلب خود، حب دنيا را جاي داده است ؟ و در حديثي ديگر فرمودند:
کما ان الشمس و الليل لايجتمعان کذلک حب الله و حب الدنيا لايجتمعان؛
همانگونه که خورشيد و شب جمع نمي شوند، حب خدا و حب دنيا نيز با هم جمع نمى شوند.
قطب راوندى در روايتي نقل کرده است که حضرت سليمان، ابليس را ملاقات کرد و به او گفت: تو با امت محمد چه مى کنى؟ گفت: «من راضى هستم از آنان به محقّرات [گناهان کوچک]، مى خواهم آنان را مشرک کنم؛ ولى اطاعت نمى کنند، لذا دنيا را در نظر آنان جلوه مى دهم، تا به آن محبت پيدا کنند، آن گونه که از محبت خدا و رسول بيشتر مى شود. پس کارد شيطان در اين جا خيلى برندگى دارد؛ يعنى کارى مى کند که ما به دنيا علاقمند شويم؛ در نتيجه اگر کافر نمى شويم، باعث ترک واجبات و عمل به محرمات بشود. در روايتي از حضرت على عليه السلام نقل شده است: دنيا و آخرت، به منزله مشرق و مغرب هستند. کسى که بين اين دو حرکت مى کند، اگر به طرف شرق برود، هر چه مى رود، از طرف مغرب دور مى شود، و -بالعکس- هر چه به طرف مغرب برود، از طرف مشرق دور مى شود بنابراين، اين دو قابل جمع نيستند.
حضرت صادق عليه السلام قلب سليم در آيه شريف را به قلبي تفسير کردند که حب دنيا در آن نيست. صاحب چنين قلبي روز آخرت گرفتاري ندارد. بعد فرمود: حب دنيا انسان را کور و کر مي‌کند. ديدني‌ها را همه مى بينند؛ اما آن‌هايى که اهل آخرت هستند، از همه اين ديدني‌ها عبرت مى گيرند و به خدا نزديک مى شوند؛ مايه حرکت و تکامل آنان مى شود. همه شنوايي دارند؛ اما آن‌هايى که اولياي خدا هستند، از آيه آية قرآن، برايشان ارتقا حاصل مى شود و معنوياتشان بالا مى رود؛ ولى آنان که به دنيا محبت دارند، آيات را مى خوانند، مى بينند و مى شنوند، اما برايشان تاثيري ندارد. حب دنيا، عارضه بدى است و لذا در اخبار بسيار به بغض دنيا خيلى توصيه شده است؛ از جمله اين روايت در کتاب شريف کافى آمده است که از حضرت پرسيدند: چه عملي نزد خدا با فضيلت‌تر است ؟ حضرت مي فرمايد:
ما من عمل بعد معرفة الله عز و جل و معرفة رسوله افضل من بغض الدنيا فان ذلک لشعباً کثيرا؛
هيچ عملى بعد از معرفت خداوند عزوجلّ و رسولش، بالاتر از بغض دنيا نيست، که آن هم رشته هاى مختلفى دارد.
انسان وقتى به دنيا بغض پيدا مى کند، گرفتار آن مفاسد نمى شود. بنابراين، اگر انسان، صرفاً از دنيا متنعم باشد و آن را وسيله آخرت قرار ندهد، تعريفى ندارد، و اگر از آن به نعمت تعبير شده، آن نعمت نيست، بلکه نقمت است. و اگر از آن استفاده اخروى شد، نعمت و خير است، و تعريف دارد.
در کافى از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است که خداوند در مناجات حضرت موسى فرمود:
يا موسى ! ان الدنيا دارعقوبة عاقبت فيها آدم عند خطيئة و جعلتها ملعونة ملعون ما فيها الا ما کان فيها لى؛
اي موسي ! دنيا، دار عقوبت است که در آن، آدم را در اثر خطايش عقوبت کردم. و دنيا را ملعون قرار دادم. هر چه در دنيا هست ملعون است، مگر آنچه براي من باشد.
انسان مي‌تواند، از دنيا استفاده کند براى اعمال خير، حج، نماز، روزه، زندگى شرعى؛ تمام اين استفاده ها خير است و نعمت، و سبب بُعدى نمى شود، که ملعون شود؛ ملعون يعنى چيزى که سبب بُعد مي‌شود، ولي اين‌ها بُعد نمى آورند.

-----------------------

6. بقره، آيه 68.

7. ابراهيم، آيه 3.
8. توبه، آيه 83.

دوشنبه 23 دی 1392  4:53 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

اسماء الله/رحمان، يکي از اسم هاي زيباي خدا

اسماء الله/رحمان، يکي از اسم هاي زيباي خدا
يکي از اسمهاي نيکو و زيباي خداوند تبارک و تعالى، رحمان است که 157 بار در قرآن کريم آمده است. رحمان صيغه مبالغه از ريشه (ر ح م ) است که به معناي بزرگ بخشايشگر، مهربان و دلسوز است که بخشش او از سر مهرباني و شفقت و غمخواري باشد.

دوشنبه 23 دی 1392  4:54 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

معناي لغوي اسم شريف رحمان

معناي لغوي اسم شريف رحمان
رحمت در لغت، به معناي رقّت، نرمي و انعطاف نفساني است که مستلزم تفضّل و احسان مي باشد ولي اين معنا در وجود باري تعالي صحيح نيست؛ زيرا انفعال، نقص است و نقص در خداوند راه ندارد رحمت درباره خداوند به معناي افاضه خير و عنايت به نيازمندان است؛ از اين رو مرحوم فيض کاشاني درباره دو اسم شريف رحمان و رحيم مي فرمايد:
الرحمان و الرحيم من الرحمة و هي افاضة الخير علي المحتاجين، عنايةً بهم. و رحمة الله تعالي تامهٌ و عامةٌ و کاملة.
«رحمن» و «رحيم» از رحمت مشتق است و به معناي افاضه بر نيازمندان از روي توجه به آنان است. و رحمت خداوند متعال، تام و عمومي و کامل است.1

--------------------

1. علم اليقين، فيض کاشانى. به نقل از اسماء الهي از ديدگاه قرآن و عرفان نوشته رضا رمضانى.

دوشنبه 23 دی 1392  4:55 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

فرق رحمان با رحيم

فرق رحمان با رحيم
با مراجعه به آيات و روايات، مي‌توان اين فرق را بين دو اسم شريف رحمان و رحيم فهميد که رحمان عنايت و شفقت و لطف خداوند به تمام مخلوقات است و رحيم، عنايت و لطف ويژه به مؤمنان است. امام صادق عليه السلام به اين فرق تصريح کرده و فرموده است:
والله إله کل شيء الرحمن بجميع خلقه،‌ الرحيم بالمؤمنين؛2
خداوند، معبود هر چيزي است و به همه مخلوقات خويش، رحمان و به مؤمنان رحيم است.
خداوند، در قرآن کريم نيز به اين فرق تصريح کرده و فرموده است:
هُوَ الَّذِى يُصلى عَلَيْکُمْ وَ مَلَائکَتُهُ لِيُخْرِجَکم مِّنَ الظلُمَاتِ إِلى النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيما؛3
او، کسي است که بر شما رحمت مي‌فرستد و فرشتگانش نيز تا شما را از تاريکي به سوي نور بيرون آورد و بر اهل ايمان، بسيار مهربان است.
با اين تعبير، خداوند عنايت ويژه خود به مؤمنان را توسط اسم شريف «رحيم» معرفي کرده است نه «رحمن».
ارتباط هدايت و تزکيه و تهذيب با اسم شريف «رحيم»
در روايتي ديگر، امام صادق عليه السلام مي‌فرمايد:
الرحمن اسمٌ‌ خاص بصفة عامة و الرحيم اسمٌ‌ بصفة خاصّة‌؛
رحمان، اسم خاص ‍[مخصوص خداوند] است با ويژگي عام [شامل همه است] و رحيم، اسم عام است [استعمال آن در غير حق تعالي بدون اشکال است] با ويژگي خاص. رحمانيّت خدا،‌ شامل تمام مخلوقات مي شود (چه مؤمن و چه کافر)؛ اما رحيميّت او مخصوص مؤمنان مي‌باشد که مقتضي عنايت ويژه و افاضه خاص به ايشان خواهد بود. اين افاضه خاص، همان هدايت ويژه خداوند و موفقيت بنده در تزکيه و تهذيب نفس و تقرب به سوي او است؛ از اين رو خداوند در قرآن کريم بر اين نکته تأکيد کرده و مي فرمايد:
وَ لَوْ لا فَضلُ اللهِ عَلَيْکمْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَکى مِنکم مِّنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لَکِنَّ اللهَ يُزَکى مَن يَشاءُ وَ اللهُ سمِيعٌ عَلِيمٌ؛4
اگر فضل و رحمت الهي بر شما نبود، هيچ يک از شما هرگز تزکيه نمي‌شد و اين خداوند است که هر کس را بخواهد تزکيه مي کند و خداوند شنوا و دانا است. اين، همان فضل و رحمتي است که مخصوص اهل ايمان است و توسط اسم شريف رحمان شامل حال مؤمنان مي‌شود.

----------------------

.2 شيخ صدوق، معاني الاخبار، ص21.

.3 احزاب، آيه 34.
4. نور، آيه 12

دوشنبه 23 دی 1392  4:56 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

طاعات و عبادات الهى، مقدّمة نزول رحمت

طاعات و عبادات الهى، مقدّمة نزول رحمت
عبدالرحمن بن عوف از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل مي‌کند که خداوند فرمود:
أنا الرحمنُ خلقتُ الرَّحم و شققتُ لها اسماً من اسمي فَمَن وَصَلَها وَصَلْتُه وَ مَنْ قَطَعَها قَطَعْتُه؛
من خداي رحمان [مهربان] هستم؛ رحم را خلق کردم و نام آن را از نام خود گرفتم؛ پس هر کس صله رحم کند او را به رحمت خويش متصل سازم و هر کس قطع رحم کند، او را از رحمت خويش دور نمايم.
بنابر اين، انسان بايد با اشتغال به طاعات و عبادات و صلة رحم و تفقّد از احوال خويشان و اقوام، خود را در معرض نزول رحمت الهي قرار دهد.

دوشنبه 23 دی 1392  4:58 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

راز و نياز با خداي رحمان و رحيم

راز و نياز با خداي رحمان و رحيم
وانسان بايد از خداوند در مقام دعا و راز و نياز بخواهد که با فضل و رحمت گسترده خويش معامله کند و با خضوع و خشوع از او چنين بخواهد: يا رحمانُ يا رحيم يا ارحم الراحمين! به ما رحم کن، زيرا خود فرمودى:
إِنَّ رَحْمَت اللهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ؛5
به يقين‌، رحمت خداوند، به نيکوکاران نزديک است.
اگر از محسنان نباشم، در زمره مؤمنان و اهل ايمان هستم و خود در قرآن کريم فرموده‌اى: و کان بالمؤمنين رحيماً؛6 خداوند، به مؤمنان دلسوز و مهربان است، و اگر از اهل ايمان واقعي نباشم، از صابران بر بلا و مصيبت هستم و به آن ها وعده داده‌اي که درود و رحمت خويش را بر آنان نازل کنى:
وَ بَشرِ الصبرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصبَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا للهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَجِعُونَ أُولَئک عَلَيهِمْ صلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولَئک هُمُ الْمُهْتَدُونَ؛7 بشارت بده به صابران، ‌کساني که اگر مصيبتي به ايشان برسد، مي‌گويند: ما از خدائيم و به سوي او باز مي‌گرديم، بر آنان، درود و رحمت پروردگارشان است و ايشان، همان هدايت‌يافتگان هستند.
و اگر از صابران هم نباشم، دست کم شيئي از اشيا و موجودي از موجودات هستم و خود فرموده‌اى:
وَ رَحْمَتى وَسِعَت کلَّ شىْ ء؛8 يعني رحمت من، بر همه چيزگسترده است.
پس خدايا ! رحمت خويش را از من دريغ مفرما که شيئي از اشياء هستم و به قدرت خويش مرا از نعمت وجود بهره‌مند کرده‌اى. خلاصه اين که بايد به هر طريقي البته با صدق و صفا و اميد به فضل و رحمت الهي، خود را در معرض فضل و رحمت الهي قرار داد

--------------------------

 5. اعراف، آيه 65.

.6 احزاب، آيه 34.
.7 بقره، آيه 551-751.
.8 اعراف، آيه 651.

دوشنبه 23 دی 1392  5:03 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

سبقت رحمت الهي بر قهر و غضبش

سبقت رحمت الهي بر قهر و غضبش
خداوند دوست دارد بندگانش به ريسمان فضل و رحمتش چنگ زنند و از همين رو رحمت او بر قهر و غضبش پيشي گرفته است؛ چرا که خداوند داراي اسما و صفات متعدد و مختلفي است که به اقتضاي حکمت و مصلحت الهى، بروز و ظهور مي‌يابد؛ ولي طبق اين فقره از دعاي شريف يا من سبقه رحمته غضبه 9 بروز و ظهور رحمتش، از غضبش بيشتر است.

----------------

 .9 بحار، ج 95، ص 232،‌ باب 2، اعمال خصوص يوم العرفة و ليلتها.

دوشنبه 23 دی 1392  5:03 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

ترغيب خداوند به اميدواري به رحمتش

ترغيب خداوند به اميدواري به رحمتش
خداوند، بندگان مجرم و گنهکار خويش را از يأس و نااميدي از رحمت خويش نهي کرده و فرموده است:
قُلْ يَا عِبَادِى الَّذِينَ أَسرَفُوا عَلى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطوا مِن رَّحْمَةِ اللهِ إِنَّ الله يَغْفِرُ الذُّنُوب جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ؛10 [اي پيامبر] بگو اي بندگانم که بر نفس خود اسراف کرده‌اند ! از رحمت خدا نا اميد نباشيد خدا همه گناهان را مي بخشد. او بسيار آمرزنده و مهربان است.
خداوند، در خطاب هايش به پيامبر در آيات: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنت لَهُمْ11 و در وَ مَا أَرْسلْنَک إِلا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ12 و نظاير آن، در درجه اول پيامبر و بعد از آن،‌ امت آن بزرگوار را به اين صفت پسنديده تشويق و ترغيب مي‌کند.

---------------------------

 .10 زمر، آيه 35.

.11 آل عمران، آيه 951.
.12 انبياء، آيه 701.

دوشنبه 23 دی 1392  5:05 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

ضرورت تخلّق به اسم شريف رحمان

ضرورت تخلّق به اسم شريف رحمان
چنگ زدن به اسم شريف رحمان براي انسان مؤمن خداجو که در پي تخلق به اخلاق الهي است، بسيار ضروري است، چرا که انسان سالک، با تفکر و تدبر در اين اسم شريف، معرفت و شناخت و محبتش به خداوند بيشتر شده و روح اميد و نشاط و جدّيت در سير الي الله در او زنده مي‌گردد و زمينه تخلق به اين صفت الهي برايش فراهم مي‌شود. با تخلق به صفت رحمت و دلسوزي و مهربانى، زمينه آثار و برکات و صفات پسنديده ديگر فراهم خواهد شد

دوشنبه 23 دی 1392  5:05 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

علت غفلت انسان‌ها از اسم شريف رحمان و رحمت الهي

علت غفلت انسان‌ها از اسم شريف رحمان و رحمت الهي
متأسفانه انسان‌ها به دليل حب دنيا و زياده‌خواهى، از اين اسم شريف کاملاً غافل شده‌اند. تمام نعمت‌ها و فيوضاتي که در طول عمر و زندگى، از طرف خداوند به آن‌ها عطا شده توسط اين اسم شريف است؛ ولي حب دنيا و زياده‌خواهى،‌ سلامتي و امنيت و نعمت‌هاي ديگر را به دست فراموشي سپرده و هميشه انسان را به فکر دستيابي به متاع‌هاي دنيايي دست نيافتني مشغول مي‌کند. اين گونه فکر و آرزوهاي طولاني که معمولاً جامه عمل نمي‌پوشد، روحنااميدي از رحمت الهي و ناسپاسي نعم الهي را در پي دارد و او را ازرحمت خداوند دور مي سازد. به ناچار کسي که مي‌خواهد نعمت‌هاي خدا از او سلب نشود و خواسته‌هاي معنوي و مادي او برآورده شود، بايد به اين اسم شريف متمسک شود. بايد سير نزولرحمت الهي از زمان تولد و کودکي تا زمان حاضر در طول زندگي پرفراز و نشيب خويش را به مطالعه بنشيند و تفکر و تأمل کند چگونه خداوند او را در تمام مراحل زندگي غرق در رحمت خويش نموده و با نعمت‌هاي سلامتي و امنيت و هدايت و نعمت‌هاي بي‌حد ديگر، او را مورد لطف و مرحمت خويش قرار داده است. امام حسين عليه السلام در دعاي شريف عرفه به زيبايي به بخشي از اين نعمت‌ها از زمان کودکي تا زمان پيري اشاره کرده است که خواندن آن و تفکر درباره آن، راه‌گشا خواهد بود.

دوشنبه 23 دی 1392  5:06 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

کيفيت تخلق به اسم شريف رحمان و راهکار آن

کيفيت تخلق به اسم شريف رحمان و راهکار آن
براي دستيابي به اين صفت و اخلاق الهي و فراگيري کيفيت تخلقبه آن، بايد به نمونه‌هاي عيني و مصاديق کامل آن از کساني که متخلق به اين صفت الهي هستند، مراجعه کرد و سيره عملي ايشان را در اعتقاد و اخلاق و رفتار به تماشا نشست. اين مصاديق کامل عيني،‌ سلسله جليل محمد و آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين هستند که آيينه تمام نماي صفات جلال و جمال حضرت حقند. خداوند، در تعريف و تمجيد از مقام شامخ پيامبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه و آله فرموده است:
انک لَعَلي خُلُقٍ عَظيم13، وَ مَا أَرسَلنکَ إِلاّ رَحمَةً لِلعَالَمِين14 ‌همچنين درباره رأفت و شفقت و مهرباني و دلسوزي آن حضرت براي هدايت مردم مي‌فرمايد:
لَقَد جَائَکُم رَسُولٌ مِن أَنفُسِکُم عَزيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم حَرِيصٌ عَلَيْکُم بِالْمُؤمِنينَ رَؤُوفٌ رَحِيم؛ 15
همانا رسولي از شما به سراغتان آمد که [از فرط محبت] فقر و پريشاني و جهل و فلاکت شما بر او سخت مي آيد و بر [آسايش و نجات] شما بسيار حريص و به مؤمنان، رؤوف و مهربان است.
با توجه به تعاريف قرآني بسيار زيباي خداوند از پيام‌آور خويش که او را يک الگوي کامل اخلاقي معرفي کرده است، انسان سالک در تخلقبه اخلاق الهي بايد به سيره عملي اين بزرگوار و فرزندان معصوم او مراجعه کند. همچنين دقت و تأمل کند که آن بزرگواران،‌ چقدر به تمام مخلوقات - حتي گمراهان و کفار و مشرکان - دلسوز و مهربان بودند و در راه هدايت ايشان به سوي خدا و دين حق، از هيچ بلا و مصيبت و خطري نهراسيده و هيچ زحمتي را فروگذار ننمودند. بايد سيره عملي اين بزرگواران را الگوي خويش قرار داد و در تخلق به صفت رحمت و عطوفت و شفقت و مهرباني به مردم - بلکه تمام مخلوقات الهي - به آن ها اقتدا کرد تا رفته رفته متخلق به اين صفت اخلاقي الهي شد. ان شاء الله .

-------------------------------

 .13 قلم، آيه 4.

14. انبياء، آيه 701.
15. توبه، آيه128.
---
پديدآورنده: سيد مصطفي حسينى

دوشنبه 23 دی 1392  5:07 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

روان شناسي خانواده در پرتو کلام معصومان عليهم السلام (ازدواج)

روان شناسي خانواده در پرتو کلام معصومان عليهم السلام (ازدواج)
الف) ازدواج
ازدواج، قراردادي بين زن و مرد است که در هر جامعه بر اساس قواعد خاصي برقرار مي‌شود. اين عقد، مرحله مهمي ‌از زندگي زن و شوهر را به دنبال دارد که بسياري از نيازهاي آن دو از اين طريق تأمين مي‌شود. ازدواج، در کلام اولياي دين اسلام در مرتبه اول سنت الهي1 و سنت همه پيامبران 2 به ويژه پيامبر اسلام ـصلي الله عليه و آله‌ـ اعلام شده است3. بخش مهمي ‌‌از نيازهاي انسان، مانند نياز جنسى، نياز دلبستگي و نياز به رشد و تعالي در پرتو ازدواج به بهترين نحو تأمين مي‌شود. اين نيازها از نظر روان شناسي جزء نيازهاي طبيعي انسان است که همه انسان هاي سالم را در مرحله‌اي از زندگي درگير خود مي‌سازد4. بي‌توجهي و عدم ارضاي هر نياز انسانى، موجب ناکامي‌ فرد و بروز ناهنجاري در او مي‌شود، از اين رو حرکت انسان در مسير طبيعى، جز با ازدواج در مقطعي مناسب از زندگى، يعني جواني مقدور نيست. اين تحليل روان‌شناختى، کلام اولياي دين اسلام -عليهم السلام- را مبني بر اين‌که ازدواج، سنت الهي و شيوه انبياء است، تبيين مي‌کند. «حصور» بودن [=ازدواج نکردن] دو پيامبر، حضرت عيسي و حضرت يحيي را مي‌توان استثنايي ميان انسان‌ها دانست، چنان‌که اصل تولد حضرت عيسي و فرزنددار شدن حضرت زکريا(=‌‌پدر حضرت يحيي) در پيرى، موارد استثنايي در طول تاريخ است و نمي‌تواند الگويي براي انسان‌ها در نظر گرفته شود، در حالي که همه انبيا و اولياي الهي به اين سنت پايبند بودند.
اکنون با بررسي آثار ازدواج، تأثير آن را بر رشد و کمال انساني بررسي مي‌کنيم

دوشنبه 23 دی 1392  5:08 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

روان شناسي خانواده در پرتو کلام معصومان عليهم السلام (ب) آثار ازدواج)

ب) آثار ازدواج
هر انسان در مرحله بلوغ و پس از آن، با نياز جنسي مواجه مي‌شود. ازدواج، يک بستر طبيعي و مناسب براي تأمين اين نياز است. در اين پديده يک رابطه جدّي بين زن و مرد، زمينه مناسب و سالمي‌‌براي ارضاي اين نياز فراهم مي‌کند. از آن‌جا که اين نياز طبيعي است، اگر در بستر ازدواج تأمين نشود، بايد سرکوب شود يا در بستر ناسالم اخلاقي و بهداشتي تأمين شود و هر دو روند، به سلامت فرد و روند رشد او آسيب وارد مي‌کند. در هر صورت، نياز جنسي دغدغه خاطري براي فرد پديد مي‌آورد که انرژي رواني او را تحليل برده و تمرکز او را در جهت نيل به اهداف علمي ‌و رواني تضعيف مي‌کند.
همان‌گونه که اشاره شد، نياز دلبستگي و انس، در طبيعت انساني وجود دارد و همين نياز، عاملي براي آفرينش انساني به نام حوّا در کنار حضرت آدم بود.5 اين نياز، در کودکي به سبب رابطه مناسب پدر و مادر تأمين مي‌شود. در جواني و بزرگسالى، به سبب تفاوت سن و سطح درک و تجربه والدين و فرزندان، آنان به دنبال رابطه با افراد جديد مي‌روند که با انس با آن‌ها و دريافتن شباهت‌هاي جسماني و رواني خود با آن‌ها، ابزاري براي تعامل‌هاي عاطفي خويش بيابند. آنان در کنار شباهت‌ها، به دنبال تفاوت‌هايي نيز هستند؛ تفاوت‌هايي که به ساختار رواني و جسماني آنان باز مي‌گردد؛ به همين سبب با جنس مخالف انس مي‌يابد. در پرتو ازدواج، اين انس و دلبستگي بستر مناسبي براي ارضا پيدا مي‌کنند. تعبير «مودّت» و «رحمت»6 و لباس بودن زن و شوهر براي يکديگر7 در قرآن، ارضاي نياز به دلبستگي را در پرتو ازدواج نشان مي‌دهد. دوري از ازدواج، زن و مرد را دچار نوعي احساس ناامنى، اضطراب و تنهايي مي‌کند. سکون و آرامش زن و مرد فقط در پرتو ازدواج فراهم مي‌شود.8
رشد اخلاقي و کسب فضايل، نياز ديگري است که در روان‌شناسي گاه از آن به عزت نفس تعبير مي‌شود. عزت نفس، به ميزان ارزش مثبتي باز مي‌گردد که هر فرد براي خود قائل است. هر چه فضائل ، ويژ‌گي‌ها و رفتارهاي فرد، از نظر خود مثبت باشد، از عزت نفس بالاتري برخوردار است. ازدواج‌ـ‌ با حفظ عفت فرد و صيانت او از رفتارهاي جنسي ناهنجار که در همه جوامع، ارزش فردي و عزت نفس فرد را تضعيف مي‌کندـ به رشد اخلاقي کمک مي‌کند. يکي از مهم‌ترين مراحل رشد انسان، خروج از دايره خودخواهي و در نظر گرفتن ديگران و نگاه به امور از منظر ديگران است. در متون اسلامي‌ نيز از توصيه‌هاي مهم اخلاقي اين است که آنچه براي خود مي‌پسندى، براي ديگران هم بپسند و آنچه براي خود نامطلوب مي‌شمارى، براي ديگران هم نامطلوب بشمار.9 عمل به اين توصيه، با خروج از خودخواهي مقدور است.
ازدواج، زمينه‌اي است که فرد با دلبستگي به همسر و سپس فرزندان، تا حدي از خودخواهي خارج مي‌شود. پيش از ازدواج، تنها يک «من» وجود داشت و همه چيز براي «من» بود. اولين مرحله‌اي که اين «من» شکسته مي‌شود و موجودي ديگر در کنار اين «من» قرار مي‌گيرد و براي «او» معنا مي‌يابد، کار مي‌کند، زحمت مي‌کشد، نه براي «من» بلکه براي «او»، ازدواج است.10 ايثار، يکي از فضائل مهم اخلاقي است. سوره انسان اوج اين فضيلت را در خانواده اميرالمؤمنين، حضرت زهرا و حسنين -عليهم السلام- پرده برمي‌دارد.11 زمينه ايثار، در زندگي اجتماعي کمتر پديد مي‌آيد. ازدواج، مدرسه‌اي است که فرد ـ‌دست‌کم‌ـ براي همسر و فرزندان، از خود گذشتگي دارد و البته اين درجه پاييني از ايثار است که در نوع خود، کمال و رشد اخلاقي محسوب مي‌شود.

------------------------------

 پي‌نوشت‌ها

1. الفقيه، ج2، ص121« أفتحبّ أن تکون معک تؤنسک و تحدثک...».
2. فروع کافى، ج2، ص2.
3. وسايل الشيعه، ج14، ص3.
4. انگيزش و شخصيت، ص70ـ90.
5. الفقيه، ج 2، ص121. « أفتحبّ أن تکون معک تؤنسک و تحدثک...».
6. روم، آيه21: «و جعل بينکم مودة و رحمة».
7. بقره، آيه 781: «هنّ لباس لکم و أنتم لباس لهنّ».
8. روم، آيه 21: «و من آياته أن خلق لکم من انفسکم أزواجاً لتسکنوا اليها...» و اعراف، آيه189.
9. نهج البلاغه، نامه 31، بند 55 : «فأحبب لغيرک ما تحب لنفسک و أکره له ما تکره لها».
10. تعليم و تربيت در اسلام، ص166- 267.
11. انسان، آيه4 ـ 22

دوشنبه 23 دی 1392  5:09 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

روان شناسي خانواده در پرتو کلام معصومان عليهم السلام (ج)ديندارى)

ج)ديندارى
از ديگر نيازهاي طبيعي انسان، گرايش به خدا و دينداري است که قرآن، به اين واقعيت اشاره کرده است.12 ازدواج، بستر مناسبي براي حفظ دينداري و تقويت آن است. ازدواج با حفظ عفت انسان و دور ساختن او از رفتارهاي ناهنجار، به شخصيت او انسجام مي‌بخشد و او را در مسير توجه به خدا و راز و نياز با معبود نيرو مي‌دهد. ازدواج علاوه بر اين‌که زمينه‌سازي مناسب براي ارضاي نياز‌هاي انسان، تشويش‌هاي او را به آرامش تبديل مي‌کند و به طور کلى، امور زندگي او را براي رو آوردن به خدا و دينداري سامان مي‌بخشد. هر چند زندگي خانوادگي و مسؤوليت‌هاي ناشي از آن، تشويش‌هايي براي فرد پديد مي‌آورد، در مجموع ازدواج و تشکيل خانواده به دينداري فرد بيشتر کمک مي‌کند.
رواياتي که عبادت و فضيلت متأهلان را چند برابر بي‌همسرها اعلام مي‌کند،13 شاهدي بر اين واقعيت است. اين‌جا است که مي‌توان راز اين سخن امام صادق عليه السلام را تا حدي دريافت. زني به آن حضرت گفت: «من زني مُتبتّله [زاهد و منقطع الي الله] هستم». فرمود: «تبتّل، نزد تو چيست؟» گفت: «ازدواج نمي‌کنم». امام فرمود: «چرا؟» پاسخ داد:«از اين راه به دنبال کسب فضيلت هستم». امام فرمود: «بازگرد؛ اگر اين کار [=ترک ازدواج] فضيلتي بود، همانا فاطمه سلام الله عليها از تو سزاوارتر به اين عمل بود؛ چرا که هيچ کس، در فضيلت از او سبقت نخواهد گرفت».14
در مجموع، ازدواج زمينه‌اي مناسب براي رشد انسان در ابعاد مختلف است.

 

----------------------

.12 روم، آيه03: «فاقم وجهک للدين حنيفا.... ».
.13 وسائل الشيعه، ج14، روايات باب 2 از ابواب مقدمات نکاح.
.14 فروع کافى، ج2، ص61.
---
پديدآورنده: محمدرضا سالاري فر

دوشنبه 23 دی 1392  5:11 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها