اسراف ‚ زياده روي ‚ تجمل گرايي ,مصرف گرايي
3.روایتشده، فقیرى به محضر پیامبر(ص)آمد و تقاضا كرد كه آن حضرت پیراهنش را به او ببخشد. پیامبر(ص) پیراهن را از تن خود بیرون آورد و به او داد، و چون پوشش دیگر نداشت، در خانه به طورعریان نشست و حتى براى نمازبیرون نرفت، كافران درغیاب، آن حضرت را سرزنش كردند و به او چنین تهمت زدند كه خواب و لهو، آن حضرت را از نماز بازداشته است. در این هنگام این آیه نازل شد: «ولاتجعل یدك مغلوله الى عنقك و لا تبسطها كلى البسط فتقعد ملوما محسورا» (اسراء 29) هرگز دستت را برگردنت زنجیر نكن(بخلنورز)و بیش از حد(اعتدال نیز)دستخود را مگشاى تا مورد سرزنشقرار گیرى و از كار فرو مانى.
براساس همین آیات و دستورهاى الهى، پیامبر(ص) فرمود: «ما مِن نَفَقَةٍ احبُّ الی الله مِن نفقة قصد و یبغض الاسراف» هیچ انفاقى درپیشگاه خدا محبوب تر از انفاق معتدلانه نیست. و خداوند اسراف درانفاق را دشمن دارد.
نیز بر همین اساس پیامبر(ص) و امیرمومنان على(ع) و سایرامامان علیهم السلامبسیار ساده مىزیستند، و از هرگونه تجمل گرایى وتشریفات پرهیز جدى مى نمودند.
امیرمومنان على(ع) براى كارگزاران خود چنین نامه مىنوشت:
«آدِقوُااَقلامَکُم، وَ قارِبوُابَینَسُطوُرِکُم، وَ احذِفوُاعَن فُضوُلِکُم ،واقصدوُالمَعانی، و ایّاکُم والاكثار، فانَّ اموالُالمُسلمینلا تَحتَمِلُ الضَّرر» سر قلمها را نازك تر كنید، بین سطرها را نزدیك نمایید، ازاستفادهواژههاى زاید بپرهیزید، معانى را هدف قرار دهید و از پرچانگى و زیاده روى دورى نمایید، زیرا نباید به ثروت مسلمانان آسیب برسد.
نیز فرمود: « آگاه باشید ؛بخشیدن مال در جاى ناروا، بریز وبپاش و بیهوده نمودن آن است، این گونه بخشش ، بخشنده را در دنیا بالا مىبرد، ولى در روز رستاخیز به پایین مىكشاند ، و در پیشمردم او را محترم مىكند، ولى در پیش خدا خوار مىگرداند . هركس مال خود را در جاى نادرست و نزد ناشایستگان گذاشت، خداوند شكرآن مال را به او حرام مىنماید.»
در ادامه فرمود:«مَن اَنفَقَ شیئاً فىغَیرِطاعَةِ اللهفَهُوَ مُبذِرٌ» كسى كه چیزى ازمال خود را در راه غیر خدا مصرف كند، چنین كسى اسراف كار است.
یاسر خادم مىگوید: روزى غلامان امام رضا(ع) میوه مىخوردند، ولىهنوز آن را به طور كامل نخورده، به گوشهاى مىانداختند، آن حضرت اینعمل اسراف كارانه آنها را دید و خشمگین شد . به آنها فرمود:
«سبحان الله! اگر شما به این میوهها نیاز ندارید، انسانهایىهستند كه نیاز دارند، چرا دور مىریزید؟ آنها را نگه دارید و به نیازمندان بدهید.»
و امام صادق(ع) در ضمن نهى از دور افكندن هسته خرما، و نكوهش اسراف كاران فرمود: «حتى ته مانده آب ظرفى را به دور نریزید كه اسراف است.»
پرهیز شدید امام خمینى از اسراف در مصرف
حضرت امام خمینى قدس سره، كه در عمل به دستورات اسلام، بسیارجدى و نمونه بودند، در مورد اسراف در همه ابعادش و به ویژه درمصرف، حساسیت مخصوصى داشتند، به عنوان نمونه نظر شما را به سه مورد زیر جلبمی کنیم:
1- یكى ازمسؤولین دفتر امام خمینى قدس سره مىنویسد: یك بارمسؤول امور مالى، پشت یك پاكت چیزى نوشت و به امام داد . امامدر یك كاغذ كوچك جواب آن را داد و در زیر آن چنین نوشت: شما دراین قطعه كوچك نیز مىتوانستید بنویسید. »
از این رو آن برادر خورده كاغذها را جمع و جور مىكرد و دركیسهاى مىگذاشت، و هنگامى كه مىخواست، براى امام چیزى بنویسد،روى آن كاغذ پارهها مىنوشت، امام هم زیرش جواب مىنوشتند.
2- خانم زهرا مصطفوى(دختر امام)از خاطرات دوران كودكىخود، چنین مىگوید:
درس امام در ساعت یازده و نیم تمام مىشد . ایشان در این هنگامبیست دقیقه با ما(كه كودك بودیم) بازى مىكرد، سپس ده دقیقه به ظهر، براى انجام مقدمات نماز حاضر مىشد . امام با خرید اسباببازى خیلى مخالف بودند و مىگفتند: این پول باطلى است . باوسایلى مانندگِل، تیله درست مىكردیم، بعد مىچیدیم و مىگفتیم هركس به این تیلهها بزند برنده است، بازى بیست دقیقه ما این گونهساده بود...
3-یكى از اعضای دفتر امام خمینى(ره) نقلمی کند: یك روز برطبق وظیفهاى كه هر ماه بر عهده داشتیم، در پایان ماه صورتمخارج ماهیانه را(در جماران) به خدمت امام فرستادیم، و در ضمنآن مخارج خانه امام از مهمانىها، رفت وآمدهاى امام، پول برقخانهو ...را نوشته بودیم . هنگامى كه صورت مخارج را نزد امام فرستادیم، پس از نیم ساعت حاج احمدآقا(فرزند امام) تلفن زد وگفت: از وقتى كه صورت حسابرادادهاید، امام مرتب لب باغچه قدممىزند و سخت ناراحت است، زیرا مخارج خانه امام در این ماه ازده هزار تومان(آن عصر) تجاوز كرده است لذا امام مىفرماید:
«اگر خرج خانه من از ده هزار تومان تجاوز كند، من اصلا ازاین جا مىروم.»
حاج احمد آقا به من گفت: شما ببینید كه خرج اضافى در این ماه چه بوده است،تا به آقا بگوییم و خیال امام راحتشود.
ما پس از جستجو در دفاتر، سه قلم خرج اضافه آن ماه را یافتیم كه ابداً مربوط به خانه امام نبود ، است، مثلا:
- گازوئیلى كه از خانه امام زیاد آمده بود ما گفتیم كه آنرا در انبار حسینیه جماران بریزند.
- ماشینى كه خانواده حضرت امام را مىبرد، و براثربىتوجهى راننده خسارتى به آن وارد شده بود ، و هزینهاى پیدا نموده بود.
- برزنتى براى خانه حضرت امام تهیه شده بود تا داخل منزل ایشان از بالاى پشتبام دیده نشود، زیرا پاسداران در آنجا پاس مىدادند.
صورت این چند قلم اضافه خرج را خدمت امام فرستادیم، درنتیجه ایشان احساس آرامش كرده و آسوده خاطر شدند. از همین یك نمونه مىتوان شدت پرهیز امام از اسراف و زیاده روى در مخارج خانه را به دست آورد.
دورى از تقتیر و سختگیرى
اعتدال در مصرف یكى از ویژگىهاى بندگان ممتاز الهى است، كه در میانه دو چهره قرارگرفته است، نخست جنبه افراطى آن استكه از آن به اسراف و تبذیر یاد مىشود كه بیان گردید، دوم جنبه تفریطى آن كه چهره تفریط ، اعتدال در مصرف است كه از آن به تقتیر یا سختگیرى و زندگى رنجآور تعبیر مىگردد . اسلام دین سمحه و سهله است، هرگز حاضر نیست كه مسلمانان در سختى و رنج اقتصادىزندگى كنند . باید با كار و كوشش و سرپنجه تدبیر، شكل زندگى رابه شیوهاى تبدیل كرد كه موجب وسعت در زندگى و آسایش گردد.
پیامبر اكرم(ص)همان گونه كه از اسراف جلوگیرى مىكرد، بهموازات آن از اقتار وسختگیری در زندگى، نهى مىنمود.
رسول اكرم(ص)فرمود: «اِنَّ مِن سَعادَةِ المَرءِ المُسلِمِ اَن یشبهَهُ وَلَدَه....»
" از سعادت و خوشبختى انسان مسلمان،آن است كه داراى فرزندى باشدكه در نیكى، شبیه به خود اوبوده و نیز داراى همسر زیبا و دیندار، ومركب راهوار و خانه وسیع باشد."
در ماجراى ابولبابه( گفتن یك راز نظامى حكومت اسلامى به یهودیان ) به گناه خود پى برد و توبه حقیقى كرد و پس ازمدتى آیه 102 سوره توبه در پذیرش توبه او از جانب خداوند نازلشد، پیامبر(ص)با تلاوت آن آیه، به او بشارت داد. ابولبابه بهپیامبر(ص)عرض كرد: اجازه بده به شكرانه قبول شدن توبهام، نصفاموالم را انفاق كنم . پیامبر(ص)اجازه نداد. او عرض كرد: اجازه بده یك سوم آن را انفاق كنم، پیامبر(ص) اجازه داد.
این كه پیامبر(ص)اجازه انفاق نصف اموال او را نداد، براین اساسبود كه وی و خانوادهاش،گرفتار سختى و تنگنا در معیشت نگردند.
این بحث را باذکر روایتی به پایان می بریم :
یكى از مسلمانان مدینهکهداراى چند كودك بود، و شش غلام داشت، در بستر مرگ قرار گرفت. قبل از مرگ خود بهخاطر جلب پاداش الهى، شش غلامش را آزاد نمود. پس از آن كه ازدنیا رفت، مسلمانان پس از غسل و تكفین، او را به خاك سپردند.سپس ماجراى او را در مورد آزادسازى غلامان، و فقر فرزندانش بهآن حضرت خبر دادند. پیامبر(ص) فرمود:
«اگر من اطلاع مىیافتم نمىگذاشتمجنازه او را در قبرستان مسلمانان دفن كنید، زیرا او كودكان خودرا از ثروتش بىنصیب نمود، و آنان را فقیر و بىپناه گذاشت، تا دست گدایى به سوى مردم دراز كنند.»
این ماجرا در عین آن كه بیانگر نكوهش اسراف در انفاق است ، نیز حاكى از آن است كه نباید موجب سختى و فشار در زندگى اعضاء خانواده شود . بلكه باید اعتدال در مصرف را با توجه به همهجوانب رعایت نمود.
www.Tebyan.net
…………
http://www.aviny.com/Occasion/Melli/EslaheOlgo/88/Etedal_EnfaghVaMasraf.aspx
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
اعتدال و صرفه جويي در انديشه اسلامي
اعتدال و میانه روی در امور ، اصلي مهم در دین بزرگ اسلام است . در برنامه گذشته ، ضمن تشريح اصل اعتدال در مکتب اسلام ، به چند نمونه از روش هاي اسلام براي ايجاد اعتدال ، اشاره کردیم و دیدیم که از نظر این دین آسمانی ، افراط و تفریط ، غيرقابل قبول است . امروز این دیدگاه راهبردی اسلام در مورد یکی از موضوعات مهم در زندگی بشر ، یعنی امور اقتصادي را مورد بررسي قرار مي دهيم . قسمت قابل توجهي از فعالیت های انسانها ، به اقتصاد و کسب درآمد و شيوه مصرف ، مربوط می شود . اقتصاد را دانشی خوانده اند که به بررسی فعالیتهای فردی و اجتماعی مربوط به تولید ، مبادله ، توزیع و مصرف کالاها و خدمات می پردازد .
بی شک در اقتصاد اسلامی ، همچون سایر زمينه ها ، افراط و تفریط راهي ندارد و اعتدال و میانه روی ، مورد تاکید است . از نگاه مکتب اسلام ، فعاليتهاي اقتصادي مي تواند زمينه رشد و تعالی مادی و معنوی انسان را فراهم كند . اما اگر انسان در امور اقتصادي از مسیر اعتدال خارج شود ، این هدف تحقق نمي يابد . نگاهی به ارزش ها و تعالیم اسلامی به خوبی نشان می دهد که این آئين ، در مسائل كلي و جزئي اقتصادی ، اعتدال را رعایت کرده است .
در آیات قرآن و احادیث ، مردم به کار و کوشش و کسب درآمد براي امرار معاش تشویق شده اند و از تنبلي و سستي و بيكاري منع شده اند . پیامبر گرامی اسلام (ص) انزوا گرايي و گوشه گيري را مورد نكوهش قرار مي دهد . آن حضرت ، گروهی را که کار و زندگی را رها کرده و به عبادت روی آورده بودند ، از این کار نهی كرد و آنها را به اعتدال و انجام كارهاي متعارف روزانه و بهره مندي از لذتهاي زندگي ترغیب نمود . پیامبر می فرماید : " هرکس از راه حلال برای معاش خانواده اش تلاش کند ، مانند کسی است که در راه خدا جهاد مي کند و هر که با آبرومندی در پی حلال دنیا باشد ، در مرتبه شهدا خواهد بود ." امام موسی کاظم (ع) از نوادگان پاک پيامبر (ص) نیز تاکید می کند که کار کردن ، روش پیامبران و اوصیای آنها و بندگان شایسته خداوند است .
با آن که در اسلام بر کار و تلاش و کسب درآمد حلال بسيار تاکید شده ، اما زیاده روی و افراط در این زمینه نیز مورد نکوهش قرار گرفته است . چرا که برخی چنان کار می کنند که گویی تنها هدف آنها از زندگی ، جمع آوری مال و كسب ثروت است و از توجه به سایر مسایل اساسي زندگي باز می مانند . امام علی (ع ) در اين خصوص مردم را به میانه روي و اعتدال فرا مي خواند و در سخني اوقات شبانه روز را به سه بخش تقسيم می كند . می فرماید :
: " مومن شبانه روز خود را به سه قسمت تقسیم می کند . قسمتی را برای مناجات با پروردگار، قسمتی دیگر را برای تامین معاش و هزینه زندگی و قسمت سوم را برای بهره گیری از لذتهای حلال و دلپسند صرف می کند . "
شاخه دیگر از اعتدال مربوط به بحث ثروت و مال اندوزي است . در نگرش اسلامی، جمع کردن مال درحد متعارف برای گذران امور زندگی و تامين معيشت خانواده ، معقول و پسنديده است ، اما چنانچه این اقدام موجب وابستگی و دلبستگی بيش از حد انسان به دنیا و غفلت وی از امور معنوی و زندگي اخروي شود ، مورد پذيرش نيست . از نگاه اسلام ، ولخرجی و مصرف بیش از اندازه ، نادرست و افراط محسوب می شود . همچنان که خست و تنگ نظري ، صفتی ناپسند است و انسان خسیس از اين دیدگاه ، فردي نامتعادل تلقي مي شود . بنابراين انسان در صرف کردن اموال ، بايد میانه رو و معتدل باشد . امام علی (ع ) در این زمینه می فرماید : " دست و دلباز باشید ، ولی بدون حساب و کتاب ، اموال خود را خرج نکنید . میانه روی را پیشه خود سازید ، ولی تنگ نظری و خسیس بودن را از خود دور سازید . "
برخلاف كساني كه كنج عزلت را در پيش مي گيرند و از نعمتهاي دنيا اعراض مي كنند ، دين ، بشر را به استفاده و بهره برداري از مواهب طبيعي و دعوت مي كند . البته اين بهره برداري از مواهب طبيعت بايد معقول و به اندازه باشد و به طبيعت و محيط زيست آسيب نرساند . قرآن كريم در مورد استفاده از مواهب زندگي و نعمتهاي مادی ، در آیه 32 سوره اعراف می فرماید : " بگو چه کسی زينت هاي الهي را كه برای بندگان خود آفريده و روزي هاي پاكيزه را حرام كرده است ؟ " البته همانطور كه ذكر شد ، اسلام در استفاده از اموال نیز حدودی را معين كرده است تا افراط و تفریط نشود .
از اصول مهم در اقتصاد اسلامی ، عدالت است . در سایه این اصل مهم ، اعتدال و میانه روی در جامعه رواج می یابد . تبعیض و بي عدالتي در توزيع امكانات اقتصادي ، موجب فقيرتر شدن بخشي از جامعه و ثروتمندتر شدن بخش ديگر مي شود و شكاف بين فقیر و غنی را عميق تر می كند . در اسلام ، تدابير مختلفی برای برقراري عدالت اقتصادی و رفع تبعيض ، اندیشیده شده است . اجراي برخی از اين امور ، اختیاری و برخی دیگر اجباری است . از میان روشهای اختیاری برای کاهش فقر ، می توان به انفاق و کمک به همنوعان و بینوایان اشاره کرد . قرآن کریم با روشهاي تشويق آميزي ، مردم را به یاری نيازمندان و محرومان ترغیب مي كند .
درعين حال درمورد این عمل پسندیده نیز اسلام ، میانه روی و عدم افراط و تفریط را توصيه مي كند . خداوند در سوره اسرا ، آیه 29 خطاب به حضرت محمد ( ص ) می فرماید : " هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن ( و ترك انفاق و بخشش منما ) و بيش از حد نيز گشاده دستی نکن که مورد سرزنش قرار گيري و حسرت زده شوی ." بنابراین کمک به ديگر همنوعان ، اگرچه عملی بسیار پسندیده و ارزشمند است ، اما در این زمینه نیز زیاده روی جایز نیست . چنان که در آیه 67 سوره فرقان در وصف بندگان شایسته خداوند آمده است : " و ( آنان ) کسانی هستند که چون انفاق می کنند ، اسراف نمی کنند و خست نمی ورزند ، بلکه میان این راه و روش اعتدال را بر می گزینند ."
اسلام برای ایجاد عدالت و موازنه در جامعه ، پرداخت زكات و خمس را وضع كرده است . اين پرداخت ها ، الزامي است . خداوند در سوره توبه آیه 60 ، پرداخت زكات را فریضه ای از جانب خود خوانده است و برخی از افراد واجد شرايط دريافت آن چون تهیدستان ، بدهكاران و واماندگان در راه را برشمرده است .
پرداخت انفاق ها و زكات ها از سوي كساني كه تمكن مالي دارند ، در حقيقت روشي براي تنظيم روابط اقتصادي و تعدیل ثروت در جامعه است . به عبارت ديگر ، احکام متوازن اسلام در مورد معاملات و امور اقتصادي ، زمینه بی عدالتی و افراط و تفریط را كاهش مي دهد . به علاوه ، اسلام براي گسترش عدالت و ايجاد توازن اقتصادي در جامعه ، ربا ، گرانفروشی ، احتکار ، تقلب و حیله گری را در خرید و فروش ، ممنوع و حرام کرده است .
به طور كلي اقتصاد اسلامی برپایه عدالت در زندگی فردی و اجتماعی بنا شده است . به همین دليل در این نظام اقتصادی ، فقر به کمترین حد ممکن کاهش می یابد و افراد متمکن به ثروت و دارایی خود به عنوان امانتی می نگرند که بايد سهم نيازمندان و درماندگان را در آن درنظر بگيرند . بنابراین انساني كه از ثروت و امكانات مادي ، بهره فراوان دارد ، شايسته است به جای طمع و مال اندوزی ، بخشي از سرمایه خود را در راه کمک به همنوعان فقیر و کسب رضای خداوند ، صرف كند . در این میان ، افراط در مصرف و اسراف و زياده خواهي ، انحراف از جاده اعتدال و یکی از عوامل اصلي گسترش فقر و بي عدالتي در جهان است.
http://www.rasekhoon.net/weblog/olgooyemasraf/48973.aspx
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
اعتدال در زندگی امام باقر علیه السلام
اعتدال به معنی میانه روی و میانه است و در مقابل، انحراف از اعتدال گرایش به فزونتر است كه افراط یا اسراف گفته میشود و گرایش به كمتر كه تفریط خوانده میشود.(1)
گر همی خواهی كه گیرد كار نور معتدل می باش در خیرالامور(2)
در قرآن كریم این اصل، وجه تمایز مسلمانان با سایر فرق و ادیان و سبب برتری آنها دانسته شده است؛
«همان گونه كه قبله شما قبلهای میانه است، شما را نیز امتی میانه قرار دادیم. (در حد اعتدال میان افراط و تفریط.) تا بر مردم گواه باشید و پیامبر نیز بر شما گواه باشد.»(3)
اعتدال همان صراط مستقیم در سوره حمد است و با مزاج انسان سازگار است.
در مكتب انسانساز اسلام میانهروی همواره در رأس امور قرار دارد. از حرام بودن طلا بر مرد و استفاده نكردن زیاد زنان از طلا «در حد اعتدال» و نهی از استفاده ظروف طلا و نقره و به كار نبردن ابریشم خالص و یا طلابافت برای كفن مرده ملاحظه میشود كه اسلام بر شخصیت الهی انسان تأكید دارد و سفارش میكند حتی جسم انسان را با احترام باید غسل داد و كفن كرد و دفن نمود، ولی بر خلاف برخی مكاتب با دفن اشیاء گران قیمت همراه میت مخالف است.(4)
اعتدال همان صراط مستقیم در سوره حمد است و با مزاج انسان سازگار است.
«تبذیر مكن. زیرا تبذیر كنندگان برادران شیطانند و شیطان به پروردگارش بسیار كفر ورزیده است.»(5)
اعتدال در مكتب تشیع
در عقاید اسلامی، غلو، شرك، جبر، تفویض، تشبیه و سایر عقاید افراطی جایی ندارد و این در حالی است كه مسلمانان از زمان امام باقر علیه السلام از میدان جنگ و لشگركشی با دشمنان متوجه فتح دروازههای علم و فرهنگ شدند. افكار جبریه كه به اشاعره نسبت داده میشود و جبرگرایی و ارجاء كه به وسیله بنیامیه برای توجیه حكومت خود به وجود آمده بود از جمله افكار افراطی آن زمان بود. در این میان برخی شیعیان كه در عشق اهلبیت افكار افراطی داشتند، نیز با برخورد شدید امامان معصوم علیهمالسلام مواجه میشدند.
«گروهی از بنیهاشم و سایر شیعیان خدمت امام باقر علیه السلام رسیدند. امام به آنها فرمودند: بپرهیزید از شیعیان غالی آل محمد و میانه روی پیشه كنید كه زیادهروها و غلات به شما برگردند و عقب مانده و تالی نیز به شما برسد. عرض كردند: غالی كیست؟ فرمود: كسی است كه درباره ما مقامی معتقد است كه ما خود آن مقام را برای خویش قائل نیستیم. گفتند: عقب مانده و تالی كیست؟ فرمود: كسی است كه به دنبال خیر و نیكی است و این پیگیری او موجب افزایش خیر برایش میشود. قسم به خدا بین ما و خداوند قرابتی نیست و نه ما به خدا حجتی داریم و نمیتوان به خدا نزدیك شد مگر با اطاعت. هر كس از شما مطیع خدا باشد و عمل به دستور او نماید ولایت ما برایش سودمند است و هر كس معصیت خدا را نماید ولایت ما او را سودی نخواهد بخشید.(6)
اعتدال در علم آموزی
امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بنیانگذاران دانشگاه اهل البیت هستند كه حدود شش هزار رساله علمی از فارغ التحصیلان آن به ثبت رسیده است.
ایشان در علم آموزی مردم را به طریق صحیح رهنمون میكردند و میفرمودند: «علم سلاحی است علیه دشمنان». در عین حال به ممنوعیت سوء استفاده از دانش اذعان داشتند و میفرمودند: كسی كه با انگیزهای نادرست به دانش دست یافته باشد هر چند از عهدهكاری برآید، از نظر روحی شایستگی تصدی امور و ریاست را ندارد.
امام باقر علیه السلام با آن كه همواره مومنین را به كسب علم دعوت مینمودند، ولی همواره سفارش میكردند كه: خداوند متعال از قیل و قال و تباه نمودن مال و زیاد سوال كردن نهی مینماید، زیرا هر انسانی ظرفیت تحمل پاسخ برخی سوالات را ندارد. (7)
امام باقر علیه السلام نه فقط در علوم اسلامی شهره آفاق بود، بلكه دارای شخصیتی عظیم در سایر علوم بودند.
معیار اعتدال قرب الهی است
در زمان امام باقر علیه السلام رومیان بر سكههای خود نقش صلیب را حك كرده بودند و به سبب رواج این سكهها میان مسلمانان عقاید مسیحیت و تثلیث رواج یافته بود(8) هنگامی كه عبدالملك خلیفه اموی كوشید تا علامات مسیحیان را از روی سكهها محو كند، امپراطور رم تهدید كرد كه در این صورت دستور خواهد داد، رومیان بر روی سكهها دشنام بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را حك نمایند. عبدالملك از امام باقر علیه السلام یاری خواست. امام با آشنا كردن مسلمانان به صنعت ضرب سكه و روش تهیه آن جامعه اسلامی را از سكههای رمی بینیاز كرد.(9)
ملاحظه میكنید كه ایشان حتی در برخورد با غاصبان، در حق امامت نیز رعایت میانهروی را مینمودند و مصلحت جامعه اسلامی را بر حق مسلم خویش مقدم میداشتند.
ایشان میفرمودند: «اگر بر تو ظلم كردند، تو ظلم نكن. اگر به تو خیانت كردند، تو خیانت نكن. و اگر از تو تعریف كردند، خوشحال نشو. اگر از تو بدگویی كردند، ناراحت نشو. دقت كن در مورد حرفی كه دربارهات گفتهاند. اگر آنچه گفتهاند، در خود مییابی خشم تو بر یك واقعیت موجب افتادنت از نظر خدا میشود كه این بزرگتر است از ترسی كه از افتادن از چشم مردم داری. و اگر خلاف گفته آنها هستی ثوابی به دست آوردهای، بدون آن كه در كسب این ثواب بدن خود را به رنج بیاندازی.
امام علیه السلام میفرمودند: «مومن نسبت به خداوند نه وصل است و نه قطع است.»
نه وصل است كه خدا باشد و نه از او قطع است كه غیر خدا و از او جدا باشد. و هر چه قضای الهی باشد خیر مومن در آن است.
ایشان همواره مومنان را سفارش مینمودند كه تمام امور را با ملاك الهی بسنجند و در هر مورد رضای الهی را در نظر بگیرد. چرا كه اگر انسان هر مسئلهای را با عقل خویش بر اساس خوبی و بدی آن بسنجد به خطا رفته و از دامنه اعتدال خارج میگردد.
ایشان میفرمودند: «اگر بر تو ظلم كردند، تو ظلم نكن. اگر به تو خیانت كردند، تو خیانت نكن. و اگر از تو تعریف كردند، خوشحال نشو. اگر از تو بدگویی كردند، ناراحت نشو. دقت كن در مورد حرفی كه دربارهات گفتهاند. اگر آنچه گفتهاند، در خود مییابی خشم تو بر یك واقعیت موجب افتادنت از نظر خدا میشود كه این بزرگتر است از ترسی كه از افتادن از چشم مردم داری. و اگر خلاف گفته آنها هستی ثوابی به دست آوردهای، بدون آن كه در كسب این ثواب بدن خود را به رنج بیاندازی. كسانی كه وقتی خشمگین میشوند ستم نمیكنند و وقتی خوشحالند، اسراف و زیادهروی ندارند باعث بركت برای اطرافیانند.
و نیز فرمودهاند: «سه چیز است كه در هر شخصی باشد، ایمان به خدا در او كامل است:
1- كسی كه وقتی خشنود است این خشنودی او را داخل كار باطل نكند.
2- وقتی خشم گرفت، خشمش او را از حق خارج ننماید.
3- وقتی قدرت یافت، بیشتر از حق خود برندارد.» (10)
اعتدال در خانواده
گروهی از مردم آنچنان دلبسته به فرزند و زندگی هستند كه همه قوانین و ارزشهای دینی و اجتماعی را فدای آنان میكنند و دستهای چنان دچار جهالت گشتهاند كه محبت به خدا را مستلزم بیمهری به غیر خدا میدانند.
یكی از اموری كه در عواطف انسانی ممكن است به سهولت جنبه افراطی به خود بگیرد، محبت است. محبت اگر چه كاملاً پاك و بی آلایش باشد، سبب اشتغال فكری میشود و فراغت دل را كه لازمه ذكر خداست، از بین میبرد. محبتهای پاك و بی آلایش گاه با دخالتهای شیطانی رو به تزاید مینهد و روح انسان را تسخیر میكند.
انسان باید در همه احوال مراقب باشد، تا از هرگونه افراط و یا تفریط در محبت و علاقه جلوگیری به عمل آورد. به طور كلی در ارزیابی محبت میتوان به یك ملاك كلی توجه داشت و آن این كه آیا محبت موجب تقویت توجه انسان به خدا شده و محبت الهی را در دل تقویت مینماید و یا با ایجاد حواسپرتی و یا هر اثر دیگری انسان را از توجه به خدا و انجام وظایف الهی باز میدارد. (11)
نكتهای كه در محبت به اطرافیان مخصوصاً فرزندان باید در نظر داشت رعایت اعتدال است. محبت بیش از حد به فرزندان میتواند به گستاخی و سوء استفاده كودكان و تباهی آنها بیانجامد و از سوی دیگر خردهگیری بیش از حد میتواند زمینه سرپیچی و سركشی را فراهم آورد.
امام باقر علیه السلام در این باره فرمودهاند: «بدترین پدران كسانی هستند كه در نیكی به فرزندان خود افراط میكنند و بیش از حد به آنان مهر میورزند.» (12)
سعدی نیز با الهام از آموزههای اسلام به میانهروی تأكید میورزد:
«درشتی نگیرد خردمند پیش نه سستی كه ناقص كند قدر خویش»
«نه مر خویشتن را فزونی نهد نه یكباره تن در مذلت نهد» (13)
عدهای خدمت امام باقر علیه السلام مشرف شدند. فرزند آن حضرت در بستر بیماری بود. جماعت آثار غم و اندوه را در چهره امام مشاهده میكردند. لحظاتی بعد آن كودك بیمار مُرد ولی با تعجب بسیار دیدند كه از شدت اندوه، در صورت حضرت كاسته شده است. مردم عرض كردند: فدای تو شویم، از آن حالی كه در شما مشاهده كردیم، ترسیدیم، كه اگر اتفاقی روی دهد حال شما دگرگون شود و موجب ناراحتی ما شود. حضرت فرمودند: به درستی ما دوست میداریم كه عاقبت آن چیزی نصیب ما شود كه ما دوست داریم اما زمانی كه مشیت الهی بر چیزی قرار گیرد ما راضی به رضای او هستیم.(14)
قرآن مجید هم در این باره میفرماید:
«هرگز به آنچه از دست شما میرود دلتنگ نگردید و به آنچه به شما میرسد دلشاد نشوید.»(15)
امام باقر علیه السلام همواره به رعایت حقوق و نیازهای روحی همسر توجه خاص داشتند. حتی خود را برای همسرشان میآراستند. آن حضرت حتی به القای ایدههای خویش و تحمیل آن به همسرانشان به شخصیت انسانی آنها توجه داشتند و نهایت میانه روی و تساهل را به كار میبستند. از حسن زیات بصری روایت شده است كه:
«روزی به نزد امام باقر علیه السلام كه در منزل همسرشان بودند برای در میان گذاشتن مسائلی رفتیم و ایشان را در اتاقی زیبا با لباسهای مرتب و رنگین یافتیم. فردای آن روز كه به دیدار ایشان در خانه خودشان رفتیم، امام را با لباسهای خشن و اتاقی مفروش به حصیر دیدیم. علت را جویا شدیم. امام فرمودند:
«اتاقی كه دیشب دیدید، اتاق همسرم بود كه همراه آن وسایل و امكانات به او تعلق داشت و با خود جهیزیه آورده و من هم به احترام او خود را آراسته بودم.»(16)
آنچه از این حدیث استفاده میشود این كه امام باقر علیه السلام در قلمرو اعمال فردی خود از تجمل پرهیز دارد ولی در زندگی خانوادگی نهایت اعتدال را به كار میگیرد.
همچنین:
«ترس از خدا در پنهان و آشكار و میانه روی در فقر و ثروت نجات بخش انسان است.»(17)
پینوشتها:
1- فرهنگ فارسی- عمید.
2- مصیبت نامه- عطار نیشابوری.
3- قرآن مجید- سوره بقره- آیه 43.
4- اسراف- محمد محمدی اشتهاردی.
5- قرآن مجید- سوره اسراء- آیه 27 و 28.
6- بحارالانوار- علامه مجلسی.
7- شیفتگان مكتب اهل بیت- محمد فوزی.
8- بحارالانوار- علامه مجلسی.
9- شیفتگان مكتب اهل بیت- محمد فوزی.
10- بحارالانوار- علامه مجلسی.
11- اخلاق اسلامی- محمدعلی سادات.
12- الحدیث- مرتضی فرید.
13- گلستان سعدی.
14- منتهی الامال- حاج شیخ عباس قمی.
15- قرآن مجید- سوره حدید- آیه23.
16- بحارالانوار- علامه مجلسی.
17- همان .
منبع:
روزنامه کیهان- 16/5/84 ، زهره نظیفی .
www.Tebyan.net
.............
http://www.aviny.com/Occasion/Melli/EslaheOlgo/88/Etedal_EmamBagher.aspx
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
علي عليه السلام الگوي مصرف و ساده زيستي
وسايل زندگي حضرت علي (ع)
- چه شد ((سويد))؟ چرا سر در گريبان داري؟
- از خانه علي مي آيم؟ به خدا سوگند او را ديدم در حاليكه بر روي حصيري ساده و كوچك نشسته بود. به او گفتم: بيت المال در دست توست و من چيزي از آن در خانه ات نمي بينم؟! فرمود:
اثاثيه اين خانه را به خانه ديگر انتقال داده ايم و به زودي به آنجا كوچ خواهيم كرد. اين اثاث را هم پس از مرگ نمي توان به همراه برد.
- به خدا سوگند ، به ياد دارم كه روزي گفت :
با اين جامه ها به سرزمين شما آمدم و باروبنه ام همين است كه مي بينيد.
اكنون اگر از بلاد شما ، با چيزي جز آنچه با آن آمده بودم ، بيرون روم،از خيانتكاران خواهم بود.
آري زندگي امام (ع) بسيار ساده و به دور از وسايل و ابزار فراوان و زرق و برق بود. او دشمن تصنع بود. درعين حال همان ابزار اندك، پاك، نظيف و آراسته بود. حتي مركب سواري امام هم در زمانه خودش ساده ترين حالت ممكن بود، قاطري به نام دلدل.
از متاع دنيا تنها بخشي از ابزار را داشت كه براي زندگي او بسيار ضروري به نظر مي آمدند.
لباس و كفش علي (ع)
روزي او را بر منبرديدم كه در حال صحبت، لباسش را تكان ميداد. بعدها از وي پرسيدم كه دليل اين كار چه بود؟
پاسخ داد كه فقط همين يك لباس را در اختيار داشته است و چون آن را شسته و در حال خيس در بر كرده بود تكان مي داده تا زودتر خشك شود.
او در لباس هم بسيار قانع بود. به لباسهاي گوناگون و رنگارنگ بي توجه بود. لباس و كفش ساده اي داشت كه خود مي شست و خود وصله مي زد.
غذاي علي (ع)
- جالب است كه او، درغذا خوردن هم بر هوس خود صبور بود و هميشه هم به غذايي ساده و حداقل بسنده مي كرد. روزي از جلوي قصابي مي گذشت. قصاب به ايشان پيشنهاد كرد از اين گوشت بخريد. امام فرمود: پول همراه ندارم. قصاب گفت: نسيه مي دهم. امام فرمودند:
برخوردن گوشت صبر مي كنم و نسيه نمي خرم.
امام بر غذا صابر بود و هرگز در يك وعده دو خورشت مصرف نكرده و از بين دو خورشت ساده ترين را بر مي گزيد و مي فرمود :
هيچ كس نيست كه خوراك و نوشيدني و پوشاك او نيكو ولذت بخش باشد مگر اينكه در فرداي قيامت ايستادن او در برابر خداي عزوجل طولاني شود. در حلال دنيا حساب است و در حرام آن عقاب.
علي (ع) مردي است كه با نان جويي مي سازد تا مرم را سير دارد و نخلستانهاي احداث شده با دست خود را وقف مستمندان نمايد. با چنين اوصاف آنكس كه نان جوين علي (ع) را مي ديد گمان مي كرد در او قدرت و توان مبارزه كافي نيست اما آنگاه كه مبارزه او را مي ديد درحيرت بود كه چگونه با چنين نان خشني آن همه قدرت و جرأت از او بر مي خيزد غافل از اينكه علي (ع) خود در اين باره مي فرمايد :
آگاه باشيد ه درختان بياباني چوبشان محكمتر است و آتششان شعله ورتر و پردوام تر اما بوته هاي سرسبز (كه همواره در كنار آب قرار دارند) پوستشان نازكتر و كم دوامترند.
- به راستي مقصود از اين سخنها چيست؟
- منظور مقايسه سيره حضرت علي (ع) با سرو وضعي است كه براي خودت درست كرده اي!
- نكند انتظار داري من هم مثل علي (ع) زندگي كنم؟ شايد فراموش كرده اي كه او علي (ع) بود. من كه علي (ع) نيستم!
- اگر قرار بود كه اين شيوه زندگي فقط مخصوص ائمه اطهار و بزرگان دين باشد، ديگر لزومي نداشت در تاريخ ذكر شود. نقل اين مسائل در كتب اخلاقي و تاريخي، براي آموختن و عمل كردن است! ائمه اطهار هم هميشه بر عمل كردن به آنها تأكيد داشته اند.
چون اين امور اصولي است ثابت، محكم و پايدار! نه منحصر به زمان و اشخاصي خاص!
- يعني منظورت اين است كه من هم مثل حضرت علي (ع) لباس بلند و كفش وصله دار بپوشم و سوار بر اسب يا قاطر شوم؟
- دوست عزيز! ساده زيستي در سيره پيشوايان دين و حضرت علي (ع) يك اصل است. اما طبيعي است كه اين اصل در شرايط گوناگون، و زمانهاي مختلف، صورتهاي مناسب آن جامعه و زمان را مي طلبد. پس حفظ اين اصل، لزوماً هم به معناي حفظ همان شكل ها و قالب ها نيست. بلكه حدودي مثل نفي تجمل،اسراف، تبذير، اتلاف و رعايت عفاف، كفاف، قناعت... هميشه و در همه زمانها قابل رعايت است. چنانچه امام صادق (ع) پيرامون نوع لباس مي فرمايند :
((فخير لباس كل زمان لباس اهله))
بهترين لباس در هر عصري لباس اهل آن زمان است.
حضرت علي (ع) در نامه به عثمان بن حنيف مي نويسند :
بدان كه امام شما از دنيايش به اين دو جامه كهنه و از غذاها به دو قرص نان اكتفا كرده است. آگاه باش! شما توانايي آن را نداريد كه چنين باشيد، اما مرا با ورع ، تلاش، عفت،پاكي و پيمودن راه صحيح ياري دهيد.
- نمي دانم چه بگويم! فقط مي دانم كه :
آب دريا را اگر نتوان كشيد***هم به قدر تشنگي بايد چشيد
http://www.rasekhoon.net/weblog/olgooyemasraf/47278.aspx
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
اسراف از ديدگاه قرآن
ازجمله مفاهيمي كه در قرآن مورد تأكيد بسيار قرار گرفته موضوع اسراف است. در نگرش قرآني، مي توان به ناهنجاري بودن آن بي هيچ ترديد و گماني حكم كرد. اما از آن جايي كه ابعاد آن چنان كه بايد و شايد روشن و تبيين نشده و همه جوانب آن با رويكرد تحليلي مورد بررسي قرار نگرفته، در اين نوشتار تلاش شده است تا به اين موضوع در ابعاد مختلف آن پرداخته شود كه البته به جهت مهم بودن مسايل اجتماعي و شناسايي اصول و موارد هنجاري از ضدهنجاري به جنبه اجتماعي آن بيشتر پرداخته شده است.
مفهوم اسراف
كاربرد عرفي اين واژه در معناي اقتصادي آن موجب شده است كه به ابعاد و جوانب ديگر مسئله اسراف كم تر پرداخته شده و يا به طوركلي ناديده گرفته شود. درحالي كه در نگاه قرآني و نيز كاربردهاي واژه نشان مي دهد كه دامنه مفهومي آن نه تنها ابعاد اقتصادي و هنجاري و اخلاقي بلكه حوزه اعتقادات را نيز شامل مي شود. بنابراين در حوزه هاي كلامي و اعتقادي و جامعه شناسي و روان شناسي و اصول اخلاقي و تربيتي و اقتصادي مي توان از اسراف سخن گفت و به بررسي موارد و نيز علل و عوامل آن پرداخت.
واژه اسراف كه بيش از 23بار در آيات متعدد قرآن در اشكال مختلف به كار گرفته، به معناي هرگونه كوتاهي و زياده روي و تجاوز از حد اعتدال و گرايش به سوي افراط و حتي تفريط است. (لسان العرب؛ ابن منظور؛ ج6 ص 243 و نيز مجمع البيان؛ طبرسي؛ ج5 ص192 والتحقيق؛ ج5 ص110) از اين رو تنها به معناي افراط و تفريط نيست و اختصاصي به كوتاهي و يا زياده روي ندارد. هرچند بيش تر در معناي زياده روي و افراط به كار مي رود ولي اين موجب نمي شود كه از اطلاق آن دست برداريم و تنها به معني خروج از اعتدال به سمت و سوي زياده روي بگيريم درحالي كه اين واژه دربردارنده هرگونه خروجي به سوي كم يا زياده است. كمينه و يا بيشينه در هر امري را مي توان اسراف دانست.
در كاربردهاي قرآن اسراف اختصاص به امري خاص مانند امور اقتصادي ندارد بلكه چنان كه گفته شد اين واژه در آيات قرآني به معناي هرگونه خروج از اعتدال و ميانه روي در مسائل بينشي، منشي و كنشي به كار رفته است.
از اين جهت گاه با مسئله قوام (حد وسط و اعتدال) هم معنا مي گردد و خروج و تجاوز از حد وسط و ميانه، اسراف ناميده مي شود. (فرقان آيه 67) و گاه با مسئله فساد ارتباط مستقيمي پيدا مي كند (شعراء آيه 151 و 152)؛ زيرا هرگونه امري كه برهم زننده تعادل در امور باشد به معناي اسراف خواهد بود و فساد نيز يكي از اين حالات خروج و برهم زننده است.
به نظر مي رسد كه در كاربردهاي قرآني واژه اسراف ارتباط تنگاتنگ با مفاهيمي چون كفر و ظلم و فسق و مانند آن دارد.
ارتباط اسراف و تبذير
چنان كه تبذير با اسراف از اين جهت نوعي ارتباط مفهومي پيدا مي كند؛ زيرا تبذير به معناي ريخت و پاش دانه و بذر در شرايط نامناسب و به روشي نادرست است كه اين خود نوعي خروج از ميانه و اعتدال و عدالت است. (التحقيق ج1ص 238)
به هرحال در كاربردهاي قرآني اسراف مفهومي فراگير است كه دربردارنده هرگونه خروج از اعتدال است. در اين راستا انحراف و خروج از حق و عدالت در امور اعتقادي و اخلاقي و اجتماعي و اقتصادي و مانند آن مي تواند به عنوان امري اسرافي مورد سرزنش قرار گيرد و از آن بازداشته شود.
به نظر مي رسد كه تفاوتي در اين معنا نيست كه تجاوز و خروج از اعتدال در كارهاي مباح باشد يا كارهاي غيرمباح؛ به اين معنا كه حتي اگر كسي در امور مباح مانند خوردن و آشاميدن از حد و اندازه بگذرد به عنوان مسرف شناخته مي شود و مي بايست از انجام آن خودداري ورزد و خود را به ميانه و اعتدال نزديك سازد.
انواع اسراف
چنان كه بيان شد از كاربرد واژه اسراف در آيات قرآن مي توان به اين نتيجه رسيد كه اين واژه در حوزه مسايل مختلفي به كار رفته و هدف از آن در همه موارد بيان خروج ازاعتدال و حد ميانه در مسايل و امور بوده است. دراين جا به برخي از موارد اشاره شده در آيات قرآن درباره اسراف مي پردازيم.
اسراف اعتقادي
شرك به خدا و بت پرستي و يا كفر به خدا و عدم اعتقاد و باور به توحيد به عنوان مصاديقي از اسراف مورد اشاره و سرزنش قرار گرفته است. (طه آيه 124 و 127) ازنظر قرآن، اين گونه نگرش به هستي و جهان بيني، امري نادرست و به دور از اعتدال و حقانيت است. پيامد چنين نگاهي در دنيا و آخرت گرفتاري هاي متعدد و نابينايي و عدم درك درست مسايل ديگر است. كسي كه ناتوان از درك هستي و نقش خداوندگاري است، در مسايل روزانه خويش نيز نمي تواند تحليل درستي از مسايل داشته باشد و در نتيجه آن رفتار و كنش ها و واكنش هايش وي را از رسيدن به مقصد دور مي سازد و همواره با دست خويش خود را گرفتار اموري مي كند. كه جز بدبختي حاصلي نخواهد داشت. به عنوان نمونه كسي كه خدا و نقش او را در مديريت و اداره دنيا و به درستي در نيابد با پديد آمدن كوچك ترين مشكلي، به اندوه دچار مي شود و يا هرگاه مالي را از دست دهد اندوهگين مي شود. اين گونه است كه عدم درك و تحليل درست از هستي و بينش نادرست نسبت به خدا و جايگاه او موجب مي شود كه در امور دنيوي و گرفتاري هاي آن خود را ببازد و بر مشكلات خويش بيافزايد. افزون بر آن كه در آخرت نيز مي بايست پاسخگوي رفتارو اعمال و عقيده خويش باشد و به عذاب هاي دردناك گرفتار شود.
اسراف اخلاقي
اسراف اخلاقي به معناي گرايش به ماديات و قطع علاقه از خداوند است. آيات قرآن بسياري از صفات انساني را كه موجب مي شود او به گناه دست زند، به عنوان امري اسرافي مورد بررسي و تحليل قرار داده و از آن بازداشته است.
اسراف در حوزه اخلاق فردي و اجتماعي به اين معناست كه شخص صفاتي را در خود پديد آورد كه وي را از حالت اعتدال و ميانه روي بيرون برد. برخي از صفات مانند تكبر و بخل و مانند آن را مي توان از مصاديق بارز اسراف در حوزه اخلاق معرفي كرد.
در حوزه عمل اجتماعي نيز وقتي سخن از اسراف به ميان مي آيد مراد از آن رفتارهاي ناشايستي است كه ازفرد سر مي زند. به عنوان نمونه استكبارورزي كه در نابهنجاريهاي زشت اجتماعي و بازتاب صفت زشت اخلاقي تكبر است از جمله نمونه هاي خروج از اعتدال و تجاوز از حد و حدود است.
انحراف جنسي (اعراف آيه 80 و 81 و ذاريات آيه 32 و 34) و انجام اعمال زشت خودكامگي، استكبار، استثمار و خون ريزي و ستم و هرگونه فساد وتباهي اجتماعي از مصاديق بارز اسراف به شمار مي رود. (تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي و مفسران؛ ج 15 ص 307)
تاكيد بر ميانه روي در همه امور
از آن جايي كه آثار اجتماعي اسراف در حوزه هنجاري بسيار زياد و تاثيرگذار است، خداوند ازمومنان مي خواهد كه همواره اعتدال و ميانه روي در امور را سرلوحه خويش قرار دهند و با اسراف خويش موجبات تباهي و فساد در جامعه و زمين را فراهم نياورند. (شعراء آيه 152)
بي گمان اسراف در همه حوزه ها آثار زيان باري به جاي خواهد گذاشت كه از جمله آنها مي توان به دوري از محبت خدا (اعراف آيه 31 و انعام آيه 141) و نيز سستي و ضعف در رسيدن به موفقيت در حوزه هاي مختلف زندگي اشاره كرد. (آل عمران آيه 147) چنان كه اسراف در حوزه اقتصادي موجب اتلاف منابع ثروت مي شود و رفاه فردي و عمومي جامعه را با خطر مواجه مي سازد.
به هر حال قرآن، اسراف را به عنوان يك رويكرد ضد هنجاري شناسايي و مورد تحليل قرار مي دهد و با اشاره به ابعاد مختلف و مصاديق و موارد گوناگون و آثار زيان بار آن در دنيا و آخرت، از مومنان مي خواهد كه خود را از آن رهايي بخشند و با دوري از شهوت پرستي (اعراف آيه 81) و پرهيز از روحيه ناسپاسي وكفران نعمت (اسراء آيه 26) تكبر و خودكامگي و استعمار و سيطره جويي (يونس آيه 31 ودخان آيه 44 و نمل آيه 34) و عجب و خودبيني (يونس آيه 12) خود را از آن برهاند.
http://www.ido.ir/a.aspx?a=1388081101
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
صرفه جويي و اسراف از نظر قران
حجت الاسلام محسن قرائتی
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
یزدفردا "با توجه به نامگذاری امسال توسط رهبر معظم انقلاب به عنوان سال اصلاح الگوی مصرف بدنیست یکی از بحث های حجت الاسلام محسن قرائتی که با عنوان صرفه جويي و اسراف از نظر قران است با هم مرور نمائیم "
يكي از مسائلي كه ما گرفتار آن هستيم مسئله اسراف است موضوع بحث ما اسراف است خيلي تلخ است اين جمله كه ما بالحمدلله در سايه لطف خدا الان گندم خودمان را داريم تلخي آن اين است
ما آن مقداري كه گندم ميخريم همان مقداري است كه كنار نانها را بد ميپزيم و به مشتري ميدهيم يعني آن مقداري كه گندم ميخريم همان مقداري است كه دور ميريزيم يعني اگر نانها درست پخته شود و خورده شود ما الان نيازي به خريد گندم نداريم. حديث داريم هستــﺔ خرما را دور بيندازيد اسراف است به چيز جزئي جزئي نگاه نكنيد اگر چهار تا بچه ديديد نگوئيد چهار تا بچه بگوئيد چهار تا مرد آينده حتي دور ريختن نصف ليوان آب اسراف است شخصي نصف ليوان آب دور ريخت حضرت فرمود چرا دور ريختي آنرا بريز توي رودخانه و اسراف دامن گير ما شده است سخت كدام خانه است كه اسراف نميكند؟
ما بناي صرفه جويي نداريم اگر وصله زدن مد بشود ما برهنه روي كره زمين نداريم شما ميگويي «اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَانٍ»(بلدالأمين، ص222) خدايا برهنهها را بپوشان اگر هر كسي در لباسهايشان صرفه جويي كند ما روي زمين برهنه نداريم. روايات زيادي داريم بجاي اينكه دور بيندازيد اصلاح كنيد.
اسراف از گناهان كبيره است مذهبيها در غسل و آب وضو اسراف ميكنند اداره ايها در تجملات و تشريفات ولخرجي ميكنند. خدمت مقام معظم رهبري بوديم براي نماز لامپ را خاموش كردند و با يك لامپ كوچك نماز خوانديم چون نور براي نماز لازم نيست.
اسراف فقط در مال نيست، در قصاص اسراف داريم «وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنصُورًا» إسراء/33 ميگويد هر كس مظلوم كشته بشود ما براي او سلطنت قرار ميدهيم يعني اگر من كشته بشوم خون بهاي من را بايد ولي من بگيرد منتهي ميگويد اسراف نگوئيد در قديم اگر فاميل الف يك نفر از فاميل ب را ميكشت فاميل ب ميگفت ما دو تا ميكشيم اين آيه ميگويد اسراف نكنيد يكي به يكي امام علي(عليه السلام) ضربت خورد وصت كرد كه شما يك ضربه به ابن ملجم بزنيد چون او يك ضربه به من زده است «فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ»(نهجالبلاغه، نامه47) ولي ما اينطور نيستيم اگر كسي تيري به ما بزند پياده ميشويم تا ميخورد به او ميزنيم.
در انفاق اسراف ممنوع است، اگر كسي به مقدار زندگياش خرج كند خمس ندارد منتهي به شرطي كه زندگياش عادي باشد «وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا» فرقان/67 مومنين كساني هستند كه وقتي انفاق ميكنند اسراف نميكنند مثلاً عيدي شما بايد چه جور باشد، كادوي شما بايد چه جور باشد.
يكي از گناهان لباس شهرت است يعني لباسي بپوشد كه همه به او نگاه كنند مثلاً خانم بگويد لباسي ميخواهم كه وقتي توي عروسي رفتم همه به من نگاه كنند البته كمبود است امام كاظم(عليه السلام) فرمود هر كس يك كاري بكند كه مردم به او نگاه كنند كمبود دارد يعني عقده رواني دارد از خودش مايه ندارد يك كاري ميكند كه مردم به او نگاه كنند.
گاهي اسراف در قدرت است مثلاً ميخواهد هم رئيس اينجا باشد و هم رئيس آنجا باشد يعني سير نميشوند «وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنْ الْمُسْرِفِينَ» يونس/83 فرعون برتري ميجست در زمين او هم مسرف بود يعني اسراف در قدرت.
افرادي هستند در شهوت اسراف ميكنند مثلاً حالتي دارند كه ميخواهند مثل شاههاي قديم باشند حرم سرا درست كنند زنهاي متعدد ميگيريند همسر دارد اما چشمش دزد است باز هم به زن مردم نگاه ميكند يعني افرادي هستند كه در شهوت مشكل دارند «إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ» اعراف/81 حضرت لوط به مردم ميگفت ازدواج كنيد ميگفتند نه ما ميخواهيم لواط كنيم ميگفت شما در مسائل شهوت اسراف ميكنيد شهوت غريزهاي است كه مسير طبيعي آن ازدواج است.
آدم به خودش اسراف ميكند يعني بعضي وقتها خودش را بيخود حرام كرده است آدمهايي عمرشان را بيخود اسراف ميكنند «قُلْ يَا عِبَادِي الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» زمر/53اي بندگان من، آخر آدمي كه گناه كرده است بنده خدا نيست اما باز هم ميگويد بنده من اين لطف خداست ما اگر چيزي خوب بود ميگوئيم مال من است بد بود ميگوئيم مال تو است.
آيهاي داريم كه خدا در آن هفت مرتبه فرموده است خودم و علامه طباطبايي فرموده است كه لطيف ترين آيه است «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِي إِذَا دَعَانِي فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» بقره/186 پيغمبر! اگر بندگان خودم از خودم سوال كردند خودم به آنها نزديك هستم بيايند سراغ خودم ايمان بياورند به خودم استجابت دعا را از خودم بخواهند.
اسراف بر خود، عمرمان را چه كرديم امام علي(عليه السلام) ميفرمايد من كه علي هستم نميتوانم بگويم وقت مردن آدم چه جوري ميميرد ميگويد كي ميتواند من را نجات بدهد خودش هم ميبيند كه دارد جدا ميشود خودش ميفهمد كه دارد ميرود اينها هم ميفهمند كه دارد ميرود شيطان با همه قدرت اينرا وسوسه ميكند امام ميفرمايد(غير موصوف) من كه علي هستم نميتوانم بگويم چه جوري آدم ميميرد بعد ميگويد روح از قسمت پائين بدن گرفته ميشود كم كم از لب و چشم و تا آخرين لحظه از مغز بعد حضرت ميفرمايد لحظات آخر كه روح از بدن گرفته شده فقط مغز كار ميكند(يفكر في ما افني عمره) فكر ميكند كه عمرش را چه كرد، عمرمان را چه كرديم؟
چه زشت است كه انسان سر سفرهي خدا بخورد و در مقابل خدا سري خم نكند چه زشت است كه اين همه پول داشتي و يك بار مكه نرفتي لذا قرآن ميفرمايد افراد لحظه مرگ ميگويند «حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمْ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِي» مؤمنون/99 خدايا من را برگردان يك خورده ديگر مهلت بده جبران ميكنيم.
اسرافكار كه ولجرجي ميكند ميخواهد كه مردم به او نگاه كنند قرآن ميگويد اسرافكار برادر شيطان است يعني به اسرافكار كه رسيدي لبخند نزن او خوشش ميآيد كسي كه گناه ميكند به او نگاه نكنيد چون نگاه به گناه هم گناه است شما او را تحقير كنيد «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا» إسراء/27-26 مردم سه دسته هستند يك دسته توليدشان زياد است مصرفشان كم اينها خوشبخت هستند افرادي هستند توليدشان كم است مصرفشان زياد اينها افراد بدبخت و وابستهاي هستند افرادي هستند كه توليدشان و مصرفشان به مقدار است اينها آدمهاي ميزاني هستند.
بارها به من گفتند كه اولاد كمتر بهتر است من يك خورده آيات و روايات را ديدم فهميدم مردم براي اين از بچه فرار ميكنند كه بچه مساوي است با شكم وقتي ميگويند هفت تا بچه دارد يعني هفت تا شكم دارد روايات نميگويند بچه شكم است داريم خوشا به حال كسي كه هر بچه يك بازو است براي او وقتي ميگويند فلاني هفت تا بچه دارد يعني هفت تا بازو دارد. پس ديد اسلام اين است كه هر فرزندي يك بازو است ولي به ديد ما هر فرزند يك شكم است بعد ميگوئيم ياالله بچه كم حالا كه بناست شكم باشند و توليد هم نيست پس بچه كم باشد حق با اينها است منتهي ما ميگوئيم چرا از اول آنطور شد تا به اينجا رسيد.
«قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ» هود/87 به شعيب ميگفتند تو بخاطر نماز جلوي مصرف ما را ميگيري مال خودم است ميخواهم خرج كنم درست است كه مال خودت است ولي حق نداري كه خرج كني حتي اگر آب زيادي بريزي پول آب را به سازمان بدهي باز هم گناه كردهاي اين رقم آب خرج ميكني مناطقي آب گيرشان نميآيد.
قرآن ميفرمايد شما حق مصرف داريد اما حق تجاوز نداريد كسي كه در مصرف تجاوز كند قهر خدا او را ميگيرد «كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى» طه/81 شما از رزق خداوند استفاده بكنيد اما طغيان نكنيد يكي از طغيانها اسراف است اگر كسي بيش از اندازه مصرف كند غضب خدا بر او وارد ميشود بعد ميگويد هر كس غضب خدا بر او وارد شد سقوط ميكند.
دين ما دين جامع و كاملي است براي همه چيزي نسخه دارد از نمك خوردن قبل از غذا تا نشستن و دستشويي رفتن، از كشتن رهبران كفر تا وارد شدن بچه به اتاق پدر و مادر، ميگويد بچه وقتي وارد شد در بزند يكمرتبه در را باز نكند ممكن است پدر و مادرش لخت باشند يعني از در زدن بچه تا كشتن سران كفر از ادرار هست تا قراردادهاي تجاري اين دين دين جامعي است مسئلهاي نيست جز اينكه در اسلام هست حيف ما كه با اسلام كم آشنا هستيم.
یزدفردا
http://www.yazdfarda.com/news/16089.html
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
چند آیه و روایت در مورد اسراف و تبذیر
آيات
1 - نهى از اسراف:
«كلوا و اشربوا و لا تسرفوا انه لا يحب المسرفين» اعراف، 31
از نعمتهاى الهى بخوريد وبياشاميد ولى اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.
2 - نهى از تبذير:
«و لا تبذر تبذيراً» اسراء، 26
و هرگز اسراف و تبذير نكنيد
3 - تبذير و برادرى با شيطان:
«انّ المبذرين كانوا اخوان الشياطين» اسراء، 27
به تحقيق كه تبذير كنندگان برادران شيطانند .
4 - جايز نبودن اسراف در انفاق:
«والذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا» فرقان، 67
بندگان خداى رحمان كسانى اند كه هرگاه انفاق كنند نه اسراف مىنمايند و نه سختگيرى .
5 - جايز نبودن اسراف در قتل (در مورد قصاص):
«ولا تقتلوا النفس الّتى حرّم اللَّه الّا بالحقّ و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليّه سلطاناً فلا يسرف فى القتل انّه كان منصوراً» اسراء، 33
و كسى را كه خداوند خونش را حرام شمرده نكشيد جز به حق و آن كس كه مظلوم كشته شده براى ولىاش سلطه (و حق قصاص) قرار داديم اما در قتل اسراف نكند چرا كه او مورد حمايت است .
6 - اسراف در سرمايه عمر:
«قل يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمةاللّه» زمر، 53
بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد از رحمت خداوند نا اميد نشويد .
7 - عدم اطاعت از مسرفان:
«و لا تطيعوا امر المسرفين - الذين يفسدون فى الارض و لا يصلحون» شعراء، 152-151
و فرمان مسرفان را اطاعت نكنيد - همانها كه در زمين فساد مىكنند و اصلاح نمىكنند .
8 - فرعون نمونه مسرفان:
«و ان فرعون لعال فى الارض و انّه لمن المسرفين» يونس، 83
به درستى كه فرعون برترى جويى در زمين داشت و از اسراف كاران بود .
9 - به هلاكت رسيدن اهل اسراف:
«و اهلكنا المسرفين» انبياء، 9
اسراف كنندگان را هلاك كرديم .
10 - اسراف و عذاب الهى:
«و كذلك نجزى من اسرف و لم يؤمن بايات ربّه و لعذاب الاخرة اشدّ وابقى» طه، 127
و اينگونه جزا مىدهيم كسى را كه اسراف كند و به آيات پروردگارش ايمان نياورد و عذاب آخرت شديدتر و پايدارتر است .
روايات
1 - كمترين اسراف
قال الصادقعليه السلام : «ادنى الاسراف هراقة فضل الاناء و ابتذال ثوب الصون و القاء النوى».
كمترين حدّ اسراف دور ريختن ته مانده ظرف و ناچيز شمردن جامه تن و دور افكندن هسته ميوه است. (وسائل / 3 / 384)
2 - اسراف نشانهى نفاق
قال علىعليه السلام : «احذّركم اهل النفاق ... ان حكموا اسرفوا».
شما را از اهل نفاق بر حذر مىدارم... آنها وقتى قضاوت مىكنند اسراف مىكنند . (بحار / 72 / 177)
3 - نشانههاى اسراف كننده
قال الصادقعليه السلام : «للمسرف ثلاث علامات يشترى ما ليس له و يلبس ما ليس له و يأكل ما ليس له».
براى اسراف كار سه نشانه است: آنچه را كه لازم نيست مىخرد، آنچه را كه لازم نيست مىپوشد و آنچه را كه لازم نيست مىخورد . (بحار / 72 / 206)
4 - مفهوم اسراف
قال الصادقعليه السلام : «ليس فيما اصلح البدن اسراف ... انّما الاسراف فيما اتلف المال و اضرّ بالبدن».
در آنچه صرف اصلاح تن مىگردد اسراف نيست، اسراف در نابود ساختن مال است و آنچه كه به بدن ضرر مىرساند . (بحار / 75 / 303)
5 - اسراف از برنامههاى شيطان
قال العسكرىعليه السلام : «... عليك بالاقتصاد و اياك والاسراف فانه من فعل الشيطنة».
بر تو باد به ميانه روى و از اسراف بپرهيز كه از كارهاى شيطان است . (غرر الحكم / 5188)
6 - آثار اسراف
الف - زوال نعمت؛ قال الكاظمعليه السلام : «من بذّر و اسرف زالت عنه النعمة».
كسى كه ريخت و پاش و اسراف كند، نعمت از او زايل مىشود . (بحار/78/327)
ب - اندك شدن بركت؛ قالالصادقعليه السلام : «انّ مع الاسراف قلّة البركة».
همانا اسراف كردن همراه با اندك بودن بركت است . (وسائل/10/261)
ج - عدم ستايش؛ قال علىعليه السلام : «ذر السرف فانّ المسرف لا يحمد جوده و لا يرحم فقره».
اسراف را رها كن زيرا شخص اسراف كننده نه ستايش از بخشش او مىشود و نه مورد رحم قرار مىگيرد. (بحار / 50 / 292)
7 - عدم صدق اسراف در كارهاى نيك
قال علىعليه السلام : «الاسراف مذموم فى كل شىء الاّ فى افعال البرّ».
اسراف جز در كارهاى نيك ناپسند است . (غررالحكم/1 / 83)
8 - نمونهى اسراف
قال الصادقعليه السلام : «انّما السرف ان تجعل ثوب صونك ثوب بذلتك».
همانا اسراف در اين است كه لباسى كه نگهدارنده تو است آن را لباس كار قرار دهى . (مكارم الاخلاق / 117)
اشاره
حضرت رضاعليه السلام شخصى را مشاهده كردند كه ميوهاى را كاملاً نخورد و آن را از منزل خود به دور انداخت. امامعليه السلام غضب نمودند و فرمودند: چرا اين كار را انجام دادى اگر شما بىنياز هستيد به افراد نيازمند در جامعه اطعام كنيد. (كافى / 6 /
http://www.isca.ac.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=1118
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
اسراف و تبذیر درمتون ديني
در متون دینی ما از قرآن و اخبار و احادیث اهل بیت(علیهم السلام) دو عنوان در معنی نزدیک به هم مطرح شده یکی به نام اسراف و دیگری تحت نام تبذیر. بر آن شدیم خلاصه و فشردهای از این دو عنوان را جهت تذکار برای پیروان راستین اسلام که اکثریت قریب به اتفاق جمعیت این کشور اسلامی را تشکیل میدهند بیاوریم و از آنجا که بحثی است عقل پسند و مورد تأیید همه عقلا برای هر انسان عاقلی با هر عقیده و پیرو هر مکتبی باشد، مفید خواهد بود.
1. بلای اسراف و تبذیر
بدون شک نعمتهای موجود در کره زمین برای ساکنان آن کافی است اما به شرط اینکه بیهوده به هدر نرود وگرنه این نعمتها آنقدر زیاد و نامحدود نیست که آسیبپذیر نباشد؛ و اگر عادلانه مصرف نشود کار مسرفانه منطقهای باعث محرومیت منطقه دیگر خواهد شد و اسراف و تبذیر نسلی، نسل بعد را از نعمتهای الهی محروم خواهد ساخت.
2. معنی لغوی اسراف و تبذیر
راغب اصفهانی در مفردات گوید: سرف تجاوز از حد است در هر کاری (هر چند استعمال آن در انفاق مشهورتر است) و بعد ادامه میدهد گاهی اسراف به اعتبار مقدار (کمیّت) و گاهی به اعتبار کیفیت است و در لغت تبذیر میگوید: به معنی پراکنده ساختن است، که اصل و ریشه آن از پاشیدن بذر است و در مقام تشبیه به هر کسی که مال خود را ضایع کند (مبذر) گفته میشود.
3. تفاوت معنوی اسراف و تبذیر
تفاوت معنوی این دو لفظ با توجه به معنی لغوی آنها روشن میشود، اگر به جای لباس بیست هزار تومانی لباس دویست هزار تومانی بپوشیم، اسراف است (اسراف در کیفیت) و اگر به جای مصرف یک لیتر آب دو لیتر مصرف کنیم باز اسراف است (در کمیت) و اگر برای دو نفر مهمان غذای ده نفر آماده کنیم و اضافه آن ضایع شود، تبذیر است.
گاهی هم کلمه اسراف و تبذیر به یک معنی به کار میرود و گاهی برای تأکید پشت سر هم قرار میگیرند. امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید: آگاه باشید بخشش مال در غیر مورد استحقاق تبذیر و اسراف است و این عمل صاحبش را در دنیا بالا میبرد ولی در آخرت او را حقیر خواهد کرد، نزد مردم گرامی میسازد، ولی در پیشگاه خدا موجب خواری او خواهد شد. 1
4. بعضی نمونهها و مصادیق
در اخبار امام صادق(ع) انفاق مال در راهی که طاعت خدا در آن نیست، تبذیر است. 2
ـ بعضی در محضر امام صادق(ع) خرما خوردند و هسته آن را دور انداختند (در حالی که هستهها قابل استفاده بود) امام(ع) فرمودند: این تبذیر است و خدا فساد را دوست ندارد. 3
ـ امام صادق(ع): اسراف آن است که مال تلف شود و به بدن ضرر بزند (مثل زیادهخوری). 4
ـ امام صادق(ع): دور ریختن آبی که پس از مصرف زیاده آمده اسراف است. 5
ـ امیرالمؤمنین(ع): کسی که بخورد چیزی را که نباید بخورد و بپوشد چیزی را که نباید بپوشد و خریداری کند چیزی را که نباید بخرد اسراف کننده محسوب میشود. 6
ـ امام صادق(ع): مرکبی را که به بیست درهم، میتوان خرید اگر به جای آن مرکب هزار درهمی بخرد اسراف است. 7
مثالهای ذکر شده همه در اخبار و احادیث آمده بود. اینک مثالی در کلام شیخ طوسی(ره):
او در کتاب مبسوط، کلامی دارد که اگر در غنائم جنگی کتابهای کفرآمیز (و گمراهکننده) که از کفار به دست آمده پیدا شد جلد آنها (که مورد استفاه است) جزء غنایم محسوب میشود و اوراق آنرا باید ورق ورق از هم جدا کرد (که موجب گمراهی نشود) ولی کاغذ آنها را چون مالیت دارد، نباید از بین برد و نباید سوزاند. 8
در روز عید فطر اگر هفتاد میلیون نفر هر کدام یک هزار تومان زکات فطره بدهد 70 میلیارد تومان خواهد شد و اگر هر نفری در طول یک ماه، معادل یک هزار تومان مال را اسراف کند، 70 میلیارد تومان از اموال کشور در هر ماه به هدر میرود، که این مبلغ در طول یک سال هشتصد و چهل میلیارد تومان خواهد شد.
اگر طبق آمار مطروحه تهران دوازده میلیون نفر جمعیت داشته باشد و هر نفری در روز یک لیتر آب بیهوده مصرف کند، دوازده میلیون لیتر در هر روز به هدر میرود این رقم سالانه چهار میلیارد و سیصد و بیست میلیون لیتر میشود. (اگر سال را 360 روز حساب کنیم.)
و چنین است کتابهایی که از روی هوای نفس یا ناآگاهانه یا مغرضانه منتشر میشود، که یا مضر است یا بینفع، میلیونها بلکه میلیاردها تومان خرج نشر آنها میشود یا در قفسه کتابخانهها انباشته شده یا از آنها استفاده نمیشود و یا مضر است. گاهی هم از روی حسن نیت است و آقازاده برای اینکه نامی از مرحوم والدش باقی بماند سرمایههای کلانی را در چاپ نوشتههای کممحتوا یا غیر مفید والد هدر داده است، که اگر با اهل اطلاع مشورت کرده بود او را به عدم اقدام، راهنمایی میکردند.
و اگر با بخشی از آن مبالغ هنگفت مثلاً چند دوره بحارالانوار میخرید و به چند طلبه و محصل پرکار، ولی تهی دست اهدا مینمود برای شادی روح مرحوم والدش بهترین هدیه بود.
اجلاسیهها و سمینارهایی که بودجههای گزاف صرف تشکیل آنها میشود و یا بیفایده و کم فایده است، یکی دیگر از مصادیق اسراف و تبذیر است. اگر میلیونها خانه و مغازه و پاساژ و اداره و کوچه و خیابان و... هر کدام یک یا چند لامپ اضافی را خاموش کنند استانی را برق خواهد داد.
و اما اسراف در جهان، اگر سرمایههای بیحسابی که از سوی یاغیان ستمگر جهان علیه مظلومین صرف کوبیدن و کشتارهای وحشیانه آنها میشود به مصرف محرومین و گرسنهها میرسید فکر کنید چه میشد؟
گفتهاند: چهل هزار سایت اینترنتی برای وهابیت تبلیغ میکند و ده هزار عنوان کتاب و جزوه علیه شیعه مظلوم، منتشر میگردد که برخی از آنها تیراژهای میلیونی دارد و خوشبختانه برای آنان آثار منفی گذاشته و متفکرین را متوجه مکتب تشیع ساخته که این مکتب چیست؟ که علیه آن این همه هیاهو به راه افتاده، جمعی با علماء شیعه گفتوگو میکنند و بیپایه بودن تبلیغات آنان برملا میشود و تبلیغات وسیع دشمن اثر معکوس گذاشته و به قول مثنوی:
از قضا سر کنگبین صفرا فزود
روغن بادام خشکی مینمود 9
اینها و صدها نظایر اینها، در کشور ما و بالخصوص در سایر جهان نمونههایی از اسراف است که قرآن کریم از آن نهی و مذمت فرموده است.
5. اسراف و تبذیر در قرآن:
1ـ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يحِبُّ الْمُسْرِفِينَ10؛ اسراف نکنید، خدا مسرفین را دوست ندارد.
2ـ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ11؛ اسرافکنندگان اصحاب دوزخند.
3ـ وَلاَ تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ12؛ فرمان مسرفین را اطاعت نکنید.
4ـ قوم لوط گناه و تبهکاری را به اوج خود رسانده بودند تا جایی که مأمورین عذاب ابتدا به محضر حضرت ابراهیم(ع) آمدند.
قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيهَا الْمُرْسَلُونَ * قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ * لِنُرْسِلَ عَلَيهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ * مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ13. ابراهیم(ع) پرسید مأموریت شما چیست؟ گفتند: ما به سوی قوم مجرمی فرستاده شدهایم تا بارانی از سنگ گل بر آنها بباریم سنگهایی که برای هلاک مسرفان دارای علامت و نشان است.
بعضی از مفسرین گفتهاند: هر یک از سنگها علامتی داشت و برای فرد معین و خاصی دارای نشان بود و به طور دقیق محاسبه شده بود که فلان فرد مجرم و مسرف باید با فلان سنگ نابود شود.14
5ـ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ15؛ فرعون در آن سرزمین برتری جو (و متکبر) و از مسرفین بود.
6ـ إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّياطِينِ وَكَانَ الشَّيطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا16؛ تبذیرکنندگان برادران شیطانند و شیطان نعمتهای پروردگار را کفران کرد.
6. تقتیر نقطه مقابل اسراف
نقطه مقابل اسراف تقتیر، است راغب در مفردات میگوید تقتیر از قتر به معنی کم کردن نفقه است، قرآن میفرماید: بندگان راستین حق اهل انفاقند، نه در انفاق اسراف میکنند و نه سختگیر و بخیلند بین دو حالت اسراف و سختگیری میانهرو و دارای اعتدالند و عباد الرحمن... وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يسْرِفُوا وَلَمْ يقْتُرُوا وَكَانَ بَينَ ذَلِكَ قَوَامًا17.
پی نوشت:
1. نهجالبلاغه، خطبه 126؛ الا و انّ اعطاء المال فی غیر حقه تبذیرٌ و اسراف و هو یرفع صاحبه فی الدنیا و یضعه فی الاخره و یکرمه فی الناس و یهینه عندالله.
2. بحارالأنوار، ج 75، ص 302.
3. همان، ص 303.
4. همان، ص 303
5. همان، ص 304.
6. همان، ص 304.
7. همان، ص 305.
8. مکاسب محرمه، ج 1، ص 235.
9. کتاب پاسخ جوانان شیعی به پرسشهای وهابیون، ص 29.
10. سوره انعام، آیه 141.
11. سوره غافر، آیه 43.
12. سوره شعراء، آیه 151
13. سوره ذاریات، آیات 31 الی 34.
14. تفسیر نمونه، ج 22، ص 355.
15. سوره یونس، آیه 83.
16. سوره اسرا، آیه 27.
17. سوره فرقان، آیه 67.
مآخذ:
1. قرآن کریم.
2. بحارالأنوار، ج 75.
3. مکاسب محرمه شیخ انصاری.
4. مفردات راغب اصفهانی.
5. تفسیر نمونه، ج 12 و22.
6. پاسخ جوانان شیعی.
http://www.bfnews.ir/vdchinkjldiljknlnglggfmhjfdgpfhklhlolnekonglicaphfgcabjbmbfbibmoenonebmnhnooedohbhcnlpekolgbjhbibaaokeebeng.html
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
اسراف و آثار آن در كلام امامان
حضرت رضا علیه السلام شخصی را مشاهده كردند كه میوهای را كاملاً نخورد و آن را از منزل خود به دور انداخت.
امام علیه السلام ناراحت شدند و فرمودند: چرا این كار را انجام دادی اگر شما بی نیاز هستید به افراد نیازمند در جامعه اطعام كنید.كافی /6/297
1- كمترین اسراف
قال الصادق علیه السلام: ادنی الاسراف هراقة فضل الانأ و ابتذال ثوب الصون و القأ النوی. وسائل / 3 / 384
كمترین دور ریختن باقی مانده غذا در ظرف و بد نگهداشتن و دم دستی كردن لباس نو و دور انداختن هستهی خرماست [یعنی اگر از هستهی خرما هم بشود استفادهای كرد، نباید آن را دور انداخت]
2- نشانههای اسراف كننده
قال الصادق علیه السلام: للمسرف ثلاث علامات یشتری ما لیس له و یلبس ما لیس له و یأكل ما لیس له. بحار / 72 / 206
اسرافگر سه نشانه دارد، چیزی كه مناسبش نیست میخرد و چیزی كه مناسبش نیست میپوشد و چیزی كه مناسبش نیست میخورد.
3- مفهوم اسراف
قال الصادق علیه السلام: لیس فیما اصلح البدن اسراف... انّما الاسراف فیما اتلف المال و اضرّ بالبدن. بحار / 75 / 303
اسراف در چیزی كه موجب سلامتی و صحت بدن میشود نیست بلكه اسراف در آن چیزی است كه موجب از بین رفتن مال و ضرر رسیدن به بدن میشود.
4- اسراف از برنامههای شیطان
قال العسكری علیه السلام:... علیك بالاقتصاد و ایاك و الاسراف فانه من فعل الشیطنة.غرر الحكم / 5188
سفارشت میكنم به میانهروی و بازت میدارم از اسراف و زیادهروی چراكه آن از كارهای شیطانی است
5- آثار اسراف
* الف- زوال نعمت؛ قال الكاظم علیه السلام: من بذّر و اسرف زالت عنه النعمة. بحار/78/327
هركه ریخت و پاش و اسراف كند نعمت از دستش میرود.
* ب- نابود كنندهی فراوانی؛ قال علی علیه السلام: الاسراف یغنی الجزیل. غرر الحكم / 335
* ج- اندك شدن بركت؛ قال الصادق علیه السلام: انّ مع الاسراف قلّة البركة.وسائل /10/261
اسراف كم شدن بركت را به همراه دارد
* د- عدم ستایش و ترحم به او؛ قال علی علیه السلام: ذر السرف فانّ المسرف لا یحمد جوده و لا یرحم فقره. بحار / 50 / 292
اسراف را كنار بگذار كه بخشش اسرافگر مورد ستایش قرار نمیگیرد و اگر فقیر شود مورد ترحم واقع نمیشود.
6- عدم صدق اسراف در كارهای نیك
قال علی علیه السلام: الاسراف مذموم فی كل شی ء الاّ فی افعال البرّ.غررالحكم /1 / 83
اسراف كردن در هر چیزی زشت است بجز در كار خوب [كار خوب كردن حد و اندازه ندارد].
7- نمونه ی اسراف
قال الصادق علیه السلام: انّما السرف ان تجعل ثوب صونك ثوب بذلتك. مكارم الاخلاق / 117
اسراف این است كه لباس خوبت را به لباس روزانهی خود تبدیل كنی [یعنی لباس نو و لباس بیرون خود را به لباس دم دستی بدل كنی]
www.Tebyan.net
............
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=63857
..................
http://zendegi88.mihanblog.com/post/11
.....................
http://ramsar-emam.blogfa.com/post-4.aspx
.......................
http://www.mahannews.com/index.php?option=com_content&view=article&id=138:adipiscing-leo-quis-wisi&catid=79:space&Itemid=179
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
احادیث درباره اسراف
امام صادق (ع) فرمود : اسراف آنستکه که انسان ؛ مالش را از بین ببرد و به بدنش صدمه بزند ((مثل سیگار کشیدن)) عرض شد پس اقتار چیست ؟ فرمود : اینست که غذایت نان و نمک باشد در صورتیکه قدرت داری غذای مناسب تری بخوری. مجموعه الاخبار باب171 حدیث1
امام صادق (ع) فرمود : کسی که آبی را از نهر فرات برای خوردن بردارد و بعد از نوشیدن ، زیادی آنرا بیرون بریزد اسراف کرده است. مجموعه الاخبارباب 171حدیث 3
امام صادق (ع) فرمود : پائین ترین مرتبه اسراف عبارتست از : 1- دور ریختن آبیکه از آشامیدن اضافه آمده است .2-اینکه لباس کار و لباس بیرونی،یکی باشد.3-به دور انداختن هستۀ خرما پس از خوردن خرما((چون از هسته خرما مادۀ غذایی برای شتران تهیه می شد)) . وسائل الشیعه جلد 2 باب28صفحه 384
نقل شده که امام صادق (ع) مشاهده کرد سیبی را نیم خورده و از خانه بیرون انداخته اند ، خشمگین شد و فرمود : اگر شما سیر هستید خیلی از مردم گرسنه اند خوب بود آنرا به نیازمندیش می دادید. مجموعه الاخبارباب171 حدیث 4
از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود : من هرگاه چیز کمی هم در سفره می افتد آنرا برمی دارم و این کار باعث تعجب خادم می شود و خادم می خندد. مجموعه الاخبارباب171حدیث7
امیر مؤمنان (ع) فرمود : آنچه را که از سفره افتاده بردارید و بخورید،زیرا آن دوای هر دردیست که خدا بخواهد آنرا التیام بخشد برای کسی که به نیّت شفاء بخورد. مجموعه الاخبارباب171حدیث9 ، به نقل از نهج البلاغه.
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود : کسی که جستجو کند وآنچه از سفره افتاده بردارد وبخورد ، فقر و تنگدستی از خودش و اولادش تا هفت پشت رخت بر می بندد. مجموعه الاخبارباب171حدیث8
امام صادق(ع)فرمود : اسراف کننده را سه نشانه است : چیزهائی که می خرد و می پوشد و می خورد که در شآن او نیست. تفسیر نور الثقلین جلد1 صفحه 772
امام صادق(ع) فرمود : انسان مؤمن اسراف و زیاده روی نمی کند بلکه میانه روی را پیشۀ خود می سازد. مجموعه الاخبارباب30حدیث1
روایت شده است پیامبر گرامی وقتی خرما می خوردند هسته آنرا به گوسفند می دادند. مجموعه الاخبارباب171 حدیث5
از عامر بن جذاعه نقل شده است که گفت : مردی آمد خدمت امام صادق (ع) حضرت به او فرمود : تقوای الهی پیشه کن،اسراف نکن و بر خود هم سخت مگیر و میانه روی مایۀ استواری است،تبذیر همان اسراف است که خداوند دربارۀ آن فرموده : تبذیر وزیاده روی نکن.( سوره اسراء ) تفسیر نورالثقلین جلد 2صفحه 56
امام حسن عسگری (ع) به محمد بن حمزه نامه ای نوشته او را به ثروت وبی نیازی مژده داده وبه او فرموده : برتو باد به میانه روی و پرهیز از اسراف زیرا اسراف از کارهای شیطانی است. غررالحکم جلد 4 صفحه 34 حدیث 5188
امام صادق (ع) به عبید فرمود : اسراف و زیاده روی باعث فقروتنگدستی می گردد و میانه روی موجب ثروت و بی نیازی می شود. وسائل الشیعه جلد15صفحه 258
از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود : میانه روی را خداوند متعال دوست دارد و اسراف و زیاده روی مورد خشم اوست حتی اگر اسراف در انداختن هسته خرمایی باشد که قابل مصرف است یا زیادی آبی که خورده شده باشد. تحف العقول صفحه 301
امام موسی بن جعفر (ع) فرمودند : کسی که در زندگی میانه روی و قناعت ورزد نعمت او باقی می ماند و آنکه با ریخت و پاش و اسراف زندگی کند نعمتش از بین می رود. تحف العقول صفحه 301
امام باقر(ع) به فرزندش امام صادق (ع) فرمود : برتو باد به انجام کار خیری که وسط دو کار بد قرار گرفته و آن دو را از بین می برد،امام صادق سئوال کرد ، چگونه چنین چیزی ممکن است،امام فرمود: همانطور که قرآن ( سوره فرقان ) می گوید مؤمنین کسانی هستند که وقتی انفاق می کنند زیاده روی و سختگیری نمی کنند ( بنابراین اسراف و سختگیری هر دو گناه است و حدّ وسط آن میانه روی حسنه است بر تو باد به آن حسنه که بین آن دو گناه است ) . تفسیر نو رالثقلین جلد 4 صفحه 27
ابن میمون گفت شنیدم که امام صادق (ع) فرمود : هر کسی که در زندگی خود میانه رو باشد من ضمانت می کنم او را که هرگز تهی دست نشود. خصال صدوق باب الواحد حدیث32
امام علی (ع) فرمود : اعتدال در خرج کردن (( میانه روی )) موجب فراوانی مال و ثروت و اسراف باعث تباهی و نابودی است. وسائل الشیعه جلد 15صفحه 258
پیامبرگرامی اسلام (ص) فرمود : سه چیز باعث نجات و رستگاری است و در مورد سومی خاطر نشان ساخت ؛ رعایت اعتدال در حال فقر و توانگریست. وسائل الشیعه جلد 15صفحه 258
پیامبراکرم (ص) فرمود : کسی که در زندگی میانه روی را رعایت نماید خداوند او راروزی می دهد و کسی که اسراف و زیاده روی کند او رامحروم می سازد. وسائل الشیعه جلد 15 صفحه 258
امیر مؤمنان علی (ع) فرمود : اسراف و زیاده روی فراوانی را نابود می سازد. میزان الحکمه جلد 4باب اسراف حدیث8481
امام صادق (ع) فرمود : همانا اسراف با کمی برکت ، همراه است. ( اسراف برکت را کم میکند ) وسائل الشیعه جلد 15 صفحه 261
امام علی (ع) فرمود : زیاده روی مقدمه فقر و تنگدستی است. میزان الحکمه جلد 1 حدیث1659
علی (ع) فرمود : زیاده روی همراه با تنگدستی است. میزان الحکمه جلد 1 حدیث1660
علی (ع) فرمود : کسی که به زیاده روی افتخار کند ، با تنگدستی خوار و زبون می گردد. میزان الحکمه جلد 1 حدیث1661
امام کاظم (ع) فرمود : خداوند قیل و قال ، ضایع کردن مال و زیاده روی در سئوال را دشمن می دارد. قصار الجمل صفحه 305
امام علی (ع) فرمود : بخشش های بی جای مال و ثروت ، اسراف و زیاده روی محسوب می شود و بخشندۀ آن را در دنیا بالا می برد و در آخرت او را در پائین می آورد،او رادر بین مردم بزرگ جلوه می دهد ، و نزد خدا خوار و سبک می کند. نهج البلاغه خطبۀ126
پیامبر گرامی (ص) فرمود : اسراف فقر و تنگدستی می آورد. مجموعه الاخبار باب171 حدیث 6
امیرالمؤمنین (ع) فرمود : زیاده روی و اسراف را ترک کن زیرا بخشش اسراف کار مورد ستایش نیست و تنگدستی او هم مورد ترحم واقع نمی شود. بحار الانوار جلد 50صفحه 292 حدیث 66
امیر المؤمنان (علی) فرمود : سخاوتمند باش ولی هرگز اسراف و زیاده روی مکن و ثروت خود را بر اساس اندازه گیری صحیح خرج کن و هیچوقت سختگیر نباش. نهج البلاغه کلمات قصار شماره33
امام کاظم (ع) در وصیت خود به هشام فرمودند : یکی از لشگریان عقل میانه روی و یکی از لشگریان جهل زیاده روی است. تحف العقول صفحه 300
امام حسن عسگری (ع) فرمود : سخاوت اندازه ای دارد،چنانچه از آن بگذرد ، اسراف محسوب می شود. بحار الانوار جلد 78 صفحه 277
از علی بن الحسین (ع) است که فرمود : خداوندا بر محمّد و آل او درود فرست و مرا از اسراف و زیاده روی محافظت فرما. صحیفه السجادیه ((دعا30))
امام علی (ع) فرمود : وای بر اسراف کار که چه قدر از مصلحت خویش و رسیدگی به کار خود دور است. میزان الحکمه جلد 4 باب اسراف حدیث1
از پیامبر گرامی (ص) نقل شده که به علی (ع) فرمود : چهارچیز هدر می رود:1-خوردن بعد از سیری2-روشن کردن چراغ در مهتاب((و جائیکه روشن است))3-زراعت در زمینی که شوره زار است4-نیکی کردن به کسی که لایق آن نیست. من لایحضره الفقیه جلد 4 صفحه 352.373 باب النوادر
امام صادق (ع) فرمود : کسیکه مالی را در غیر طاعت پروردگار بذل و بخشش نماید،اسرافکار است و هرکسی که در راه خیر مصرف کند میانه روی کرده است. بحار الانوار جلد 75 صفحه 302
در تفسیر علیّ بن ابراهیم قمی و در روایت ابی الجارود از امام باقر(ع)نقل شده که حضرت در مورد آیه((والّذین اذا انفقوالم یسرفوا ولم یقتروا)) ( سوره فرقان ) فرمودند : بخشش در راه معصیت و بنا حق ، اسراف است. تفسیر نور الثقلین جلد 4 صفحه 67
امام باقر (ع) فرمود : اسراف کنندگان کسانی هستند که محرمات (( گناهان )) را جایز می شمارند و دست به خونریزی می زنند. میزان الحکمه جلد 4حدیث8491
امام حسن عسگری (ع) فرموده است : جود و سخا اندازه ای دارد که اگر از آن تجاوز کند اسراف میشود ، احتیاط و محکم کاری اندازه ای دارد که اگر از حدش فزونتر شد ترس خواهد بود ، صرفه جویی و اعتدال در صرف مال اندازه ای دارد که اگر از آن بیشتر شود بخل است و شجاعت و دلیری اندازه ای دارد که اگر از حدش بگذرد تهور و بی باکی خواهد بود. الحدیث جلد 1 ص 78
پايگاه اينترنتي احاديث
http://www.ahadith.ir/hadith-esraf.htm
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
تعریف لغوی اسراف
تعريف لغوي: اسراف از ريشه سرف يعني تجاوز كردن و از حدّ گذشتن در هر كاري كه انسان انجام ميدهد.[1]
تعريف اصطلاحي: كلمه اسراف به معناي خارج شدن از حدّ اعتدال و تجاوز از حدّ در هر عملي است كه انسان انجام ميدهد. هر چند كه به گفته راغب غالباٌ در مورد پول خرج كردن استعمال ميشود.[2]
كلمه اسراف كلمه بسيار جامعي است كه هر گونه زياده روي در كميّت و كيفيّت و بيهوده گرايي و اتلاف و مانند آن را شامل ميشود.[3]
معاني اسراف در قرآن:
1) از حدّ گذشتن در گناه و نافرماني طه 127، مائده 32، اعراف 81، يونس 12 و 83، انبيا 9، يس 19، زمر 53، غافر 28 و 38.
2) از حدّ گذشتن در انفاق، فرقان 67
3) زيادهروي در خوردن يا مصرف آنچه حلال است، اعراف 31، نساء 6، انعام 141
4) به همراه حرف «في» به دو معني
الف) افراط و زيادهروي در كاري، اسراء 33
ب) تفريط و تقصير در عمل صالح و حق خداوند، آل عمران 147.[4]
تفاوت اسراف و تبذير و تقتير و قوام: با در نظر گرفتن ريشه لغوي اسراف و تبذير وقتي اين دو در مقابل يكديگر قرار ميگيرند اسراف به معني خارج شدن از حدّ اعتدال است. بدون آن كه چيزي را ظاهراٌ ضايع كنند مثلاٌ كسي غذايي چنان گران قيمت تهيه كند كه با قيمت آن بتوان عدّه زيادي را آبرومندانه تغذيه كرد. در اين جا از حدّ اعتدال تجاوز شده ولي ظاهراٌ چيزي نابود و ضايع نشده است. اما تبذير آن است كه آن چنان مصرف كنيم كه به اتلاف و تضييع منجر شود مثل اين كه براي دو نفر ميهمان غذاي ده نفر را تهيه كنيم آن گونه كه بعضي به ناداني انجام ميدهند و به آن افتخار مينمايند و باقي غذا را در زباله دان بريزيم و اتلاف كنيم ناگفته نماند كه در بسياري از موارد اين دو كلمه درست در يك معني به كار ميرود و حتّي به عنوان تأكيد پشت سر يكديگر قرار ميگيرند. مثلاٌ بنابر آنچه در نهج البلاغه از علي (ع) نقل شده است ميفرمايد.
«الا إنّ اعطاءَ المالِ في غير حقّه تبذير و اسرافٌ و هُوَ يَرفَعُ صاحبَه في الدّنيا و يَضَعُهُ في الاخِرَة و يُكرِمُهُ في النّاس و يهينه عند الله»[5]
يعني «آگاه باشيد مال را در غير مورد استحقاق صرف كردن تبذير و اسراف است، ممكن است اين عمل انسان را در دنيا بلند مرتبه كند امّّا مسلماٌ در آخرت او را پست و حقير خواهد كرد.
در نظر مردم ممكن است سبب اكرام گردد اما در پيشگاه خدا موجب سقوط مقام انسان خواهد شد.[6]تقتير، در مقابل اسراف، به معني كوتاهي كردن در انفاق است و قوام به معني حد وسط ميان اسراف و اقتار است.[7]
طبق آيات قرآن و روايات، اسراف و تبذير و تقتير، مذموم و ناپسند هستند و فقط قوام ممدوح و پسنديده است، كه خداوند متعال درباره مومنان ميفرمايد:
«والّذينَ إذآ اُنفَقوا لَمْ يُسْرِفُوا و لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بينَ ذلِكَ قَواماٌ»[8]
« كساني كه هر گاه انفاق كنند، نه اسراف مينمايند و نه سختگيري؛ بلكه در ميان اين دو حدّ اعتدالي دارند».
آثار اسراف: 1) مسرفان اهل دوزخند.[9] 2)براي اسرافكاران اعمالشان زينت داده ميشود.[10] 3) اسراف موجب انكار آيات الهي ميشود.[11]
[1] . راغب اصفهاني، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، تحقيق صفوان عدنان داودي، دمشق- بيروت، دارالعلم، الدارالشاميه ، 1412 ق_ چاپ اول، ص 407.
[2] . طباطبايي، محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، مترجم محمد باقر موسوي همداني قم، انتشارات اسلامي جامعه مدرسين، 1374ش، چاپ 4، ج 4، ص 276.
[3] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374 ش، چاپ اول، ج 6، ص 149
[4] . خرمشاهي، بهاء الدين، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي، انتشارات دوستان و انتشارات ناهيد، 1377 ش، چاپ اول، ج 1، ص 213.
[5] . نهج البلاغه، قم، انتشارات دارالهجرة، بي تا، خطبه 126، ص 183.
[6] . مكارم شيرازي، همان، ج 12، ص 97.
[7] . طباطبايي، همان، ج 15، ص 333.
[8] . فرقان، آيه 67.
[9] . غافر آيه 43.
[10] . يونس آيه 12.
[11] . غافر آيه 34.
احادیث درباره اسراف
بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد. سوره اعراف آیه 31
نقل شده است که امام صادق (ع) مشاهده کرد سیبی را نیم خورده از خانه بیرون انداخته اند خشمگین شد و فرمود : اگر شما سیر هستید خیلی از مردم گرسنه اند خوب بود آنرا به نیازمندی می دادید. مجموعه الاخبار باب 171 حدیث 4
امام صادق (ع) : انسان مومن اسراف و زیاده روی نمی کند بلکه میانه روی را پیشه خود میسازد.( انسان مومن اسراف نمیکند ) مجموعه الاخبار باب 30 حدیث 1
امام صادق (ع) : کسی که آبی را از نهر فرات ( گوارا) برای خوردن بردارد و بعد از نوشیدن زیادی آنرا بیرون بریزد اسراف کرده است. مجموعه الاخبار باب 171 حدیث 3
امام صادق (ع) : اسراف آنست که انسان مالش را از بین ببرد و به بدنش صدمه بزند ( مانند سیگار کشیدن زیرا انسان با سیگار کشیدن هم پول خود را از بین برده و هم به بدنش ضرر رسانده ) مجموعه الاخبار باب 171 حدیث 1
امام صادق (ع) فرمودند : کمترین درجه اسراف عبارتند است از :
1.دور ریختن آبیکه از آشامیدن اضافه آمده است. ( یعنی آبیکه برای خوردن است اگر اضافه آمد دور نریزیم اگر دور بریزیم اسراف کرده ایم. )
2.اینکه لباس کار و لباس بیرونی یکی باشد. ( یعنی لباس کار و لباسی که برای میهمانی و بیرون رفتن از خانه استفاده میشود یکی نباشد و با هم فرق کند. برای مثال : لباس میهمانی را در موقع کار نباید بپوشیم. )
3.دور انداختن هسته خرما پس از خوردن خرما ( چون از هسته خرما ماده غذایی برای شتران تهیه میشد. ) وسائل الشیعه جلد 3 باب 28 صفحه 384
اسراف چيست ؟
اسراف از ريشه" س ر ف" و در لغت به معنی تجاوز كردن و از حدّ گذشتن در هر كاري است كه انسان انجام ميدهد [1] و در اصطلاح نیز به همین معنای عام استعمال می شود. هر چند كه به گفته راغب غالباٌ در مورد پول خرج كردن استعمال ميشود.[2]
كلمه اسراف كلمه بسيار جامعي است كه هر گونه زياده روي در كميّت و كيفيّت و بيهوده گرايي و اتلاف و مانند آن را شامل ميشود.[3]
معاني اسراف در قرآن:
1) از حدّ گذشتن در گناه و نافرماني: این معنا در آیات ذیل به کار رفته است: طه 127، مائده 32، اعراف 81، يونس 12 و 83، انبيا 9، يس 19، زمر 53، غافر 28 و 38.
2) از حدّ گذشتن در انفاق: چنانچه در آیه 67 سوره فرقان به این معنا اشاره شده است.
3) زيادهروي در خوردن يا مصرف آنچه حلال است: اعراف 31، نساء 6، انعام 141.
علاوه بر این موارد استعمال، اسراف به همراه " فی " نیز استعمال می گردد که در این صورت به دو معنا می تواند باشد.
الف) افراط و زيادهروي در كاري: مانند آیه 33 سوره اسراء
ب) تفريط و تقصير در عمل صالح و حق خداوند ؛ مانند آیه 147 سوره آل عمران .[4]
تفاوت اسراف، تبذير، تقتير و قوام:
با در نظر گرفتن ريشه لغوي اسراف و تبذير وقتي اين دو در مقابل يكديگر قرار ميگيرند، اسراف به معني خارج شدن از حدّ اعتدال است. بدون آن كه چيزي را ظاهراٌ ضايع كنند؛ مثلاٌ كسي غذايي چنان گران قيمت تهيه كند كه با قيمت آن بتوان عدّه زيادي را آبرومندانه تغذيه كرد. در اين جا از حدّ اعتدال تجاوز شده ولي ظاهراٌ چيزي نابود و ضايع نشده است. اما تبذير آن است كه آن چنان مصرف كنيم كه به اتلاف و تضييع منجر شود؛ مثل اين كه براي دو نفر ميهمان غذاي ده نفر را تهيه كنيم آن گونه كه بعضي به ناداني انجام ميدهند و به آن افتخار مينمايند و باقي غذا را در زباله دان بريزيم و اتلاف كنيم ناگفته نماند كه در بسياري از موارد اين دو كلمه درست در يك معني به كار ميرود و حتّي به عنوان تأكيد پشت سر يكديگر قرار ميگيرند. مثلاٌ بنابر آنچه در نهج البلاغه از علي (ع) نقل شده است ميفرمايد.
«الا إنّ اعطاءَ المالِ في غير حقّه تبذير و اسرافٌ و هُوَ يَرفَعُ صاحبَه في الدّنيا و يَضَعُهُ في الاخِرَة و يُكرِمُهُ في النّاس و يهينه عند الله»[5]
يعني «آگاه باشيد مال را در غير مورد استحقاق صرف كردن تبذير و اسراف است، ممكن است اين عمل انسان را در دنيا بلند مرتبه كند امّّا مسلماٌ در آخرت او را پست و حقير خواهد كرد.
بنابراین بر طبق این حدیث شریف، اگرچه تبذیر ممکن است که انسان را در نظر مردم بزرگ کند، اما موجب سقوط مقام انسان در پيشگاه خدا خواهد شد.[6] تقتير، در مقابل اسراف، به معني كوتاهي كردن در انفاق است و قوام به معني حد وسط ميان اسراف و اقتار است.[7]
طبق آيات قرآن و روايات، اسراف و تبذير و تقتير، مذموم و ناپسند هستند و فقط قوام ممدوح و پسنديده است، كه خداوند متعال درباره مومنان ميفرمايد:
«والّذينَ إذآ اُنفَقوا لَمْ يُسْرِفُوا و لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بينَ ذلِكَ قَواماٌ»[8]
« كساني كه هر گاه انفاق كنند، نه اسراف مينمايند و نه سختگيري؛ بلكه در ميان اين دو حدّ اعتدالي دارند».
آثار اسراف:
1) مسرفان اهل دوزخند.[9]
2)براي اسرافكاران اعمالشان زينت داده ميشود.[10]
3) اسراف موجب انكار آيات الهي ميشود.[11]
[1] . راغب اصفهاني، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، تحقيق صفوان عدنان داودي، دمشق- بيروت، دارالعلم، الدارالشاميه ، 1412 ق_ چاپ اول، ص 407.
[2] . طباطبايي، محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، مترجم محمد باقر موسوي همداني قم، انتشارات اسلامي جامعه مدرسين، 1374ش، چاپ 4، ج 4، ص 276.
[3] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374 ش، چاپ اول، ج 6، ص 149
[4] . خرمشاهي، بهاء الدين، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي، انتشارات دوستان و انتشارات ناهيد، 1377 ش، چاپ اول، ج 1، ص 213.
[5] . نهج البلاغه، قم، انتشارات دارالهجرة، بي تا، خطبه 126، ص 183.
[6] . مكارم شيرازي، همان، ج 12، ص 97.
[7] . طباطبايي، همان، ج 15، ص 333.
[8] . فرقان، آيه 67.
[9] . غافر آيه 43.
[10] . يونس آيه 12.
[11] . غافر آيه 34.
احادیث درباره اسراف
بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد. سوره اعراف آیه 31
نقل شده است که امام صادق (ع) مشاهده کرد سیبی را نیم خورده از خانه بیرون انداخته اند خشمگین شد و فرمود : اگر شما سیر هستید خیلی از مردم گرسنه اند خوب بود آنرا به نیازمندی می دادید. مجموعه الاخبار باب 171 حدیث 4
امام صادق (ع) : انسان مومن اسراف و زیاده روی نمی کند بلکه میانه روی را پیشه خود میسازد.( انسان مومن اسراف نمیکند ) مجموعه الاخبار باب 30 حدیث 1
امام صادق (ع) : کسی که آبی را از نهر فرات ( گوارا) برای خوردن بردارد و بعد از نوشیدن زیادی آنرا بیرون بریزد اسراف کرده است. مجموعه الاخبار باب 171 حدیث 3
امام صادق (ع) : اسراف آنست که انسان مالش را از بین ببرد و به بدنش صدمه بزند ( مانند سیگار کشیدن زیرا انسان با سیگار کشیدن هم پول خود را از بین برده و هم به بدنش ضرر رسانده ) مجموعه الاخبار باب 171 حدیث 1
امام صادق (ع) فرمودند : کمترین درجه اسراف عبارتند است از :
1.دور ریختن آبیکه از آشامیدن اضافه آمده است. ( یعنی آبیکه برای خوردن است اگر اضافه آمد دور نریزیم اگر دور بریزیم اسراف کرده ایم. )
2.اینکه لباس کار و لباس بیرونی یکی باشد. ( یعنی لباس کار و لباسی که برای میهمانی و بیرون رفتن از خانه استفاده میشود یکی نباشد و با هم فرق کند. برای مثال : لباس میهمانی را در موقع کار نباید بپوشیم. )
3.دور انداختن هسته خرما پس از خوردن خرما ( چون از هسته خرما ماده غذایی برای شتران تهیه میشد. ) وسائل الشیعه جلد 3 باب 28 صفحه 384
مرز میان اسراف و اقتار در کلام امام رضا علیه السلام
حضرت امام رضا علیه السلام
استاذنت الرضا (علیه السلام) فی النفقة علی العیال؟
فقال (علیه السلام): بین المکروهین .
فقلت: جعلت فداک لا والله ما اعرف المکروهین.
قال: فقال له:
یرحمک الله اما تعرف ان الله عز و جل کره الاسراف و کره الاقتار (1)
فقال (علیه السلام): والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواماً. (2)
از امام رضا علیه السلام درباره چگونگی تامین مخارج خانواده جویا شدم، فرمود: (مخارج خانواده) حد وسط است میان دو روش ناپسند. گفتم فدایت شوم: به خدا سوگند نمیدانم این دو روش چیست؟ فرمود: رحمت الهی بر تو باد، آیا نمیدانی که خداوند بزرگ اسراف (زیادهروی) و اقتار (سخت گیری) را ناخوشایند دارد و در قرآن فرموده است: «آنان که هرگاه چیزی ببخشند نه زیادهروی کننده و نه خست ورزند، و میانگین این دو حد را در حد قوامی (مایه پایداری و بقای زندگی) ببخشند.»
از دیدگاه امام رضا علیه السلام، پس از محدودیتهای گذشته در مسائل مالی و کسب مال، تصرفات در اموال شخصی نیز محدود است، یعنی اموالی که طبق اصل مالکیت فردی، به شخص تعلق دارد و اختیار آنها در دست اوست و به ظاهر انگاشته میشود که او میتواند در آنها هر گونه که خواست تصرف کند، در واقع این چنین نیست، و تصرفات در اموال شخصی نیز محدود و مشروط است، و هر کس در مال خود نیز مجاز نیست هر گونه بخواهد تصرف کند، بلکه تصرف او باید در حد میانه و دور از اسراف باشد. هر گونه اسراف و مصرف زیاد در اموال شخصی و برای شخص مالک، ممنوع است. انفاق بالاترین و ارزشمندترین نوع تصرف در اموال شخصی است، و شخصی که مال خود را انفاق میکند، بهترین نوع تصرف را در آن انجام داده است، به ویژه که برای افراد خانواده خودش باشد، با این وصف، این تصرف نیز محدود و مشروط است. باید انفاق در حد متعادل و وسط (و حد قوامی) باشد، نه زیاده از مقدار لازم و نه کمتر از آن. چنان که در حدیث امام رضا علیه السلام بدان اشاره شد.
«اسراف» و «اقتار» ، دو حد نامتعادل و نامعقول و غیر قوامی و غیر مشروع مصرف است، حد مشروع و معقول، حد میانه و نظام قوامی قصد، اقتصاد و میانهروی است، چنان که در حدیث امام رضا علیهالسلام بدان اشاره رفت. امام در کلامشان فرمودند: پرداخت مخارج خانواده، میان دو مرز قرار دارد: مرز اسراف و زیادهروی (و تجملگرایی و پر مصرفی)، و مرز اقتار (تنگگیری و کمتر از حد لازم خرج کردن) و ایجاد کمبود در زندگی.
با بررسی احادیث دیگری که از امام رضا علیه السلام در این زمینه رسیده است، به مرزهای دقیقتری از مفهوم اسراف دست مییابیم. در کوچکترین چیزها، حتی آنها که در نظر مردم بی ارزش و دور ریختنی جلوه میکند، امام اسراف را روا نمیداند. لذا فرمودند:
«من الفساد قطع الدرهم و الدینار و طرح النوی (3) ؛ تکه تکه کردن درهم و دینار (یا هر پولی دیگر که آنها را از استفاده بیندازد)، و دور افکندن هسته خرما (که ممکن است بذر نخلی شود، یا به مصرف دیگری آید) از جمله کارهای فاسد و نادرست است.
در آشامیدنیها و خوردنیها نیز در نظر امام رعایت حد میانه لازم است، حد میانه مایه دوام و سلامت مزاج است، و زیادهروی و پرخوری بدن را میفرساید و عمر را کوتاه میکند، و موجب انواع بیماریها میگردد. لذا ایشان در این زمینه میفرمایند:
«لو ان الناس قصدوا فی المطعم لاستقامت ابدانهم (4) ؛ اگر مردم حد میانه را در خوراک رعایت میکردند بدنهاشان پایدار (و سالم) میماند.
حد میانه در خوردن، متناسب با رشد تن و روان آدمی است. در پوشیدن نیز، رعایت جانب حد میانه و دوری از تجملگرایی و اسراف لازم شمرده شده است. (5)
پینوشتها:
1ـ سفینة البحار، ج 1، ص 615 / الحیاة، ج 4، ص 205 .
2ـ سوره مبارکه فرقان، آیه 67 .
3ـ مسند الامام الرضا (علیه السلام)، ج 2، ص 314 .
4ـ الحیاة، ج 4، ص 215 .
5ـ این گونه تعالیم در قرنها پیش که موضوع بازیافت زباله و استفاده از زبالهها مطرح نبوده، اعجاز است.
منبع:
کتاب امام رضا علیه السلام؛ زندگی و اقتصاد ؛ محمد حکیمی
اسراف و تبذير در قرآن و سنت
مقدمه
دين مقدس اسلام بهرهبردارى مشروع از نعمتهاى الهى و زيباييهاى زندگى را مباح و روا و اسراف و زيادهروى را حرام و ناروا مىداند و اين بدان جهت است كه مسلمان به تناسب امكانات و توانايى و كارآيى خود، در برابر جامعه مسؤوليت دارد. در اين صورت فرد اسرافكار قهرا از اجراى مسؤوليت و تعهدات اجتماعى خود بازمىماند و از اين رهگذر بر پيكر جامعه ضربه مىزند.
قرآن مجيد اين حقيقت را در ضمن مباحث اجتماعى در قالبهايى زيبا بيان مىكند و با هشدار به پيروان خود مىفرمايد: (و انفقوا فى سبيل الله ولاتلقوا بايديكم الى التهلكة) (۱) يعنى در راه خدا انفاق كنيد و با دستهاى خود، خود را به هلاكت و نابودى نيفكنيد. از اين آيه شريفه چنين استفاده مىشود كه اگر مال در راه خدا و به سود جامعه و رفع نيازمنديهاى مردم مصرف نشود سرنوشت آن جامعه و ملتبه هلاكت و سقوط مىانجامد.
صرفنظر از اهميتخوددارى از اسراف و تبذير در دين از نظر موقعيتخاص كشور اسلامى كه در محاصره حكومتهاى سلطهگر قرار گرفته اگر ما بتوانيم تجملات زندگى را حذف كنيم و رعايت اقتصاد و ميانهروى را در همه حال مدنظر و برنامه عمل قرار دهيم، به استقلال كشور كمك كردهايم و به پيروزى نهايى نزديكتر شدهايم. در نتيجه اين شعار را در اقصى نقاط عالم و دنياى اسلام و بالاخص ايران اسلامى اعلام كردهايم كه ما از تنگناهاى اقتصادى نمىهراسيم و قدرت آن را داريم كه روى پاى خود بايستيم و به هيچ قدرتى جز خداوند متعال متكى نيستيم.
مفهوم اسراف
راغب اصفهانى مىگويد: «السرف تجاوز الحد فى كل فعل يفعله الانسان» (۲) اسراف به معنى تجاوز از حد و معيار در هر كارى است كه از انسان سر بزند، گرچه استعمال آن در موارد زيادهروى در انفاق مال بيشتر است و گاهى به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زمانى هم به چگونگى بذل مال و مورد آن اطلاق مىشود. اما بنا به مفهوم سخن راغب و روح معنى «كل فعل» و بر پايه شواهد فراوان در قرآن و حديث، اسراف به هر گونه تجاوزكارى و زيادهروى گفته مىشود و در هر حال اسراف عملى است ممنوع و محكوم، و مورد خشم و انزجار خداوند متعال است و از آن به شدت منع شده است.
خداوند در سوره اعراف مىفرمايد: «كلوا واشربوا ولاتسرفوا انه لايحب المسرفين» (۳) بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.
مفهوم تبذير
تبذير برخلاف اسراف و تنها واژهاى اقتصادى است. تبذير از ريشه «بذر» يعنى تفريق و پخش كردن چيزى; اصلش از ريختن و پاشيدن بذر است كه به طور استعاره درباره كسى كه مال خود را بيهوده تلف و پخش مىكند، به كار رفته است و نيز گفته شده است كه تبذير، انفاق مال در راه معصيت است.
با اين توضيحات ملاحظه مىكنيم كه «اسراف» در برابر اقتصاد و ميانه روى قرار دارد و به هرگونه تجاوز از حد، در غير طاعةالله و به قصور از حقالله اطلاق مىشود. در قرآن كريم واژه قصد و مشتقات آن در معانى; راست، متوسط و معتدل به كار رفته است. مانند «واقصد فى مشيك» (۴) در راه رفتن اعتدال را رعايت كن.
فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات (۵) از ميان آنها عدهاى بر خود ستم كردند و عدهاى ميانهرو بودند و عدهاى به اذن خدا در نيكىها از همه «پيشى» گرفتند.
حضرت على(ع) در مورد قصد مىفرمايند: «عليك بالقصد فى الامور» (۶) بر تو باد ميانهروى در كارها. در خطبه همام از نشانههاى متقين و پرهيزگاران مىفرمايد: «و ملبسهم الاقتصاد» (۷) يعنى پوشاكشان ميانه بود، بدين معنى افراط و تفريط در كارها و زندگيشان وجود ندارد.
از مجموع اين نظريهها اين چنين برمىآيد كه بين واژه اسراف به معنى اقتصادى آن با واژه تبذير فرق زيادى وجود ندارد و تنها ممكن است در جهت تمايز بين اين دو واژه گفته شود كه با توجه به خصوصيات تعابير لغتشناسان در معنى تبذير، مقصود از اين واژه تلف كردن و ضايع نمودن مال است و زيادهروى در انفاقات شخصى و امور خيريه را شامل نمىشود، در حالى كه اسراف فراگيرتر از آن و در برگيرنده همه موارد از به هدردادن و زيادهروى در مصارف شخصى و خانوادگى و انفاقهاى مستحب مىباشد. و به عبارت ديگر هر تبذيرى اسراف است ولى هر اسرافى تبذير نيست.
از امام صادق(ع) جمله كوتاهى نقل شده است كه ممكن است همين نكته را از آن استفاده كرد. آن حضرت فرمود: «ان التبذير من الاسراف» يعنى، تبذير از اسراف است. در اين حديثشريف، براى اسراف انواعواقسامى فرض شده، كه تبذير شاخهاى از آن معرفى گرديده است.
اسراف از نظر قرآن
در قرآن كريم واژه «اسراف» و مشتقات آن مكرر به كار رفته است ولى در بيست و سه مورد لفظ «اسراف» استعمال شده كه در هر مورد، مفهومى ويژه دارد. در غالب موارد، مقصود از اسراف جنبههاى اخلاقى، عقيدتى و تجاوز از حدود الهى است، و تنها در چهار مورد جنبه مالى را شامل مىشود كه با دو آيه «تبذير» شش آيه مىشود.
به آيات زير توجه كنيد:
۱ - كذلك زين للمسرفين ماكانوا يعملون. (۸)
اينگونه براى اسرافكاران اعمالشان زينت داده شده است.
۲ - ولا تطيعوا امر المسرفين. (۹)
اطاعت فرمان مسرفان نكنيد.
۳ - ان الله لايهدى من هو مسرف كذاب. (۱۰)
خداوند اسرافكار دروغگو را هدايت نمىكند.
۴ - و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفين. (۱۱)
و به راستى فرعون برترىجويى (و طغيان) در زمين روا داشت و او از اسرافكاران بود.
اما آياتى كه تنها ظهور در جنبههاى اقتصادى دارند عبارتند از:
۱ - انعام، آيه ۱۴۱.
۲ - اعراف، آيه ۳۱.
۳ - فرقان، آيه۶۷.
۴ - اسراء، آيات۲۷ و ۲۸.
حال به ذكر چند آيه مىپردازيم:
۱ - وات ذاالقربى حقه والمسكين وابن السبيل ولاتبذر تبذيرا ان المبذرين كانوا اخوان الشياطين و كان الشيطان لربه (۱۲) كفورا.
و حق نزديكان را بپرداز! و (همچنين) مستمند و در راهمانده را، و هرگز تبذير مكن چرا كه تبذيركنندگان برادران شيطانند و شيطان كفران (نعمتهاى) پروردگار كرد.
واژه «تبذير»، تنها يك واژه اقتصادى است و در قرآن كريم تنها در همين دو آيه از سوره اسراء به كار رفته است. و شايد در قرآن كريم كمتر مواردى بتوان پيدا كرد كه با چنين لحن تند و شديدى از عملى نهى شده باشد.
۲ - خذوا زينتكم عند كل مسجد و كلوا واشربوا ولا تسرفوا انه لايحب المسرفين (۱۳) زينتخود را در هر مسجد برگيريد و بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد همانا كه خداوند مسرفان را دوست نمىدارد.
تمامى آيات مربوط به اسراف را مىتوان به طوركلى به دو بخش تقسيم كرد:
۱ - اسراف در مال.
۲ - اسراف در غيرمال.
۱ - اسراف در مال
آيات مربوط به زيادهروى در صرف مال شامل دو بخش است:
الف) اسراف در مصرف شخصى; مىفرمايد: كلوا من ثمره اذا اثمر ... (۱۴) از ميوه آن به هنگامى كه به ثمر مىنشيند بخوريد و حق آن را به هنگام درو بپردازيد، اسراف نكنيد كه خداوند مسرفين را دوست نمىدارد.
بنابراين اسرافى كه در بعد اقتصادى بيشتر مورد توجه است و موجب تضعيف بنيه مالى محرومان و لذتطلبى مسرفان مىشود و از بلاهاى بزرگ اجتماعى است و فقر و محروميتبيشتر به دنبال دارد همين نوع اسراف است كه هر مسلمان با توجه به وظيفه و تعهد و مسؤوليتى كه در برابر خداوند و اجتماع دارد لازم است، در مخارج زندگى خويش رعايت اعتدال را بكند و جدا از اسراف پرهيز نمايد.
ب) اسراف به خاطر ديگران; وقتى انفاق از حد تعادل خارج شود نسبتبه انفاق شونده و انفاقكننده هر دو عوارض سوء و زيانبار خواهد داشت، به اين جهت است كه قرآن مجيد وقتى در آياتى از سوره شريفه فرقان ويژگيهاى مؤمنان و بندگان واقعى را برمىشمارد يكى از آن ويژگيها را اينگونه معرفى مىفرمايد:
اذا انفقوا لم يسرفوا ولم يقتروا و كان بين ذلك قواما; (۱۵) كسانى هستند كه هرگاه انفاق كنند نه اسراف مىكنند و نه سختگيرى، بلكه در ميان اين دو اعتدالى دارند. و نيز قرآن، خطاب به حضرت پيامبر(ص) مىفرمايد: و لا تجعل يدك مغلولة الى عنقك ولا تبسطها كل البسط فتقعد ملوما محسورا (۱۶) هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرومانى، و در همين رابطه حضرت على(ع) مىفرمايند: «ما عال امرء اقتصد» (۱۷) كسى كه ميانهروى پيشه سازد تنگدست نگردد. و حضرت رسول(ص) مىفرمايند: «من اقتصد اغناه الله، و من بذر افقره الله» (۱۸) هر كس در دخل و خرج ميانهروى كند خدا بىنيازش مىكند و هر كس اسراف و تبذير نمايد خداوند فقيرش گرداند.
زيربناى آفرينش بر تعادل گذاشته شده است «و كل شىء عنده بمقدار» (۱۹) و هر چيزى نزد او مقدار معينى دارد و در مورد ديگر مىفرمايد: «انا كل شىء خلقناه بقدر» (۲۰) ما هر چيزى را به اندازه آفريديم.
حساب هر چيزى در پيشگاه خداوند متعال براساس حكمتبالغه او و مصلحت و عدالت و از روى اندازه و بدور از افراط و تفريط است، و اساس حكومت را هم عدالت تشكيل مىدهد و اقامه عدل از اهداف مهم بعثت انبياى عظام الهى بوده است تا آنجا كه معيار مالكيت مشروع را عدم زيان و اضرار و ستم به فرد و اجتماع، و ضابطه انفاق و احسان را كرامت و سخاوت بدور از بخل و امساك و نيز بدور از اسراف و زيادهروى قرار داده است و بالاخره تحكيم بنيان اقتصادى جامعه و ميانهروى مطلوب و مورد تاكيد شارع مقدس اسلام است.
۲ - اسراف در غيرمال
الف) اسراف در قتل; در دوران جاهليت رسم بر اين بود كه هرگاه كسى از روى ظلم و تعدى به قتل مىرسيد بستگان مقتول با توجه به خوى و خصلت جاهلى و حس كينهتوزى و انتقامجويى چند نفر از بستگان قاتل را به قتل مىرساندند. قرآن كريم اين تجاوز و انتقامجويى را مردود دانسته و فرمود: «فلا يسرف فى القتل» (۲۱) . اما در قتل اسراف نكنيد، يعنى، براى قتل يك نفر، فقط يك نفر را به قتل برسانند آن هم با توجه به صدر آيه كه مىفرمايد: «ولا تقتلوا النفس التى حرم الله الا بالحق»، نفسى را كه خداوند حرام كرده است نكشيد مگر از روى حق، يعنى اين كشتن هم فقط در مواردى تجويز شده است كه قاتل مستوجب كشته شدن باشد و با علم و عمد مرتكب قتل نفس شده باشد.
ب) اسراف در نفس; كسى كه از نظام اعتدال خارج مىشود و با ارتكاب گناه و معصيت از حريم انسانى خود تجاوز مىكند اسرافكار است، اما اسرافكارى كه مشمول پيام رحمت و اميد الهى قرار گرفته است: قل يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله ان الله يغفر الذنوب جميعا انه هو الغفور الرحيم. (۲۲) بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد از رحمتخداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مىآمرزد.
ملاحظه مىشود كه هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و حريم انسانى اسراف بر نفس شمرده مىشود.
در جاى ديگر مىبينيم، مجاهدان جنگ احد به درگاه خداوند متعال دست نياز برمىداشتند: و ما كان قولهم الا ان قالوا، ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبت اقدامنا وانصرنا على القوم الكافرين (۲۳) گفتار آنها فقط اين بود كه پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندرويهاى ما در كارها چشم بپوش، قدمهاى ما را ثابتبدار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز بگردان.
از آيه شريفه مستفاد مىشود، آنچه از آن عدول كرده و بجا نياوردهاند اطاعت امر پيامبر(ص)، و سستى و منازعه بوده است.
هر نوع گناه، اسراف و تجاوز از حد فطرى و طبيعى انسان است كه با ارتكاب آن از مسير اعتدال بيرون مىرود و به راه زوال و نيستى كشانده مىشود و اين درستخلاف آن هدف عالى است كه انبياى الهى براى آن مبعوث شدهاند. قرآن در اين مورد مىفرمايد: ولقد جاءتهم رسلنا بالبينات ثم ان كثيرا منهم بعد ذلك فى الارض لمسرفون; (۲۴) و رسولان، با دلايل روشن به سوى بنىاسرائيل آمدند، اما بسيارى از آنها بر روى زمين تعدى و اسراف كردند. در اين آيه شريفه مراد از «مسرفون» كسانى هستند كه از انبيا و طريق حق تبعيت نكردند و در نتيجه اين سركشى به گناه آلوده شدند.
معيار اسراف
احاديثى از حضرت امام صادق(ع) نقل است كه در مورد اسراف به اصحاب مىفرمايند: كمترين حد اسراف اين است كه لباسى را كه بيرون خانه براى حفظ آبرو مىپوشى در داخل خانه نيز بپوشى يا باقيمانده آب و غذا را كه در ظرف مىماند دور بريزى و يا خرما را خورده و هسته آن را دور اندازى. (۲۵) در بعضى از احاديث آمده است كه در هنگام وضو گرفتن بايد مواظب باشيم كه دچار اسراف نشويم و مقدار يك مد (معادل سه چهارم ليتر) آب براى وضو كفايت مىكند. و نيز در ذيل آيه شريفه ۳۱ سوره اعراف: «كلوا و اشربوا...» احاديثى از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است كه از آن جمله اين حديث است كه «عياشى از ابان بن تغلب» از آن حضرت نقل مىكند كه مال و ثروت از آن پروردگار است كه آن را در نزد مردم به امانت گذاشته است و به آنها اجازه فرموده كه در حد اعتدال و ميانهروى بخورند و بياشامند و لباس بپوشند، و نكاح كنند، مركب سوارى داشته باشند و مازاد آن را به فقراى مؤمنين ببخشند و بدينوسيله اختلافات طبقاتى را از بين ببرند و پراكندگيها را ترميم كنند و كسى كه اينگونه عمل مىكند، آنچه را كه مىخورد و مىآشامد، اعمالش مباح است و نكاح او و استفاده از مركوبش نيز حلال مىباشد و كسى كه از اين حد تجاوز كند بر او حرام است و سپس فرمود كه اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.
از فرمايش امام(ع) كه نظرشان را به صراحت اعلام و مىفرمايند: «من عدا ذلك كان عليه حراما» (۲۶) حرمت اسراف به وضوح آشكار مىشود و وقتى از حد متعادل و مشخص كه در اين حديثشريف بدان تصريح شده تجاوز شد به حرمت مىانجامد و به دليل اينگونه احاديث و يا به دليل نهى صريح قرآن (لاتسرفوا) اسراف و تبذير نوعى حريمشكنى و عصيان در برابر امر پروردگار و از گناهان كبيره محسوب مىشود. در حديثى ديگر مىفرمايد: «كسى كه چيزى را در غير اعتخدا انفاق كند او مبذر است و كسى كه در راه خدا چيزى را انفاق كند او مقتصد است. (۲۷) در اين جا معلوم مىشود كه بذل و بخشش اگر به قصد و نيت الهى نباشد حكم اسراف را دارد و اصولا از ديد اسلام چنين عملى اخلاقى و پسنديده نيستحال كه بحث اخلاقى به ميان آمد متناسب است تا اشارهاى اجمالى بكنيم به اين كه چگونهعملى، از نظر اسلام مقبول است.
عمل اخلاقى از ديدگاه اسلام
اسلام عملى را خير و اخلاقى مىداند كه داراى دو جنبه باشد. به اين معنى كه هر عمل از روح و نيت «حسن فاعلى» و شكل و صورت «حسن فعلى» تشكيل شده است و عمل خير بايد حسن فعلى داشته باشد يعنى صورت و شكل عمل صحيح باشد. مثلا كسى كه مالى را از راههاى نامشروع جمع كرده و با اين مال به قصد قربت اقدام به خيرات و مبرات مىنمايد از او پذيرفته نيست و يا مال مباح و مشروع را خواسته باشد براى ريا و خودنمايى و در غير رضا و طاعت پروردگار انفاق و بخشش كند اينجا هم مردود است و بنا به نظر حضرت امام صادق(ع) چنين كسى مبذر و مسرف است.
معيار و ملاك هزينهها
اصولا توجه به اين نكته ضرور است كه هر كس چقدر حق هزينه دارد كه وقتى از آن حد گذشت مشمول اسراف مىشود و بايد از آن خوددارى نمايد، به اعتبارى مصرف و مخارج زندگى را مىتوان به دو قسم تقسيم نمود، مخارج روا و مخارج ناروا، قضاوت در مورد روا و ناروا بودن مخارج با عرف و افراد اجتماع است. همانطور كه قضاوت در مورد اباحه و حرمتبه دستشرع است، هر كس براساس ايمان و عدل اسلامى موظف است زندگى خويش را طبق شان و موقعيتى كه در اجتماع دارد تنظيم كند (البته اين با معنى مساوات اسلامى منافاتى ندارد، زيرا اين تفاوت براساس تفاوت در شهرت و ضعف استعداد و ميزان تلاش و فعاليت هر كس و مراحل مختلف افراد است) مثلا در باب خمس داريم كه افراد در مورد منافع كسب بايد مخارج سالانه خود را طبق شان تامين كنند و آنچه از اين معيار اضافه باشد مشمول خمس مىشود و يا در باب زكات شرط است كه نيازمندانى مىتوانند آن را دريافت نمايند كه هزينه لباس و غذا و ساير مخارج ضرور زندگى آنان تامين گردد و توسعه يابد تا همسطح ساير افراد قرار گيرند.
در مورد نفقه زن كه بر عهده شوهر است معيار چنين است كه مرد خوراك و پوشاك زن را در حد شايسته و شرافتمندانه كه در خور شان و موقعيت اجتماعى اوست تامين نمايد در اين زمينه قرآن مجيد مىفرمايد: «و على المولود له رزقهن و كسوتهن بالمعروف لاتكلف نفس الا وسعها» (۲۸) بر آن كسى كه فرزند براى او متولد شده (پدر) لازم استخوراك و پوشاك مادر را به طور شايسته و در مدت شيردهى بپردازد حتى اگر طلاق گرفته باشد، هيچ كس موظف به بيش از مقدار توانايى خود نيست.
مىبينيم آن قسمت از مخارج و هزينههايى كه با موقعيت اجتماعى و شؤون زندگى انسان موافق و سازگار است اقتصاد و تقدير معيشت است و آنچه از اين حد و مقدار تجاوز كند، اسراف و زيادهروى است و موجب غضب پروردگار خواهد بود. لازم به تذكر است كه شايد نتوان معيار و مقدار معينى براى اسراف در نظر گرفت. بلكه اسراف مفهومى است كه در افراد مختلف و اوضاع گوناگون و اجتماعات مختلف مصاديق متفاوت و مختلفى مىيابد، مثلا ممكن است پوشيدن لباس و يا خوردن غذايى خاص در شرايطى كه در جامعه نيازمند و محتاج وجود ندارد اسراف نباشد لكن همان پوشاك و خوراك در جامعهاى فقير و يا زمانى خاص زيادهروى و اسراف محسوب شود و اين خود توجه دادن ثروتمندان استبه اين كه مسايل مهمتر را در نظر بگيرند و بر تمام ابعاد زندگى خود را زير نظر گيرند و احساس مسؤوليت كنند و بدانند كه همگان در پيشگاه ايزد متعال مسؤولند; مسؤول در برابر خود و جامعه خود. غنى بايد در فكر فقير و رفع نيازهاى او باشد كه در تعاليم اسلام بر اين مساله تاكيد فراوان شده است و براى نمونه علاوه بر آيات شريفه قرآنى كه وارد شده استبه اين كلام مشهور حضرت رسول۹ اكتفا مىشود كه فرمود: «من اصبح و لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم»، پس بايد غنى در فكر فقير و در راه رفع حوايج او باشد و افراد كم درآمد در مرز خود حركت كنند تا امتيازهاى نابجا از ميان برود و اصول در جامعه رشد كند و بحرانهاى اقتصادى پديد نيايد.
اسراف موجب تنگدستى و فقر است و ميانهروى مايه توانگرى
در حديثى از امام على(ع) آمده است كه «القصد مثراة و السرف مثواة» (۲۹) يعنى اقتصاد و ميانهروى موجب ثروتمندى و اسراف و ولخرجى موجب سقوط و فقر مىگردد و نيز امام زينالعابدين(ع) از رسول خدا(ص) نقل مىفرمايد كه فرمود: «ثلاث منجيات فذكر الثالث القصد فى الغنى و الفقر» (۳۰) حضرت رسول سه عامل براى نجات معرفى مىفرمايند كه سومين آن ميانهروى و اعتدال در توانگرى و نيازمندى است. پس افراد توانگر هم حق ندارند به بهانه اين كه امكانات مالى وسيع دارند به اسراف پردازند. نكته مهمى كه از اين حديث استنباط مىشود اين است كه اسراف و تبذير موجب فقر و تنگدستى است.
اسرافى كه هميشه حرام است
سه قسم اسراف است كه در همه جا و در همه حالات حرام است و اختصاص به شخص يا زمان، يا جاى خاصى ندارد.
۱ - ضايع كردن مال و بىفايده كردن آن، هر چند آن مال كم باشد. مانند بقيه ظرف آب را ريختن در جايى كه آب كمياب باشد و به آن مقدار رفع نياز مىگردد. يا لباسى را كه قابل استفاده شخصى يا ديگران است، پاره كردن و يا دور انداختن و يا خوراكى را نگهداشتن و به ديگرى ندادن تا اين كه ضايع و تباه شود و يا دادن مال به دست صغيرى كه آن را تلف مىكند و نظاير اينها.
حضرت صادق(ع) ميوه نيمخوردهاى را ديدند كه از منزل ايشان بيرون انداخته شده بود. آن حضرت ناراحت و خشمگين شدند و فرمودند اين چه كارى است كه كرديد؟ اگر شما سير شدهايد بسيارى از مردم هستند كه سير نشدهاند، پس به آنهايى كه نيازمندند بدهيد. متاسفانه در حال حاضر مىبينيم در جامعه اسلامى، چه مقدار از غذاها و يا ميوههايى كه قابل استفاده است در سطلهاى آشغال و زبالهدانها ريخته مىشود! در حالى كه افراد بسيارى به آن نياز دارند. نسبتبه دور ريختن تتمه طعام بخصوص خرده نان (مگر در صحرا براى حيوانات) روايات تهديدآميزى رسيده است كه ذكر آنها موجب طول كلام است.
خوردن چيزهاى مضر هم اسراف است
۲ - از موارد اسراف، صرف كردن مال است در آنچه به بدن ضرر برساند، از خوردنى و آشاميدنى و غير آنها مانند خوردن چيزى پس از سيرى هر گاه مضر باشد. چنانچه صرف مال در آنچه كه براى بدن نافع و به صلاح آن است، اسراف نيست.
صرف كردن مال در محرمات اسراف است
۳ - صرف كردن مال در مصرفهايى كه شرعا حرام است، مانند خريدن شراب و آلات قمار و اجرت فاحشه و خواننده و رشوهدادن به حكام و صرف نمودن مال در چيزى كه ظلمى در بردارد يا ستمى به مسلمانى مىرساند و نظير اينها، و در چنين مواردى از جهت مخالفت امر خدا معصيت است، يكى گناه بودن اصل عمل و يكى اسراف بودن صرف مال در آن موارد.
رابطه اسراف و اتلاف مالكيت
در اسلام مالكيتى كه از راههاى مباح حاصل شده باشد محترم شمرده شده است و جز در مواردى خاص كه در فقه اسلامى مقرر شده از مالك سلب مالكيت نمىشود. در اين جا لازم است اين نكته روشن شود كه مالك حق اتلاف را ندارد و حق تصرف تا مرز اتلاف پيش نمىرود، اگر مالك بخواهد ملك خويش را تلف كند نوعى «اعراض» تلقى مىشود به طورى كه آن مال بكلى از مالكيت او خارج مىشود و رابطه مالكيتشخص با آن چيز از بين مىرود. «اعراض» يكى از عوامل سلب مالكيت است. اتلاف مال گناه است و تلفكننده اصولا در ملك خداوند تصرف نابجا كرده است. به عنوان مثال: شخصى از بالاى پشتبام ليوان خود را به قصد شكستن مىاندازد. اگر ديگرى در بين راه آن را بگيرد صاحب آن ليوان كدام يك از آن دو هستند؟ اين بحثى حقوقى است كه در فقه نيز مطرح است، شخص پرتاب كننده ليوان رابطه مالكيتخود را با ليوان قطع كرده است و اين «اعراض» نام دارد در حالى كه اگر او حق داشتشاهد تلف شدن مال خويش باشد اين رابطه قطع نمىشد و قطع شدن رابطه مالكيتبه صرف اين عمل بدين معنى است كه او حق اتلاف ندارد. با اولين اقدام شخص «براى اتلاف مال خود» دو مساله به وجود مىآيد: يك گناه تكليفى و ديگر اثر حقوقى كه همان قطع مالكيت اوستبه گونهاى كه اگر فرد ديگرى آن مال را از تلف شدن نجات دهد مالك آن مىگردد.
صراط مستقيم
در جامعه اسلامى براساس نگرش خاص اسلام بايد تمام حركتها و روشها در كليه شؤون و ابعاد حياتى در مسيرى ويژه قرار گيرد كه در اصطلاح خاص مكتبى از آن صراط مستقيم و طريقه وسطى، سواءالسبيل يا راه ميانه و خط عدالت تعبير مىشود، صراط مستقيم راهى است كه خداوند متعال براى انسان در نظر گرفته و از اين راه است كه انسان مىتواند به كمال لايق خود برسد و گذشتن از آن توام با سلامت و عافيت از پل صراط در جهان ديگر است، و آن خط و مسيرى است كه در دو لبه پرتگاه سقوط در دره هولناك بدبختى هلاك و عذاب واقع شده است. راهروان اين صراط به هر طرف بلغزند خواه چپ يا راست، به جانب افراط و تفريط، جلو افتادن از ديگر رهروان يا عقب ماندن، تهور و بيباكى يا جبن و ترس بىمورد، پرگويى يا سكوت و بالاخره خواه لغزش به سوى اسراف و اتراف و تبذير باشد يا به سوى بخل و امساك و تقتير، در هر حال گمراهى است و انحراف و شقاوت. حضرت على(ع) مىفرمايد: «اليمين والشمال مضلة والطريق الوسطى هى الجادة» (۳۱) راست و چپ گمراهى است و راه راست جادهاى است غيرقابل انحراف و به تعبير ديگر، رهرو واقعى اين طريق خود حضرت على(ع) در جاى ديگر مىفرمايد: «و من اخذ يمينا و شمالا ذموا اليه الطريق» (۳۲) هر كس به سمت راست و چپ برود مذمتش كرده و از تباه شدن و مفسده برحذرش داريد. و نيز آن حضرت در مورد مفسدهگران مىفرمايد: «و اخذوا يمينا و شمالا» (۳۳) مفسدين با پيش گرفتن راههاى گمراهى راست و چپ از صراط مستقيم هدايت، چشم پوشيده و محروم شدند بنابراين روشن است كه اسراف و تبذير و بخل و تقتير در صراط مستقيم مكتب اسلام جايى ندارد و خروج از راه تعادل است، ولخرجى و ريختوپاشهاى متكبرانه بر روش مترفين و نازپروردگان لغزش و انحراف به سمت راستبوده و بخل و تقتير و امساك، سقوط در جهت چپ و جذب شدن به اصحاب شمال مىباشد. در اين مطلب توجه به اين نكته ضرور است كه انسان منهاى هدايت آسمانى و مكتب وحى طبعا يا بخيل است و يا اهل اسراف و تبذير، «و كان الانسان قتورا» (۳۴) انسان سختگير است; همانگونه كه ظالم و نادان است. «انه كان ظلوما جهولا» (۳۵) و اين هدايت تشريعى الهى است كه او را از اين طبيعت و خصلتهاى پستحيوانى نجات مىدهد و لذا خداوند متعال در آيات كريمه قرآنى جهت رهايى از افراط و تفريط و نجات از پستيها و خستهاى نفسانى راه هدايت و تربيت را براى انسان هموار كرده است و مىفرمايد: «بندگان خداى رحمان آنان هستند كه هنگام انفاق اسراف نكرده و بخل هم نورزند بلكه در اين ميان راهى استوار، معتدل و براساس عدالت پيش مىگيرند». (۳۶)
پس بهطور كلى و بويژه از بعد اقتصادى كه مورد بحث ما است، بيجا و ناروا مصرف كردن و تلف كردن نعمتهاى الهى، محروم كردن جامعه از آن نعمتها است، لذا مىبينيم كه قرآن كريم چگونه به موارد مختلف آن اشاره مىفرمايد: «خداوندت مسرفين را دوست نمىدارد» (۳۷) و «مسرفين قابل هدايت نبوده و بسيار دروغگويند» (۳۸) و «اهل هلاكت و گمراهىاند و نجات ندارند» (۳۹) و «اهل ترديد و شك و ريبند» (۴۰) ، «اهل آتشند» (۴۱) و «قابل پيروى نيستند.» (۴۲)
چون بناى اسلام بر صراط مستقيم است از جهت ديگر، قرآن مجيد، بخل و امساك و تقتير را هم مورد نكوهش قرار داده و مثلا مىفرمايد: «الذين يبخلون و يامرون الناس بالبخل و يكتمون ما اتيهم الله من فضله» (۴۳) آنان كه بخل مىورزند و مردم را به بخل وامىدارند و آنچه خدا از فضل خود به آنان بخشيده كتمان مىكنند «به مردم استفاده نمىرسانند» به كيفر خود خواهند رسيد.
چرا مسرفين مبغوض خدا و مبذرين برادران شيطان شمرده شدهاند؟
علت اين مطلب را بايد در جهانبينى و اعتقادات اسلامى جستجو كرد و تبيين آن در مورد مسرفان مىتواند چنين باشد كه خداوند امر به عدالت و احسان مىكند و طبعا صاحبان عدالت را دوست مىدارد. «ان الله يامر بالعدل و الاحسان» و از آنجا كه اسرافكاران از اين فرمان سرپيچى كرده و بيعدالتى در مصرف را پيشه خود ساختهاند قهرا مورد خشم و دشمنى خداوند قرار خواهند گرفت، ولى در مورد تبذيركاران علت همدستبودن و شباهتشان به شيطان را از آيه شريفه مىتوان استنباط كرد آن جا كه مىفرمايد: مبذران برادران شيطانند و تعبير برادر در لغت عرب به معنى مشابه و نظير هم مىآيد و شيطان در برابر پروردگارش ناسپاس است، و از طرف ديگر تبذير به معناى ضايع كردن نعمتهاى خداوند است و خود نوعى ناسپاسى است نسبتبه آن نعمتها; و شيطان نخستين فردى است كه همه چيز را ناديده گرفت و تمرد از فرمان خدا كرد و راه ناسپاسى را باز نمود، لذا آنها كه مبتلا به اين خصلت ناروا باشند از همكاران و همدستان شيطان خواهند بود و از آنان با عنوان برادران شيطان ياد شده است و اين است رمز تعبير زيباى قرآن.
درسى از رسول خدا(ص)
در كتاب تحفالعقول آمده است: «جاء الرجل بلبن و عسل لشربه فقال(ص): شرابان يكتفى باحدهما عن صاحبه لا اشربه و لا احرمه و لكنى اتواضع لله; فانه من تواضع لله رفعه الله و من تكبر وضعه الله و من اقتصد فى معيشته رزقه الله و من بذر حرمه و من اكثر ذكر الله آجره الله» (۴۴) مردى شير و عسل براى پيامبر(ص) آورد تا بنوشد فرمود: دو نوشيدنى كه يكى از ديگرى كفايت مىكند من آن را نخورم و حرام هم نمىكنم ولى براى خدا تواضع مىكنم. زيرا هر كه براى خدا تواضع كند خدايش بالا برد و هر كه تكبر كند خداوند او را خوار سازد و هر كه در زندگى ميانهروى كند خدايش روزى دهد و هر كه زيادهروى كند خداوند او را بىنصيب گرداند و هر كه خدا را بسيار ياد كند خدايش جزا دهد.
نكاتى كه در اين حديثشريف است مستلزم بحثى مفصل و هر كدام راهگشاى سعادت دنيا و آخرت است اما مناسب با اين مقال آن است كه پيامبر(ص) مىفرمايند: رعايت اقتصاد و ميانهروى در معيشتباعث ازدياد روزى و نزول بركات الهى است و فردى كه رعايت اعتدال مىكند دچار فقر و تنگدستى نمىشود و برعكس كسى كه طريق اسراف و تبذير پيش گيرد دچار محروميت مىشود و خداوند چنين بندهاى را به سختى معيشت مبتلا مىسازد.
امام صادق(ع) فرمود: «چهار دسته هستند كه دعايشان مستجاب نمىشود: اول) كسى كه در خانه مىنشيند و مىگويد: خدايا به من روزى بده! و در طلب روزى تلاش نمىكند در جواب او گفته مىشود: «الم آمرك بالطلب؟» آيا تو را به طلب روزى دستور ندادم؟
دوم) كسى كه از همسر خود ناراحت است و او را نفرين مىكند، مىفرمايند: «الم اجعل امرها عليك» آيا امر او را به دست تو قرار ندادم؟
سوم) كسى كه مالى داشته و آن را ضايع كرده است، مىگويد: «اللهم ارزقنى» خدايا به من روزى بده! مىفرمايند: «الم آمرك بالاقتصاد؟» آيا تو را به اقتصاد و ميانهروى و اعتدال در خرج امر نكرديم و «الم آمرك بالاصلاح؟» آيا به تو دستور اصلاح در مال را نداديم؟
چهارم) كسانى كه از مال خود بدون شاهد به ديگران وام دهند و بعد وامگيرنده منكر شود، خداوند مىفرمايد: «الم آمرك بالشهادة؟» (۴۵) آيا به تو دستور نداديم شاهد بگيرى؟
ملاحظه مىفرماييد كه با وجود اسراف و شاهد نگرفتن در پرداخت وام، دعا فايدهاى ندارد.
آثار سوء اسراف
الف) زيانهاى فردى
اسرافكار، علاوه بر زيانهاى اقتصادى كه بر جامعه و ملت تحميل مىكند، براى خود نيز زيانهاى جبرانناپذيرى به بار مىآورد:
۱ - خشم الهى; اسرافكار چون تعادل و توازن اقتصادى جامعه را برهم مىزند، از رحمتخدا بدور و گرفتار خشم خدا مىشود، همانگونه كه در قرآن مجيد آمده است: «انه لايحب المسرفين» (۴۶) خداوند اسرافكاران را دوست نمىدارد، و امام صادق(ع) فرمود: «ان السرف امر يبغضه الله» (۴۷) اسراف مورد غضب خداست.
۲ - محروميت از هدايت; خداى متعال كه همواره درهاى رحمتش بر بندگان گشوده استخود را «غافر الذنب و قابل التوب» (۴۸) معرفى كرده است لكن نسبتبه اسرافكاران مىفرمايد: «ان الله لا يهدى من هو مسرف كذاب» (۴۹) همانا خداوند كسى را كه اسرافكار و دروغگوست هدايت نمىكند.
۳ - فقر; روشنترين اثر اقتصادى اسراف، فقر است، زيرا كه اسرافكار در اثر مصرف نارواى خود هم جامعه را به ورطه فقر مىكشاند و هم خود دچار فقر مىشود. لذا يكى از راههاى مبارزه اسلام با فقر و محروميت ايجاد هماهنگى اقتصادى و ريشهكن ساختن اسراف است. حضرت على(ع) مىفرمايند: «القصد مثراة و السرف متواة» (۵۰) اقتصاد و ميانهروى باعث توانگرى و اسراف و ولخرجى مايه فقر و تنگدستى است. و نيز فرمود: «سبب الفقر اسراف» (۵۱) ولخرجى عامل فقر است.
۴ - هلاكت; اسراف از هر نوعى كه باشد انسان را به نابودى مىكشد. قرآن مجيد اين حقيقت را چنين بيان مىفرمايد: «ما به وعدههايى كه به انبياء و اوليا داديم وفا كرديم و سپس آنها را با هر كه اراده كرديم نجات داديم، اما مسرفان و ستمگران را هلاك كرديم» (۵۲) و نيز حضرت على(ع) مىفرمايد: «كثرة السرف تدمر» (۵۳) اسرافكارى زياد انسان را به هلاكت مىكشاند.
۵ - كيفر اخروى; كيفر كسانى كه از حدود الهى تجاوز كرده و اوامر و نواهى خدا را ناديده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنيا نيستبلكه عذاب اخروى نيز در انتظار آنان است. قرآن مجيد در اينباره مىفرمايد: «و كذلك نجزى من اسرف و لم يؤمن بآيات ربه ولعذاب الآخرة اشد و ابقى» اين چنين جزا مىدهيم كسى را كه اسراف كند و ايمان به آيات پروردگارش نياورد، عذاب آخرت شديدتر و پايدارتر است، و در جاى ديگر مىفرمايد: «و ان المسرفين هم اصحاب النار» براستى كه مسرفان اهل دوزخند. به اين ترتيب معلوم است كه وضع افرادى كه در مسير باطل و هرزگيها دچار اسراف مىشوند چه خواهد بود!
ب) زيانهاى اجتماعى اسراف
البته از نظر اسلام، هر كس مالك حاصل كار و دسترنجخود - با رعايتحدود شرعى - مىباشد ولى انسان نمىتواند به بهانه اين كه مالك مالى است هر طور كه بخواهد آن را صرف و خرج كند بلكه دو شرط اساسى دارد: يكى بهرهگيرى براى خود و ديگرى بهرهدادن به ديگران و تعطيل اينها دو صورت مىتواند داشته باشد:
۱ - ثروتاندوزى و تكاثر كه نه خود از آن بهرهمند شود و نه ديگران.
۲ - صرف مال در راه هوا و هوس و اسرافكارى، كه هر دو ممنوع و داراى پيامدهايى به شرح زير مىباشند:
۱) حقناشناسى، وجدان هر انسانى اين مطلب را پذيراست كه در برابر هر احسانى بايد تشكر كرد و اخلاق اجتماعى نيز حكم مىكند كه در مقابل هر نيكى بايد حقشناس و سپاسگزار باشيم، از احسان و نيكى پدر و مادر، استاد و معلم تا خالق مهربان.
«لئن شكرتم لازيدنكم و لئن كفرتم ان عذابى لشديد» (۵۴) اگر شكر نعمت را بجا آوريد، فزونى دهيم و اگر كفران نعمت كنيد مجازاتم شديد است.
۲ - تزلزل و سستى، انسانهاى معتدل در فراز و نشيبهاى زندگى هرگز نمىلغزند ولى افراد اسرافكار كه ولخرجى و مصرفزدگى تمام ابعاد زندگيشان را فراگرفته چون روحيه مقاومت ندارند، شكستخورده و متزلزل خواهند بود.
۳ - كاهش توليد، جامعه مصرفى رفتهرفته قدرت توليد را از دست مىدهد و براى تامين مايحتاج خود به بيگانه روى مىآورد. اين مطلبى است كه در دوران حكومت طاغوت براى همه ثابتشده و نياز به توضيح ندارد.
۴ - سقوط اخلاقى، ولخرجى و ريختوپاشهاى نابجا و بىمورد، انسان را از مسير صحيح بيرون آورده و به ورطه هولناك فساد و تباهى مىكشاند، انسان اسرافكار گاهى به مرحلهاى مىرسد كه به هر پستى تن مىدهد; رشوه مىگيرد، دروغ مىگويد، ربا مىخورد، به عناوين مختلف، عفت و شخصيتخود را از دست داده و سرانجام كارش به رسوايى مىكشد.
كيفر كسانى كه از حدود الهى تجاوز كرده و اوامر و نواهى خدا را ناديده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنيا يستبلكه عذاب اخروى نيز در انتظار آنان است.
۵ - ضعف ايمان، اسرافكارى آدمى را از راه اعتدال خارج مىكند و به سستى ايمان و ضعف عقيده مىكشاند.
۶ - اختلاف طبقاتى، يكى از علل اساسى اختلاف طبقاتى به طور قطع همين اسرافكاريها است. و همچنين وابستگى به بيگانگان و تضييع حقوق ديگران و غفلت از خدا و حريمشكنى را از ديگر پيامدهاى اسراف بايد شمرد. علاوه بر اينها دغدغه خاطر و گرفتاريهاى روحى و بيماريهاى جسمى و روانى از نتايج مسلم ولخرجيها و بىبندوبارىها است.
در پايان بايد عرض كنيم كه اسراف و تبذير دايرهاى وسيع دارد و مصاديق آن نيز متعدد است.
اسراف در اموال عمومى، اسراف در بيتالمال مسلمين، اسراف در مواد غذايى; خوراك، مسكن، وسيله نقليه و نظاير اينها از جمله مصاديق اسراف است. زيانبارتر از همه اسراف در بيتالمال است كه اميرالمؤمنين على(ع) فرمود: «ان اعظم الخيانة، خيانة الامة» (۵۵) بالاترين خيانت، خيانتبه مردم است.
استفاده شخصى از اموال عمومى، علاوه بر اسراف، خيانت است، اسراف در آب و غذا، اسراف در برق و گاز علاوه بر اسرافكارى، خيانتبه مردم است.
شيوه مبارزه با اسراف
نظارت همگانى يا امر به معروف و نهى از منكر، تبليغات و ارائه الگوى صحيح مصرف و سرانجام برخورد عملى و قانونى قاطعانه با اسرافكاران مىتواند كارساز باشد و از اين همه خلاف و اختلاف جلوگيرى كند.
محمدرضا عطايى
عضو هيات علمى دانشگاه آزاد مشهد
پىنوشتها و مآخذ:
۱- بقره /۱۹۱.
۲- مفردات راغب، ص۲۳، ماده سرف.
۳- اعراف /۲۹.
۴- لقمان /۱۹.
۵- فاطر /۳۲.
۶- غررالحكم، فصل۴۹، ص۴۸۳.
۷- نهجالبلاغه فيضالاسلام، خطبه ۱۸۴/۶۱۱.
۸- يونس /۱۲.
۹- شعراء /۱۵.
۱۰- غافر /۲۸.
۱۱- يونس /۸۳.
۱۲- اسراء /۲۶ و۲۷.
۱۳- اعراف /۳۱.
۱۴- انعام /۱۴۱.
۱۵- فرقان /۶۷.