0

متن نشریه (دو ماهنامه) خلق - شماره دوم

 
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

متن نشریه (دو ماهنامه) خلق - شماره دوم

سرمقاله
خواسته اسلام و نظام تربيتي آن از مصلحان جامعه آن است که براي هدايت و تربيت مردم، تنها به تبليغ و ارشاد زباني اکتفا نکنند و قبل از هر چيز، خود را از نظر اخلاقي و رفتاري، به گونه‌اي براساس تعليمات و معارف قرآني بسازند که با کردار شايسته و فضايل اخلاقي خويش، دعوت کننده ديگران به صلاح بوده و خود الگوي شايسته‌اي، براي ساير مردم باشند.
چنانچه رسول گراميصلّى اللَّه عليه و آله ‌فرموده: کُلُّ عِلْمٍ وَبَالٌ عَلَى صَاحِبِهِ إِلَّا مَنْ عَمِلَ بِه ؛1علم و دانشى که بآن عمل نشود مانند گنجى است که از آن انفاق و خرج نميشود، دارنده آن گنج خود را برنج انداخته و بنفع و سود آن دست نيافته است
و نيز اميرالمؤمنين عليه السلام ‌فرموده: أَحْسَنُ الْمَقَالِ مَا صَدَّقَهُ حُسْنُ الْفِعَال ؛2بهترين سخن آنست که کردار‌نيک آن را تصديق کند. و نيز فرموده: إِذَا أَحْسَنْتَ الْقَوْلَ فَأَحْسِنِ الْعَمَلَ لِتَجْمَعَ بِذَلِکَ بَيْنَ مَزِيَّةِ اللِّسَانِ وَ فَضِيلَةِ الْإِحْسَان؛ 3 هرگاه نيکو گفتار را کردى، کردارت را نيز نيکو کن.
وهمچنين امام صادقعليه السلام در روايتي مي‌فرمايد:
« إِنَّ الْعَالِمَ إِذَا لَمْ يَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ کَمَا يَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفَا»4؛ هر گاه شخص عالم به مقتضاي علم خويش عمل نکند، اثر موعظه‌اش همچون آب باران بر روي سنگ صاف از قلب‌هاي مردم محو خواهد شد.
و نيز در روايات ديگري مي‌فرمايد: «کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِاَعْمَالِکُمْ وَ لَاتَکُونُوا دُعَاهً بِاَلْسِنَتِکُمْ »5؛ به وسيله کردار شايسته و اعمال نيک خود راهنما و راهبر مردم به سوي فضيلت‌ها شويد و تنها دعوتگر زباني نباشيد

 

 

پي نوشت ها:

1. بحار، ج 2. ص26.
2. تصنيف غرر الحکم و درر الکلم، ص210
3. تصنيف غرر الحکم و درر الکلم، ص210.
4. بحار، ج 2، ص26.
5. الحياة ( ترجمة احمد آرام )، ج 1، ص523.
 

یک شنبه 22 دی 1392  5:27 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

چند نمونه‌ از الگوهاي تربيتى

چند نمونه‌ از الگوهاي تربيتى
در قرآن کريم از حضرت محمدصلي الله عليه و آله و حضرت ابراهيمعليه السلام به عنوان «اسوه» و الگو و مقتداي بشر ياد شده است؛ چنان که مي‌فرمايد:
« لَقَدْ کانَ لَکُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ...»6؛ قطعاً براي شما در (اقتدا به) رسول خدا، سرمشقي نيکو است.
« قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ»؛7 قطعاً براى شما در [پيروى از] ابراهيم و کسانى که با اويند سرمشقى نيکوست .
امام زمان عليه السلام در توقيعي به خط مبارک خود، بعد از دعا براي عافيت شيعيان از ضلالت و فتنه ها و درخواست روح يقين و عاقبت به خيري آنها و تذکر به اموري چند مي فرمايد:
«وَفي اِبْنَةِ رَسُولِ اللّهِ صَلَّي اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِه إِلَيَّ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ».8
و در دختر رسول خدا ـ که درود خدا بر او و پدرش و خاندانش باد ـ براي من اسوه و الگويي نيکوست.
حضرت مهديعجل الله فرجه مانند پيشوايان معصوم ديگر داراي کمالات اخلاقي ويژه اي است. از آن جا که معصومين (ع) انسان هاي کاملي هستند و از هر جهت اسوه و الگوي بشريت هستند، اخلاق نيکو را نيز در بالاترين حد دارا مي باشند. حضرت امام رضاعليه السلام مي فرمايند :
«لِلْإمامِ عَلاماتٌ ؛ يَکُونُ أعْلَمَ النّاسِ، أحکَمَ النّاسِ، أتْقَي النّاسِ، أحْلَمَ النّاس، أعبَدَ النّاس، يَکُونُ آخَذَ الناسِ بِما يَأمُرُه به وَأکَفَّ النّاسِ عَمّا يَنْهي عَنْه؛»9 براي امام[عصرعجل الله فرجه] نشانه هايي است؛ او :داناترين، مردمان حکيم ترين، مردمان باتقواترين، مردمان بردبارترين، مردمان عابدترين، همگان از همه بيشتر به آنچه که مردم را به آن امر مي کند، عمل مي کند؛ از همه بيشتر، از آن چه مرم را از آن نهي مي کند دوري مي نمايد

 

 

پي نوشت ها:


6. أحزاب، آيه 12.
7. ممتحنة، آيه 4.
8. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج 2، ص467.

9. عيون اخبار الرضا، باب19، ح1

یک شنبه 22 دی 1392  5:29 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

سرمشق گيري و الگوپذيري

سرمشق گيري و الگوپذيري
آدمى، هميشه درپي آن بوده، تا با الگو قرار دادن انسان‌هاي نمونه، ايده‌آل و مخلَص، رفتارهاي فردي و اجتماعي خود را سامان بخشد؛ زيرا آنچه که انسان‌ها را در مسير پرورش استعدادهاي خويش و سير الي الله ياري مي‌دهد و پيشرفت و تعالي را ميسّر مي‌سازد، پيروي آگاهانه از اسوه‌ها و الگوهاست. يکي از روش‌هاي مهم تربيتي که مورد تاکيد اسلام بوده و اکنون نيز مورد توجه واقع شده است، «روش الگويي» است؛ يعني الگوپذيري از بزرگان در شئون مختلف زندگي است.
حال بر مؤمنان و گروندگان به دين ميبن اسلام است که درس مقاومت و پايداري و اخلاص و اعتقاد و عمل را از انبيا و اوليا الهى، ـ به خصوص از اهل‌بيتصلوت الله عليهم اجمعين و عالمان، صالحان و پيروان راستين آن‌ها ـ بياموزند، تا به کمال انسانيت، که منتهاي غرض خلقت است نايل شود. انشا الله

یک شنبه 22 دی 1392  5:33 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

نسيم رحمت/شميم خلق حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله

نسيم رحمت/شميم خلق حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله
ما و سخن از شميم خلق نبوي و عطر خوش علوي و توصيف اوصاف رياحين گلزار فاطمي - سلام الله عليهم اجمعين- بسان کوري را ماند که از درخشش نور، غايبي که از صفاي حضور و ذره اي که از بزرگي طور گويد.
کسي که دم زند از فضل بي نهايت او چو مرغکي است که از بحر تر کند منقار1
اما به ياري حضرت حق متعال و توسل به دامان پيغمبر و آل - صلوات الله عليهم- دل به دريا زديم و پاي به صحراي فضائل و گلزار خصائل آنان نهاديم؛ در حالي که ترنّم دلمان اين بود:
شاها مـرا به مدح تو لطف تو شد دليل ور نه چـگونه مــور ز دريا گـذر کند
ما را زبان به وصـف تو قاصر بود ولي گنجشگ قدر همت خود بال و پر زند2
مدح حضرت سرور کائنات و سيد موجودات - صلي الله عليه و آله و سلّم- تنها از خالق ممکنات زيبنده است که خود داند دست قدرت کاملش چه آفريده، و رحمت شاملش چه پروريده.
ذات قدوس حضرت حق تعالي که دنياي ناپيدا کرانه را به ناچيزي توصيف فرموده که:
قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ،3 چون در مقام مدح اخلاق حضرت ختمي مرتبت ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ برآيد، آن سرور را چنين خطاب کند: (وَ إِنَّک لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ )4 (وَ مَا أَرْسَلْنک إِلا رَحْمَةً لِّلْعلَمِينَ)5 (وَ لَوْ کُنتَ فَظاًّ غَلِيظ الْقَلْبِ لانفَضّوا مِنْ حَوْلِک)6 ما در اين نوشتار مختصر به بعضي از جلوه‌هاي اخلاق کريمه آن بزرگوار و خاندان طاهرين ايشان - صلوات الله عليهم- اشاره مي‌کنيم و در مجالي ديگر، پنجره‌اي ديگر از آن نيک‌منظر، بر روي خود مي‌گشائيم؛ ان شاء الله.
راويان اخبار و ناقلان آثار، آن نور خدا را اين‌گونه ديده‌اند و اين‌چنين به تصوير کشيده‌اند:
 
 
 
پي‌نوشت‌ها:
---
1. از اشعار عالم کامل، مرحوم ملا محمد طاهر - قدّس سره- در مدح حضرت اميرالمؤمنين - عليه السلام-، منتهي الآمال، ج 1، ص319، ذيل فصل دوم در بيان فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام.
2. ديوان مرحوم وفايي شوشتري قدّس سرّه، ص67، در مدح حضرت ابالفضل العباس - عليه السلام-.
3. نساء، آيه77. (سرمايه دنيا ناچيز است).
4. قلم، آيه4 (به درستي که تو بر اخلاق عظيم و برجسته‌اي هستي).
5. انبياء،‌ آيه107 (و ما تو را جز رحمت براي جهانيان نفرستاديم).
6. آل عمران، آيه159(و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو پراکنده مي شدند).
 

 

یک شنبه 22 دی 1392  5:34 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

تجلي خلق آن حضرت - صلي الله عليه و آله و سلّم- در راه رفتن

تجلي خلق آن حضرت - صلي الله عليه و آله و سلّم- در راه رفتن
«چون راه مي رفت، قدم ها را به روش متکبران بر زمين نمي‌کشيد و با تأنّي و وقار، راه مي رفت. و چون مي خواست با کسي سخن گويد، به روش ارباب دولت به گوشه چشم نظر نمي کرد بلکه با تمام بدن مي‌گشت و سخن مي‌گفت.»7
آرى؛ با آن که تمام ملک و وجود، زير چتر دولت او است، چنان عطر تواضع از گلستان خلق عظيمش فضاي هستي را پر کرده است که صاحبان اقتدار چند روزه و عاريتي دنيا را در گرد راهش مدهوش گذاشته است، تا به گوش هوش عالمان صلا زند که دولت حقيقى، رستن از زنجير و قيد دولت و مقام است و آن کس که دولت ناچيز دنيا بر او چيره شود تا آن جا که در راه رفتنش نيز اثر بگذارد، اسير است نه امير. اين بزرگ سفير نور آمده است تا زنجير نار از پاي آدميان بگسلد و بار سنگين وابستگي و تعلقات را از دوششان بردارد که حق تعالي اين گونه توصيفش فرمود:
وَ يَضعُ عَنْهُمْ إِصرَهُمْ وَ الأَغْلَلَ الَّتى کانَت عَلَيْهِمْ8.
(و بارهاي سنگين و زنجيرهايي را که بر آنها بود [از دوش و گردنشان] بر مي دارد.)
ديد حق بين رسول امينصلي الله عليه و آله و سلّم
چون به جانب خود ملتفت مي شد تا با کسي سخن بگويد، به روش ارباب دولت، به گوشه چشم نظر نمي کرد؛ بلکه با تمام بدن مي گشت و سخن مي گفت. در اکثر احوال ديده‌اش به زير بود و نظرش به سوي زمين زياده بود.9 پيوسته سرش در زير بود و نظر بر روي مردم، بسيار نمي کرد.10
آرى؛ آن سروري که پيشواي جنّيان و انسيان و پريان، و راهبر ملکيان و ملکوتيان است و آمده است خلق را تا خالق و آفريدگان را تا آفريدگار در سفري از صبح خلقت تا آن سوي ابديّت رهنمون باشد، بايد هر حرکت و سکونش، گردش چشمانش و حرکت پلک هايش، به ميزان حساب و دقت و بر اساس کتاب و حکمت باشد.
اگر قرار است صراط و طريق الي الله، باريک‌تر از مو و تيزتر از شمشير باشد که يک لحظه غفلت و يک نگاه شهوت‌خيز بيجا و نادرست، انسان را به پرتگاه ندامت و حسرت، و قعر چاه ذلّت و خفّت رهسپار کند11، بايد راهنمايش ديده‌اي حق‌بين و نگاهي حقيقت‌نگر باشد؛ زيرا نگاه و چشم را اثري عظيم در سرنوشت انسان است؛ چنان که امام اهل يقين و سيد الساجدين-عليه‌السلام- درباره حق چشم مي‌فرمايد:
و اما حقّ بصرک فغضّه عمّا لايحل لک و ترک ابتذاله الاّ لموضع عبرة تستقبل بها بصرا أو تستفيد بها علما فإنّ البصر باب الاعتبار (و لا قوّة الاّ بالله).12
اما حق چشم تو اين است که آن را از چيزي که بر تو حلال نيست فرو بندى، و هرزه و مبتذلش نسازي [و آن را فروبندى] جز آنجا که عبرت‌آور و موجب بينايي تو باشد يا به وسيله آن از دانشي بهره‌برى؛ زيرا چشم دروازه عبرت آموزي است (و هيچ تواني [بر اطاعت] جز به کمک خداوند نيست.
آرى؛ رسول الله -صلي الله عليه و آله و سلّم- که آواي وحى، او را الگو و اسوه عالميان معرفي مي‌کند13، حتي نگاهش، درس حکمت و معرفت است و خاندان مطهّر آن بزرگوار نيز برنامه اسلام را براي نگاه کردن انسان و وظيفه اين عضو حساس به طور کامل،‌بيان کرده‌اند که چکيده و خلاصه‌اي از آن در رساله‌هاي عمليّه فقهاي بزرگوار شيعه جلوه‌گر شده است.14

 

 

 

پي‌نوشت‌ها:
---
 
7. منتهي الآمال، ج1، در تاريخ حضرت ختمي مرتبت ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ ، فصل چهارم، ص 35.
8. اعراف، آيه157.
9. منتهي الآمال، ج1، در تاريخ حضرت ختمي مرتبت ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ ، فصل چهارم، ص 35.
10. همان: 95.
11. کافى، ج2، ص 456، باب انّ ترک الخطيئة... ، ص11.
12. بحار، ج 71، باب جوامع‌الحقوق،ص11، ذيل حديث 1 مشهور به رساله حقوق امام سجاد -عليه السلام-.
13. احزاب، آيه21 (لَقَدْ کانَ لَکُمْ فى رَسولِ اللهِ أُسوَةٌ حَسنَةٌ).
14. رساله توضيح المسائل، احکام نگاه کردن.
---
پديدآورنده: حسن رجبيان
 
 
یک شنبه 22 دی 1392  5:36 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

نقاب آرامش/نگرش ديني به عوامل و راه‌هاي پيشگيري و درمان اضطراب

نقاب آرامش/نگرش ديني به عوامل و راه‌هاي پيشگيري و درمان اضطراب
اشاره

انسان، بي‌ترديد در حيات اجتماعي خويش از عوامل متعددي تأثير پذيرفته و خود نيز در يک تعامل دايم با آن‌ها بر روي محيط اطراف خود اثر گذارده است. در اين ميان، گاهي برخي از عوامل محيطى، در يک درگيري دايم با انسان چنان ذره ذره او را تحت تأثير قرار مي‌دهند که وي را از مسير حرکت طبيعي خويش خارج ساخته، و دچار اختلال‌هاي رفتاري مي‌کنند، و او را نگران مي‌سازند. حتي ممکن است اين نگراني از روح و روان او به جسمش سرايت کند و وي را دچار اضطراب دايم ‌نمايد، تا جايي که آرامش زندگي از او سلب ‌شود.
افراد زيادي همه روزه به اين بلاي خانمان‌سوز گرفتار مي‌شوند و آرام و قرار خويش را از دست مي‌دهند و به مرگ تدريجي گرفتار مي‌آيند. نگاهي به آمار و ارقام منتشر شده از سوي نهاد‌هاي پزشکى، روانشناسي و… به وضوح اين خطر را به ما گوشزد مي‌کند. با کمال تأسف مي‌بينيم ميزان شيوع بيماري‌هاي روانى، به خصوص اضطراب، روز به روز در جوامع مختلف رو به گسترش است و هر روز، انسان‌هاي بيشتري به ورطة اين گرداب مي‌افتند.
فرويد1 معتقد است اضطراب کنوني جهان، بهايي است که بشر امروزي بابت تمدن مي‌پردازد.2 بنابراين، بايد دربارة اضطراب که يک بيماري رواني است و بيشتر از بيماري‌هاي رواني ديگر شيوع دارد، تحقيقي صورت گيرد و عوامل آن، شناسايي شده و با از بين بردن زمينه‌هاي به‌ وجود آورنده اين عوامل، اضطراب را نابود کرده يا دست‌کم کاهش داد. در اين راستا هر کدام از مکاتب روانشناسي راه حل‌هايي ارائه کرده‌اند

 

پي‌نوشت‌ها

1. فرويد ( Freud) در سال 1856م در فرايبورگ، يکي از شهرهاي ايالت موراويا متولد شد که در آن زمان، از خاک اتريش بود و امروزه بخشي از چک و اسلواکي است. هنگام تولد فرويد، پدرش که تاجر پشم بود، مردي آزاد انديش شده بود و به کنيسه نمي‌رفت. فرويد، بعد از گذشت مراحل علمي به عنوان محقق در انستيتو فيزيولوژي بروک پذيرفته شد و تحقيق ميکروسکوپي بافت شناسي سلول‌هاي عصبي به او واگذار شد. در سال 1938 هنگام حمله نازي‌ها به اتريش، دارايى، کتابخانه و ثروت فرويد مصادره و او در اردوگاه هيتلر زنداني شد. سپس توسط يکي از بيماران و پيروانش با پرداخت هزينه‌اي آزاد شد و به انگلستان رفت و در سال 1939 درگذشت. « ر.ک: هاري کي ولز، نقدي بر فرويديسم از ديدگاه روانشناسي علمي، ترجمه: نصر‌الله کسرائيان، چاپ دوم، انتشارات شباهنگ، 1363ش، ص 15-54».
2. حسين آزاد، آسيب شناسي روانى، چاپ چهارم، بي‌جا، مؤسسه انتشارات بعثت، 1376ش، ص31.

یک شنبه 22 دی 1392  6:31 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

نقاب آرامش/اهميت اين بحث

اهميت اين بحث
وقتي در جامعه‌اي يک بيماري شايع شود، همه در صدد چاره‌جويي براي درمان و پيشگيري از شيوع آن هستند. حال هر چه اين بيماري بر روح و جسم افراد آثار مخرب‌تري داشته باشد، درمان آن ضروري‌تر به نظر مي‌رسد. شايسته است همگان با شناختي دقيق از اين بيمارى، عوامل زمينه‌ساز آن را از بين ببرند و براي درمان آن، بکوشند.
مفهوم اضطراب در مکتب تحليل روانى، نقش برجسته‌اي دارد. فرويد اضطراب را «درد رواني»3 ناميده‌ است؛ يعني همان‌گونه که اگر بدن دچار زخم، التهاب و بيماري شود، اولين نشانه آن به صورت تب ظاهر مي‌گردد، اگر فرد دچار مشکل رواني شود، اولين نشانه آن به صورت اضطراب جلوه‌گر مي‌شود.4
پس اضطراب علاوه بر آثار روانى، خود مهم‌ترين عامل بروز بيماري‌هاي رواني ديگر محسوب مي‌شود. اضطراب، يک پديده جهاني است؛ از آن بابت که امروز در دنياي معاصر، ميليون‌ها مرد و زن و پير و کودک را مي‌يابيد که از اين ابتلا رنج مي‌برند. شيوع اين بيماري و دامن‌گير بودن آن، بر اهميت تحقيق مي‌افزايد. اين شيوع، به گونه‌اي است که حتي برخي با مراجعه به پزشکان عمومى، خواهان رهايي از اين حالت رواني هستند. براساس يک بررسي 03 درصد از مراجعان به پزشک عمومي از اضطراب در عذابند.5
پس شيوع اضطراب، داشتن آثار مخرب بر روح و روان و حتي جسم افراد، و بروز آن در همة سنين، از عواملي هستند که زمينه را براي يک پژوهش در اين رابطه فراهم مي‌کنند. از طرفي ادعاي جامعيت اسلام و داشتن سخن جدي در زمينه علوم انسانى، ضرورت تحقيق را در حوزه تفکر اسلامي روشن مي‌سازد؛ از اين رو با احساس چنين نيازى، بر آن شديم تا گامي هر چند کوتاه در اين زمينه برداريم. از خداي متعال توفيق در اين راه را خواهانيم

 

پي‌نوشت‌ها

3. Psychic Pain.
4. حسين آزاد، آسيب شناسي روانى، ص30.
5. ريچارد گلدبرگ، اضطراب، ترجمه: نصرت الله پور افکارى، چهارم، بي‌جا، نشر آزاده،1371ش، ص3

یک شنبه 22 دی 1392  6:34 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

تعريف اضطراب - معناي لغوی

تعريف اضطراب
قبل از تعريف اصطلاحي اضطراب، به معناي لغوي آن مي‌پردازيم:
1. معناي لغوى
اضطراب واژه‌اي عربي و مصدر باب افتعال است. حيران و سرگردان بودن 6، حرکت7، زياد رفتن در جهات مختلف (‌رفت و آمد کردن )8 از جمله معاني‌اي است که کتاب‌هاي لغت براي اضطراب بيان کرده‌اند. فرقي که بين حرکت و اضطراب مطرح شده اين است: در اضطراب، هميشه يک حالت منفي و کراهت وجود دارد؛ ولي در حرکت، چنين حالتي نيست.9
اضطراب در فارسي معادل پريشان شدن، لرزيدن، سراسيمگى، بي‌تابى، نگرانى، آشفتگي و دغدغه و… مي‌باشد.10 در انگليسي احساس ناراحتي و ترس معنا شده است.11
در يک جمع بندي مي‌توان اضطراب را از نظر لغت، به حرکت و عدم سکون و آرامشي معنا کرد که همراه ناخوشايندي و کراهت است. حال بايد ديد روانشناسان براي اضطراب چه تعريفي ارائه کرده‌اند.

 

 

 

 

-------------------------------------------------------------------
6. الاضطراب و هو افتعال و يدل علي طوع و اختيار( التحقيق في کلمات القران الکريم، ج7، ص23، ماده ضرب).
7. لسان العرب، ج8، دوم، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1412ق، ص35، ماده ضرب؛ صحاح العربية، ج1، ص168، ماده ضرب.
8. راغب اصفهانى، معجم مفردات الفاظ القرآن، ص304، ماده ضرب.
9. الفرق بين الاضطراب و الحرکة (معجم الفروق اللغويه، چاپ اول،‌ قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 1412ق، ص55).
10. محمد معين، فرهنگ معين، ج1، بي‌جا، مؤسسه انتشارات امير کبير، بي‌تا، ص295؛ فرهنگ دهخدا، ماده اضطراب.
11. Anxiety: afeeling of worry and fear.
 
یک شنبه 22 دی 1392  6:38 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

تعريف اضطراب - 2. معناي اصطلاحى

2. معناي اصطلاحى
دست يافتن به تعريفي دقيق از اصطلاح اضطراب دشوار است. اکثر نظريه‌پردازان با لانگ12 (8691) موافقند که اضطراب، يک مفهوم فرضي يعني نوعي تصور است که وجود خارجي و عيني ندارد؛ ولي در تفسير پديده‌هاي مشاهده‌پذير مي‌تواند مفيد باشد.13 هر يک از نظريه‌پردازان با ديدگاه خاص خود درباره اضطراب سخن گفته‌اند؛ به گونه‌اي که جمع بين آن‌ها دشوار است.‌ برخي از آن‌ها بدون ارائه تعريف خاصي از اضطراب، فقط به توصيف حالات اضطرابى، دسته‌بندي و بحث‌هاي سبب‌شناسي دربارة آن‌ها پرداخته‌اند. ما براي روشن شدن معناي اضطراب و طولاني نشدن بحث، ابتدا چند تعريف را ذکر کرده، و سپس به ارکان و عناصر اصلي که در بعضي از تعريف‌ها آمده است - تحت عنوان ويژگي‌هاي اضطراب - اشاره مي‌کنيم. در نهايت نيز پس از جمع‌بندي تعاريف، تعريفي از اضطراب ارائه مي‌دهيم.
برخي از مؤلفان سعي کرده‌اند به‌ گونه‌اي اضطراب را تعريف کنند که به برخي از آن‌ها اشاره مي‌کنيم.
ـ ناراحتي در عين حال رواني و بدني‌اي که بر اثر ترسي مبهم و احساس نا‌امني و تيره‌روزي قريب الوقوع در آدمي به وجود مي‌آيد.14
ـ اضطراب، احساس رنج‌آوري است که به يک موقعيت ضربه‌آميز کنوني يا انتظار خطري که به شيئي نامعين وابسته است.15
ـ ترسي که در اثر به خطر افتادن يکي از ارزشهاي اصولي زندگي شخص ايجاد مي‌شود.16
ـ سازمان بهداشت جهانى، حالت اضطراب را مجموعه‌اي از تظاهرات عضوي و رواني تعريف مي‌کند که نتوان آن را به خطر مشخصي نسبت داد و علايم آن به صورت حمله و يا حالت مداومي باشند.17
ـ اضطراب، به منزلة حالت هيجاني توأم با هشياري مستقيم نسبت به بي‌معنايى، نقص و نابساماني جهاني است که در آن زندگي مي‌کنيم.18
ـ دلهره و اضطراب، چيزي جز يک ترس مزمن و بادوام نيست. اگر انگيزه‌اي باعث ترس در شما شد و اين ترس هفته‌ها و ماه‌ها ادامه يافت، شما از اضطراب رنج مي‌بريد.19

 

 

----------------------------------------------
12. Lang.
13. ر.ک: ترورجي پاول، فشار روانى، اضطراب و راه‌هاي مقابله با آن، ترجمه: عباس بخشي‌پور و حسن صبوري مقدم، ‌اول، آستان قدس رضوى، 1377ش، ص48.
14. روانشناسي مرضى تحولى: از کودکي تا بزرگسالى، ج1، دوم، تهران،‌ سمت، 1376ش، ص60 ، به نقل از پيه رون.
15. همان.
16. سعيد شاملو، بهداشت روانى، دوازدهم، تهران، رشد، 1376ش، ص174، به نقل از رولومى.
17. سيد ابوالقاسم حسينى، بررسي مقدماتي اصول روانشناسي اسلامى، دوم، دفترنشرفرهنگ اسلامى،1373ش، ص462.
18. پريرخ، دادستان، به نقل از ربر.
19. پيطر، استين کروهن، چگونه بر اضطراب غلبه نمودم، ترجمه: دکتر علي فخرائى، بي‌جا، بي‌نا، بي‌تا، ص11.
 
یک شنبه 22 دی 1392  6:39 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

ويژگي‌هاي اضطراب

ويژگي‌هاي اضطراب
با استفاده از بعضي تعاريف مي‌توان براي اضطراب، ويژگي‌هاي زير را ذکر کرد:
الف) حالت نگرانى‌اي است همراه انتظار خطري که در آينده به وقوع مي‌پيوندد.20
ب) حالتي رنج‌آور و ناخوشايند است.21
ج) منبع اضطراب غالباً مبهم است.22
د) اضطراب، همراه برخي از علايم و نشانه‌ها است.23
 
 
--------------------------------------------------
پی نوشتها:
--------------------------------------------------
20. اضطراب، عموماً يک انتظار به ستوه آوردنده و به منزلة چيزي است که ممکن است در تنشي گسترده و موحش و اغلب بي‌نام، اتفاق افتد. اين حالت که به شکل احساس و تجربة کنوني مانند هر اغتشاش هيجاني در دو سطح همبستة رواني و بدني در فرد پديد مي‌آيد، ممکن است به يک تهديد عينيِ «اضطراب‌آور» (تهديد مستقيم يا غير مستقيم مرگ،‌ حادثة شوم شخصي يا مجازات) نيز وابسته باشد. (پريرخ، دادستان، پيشين، به نقل از لافون). در تعريف ديگري آمده است: نگرانى پيشاپيش از خطرها يا بدبختي‌هاي آينده، توأم با احساس بي‌لذتي يا نشانه‌هاي بدني تنش. منبع خطر پيش‌بيني شده مي‌تواند درونى يا بيروني باشد. (همان، به نقل از D S M IV ، 1994).
21. اضطراب، همان هيجان ناخوشايندي است که با اصطلاحاتي مانند «نگراني» «دلشوره» «وحشت» و «ترس» بيان مي‌شود و همة ما انسان‌ها درجاتي از آن را گاه گاه تجربه مي‌کنيم. (حجت الله رحمانى، مقايسه سطوح اضطراب و افسردگي دانش‌آموزان مدارس ديني و عادى، به نقل از اتکينسون و هيلگارد، 1983). به گونه‌اي ديگر مي‌توان چنين گفت: تعارض بين فرايندهاي گوناگون شخصيت معمولاً به نوعي عذاب رواني تبديل مي‌شود که فرويد آن را اضطراب مي‌نامد. اضطراب مي‌تواند هشيار يا ناهشيار باشد، و وجود آن، هميشه علامت آن است که تعارض ايجاد شده است، زماني که تعارض باعث مي‌شود که فرد احساس کند درمانده است و قادر به کنار آمدن نيست، اضطراب ايجاد مي‌شود. (روز نهان، ديويد ال، اي ـ پي سليکمن، مارتين، روان‌شناسي ناهنجاري آسيب شناسي روانى، ج1، ترجمه: يحيي سيد محمدى، چاپ اول، ساوالان، 1378ش، ص108). اضطراب، حالت ناخوشايند شديدي از تنيدگي است که از تجربه نارضايتي در روابط ميان فردي ناشي مي‌شود. (حجت الله رحمانى، مقايسه سطوح اضطراب و افسردگي دانش‌آموزان مدارس ديني و عادى، پايان‌نامه، مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني).
22. ناآرامى، هراس و ترس ناخوشايند و منتشر با احساس خطر قريب الوقوع که منبع آن قابل شناختن نيست ( کلارنس، راد با همکاري دکتر شرلي اج و ديگران، مباحث عمده در روانپزشکى، ترجمه: دکتر جواد وهاب‌زاده، سوم، انتشارات علمى و فرهنگى، 1373ش، ص77).
23. حالت هيجاني نامطلوب و مبهم همراه تظاهرات بيروني و وحشت و آشفتگي که در اثر وجود يک تهديد و عدم مقابله صحيح با آن حادث مي‌شود (‌حجت الله رحمانى، پيشين، به نقل از خسروجردي). نيز گفته‌اند: اضطراب، حالت عاطفي‌اي است که با احساس ناامني مشخص مي‌شود. اين حالت، اغلب با دلهره و تشويش اشتباه مي‌شود؛ ولي وجه تمايز آن، فقدان تغييرات فيزيولوژيکي چون احساس خفگى، عرق کردن، ازدياد ضربان نبض هستند که از نشانه‌هاي مشخص دلهره به شمار مي‌روند (فرهنگ روانشناسى، ترجمه: هوشيار رزم‌آرا، اول، بي‌جا، انتشارات علمى، بي‌تا، ص39).
در چارچوب رفتار‌نگري تجربى، اضطراب به منزلة يک کشانندة ثانوي است که پاسخي اجتنابي ر‌ا در بر مي‌گيرد؛ مثلاً در حضور يک محرّک شرطي (معلوماً يک شوک يا تکان)، رفتارهايي از حيوان سر مي‌زند که در حکم نشانه‌هاي محرز اضطراب قلمداد مي‌شوند و دفع ادرار و مدفوع يا حمله به دستگاه‌هاي آزمايش و جز آن در شمار آن‌ها قرار مي‌گيرند (پريرخ، دادستان، پيشين، به نقل از چاپلين). در تعريفي ديگر به برخي ديگر از اين علايم اشاره شده است: اضطراب يک احساس منتشر بسيار ناخوشايند، اغلب مبهم، دل‌واپسي است که با يک يا چند تا از احساس‌هاي جسمي همراه مي‌شود؛ مثل احساس خالي شدن سر دل، تنگي قفسه سينه، تپش قلب و … (نصرت الله پورافکار، فرهنگ جامع روانشناسي و روانپزشکى، ج1، چاپ اول، نشر معاصر، 1376ش، ص92؛ کاپلان هارولد، سادوک بنيامين، خلاصه روانپزشکى، ج2، مترجم: دکتر نصرت الله پورافکار، چاپ دوم، تهران، نشر آزاد، 1373، ص474). در تعريفي ديگر، اين‌گونه اشاره شده است: احساس اضطراب، دو جزء دارد: الف) آگاهي از احساس‌هاي فيزيولوژيک (تپش قلب، تعريق و …) ب) آگاهي از وجود عصبانيت يا ترس.
اضطراب ممکن است در نتيجه احساس شرم افزايش يابد … ديگران خواهند فهميد که من ترسيده‌ام… بعضي‌ها از اين‌که مي‌فهمند ديگران متوجه اضطراب آن‌ها نشده‌اند يا اگر شده‌اند آن را تشخيص نداده‌اند، دچار حيرت مي‌شوند. سادوک، خلاصه روانپزشکى، ص478).
 
 

 

یک شنبه 22 دی 1392  6:42 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

ويژگي‌هاي اضطراب

ويژگي‌هاي اضطراب
با استفاده از بعضي تعاريف مي‌توان براي اضطراب، ويژگي‌هاي زير را ذکر کرد:
الف) حالت نگرانى‌اي است همراه انتظار خطري که در آينده به وقوع مي‌پيوندد.20
ب) حالتي رنج‌آور و ناخوشايند است.21
ج) منبع اضطراب غالباً مبهم است.22
د) اضطراب، همراه برخي از علايم و نشانه‌ها است.23
 
 
--------------------------------------------------
پی نوشتها:
--------------------------------------------------
20. اضطراب، عموماً يک انتظار به ستوه آوردنده و به منزلة چيزي است که ممکن است در تنشي گسترده و موحش و اغلب بي‌نام، اتفاق افتد. اين حالت که به شکل احساس و تجربة کنوني مانند هر اغتشاش هيجاني در دو سطح همبستة رواني و بدني در فرد پديد مي‌آيد، ممکن است به يک تهديد عينيِ «اضطراب‌آور» (تهديد مستقيم يا غير مستقيم مرگ،‌ حادثة شوم شخصي يا مجازات) نيز وابسته باشد. (پريرخ، دادستان، پيشين، به نقل از لافون). در تعريف ديگري آمده است: نگرانى پيشاپيش از خطرها يا بدبختي‌هاي آينده، توأم با احساس بي‌لذتي يا نشانه‌هاي بدني تنش. منبع خطر پيش‌بيني شده مي‌تواند درونى يا بيروني باشد. (همان، به نقل از D S M IV ، 1994).
21. اضطراب، همان هيجان ناخوشايندي است که با اصطلاحاتي مانند «نگراني» «دلشوره» «وحشت» و «ترس» بيان مي‌شود و همة ما انسان‌ها درجاتي از آن را گاه گاه تجربه مي‌کنيم. (حجت الله رحمانى، مقايسه سطوح اضطراب و افسردگي دانش‌آموزان مدارس ديني و عادى، به نقل از اتکينسون و هيلگارد، 1983). به گونه‌اي ديگر مي‌توان چنين گفت: تعارض بين فرايندهاي گوناگون شخصيت معمولاً به نوعي عذاب رواني تبديل مي‌شود که فرويد آن را اضطراب مي‌نامد. اضطراب مي‌تواند هشيار يا ناهشيار باشد، و وجود آن، هميشه علامت آن است که تعارض ايجاد شده است، زماني که تعارض باعث مي‌شود که فرد احساس کند درمانده است و قادر به کنار آمدن نيست، اضطراب ايجاد مي‌شود. (روز نهان، ديويد ال، اي ـ پي سليکمن، مارتين، روان‌شناسي ناهنجاري آسيب شناسي روانى، ج1، ترجمه: يحيي سيد محمدى، چاپ اول، ساوالان، 1378ش، ص108). اضطراب، حالت ناخوشايند شديدي از تنيدگي است که از تجربه نارضايتي در روابط ميان فردي ناشي مي‌شود. (حجت الله رحمانى، مقايسه سطوح اضطراب و افسردگي دانش‌آموزان مدارس ديني و عادى، پايان‌نامه، مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني).
22. ناآرامى، هراس و ترس ناخوشايند و منتشر با احساس خطر قريب الوقوع که منبع آن قابل شناختن نيست ( کلارنس، راد با همکاري دکتر شرلي اج و ديگران، مباحث عمده در روانپزشکى، ترجمه: دکتر جواد وهاب‌زاده، سوم، انتشارات علمى و فرهنگى، 1373ش، ص77).
23. حالت هيجاني نامطلوب و مبهم همراه تظاهرات بيروني و وحشت و آشفتگي که در اثر وجود يک تهديد و عدم مقابله صحيح با آن حادث مي‌شود (‌حجت الله رحمانى، پيشين، به نقل از خسروجردي). نيز گفته‌اند: اضطراب، حالت عاطفي‌اي است که با احساس ناامني مشخص مي‌شود. اين حالت، اغلب با دلهره و تشويش اشتباه مي‌شود؛ ولي وجه تمايز آن، فقدان تغييرات فيزيولوژيکي چون احساس خفگى، عرق کردن، ازدياد ضربان نبض هستند که از نشانه‌هاي مشخص دلهره به شمار مي‌روند (فرهنگ روانشناسى، ترجمه: هوشيار رزم‌آرا، اول، بي‌جا، انتشارات علمى، بي‌تا، ص39).
در چارچوب رفتار‌نگري تجربى، اضطراب به منزلة يک کشانندة ثانوي است که پاسخي اجتنابي ر‌ا در بر مي‌گيرد؛ مثلاً در حضور يک محرّک شرطي (معلوماً يک شوک يا تکان)، رفتارهايي از حيوان سر مي‌زند که در حکم نشانه‌هاي محرز اضطراب قلمداد مي‌شوند و دفع ادرار و مدفوع يا حمله به دستگاه‌هاي آزمايش و جز آن در شمار آن‌ها قرار مي‌گيرند (پريرخ، دادستان، پيشين، به نقل از چاپلين). در تعريفي ديگر به برخي ديگر از اين علايم اشاره شده است: اضطراب يک احساس منتشر بسيار ناخوشايند، اغلب مبهم، دل‌واپسي است که با يک يا چند تا از احساس‌هاي جسمي همراه مي‌شود؛ مثل احساس خالي شدن سر دل، تنگي قفسه سينه، تپش قلب و … (نصرت الله پورافکار، فرهنگ جامع روانشناسي و روانپزشکى، ج1، چاپ اول، نشر معاصر، 1376ش، ص92؛ کاپلان هارولد، سادوک بنيامين، خلاصه روانپزشکى، ج2، مترجم: دکتر نصرت الله پورافکار، چاپ دوم، تهران، نشر آزاد، 1373، ص474). در تعريفي ديگر، اين‌گونه اشاره شده است: احساس اضطراب، دو جزء دارد: الف) آگاهي از احساس‌هاي فيزيولوژيک (تپش قلب، تعريق و …) ب) آگاهي از وجود عصبانيت يا ترس.
اضطراب ممکن است در نتيجه احساس شرم افزايش يابد … ديگران خواهند فهميد که من ترسيده‌ام… بعضي‌ها از اين‌که مي‌فهمند ديگران متوجه اضطراب آن‌ها نشده‌اند يا اگر شده‌اند آن را تشخيص نداده‌اند، دچار حيرت مي‌شوند. سادوک، خلاصه روانپزشکى، ص478).
 
 

 

یک شنبه 22 دی 1392  6:43 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

رابطة اضطراب و ترس

رابطة اضطراب و ترس
در برخي تعاريف اضطراب، ترس ذکر شده بود. اين، بيانگر رابطة نزديک بين اين دوحالت رواني است. اين رابطه به حدي است که برخي اين دو را چون دو لغت مترادف از يک ريشه و يک خانواده به کار مي‌برند.
حال براي روشن شدن موضوع ابتدا بايد ترس را تعريف کرده و بعد به مشترکات و تفاوت‌هاي آن دو اشاره کرد.
ترس عبارت است از: حالت عاطفي بسيار پيچيده و نيرومندي که با بسياري از علايم اضطراب، از جمله ضربان قلب و نبض، التهاب معده‌اى، عدم تمرکز انديشه، سرگيجه، سردرد، انقباض شديد عضلات همراه است. 24  با توجه به اين تعريف، به اين نکته پي مي‌بريم که بين ترس و اضطراب، مشترکاتي وجود دارد

 

------------------------


24. ر.ک: کارن هورناى، شخصيت عصبي زمانه ما، ترجمه: محمدجعفر مصفا، دوم، تهران، نشر گفتار، 1369ش، ص 73-04

 

 

یک شنبه 22 دی 1392  6:44 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

مشترکات اضطراب و ترس

مشترکات اضطراب و ترس
الف) واکنش رواني فرد مقابل خطر: اضطراب و ترس، هر دو واکنش رواني شخص مقابل خطر هستند.25
ب) برخورداري از عوارض فيزيکي و جسمى: هر دو داراي عوارض فيزيکي و جسمي مشابهي مثل لرزش دست، عرق کردن، تند شدن ضربان قلب و نفس نفس زدن هستند.26
ج) علامت هشدار دهنده: در جايگاه يک علامت هشدار، اضطراب را مي‌توان اساساً هيجاني نظير ترس شمرد.27
 
 

-------------------------------------

25. ر.ک: کارن هورناى، شخصيت عصبي زمانه ما، ترجمه: محمدجعفر مصفا، دوم، تهران، نشر گفتار، 1369ش، ص 73-04.
26. سادوک، خلاصه روانپزشکى، ج2، ص478.
27. ر.ک: همان.

یک شنبه 22 دی 1392  6:45 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

تفاوت‌هاي اضطراب و ترس

تفاوت‌هاي اضطراب و ترس
اين دو حالت رواني داراي مشترکاتي هستند و چه بسا در مواردي قابل انطباق برهم باشند؛ اما در واقع، اين دو نوع بيماري جدا از هم هستند. طبق قاعده روان‌پويايى، تفکيک ترس و اضطراب از نظر روانشناسي قابل توجيه است. هيجاني که شخص موقع عبور از عرض خيابان با نزديک شدن سريع يک اتومبيل احساس مي‌کند با ناراحتي مبهمي که از ملاقات افراد ناآشنا، در موقعيت غير معمول به شخص دست مي‌دهد متفاوت است.28 تفاوت‌هايي که مي‌توان براي اين دو مقوله نزديک به هم ذکر کرد عبارتند از:


الف) تفاوت از جهت منبع و منشأ: عمده‌ترين تفاوتي که مي‌توان بين اضطراب و ترس قايل شد، اين است که منبع و منشأ آن‌ها فرق مي‌کند. اضطراب مستلزم مفهوم ناايمني يا تهديدي است که شخص، منبع آن را به وضوح درک نمي‌کند؛ اما ترس به احساسي پوشش مي‌دهد که مقابل يک شيء که خطرناک محسوب مي‌شود، به وجود مي‌آيد. به همين دليل، اغلب روانشناسان، ترس و اضطراب را از هم متمايز نموده و دربارة آن دو، در دو مقوله جدا از هم بحث کرده‌اند.29 به گونه‌اي ديگر مي‌توان گفت: ترس واکنش به تهديدي معلوم، خارجى، قطعي و از نظر منشأ بدون تعارض است؛ اما اضطراب، واکنش مقابل خطري نامعلوم، درونى، مبهم و از نظر منشأ، همراه تعارض است.30
ب) تفاوت از جهت زمان: ترس، از يک موقعيت معلوم و اغلب متکي به زمان حال است و اضطراب ممکن است متوجه گذشته و آينده باشد.31
ج) تفاوت در عامل خطر: ترس، عامل خطرش در خارج است؛ ولي اضطراب عامل خطرش شرايط درونى خود شخص است.32
د) تفاوت در کيفيت دفاع: در هنگام ترس، وجود انسان يک کيفيت دفاعي پرتحرک، مثبت و فعال پيدا مي‌کند؛ ولي در حالت اضطراب، يک کيفيت روحي مأيوس، بي‌دفاع و ناتوان در او ايجاد مي‌شود.33
هـ) تفاوت از جهت مدت: ترس، معمولاً عمر کوتاهي دارد؛ ولي نگرانى و اضطراب غالباً مدت طولاني‌تري دارند و سلامتي را مختل مي‌سازند.34 برخي گفته‌اند: ترس به طور ناگهاني پيدا مي‌شود؛ ولي اضطراب ممکن است در مدت زمان طولاني پديد بيايد و سال‌ها ادامه داشته باشد.35 البته بايد توجه داشت برخي از اين تفاوت‌ها، ممکن است در همة موارد صحيح نبوده و به مورد خاص توجه داشته باشد. آنچه به عنوان يک فرق اساسي بين اين دو مقوله ذکر کرده‌اند، همان نا‌مشخص‌بودن منبع نگرانى در اضطراب و معلوم بودن آن در ترس است

 

 

 

---------------------------------------------
28. ر.ک: پريرخ دادستان، روانشناسي مرضى، ج1، ص61؛ علي شريعتمدارى، روانشناسي تربيتى، هشتم، بي‌جا، نشر امير کبير، 1374ش، ص580 ؛ علي قائمى، مسأله ترس و اضطراب کودکان، چاپ اول، قم، سپهر، 1376ش، ص 208.
29. ر.ک: کارن هورناى، شخصيت عصبي زمانه ما، ص37 - 40 ؛ سادوک، خلاصه روانپزشکى، ج2، ص474 ؛ نصرت الله پورافکار، فرهنگ جامع روان‌شناسي و روانپزشکى، ج1، ص93.
30. علي قائمى، مسأله ترس و اضطراب کودکان، چاپ اول، قم، سپهر، 1376ش، ص 208.
31. ر.ک: کارن هورناى، شخصيت عصبي زمانه ما ؛ عبدالمجيد رشيدپور، پرورش‌هاي اخلاقى، بي‌جا، مؤسسه دين و دانش، بي‌تا، ص130.
32. ر.ک: کارن، هورناي همان.
33. هويت جميز،آرامش، ترجمه: منوچهر شادان، تهران، ققنوس، 1377ش، ص222.
34. پيطر استين کروهن، پيشين، ص13.
35. کلمه استرس(Stress) از زبان انگليسي گرفته شده و غير از کلمه فشار معادل دقيقي در فارسي ندارد و آن هم معناي وسيع و طيف گسترده آن را مي‌رساند؛ لذا از همان لغت استرس که استفاده جهاني يافته است، استفاده مي‌کنيم

یک شنبه 22 دی 1392  6:52 AM
تشکرات از این پست
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

رابطه اضطراب با فشارهاي رواني (استرس)

رابطه اضطراب با فشارهاي رواني (استرس36)
اضطراب با استرس که همان فشارهاي رواني است، يک رابطه متقابل دارد. اضطراب، يک نوع پاسخ هيجاني است که وجه مشخصه آن، احساس ترس، بيم، و تنش فيزيولوژيک مي‌باشد. اضطراب، از جمله پاسخ‌هاي رايج به استرس است.37 شايسته است قبل از بيان تأثيرات اين دو حالت رواني بر همديگر، تعريفي از استرس ارائه کنيم:
استرس، حالتي است که در آن، ارگانيزم در اثر وجود عوامل يا شرايطي که مکانيسم‌هاي حياتي او را مورد تهديد قرار مي‌دهند، دچار عدم تعادل مي‌شود.38
حال که تعريف استرس مشخص شد به رابطه اين دو مي‌پردازيم:
برخي رابطه اين دو حالت رواني را اين چنين بيان کرده‌اند: نشانه‌هاي جسمي اضطراب، از فشار رواني ناشي مي‌شود. گاهي منشأ اضطراب فشار رواني مزمن است که در طول زمان زيادي پديد مي‌آيد و گاهي هم از فشارهاي رواني ناگهاني سرچشمه مي‌گيرد براي مثال، داشتن يک نوع زندگي فشارزا در طول مدتي زياد، باعث اضطراب هميشگي مي‌شود.39 به اين معنا که اگر اين فشار روانى به مدت طولاني در زندگي افراد باشد، خود منجر به اضطراب مي‌شود. در اين حالت، معمولاً منبع استرس که باعث اضطراب مي‌شود مشخص است. گاهي از جهت برخي از علايم درونى و بيروني که براي شخص در حالت استرس بروز مي‌‌کند، مي‌توان به ارتباط نزديک اين دو حالت رواني پي برد. عامل استرس‌زا، گاهي مي‌تواند باعث نگرانى، ترس، يا آشفتگي فکري ما شود. ما معمولاً در اين حالت، واکنش‌هاي فيزيولوژيک درونى بارزي از خود نشان مي‌دهيم: به هم خوردن معده، افزايش ضربان قلب يا سفت شدن عضلات. ممکن است علايم جسماني بيروني نيز ديده شوند که موجب مي‌شوند شخصِ دچار استرس، عرق کند، بلرزد يا تنگي نفس پيدا کند.40 پس مي‌توان چنين نتيجه گرفت: استرس و اضطراب با يکديگر رابطه‌اي تنگاتنگ دارند. اضطراب هم مي‌تواند ناشي از استرس باشد و هم مي‌تواند منبع استرس شود. اضطراب يکي از عوارض آني و شايع استرس مي‌باشد

 

 

-----------------------------------------------

36.ر.ک:پي‌يرلو، هنري لو، استرس دائمى، ترجمه: دکتر عباس قريب، اول، نشر درخشش،1371ش.
37. فرهنگ روانشناسى، ترجمه: هوشيار، رزم آرا، اول، بي‌جا، انتشارات علمى، بي‌تا، ص380.
38. ترورجي پاول، فشار روانى، اضطراب و راههاي مقابله با آن، ص116.
39. ر.ک: رابرت، فلدمن، روانشناسي استرس و سلامتى، مترجمان: مهرداد، فيروزبخت ـ وحيد، عرفانى، اول، الغدير، 1378ش، ص34، به نقل از کوهن.
40. ر.ک. پريرخ دادستان، روانشناسي مرضى، ج1، ص63 .

یک شنبه 22 دی 1392  6:54 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها