0

متن نشریه (دو ماهنامه) خلق - شماره دوم

 
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

حِکَم فارسى:

حِکَم فارسى:
* اي بسا درد کـه باشد به حقيقت درمان
* اي بسـا شيـــر، کـان تـورا آهــوست وي بسـا درد کان تو را داروسـت3
* بسا شکـست کزو کارهـا درست شود4
* بس قفــل، ‌چـو بنــگري کلــيد است ســر رشتــه غيــب ناپديد اسـت5
* چه خوش گفت يک روز دارو فـروش شـفا بايدت، داروي تلــــخ نوش6
 
 
-------------------------
پي‌نوشت‌ها:
 
3. ديوان سنايى.
4. ديوان صائب.
5. نظامى.
6. سعدى
 
دوشنبه 23 دی 1392  3:50 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

ضبط خيال

ضبط خيال
الف) مراقبت و مواظبت

بدان که اوّل شرط از براى مجاهد که مى تواند منشأ غلبه بر شيطان و جنودش شود، حفظ پرنده خيال است؛ چون که اين خيال، مرغى است بس پرواز کن که در هر آنى به شاخى خود را مى آويزد، و اين، موجب بسى از بدبختي‌هاست. و خيال، يکى از دستاويزهاى شيطان است که انسان را به واسطة آن، بيچاره کرده به شقاوت دعوت مى کند.
انسان مجاهد که در صدد اصلاح خود برآمده و مى خواهد باطن را صفايى دهد و از جنود ابليس آن را خالى کند، بايد زمام خيال را در دست گيرد و نگذارد هر جا مى خواهد پرواز کند، و مانع شود از اين‌که خيال‌هاى فاسد باطل براى او پيش آيد؛ از قبيل خيال معاصى و شيطنت. هميشه خيال خود را متوجه امور شريفه کند. و اين اگر چه در اوّل امر قدرى مشکل به نظر مى رسد و شيطان و جنودش آن را به نظر بزرگ جلوه مى دهند؛ ولى با قدرى مراقبت و مواظبت، امر سهل مى شود. ممکن است براى تجربه، تو نيز چندى در صدد جمع خيال باشى و مواظبت کامل از آن کنى؛ هر وقت مى خواهد متوجه امر پستى و خسيسى شود، آن را منصرف کنى و متوجه کنى به امور ديگر؛ از قبيل مباحات يا امور راجحه شريفه. اگر ديدى نتيجه گرفتى، شکر خداى تعالى کن بر اين توفيق، و اين مطلب را تعقيب کن؛ شايد خداى تو- به رحمت خود- راهى براى تو باز کند از ملکوت که هدايت شوى به صراط مستقيم انسانيت و کار سلوک الى اللّه تعالى براى تو آسان شود.

دوشنبه 23 دی 1392  3:51 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

ج) استعانت

ج) استعانت
و اى عزيز! از خداى تبارک و تعالى در هر آن، استعانت بجوى و استغاثه کن در درگاه معبود خود، و با عجز و الحاح عرض کن:
بار الها! شيطان، دشمن بزرگى است که طمع بر انبيا و اولياي بزرگ تو داشته و دارد؛ تو خودت با اين بندة ضعيفِ گرفتارِ امانى و اوهام باطله و خيالات و خرافات عاطله همراهى کن که بتواند از عهده اين دشمن قوى برآيد، و در اين ميدان جنگ با اين دشمن قوى کهسعادت و انسانيت مرا تهديد مى کند، تو خودت با من همراهى فرما که بتوانم جنود او را از مملکت خاص تو خارج کنم و دست اين غاصب را از خانه مختص به تو کوتاه نمايم.
اربعين حديث، حضرت امام خميني، ص17

دوشنبه 23 دی 1392  3:52 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

پارسايان شب و شيران روز

پارسايان شب و شيران روز
اميرالمؤمنين، على- علىه السلام- قال: ... فِيهِمْ رِجَالٌ لَا يَنَامُونَ اللَّيْلَ لَهُمْ دَوِيٌّ فِي صَلَاتِهِمْ کَدَوِيِّ النَّحْلِ يَبِيتُونَ قِيَاماً عَلَى أَطْرَافِهِمْ وَ يُصْبِحُونَ عَلَى خُيُولِهِمْ رُهْبَانٌ بِاللَّيْلِ لُيُوثٌ بِالنَّهَار .
رادمرداني از ايشان [اصحاب ويژه حضرت مهدي علىه‌السلام]، شب‌هنگام نخوابند. زمزمه نمازشان چونان زمزمه زنبوران عسل، فضا را آکنده سازد. از شب تا صبح در حال قيام و رکوع و سجودند و بامدادان بر مرکب‌هايشان سوارند. آنان، راهبان شب و شيران روزند. بحار، ج25، ص703

دوشنبه 23 دی 1392  3:52 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

امير شهيد صياد شيرازى

امير شهيد صياد شيرازى
براي انجام مأموريت به زاهدان رفته بوديم. بعضي از افسرها اصرار داشتند شب در اتاق صياد و با ايشان باشند.
گفتم: «حرفي نيست ولي شما نمي‌توانيد با ايشان سر کنيد».
گفتند: «اختيار داريد. اين چه حرفي است؟ دوست داريم اين چند روزه را در خدمت تيمسار باشيم». شب اول، طبق معمول، صياد بلند شد، وضو گرفت و نماز شب خواند. نمازش که تمام شد، قرآن خواندنش را شروع کرد، تا نماز صبح، بعد از نماز صبح ده دقيقه خوابيد و بعد براي ورزش صبحگاهي بيرون رفت. فردا شب، يکي از افسرها آمد و گفت: «بهتر است ما مزاحم تيمسار نباشيم». همين طور، شب‌هاي بعد، يکي يکي آمدند و عذر خواستند. نسل طوفان، ص19

دوشنبه 23 دی 1392  3:53 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

بندگي خالصانه

بندگي خالصانه
عبادت به اخلاص نيت نـکوست وگرنه چه آيد ز بي مـغز پوست؟
چه زنار مـغ بر ميـانت چـه دلـق که درپوشي از بهر پنــدار خـلق
مکن گفتمت مردي خـويش فاش چو مردي نمودي مخنث مبـاش
به انـــدازه بود بايــــد نمــــود خجالت نبرد آن‌که ننــمود و بود
که چـون عاريت برکنند از سـرش نمايد کــــهن جامه‌اي در برش
اگــر کــوتهي پاي چــوبين مبند که در چشم طفـــلان نمايي بلند
وگـــر نقــره اندوده باشـد نحاس توان خرج کردن بر ناشـــــناس
مـنه جـان مـن آب زر بر پشـــيز که صـراف دانا نگـيرد به چـــيز
زر اندود‌گـان را به آتــش بــرند پديد آيد آن‌گــه که مـس يا زرند
سعدي شيرازي

دوشنبه 23 دی 1392  3:53 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

معلّم اخلاق و سالک الي الله/حضرت آيت الله‌حاج سيد رضابهاءالدينى - اشاره:

معلّم اخلاق و سالک الي الله/حضرت آيت الله‌حاج سيد رضابهاءالدينى
اشاره:
مقاله‌اي که در پيش رو داريد، زندگينامه‌ عالم عارف معاصر، حضرت آيت‌الله العظمي مرحوم حاج سيد رضا بهاء‌الديني است که اصل آن، توسط فاضل ارجمند جناب حجت الاسلام آقاي سيد محمد باقر مهاجر تدوين شده است.
امتياز اين زندگينامه اين است که در زمان حيات خود آن بزرگوار و با مراجعه به ايشان و فرزندش جناب حجت‌الاسلام آقاي سيد عبد‌الله بهاء‌الديني و نيز برخي از شاگردان و مرتبطان با ايشان (حجج اسلام، آقايان: سيد محمد حسين احمدى، محمد حسين احمدي يزدى، محمود امجد، مرحوم حسين حيدري کاشانى، سيد محمدرضا طباطبائى، فرحزاد و....) و براي بزرگداشت آن عالم کم‌نظير تهيه شده است.
با توجه به اين مطلب پيش از ارائه زندگينامه، مطالب زير را متذکر مي‌شويم:
1.‌ همان‌طور که گفته شد، اين نوشتار از سخنان افراد گوناگون که نام آن‌ها ذکر شد، گردآوري شده است؛ لذا با توجه به آميختگي مطالب افراد گوناگون با يکديگر، در غير از مواردي که از سخنان خود مرحوم آيت‌الله بهاء‌الديني استفاده شده، در موارد ديگر از پاورقي استفاده نشده است.
2. با توجه به اين‌که اصل اين مقاله در زمان حيات مرحوم آيت اللهالعظمي بهاء‌الديني نوشته شده، از گزارش فوت آن بزرگوار خالي است به همين سبب و نيز به دليل تکميل و پربارتر شدن اين زندگينامه، بخش فوت را از منبعي ديگر (سيري در آفاق) مي‌افزاييم.
حضرت آيت الله العظمي‌ حاج سيد رضا بهاءالديني 1 در اواخر ذي الحجه سال 1327ق در خانواده‌اي متدين و تقوا‌پيشه، در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود . پدر ايشان، آقا سيد صفي الدين، مردي پاک طينت و پرهيزکار و از خدمتگزاران آستان مقدس حضرت معصومه- سلام الله عليها- بود.
ايشان در شرح حال والدشان چنين فرموده اند:
ارتباط پدرم با قرآن مداوم بود . شايد در روز، ده الي پانزده جزء قرآن مي‌خواند؛ به طوري که از هر جاي اين کتاب مقدس سؤال مي‌کردند، فوراً جواب مي‌داد . به علت انس زياد با قرآن، آيات را مي‌شناخت و به کشف الآيات علما شهرت يافته بود. ايشان در حرم حضرت معصومه- سلام الله عليها- مشغول خدمت بود و در درس حاج شيخ عبدالکريم حائري و حاج شيخ ابوالقاسم قمي ‌شرکت مي‌کرد. ادبيات را نيکو مي‌دانست و با فقه و اصول هم آشنا بود . او فردي وارسته بود و فکر شيطاني نداشت و هرگز نمي‌شد به ايشان افکار شيطاني را تحميل کرد . خيلي صريح و صادق بود، مرحوم آيت اللهالعظمي‌مرعشي نجفي(ره) هم نوشته‌اند که اجداد پدرم، افراد شريفي بودند و در شجره نامة ايشان آمده است که کليد دار حرم فاطمي‌بوده‌اند. گويا در فاميل پدرم، اين سِمَت رسم بوده است . مي‌گويند مادرم نيز به آخوند ملاصدرا منتسب بوده است . والده من- با اينکه سواد نداشت-‌ خيلي از دعاها را حفظ بود.2
برخورد و رفتار شايسته پدر، در شکل گيري شخصيت او در دوران کودکى، بسيار موثر بوده است . يکي از شاگردان مي‌گويد:
پدر او، احترام خاصي به آقا [آيت اللهبهاء الدينى] مي‌گذاشت و از اين گذشته، آزادي عمل فراواني به ايشان مي‌داد؛ به گونه‌اي که در روح آماده به انقلاب وي اثر بسيار داشت. او احترام‌هاي پدر و استادانش را در ساخت شخصيت خود بسيار مؤثر مي‌دانست.3
آن بزرگوار در اين‌باره مي‌فرمود:
پدرم، مرا به جاهاي خطر‌آفرين مي‌فرستاد؛ لکن قلباً مطمئن بود که خطري مرا تهديد نمي‌کند.4
تحصيلات ابتدايي و فراگيري دروس حوزه
حضرت آيت اللهالعظمي‌بهاءالديني از همان آغاز دوران کودکى، خردي موهوب و ورزيده داشت و از هوش سرشار و فوق العاده‌اي نيز برخوردار بود، به طوري که در سه يا چهار سالگي به مکتب رفت و خواندن و نوشتن، قرائت و تجويد را آموخت، و در شش سالگي با ورود به حوزه علميه قم، و به تحصيل علوم ديني روي آورد.
او از بدو ورود به حوزه، مورد عنايت خاص و محبت ويژه بزرگاني همچون مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم قمي‌(کبير)، مرحوم حاج شيخ عبدالکريم حائري و مرحوم حاج شيخ محمد تقي بافقي بود‌ند و از محضر پرفيض اين عالمان وارسته و مفاخر حوزه بهره‌ها برد‌.
يکي از فضلاي حوزه مي‌گويد:
آيت الله بهاء الدينى از همان کودکي مورد توجه خاص شيخ ابوالقاسم کبير بوده است؛ کراراً ايشان مي‌فرمود: «از همان شش سالگى، بسياري از بزرگان براي ما زحمت کشيدند و به ما التفات داشتند». حاج شيخ محمد‌تقي بافقي هم توجه زيادي به ايشان داشتند و بسياري از مسائلي را که با ديگران مطرح نمي‌کردند، از ايشان دريغ نمي‌کردند. اين، به سبب اطميناني بود که به شخص ايشان داشتند.
فرزند ايشان در اين‌باره مي‌گويد:
آقا نقل مي‌کردند: «من هفت ساله بودم که در مجالس علماي بزرگ، مثل مرحوم حاج شيخ عبدالکريم حائري شرکت مي‌کردم. وقتي وارد مي‌شدم، مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم قمي‌برمي‌خواست و مرا کنار خود مي‌نشاند».

دوشنبه 23 دی 1392  3:54 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

معلّم اخلاق و سالک الي الله/حضرت آيت الله‌حاج سيد رضابهاءالدينى - استادان معظم له

استادان معظم له
حضرت آيت الله بهاءالدينى، مقدمات را نخست نزد پدر گرانقدرش و پس از آن، جامع المقدمات . سيوطي و مغني را از محضر استادان آن زمان،‌ مرحوم آقا شيخ ولي الله عامره‌اي و آقا ميرزا علي اديب با شور و شوق فراوان فرا گرفت و به دنبال آن، در دروس سطح از محضر استادان بزرگ و عالمان گرانقدر، مرحوم آخوند ميرزا محمد همداني و آخوند ملا علي همداني استفاده برد.
آيت الله بهاءالدينى پس از اتمام سطح و تکميل و تحکيم مباني علمى، ‌به منظور فراگيري دروس خارج، در محضر علماي بزرگ و محققان نامدار شيعه، فقهاي عظام، حاج شيخ عبدالکريم حائرى، سيد محمد حجت کوه‌کمره‌اي و حاج آقا حسين بروجردي حضور يافت و از خرمن علوم و اطلاعات عميق آنان خوشه‌چيني کرد؛ با شور و شوقي وصف‌ناپذير و اراده‌اي استوار به تحقيق و مطالعه و تدريس پرداخت و سرانجام، به درجه اجتهاد نائل آمد.
آيت الله بهاءالدينى، اين عالم روشن ضمير، در نوجواني اخلاق عملي را نيز از مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم قمي‌آموخته و تحت اشراف او پرورش يافتند. وي کلام را در محضر استاد بزرگوار، مرحوم آقا ميرزا علي اکبر حکمي‌يزدي تلمذ کرد و در درس اسفار شيخ بزرگوار مرحوم شاه آبادي نيز شرکت مي‌نمود.
آيت الله بهاءالدينى در اين باره چنين مي‌فرمايد:
زماني که به درس اسفار مرحوم شاه آبادي مي‌رفتم،‌ امام خميني(ره) را مي‌ديدم که از اتاق پشتي خارج مي‌شود، مرحوم شاه آبادي به او فصوص درس مي‌داد . مباحثه ما اسفار بود. البته من مدت کوتاهي رفتم؛ نمي‌دانم چطور بود که به فلسفه خيلي علاقه نداشتم. ما در فقه و اصول بسيار اهتمام داشتيم. 5
شايان ذکر است که فقيه اهل بيت، حضرت آيت الله بهاءالدينى با اوتاد زمان؛‌ يعني فقهاي بزرگوار، آيت الله العظمي‌حاج سيد احمد زنجاني و آيت الله العظمي‌ميرزا ابوالفضل زاهدي نيز مباحثه و تبادل علمي ‌داشته است.

دوشنبه 23 دی 1392  3:56 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

معلّم اخلاق و سالک الي الله/حضرت آيت الله‌حاج سيد رضابهاءالدينى - اجازه اجتهاد و روايت

اجازه اجتهاد و روايت
فقيه زاهد، حضرت آيت اللهبهاء الدينى، بدون آن‌که در صدد اخذ اجازه اجتهاد و روايت باشد، از عالم بزرگوار، مرحوم سيد محمد تقي خوانساري اجازه اجتهاد داشت و محرّر (نويسنده) اين اجازه هم شيخ الفقها مرحوم آيت الله العظمي‌حاج شيخ محمد علي اراکي(ره) بود‌.
او همچنين از علامه محدث، مرحوم حاج شيخ عباس قمى، اجازه روايت داشت

دوشنبه 23 دی 1392  3:57 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

معلّم اخلاق و سالک الي الله/حضرت آيت الله‌حاج سيد رضابهاءالدينى - مسافرت به عتبات عاليات

مسافرت به عتبات عاليات
حضرت آيت الله بهاءالدينى (تقريباً) در نوزده سالگي به منظور زيارت ائمه هدي عليهم السلام به عتبات مشرف شد و در مدت اقامت خود در نجف، در درس فقهاي گرانمايه، از جمله مرحوم ميرزاي نائيني و مرحوم آسيد ابوالحسن اصفهانى، شرکت مي‌کرد. سيد از او مي‌خواهد که در حوزه نجف بماند؛‌ولي چون سفر وي زيارتي بود و از طرفي هم در اوايل ازدواجش صورت گرفته بود، به ايران باز مي‌گردد تا براي امتثال امر سيد، مقدمات سفر تحصيلي به نجف را فراهم کند؛ ولي مشکلاتي پيش مي‌آيد و موفق نمي‌شود

دوشنبه 23 دی 1392  3:58 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

معلّم اخلاق و سالک الي الله/حضرت آيت الله‌حاج سيد رضابهاءالدينى - پايداري و استقامت در تحصيل و تدريس

پايداري و استقامت در تحصيل و تدريس
آنچه در شرح احوال عالمان راستين و انديشمندان فرزانه گفتني است، کوشايي و جديت فوق العاده در راه تحصيل علم و فضيلت است.
اين شور و شوق و جديت در تحصيل علم و تحقيق و تدريس، در زندگي حضرت آيت اللهبهاءالدينى به خوبي مشهود است. يکي از شاگردان مي‌گويد:
آقا مي‌فرمود: «يک سال تمام از مدرسه فيضيه بيرون نيامدم. مادرم مي‌آمد در مدرسه و از دور مرا نگاه مي‌کرد و باز مي‌گشت. اشتغالات ما به حدي بود که فرصت نمي‌کرديم به منزل سري بزنيم».
يکي ديگر از شاگردان استاد چنين مي‌گويد:
ما حدود چندين سال، درس‌هايي پيش از اذان صبح و حوالي وقت اذان از او فرا گرفتيم. هنگامي‌که به محضرش مي‌رفتيم سماور زغالي و چاي نيز آماده بود. حدود اذان، چاي مي‌خورد و اول اذان صبح نماز مي‌خواند. گاه يکي دوتا از درس‌هايش که قبل از اذان تمام مي‌شد، منتظر مي‌ماند تا وقت اذان صبح بشود و نماز بخواند.
در اين زمينه خود حضرت آيت اللهبهاءالدينى، چنين مي‌فرمايد:
براي آمدن به مدرسه فيضيه، من هميشه از حدود منزل امام مي‌گذشتم؛ چون در راه مشغول مطالعه بودم و اگر از طريق کوچه‌ها مي‌رفتم، با اشخاصي برخورد مي‌کردم و ناچار به سلام و عليک مي‌شدم، لذا مطالعاتم مخدوش مي‌شد. معمولاًً از پشت باغات اطراف شهر عبور مي‌کردم، تا کسي به من برنخورد و بتوانم به مطالعة خود بپردازم. در آن زمان، دروس سطح، مانند رسائل را تدريس مي‌کردم. براي تدريس هم هميشه دو سه تا مطالعه جلو بودم، تا اگر يک شب مثلاً مانعي پيش آمد و نتوانستم مطالعه کنم، درس صبح ما تعطيل نشود و بتوانم از مطالعه ذخيره استفاده و تدريس بکنم.6
فرزند آن بزرگوار مي‌گويد:
آيت الله بهاءالدينى مي‌فرمود: «من طوري از منزل حرکت مي‌کردم که اول اذان در فيضيه بودم (آن هم در تمام سال، در برف و باران، با نبود چراغ و با وجود کوچه‌هاي گلي) و تا اول آفتاب دو جلسه تدريس داشتم . روزهايي بود که ما چهارده درس و تدريس و مباحثه داشتيم».

دوشنبه 23 دی 1392  3:58 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

معلّم اخلاق و سالک الي الله/حضرت آيت الله‌حاج سيد رضابهاءالدينى - جامعيت معظم له

جامعيت معظم له
تا به حال، سخن از اشتغالات پردامنه علمي‌اين فقيه فرزانه و سعي و تلاش فراوان او در تعليم و تعلم بود. حال سخن بر سر اين است که اشتغالات علمي، نه تنها او را از معنويت دور نکرده، بلکه او را آماده ساخت تا از همان آغاز دوره کودکي و نوجواني در امر خودسازي سعي و تلاش فراوان کند و با الگوگيري از زندگي امامان- عليهم السلام- به مرحله‌اي از سلوک برسد که خود، الگويي براي سالکان طريق الي الله و شيفتگان سير و سلوک به شمار آيد.
کوتاه سخن اينکه آيت اللهبهاءالدينى فقيهي موحد و مخلص، بزرگ‌مردي مسلط بر هوي و هوس، عارفي متمسک به اهل بيت،- عليهم السلام- تقواپيشه‌اي شب‌زنده‌دار و متهجد و مردي الهى، صاحب کرامات و مکاشفات و مهم‌تر و ارزشمندتر از همه اين‌که، مستجمع بسياري از کمالات بود؛ يعني کمالاتي که ديگران را به آن سفارش مي‌کرد، خود به آن مرحله و درجه رسيده و نمونه عيني و عملي آن شده بود؛‌ لذا وقتي فردى، چند لحظه در محضر او مي‌نشست، حس مي‌کرد سَبُک شده و علاقة او به آخرت افزون گشته و از عشق و علاقه‌اش به دنيا کاسته شده است.
يکي از فضلاي حوزه دربارة معظم له عباراتي را به رشته تحرير در آوره است که به قسمتي از آن اشاره مي‌کنيم:
حقير، بزرگ‌ترين دستاورد اين شخصيت جليل القدر را رهيدن او از خلائق و انقطاعش به خالق يکتا مي‌دانم . اين خصلت، آنچنان در وي متجلي و بارز بود که افراد کم‌توشه از معرفت نيز، در يک جلسه مصاحبت و مجالست کوتاه، به گوشه‌اي از آن پي مي‌برند . وي «لا موثر في الوجود الاّ الله» را عميقاً باور داشت و در تمام حالات و آنات زندگي خود نظر داشت. براي ما سوي الله از جماد و نبات و حيوان و انسان و حوادث و مخاطرات و نعمات و بليات، اثري استقلالي قائل نبود. اين پندار و باور، نه تنها در گفتار که در کردار او نيز ظهوري محسوس و ملموس داشت و همين خصوصيت او و امثال او را از صف محققان و مؤلفان و سخنوران عرفان و اخلاق و توحيد متمايز مي‌ساخت و بر جايگاهي بلند و قله‌اي رفيع مي‌نشاند . گفتن و نوشتن درباره معارف و اصول و ارزش‌ها چندان دشوار نيست؛ آن‌ها را در خود پياده کردن و خود را تمثل عيني آن‌ها قرار دادن، مردافکن و دشوار است که شخصيت مورد بحث ما، به حق از قهرمانان پيروز اين ميدان است.
اما در فراسوي همه اين‌ها، او شخصي بود اجتماعى،‌ آگاه به زمان، داراي ديدي وسيع و ژرف و فکري صائب و برخوردار از دورانديشى، به ويژه در حوادث و وقايع و شرايط خاص اجتماعى؛ لذا مي‌بينيم که قبل از انقلاب، شيفته و ارادتمند امام خمينى- قدس سره- و همواره حامي ‌و پشتيبان انقلاب و در خدمت مردم بودند و در سال‌هاي پرالتهاب جنگ، يار و همراه رزمندگان در جبهه‌هاي نبرد بود و چه صادقانه با آغوشي باز اين مردان حماسه و خون را به خدمت مي‌پذيرفت و همچون پدري مهربان به گفت‌گو با آنان مي‌نشست! او همچنين انس و ارتباطي صميمي ‌با رهبر معظم انقلاب حضرت آيت اللهخامنه‌اي - دام ظله العالي- داشت و معظم له نيز ارادتي خاص به او مي‌ورزيد. يکي از شاگردان ايشان در اين زمينه مي‌گويد:
ايت الله العظمي‌بهاءالدينى- قدس سره- به امام خمينى- قدس سره- به عنوان فردي بي‌نظير و بلند‌مرتبه و در حد يک استثنا مي‌نگريست.

دوشنبه 23 دی 1392  3:59 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

برخي از ويژگي‌هاي مهم اخلاقي و تربيتي - الف. تفــکر

برخي از ويژگي‌هاي مهم اخلاقي و تربيتي
الف. تفــکر

اکثر اوقات شب و روزِ ايشان به تفکر مي‌‌گذشت. حتي سحر‌ها- بعد از اين‌که نماز شب مي‌خواند- به تفکر مي‌پرداخت. مي‌فرمود: «من روي يک جمله صحيفه سجاديه چندين سال فکر کردم» و کراراً مي‌فرمود: «همين فکر کردن، دريچه‌هايي را روي انسان باز مي‌کند؛ ولي طول مي‌کشد».

دوشنبه 23 دی 1392  4:00 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

برخي از ويژگي‌هاي مهم اخلاقي و تربيتي - ب. بي‌تکلفي

ب. بي‌تکلفي
يكي از شاگردان نقل مي‌كند:
گاهي که با او از محلي عبور مي‌کرديم، اگر مکاني مناسبي همچون سايه يک ديوار يافت مي‌شد، آقا مي‌فرمود: «همين جا قدري بنشينيم و استراحت کنيم» عرض مي‌کردم: «آقا اينجا مناسب شأن شما نيست، مردم در رفت و آمدند». آقا مي‌فرمود: «اين حرف‌ها چيست؟! همين‌جا خوب است. اگر ما بخواهيم اين مسائل را مراعات کنيم و اين‌گونه ملاحظات داشته باشيم، اگر چيزي هم داشته باشيم، از ما مي‌گيرند».

دوشنبه 23 دی 1392  4:01 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

برخي از ويژگي‌هاي مهم اخلاقي و تربيتي - ج. بندگي خدا

ج. بندگي خدا
مرحوم آيت الله بهاء الديني مي‌فرمود:
درس رسائل مي‌گفتم و شاگردان زيادي داشتم يک روز که آمدم پشت در، نگاه کردم ديدم جمعيت شاگردان زياد است؛ خيلي خوشم آمد. همان‌جا تصميم گرفتم درسي را که هواي نفس در آن است، تعطيل کنم؛ لذا درس را به خانه منتقل كردم و عده‌اي از شاگردان مي‌آمدند خانه.
وي در جواب اين سؤال که: چه کنيم تا بتوانيم از معارف الهي بهره‌برداري کنيم، مي‌فرمود: «بايد بنده خدا باشي، بنده هوا و هوس نباشي. حضرت به مالک مي‌فرمايد فَاَملِک هَواکَ تو مالک هوا باش، نه هوا مالک تو. ما هوا مالکمان هست؛ هر کجا که هوا باشد، ما را مي‌کشاند؛ در حالي که بايد هوا در اختيار شما باشد....7

----------------------------------------------------------

7 مصاحبه تلويزيونى، ارديبهشت 74.

دوشنبه 23 دی 1392  4:02 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها