باور نمی کنید یه بار انشا رو نوشتم وقتی ارسالش کردم از محیط کاربری خارج شده بودم. سیو هم نکرده بودم.
اتاق چت با همه فراز و نشیب هاش ، گشت نامحسوس
پاسبخش ویژه ، خانم معلم ، سنجد و فندق ، اعلام ساعت توسط آقای فرجام، گزارش آب و هوا، گزارش روی میز، زیر میز ، اعلام وقت اذان،
دعوای تاریخی من با بعضی ها در اتاق چت،
جشن میلاد امام علی در صفحه 110 اتاق چت که برای پدران سایت گرفتیم
جشن روز مادر که برامون نگرفتند.
تاپیک طعنه های شیرین،
زیارت آنلاین عاشورا، ختم قرآن ماه رمضان همراه با راسخون،
مسابقات آنلاین راسخون و کل کل برای رکورد زنی
مسابقه تالار گردشگری و ماجراهاش
مسابقه نقاشی و عکاسی عید نوروز
جایزه هایی که به دستم رسید و جایزه هایی که قسمتم نشد و دوست داشتم مال من باشه.
بخش فیض آنلاین که یک ماهی خراب بود و برای مسئولین سایت نشون داده میشد.
بخش اخبار که هنوز من تو حل معمای تاریخش موندم.
تقویم تاریخش که منحصر به فرده
پخش پرندگانی که آقای کیانی به خاطرش نتونستن با خیال راحت روی صندلی داغشون بنشینند.
صندلی داغ مسوولین سایت و بقیه کاربران و مدیران تالارها
تالارهای جدیدی که از اتاق چت شروع شد.
تالار صالحین و کلبه شادی
دعوای من و آجی یاس تو پل ارتباطی و گرد و خاکی که راه انداختیم.....
همه و همه خاطراتی هستند که باعث شدهحضور من در انجمن سایت یه کم معتادانه باشه.
و به نظرم وقتی حضور در یک محیط (مجازی یا واقعی) لذت بخش میشه که آدم از اون محیط خاطره تلخ و شیرین داشته باشه. و امیدوارم تلاش و کوشش مسئولین سایت که انصافا هم زحمت می کشن باعث بشه برای همه کاربران سایت لحظات خوب و خوشی رقم بخوره و حضور اونها همیشگی و مداوم باشه.
با آرزوی توفیق روزافزون برای همه دوستان خوبم در راسخون انشای خود را به پایان می رسانم.
امیدوارم همیشه برای هم دوستان خوبی بمانیم
