0

هفته نوزدهم:...( " دوری از اسراف ")...

 
mohamadr200090
mohamadr200090
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 694
محل سکونت : یه جایی همین حوالی
شنبه 21 دی 1392  10:47 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 omiddeymi1368
mohamadr200090
mohamadr200090
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 694
محل سکونت : یه جایی همین حوالی
شنبه 21 دی 1392  10:51 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 omiddeymi1368
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هفته نوزدهم:...( " دوری از اسراف ")...

اسراف و صرفه جویی در فرهنگ اسلامی

مسئله اسراف و قناعات از مفاهیم و گزاره های مورد اهتمام دین مبین اسلام است که به بیان های مختلف در آیات قرآنی و روایات اهل بیت علیه السلام مورد بحث و تأکید گسترده ای قرار گرفته است.

معنی و مفهوم اسراف :

اسراف در لغت به معنی تجاوز و زیاده روی است، بنابر این در مورد اعتقادی و همچنین  در تمام افعال و اعمال انسانی متصوران  به
 گونه ای که تجاوز و زیاده روی و زیاده خواهی از هر چیز ی مصداق اسراف و عامل آن را اسراف می نامند به گونه ای که انسان درباره
خود یا دیگری چیزی را که دروغ و سزاوار نیست معتقد شود یا در جایگاهی قرار بگیرد که فاقد شایستگی های لازم در آن جایگاه  می
باشد .
یا حتی بیهوده تلف نمودن فرصت ها یا وقت گذرانی در امور غیر ضروری و نیز آنچه که سزاوار تصدیق و اعتقادات باور نداشتن مثل ضرورت اعتقاد به خدا، نبوت، امامت و معاد و ................ که از نظائر اسرافند.


قرآن کریم در اینگونه موارد ، نمونه هایی می فرماید :
الف) اعتقاد فرعون به ربوبیت خودش :
« یا ایها الملأ ما لکم ما علمتُ لکم من اله غیر » ( سوره قصص آیه 38 )
« که برای شما خدایی نمی شسناسم »

پاسخ خداوند به فرعون :
« و ان فرعون لعالٍ فی الارض و انه لمن المسرفین » ( سوره یونس آ یه 81 )
« و فرعون برتری طلبید در زمین و پروردگار عالم او را از مسرفین خواند»

ب) عدم ایمان به خدا ، نبوت ، امامت ، معاد و عدل :
و این چنین جزا می دهیم کسی را که از حد بگذراند (اسراف) به پروردگارش ایمان نیاورد و عذاب آخرت سخت است .

اسراف و تبذیر :
اسراف به معنای تجاوز از حد و زیاده روی کردن است ،که آن یا از جهت کمیت است ،که صرف کردن مال است در مورد ی که سزاوار نیست و یا از جهت کیفیت است و آن صرف کردن مال است در موردی که سزاوار است، لکن بیشتراز آنچه شایسته است و از همین جهت صرف مال را در موردی که سزاوار نیست ( تبذیر ) گفته اند. و صرف مال را در زیادتر از آنچه سزاوارمی باشد ( اسراف ) دانسته اند..

اسراف حتی در امور مباح هم جایز نیست :

موضوع صرفه جویی به قدری در اسلام اهمیت دارد که علمای اخلاق تأکید می کنند سزاوار است مؤ من در امور مباح سعی کند که اسراف نکند، مانند اسراف در خواب ، بیداری ، حرف زدن ، خوردن چنانکه در حدیث است. خدا      پر خور و پرخوابی را دشمن می دارد.

در نکوهش اسراف و تبذیر ، و ارزش و جایگاه میانه روی و بهره گیری صحیح از نعمت های الهی در آیات قرآنی و روایات اسلامی سخن فراوان به بیان آمده است. برخی از این آیات عبارتند از :

اسراف و تبذیر در نگاه قرآنی :
1- اسراف کاران از اصحاب آتش اند :
« و ان المسرفین هم اصحاب النّار »
« و همانا اسراف کاران همراهان آتش اند » ( غافر / 43)

2- خداوند گمراه کننده مسرفین است :
« کذالک یُضلّ الله من هو مسرفٌ مرتاب »
« و بدینسان گمراه کند خدا هر که را که فزونی خواه و شک آورنده است. » ( غافر / 43)

3- خداوند اسراف کنندگان را دوست نمی دارد :
« و لا تسرفو لا عیب المسرفین »
« اسراف نکنید چرا که خداوند اسراف کنندگان را دوست نمی دارد » ( انعام / 141)

4- درست و صحیح مصرف نکردن مبغوض خداوند است :
« کلوا والشربوا و لا تسرفوا انه لا عیبالمسرفین »
« بخورید و بیاشامید ولی هرگز اسراف نورزید همانا خداوند اسراف کاران را دوست ندارد» (             )

5- میانه روی در هرکاری حتی در انفاق پسندیده است :
« والذین اذا انفقوا لم یسرفو و لم یفتروا و کان بین ذالک قواماً »
« و آنانکه گاهی انفاق کنند نه فزون رفتند و نه سخت گیرند و با شد میان این اندازه ها» (          )

از تدبر در آیات قرآن کریم بخوبی درمی یابیم که مسئله اسراف در معنای بسیار وسیعی در قرآن بکار برده شده است.
همانگونه که در روایات نیز آمده است اسراف مراتب مختلفی دارد ! به گونه ای که گاهی مختص به خوردن و آشامیدن است و گاهی ضایع کردن نعمات معنوی ، مادی و حتی استفاده نادرست از امکانات معنوی در زمره ظلم و اسراف اختصاص یافته است.

نکته جالب توجه توصیه قرآن به بازگشت اسراف کنندگان از راهی که در پیش گرفته اند به راه نیکی و صرفه جویی است. از این رو تأکید می کند که مسرفین از رحمت و بخشش الهی مایوس نشوند . خدای متعال در آیه 27 سوره بنی اسرائیل نیز اینگونه تکلیف می کند که :
در فرهنگ اسلامی همانگونه که دیدیم، زیاده روی در مصرف و استفاده از نعمت های مادی را از پائین ترین مراتب اسراف می داند، گستردگی مقوله اسراف آنچنان است که حتی در بحث عقاید و اعمال فردی و اجتماعی راه پیدا نموده و به جرأت می توان گفت : در هیچ مذهبی به این اندازه برمیانه روی و اعتدال سفارش و تأکید نشده است.

جایگاه قناعت در روایات :

1- میانه روی لشگر عقل ؛
« امام کاظم (ع) : در وصیت نامه ای به هشام یکی از لشگریان عقل را میانه روی از لشگریان جهل زیاده روی است.»4

2- بخشش وترحم اسراف کار هم مذموم است :
« حضرت امیر (ع) : زیاده روی و اسراف مکن زیرا بخشش ( اسراف کار مورد ستایش نیست و تنگدستی او هم مورد ترحم واقع نمی شود»

3- میانه روی باعث پایداری نعمت می شود :
» امام موسی بن جعفر (ع) : به کسی که در زندگی میانه روی و قناعت کند نعمت او باقی می ماند و آنکه با تبذیر و اسراف زندگی کند ، نعمتش از بین می رود »6

4- زیاده از حد اسراف است :
« امیرالمؤ منین (ع) : هر چیزی بیشتر از اقتصاد ( میانه روی ) اسراف است »7

علاوه بر این در سخنان گوهر بار ائمه و ائلیاء الهی (ع) اسراف و زیاده روی به عنوان عوامل تباهی مال و ثروت و از بین رفتن برکت و مقدمه و زمینه فقر و تنگدستی یاد شده است.

قناعت فضیلت بزرگان :

در کنار بحث اسراف که همواره در اسلام مورد مذمت قرار گرفته مسئله قناعت از جمله ی خصلت ها و ویژگی های ارزشمند برای یک مسلمان بشمار می رود، و همواره مورد توجه اسلام و اولیاء دین قرار گرفته است. در فرهنگ اسلامی صفت قناعت از جمله صفات فاضله و اخلاق حسنه و از آن بعنوان وسیله ای که سعادت ابدی آدمی را به دنبال داشته است بی تردید جای گرفتن قناعت در فرهنگ اسلامی و ترویج آن توسط بزرگان اهل فن صرف نظر از جایگاه علمی و تأثیرات شگرفی که در زندگی آدم ها دارد موضوعی کاملاً تثبیت یافته ی تجربی است که آدمی همواره عدم رعایت آن را از دست دادن فرصت ها و داشته های خویش به تلخی تجربه نموده است.
این تجربه آن زمانی تلختر و کشنده است که آسیب زدگی اجتماع و زندگی مردمان بعلت قناعت ناپذیری و گرایش به اسراف و تبذیر باشد. 
امام باقر (ع) می فرماید :
« هر که قناعت کند به آنچه که خدا به او می دهد، غنی ترین مردم است ».

در بسیاری از کتب اخلاقی خو گیری نفس انسان با صفات برجسته اخلاقی نقطه آغاز حرکت انسانی به سمت کمال حقیقی آسمانی بشمار می آید.
از جمله این صفات برجسته، قناعت پذیری و قانع بودن به موهبت های خداوند ی است. در حقیقت علمای اخلاق در کنار بیان فضیلت های قناعت ، روش های تحصیل این صفت پسندیده مورد بحث و بررسی دقیق قرار داده اند و به صورت مفصل به این امر پرداخته اند.

بر این اساس در می یابیم که در آموزه های دینی ما علاوه بر اینکه مسئله قناعت و صرفه جویی یک مسئله تأثیر گذار در جامعه به حساب می آید به ابعاد اجتماعی  آن نیز پرداخته شده و بعنوان یک فضیلت همواره مورد تشویق قرار گرفته است.

به هم پیوستگی اجتماع و اثر پذیری تغیرات زندگی مردم بر یکدیگر و ضرورت ، گریز از آسیب های طبیعی و غیر طبیعی و نیز در نظر گرفتن نیاز های روز مره و آینده زندگی نیاز آدمی را به رعایت فرهنگ قناعت صد چندان می کند.
صرفه جویی و قناعت در ابیات و هنر ایرانی :

ادباء ، شعرا، هنرمندان ایرانی در طول تاریخ به لحاظ دغدغه های فراوان از پیامد های اسراف سخنان فراوانی را در این زمینه به یادگار گذاشته اند. سعدی شاعر شیرین سخن ایران در کتاب بوستان سعدی از بدی اسراف و تشویق به صرفه جویی چنین آورده است.
چو کم خوردن طبیعت       را .

راه های مبارزه با اسراف :
الف ) استفاده از ظرفیت های دینی عمومی :
مردم ایران بعلت پیوند با دین و مظاهر مقدس دینی که دارند بخوبی سنت های نهادینه شده را می پذیرند و بر آن  می گمارند.
بیان و آیات قرآن کریم و احادیث نورانی معصومین علیه السلام در مذهب اسراف و ترغیب به صرفه جویی بهترین راه کارعمومی سازی و نهادینه سازی فرهنگ صرفه جویی و پرهیز از اسراف است .

ب ) باز نگری وقایع تاریخی و رخدادهای طبیعی :
به تصویر کشیدن سرانجام اسراف کاران در همه طبقات اجتماعی و پیوند آنها با اتفاقات طبیعی از جمله عوامل باز دارنده اسراف گرایی و سوق دادن جامعه به سمت و سوی قناعت و صرفه جویست بی گمان در این قسمت بیشترین نقش را رسانه های جمعی بویژه رادیو و تلویزیون می تواند ایفا نماید.

ج ) ارتباط بخشی بلایای طبیعی به موضوع اسراف :
به نظر می رسد مسائلی نظیر کم آبی ، خشکسالی و ................ بهترین دلایل اثبات بدی اسراف و مفید بودن قناعت در زندگی روزمره است. برای مبارزه با اسراف و ترویج مصرف صحیح، به ریشه ها باید استناد      در این میان خود خشکسالی و کم آبی و .......................
دلیل بسیار خوبی برای وادار نمودن جامعه به اهتمام در قناعت و صرفه جویی است. البته غافل نمائیم ناهماهنگی عملکرد برخی دستگاه های فرهنگی خاصه صدا و سیما با گفتار ها و تذکرات دلسوزان خود عامل مهم در بی توجهی به مصرف درست و گرایش به اسراف و ریخت و پاش های غیر ضروری می باشد. به عنوان مثال با وجود این همه تبلیغ از مد گرایی و تجمل گرایی با صرفه جویی و نهادینه ساختن فرهنگ آن در جامعه بهیچ عنوان سازگاری ندارد و اسراف از پائین ترین مرتبه شروع           .

 

 

آثار مثبت پرهيزاز اسراف

اين بخش از كتاب عهده دار بحث در موضوعي است كه در حدّ خود از اهميّت بسياري برخوردار بوده و قابل دقّت و توجّه شايان است؛ زيرا اين مبحث نشان مي دهد كه چرا همواره بايد اعتدال در مخارج را در نظر داشت و از آن غفلت ننمود.
مطابق مذهب شيعه، همه احكام و قوانين اسلامى، داراي مصالح و مفاسد واقعي هستند و براساس انگيزه ها و فلسفه هاي محكمي استوار شده اند و هريك از آنها در جايگاه خود عالي ترين هدفها و مقصدها را در زمينه هاي گوناگون - در زندگي فردي و اجتماعي انسان - دنبال مي نمايند كه بعضي از آنها را امامان معصوم بيان داشته و برخي را نيز عقل درك مي كند و بسياري از آنها هم از دسترس فكر و انديشه ما دورند و به ناچار ظرف ذهن و عقل ما از دستيابي به دان ها محجوب است.
در اين بحث، تا حدودي به آثار مثبت ميانه روي و پيامدهاي سوء اسراف و به سخن ديگر، به فلسفه تحريم اسراف، پرداخته خواهد شد؛ گرچه اين نوشتار مدّعي نيست كه تمام دلايل اين حكم نوراني را بيان كرده؛ ولي شايد بتواند با استفاده از سخنان اهل بيت معصوم ه به موارد مهم آن اشاره كند.
پرهيز از اسراف در زمينه اقتصادى، سرمايه هاي فرد و جامعه را از تلف شدن نگاه داشته، دوام حيات مادّي انسان را در هنگام مواجهه با مشكلات زندگي بيمه خواهد كرد و در بُعد اخلاقي مبارزه با اسراف فرد و جامعه را قادر مي سازد، تا به اساسي ترين مسؤوليت انساني و اخلاقي خود - كه كمك به مستمندان و همدردي با آنهاست - بپردازد.
دوري از اسراف است كه خيمه زندگي را همچنان بر پايه محكم اعتدال، نگه مي دارد و جامعه را از وقوع جرمهايي از قبيل دزدى، رشوه و كلاهبرداري و پيامدهاي آن، محافظت مي نمايد.
ميانه روي و اعتدال در بُعد سياسى، مبارزه اي كارآمد با استعمار - كه در صدد تحميل زندگي آميخته به اسراف و تبذير در ممالك تحت سلطه است - به شمار مي رود.
و سرانجام با پرهيز از اسراف در زمينه شرافت انسانى، بشر به بالاترين وظيفه خود در برابر خداوند و پروردگار خود - كه شكرگزاري و احترام به نعمت هاي بي پايان اوست - لباس عمل مي پوشاند.
اكنون به تفصيل درباره هر يك از موارد ياد شده سخن مي گوييم:.

1. تأمين بنيه مالي.

توجه به اعتدال و صرفه جويي در هزينه زندگي مايه بقا و توانايي مالي زندگي و در نتيجه، حافظ مناعت و شخصيّت انساني آدمي است؛ در حالي كه عدم رعايت آن، تنگدستي و سختي معيشت به بار مي آورد و شيرازه حيات اقتصادي انسان را از هم مي گسلد.
درآمد زندگى، به سان چشمه آبي است كه در بستر رودي به جريان افتد. اين آب اگر مهار نشود، به هدر مي رود؛ ولي اگر در جاي مناسبي سدّ زده شود و با محاسبه دقيق، مقدار ورودي آن تعيين و بر همان اساس راه هاي خروجي اندازه گيري شود، نه تنها آبي به هدر نمي رود، بلكه مي توان از آن با برنامه ريزي صحيح استفاده خوبي برد و مقدار زيادي نيز ذخيره خواهد گشت تا در فصل تابستان - كه سد با درآمد كمتري از آب و تقاضاي بيشتري روبه روست - مورد بهره برداري قرار گيرد.
در روايتي اميرالمؤمنين ژ فرمودند:.
ميانه روي مايه فزوني ثروت و اسراف مايه تباهي آن است

و نيز همان حضرت مي فرمايد:.
اي انسان! اگر از دنيا به اندازه رفع نياز بخواهى، كمترين درآمد هم تو را بس است و اگر طالب زندگي مسرفانه و بيش از حدّ كفايت باشى، تمام درآمد دنيا هم تو را كافي نخواهد بود
در روايت ديگري حضرت امام صادق ژ فرمودند:.
كسي كه ميانه روي را در مخارج زندگي خود پيشه كند ضمانت مي كنم كه فقير و محتاج نشود

همچنين از نبي اكرم ْ و ائمه معصومين ه روايت شده كه فرموده اند:.
نجات انسان در سه چيز است: ترس از خدا در آشكار و پنهان، ميانه روي در تنگدستي و توانگري و عدالت ورزي در خوشنودي و غضب

حكما نيز، تدبير منزل را از شعبه هاي حكمت عملي به حساب آورده اند و اعتدال و محاسبه درست و دخل و خرج نيز، خود از موارد تدبير منزل است.
در صورتي كه براساس نتايج آمارگيري (مركز آمار ايران) از هزينه و درآمد خانوارهاي شهري و روستايي كشور در سال 1367 متوسط هزينه يك خانوار شهرى، 180 هزار تومان - ماهانه معادل 15 هزار تومان - بوده است. در صورتي كه متوسّط در آمد سالانه يك خانوار شهري 133997 تومان برآورد شده است.
...
و نيز در همان سال، يك خانوار روستايى، هزينه متوسطي در حدود 106 هزار تومان داشته است كه معادل 8800 تومان مي شود؛ در حالي كه در آمد متوسط سالانه آن در حدود 90862 تومان بوده است و اين درحالي است كه هزينه دخانيات در خانواده شهري 4/4 درصد و در خانوار روستايي 5/8 درصد از كل هزينه را تشكيل مي دهد

حال اين اختلاف فاحش بين هزينه و درآمد، به خصوص در خانواده هاي شهري را از چه طريقي مي توان حل كرد اوّلين پاسخي كه در مورد اين سؤال به ذهن هر كس وارد مي شود بالا بردن مقدار درآمد است، ولي تجربه نشان مي دهد كه افزايش درآمد جز به افزودن خواسته ها و هزينه كمك نمي كند؛ از آن گذشته آيا افزايش درآمد به طور صحيح براي همگان ميسّر است و آيا اين پيشنهاد، دعوت غير مستقيم از عده اي براي ارتكاب جرم نيست ممكن است گفته شود براي از بين بردن اين نابرابري مي توان به پايين آوردن نرخ كالاها و كاهش تورّم توسّل جست. اين سخن گرچه درست است ولي آيا چنين كاري در هر اوضاعي به آساني قابل دست يابي و دوام است تا به عنوان راه حلّ اساسي مطرح شود در اين صورت به اعتقاد ما براي نزديك نمودن اين فاصله، راهي به جز قناعت و كنترل خواسته ها و قطع مصارف بي ثمر و يا مضرّي همچون دخانيات كه رقمي بالا در كل هزينه را تشكيل مي دهد، باقي نمي ماند.

تأمين آينده زندگي.


چرخ زندگي در مسير پرفراز و نشيب خود، همواره در خطر مواجهه با حادثه ها و اتفاقات غيرقابل پيش بيني قرار دارد. اندازه گيري در مخارج نسبت به درآمد، براساس ضرورت ها و پس از مقداري از مازاد بر مصرف، بنيان زندگي را تا حدّ زيادي در مقابله با اين خطرها، محافظت خواهد نمود. اين آينده نگري تنها در محدوده مسائل شخصي و خانواده نبوده بلكه فراتر از آن در اقتصاد جامعه و نظام حكومتي از اهميت بيشتري برخوردار است؛ زيرا حوادثي از قبيل زلزله هاي ويرانگر، سيل ها و طوفان هاي خانمان برانداز، جنگ و ساير سوانح غير قابل پيش بينى، در هر زمان ممكن است براي جامعه پيش آيد. مسؤولان حكومتي بايد همراه با تأمين نيازهاي ضروري مردم و پرهيز از اسراف و تبذير در اموال عمومى، مقداري از درآمد اضافي را براي شرايط اضطراري در نظر بگيرند.
اميرالمؤمنين ژ درنامه اي به زياد بن ابيه، جانشين عبدالله بن عباس استاندار امام در بصره مي نويسد:.
اسراف را رها كرده ميانه روي پيشه كن و در امروز به فكر فردايت باش. به اندازه ضرورت از اموال حكومتي بردار و اضافه آن را براي روز نيازت به مركز فرست.
گذشته از اين كه منابع ملّي يك كشور اختصاص به يك نسل نداشته و اعقاب جامعه نيز در آن ذي حقند؛ استفاده از اين ثروت ها بايد به صورتي باشد كه همگان امكان بهره برداري از آن را در طول زمان داشته باشند

شنبه 21 دی 1392  11:11 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 omiddeymi1368
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هفته نوزدهم:...( " دوری از اسراف ")...

موضوع : اسراف ‚ زياده روي ‚ تجمل گرايي ,مصرف گرايي


قرآن كريم در سوره اعراف آيه 31 مي فرمايد :
وَ كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفين .
بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد البته كه خداوند اسراف كنندگان را دوست ندارد .


"اسراف" در آيات و روايات
***مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
لازم است به عنوان يك سياست، ما مسئله‏ى صرفه‏جوئى را در خطوط اساسى برنامه‏ريزى‏هايمان در سطوح مختلف اعمال كنيم. مردم عزيزمان توجه داشته باشند كه صرفه‏جوئى به معناى مصرف نكردن نيست؛ صرفه‏جوئى به معناى درست مصرف كردن، بجا مصرف كردن، ضايع نكردن مال، مصرف را كارآمد و ثمربخش كردن است. اسراف در اموال و در اقتصاد اين است كه انسان مال را مصرف كند، بدون اينكه اين مصرف اثر و كارائى داشته باشد. مصرف بيهوده و مصرف هرز، در حقيقت هدر دادن مال است. جامعه‏ى ما بايد اين مطلب را به عنوان يك شعار هميشگى در مقابل داشته باشد؛ چون وضع جامعه‏ى ما از لحاظ مصرف، وضع خوبى نيست. اين را من عرض ميكنم؛ ما بايد اعتراف كنيم به اين مسئله. عادتهاى ما، سنتهاى ما، روشهاى غلطى كه از اين و آن ياد گرفته‏ايم، ما را سوق داده است به زياده‏روى در مصرف به نحو اسراف. يك نسبتى بايد در جامعه ميان توليد و مصرف وجود داشته باشد؛ يك نسبت شايسته‏اى به سود توليد؛ يعنى توليد جامعه هميشه بايد بر مصرف جامعه افزايش داشته باشد. جامعه از توليد موجود كشور استفاده كند؛ آنچه كه زيادى هست، صرف اعتلاى كشور شود. امروز در كشور ما اينجورى نيست. مصرف ما به نسبت، از توليدمان بيشتر است؛ اين، كشور را به عقب ميرساند؛ اين، ضررهاى مهم اقتصادى بر ما وارد ميكند؛ جامعه دچار مشكلات اقتصادى ميشود. در آيات شريفه‏ى قرآن بارها راجع به پرهيز از اسراف در امور اقتصادى تأكيد شده؛ اين به خاطر همين است. اسراف، هم لطمه‏ى اقتصادى ميزند، هم لطمه‏ى فرهنگى ميزند. وقتى جامعه‏اى دچار بيمارى اسراف شد، از لحاظ فرهنگى هم بر روى او تأثيرهاى منفى ميگذارد. بنابراين مسئله‏ى صرفه‏جوئى و اجتناب از اسراف، فقط يك مسئله‏ى اقتصادى نيست؛ هم اقتصادى است، هم اجتماعى است، هم فرهنگى است؛ آينده‏ى كشور را تهديد ميكند. (تاريخ : 1/1/1388 - مشهد مقدس)








***مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
امروز دشمن چشمش به نقطه‏ى حساس اقتصادى است تا بلكه بتوانند اين كشور را از لحاظ اقتصادى دچار اختلال كنند. هرچه مى‏توانند اختلال ايجاد كنند و هرچه هم نمى‏توانند، در تبليغاتشان وانمود كنند كه اختلال هست! اين كارى است كه امروز در تبليغاتِ دشمنان ما، با قدرت و به شكلهاى مختلف انجام مى‏گيرد. راه مقابله هم انضباط مالى و صرفه‏جوئى و نگاه پرهيزگرانه‏ى به مصرف‏گرائى است. من اين را مى‏خواهم به مردم عزيزمان تأكيد كنم: مصرف‏گرائى به صورت اسراف يكى از بيماريهاى خطرناك هر ملتى است. ما يك خرده به اين مصرف‏گرائىِ افراطى دچار هستيم. (تاريخ : 11/2/1387)
 






***مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
من بخصوص توصيه مي كنم كه مردم از اسراف‚ چه در ايام عيد و چه در طول سال آينده‚ و بويژه در مراسمي كه معمولا در آنها دچار اسراف مي شوند‚ خودداري كنند. مصرف بي رويه و زياد‚ قاعدتا از سوي قشرهاي مرفه انجام مي گيرد. چون قشرهاي ضعيف قادر نيستند كه زياد مصرف كنند. مصرفي كه از سوي يك قشر انجام مي گيرد‚ به زيان كشور است. يعني هم زيان اقتصادي‚ هم زيان اجتماعي و هم زيان رواني و اخلاقي دارد. من مكرر عرض كرده ام‚ باز هم مي گويم و خواهش مي كنم‚ كه مصرف گرايي را رها كنند. مصرف بايد به اندازه باشد‚ نه به حد اسراف و زياده روي.(تاريخ : 28/12/1370)
 





*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
من به خانمهاي مسلمان‚ به خانمهاي جوان و به خانمهاي خانه دار عرض مي كنم: سراغ اين مصرف گرايي كه غرب مثل خوره به جان جوامع دنيا و از جمله جوامع كشورهاي درحال توسعه و كشورهاي رو به پيشرفت و از جمله كشور ما انداخته است‚ نرويد‚ مصرف بايد در حد لازم باشد‚ نه در حد اسراف. خانمهايي كساني كه همسرانشان يا خودشان مسيوليتهايي در بخشهاي مختلف كشور دارند‚ بايد از لحاظ دوري از اسراف‚ نسبت به ديگران الگو باشند. بايد براي ديگران درس باشند‚ و نشان بدهند كه شان زن مسلمان بالاتر از اين حرفهاست كه اسير زر و زيور و طلاآلات و از اين قبيل شود. نمي خواهيم بگوييم اينها حرام است. مي خواهيم بگوييم شان زن مسلمان بالاتر از اين است كه در دوراني كه بسياري از مردم جامعه ي ما محتاج كمك اند‚ كساني بروند پول بدهند طلا بخرند‚ زينت بخرند‚ وسايل زندگي رنگارنگ بخرند و در انواع و اقسام روشها و منشهاي زندگي‚ اسراف كنند. اسراف‚ الگوي زن مسلمان نيست.(در ديدار گروهي از بانوان - تاريخ : 25/9/1371)
 

رهبر معظم انقلاب اسلامي:
ما مردم مسرفى هستيم؛ ما اسراف ميكنيم؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در وسائل گوناگون و تنقلات، اسراف در بنزين. كشورى كه توليد كننده‏ى نفت است، وارد كننده‏ى فرآورده‏ى نفت - بنزين - است! اين تعجب‏آور نيست؟! هر سال ميلياردها بدهيم بنزين وارد كنيم يا چيزهاى ديگرى وارد كنيم براى اينكه بخشى از جمعيت و ملت ما دلشان ميخواهد ريخت و پاش كنند! اين درست است؟! ما ملت، به عنوان يك عيب ملى به اين نگاه كنيم. اسراف بد است؛ حتى در انفاق راه خدا هم ميگويند. خداى متعال در قرآن به پيغمبرش ميفرمايد: "لا تجعل يدك مغلولة الى عنقك و لا تبسطها كل البسط"؛ در انفاق براى خدا هم اينجورى عمل كن. افراط و تفريط نكنيد. ميانه‏روى؛ ميانه‏روى در خرج كردن. اين را بايد ما به صورت يك فرهنگ ملى در بياوريم. قرآن ميفرمايد: "و الّذين اذا انفقوا"؛ كسانى كه وقتى ميخواهند خرج كنند، "لم يسرفوا و لم يقتروا"؛ نه اسراف ميكنند - زياده‏روى ميكنند - نه تنگ ميگيرند و با فشار بر خودشان، زندگى ميكنند؛ نه، اسلام اين را هم توصيه نميكند. اسلام نميگويد كه مردم بايستى با رياضت و زهد آنچنانى زندگى كنند؛ نه، معمولى زندگى كنند، متوسط زندگى كنند.(خطبه‏هاى نماز عيد سعيد فطر تاريخ:21/7/1386)





*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
به برادران و خواهران مسلمانمان در سراسر كشور عرض مي كنم كه موضوع قناعت را جدي بگيريد. منظورم از قناعت ‚ اين نيست كه دست به نعمتهاي الهي نزنيد و از آنها بهره مند نشويد‚ مقصود اين است كه حد و اندازه نگه داريد‚ زياده روي و اسراف نكنيد‚ نعمتهاي الهي را ضايع ننماييد - كه متاسفانه بسياري‚ مي كنند. در جمهوري اسلامي‚ كساني هستند كه دستشان به نعمتهاي الهي نمي رسد. نه به خاطر اينكه كم داريم. به خاطر اينكه بسياري به خودشان حق مي دهند كه نعمتهاي الهي را بي حساب و كتاب مصرف كنند‚ بي اندازه مصرف كنند‚ هيچ ملاحظه اي نكنند‚ هيچ حدي نگه ندارند و حتي نعمتهاي الهي را ضايع كنند‚ چقدر نان ضايع مي شود‚ چقدر غذاي طبخ شده ضايع مي شود‚ چقدر ميوه ي مصرف نشده ضايع مي شود و از خانه ها بيرون ريخته مي شود‚ چقدر لباس زيادتر از اندازه ي لازم - چند برابر اندازه ي لازم - خريداري مي شود و در خانه ها و صندوقها مي ماند‚ براي اينكه يك بار در مراسمي پوشيده شود‚ اينها اسراف است. مي خواهم اين مطلب را ملت عزيزمان بدانند كه اسراف‚ فعل حرام است‚ گناه است‚ خلاف شرع است‚ آنجايي كه اسراف باشد و اسراف مال و اسراف نعمتهاي الهي انجام گيرد‚ تضييع و تلف كردن نعمت است. تصميم بگيريد اين كار را نكنيد. البته خانواده هاي كم درآمد‚ شايد وسعشان هم نرسد كه بخواهند اسراف كنند‚ اما خانواده هاي پردرآمد و حتي بسياري از خانواده هاي متوسط‚ متاسفانه‚ اسراف مي كنند. من اين جمله را عرض كردم‚ برآن تاكيد و پافشاري مي كنم‚ و خواهشمندم كه ملت عزيزمان‚ اين سخن را مورد توجه قرار دهند‚ به آن اهميت بدهند‚ براي آن حسابي باز كنند‚ و سعي شان بر اسراف نكردن باشد.(تاريخ : 4/1/1372)





*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
ما بايد به سمت زهد حركت بكنيم. نمي گوييم هم زهدهاي آن چناني‚ كه متعلق به اولياالله است‚ نه‚ مسئولان درجه يك‚ مسئولان درجه دو‚ تا آن مسئولان درجات بعد هم بايد در حد خود زهد داشته باشند‚ بعد هم به عامه مردم مي رسد. عامه مردم هم نبايد اسراف و تجمل گرايي بكنند. اين طور نيست كه زهد فقط مخصوص مسئولان باشد. اين مهريه هاي گران قيمت كه براي عقدهاي دخترهايشان مي گذارند‚ خطاست. نمي گويم حرام است‚ اما پديده بد و زشتي در جامعه است‚ زيرا ارزشهاي انساني را تحت الشعاع ارزش طلا و پول قرار مي دهد.(تاريخ : 26/1/1370)






*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
اين جانب از اين كه كساني مي كوشند تا در ميان مردم ما رسم تجمل گرايي و اسراف و ولخرجي را شايع كنند‚ شديدا نگران و متاسفم‚ و از اين كه مردم فداكار و انقلابي ايران در امور شخصي به مصرف گرايي سوق داده شوند و قناعت انقلابي را از ياد ببرند‚ به خدا پناه مي برم. ( تاريخ: 2/9/68)





*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
...توصيه دوم چيزي است كه آنهم براي جامعه ما بسيار مهم است‚ انضباط اقتصادي و مالي . من اين را از ملت و مسئولين كشور و مامورين دولت و آحاد ملت امسال تقاضا دارم. انضباط اقتصادي و مالي يعني مقابله با ريخت و پاش‚ زياده روي‚ اسراف‚ ريخت و پاش مالي و زياده روي در خرج كردن و زياده روي در مصرف كردن به هيچ وجه صفت خوبي نيست. نه اسمش جود و سخاست و نه كرم و بزرگ منشي است. فقط اسمش بي انضباطي اقتصادي و مالي است. اين كساني كه بي خود خرج مي كنند. زيادي خرج مي كنند و زيادي براي خودشان مصرف مي كنند. رعايت موجودي جامعه را از لحاظ امكانات اقتصادي نمي كنند. اينها انسانهايي هستند كه از نظر من بي انضباط از لحاظ امكانات اقتصادي مالي هستند. اين ملت كارش مشكل خواهد شد.
... بايد به قدر نياز و حاجت خرج و مصرف كرد. بخصوص آن كساني كه اموال عمومي را مصرف مي كنند. كساني اموال خودشان را هم مصرف مي كنند. اين مطلب خطاب به آنها هم هست‚ آنها هم زيادي مصرف مي كنند‚ بعضي پولدارند. حالا درآمدي انشاءالله از راه حلال و آنها كه از راه حرام باشد وضعشان بدتر است ولو كساني كه از راه حلال درآمدي را به دست آورده باشند‚ اگر در خرج كردن و وضع زندگي و تجملات بيهوده و بي جا‚ در ريخت وپاشها و در اعيان منشي و در اين امور اسراف كنند‚ بي انضباطي مالي و اقتصادي انجام داده اند. اين اسمش ريخت وپاش است و ريخت وپاش بد است. اين زندگي ديگران را از لحاظ رواني مختل مي كند و امكانات زندگي و اقتصادي را بي خود به هدر مي دهد. .(پيام نوروزي سال 1374 -تاريخ : 29/12/1373)





*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
در جامعه يي كه تلاش و بد عمل كردن نسبت به محرومان و بي اعتنا بودن نسبت به آنان همراه نباشد‚ مال مردم خوردن وجود نداشته باشد‚ اگر خلقيات اسلامي - همان چيزهايي كه در اسلام براي يك انسان فضيلت است‚ همان چيزهايي كه به تعبير روايات‚ جنود عقل است - رواج پيدا كند‚ مردم اهل صبر و استقامت باشند‚ اهل توكل و تواضع و حلم باشند‚ نسبت به يكديگر بدبين نباشند‚ نسبت به احوال يكديگر بي تفاوت نباشند‚ نسبت به سرنوشت جامعه قناعت وجود داشته باشد‚ زياده روي و اسراف و ريخت و پاش و اين چيزها نباشد‚ اگر حرص و افزون طلبي در امور مادي نباشد‚ اين جامعه به بهشت و گلستان تبديل مي شود. گرفتاري امروز مردم دنيا‚ حتي كشورهاي ثروتمند و پيشرفته‚ اين چيزهاست. تهيدستي از اخلاقيات است كه انسانيت را امروز در دنيا پريشان كرده است.(پيام نوروزي سال 1376 -تاريخ : 29/12/1375)

*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
من مي خواهم به مردم عزيزمان عرض بكنم كه امسال همه سعي كنند اسراف را كنار بگذارند. متاسفانه در زندگيهاي ما اسراف وجود دارد. اسراف‚ يعني تضييع نعمت الهي. يعني نشناختن قدر نعمت الهي. البته بيشتر مخاطب ما در اين سخن‚ افراد متمكنند. افرادي كه تهيدست يا متوسطند‚ به نظر مي رسد كه اينها كمتر اسراف مي كنند‚ اگر چه در بين اينها هم بعضا اسراف هست. كنار گذاشتن اسراف در چيزهايي كه به نظر كوچك مي آيد‚ مثل اسراف در مصرف بي رويه آب.
... ما وظيفه داريم كه خود را بر طبق آنچه كه دين از ما خواسته است و عقل سليم از ما مي طلبد‚ آن طور تنظيم كنيم. اسراف در آب‚ اسراف در نان‚ اسراف در مواد غذايي‚ اسراف در وسايل زندگي‚ زياده روي‚ زياد خريدن‚ زياد مصرف كردن‚ دور ريختن چيزهايي كه قابل استفاده است‚ اينها تضييع نعمت خداست.
... در همه امور ما بايد به صرفه جويي عادت بكنيم. صرفه جويي‚ يعني آن چيزي را كه قابل استفاده است و مي توانيم از آن استفاده كنيم‚ استفاده كنيم. نسبت به امكانات‚ با هوس رفتار نكنيم. دايما چيزهاي ماندگار را نو كردن‚ چيزهاي ضايع نشدني را دور ريختن‚ روش درستي نيست. به نظر من بايد مسئولان كشور‚ راه صرفه جويي و مقابله با اسراف را به مردم ياد بدهند‚ من به صورت كلي اين را عرض مي كنم. خود مسئولان دولتي هم بايد اسراف نكنند. اسراف مسئولان دولتي‚ از اسراف مردم عادي مضرتر است‚ زيرا كه اين اسراف در بيت المال است.(پيام نوروزي سال 1376 - تاريخ : 29/12/1375)

*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
به ملت ايران عرض كردم كه صرفه جويي را شعار خودتان قرار بدهيد. صرفه جويي‚ به معناي گدابازي نيست كه بعضي بگويند چرا نمي گذاريد مردم از نعمتهاي خدا استفاده كنند. نه‚ استفاده كنند‚ ولي اسراف و زياده روي نكنند‚ اسراف در جامعه‚ لازمه اشرافيگري و تقسيم نابرابر ثروت و مايه تضييع اموال عمومي و نعمت الهي است. صرفه جويي صحيح - همان كه در اسلام به آن قناعت مي گويند - به معناي نخوردن نيست‚ به معناي زياده روي نكردن‚ مال خدا را حرام نكردن‚ نعمت الهي را ضايع نكردن است. اگر جامعه يي بخواهد قناعت و صرفه جويي را - كه يك دستور اسلامي است - عمل بكند‚ بايد متوجه باشد كه در شكل كلي بايد به عدالت اجتماعي و مساله عدالت پرداخته شود. براي اين كه بشود اين راه را ادامه داد‚ همه و همه بايد كوشش كنند‚ حالا كه بحمدالله كشور در راه سازندگي حركت مي كند‚ از عدالت غفلت نكنند و ميدان براي سوءاستفاده كنندگان باز نشود.(مشهد مقدس - تاريخ : 1/1/1376)
 





*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
من آنچه را كه مي خواهم در اين برهه عرض كنم‚ اين است كه ملت عزيز‚ جدا از اسراف و زياده روي‚ پرهيز كنند. ما حق نداريم به عنوان يك ملت‚ مصالح بزرگ و ملي و دورنگر - بلكه مصالح نقد مهم و كنوني - خود را‚ به خاطر خواسته هاي شخصي خودمان - كه ما را به اسراف و بي بندوباري در مصرف مي كشاند - فدا كنيم و آنها را نديده بگيريم! همه بايد مساله صرفه جويي را جدي بگيرند.
عزيزان من! ملت ايران را به رياضت‚ دعوت نمي كنم‚ بحمدالله ما احتياجي به اين نداريم كه ملت خودمان را به رياضت‚ دعوت كنيم. فضاي غم آلود رياضت‚ از زندگي اين مردم‚ دور باد! من مردم را به قناعت‚ دعوت مي كنم‚ قناعت سرافرازانه‚ قناعت انسان عاقل و خردمندي كه مي داند آينده خود را با قناعت تامين مي كند‚ و زندگي و روال اقتصادي كشور را تسهيل‚ و به مسئولين كمك مي كند كه بتوانند تدابير صحيح را در كار اداره مملكت‚ اعمال كنند. (پيام نوروزي سال 1377 - تاريخ : 28/12/1376)
ببينيد اسراف چه كار مي كند! اسراف در نان‚ اسراف در آب‚ اسراف در برق‚ اسراف در مصالح ساختماني‚ اسراف در انواع و اقسام كالاهاي گوناگون‚ اسراف در اسباب بازي بچه و در وسايل تجملاتي! عزيزان من اين اسراف‚ همان كاري را با كشور مي كند كه دشمن مي خواهد! او از آن طرف به وسيله نفت‚ به وسيله تحريم اقتصادي و انواع و اقسام ضربه ها‚ برملت ايران ضربه وارد مي كند‚ از اين طرف هم خود ما با اسراف و صرفه جويي نكردن‚ ضربه او را تكميل مي كنيم! حرف من اين است.
من در پيام گفتم كه مردم را به رياضت اقتصادي دعوت نمي كنم‚ ابدا! چه رياضتي بحمدالله ملت ما احتياج به رياضت ندارد. من آنها را به قناعت‚ به صرفه جويي و به اسراف نكردن‚ دعوت مي كنم. اسراف‚ حرام است. اين هم نمي شود كه من و شما‚ مرتب ديگران را نصيحت كنيم‚ همه بايد سعي كنند كه اسراف را از زندگي خودشان‚ از زندگي شخصي و از زندگي كاري خود دور كنند.(صحن مطهر امام رضا (ع) - تاريخ : 1/1/1377)





*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
عزيزان من! يك ملت حق دارد با رفاه زندگي كند‚ حق دارد خوش بگذراند‚ حق دارد از انواع نعم الهي استفاده كند - در اين شكي نيست - همه قشرهاي يك ملت هم بايستي بتوانند استفاده كنند‚ ليكن حتي در مواقعي كه يك دولت و يك ملت‚ برخوردار از درآمد هم هستند‚ اسراف مضر و مذموم و شرعا حرام است‚ چه برسد آن وقتي كه درآمد يك كشور به طور موقت كم مي شود....
خطاب من در درجه اول متوجه كساني است كه متمكنين به كشورند‚ دستشان به دهانشان مي رسد و مي توانند خرج كنند‚ مي توانند گوشت‚ مواد غذايي‚ امكانات زندگي‚ محصولات مدرن‚ انواع و اقسام وسايل برقي و ماشينهاي گران قيمت تهيه كنند. چو دخلت نيست‚ خرج آهسته تر كن . نگو من دخل دارم‚ اين جا دخل شخصي ملاك نيست‚ دخل كشور ملاك است. وقتي كه يك ملت مقداري درآمدش كم مي شود‚ بايد ملاحظه كنند....
لازم است كه به مساله قناعت - به معناي اسراف نكردن - اهميت بدهند. اسراف نكردن در مواد غذايي‚ چه قدر مواد غذايي زايد دور ريخته مي شود. حتي اسراف نكردن در مواد دارويي‚ چقدر مواد دارويي غير لازم خريده مي شود و به خانه ها برده مي شود و بدون مصرف باقي مي ماند. مواد اوليه و يا خود دارو را بايد از خارج بخرند و بياورند‚ يا در داخل بايد با زحمت درست كنند. اينها ثروت و سرمايه مملكت است و از دست مي رود.... (خطبه هاي نماز جمعه تهران - تاريخ : 4/10/1377)





*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
سالهاست كه بنده درباره زندگي تشريفاتي مكرر تذكر مي دهم‚ اين دو جنبه دارد: يك جنبه از لحاظ اصل پايبندي به تجملات و تشريفات است‚ كه اين بد و دون شان انسان والاست‚ يعني يك وقت انسان به يك چيز غير لازم پايبند مي شود كه دون شان انسان است‚ بعلاوه‚ مسرفانه است‚ تضييع سرمايه ها‚ تضييع اموال و تضييع موجوديها در آن هست‚ اين يك بعد قضيه است كه اصل اسراف بد است‚ اصل تجمل همراه با اسراف و همراه با زياده روي است و بد است‚ ليكن جنبه دومي دارد كه اهميتش كمتر از جنبه اول نيست‚ و آن انعكاس تجمل شما در زندگي مردم است‚ بعضيها از اين غفلت مي كنند! وقتي شما جلوي چشم مردم‚ وضع اتاق و دفتر و محيط كار و محيط زندگي را آن چناني مي كنيد‚ اين يك درس عملي است و هركسي اين را مي بيند‚ بر او اثر مي گذارد‚ حداقل اين را بايد رعايت كرد.
فضا را‚ فضاي تجملاتي و تجمل گرايي و عادت كردن به تجمل قرار ندهيم‚ چون امروز اگر اين روحيه تجمل گرايي در جامعه ما رواج پيدا بكند - كه متاسفانه تا ميزان زيادي هم رواج پيدا كرده است - بسياري از مشكلات اقتصادي و اجتماعي و اخلاقي كشور اصلا حل نخواهد شد.(ديدار با كارگزاران نظام - تاريخ : 4/10/1378)





*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
منكراتي كه در سطح جامعه وجود دارد و مي شود از آنها نهي كرد و بايد نهي كرد‚ از جمله اينهاست: اتلاف منابع عمومي‚ اتلاف منابع حياتي‚ اتلاف برق‚ اتلاف وسايل سوخت‚ اتلاف مواد غذايي‚ اسراف در آب و اسراف در نان. ما اين همه ضايعات نان داريم‚ اصلا اين يك منكر است‚ يك منكر ديني است‚ يك منكر اقتصادي و اجتماعي است‚ نهي از اين منكر هم لازم است‚ هر كسي به هر طريقي كه مي تواند‚ يك مسئول يك طور مي تواند‚ يك مشتري نانوايي يك طور مي تواند‚ يك كارگر نانوايي طور ديگر مي تواند.(تاريخ : 25/9/1379)





*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
از جمله چيزهايي كه روند حركت به سمت عدالت را در جامعه كند مي كند‚ نمود اشرافيگري در مسئولان بالاي كشور است‚ از اين اجتناب كنيد. اشرافيگري دو عيب دارد‚ عيب دومش از عيب اولش بزرگتر است. عيب اول اشرافيگري‚ اسراف است - اشرافيگري حلال را مي گوييم‚ يعني آن چيزي كه پولش از راه حلال و بحق به دست آمده - اما عيب دوم بدتر است و آن اين است كه فرهنگ سازي مي كند‚ يعني چيزي براي مسابقه دادن همه درست مي كند. البته در اين زمينه مسئولان درجه يك خيلي نقش دارند‚ تلويزيون خيلي نقش دارد‚ منش من و شما خيلي نقش دارد. (در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيات دولت - تاريخ : 5/6/1380)





*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
مصرف گرايي براي جامعه بلاي بزرگي است. اسراف‚ روزبه روز شكافهاي طبقاتي و شكاف بين فقير و غني را بيشتر و عميق تر مي كند. يكي از چيزهايي كه لازم است مردم براي خود وظيفه بدانند‚ اجتناب از اسراف است. دستگاههاي مسئول بخشهاي مختلف دولتي‚ بخصوص دستگاههاي تبليغاتي و فرهنگي - بويژه صدا و سيما - بايد وظيفه خود بدانند مردم را نه فقط به اسراف و مصرف گرايي و تجمل گرايي سوق ندهند‚ بلكه در جهت عكس‚ مردم را به سمت قناعت‚ اكتفا و به اندازه لازم مصرف كردن و اجتناب از زياده روي و اسراف دعوت كنند و سوق بدهند. مصرف گرايي‚ جامعه را از پاي درمي آورد. جامعه يي كه مصرف آن از توليدش بيشتر باشد‚ در ميدانهاي مختلف شكست خواهد خورد. ما بايد عادت كنيم مصرف خود را تعديل و كم كنيم و از زياديها بزنيم.
جوانها اجتماعات خانوادگي تشكيل بدهند و كمكهاى افراد خانواده را جمع كنند و در درجه ى اول به مصرف فقرا و نادارهاى همان خانواده و فاميل برسانند؛ و اگر نيازى نبود، به فقراى ديگر رسيدگى كنند.
امروز در جامعه ما فقر وجود دارد. وظيفه ما به عنوان نظام اسلامي‚ ريشه كن كردن فقر در جامعه است. بايد در جامعه محروميت نباشد‚ اين تكليف ماست به عنوان دولت‚ به عنوان نظام اسلامي‚ به عنوان آحاد مردم. كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته ‚ اين وظيفه همه است. هر كدام به نحوي تجمل و اسراف و زياده روي را كم كنيم‚ اين درس ماه رمضان است‚ اين كار‚ همت و گذشت و بصيرت و آگاهي مي خواهد‚ از خداي متعال كمك بخواهيم. (خطبه هاي نماز عيد فطر تاريخ : 15/9/1381)





***مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
يكى از موارد اسراف، اسراف در آب است؛ نه فقط آبى كه مصرف شُرب در خانه‏ها مى‏شود، نوع آبيارى كشاورزى ما هم يك نوع مسرفانه است و آب را هدر مى‏دهيم. وظيفه‏ى مسئولين و دست‏اندركاران اين بخش است كه به اين مسئله به‏طور ويژه توجه كنند! پس به مسئله‏ى اسراف - هم در مسئله‏ى آب و هم در مسائل ديگر - بايد با اهميت نگاه كنند.(تاريخ : 11/2/1387)

 

شنبه 21 دی 1392  11:25 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 omiddeymi1368
mohammadhoseinshokri
mohammadhoseinshokri
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 561
محل سکونت : قزوین

پاسخ به:هفته نوزدهم:...( " دوری از اسراف ")...

با این وضع بد مالی و اقتصادی که دارم مجبور هستم که متعهد شوم اسراف نکنم . اون هم نه تنها در این هفته ، بلکه در تمام عمرم . مطمئن باشید که هیچ وقت تعهدم را زیر پا نمی گذارم .

heartwink

شنبه 21 دی 1392  11:30 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 omiddeymi1368
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:هفته نوزدهم:...( " دوری از اسراف ")...

باسلام

واقعا"اسراف درجامعه اسلامی ماجایگاهی نداردچه بساقشرسطح پایین جامعه هستندکه به لقمه نان شب خودمحتاج هستنداونوقت مشاهده میکنیم که دررستورانهاچه ریخت وپاشی رخ می دهد آنهم به بهانه مامورین بهداشت وغیره.

یه راهکاری بدهیم برای این مهم که هم جلوی فقرگرفته شودوهم جلوی اسراف.تنهااین موضوع دررستورانهانیست بلکه برگزاری جشنواره هاوسمینارهاکه باپولهای گزافی درحال چرخیدن چرخ اسراف می باشد.

مادراین هفته باهم همپیمان می شویم تاجائیکه امکان داردازاسراف خودداری نمائیم به هرصورتیکه هست.باتشکرازهمگی

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

شنبه 21 دی 1392  12:20 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هفته نوزدهم:...( " دوری از اسراف ")...

اسراف ‚ زياده روي ‚ تجمل گرايي ,مصرف گرايي
 
 
3.روایت‏شده، فقیرى به محضر پیامبر(ص)آمد و تقاضا كرد كه آن ‏حضرت پیراهنش را به او ببخشد. پیامبر(ص) پیراهن را از تن خود بیرون آورد و به او داد، و چون پوشش دیگر نداشت، در خانه به ‏طورعریان نشست و حتى براى نمازبیرون نرفت، كافران درغیاب، آن حضرت را سرزنش كردند و به او چنین تهمت زدند كه خواب ‏و لهو، آن حضرت را از نماز بازداشته است. در این هنگام این آیه‏ نازل شد: «ولاتجعل یدك مغلوله الى عنقك و لا تبسطها كلى البسط فتقعد ملوما محسورا» (اسراء 29) هرگز دستت را برگردنت زنجیر نكن(بخل‏نورز)و بیش از حد(اعتدال نیز)دست‏خود را مگشاى تا مورد سرزنش‏قرار گیرى و از كار فرو مانى.
 
براساس همین آیات و دستورهاى الهى، پیامبر(ص) فرمود: «ما مِن نَفَقَةٍ احبُّ الی الله مِن نفقة قصد و یبغض الاسراف» هیچ انفاقى درپیشگاه خدا محبوب ‏تر از انفاق معتدلانه نیست. و خداوند اسراف درانفاق را دشمن دارد.
 
نیز بر همین اساس پیامبر(ص) و امیرمومنان على(ع) و سایرامامان علیهم السلامبسیار ساده مى‏زیستند، و از هرگونه تجمل ‏گرایى وتشریفات پرهیز جدى مى ‏نمودند.
 
امیرمومنان على(ع) براى كارگزاران خود چنین نامه مى‏نوشت:
 
«آدِقوُااَقلامَکُم، وَ قارِبوُابَینَسُطوُرِکُم، وَ احذِفوُاعَن فُضوُلِکُم ،واقصدوُالمَعانی، و ایّاکُم والاكثار، فانَّ اموالُالمُسلمینلا تَحتَمِلُ الضَّرر» سر قلم‏ها را نازك‏ تر كنید، بین سطرها را نزدیك‏ نمایید، ازاستفادهواژه‏هاى زاید بپرهیزید، معانى را هدف ‏قرار دهید و از پرچانگى و زیاده ‏روى دورى نمایید، زیرا نباید به ثروت مسلمانان آسیب برسد.
 
نیز فرمود: « آگاه باشید ؛بخشیدن مال در جاى ناروا، بریز وبپاش و بیهوده نمودن آن است، این گونه بخشش ، بخشنده را در دنیا بالا مى‏برد، ولى در روز رستاخیز به پایین مى‏كشاند ، و در پیش‏مردم او را محترم مى‏كند، ولى در پیش خدا خوار مى‏گرداند . هركس ‏مال خود را در جاى نادرست و نزد ناشایستگان گذاشت، خداوند شكرآن مال را به او حرام مى‏نماید.»
 
در ادامه فرمود:«مَن اَنفَقَ شیئاً فىغَیرِطاعَةِ اللهفَهُوَ مُبذِرٌ» كسى كه چیزى ازمال خود را در راه غیر خدا مصرف كند، چنین كسى اسراف كار است.
 
یاسر خادم مى‏گوید: روزى غلامان امام رضا(ع) میوه مى‏خوردند، ولى‏هنوز آن را به طور كامل نخورده، به گوشه‏اى مى‏انداختند، آن حضرت‏ اینعمل اسراف كارانه آنها را دید و خشمگین شد . به آنها فرمود:
 
«سبحان الله! اگر شما به این میوه‏ها نیاز ندارید، انسان‏هایى‏هستند كه نیاز دارند، چرا دور مى‏ریزید؟ آنها را نگه دارید و به ‏نیازمندان بدهید.»
 
و امام صادق(ع) در ضمن نهى از دور افكندن هسته خرما، و نكوهش ‏اسراف كاران فرمود: «حتى ته مانده آب ظرفى را به دور نریزید كه اسراف است.»
 
پرهیز شدید امام خمینى از اسراف در مصرف
 
حضرت امام خمینى قدس سره، كه در عمل به دستورات اسلام، بسیارجدى و نمونه بودند، در مورد اسراف در همه ابعادش و به ویژه درمصرف، حساسیت مخصوصى داشتند، به عنوان نمونه نظر شما را به سه ‏مورد زیر جلبمی کنیم:
 
1-   یكى ازمسؤولین دفتر امام خمینى قدس سره مى‏نویسد: یك بارمسؤول امور مالى، پشت ‏یك پاكت چیزى نوشت و به امام داد . امام‏در یك كاغذ كوچك جواب آن را داد و در زیر آن چنین نوشت: شما دراین قطعه كوچك نیز مى‏توانستید بنویسید. »
 
از این رو آن برادر خورده‏ كاغذها را جمع و جور مى‏كرد و دركیسه‏اى مى‏گذاشت، و هنگامى كه مى‏خواست، براى امام چیزى بنویسد،روى آن كاغذ پاره‏ها مى‏نوشت، امام هم زیرش جواب مى‏نوشتند.
 
2-  خانم زهرا مصطفوى(دختر امام)از خاطرات دوران كودكى‏خود، چنین مى‏گوید:
 
درس امام در ساعت ‏یازده و نیم تمام مى‏شد . ایشان در این هنگام‏بیست دقیقه با ما(كه كودك بودیم) بازى مى‏كرد، سپس ده دقیقه به ‏ظهر، براى انجام مقدمات نماز حاضر مى‏شد . امام با خرید اسباب‏بازى خیلى مخالف بودند و مى‏گفتند: این پول باطلى است . باوسایلى مانندگِل، تیله درست مى‏كردیم، بعد مى‏چیدیم و مى‏گفتیم هركس به این تیله‏ها بزند برنده است، بازى بیست دقیقه ما این گونه‏ساده بود...
 
3-یكى از اعضای دفتر امام خمینى(ره) نقلمی کند: یك روز برطبق وظیفه‏اى كه هر ماه بر عهده داشتیم، در پایان ماه صورت‏مخارج ماهیانه را(در جماران) به خدمت امام فرستادیم، و در ضمن‏آن مخارج خانه امام از مهمانى‏ها، رفت وآمدهاى امام، پول برق‏خانهو ...را نوشته بودیم . هنگامى كه صورت مخارج را نزد امام‏ ‏فرستادیم، پس از نیم ساعت‏ حاج احمدآقا(فرزند امام) تلفن زد وگفت: از وقتى كه صورت حسابراداده‏اید، امام مرتب لب باغچه قدم‏مى‏زند و سخت ناراحت است، زیرا مخارج خانه امام در این ماه ازده هزار تومان(آن عصر) تجاوز كرده است لذا امام مى‏فرماید:
 
«اگر خرج خانه من از ده هزار تومان تجاوز كند، من اصلا ازاین جا مى‏روم.»
 
حاج احمد آقا به من گفت: شما ببینید كه خرج اضافى در این ماه‏ چه بوده است،تا به آقا بگوییم و خیال امام راحت‏شود.
 
ما پس از جستجو در دفاتر، سه قلم خرج اضافه آن ماه را یافتیم كه ابداً مربوط به خانه امام نبود ، است، مثلا:
 
- گازوئیلى كه از خانه امام زیاد آمده بود ما گفتیم كه آن‏را در انبار حسینیه جماران بریزند.
 
- ماشینى كه خانواده حضرت امام را مى‏برد، و براثربى‏توجهى راننده خسارتى به آن وارد شده بود ، و هزینه‏اى پیدا نموده بود.
 
- برزنتى براى خانه حضرت امام  تهیه شده بود تا داخل‏ منزل ایشان از بالاى پشت‏بام دیده نشود، زیرا پاسداران در آنجا پاس مى‏دادند.
 
صورت این چند قلم اضافه خرج را خدمت امام فرستادیم، درنتیجه ایشان احساس آرامش كرده و آسوده خاطر شدند. از همین یك ‏نمونه مى‏توان شدت پرهیز امام از اسراف و زیاده ‏روى در مخارج‏ خانه را به دست آورد.
 
دورى از تقتیر و سختگیرى
 
اعتدال در مصرف یكى از ویژگى‏هاى بندگان ممتاز الهى است، كه در میانه دو چهره قرارگرفته است، نخست جنبه افراطى آن است‏كه از آن به اسراف و تبذیر یاد مى‏شود كه بیان گردید، دوم جنبه‏ تفریطى آن كه چهره تفریط ، اعتدال در مصرف است كه از آن به‏ تقتیر یا سختگیرى و زندگى رنج‏آور تعبیر مى‏گردد . اسلام دین سمحه‏ و سهله است، هرگز حاضر نیست كه مسلمانان در سختى و رنج اقتصادى‏زندگى كنند . باید با كار و كوشش و سرپنجه تدبیر، شكل زندگى رابه شیوه‏اى تبدیل كرد كه موجب وسعت در زندگى و آسایش گردد.
 
پیامبر اكرم(ص)همان گونه كه از اسراف جلوگیرى مى‏كرد، به‏موازات آن از اقتار وسختگیری در زندگى، نهى مى‏نمود.
 
رسول ‏اكرم(ص)فرمود: «اِنَّ مِن سَعادَةِ المَرءِ المُسلِمِ اَن یشبهَهُ وَلَدَه....»
 
" از سعادت و خوشبختى انسان مسلمان،آن است كه داراى فرزندى باشدكه ‏در نیكى، شبیه به خود اوبوده و نیز داراى همسر زیبا و دیندار، ومركب راهوار و خانه وسیع باشد."
 
در ماجراى ابولبابه( گفتن یك راز نظامى حكومت اسلامى به یهودیان ) به گناه خود پى برد و توبه حقیقى كرد و پس ازمدتى آیه 102 سوره توبه در پذیرش توبه او از جانب خداوند نازل‏شد، پیامبر(ص)با تلاوت آن آیه، به او بشارت داد. ابولبابه به‏پیامبر(ص)عرض كرد: اجازه بده به شكرانه قبول شدن توبه‏ام، نصف‏اموالم را انفاق كنم . پیامبر(ص)اجازه نداد. او عرض كرد: اجازه ‏بده یك سوم آن را انفاق كنم، پیامبر(ص) اجازه داد.
 
این كه پیامبر(ص)اجازه انفاق نصف اموال او را نداد، براین اساس‏بود كه وی و خانواده‏اش،گرفتار سختى و تنگنا در معیشت نگردند.
 
این بحث را باذکر روایتی به پایان می بریم  :
 
یكى از مسلمانان مدینهکهداراى چند كودك ‏بود، و شش غلام داشت، در بستر مرگ قرار گرفت. قبل از مرگ خود به‏خاطر جلب پاداش‏ الهى، شش غلامش را آزاد نمود. پس از آن كه ازدنیا رفت، مسلمانان پس از غسل و تكفین، او را به خاك سپردند.سپس ماجراى او را در مورد آزادسازى غلامان، و فقر فرزندانش به‏آن حضرت خبر دادند. پیامبر(ص) فرمود:
 
«اگر من اطلاع مى‏یافتم نمى‏گذاشتم‏جنازه او را در قبرستان مسلمانان دفن كنید، زیرا او كودكان خودرا از ثروتش بى‏نصیب نمود، و آنان را فقیر و بى‏پناه گذاشت، تا دست گدایى به سوى مردم دراز كنند.»
 
این ماجرا در عین آن كه بیانگر نكوهش اسراف در انفاق است ، نیز حاكى از آن است كه نباید موجب سختى و فشار در زندگى اعضاء خانواده شود . بلكه باید اعتدال در مصرف را با توجه به همه‏جوانب رعایت نمود.
 
www.Tebyan.net
 
…………
 
http://www.aviny.com/Occasion/Melli/EslaheOlgo/88/Etedal_EnfaghVaMasraf.aspx
 
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
 
اعتدال و صرفه جويي در انديشه اسلامي
 
اعتدال و میانه روی در امور ، اصلي مهم در دین بزرگ اسلام است . در برنامه گذشته ، ضمن تشريح اصل اعتدال در مکتب اسلام ، به چند نمونه از روش هاي اسلام براي ايجاد اعتدال ، اشاره کردیم و دیدیم که از نظر این دین آسمانی ، افراط و تفریط ، غيرقابل قبول است . امروز این دیدگاه راهبردی اسلام در مورد یکی از موضوعات مهم در زندگی بشر ، یعنی امور اقتصادي را مورد بررسي قرار مي دهيم . قسمت قابل توجهي از فعالیت های انسانها ، به اقتصاد و کسب درآمد و شيوه مصرف ، مربوط می شود . اقتصاد را دانشی خوانده اند که به بررسی فعالیتهای فردی و اجتماعی مربوط به تولید ، مبادله ، توزیع و مصرف کالاها و خدمات می پردازد .
 
بی شک در اقتصاد اسلامی ، همچون سایر زمينه ها ، افراط و تفریط راهي ندارد و اعتدال و میانه روی ، مورد تاکید است . از نگاه مکتب اسلام ، فعاليتهاي اقتصادي مي تواند زمينه رشد و تعالی مادی و معنوی انسان را فراهم كند . اما اگر انسان در امور اقتصادي از مسیر اعتدال خارج شود ، این هدف تحقق نمي يابد . نگاهی به ارزش ها و تعالیم اسلامی به خوبی نشان می دهد که این آئين ، در مسائل كلي و جزئي اقتصادی ، اعتدال را رعایت کرده است .
 
در آیات قرآن و احادیث ، مردم به کار و کوشش و کسب درآمد براي امرار معاش تشویق شده اند و از تنبلي و سستي و بيكاري منع شده اند . پیامبر گرامی اسلام (ص) انزوا گرايي و گوشه گيري را مورد نكوهش قرار مي دهد . آن حضرت ، گروهی را که کار و زندگی را رها کرده و به عبادت روی آورده بودند ، از این کار نهی كرد و آنها را به اعتدال و انجام كارهاي متعارف روزانه و بهره مندي از لذتهاي زندگي ترغیب نمود . پیامبر می فرماید : " هرکس از راه حلال برای معاش خانواده اش تلاش کند ، مانند کسی است که در راه خدا جهاد مي کند و هر که با آبرومندی در پی حلال دنیا باشد ، در مرتبه شهدا خواهد بود ." امام موسی کاظم (ع) از نوادگان پاک پيامبر (ص) نیز تاکید می کند که کار کردن ، روش پیامبران و اوصیای آنها و بندگان شایسته خداوند است .
 
با آن که در اسلام بر کار و تلاش و کسب درآمد حلال بسيار تاکید شده ، اما زیاده روی و افراط در این زمینه نیز مورد نکوهش قرار گرفته است . چرا که برخی چنان کار می کنند که گویی تنها هدف آنها از زندگی ، جمع آوری مال و كسب ثروت است و از توجه به سایر مسایل اساسي زندگي باز می مانند . امام علی (ع ) در اين خصوص مردم را به میانه روي و اعتدال فرا مي خواند و در سخني اوقات شبانه روز را به سه بخش تقسيم می كند . می فرماید :
 
: " مومن شبانه روز خود را به سه قسمت تقسیم می کند . قسمتی را برای مناجات با پروردگار، قسمتی دیگر را برای تامین معاش و هزینه زندگی و قسمت سوم را برای بهره گیری از لذتهای حلال و دلپسند صرف می کند . "
 
شاخه دیگر از اعتدال مربوط به بحث ثروت و مال اندوزي است . در نگرش اسلامی، جمع کردن مال درحد متعارف برای گذران امور زندگی و تامين معيشت خانواده ، معقول و پسنديده است ، اما چنانچه این اقدام موجب وابستگی و دلبستگی بيش از حد انسان به دنیا و غفلت وی از امور معنوی و زندگي اخروي شود ، مورد پذيرش نيست . از نگاه اسلام ، ولخرجی و مصرف بیش از اندازه ، نادرست و افراط محسوب می شود . همچنان که خست و تنگ نظري ، صفتی ناپسند است و انسان خسیس از اين دیدگاه ، فردي نامتعادل تلقي مي شود . بنابراين انسان در صرف کردن اموال ، بايد میانه رو و معتدل باشد . امام علی (ع ) در این زمینه می فرماید : " دست و دلباز باشید ، ولی بدون حساب و کتاب ، اموال خود را خرج نکنید . میانه روی را پیشه خود سازید ، ولی تنگ نظری و خسیس بودن را از خود دور سازید . "
 
برخلاف كساني كه كنج عزلت را در پيش مي گيرند و از نعمتهاي دنيا اعراض مي كنند ، دين ، بشر را به استفاده و بهره برداري از مواهب طبيعي و دعوت مي كند . البته اين بهره برداري از مواهب طبيعت بايد معقول و به اندازه باشد و به طبيعت و محيط زيست آسيب نرساند . قرآن كريم در مورد استفاده از مواهب زندگي و نعمتهاي مادی ، در آیه 32 سوره اعراف می فرماید : " بگو چه کسی زينت هاي الهي را كه برای بندگان خود آفريده و روزي هاي پاكيزه را حرام كرده است ؟ " البته همانطور كه ذكر شد ، اسلام در استفاده از اموال نیز حدودی را معين كرده است تا افراط و تفریط نشود .
 
از اصول مهم در اقتصاد اسلامی ، عدالت است . در سایه این اصل مهم ، اعتدال و میانه روی در جامعه رواج می یابد . تبعیض و بي عدالتي در توزيع امكانات اقتصادي ، موجب فقيرتر شدن بخشي از جامعه و ثروتمندتر شدن بخش ديگر مي شود و شكاف بين فقیر و غنی را عميق تر می كند . در اسلام ، تدابير مختلفی برای برقراري عدالت اقتصادی و رفع تبعيض ، اندیشیده شده است . اجراي برخی از اين امور ، اختیاری و برخی دیگر اجباری است . از میان روشهای اختیاری برای کاهش فقر ، می توان به انفاق و کمک به همنوعان و بینوایان اشاره کرد . قرآن کریم با روشهاي تشويق آميزي ، مردم را به یاری نيازمندان و محرومان ترغیب مي كند .
 
درعين حال درمورد این عمل پسندیده نیز اسلام ، میانه روی و عدم افراط و تفریط را توصيه مي كند . خداوند در سوره اسرا ، آیه 29 خطاب به حضرت محمد ( ص ) می فرماید : " هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن ( و ترك انفاق و بخشش منما ) و بيش از حد نيز گشاده دستی نکن که مورد سرزنش قرار گيري و حسرت زده شوی ." بنابراین کمک به ديگر همنوعان ، اگرچه عملی بسیار پسندیده و ارزشمند است ، اما در این زمینه نیز زیاده روی جایز نیست . چنان که در آیه 67 سوره فرقان در وصف بندگان شایسته خداوند آمده است : " و ( آنان ) کسانی هستند که چون انفاق می کنند ، اسراف نمی کنند و خست نمی ورزند ، بلکه میان این راه و روش اعتدال را بر می گزینند ."
 
اسلام برای ایجاد عدالت و موازنه در جامعه ، پرداخت زكات و خمس را وضع كرده است . اين پرداخت ها ، الزامي است . خداوند در سوره توبه آیه 60 ، پرداخت زكات را فریضه ای از جانب خود خوانده است و برخی از افراد واجد شرايط دريافت آن چون تهیدستان ، بدهكاران و واماندگان در راه را برشمرده است .
 
پرداخت انفاق ها و زكات ها از سوي كساني كه تمكن مالي دارند ، در حقيقت روشي براي تنظيم روابط اقتصادي و تعدیل ثروت در جامعه است . به عبارت ديگر ، احکام متوازن اسلام در مورد معاملات و امور اقتصادي ، زمینه بی عدالتی و افراط و تفریط را كاهش مي دهد . به علاوه ، اسلام براي گسترش عدالت و ايجاد توازن اقتصادي در جامعه ، ربا ، گرانفروشی ، احتکار ، تقلب و حیله گری را در خرید و فروش ، ممنوع و حرام کرده است .
 
به طور كلي اقتصاد اسلامی برپایه عدالت در زندگی فردی و اجتماعی بنا شده است . به همین دليل در این نظام اقتصادی ، فقر به کمترین حد ممکن کاهش می یابد و افراد متمکن به ثروت و دارایی خود به عنوان امانتی می نگرند که بايد سهم نيازمندان و درماندگان را در آن درنظر بگيرند . بنابراین انساني كه از ثروت و امكانات مادي ، بهره فراوان دارد ، شايسته است به جای طمع و مال اندوزی ، بخشي از سرمایه خود را در راه کمک به همنوعان فقیر و کسب رضای خداوند ، صرف كند . در این میان ، افراط در مصرف و اسراف و زياده خواهي ، انحراف از جاده اعتدال و یکی از عوامل اصلي گسترش فقر و بي عدالتي در جهان است.
 
http://www.rasekhoon.net/weblog/olgooyemasraf/48973.aspx
 
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
 
اعتدال در زندگی امام باقر علیه السلام
 
اعتدال به معنی میانه روی و میانه است و در مقابل، انحراف از اعتدال گرایش به فزون‌تر است كه افراط یا اسراف گفته می‌شود و گرایش به كمتر كه تفریط خوانده می‌شود.(1)
 
گر همی خواهی كه گیرد كار نور                                   معتدل می باش در خیرالامور(2)
 
در قرآن كریم این اصل، وجه تمایز مسلمانان با سایر فرق و ادیان و سبب برتری آنها دانسته شده است؛
 
«همان گونه كه قبله شما قبله‌ای میانه است، شما را نیز امتی میانه قرار دادیم. (در حد اعتدال میان افراط و تفریط.) تا بر مردم گواه باشید و پیامبر نیز بر شما گواه باشد.»(3)
 
اعتدال همان صراط مستقیم در سوره حمد است و با مزاج انسان سازگار است.
 
در مكتب انسان‌ساز اسلام میانه‌روی همواره در رأس امور قرار دارد. از حرام بودن طلا بر مرد و استفاده نكردن زیاد زنان از طلا «در حد اعتدال» و نهی از استفاده ظروف طلا و نقره و به كار نبردن ابریشم خالص و یا طلابافت برای كفن مرده ملاحظه می‌شود كه اسلام بر شخصیت الهی انسان تأكید دارد و سفارش می‌كند حتی جسم انسان را با احترام باید غسل داد و كفن كرد و دفن نمود، ولی بر خلاف برخی مكاتب با دفن اشیاء گران قیمت همراه میت مخالف است.(4)
 
اعتدال همان صراط مستقیم در سوره حمد است و با مزاج انسان سازگار است.
 
«تبذیر مكن. زیرا تبذیر كنندگان برادران شیطانند و شیطان به پروردگارش بسیار كفر ورزیده است.»(5)
 
اعتدال در مكتب تشیع
 
در عقاید اسلامی، غلو، شرك، جبر، تفویض، تشبیه و سایر عقاید افراطی جایی ندارد و این در حالی است كه مسلمانان از زمان امام باقر علیه السلام از میدان جنگ و لشگركشی با دشمنان متوجه فتح دروازه‌های علم و فرهنگ شدند. افكار جبریه كه به اشاعره نسبت داده می‌شود و جبرگرایی و ارجاء كه به وسیله بنی‌امیه برای توجیه حكومت خود به وجود آمده بود از جمله افكار افراطی آن زمان بود. در این میان برخی شیعیان كه در عشق اهل‌بیت افكار افراطی داشتند، نیز با برخورد شدید امامان معصوم علیهم‌السلام مواجه می‌شدند.
 
«گروهی از بنی‌هاشم و سایر شیعیان خدمت امام باقر علیه السلام رسیدند. امام به آنها فرمودند: بپرهیزید از شیعیان غالی آل محمد و میانه روی پیشه كنید كه زیاده‌روها و غلات به شما برگردند و عقب مانده و تالی نیز به شما برسد. عرض كردند: غالی كیست؟ فرمود: كسی است كه درباره ما مقامی معتقد است كه ما خود آن مقام را برای خویش قائل نیستیم. گفتند: عقب مانده و تالی كیست؟ فرمود: كسی است كه به دنبال خیر و نیكی است و این پیگیری او موجب افزایش خیر برایش می‌شود. قسم به خدا بین ما و خداوند قرابتی نیست و نه ما به خدا حجتی داریم و نمی‌توان به خدا نزدیك شد مگر با اطاعت. هر كس از شما مطیع خدا باشد و عمل به دستور او نماید ولایت ما برایش سودمند است و هر كس معصیت خدا را نماید ولایت ما او را سودی نخواهد بخشید.(6)
 
اعتدال در علم آموزی
 
امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بنیان‌گذاران دانشگاه اهل البیت هستند كه حدود شش هزار رساله علمی از فارغ التحصیلان آن به ثبت رسیده است.
 
ایشان در علم آموزی مردم را به طریق صحیح رهنمون می‌كردند و می‌فرمودند: «علم سلاحی است علیه دشمنان». در عین حال به ممنوعیت سوء استفاده از دانش اذعان داشتند و می‌فرمودند: كسی كه با انگیزه‌ای نادرست به دانش دست یافته باشد هر چند از عهده‌كاری برآید، از نظر روحی شایستگی تصدی امور و ریاست را ندارد.
 
امام باقر علیه السلام با آن كه همواره مومنین را به كسب علم دعوت می‌نمودند، ولی همواره سفارش می‌كردند كه: خداوند متعال از قیل و قال و تباه نمودن مال و زیاد سوال كردن نهی می‌نماید، زیرا هر انسانی ظرفیت تحمل پاسخ برخی سوالات را ندارد. (7)
 
امام باقر علیه السلام نه فقط در علوم اسلامی شهره آفاق بود، بلكه دارای شخصیتی عظیم در سایر علوم بودند.
 
معیار اعتدال قرب الهی است
 
در زمان امام باقر علیه السلام رومیان بر سكه‌های خود نقش صلیب را حك كرده بودند و به سبب رواج این سكه‌ها میان مسلمانان عقاید مسیحیت و تثلیث رواج یافته بود(8) هنگامی كه عبدالملك خلیفه اموی كوشید تا علامات مسیحیان را از روی سكه‌ها محو كند، امپراطور رم تهدید كرد كه در این صورت دستور خواهد داد، رومیان بر روی سكه‌ها دشنام بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را حك نمایند. عبدالملك از امام باقر علیه السلام یاری خواست. امام با آشنا كردن مسلمانان به صنعت ضرب سكه و روش تهیه آن جامعه اسلامی را از سكه‌های رمی بی‌نیاز كرد.(9)
 
ملاحظه می‌كنید كه ایشان حتی در برخورد با غاصبان، در حق امامت نیز رعایت میانه‌روی را می‌نمودند و مصلحت جامعه اسلامی را بر حق مسلم خویش مقدم می‌داشتند.
 
ایشان می‌فرمودند: «اگر بر تو ظلم كردند، تو ظلم نكن. اگر به تو خیانت كردند، تو خیانت نكن. و اگر از تو تعریف كردند، خوشحال نشو. اگر از تو بدگویی كردند، ناراحت نشو. دقت كن در مورد حرفی كه درباره‌ات گفته‌اند. اگر آنچه گفته‌اند، در خود می‌یابی خشم تو بر یك واقعیت موجب افتادنت از نظر خدا می‌شود كه این بزرگتر است از ترسی كه از افتادن از چشم مردم داری. و اگر خلاف گفته آنها هستی ثوابی به دست آورده‌ای، بدون آن كه در كسب این ثواب بدن خود را به رنج بیاندازی.
 
امام علیه السلام می‌فرمودند: «مومن نسبت به خداوند نه وصل است و نه قطع است.»
 
نه وصل است كه خدا باشد و نه از او قطع است كه غیر خدا و از او جدا باشد. و هر چه قضای الهی باشد خیر مومن در آن است.
 
ایشان همواره مومنان را سفارش می‌نمودند كه تمام امور را با ملاك الهی بسنجند و در هر مورد رضای الهی را در نظر بگیرد. چرا كه اگر انسان هر مسئله‌ای را با عقل خویش بر اساس خوبی و بدی آن بسنجد به خطا رفته و از دامنه اعتدال خارج می‌گردد.
 
ایشان می‌فرمودند: «اگر بر تو ظلم كردند، تو ظلم نكن. اگر به تو خیانت كردند، تو خیانت نكن. و اگر از تو تعریف كردند، خوشحال نشو. اگر از تو بدگویی كردند، ناراحت نشو. دقت كن در مورد حرفی كه درباره‌ات گفته‌اند. اگر آنچه گفته‌اند، در خود می‌یابی خشم تو بر یك واقعیت موجب افتادنت از نظر خدا می‌شود كه این بزرگتر است از ترسی كه از افتادن از چشم مردم داری. و اگر خلاف گفته آنها هستی ثوابی به دست آورده‌ای، بدون آن كه در كسب این ثواب بدن خود را به رنج بیاندازی. كسانی كه وقتی خشمگین می‌شوند ستم نمی‌كنند و وقتی خوشحالند، اسراف و زیاده‌روی ندارند باعث بركت برای اطرافیانند.
 
و نیز فرموده‌اند: «سه چیز است كه در هر شخصی باشد، ایمان به خدا در او كامل است:
 
1- كسی كه وقتی خشنود است این خشنودی او را داخل كار باطل نكند.
 
2- وقتی خشم گرفت، خشمش او را از حق خارج ننماید.
 
3- وقتی قدرت یافت، بیشتر از حق خود برندارد.» (10)
 
اعتدال در خانواده
 
گروهی از مردم آنچنان دلبسته به فرزند و زندگی هستند كه همه قوانین و ارزش‌های دینی و اجتماعی را فدای آنان می‌كنند و دسته‌ای چنان دچار جهالت گشته‌اند كه محبت به خدا را مستلزم بی‌مهری به غیر خدا می‌دانند.
 
یكی از اموری كه در عواطف انسانی ممكن است به سهولت جنبه افراطی به خود بگیرد، محبت است. محبت اگر چه كاملاً پاك و بی آلایش باشد، سبب اشتغال فكری می‌شود و فراغت دل را كه لازمه ذكر خداست، از بین می‌برد. محبت‌های پاك و بی آلایش گاه با دخالت‌های شیطانی رو به تزاید می‌نهد و روح انسان را تسخیر می‌كند.
 
انسان باید در همه احوال مراقب باشد، تا از هرگونه افراط و یا تفریط در محبت و علاقه جلوگیری به عمل آورد. به طور كلی در ارزیابی محبت می‌توان به یك ملاك كلی توجه داشت و آن این كه آیا محبت موجب تقویت توجه انسان به خدا شده و محبت الهی را در دل تقویت می‌نماید و یا با ایجاد حواس‌پرتی و یا هر اثر دیگری انسان را از توجه به خدا و انجام وظایف الهی باز می‌دارد. (11)
 
نكته‌ای كه در محبت به اطرافیان مخصوصاً فرزندان باید در نظر داشت رعایت اعتدال است. محبت بیش از حد به فرزندان می‌تواند به گستاخی و سوء استفاده كودكان و تباهی آنها بیانجامد و از سوی دیگر خرده‌گیری بیش از حد می‌تواند زمینه سرپیچی و سركشی را فراهم آورد.
 
امام باقر علیه السلام در این باره فرموده‌اند: «بدترین پدران كسانی هستند كه در نیكی به فرزندان خود افراط می‌كنند و بیش از حد به آنان مهر می‌ورزند.» (12)
 
سعدی نیز با الهام از آموزه‌های اسلام به میانه‌روی تأكید می‌ورزد:
 
«درشتی نگیرد خردمند پیش                        نه سستی كه ناقص كند قدر خویش»
 
«نه مر خویشتن را فزونی نهد                       نه یكباره تن در مذلت نهد» (13)
 
عده‌ای خدمت امام باقر علیه السلام مشرف شدند. فرزند آن حضرت در بستر بیماری بود. جماعت آثار غم و اندوه را در چهره امام مشاهده می‌كردند. لحظاتی بعد آن كودك بیمار مُرد ولی با تعجب بسیار دیدند كه از شدت اندوه، در صورت حضرت كاسته شده است. مردم عرض كردند: فدای تو شویم، از آن حالی كه در شما مشاهده كردیم، ترسیدیم، كه اگر اتفاقی روی دهد حال شما دگرگون شود و موجب ناراحتی ما شود. حضرت فرمودند: به درستی ما دوست می‌داریم كه عاقبت آن چیزی نصیب ما شود كه ما دوست داریم اما زمانی كه مشیت الهی بر چیزی قرار گیرد ما راضی به رضای او هستیم.(14)
 
قرآن مجید هم در این باره می‌فرماید:
 
«هرگز به آنچه از دست شما می‌رود دلتنگ نگردید و به آنچه به شما می‌رسد دلشاد نشوید.»(15)
 
امام باقر علیه السلام همواره به رعایت حقوق و نیازهای روحی همسر توجه خاص داشتند. حتی خود را برای همسرشان می‌آراستند. آن حضرت حتی به القای ایده‌های خویش و تحمیل آن به همسرانشان به شخصیت انسانی آنها توجه داشتند و نهایت میانه روی و تساهل را به كار می‌بستند. از حسن زیات بصری روایت شده است كه:
 
«روزی به نزد امام باقر علیه السلام كه در منزل همسرشان بودند برای در میان گذاشتن مسائلی رفتیم و ایشان را در اتاقی زیبا با لباس‌های مرتب و رنگین یافتیم. فردای آن روز كه به دیدار ایشان در خانه خودشان رفتیم، امام را با لباس‌های خشن و اتاقی مفروش به حصیر دیدیم. علت را جویا شدیم. امام فرمودند:
 
«اتاقی كه دیشب دیدید، اتاق همسرم بود كه همراه آن وسایل و امكانات به او تعلق داشت و با خود جهیزیه آورده و من هم به احترام او خود را آراسته بودم.»(16)
 
آنچه از این حدیث استفاده می‌شود این كه امام باقر علیه السلام در قلمرو اعمال فردی خود از تجمل پرهیز دارد ولی در زندگی خانوادگی نهایت اعتدال را به كار می‌گیرد.
 
همچنین:
 
«ترس از خدا در پنهان و آشكار و میانه روی در فقر و ثروت نجات بخش انسان است.»(17)
 
پی‌نوشت‌ها:
 
1- فرهنگ فارسی- عمید.
 
2- مصیبت نامه- عطار نیشابوری.
 
3- قرآن مجید- سوره بقره- آیه 43.
 
4- اسراف- محمد محمدی اشتهاردی.
 
5- قرآن مجید- سوره اسراء- آیه 27 و 28.
 
6- بحارالانوار- علامه مجلسی.
 
7- شیفتگان مكتب اهل بیت- محمد فوزی.
 
8- بحارالانوار- علامه مجلسی.
 
9- شیفتگان مكتب اهل بیت- محمد فوزی.
 
10- بحارالانوار- علامه مجلسی.
 
11- اخلاق اسلامی- محمدعلی سادات.
 
12- الحدیث- مرتضی فرید.
 
13- گلستان سعدی.
 
14- منتهی الامال- حاج شیخ عباس قمی.
 
15- قرآن مجید- سوره حدید- آیه23.
 
16- بحارالانوار- علامه مجلسی.
 
17- همان .
 
منبع:
 
روزنامه کیهان- 16/5/84 ، زهره نظیفی .
 
www.Tebyan.net
 
.............
 
http://www.aviny.com/Occasion/Melli/EslaheOlgo/88/Etedal_EmamBagher.aspx
 
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
 
علي عليه السلام الگوي مصرف و ساده زيستي
 
وسايل زندگي حضرت علي (ع)
 
- چه شد ((سويد))؟ چرا سر در گريبان داري؟
 
- از خانه علي مي آيم؟ به خدا سوگند او را ديدم در حاليكه بر روي حصيري ساده و كوچك نشسته بود. به او گفتم: بيت المال در دست توست و من چيزي از آن در خانه ات نمي بينم؟! فرمود:
 
اثاثيه اين خانه را به خانه ديگر انتقال داده ايم و به زودي به آنجا كوچ خواهيم كرد. اين اثاث را هم پس از مرگ نمي توان به همراه برد.
 
- به خدا سوگند ، به ياد دارم كه روزي گفت :
 
با اين جامه ها به سرزمين شما آمدم و باروبنه ام همين است كه مي بينيد.
 
اكنون اگر از بلاد شما ، با  چيزي جز آنچه با آن آمده بودم ، بيرون روم،‌از خيانتكاران خواهم بود.
 
آري زندگي امام (ع) بسيار ساده و به دور از وسايل و ابزار فراوان و زرق و برق بود. او دشمن تصنع بود. درعين حال همان ابزار اندك، پاك، نظيف و آراسته بود. حتي مركب سواري امام هم در زمانه خودش ساده ترين حالت ممكن بود، قاطري به نام دلدل.
 
از متاع دنيا تنها بخشي از ابزار را داشت كه براي زندگي او بسيار ضروري به نظر مي آمدند.
 
لباس و كفش علي (ع)
 
روزي او را بر منبرديدم كه در حال صحبت، لباسش را تكان ميداد. بعدها از وي پرسيدم كه دليل اين كار چه بود؟
 
پاسخ داد كه فقط همين يك لباس را در اختيار داشته است و چون آن را شسته و در حال خيس در بر كرده بود تكان مي داده تا زودتر خشك شود.
 
او در لباس هم بسيار قانع بود. به لباسهاي گوناگون و رنگارنگ بي توجه بود. لباس و كفش ساده اي داشت كه خود مي شست و خود وصله مي زد.
 
غذاي علي (ع)
 
- جالب است كه او، درغذا خوردن هم بر هوس خود صبور بود و هميشه هم به غذايي ساده و حداقل بسنده مي كرد. روزي از جلوي قصابي مي گذشت. قصاب به ايشان پيشنهاد كرد از اين گوشت بخريد. امام فرمود: پول همراه ندارم. قصاب گفت: نسيه مي دهم. امام فرمودند:
 
برخوردن گوشت صبر مي كنم و نسيه نمي خرم.
 
امام بر غذا صابر بود و هرگز در يك وعده دو خورشت مصرف نكرده و از بين دو خورشت ساده ترين را بر مي گزيد و مي فرمود :
 
هيچ كس نيست كه خوراك و نوشيدني و پوشاك او نيكو ولذت بخش باشد مگر اينكه در فرداي قيامت ايستادن او در برابر خداي عزوجل طولاني شود. در حلال دنيا  حساب است و در حرام آن عقاب.
 
علي (ع) مردي است كه با نان جويي مي سازد تا مرم را سير دارد و نخلستانهاي احداث شده با دست خود را وقف مستمندان نمايد. با چنين اوصاف آنكس كه نان جوين علي (ع) را مي ديد گمان مي كرد در او قدرت و توان مبارزه كافي نيست اما آنگاه كه مبارزه او را مي ديد درحيرت بود كه چگونه با چنين نان خشني آن همه قدرت و جرأت از او بر مي خيزد غافل از اينكه علي (ع) خود در اين باره مي فرمايد :
 
آگاه باشيد ه درختان بياباني چوبشان محكمتر است و آتششان شعله ورتر و پردوام تر اما بوته هاي سرسبز (كه همواره در كنار آب قرار دارند) پوستشان نازكتر و كم دوامترند.
 
- به راستي مقصود از اين سخنها چيست؟
 
- منظور مقايسه سيره حضرت علي (ع) با سرو وضعي است كه براي خودت درست كرده اي!
 
- نكند انتظار داري من هم مثل علي (ع) زندگي كنم؟ شايد فراموش كرده اي كه او علي (ع) بود. من كه علي (ع) نيستم!
 
- اگر قرار بود كه اين شيوه زندگي فقط مخصوص ائمه اطهار و بزرگان دين باشد، ديگر لزومي نداشت در تاريخ ذكر شود. نقل اين مسائل در كتب اخلاقي و تاريخي، براي آموختن و عمل كردن است! ائمه اطهار هم هميشه بر عمل كردن به آنها تأكيد داشته اند.
 
چون اين امور اصولي است ثابت، محكم و پايدار! نه منحصر به زمان و اشخاصي خاص!
 
- يعني منظورت اين است كه من هم مثل حضرت علي (ع) لباس بلند و كفش وصله دار بپوشم و سوار بر اسب يا قاطر شوم؟
 
- دوست عزيز! ساده زيستي در سيره پيشوايان دين و حضرت علي (ع) يك اصل است. اما طبيعي است كه اين اصل در شرايط گوناگون، و زمانهاي مختلف، صورتهاي مناسب آن جامعه و زمان را مي طلبد. پس حفظ اين اصل، لزوماً هم به معناي حفظ همان شكل ها و قالب ها نيست. بلكه حدودي مثل نفي تجمل،‌اسراف، تبذير، اتلاف و رعايت عفاف، كفاف، قناعت... هميشه و در همه زمانها قابل رعايت است. چنانچه امام صادق (ع) پيرامون نوع لباس مي فرمايند :
 
((فخير لباس كل زمان لباس اهله))
 
بهترين لباس در هر عصري لباس اهل آن زمان است.
 
حضرت علي (ع) در نامه به عثمان بن حنيف مي نويسند :
 
بدان كه امام شما از دنيايش به اين دو جامه كهنه و از غذاها به دو قرص نان اكتفا كرده است. آگاه باش! شما توانايي آن را نداريد كه چنين باشيد، اما مرا با ورع ، تلاش، عفت،‌پاكي و پيمودن راه صحيح ياري دهيد.
 
- نمي دانم چه بگويم! فقط مي دانم كه : 
 
آب دريا را اگر نتوان كشيد***هم به قدر تشنگي بايد چشيد
 
http://www.rasekhoon.net/weblog/olgooyemasraf/47278.aspx
 
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
 
اسراف از ديدگاه قرآن
 
ازجمله مفاهيمي كه در قرآن مورد تأكيد بسيار قرار گرفته موضوع اسراف است. در نگرش قرآني، مي توان به ناهنجاري بودن آن بي هيچ ترديد و گماني حكم كرد. اما از آن جايي كه ابعاد آن چنان كه بايد و شايد روشن و تبيين نشده و همه جوانب آن با رويكرد تحليلي مورد بررسي قرار نگرفته، در اين نوشتار تلاش شده است تا به اين موضوع در ابعاد مختلف آن پرداخته شود كه البته به جهت مهم بودن مسايل اجتماعي و شناسايي اصول و موارد هنجاري از ضدهنجاري به جنبه اجتماعي آن بيشتر پرداخته شده است.
 
مفهوم اسراف
 
كاربرد عرفي اين واژه در معناي اقتصادي آن موجب شده است كه به ابعاد و جوانب ديگر مسئله اسراف كم تر پرداخته شده و يا به طوركلي ناديده گرفته شود. درحالي كه در نگاه قرآني و نيز كاربردهاي واژه نشان مي دهد كه دامنه مفهومي آن نه تنها ابعاد اقتصادي و هنجاري و اخلاقي بلكه حوزه اعتقادات را نيز شامل مي شود. بنابراين در حوزه هاي كلامي و اعتقادي و جامعه شناسي و روان شناسي و اصول اخلاقي و تربيتي و اقتصادي مي توان از اسراف سخن گفت و به بررسي موارد و نيز علل و عوامل آن پرداخت.
 
واژه اسراف كه بيش از 23بار در آيات متعدد قرآن در اشكال مختلف به كار گرفته، به معناي هرگونه كوتاهي و زياده روي و تجاوز از حد اعتدال و گرايش به سوي افراط و حتي تفريط است. (لسان العرب؛ ابن منظور؛ ج6 ص 243 و نيز مجمع البيان؛ طبرسي؛ ج5 ص192 والتحقيق؛ ج5 ص110) از اين رو تنها به معناي افراط و تفريط نيست و اختصاصي به كوتاهي و يا زياده روي ندارد. هرچند بيش تر در معناي زياده روي و افراط به كار مي رود ولي اين موجب نمي شود كه از اطلاق آن دست برداريم و تنها به معني خروج از اعتدال به سمت و سوي زياده روي بگيريم درحالي كه اين واژه دربردارنده هرگونه خروجي به سوي كم يا زياده است. كمينه و يا بيشينه در هر امري را مي توان اسراف دانست.
 
در كاربردهاي قرآن اسراف اختصاص به امري خاص مانند امور اقتصادي ندارد بلكه چنان كه گفته شد اين واژه در آيات قرآني به معناي هرگونه خروج از اعتدال و ميانه روي در مسائل بينشي، منشي و كنشي به كار رفته است.
 
از اين جهت گاه با مسئله قوام (حد وسط و اعتدال) هم معنا مي گردد و خروج و تجاوز از حد وسط و ميانه، اسراف ناميده مي شود. (فرقان آيه 67) و گاه با مسئله فساد ارتباط مستقيمي پيدا مي كند (شعراء آيه 151 و 152)؛ زيرا هرگونه امري كه برهم زننده تعادل در امور باشد به معناي اسراف خواهد بود و فساد نيز يكي از اين حالات خروج و برهم زننده است.
 
به نظر مي رسد كه در كاربردهاي قرآني واژه اسراف ارتباط تنگاتنگ با مفاهيمي چون كفر و ظلم و فسق و مانند آن دارد.
 
ارتباط اسراف و تبذير
 
چنان كه تبذير با اسراف از اين جهت نوعي ارتباط مفهومي پيدا مي كند؛ زيرا تبذير به معناي ريخت و پاش دانه و بذر در شرايط نامناسب و به روشي نادرست است كه اين خود نوعي خروج از ميانه و اعتدال و عدالت است. (التحقيق ج1ص 238)
 
به هرحال در كاربردهاي قرآني اسراف مفهومي فراگير است كه دربردارنده هرگونه خروج از اعتدال است. در اين راستا انحراف و خروج از حق و عدالت در امور اعتقادي و اخلاقي و اجتماعي و اقتصادي و مانند آن مي تواند به عنوان امري اسرافي مورد سرزنش قرار گيرد و از آن بازداشته شود.
 
به نظر مي رسد كه تفاوتي در اين معنا نيست كه تجاوز و خروج از اعتدال در كارهاي مباح باشد يا كارهاي غيرمباح؛ به اين معنا كه حتي اگر كسي در امور مباح مانند خوردن و آشاميدن از حد و اندازه بگذرد به عنوان مسرف شناخته مي شود و مي بايست از انجام آن خودداري ورزد و خود را به ميانه و اعتدال نزديك سازد.
 
انواع اسراف
 
چنان كه بيان شد از كاربرد واژه اسراف در آيات قرآن مي توان به اين نتيجه رسيد كه اين واژه در حوزه مسايل مختلفي به كار رفته و هدف از آن در همه موارد بيان خروج ازاعتدال و حد ميانه در مسايل و امور بوده است. دراين جا به برخي از موارد اشاره شده در آيات قرآن درباره اسراف مي پردازيم.
 
اسراف اعتقادي
 
شرك به خدا و بت پرستي و يا كفر به خدا و عدم اعتقاد و باور به توحيد به عنوان مصاديقي از اسراف مورد اشاره و سرزنش قرار گرفته است. (طه آيه 124 و 127) ازنظر قرآن، اين گونه نگرش به هستي و جهان بيني، امري نادرست و به دور از اعتدال و حقانيت است. پيامد چنين نگاهي در دنيا و آخرت گرفتاري هاي متعدد و نابينايي و عدم درك درست مسايل ديگر است. كسي كه ناتوان از درك هستي و نقش خداوندگاري است، در مسايل روزانه خويش نيز نمي تواند تحليل درستي از مسايل داشته باشد و در نتيجه آن رفتار و كنش ها و واكنش هايش وي را از رسيدن به مقصد دور مي سازد و همواره با دست خويش خود را گرفتار اموري مي كند. كه جز بدبختي حاصلي نخواهد داشت. به عنوان نمونه كسي كه خدا و نقش او را در مديريت و اداره دنيا و به درستي در نيابد با پديد آمدن كوچك ترين مشكلي، به اندوه دچار مي شود و يا هرگاه مالي را از دست دهد اندوهگين مي شود. اين گونه است كه عدم درك و تحليل درست از هستي و بينش نادرست نسبت به خدا و جايگاه او موجب مي شود كه در امور دنيوي و گرفتاري هاي آن خود را ببازد و بر مشكلات خويش بيافزايد. افزون بر آن كه در آخرت نيز مي بايست پاسخگوي رفتارو اعمال و عقيده خويش باشد و به عذاب هاي دردناك گرفتار شود.
 
اسراف اخلاقي
 
اسراف اخلاقي به معناي گرايش به ماديات و قطع علاقه از خداوند است. آيات قرآن بسياري از صفات انساني را كه موجب مي شود او به گناه دست زند، به عنوان امري اسرافي مورد بررسي و تحليل قرار داده و از آن بازداشته است.
 
اسراف در حوزه اخلاق فردي و اجتماعي به اين معناست كه شخص صفاتي را در خود پديد آورد كه وي را از حالت اعتدال و ميانه روي بيرون برد. برخي از صفات مانند تكبر و بخل و مانند آن را مي توان از مصاديق بارز اسراف در حوزه اخلاق معرفي كرد.
 
در حوزه عمل اجتماعي نيز وقتي سخن از اسراف به ميان مي آيد مراد از آن رفتارهاي ناشايستي است كه ازفرد سر مي زند. به عنوان نمونه استكبارورزي كه در نابهنجاريهاي زشت اجتماعي و بازتاب صفت زشت اخلاقي تكبر است از جمله نمونه هاي خروج از اعتدال و تجاوز از حد و حدود است.
 
انحراف جنسي (اعراف آيه 80 و 81 و ذاريات آيه 32 و 34) و انجام اعمال زشت خودكامگي، استكبار، استثمار و خون ريزي و ستم و هرگونه فساد وتباهي اجتماعي از مصاديق بارز اسراف به شمار مي رود. (تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي و مفسران؛ ج 15 ص 307)
 
تاكيد بر ميانه روي در همه امور
 
از آن جايي كه آثار اجتماعي اسراف در حوزه هنجاري بسيار زياد و تاثيرگذار است، خداوند ازمومنان مي خواهد كه همواره اعتدال و ميانه روي در امور را سرلوحه خويش قرار دهند و با اسراف خويش موجبات تباهي و فساد در جامعه و زمين را فراهم نياورند. (شعراء آيه 152)
 
بي گمان اسراف در همه حوزه ها آثار زيان باري به جاي خواهد گذاشت كه از جمله آنها مي توان به دوري از محبت خدا (اعراف آيه 31 و انعام آيه 141) و نيز سستي و ضعف در رسيدن به موفقيت در حوزه هاي مختلف زندگي اشاره كرد. (آل عمران آيه 147) چنان كه اسراف در حوزه اقتصادي موجب اتلاف منابع ثروت مي شود و رفاه فردي و عمومي جامعه را با خطر مواجه مي سازد.
 
به هر حال قرآن، اسراف را به عنوان يك رويكرد ضد هنجاري شناسايي و مورد تحليل قرار مي دهد و با اشاره به ابعاد مختلف و مصاديق و موارد گوناگون و آثار زيان بار آن در دنيا و آخرت، از مومنان مي خواهد كه خود را از آن رهايي بخشند و با دوري از شهوت پرستي (اعراف آيه 81) و پرهيز از روحيه ناسپاسي وكفران نعمت (اسراء آيه 26) تكبر و خودكامگي و استعمار و سيطره جويي (يونس آيه 31 ودخان آيه 44 و نمل آيه 34) و عجب و خودبيني (يونس آيه 12) خود را از آن برهاند.
 
http://www.ido.ir/a.aspx?a=1388081101
 
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
 
صرفه جويي و اسراف از نظر قران
 
حجت الاسلام محسن قرائتی
 
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
 
یزدفردا "با توجه به نامگذاری امسال توسط رهبر معظم انقلاب به عنوان سال اصلاح الگوی مصرف بدنیست یکی از بحث های حجت الاسلام محسن قرائتی  که با عنوان صرفه جويي و اسراف از نظر قران است  با هم مرور نمائیم "
 
يكي از مسائلي كه ما گرفتار آن هستيم مسئله اسراف است موضوع بحث ما اسراف است خيلي تلخ است اين جمله كه ما بالحمدلله در سايه لطف خدا الان گندم خودمان را داريم تلخي آن اين است
 
ما آن مقداري كه گندم مي‌خريم همان مقداري است كه كنار نانها را بد مي‌پزيم و به مشتري مي‌دهيم يعني آن مقداري كه گندم مي‌خريم همان مقداري است كه دور مي‌ريزيم يعني اگر نانها درست پخته شود و خورده شود ما الان نيازي به خريد گندم نداريم. حديث داريم هستــﺔ خرما را دور بيندازيد اسراف است به چيز جزئي جزئي نگاه نكنيد اگر چهار تا بچه ديديد نگوئيد چهار تا بچه بگوئيد چهار تا مرد آينده حتي دور ريختن نصف ليوان آب اسراف است شخصي نصف ليوان آب دور ريخت حضرت فرمود چرا دور ريختي آنرا بريز توي رودخانه و اسراف دامن گير ما شده است سخت كدام خانه است كه اسراف نمي‌كند؟
 
ما بناي صرفه جويي نداريم اگر وصله زدن مد بشود ما برهنه روي كره زمين نداريم شما مي‌گويي «اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَانٍ»(بلدالأمين، ص‏222) خدايا برهنه‌ها را بپوشان اگر هر كسي در لباسهايشان صرفه جويي كند ما روي زمين برهنه نداريم. روايات زيادي داريم بجاي اينكه دور بيندازيد اصلاح كنيد.
 
اسراف از گناهان كبيره است مذهبي‌ها در غسل و آب وضو اسراف مي‌كنند اداره اي‌ها در تجملات و تشريفات ولخرجي مي‌كنند. خدمت مقام معظم رهبري بوديم براي نماز لامپ را خاموش كردند و با يك لامپ كوچك نماز خوانديم چون نور براي نماز لازم نيست.
 
اسراف فقط در مال نيست، در قصاص اسراف داريم «وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنصُورًا» إسراء/33 مي‌گويد هر كس مظلوم كشته بشود ما براي او سلطنت قرار مي‌دهيم يعني اگر من كشته بشوم خون بهاي من را بايد ولي من بگيرد منتهي مي‌گويد اسراف نگوئيد در قديم اگر فاميل الف يك نفر از فاميل ب را مي‌كشت فاميل ب مي‌گفت ما دو تا مي‌كشيم اين آيه مي‌گويد اسراف نكنيد يكي به يكي امام علي(عليه السلام) ضربت خورد وصت كرد كه شما يك ضربه به ابن ملجم بزنيد چون او يك ضربه به من زده است «فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ»(نهج‏البلاغه، نامه‏47) ولي ما اينطور نيستيم اگر كسي تيري به ما بزند پياده مي‌شويم تا مي‌خورد به او مي‌زنيم.
 
در انفاق اسراف ممنوع است، اگر كسي به مقدار زندگي‌اش خرج كند خمس ندارد منتهي به شرطي كه زندگي‌اش عادي باشد «وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا» فرقان/67 مومنين كساني هستند كه وقتي انفاق مي‌كنند اسراف نمي‌كنند مثلاً عيدي شما بايد چه جور باشد، كادوي شما بايد چه جور باشد.
 
يكي از گناهان لباس شهرت است يعني لباسي بپوشد كه همه به او نگاه كنند مثلاً خانم بگويد لباسي مي‌خواهم كه وقتي توي عروسي رفتم همه به من نگاه كنند البته كمبود است امام كاظم(عليه السلام) فرمود هر كس يك كاري بكند كه مردم به او نگاه كنند كمبود دارد يعني عقده رواني دارد از خودش مايه ندارد يك كاري مي‌كند كه مردم به او نگاه كنند.
 
گاهي اسراف در قدرت است مثلاً مي‌خواهد هم رئيس اينجا باشد و هم رئيس آنجا باشد يعني سير نمي‌شوند «وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنْ الْمُسْرِفِينَ» يونس/83 فرعون برتري مي‌جست در زمين او هم مسرف بود يعني اسراف در قدرت.
 
افرادي هستند در شهوت اسراف مي‌كنند مثلاً حالتي دارند كه مي‌خواهند مثل شاه‌هاي قديم باشند حرم سرا درست كنند زنهاي متعدد مي‌گيريند همسر دارد اما چشمش دزد است باز هم به زن مردم نگاه مي‌كند يعني افرادي هستند كه در شهوت مشكل دارند «إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ» اعراف/81 حضرت لوط به مردم مي‌گفت ازدواج كنيد مي‌گفتند نه ما مي‌خواهيم لواط كنيم مي‌گفت شما در مسائل شهوت اسراف مي‌كنيد شهوت غريزه‌اي است كه مسير طبيعي آن ازدواج است.
 
آدم به خودش اسراف مي‌كند يعني بعضي وقتها خودش را بيخود حرام كرده است آدمهايي عمرشان را بيخود اسراف مي‌كنند «قُلْ يَا عِبَادِي الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» زمر/53‌اي بندگان من، آخر آدمي كه گناه كرده است بنده خدا نيست اما باز هم مي‌گويد بنده من اين لطف خداست ما اگر چيزي خوب بود مي‌گوئيم مال من است بد بود مي‌گوئيم مال تو است.
 
آيه‌اي داريم كه خدا در آن هفت مرتبه فرموده است خودم و علامه طباطبايي فرموده است كه لطيف ترين آيه است «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِي إِذَا دَعَانِي فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» بقره/186 پيغمبر! اگر بندگان خودم از خودم سوال كردند خودم به آنها نزديك هستم بيايند سراغ خودم ايمان بياورند به خودم استجابت دعا را از خودم بخواهند.
 
اسراف بر خود، عمرمان را چه كرديم امام علي(عليه السلام) مي‌فرمايد من كه علي هستم نمي‌توانم بگويم وقت مردن آدم چه جوري مي‌ميرد مي‌گويد كي مي‌تواند من را نجات بدهد خودش هم مي‌بيند كه دارد جدا مي‌شود خودش مي‌فهمد كه دارد مي‌رود اينها هم مي‌فهمند كه دارد مي‌رود شيطان با همه قدرت اينرا وسوسه مي‌كند امام مي‌فرمايد(غير موصوف) من كه علي هستم نمي‌توانم بگويم چه جوري آدم مي‌ميرد بعد مي‌گويد روح از قسمت پائين بدن گرفته مي‌شود كم كم از لب و چشم و تا آخرين لحظه از مغز بعد حضرت مي‌فرمايد لحظات آخر كه روح از بدن گرفته شده فقط مغز كار مي‌كند(يفكر في ما افني عمره) فكر مي‌كند كه عمرش را چه كرد، عمرمان را چه كرديم؟
 
چه زشت است كه انسان سر سفره‌ي خدا بخورد و در مقابل خدا سري خم نكند چه زشت است كه اين همه پول داشتي و يك بار مكه نرفتي لذا قرآن مي‌فرمايد افراد لحظه مرگ مي‌گويند «حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمْ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِي» مؤمنون/99 خدايا من را برگردان يك خورده ديگر مهلت بده جبران مي‌كنيم.
 
اسرافكار كه ولجرجي مي‌كند مي‌خواهد كه مردم به او نگاه كنند قرآن مي‌گويد اسرافكار برادر شيطان است يعني به اسرافكار كه رسيدي لبخند نزن او خوشش مي‌آيد كسي كه گناه مي‌كند به او نگاه نكنيد چون نگاه به گناه هم گناه است شما او را تحقير كنيد «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا» إسراء/27-26 مردم سه دسته هستند يك دسته توليدشان زياد است مصرف‌شان كم اينها خوشبخت هستند افرادي هستند توليدشان كم است مصرفشان زياد اينها افراد بدبخت و وابسته‌اي هستند افرادي هستند كه توليدشان و مصرفشان به مقدار است اينها آدمهاي ميزاني هستند.
 
بارها به من گفتند كه اولاد كمتر بهتر است من يك خورده آيات و روايات را ديدم فهميدم مردم براي اين از بچه فرار مي‌كنند كه بچه مساوي است با شكم وقتي مي‌گويند هفت تا بچه دارد يعني هفت تا شكم دارد روايات نمي‌گويند بچه شكم است داريم خوشا به حال كسي كه هر بچه يك بازو است براي او وقتي مي‌گويند فلاني هفت تا بچه دارد يعني هفت تا بازو دارد. پس ديد اسلام اين است كه هر فرزندي يك بازو است ولي به ديد ما هر فرزند يك شكم است بعد مي‌گوئيم ياالله بچه كم حالا كه بناست شكم باشند و توليد هم نيست پس بچه كم باشد حق با اينها است منتهي ما مي‌گوئيم چرا از اول آنطور شد تا به اينجا رسيد.
 
«قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ» هود/87 به شعيب مي‌گفتند تو بخاطر نماز جلوي مصرف ما را مي‌گيري مال خودم است مي‌خواهم خرج كنم درست است كه مال خودت است ولي حق نداري كه خرج كني حتي اگر آب زيادي بريزي پول آب را به سازمان بدهي باز هم گناه كرده‌اي اين رقم آب خرج مي‌كني مناطقي آب گيرشان نمي‌آيد.
 
قرآن مي‌فرمايد شما حق مصرف داريد اما حق تجاوز نداريد كسي كه در مصرف تجاوز كند قهر خدا او را مي‌گيرد «كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى» طه/81 شما از رزق خداوند استفاده بكنيد اما طغيان نكنيد يكي از طغيانها اسراف است اگر كسي بيش از اندازه مصرف كند غضب خدا بر او وارد مي‌شود بعد مي‌گويد هر كس غضب خدا بر او وارد شد سقوط مي‌كند.
 
دين ما دين جامع و كاملي است براي همه چيزي نسخه دارد از نمك خوردن قبل از غذا تا نشستن و دستشويي رفتن، از كشتن رهبران كفر تا وارد شدن بچه به اتاق پدر و مادر، مي‌گويد بچه وقتي وارد شد در بزند يكمرتبه در را باز نكند ممكن است پدر و مادرش لخت باشند يعني از در زدن بچه تا كشتن سران كفر از ادرار هست تا قراردادهاي تجاري اين دين دين جامعي است مسئله‌اي نيست جز اينكه در اسلام هست حيف ما كه با اسلام كم آشنا هستيم.
 
یزدفردا
 
http://www.yazdfarda.com/news/16089.html
 
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
 
چند آیه و روایت در مورد اسراف و تبذیر
 
آيات‏
 
1 - نهى از اسراف:
 
«كلوا و اشربوا و لا تسرفوا انه لا يحب المسرفين» اعراف، 31
 
از نعمت‏هاى الهى بخوريد وبياشاميد ولى اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.
 
2 - نهى از تبذير:
 
«و لا تبذر تبذيراً» اسراء، 26
 
و هرگز اسراف و تبذير نكنيد
 
3 - تبذير و برادرى با شيطان:
 
«انّ المبذرين كانوا اخوان الشياطين» اسراء، 27
 
به تحقيق كه تبذير كنندگان برادران شيطانند .
 
4 - جايز نبودن اسراف در انفاق:
 
«والذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا» فرقان، 67
 
بندگان خداى رحمان كسانى اند كه هرگاه انفاق كنند نه اسراف مى‏نمايند و نه سختگيرى .
 
5 - جايز نبودن اسراف در قتل (در مورد قصاص):
 
«ولا تقتلوا النفس الّتى حرّم اللَّه الّا بالحقّ و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليّه سلطاناً فلا يسرف فى القتل انّه كان منصوراً» اسراء، 33
 
و كسى را كه خداوند خونش را حرام شمرده نكشيد جز به حق و آن كس كه مظلوم كشته شده براى ولى‏اش سلطه (و حق قصاص) قرار داديم اما در قتل اسراف نكند چرا كه او مورد حمايت است .
 
6 - اسراف در سرمايه عمر:
 
«قل يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمةاللّه» زمر، 53
 
بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ايد از رحمت خداوند نا اميد نشويد .
 
7 - عدم اطاعت از مسرفان:
 
«و لا تطيعوا امر المسرفين - الذين يفسدون فى الارض و لا يصلحون» شعراء، 152-151
 
و فرمان مسرفان را اطاعت نكنيد - همانها كه در زمين فساد مى‏كنند و اصلاح نمى‏كنند .
 
8 - فرعون نمونه مسرفان:
 
«و ان فرعون لعال فى الارض و انّه لمن المسرفين» يونس، 83
 
به درستى كه فرعون برترى جويى در زمين داشت و از اسراف كاران بود .
 
9 - به هلاكت رسيدن اهل اسراف:
 
«و اهلكنا المسرفين» انبياء، 9
 
اسراف كنندگان را هلاك كرديم .
 
10 - اسراف و عذاب الهى:
 
«و كذلك نجزى من اسرف و لم يؤمن بايات ربّه و لعذاب الاخرة اشدّ وابقى» طه، 127
 
و اينگونه جزا مى‏دهيم كسى را كه اسراف كند و به آيات پروردگارش ايمان نياورد و عذاب آخرت شديدتر و پايدارتر است .
 
روايات‏
 
1 - كمترين اسراف‏
 
قال الصادق‏عليه السلام : «ادنى الاسراف هراقة فضل الاناء و ابتذال ثوب الصون و القاء النوى».
 
كمترين حدّ اسراف دور ريختن ته مانده ظرف و ناچيز شمردن جامه تن و دور افكندن هسته ميوه است. (وسائل / 3 / 384)
 
2 - اسراف نشانه‏ى نفاق‏
 
قال على‏عليه السلام : «احذّركم اهل النفاق ... ان حكموا اسرفوا».
 
شما را از اهل نفاق بر حذر مى‏دارم... آنها وقتى قضاوت مى‏كنند اسراف مى‏كنند . (بحار / 72 / 177)
 
3 - نشانه‏هاى اسراف كننده‏
 
قال الصادق‏عليه السلام : «للمسرف ثلاث علامات يشترى ما ليس له و يلبس ما ليس له و يأكل ما ليس له».
 
براى اسراف كار سه نشانه است: آنچه را كه لازم نيست مى‏خرد، آنچه را كه لازم نيست مى‏پوشد و آن‏چه را كه لازم نيست مى‏خورد . (بحار / 72 / 206)
 
4 - مفهوم اسراف‏
 
قال الصادق‏عليه السلام : «ليس فيما اصلح البدن اسراف ... انّما الاسراف فيما اتلف المال و اضرّ بالبدن».
 
در آن‏چه صرف اصلاح تن مى‏گردد اسراف نيست، اسراف در نابود ساختن مال است و آنچه كه به بدن ضرر مى‏رساند . (بحار / 75 / 303)
 
5 - اسراف از برنامه‏هاى شيطان‏
 
قال العسكرى‏عليه السلام : «... عليك بالاقتصاد و اياك والاسراف فانه من فعل الشيطنة».
 
بر تو باد به ميانه روى و از اسراف بپرهيز كه از كارهاى شيطان است . (غرر الحكم / 5188)
 
6 - آثار اسراف‏
 
الف - زوال نعمت؛ قال الكاظم‏عليه السلام : «من بذّر و اسرف زالت عنه النعمة».
 
كسى كه ريخت و پاش و اسراف كند، نعمت از او زايل مى‏شود . (بحار/78/327)
 
ب - اندك شدن بركت؛ قال‏الصادق‏عليه السلام : «انّ مع الاسراف قلّة البركة».
 
همانا اسراف كردن همراه با اندك بودن بركت است . (وسائل/10/261)
 
ج - عدم ستايش؛ قال على‏عليه السلام : «ذر السرف فانّ المسرف لا يحمد جوده و لا يرحم فقره».
 
اسراف را رها كن زيرا شخص اسراف كننده نه ستايش از بخشش او مى‏شود و نه مورد رحم قرار مى‏گيرد. (بحار / 50 / 292)
 
7 - عدم صدق اسراف در كارهاى نيك‏
 
قال على‏عليه السلام : «الاسراف مذموم فى كل شى‏ء الاّ فى افعال البرّ».
 
اسراف جز در كارهاى نيك ناپسند است . (غررالحكم/1 / 83)
 
8 - نمونه‏ى اسراف‏
 
قال الصادق‏عليه السلام : «انّما السرف ان تجعل ثوب صونك ثوب بذلتك».
 
همانا اسراف در اين است كه لباسى كه نگهدارنده تو است آن را لباس كار قرار دهى . (مكارم الاخلاق / 117)
 
اشاره‏
 
حضرت رضاعليه السلام شخصى را مشاهده كردند كه ميوه‏اى را كاملاً نخورد و آن را از منزل خود به دور انداخت. امام‏عليه السلام غضب نمودند و فرمودند: چرا اين كار را انجام دادى اگر شما بى‏نياز هستيد به افراد نيازمند در جامعه اطعام كنيد. (كافى / 6 /
 
http://www.isca.ac.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=1118
 
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
 
اسراف و تبذیر درمتون ديني
 
در متون دینی ما از قرآن و اخبار و احادیث اهل بیت(علیهم السلام) دو عنوان در معنی نزدیک به هم مطرح شده یکی به نام اسراف و دیگری تحت نام تبذیر. بر آن شدیم خلاصه و فشرده‌ای از این دو عنوان را جهت تذکار برای پیروان راستین اسلام که اکثریت قریب به اتفاق جمعیت این کشور اسلامی را تشکیل می‌دهند بیاوریم و از آن‌جا که بحثی است عقل پسند و مورد تأیید همه عقلا برای هر انسان عاقلی با هر عقیده و پیرو هر مکتبی باشد، مفید خواهد بود.
 
1. بلای اسراف و تبذیر
 
بدون شک نعمت‌های موجود در کره زمین برای ساکنان آن کافی است اما به شرط این‌که بیهوده به هدر نرود وگرنه این نعمت‌ها آن‌قدر زیاد و نامحدود نیست که آسیب‌پذیر نباشد؛ و اگر عادلانه مصرف نشود کار مسرفانه منطقه‌ای باعث محرومیت منطقه دیگر خواهد شد و اسراف و تبذیر نسلی، نسل بعد را از نعمت‌های الهی محروم خواهد ساخت.
 
2. معنی لغوی اسراف و تبذیر
 
راغب اصفهانی در مفردات گوید: سرف تجاوز از حد است در هر کاری (هر چند استعمال آن در انفاق مشهورتر است) و بعد ادامه می‌دهد گاهی اسراف به اعتبار مقدار (کمیّت) و گاهی به اعتبار کیفیت است و در لغت تبذیر می‌گوید: به معنی پراکنده ساختن است، که اصل و ریشه آن از پاشیدن بذر است و در مقام تشبیه به هر کسی که مال خود را ضایع کند (مبذر) گفته می‌شود.
 
3. تفاوت معنوی اسراف و تبذیر
 
تفاوت معنوی این دو لفظ با توجه به معنی لغوی آنها روشن می‌شود، اگر به جای لباس بیست هزار تومانی لباس دویست هزار تومانی بپوشیم، اسراف است (اسراف در کیفیت) و اگر به جای مصرف یک لیتر آب دو لیتر مصرف کنیم باز اسراف است (در کمیت) و اگر برای دو نفر مهمان غذای ده نفر آماده کنیم و اضافه آن ضایع شود، تبذیر است.
 
گاهی هم کلمه اسراف و تبذیر به یک معنی به کار می‌رود و گاهی برای تأکید پشت سر هم قرار می‌گیرند. امیرمؤمنان علی(ع) می‌فرماید: آگاه باشید بخشش مال در غیر مورد استحقاق تبذیر و اسراف است و این عمل صاحبش را در دنیا بالا می‌برد ولی در آخرت او را حقیر خواهد کرد، نزد مردم گرامی می‌سازد، ولی در پیشگاه خدا موجب خواری او خواهد شد. 1
 
4. بعضی نمونه‌ها و مصادیق
 
در اخبار امام صادق(ع) انفاق مال در راهی که طاعت خدا در آن نیست، تبذیر است. 2
 
ـ بعضی در محضر امام صادق(ع) خرما خوردند و هسته آن را دور انداختند (در حالی که هسته‌ها قابل استفاده بود) امام(ع) فرمودند: این تبذیر است و خدا فساد را دوست ندارد. 3
 
ـ امام صادق(ع): اسراف آن است که مال تلف شود و به بدن ضرر بزند (مثل زیاده‌خوری). 4
 
ـ امام صادق(ع): دور ریختن آبی که پس از مصرف زیاده آمده اسراف است. 5
 
ـ امیرالمؤمنین(ع): کسی که بخورد چیزی را که نباید بخورد و بپوشد چیزی را که نباید بپوشد و خریداری کند چیزی را که نباید بخرد اسراف کننده محسوب می‌شود. 6
 
ـ امام صادق(ع): مرکبی را که به بیست درهم، می‌توان خرید اگر به جای آن مرکب هزار درهمی بخرد اسراف است. 7
 
مثال‌های ذکر شده همه در اخبار و احادیث آمده بود. اینک مثالی در کلام شیخ طوسی(ره):
 
او در کتاب مبسوط، کلامی دارد که اگر در غنائم جنگی کتاب‌های کفرآمیز (و گمراه‌کننده) که از کفار به دست آمده پیدا شد جلد آنها (که مورد استفاه است) جزء غنایم محسوب می‌شود و اوراق آن‌را باید ورق ورق از هم جدا کرد (که موجب گمراهی نشود) ولی کاغذ آنها را چون مالیت دارد، نباید از بین برد و نباید سوزاند. 8
 
در روز عید فطر اگر هفتاد میلیون نفر هر کدام یک هزار تومان زکات فطره بدهد 70 میلیارد تومان خواهد شد و اگر هر نفری در طول یک ماه، معادل یک هزار تومان مال را اسراف کند، 70 میلیارد تومان از اموال کشور در هر ماه به هدر می‌رود، که این مبلغ در طول یک سال هشت‌صد و چهل میلیارد تومان خواهد شد.
 
اگر طبق آمار مطروحه تهران دوازده میلیون نفر جمعیت داشته باشد و هر نفری در روز یک لیتر آب بیهوده مصرف کند، دوازده میلیون لیتر در هر روز به هدر می‌رود این رقم سالانه چهار میلیارد و سی‌صد و بیست میلیون لیتر می‌شود. (اگر سال را 360 روز حساب کنیم.)
 
و چنین است کتاب‌هایی که از روی هوای نفس یا ناآگاهانه یا مغرضانه منتشر می‌شود، که یا مضر است یا بی‌نفع، میلیون‌ها بلکه میلیاردها تومان خرج نشر آنها می‌شود یا در قفسه کتاب‌خانه‌ها انباشته شده یا از آنها استفاده نمی‌شود و یا مضر است. گاهی هم از روی حسن نیت است و آقازاده برای این‌که نامی از مرحوم والدش باقی بماند سرمایه‌های کلانی را در چاپ نوشته‌های کم‌محتوا یا غیر مفید والد هدر داده است، که اگر با اهل اطلاع مشورت کرده بود او را به عدم اقدام، راهنمایی می‌کردند.
 
و اگر با بخشی از آن مبالغ هنگفت مثلاً چند دوره بحارالانوار می‌خرید و به چند طلبه و محصل پرکار، ولی تهی دست اهدا می‌نمود برای شادی روح مرحوم والدش بهترین هدیه بود.
 
اجلاسیه‌ها و سمینارهایی که بودجه‌های گزاف صرف تشکیل آنها می‌شود و یا بی‌فایده و کم فایده است، یکی دیگر از مصادیق اسراف و تبذیر است. اگر میلیون‌ها خانه و مغازه و پاساژ و اداره و کوچه و خیابان و... هر کدام یک یا چند لامپ اضافی را خاموش کنند استانی را برق خواهد داد.
 
و اما اسراف در جهان، اگر سرمایه‌های بی‌حسابی که از سوی یاغیان ستمگر جهان علیه مظلومین صرف کوبیدن و کشتارهای وحشیانه آنها می‌شود به مصرف محرومین و گرسنه‌ها می‌رسید فکر کنید چه می‌شد؟
 
گفته‌اند: چهل هزار سایت اینترنتی برای وهابیت تبلیغ می‌کند و ده هزار عنوان کتاب و جزوه علیه شیعه مظلوم، منتشر می‌گردد که برخی از آنها تیراژهای میلیونی دارد و خوش‌بختانه برای آنان آثار منفی گذاشته و متفکرین را متوجه مکتب تشیع ساخته که این مکتب چیست؟ که علیه آن این همه هیاهو به راه افتاده، جمعی با علماء شیعه گفت‌وگو می‌کنند و بی‌پایه بودن تبلیغات آنان برملا می‌شود و تبلیغات وسیع دشمن اثر معکوس گذاشته و به قول مثنوی:
 
از قضا سر کنگبین صفرا فزود
 
روغن بادام خشکی می‌نمود 9
 
اینها و صدها نظایر این‌ها، در کشور ما و بالخصوص در سایر جهان نمونه‌هایی از اسراف است که قرآن کریم از آن نهی و مذمت فرموده است.
 
5. اسراف و تبذیر در قرآن:
 
1ـ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يحِبُّ الْمُسْرِفِينَ10؛ اسراف نکنید، خدا مسرفین را دوست ندارد.
 
2ـ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ11؛ اسراف‌کنندگان اصحاب دوزخند.
 
3ـ وَلاَ تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ12؛ فرمان مسرفین را اطاعت نکنید.
 
4ـ قوم لوط گناه و تبه‌کاری را به اوج خود رسانده بودند تا جایی که مأمورین عذاب ابتدا به محضر حضرت ابراهیم(ع) آمدند.
 
قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيهَا الْمُرْسَلُونَ * قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ * لِنُرْسِلَ عَلَيهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ * مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ13. ابراهیم(ع) پرسید مأموریت شما چیست؟ گفتند: ما به سوی قوم مجرمی فرستاده شده‌ایم تا بارانی از سنگ گل بر آنها بباریم سنگ‌هایی که برای هلاک مسرفان دارای علامت و نشان است.
 
بعضی از مفسرین گفته‌اند: هر یک از سنگ‌ها علامتی داشت و برای فرد معین و خاصی دارای نشان بود و به طور دقیق محاسبه شده بود که فلان فرد مجرم و مسرف باید با فلان سنگ نابود شود.14
 
5ـ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ15؛ فرعون در آن سرزمین برتری جو (و متکبر) و از مسرفین بود.
 
6ـ إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّياطِينِ وَكَانَ الشَّيطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا16؛ تبذیرکنندگان برادران شیطانند و شیطان نعمت‌های پروردگار را کفران کرد.
 
6. تقتیر نقطه مقابل اسراف
 
نقطه مقابل اسراف تقتیر، است راغب در مفردات می‌گوید تقتیر از قتر به معنی کم کردن نفقه است، قرآن می‌فرماید: بندگان راستین حق اهل انفاقند، نه در انفاق اسراف می‌کنند و نه سخت‌گیر و بخیلند بین دو حالت اسراف و سخت‌گیری میانه‌رو و دارای اعتدالند و عباد الرحمن... وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يسْرِفُوا وَلَمْ يقْتُرُوا وَكَانَ بَينَ ذَلِكَ قَوَامًا17.
 
پی نوشت:
 
1. نهج‌البلاغه، خطبه 126؛ الا و انّ اعطاء المال فی غیر حقه تبذیرٌ و اسراف و هو یرفع صاحبه فی الدنیا و یضعه فی الاخره و یکرمه فی الناس و یهینه عندالله.
 
2. بحارالأنوار، ج 75، ص 302.
 
3. همان، ص 303.
 
4. همان، ص 303
 
5. همان، ص 304.
 
6. همان، ص 304.
 
7. همان، ص 305.
 
8. مکاسب محرمه، ج 1، ص 235.
 
9. کتاب پاسخ جوانان شیعی به پرسش‌های وهابیون، ص 29.
 
10. سوره انعام، آیه 141.
 
11. سوره غافر، آیه 43.
 
12. سوره شعراء، آیه 151
 
13. سوره ذاریات، آیات 31 الی 34.
 
14. تفسیر نمونه، ج 22، ص 355.
 
15. سوره یونس، آیه 83.
 
16. سوره اسرا، آیه 27.
 
17. سوره فرقان، آیه 67.
 
مآخذ:
 
1. قرآن کریم.
 
2. بحارالأنوار، ج 75.
 
3. مکاسب محرمه شیخ انصاری.
 
4. مفردات راغب اصفهانی.
 
5. تفسیر نمونه، ج 12 و22.
 
6. پاسخ جوانان شیعی.
 
http://www.bfnews.ir/vdchinkjldiljknlnglggfmhjfdgpfhklhlolnekonglicaphfgcabjbmbfbibmoenonebmnhnooedohbhcnlpekolgbjhbibaaokeebeng.html
 
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
 
اسراف و آثار آن در كلام امامان
 
حضرت رضا علیه السلام شخصی را مشاهده كردند كه میوه‌ای را كاملاً نخورد و آن را از منزل خود به دور انداخت.
 
امام علیه السلام ناراحت شدند و فرمودند: چرا این كار را انجام دادی اگر شما بی نیاز هستید به افراد نیازمند در جامعه اطعام كنید.كافی /6/297
 
1- كمترین اسراف
 
قال الصادق علیه السلام: ادنی الاسراف هراقة فضل الانأ و ابتذال ثوب الصون و القأ النوی. وسائل / 3 / 384
 
كمترین دور ریختن باقی مانده غذا در ظرف و بد نگه‌داشتن و دم دستی كردن لباس نو و دور انداختن هسته‌ی خرماست [یعنی اگر از هسته‌ی خرما هم بشود استفاده‌ای كرد، نباید آن را دور انداخت]
 
2- نشانه‌های اسراف كننده
 
قال الصادق علیه السلام: للمسرف ثلاث علامات یشتری ما لیس له و یلبس ما لیس له و یأكل ما لیس له. بحار / 72 / 206
 
اسراف‌گر سه نشانه دارد، چیزی كه مناسبش نیست می‌خرد و چیزی كه مناسبش نیست می‌پوشد و چیزی كه مناسبش نیست می‌خورد.
 
3- مفهوم اسراف
 
قال الصادق علیه السلام: لیس فیما اصلح البدن اسراف... انّما الاسراف فیما اتلف المال و اضرّ بالبدن. بحار / 75 / 303
 
اسراف در چیزی كه موجب سلامتی و صحت بدن می‌شود نیست بلكه اسراف در آن چیزی است كه موجب از بین رفتن مال و ضرر رسیدن به بدن می‌شود.
 
4- اسراف از برنامه‌های شیطان
 
قال العسكری علیه السلام:... علیك بالاقتصاد و ایاك و الاسراف فانه من فعل الشیطنة.غرر الحكم / 5188
 
سفارشت می‌كنم به میانه‌روی و بازت می‌دارم از اسراف و زیاده‌روی چراكه آن از كارهای شیطانی است
 
5- آثار اسراف
 
    * الف- زوال نعمت؛ قال الكاظم علیه السلام: من بذّر و اسرف زالت عنه النعمة. بحار/78/327
 
هركه ریخت و پاش و اسراف كند نعمت از دستش می‌رود.
 
    * ب- نابود كننده‌ی فراوانی؛ قال علی علیه السلام: الاسراف یغنی الجزیل. غرر الحكم / 335
 
    * ج- اندك شدن بركت؛ قال الصادق علیه السلام: انّ مع الاسراف قلّة البركة.وسائل /10/261
 
اسراف كم شدن بركت را به همراه دارد
 
    * د- عدم ستایش و ترحم به او؛ قال علی علیه السلام: ذر السرف فانّ المسرف لا یحمد جوده و لا یرحم فقره. بحار / 50 / 292
 
اسراف را كنار بگذار كه  بخشش اسراف‌گر مورد ستایش قرار نمی‌گیرد و اگر فقیر شود مورد ترحم واقع نمی‌شود.
 
6- عدم صدق اسراف در كارهای نیك
 
قال علی علیه السلام: الاسراف مذموم فی كل شی ء الاّ فی افعال البرّ.غررالحكم /1 / 83
 
اسراف كردن در هر چیزی زشت است بجز در كار خوب [كار خوب كردن حد و اندازه ندارد].
 
7- نمونه ی اسراف
 
قال الصادق علیه السلام: انّما السرف ان تجعل ثوب صونك ثوب بذلتك. مكارم الاخلاق / 117
 
اسراف این است كه لباس خوبت را به لباس روزانه‌‌ی خود تبدیل كنی [یعنی لباس نو و لباس بیرون خود را به لباس دم دستی بدل كنی]
 
www.Tebyan.net
 
............
 
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=63857
 
..................
 
http://zendegi88.mihanblog.com/post/11
 
.....................
 
http://ramsar-emam.blogfa.com/post-4.aspx
 
.......................
 
http://www.mahannews.com/index.php?option=com_content&view=article&id=138:adipiscing-leo-quis-wisi&catid=79:space&Itemid=179
 
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
 
احادیث درباره اسراف
 
امام صادق (ع) فرمود : اسراف آنستکه که انسان ؛ مالش را از بین ببرد و به بدنش صدمه بزند ((مثل سیگار کشیدن)) عرض شد پس اقتار چیست ؟ فرمود : اینست که غذایت نان و نمک باشد در صورتیکه قدرت داری غذای مناسب تری بخوری.           مجموعه الاخبار باب171 حدیث1
 
امام صادق (ع) فرمود : کسی که آبی را از نهر فرات برای خوردن بردارد و بعد از نوشیدن ، زیادی آنرا بیرون بریزد اسراف کرده است.  مجموعه  الاخبارباب 171حدیث 3
 
امام صادق (ع) فرمود : پائین ترین مرتبه اسراف عبارتست از : 1- دور ریختن آبیکه از آشامیدن اضافه آمده است .2-اینکه لباس کار و لباس بیرونی،یکی باشد.3-به دور انداختن هستۀ خرما پس از خوردن خرما((چون از هسته خرما مادۀ غذایی برای شتران تهیه می شد)) .        وسائل الشیعه جلد 2 باب28صفحه 384
 
نقل شده که امام صادق (ع) مشاهده کرد سیبی را نیم خورده و از خانه بیرون انداخته اند ، خشمگین شد و فرمود : اگر شما سیر هستید خیلی از مردم گرسنه اند خوب بود آنرا به نیازمندیش می دادید.       مجموعه الاخبارباب171 حدیث 4
 
از امام صادق (ع) نقل شده  که فرمود : من هرگاه چیز کمی هم در سفره می افتد آنرا برمی دارم و این کار باعث تعجب خادم می شود و خادم می خندد.  مجموعه الاخبارباب171حدیث7
 
امیر مؤمنان (ع) فرمود : آنچه را که از سفره افتاده بردارید و بخورید،زیرا آن دوای هر دردیست که خدا بخواهد آنرا التیام بخشد برای کسی که به نیّت شفاء بخورد.   مجموعه الاخبارباب171حدیث9 ، به نقل از نهج البلاغه.
 
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود : کسی که جستجو کند وآنچه از سفره افتاده بردارد وبخورد ، فقر و تنگدستی از خودش و اولادش تا هفت پشت رخت بر می بندد.  مجموعه الاخبارباب171حدیث8
 
امام صادق(ع)فرمود : اسراف کننده را سه نشانه است : چیزهائی که می خرد و می پوشد و می خورد که در شآن او نیست.   تفسیر نور الثقلین جلد1  صفحه 772
 
امام صادق(ع) فرمود : انسان مؤمن اسراف و زیاده روی نمی کند بلکه میانه روی را پیشۀ خود می سازد.       مجموعه الاخبارباب30حدیث1
 
 روایت شده است پیامبر گرامی وقتی خرما می خوردند هسته آنرا به گوسفند می دادند.        مجموعه الاخبارباب171 حدیث5
 
از عامر بن جذاعه نقل شده است که گفت : مردی آمد خدمت امام صادق (ع) حضرت به او فرمود : تقوای الهی پیشه کن،اسراف نکن و بر خود هم سخت مگیر و میانه روی مایۀ استواری است،تبذیر همان اسراف است که خداوند دربارۀ آن فرموده : تبذیر وزیاده روی نکن.( سوره اسراء )           تفسیر نورالثقلین جلد  2صفحه 56
 
امام حسن عسگری (ع) به محمد بن حمزه نامه ای نوشته او را به ثروت وبی نیازی مژده داده وبه او فرموده : برتو باد به میانه روی و پرهیز از اسراف زیرا اسراف از کارهای شیطانی است.      غررالحکم جلد 4 صفحه 34 حدیث 5188
 
امام صادق (ع) به عبید فرمود : اسراف و زیاده روی باعث فقروتنگدستی می گردد و میانه روی موجب ثروت و بی نیازی می شود.     وسائل الشیعه جلد15صفحه 258
 
از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود : میانه روی را خداوند متعال دوست دارد و اسراف و زیاده روی مورد خشم اوست حتی اگر اسراف در انداختن هسته خرمایی باشد که قابل مصرف است یا زیادی آبی که خورده شده باشد. تحف العقول صفحه 301
 
امام موسی بن جعفر (ع) فرمودند : کسی که در زندگی میانه روی و قناعت ورزد نعمت او باقی می ماند و آنکه با ریخت و پاش و اسراف زندگی کند نعمتش از بین می رود.   تحف العقول صفحه 301
 
امام باقر(ع) به فرزندش امام صادق (ع) فرمود : برتو باد به انجام کار خیری که وسط دو کار بد قرار گرفته و آن دو را از بین می برد،امام صادق سئوال کرد ، چگونه چنین چیزی ممکن است،امام فرمود: همانطور که قرآن ( سوره فرقان ) می گوید مؤمنین کسانی هستند که وقتی انفاق می کنند زیاده روی و سختگیری نمی کنند ( بنابراین اسراف و سختگیری هر دو گناه است و حدّ وسط آن میانه روی حسنه است بر تو باد به آن حسنه که بین آن دو گناه است ) .          تفسیر نو رالثقلین جلد 4 صفحه 27
 
ابن میمون گفت شنیدم که امام صادق (ع) فرمود : هر کسی که در زندگی خود میانه رو باشد من ضمانت می کنم او را که هرگز تهی دست نشود.    خصال صدوق باب الواحد حدیث32
 
امام علی (ع) فرمود : اعتدال در خرج کردن (( میانه روی )) موجب فراوانی مال و ثروت و اسراف باعث تباهی و نابودی است.     وسائل الشیعه جلد 15صفحه 258
 
پیامبرگرامی اسلام (ص) فرمود : سه چیز باعث نجات و رستگاری است و در مورد سومی خاطر نشان ساخت ؛ رعایت اعتدال در حال فقر و توانگریست.      وسائل الشیعه جلد 15صفحه 258
 
پیامبراکرم (ص) فرمود : کسی که در زندگی میانه روی را رعایت نماید خداوند او راروزی می دهد و کسی که اسراف و زیاده روی کند او رامحروم می سازد.              وسائل الشیعه جلد 15 صفحه 258   
 
امیر مؤمنان علی (ع) فرمود : اسراف و زیاده روی فراوانی را نابود می سازد.      میزان الحکمه جلد 4باب اسراف حدیث8481
 
امام صادق (ع) فرمود : همانا اسراف با کمی برکت  ، همراه است. ( اسراف برکت را کم میکند )         وسائل الشیعه جلد 15 صفحه 261
 
امام علی (ع) فرمود : زیاده روی مقدمه فقر و تنگدستی است.          میزان الحکمه جلد 1 حدیث1659
 
علی (ع) فرمود : زیاده روی همراه با تنگدستی است.       میزان الحکمه جلد 1 حدیث1660
 
علی (ع) فرمود : کسی که به زیاده روی افتخار کند ، با تنگدستی خوار و زبون می گردد.      میزان الحکمه جلد 1 حدیث1661
 
امام کاظم (ع) فرمود : خداوند قیل و قال ، ضایع کردن مال و زیاده روی در سئوال را دشمن می دارد.         قصار الجمل صفحه 305
 
امام علی (ع) فرمود : بخشش های بی جای مال و ثروت ، اسراف و زیاده روی محسوب می شود و بخشندۀ آن را در دنیا بالا می برد و در آخرت او را در پائین می آورد،او رادر بین مردم بزرگ جلوه می دهد ، و نزد خدا خوار و سبک می کند.             نهج البلاغه خطبۀ126
 
پیامبر گرامی (ص) فرمود : اسراف فقر و تنگدستی می آورد.       مجموعه الاخبار باب171 حدیث 6
 
امیرالمؤمنین (ع) فرمود : زیاده روی و اسراف را ترک کن زیرا بخشش اسراف کار مورد ستایش نیست و تنگدستی او هم مورد ترحم واقع نمی شود.     بحار الانوار جلد  50صفحه 292 حدیث 66
 
امیر المؤمنان (علی) فرمود : سخاوتمند باش ولی هرگز اسراف و زیاده روی مکن و ثروت خود را بر اساس اندازه گیری صحیح خرج کن و هیچوقت سختگیر نباش.                   نهج البلاغه کلمات قصار شماره33
 
امام کاظم (ع) در وصیت خود به هشام فرمودند : یکی از لشگریان عقل میانه روی و یکی از لشگریان جهل زیاده روی است.        تحف العقول صفحه 300
 
امام حسن عسگری (ع) فرمود : سخاوت اندازه ای دارد،چنانچه از آن بگذرد ، اسراف محسوب می شود.     بحار الانوار جلد 78 صفحه 277
 
از علی بن الحسین (ع) است که فرمود : خداوندا بر محمّد و آل او درود فرست و مرا از اسراف و زیاده روی محافظت فرما.        صحیفه السجادیه ((دعا30))
 
امام علی (ع) فرمود : وای بر اسراف کار که چه قدر از مصلحت خویش و رسیدگی به کار خود دور است.            میزان الحکمه جلد 4 باب اسراف حدیث1
 
از پیامبر گرامی (ص) نقل شده  که به علی (ع) فرمود : چهارچیز هدر می رود:1-خوردن بعد از سیری2-روشن کردن چراغ در مهتاب((و جائیکه روشن است))3-زراعت در زمینی که شوره زار است4-نیکی کردن به کسی که لایق آن نیست.            من لایحضره الفقیه جلد 4 صفحه 352.373 باب النوادر
 
امام صادق (ع) فرمود : کسیکه مالی را در غیر طاعت پروردگار بذل و بخشش نماید،اسرافکار است و هرکسی که در راه خیر مصرف کند میانه روی کرده است.          بحار الانوار جلد 75 صفحه 302
 
در تفسیر علیّ بن ابراهیم قمی و در روایت ابی الجارود از امام باقر(ع)نقل شده که حضرت در مورد آیه((والّذین اذا انفقوالم یسرفوا ولم یقتروا)) ( سوره فرقان ) فرمودند : بخشش در راه معصیت و بنا حق ، اسراف است.       تفسیر نور الثقلین جلد 4  صفحه 67
 
امام باقر (ع) فرمود : اسراف کنندگان کسانی هستند که محرمات (( گناهان )) را جایز می شمارند و دست به خونریزی می زنند.        میزان الحکمه جلد  4حدیث8491
 
امام حسن عسگری (ع) فرموده است : جود و سخا اندازه ای دارد که اگر از آن تجاوز کند اسراف میشود ، احتیاط و محکم کاری اندازه ای دارد که اگر از حدش فزونتر شد ترس خواهد بود ، صرفه جویی و اعتدال در صرف مال اندازه ای دارد که اگر از آن بیشتر شود بخل است و شجاعت و دلیری اندازه ای دارد که اگر از حدش بگذرد تهور و بی باکی خواهد بود.  الحدیث جلد 1 ص 78
 
پايگاه اينترنتي احاديث
 
http://www.ahadith.ir/hadith-esraf.htm
 
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
 
تعریف لغوی اسراف
 
تعريف لغوي: اسراف از ريشه سرف يعني تجاوز كردن و از حدّ گذشتن در هر كاري كه انسان انجام ‌ مي‌دهد.[1]
 
تعريف اصطلاحي: كلمه اسراف به معناي خارج شدن از حدّ اعتدال و تجاوز از حدّ در هر عملي است كه انسان انجام مي‌دهد. هر چند كه به گفته راغب غالباٌ در مورد پول خرج كردن استعمال مي‌شود.[2]
 
كلمه اسراف كلمه بسيار جامعي است كه هر گونه زياده روي در كميّت و كيفيّت و بيهوده گرايي و اتلاف و مانند آن را شامل مي‌شود.[3]
 
معاني اسراف در قرآن:
 
1) از حدّ گذشتن در گناه و نافرماني طه 127، مائده 32، اعراف 81، يونس 12 و 83، انبيا 9، يس 19، زمر 53، غافر 28 و 38.
 
2) از حدّ گذشتن در انفاق، فرقان 67
 
3) زياده‌روي در خوردن يا مصرف آنچه حلال است، اعراف 31، نساء 6، انعام 141
 
4) به همراه حرف «في» به دو معني
 
الف) افراط و زياده‌روي در كاري، اسراء 33
 
ب) تفريط و تقصير در عمل صالح و حق خداوند، آل عمران 147.[4]
 
تفاوت اسراف و تبذير و تقتير و قوام: با در نظر گرفتن ريشه لغوي اسراف و تبذير وقتي اين دو در مقابل يكديگر قرار مي‌گيرند اسراف به معني خارج شدن از حدّ اعتدال است. بدون آن كه چيزي را ظاهراٌ ضايع كنند مثلاٌ كسي غذايي چنان گران قيمت تهيه كند كه با قيمت آن بتوان عدّه زيادي را آبرومندانه تغذيه كرد. در اين جا از حدّ اعتدال تجاوز شده ولي ظاهراٌ چيزي نابود و ضايع نشده است. اما تبذير آن است كه آن چنان مصرف كنيم كه به اتلاف و تضييع منجر شود مثل اين كه براي دو نفر ميهمان غذاي ده نفر را تهيه كنيم آن گونه كه بعضي به ناداني انجام مي‌دهند و به آن افتخار مي‌نمايند و باقي غذا را در زباله دان بريزيم و اتلاف كنيم ناگفته نماند كه در بسياري از موارد اين دو كلمه درست در يك معني به كار مي‌رود و حتّي به عنوان تأكيد پشت سر يكديگر قرار مي‌گيرند. مثلاٌ بنابر آنچه در نهج البلاغه از علي (ع) نقل شده است مي‌فرمايد.
 
«الا إنّ اعطاءَ المالِ في غير حقّه تبذير و اسرافٌ و هُوَ يَرفَعُ صاحبَه في الدّنيا و يَضَعُهُ في الاخِرَة و  يُكرِمُهُ في النّاس و يهينه عند الله»[5]
 
يعني «آگاه باشيد مال را در غير مورد استحقاق صرف كردن تبذير و اسراف است، ممكن است اين عمل انسان را در دنيا بلند مرتبه كند امّّا مسلماٌ در آخرت او را پست و حقير خواهد كرد.
 
 در نظر مردم ممكن است سبب اكرام گردد اما در پيشگاه خدا موجب سقوط مقام انسان خواهد شد.[6]تقتير، در مقابل اسراف، به معني كوتاهي كردن در انفاق است و قوام به معني حد وسط ميان اسراف و اقتار است.[7]
 
طبق آيات قرآن و روايات، اسراف و تبذير و تقتير، مذموم و ناپسند هستند و فقط قوام ممدوح و پسنديده است، كه خداوند متعال درباره مومنان مي‌فرمايد:
 
«والّذينَ إذآ اُنفَقوا لَمْ يُسْرِفُوا و لَمْ‌ يَقْتُرُوا وَ كانَ بينَ ذلِكَ قَواماٌ»[8]
 
« كساني كه هر گاه انفاق كنند، نه اسراف مي‌نمايند و نه سختگيري؛ بلكه در ميان اين دو حدّ اعتدالي دارند».
 
آثار اسراف: 1) مسرفان اهل دوزخند.[9] 2)براي اسرافكاران اعمالشان زينت داده مي‌شود.[10] 3) اسراف موجب انكار آيات الهي مي‌شود.[11]
 
 [1] . راغب اصفهاني، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، تحقيق صفوان عدنان داودي، دمشق- بيروت، دارالعلم، الدارالشاميه ، 1412 ق_ چاپ اول، ص 407.
 
[2] . طباطبايي، محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، مترجم محمد باقر موسوي همداني قم، انتشارات اسلامي جامعه مدرسين، 1374ش، چاپ 4، ج 4، ص 276.
 
[3] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374 ش، چاپ اول، ج 6، ص 149
 
[4] . خرمشاهي، بهاء الدين، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي، انتشارات دوستان و انتشارات ناهيد، 1377 ش، چاپ اول، ج 1، ص 213.
 
[5] .  نهج البلاغه، قم، انتشارات دارالهجرة، بي تا، خطبه 126، ص 183.
 
[6] . مكارم شيرازي، همان، ج 12، ص 97.
 
[7] . طباطبايي، همان، ج 15، ص 333.
 
[8] . فرقان، آيه 67.
 
[9] . غافر آيه 43.
 
[10] . يونس آيه 12.
 
[11] . غافر آيه 34.
 
 احادیث درباره اسراف
 
بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد. سوره اعراف آیه 31
 
نقل شده است که امام صادق (ع) مشاهده کرد سیبی را نیم خورده از خانه بیرون انداخته اند خشمگین شد و فرمود : اگر شما سیر هستید خیلی از مردم گرسنه اند خوب بود آنرا به نیازمندی می دادید. مجموعه الاخبار باب 171 حدیث 4
 
امام صادق (ع) : انسان مومن اسراف و زیاده روی نمی کند بلکه میانه روی را پیشه خود میسازد.( انسان مومن اسراف نمیکند ) مجموعه الاخبار باب 30 حدیث 1
 
امام صادق (ع) : کسی که آبی را از نهر فرات ( گوارا) برای خوردن بردارد و بعد از نوشیدن زیادی آنرا بیرون بریزد اسراف کرده است. مجموعه الاخبار باب 171 حدیث 3
 
امام صادق (ع) : اسراف آنست که انسان مالش را از بین ببرد و به بدنش صدمه بزند ( مانند سیگار کشیدن زیرا انسان با سیگار کشیدن هم پول خود را از بین برده و هم به بدنش ضرر رسانده ) مجموعه الاخبار باب 171 حدیث 1
 
امام صادق (ع) فرمودند : کمترین درجه اسراف عبارتند است از :
 
1.دور ریختن آبیکه از آشامیدن اضافه آمده است. ( یعنی آبیکه برای خوردن است اگر اضافه آمد دور نریزیم اگر دور بریزیم اسراف کرده ایم. )
 
2.اینکه لباس کار و لباس بیرونی یکی باشد. ( یعنی لباس کار و لباسی که برای میهمانی و بیرون رفتن از خانه استفاده میشود یکی نباشد و با هم فرق کند. برای مثال : لباس میهمانی را در موقع کار نباید بپوشیم. )
 
3.دور انداختن هسته خرما پس از خوردن خرما ( چون از هسته خرما ماده غذایی برای شتران تهیه میشد. ) وسائل الشیعه جلد 3 باب 28 صفحه 384
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
اسراف چيست ؟
 
اسراف از ريشه" س ر ف"  و در لغت به معنی تجاوز كردن و از حدّ گذشتن در هر كاري است كه انسان انجام ‌ مي‌دهد [1]  و در  اصطلاح نیز به همین معنای عام استعمال می شود. هر چند كه به گفته راغب غالباٌ در مورد پول خرج كردن استعمال مي‌شود.[2]
 
كلمه اسراف كلمه بسيار جامعي است كه هر گونه زياده روي در كميّت و كيفيّت و بيهوده گرايي و اتلاف و مانند آن را شامل مي‌شود.[3]
 
معاني اسراف در قرآن:
 
1) از حدّ گذشتن در گناه و نافرماني: این معنا در آیات ذیل به کار رفته است: طه 127، مائده 32، اعراف 81، يونس 12 و 83، انبيا 9، يس 19، زمر 53، غافر 28 و 38.
 
2) از حدّ گذشتن در انفاق: چنانچه در آیه 67 سوره فرقان به این معنا اشاره شده است.
 
3) زياده‌روي در خوردن يا مصرف آنچه حلال است: اعراف 31، نساء 6، انعام 141.
 
علاوه بر این موارد استعمال، اسراف به همراه " فی " نیز استعمال می گردد که در این صورت به دو معنا می تواند باشد.
 
   الف) افراط و زياده‌روي در كاري: مانند آیه 33 سوره اسراء
 
    ب) تفريط و تقصير در عمل صالح و حق خداوند ؛ مانند آیه 147 سوره آل عمران .[4]
 
تفاوت اسراف، تبذير، تقتير و قوام:
 
با در نظر گرفتن ريشه لغوي اسراف و تبذير وقتي اين دو در مقابل يكديگر قرار مي‌گيرند، اسراف به معني خارج شدن از حدّ اعتدال است. بدون آن كه چيزي را ظاهراٌ ضايع كنند؛ مثلاٌ كسي غذايي چنان گران قيمت تهيه كند كه با قيمت آن بتوان عدّه زيادي را آبرومندانه تغذيه كرد. در اين جا از حدّ اعتدال تجاوز شده ولي ظاهراٌ چيزي نابود و ضايع نشده است. اما تبذير آن است كه آن چنان مصرف كنيم كه به اتلاف و تضييع منجر شود؛ مثل اين كه براي دو نفر ميهمان غذاي ده نفر را تهيه كنيم آن گونه كه بعضي به ناداني انجام مي‌دهند و به آن افتخار مي‌نمايند و باقي غذا را در زباله دان بريزيم و اتلاف كنيم ناگفته نماند كه در بسياري از موارد اين دو كلمه درست در يك معني به كار مي‌رود و حتّي به عنوان تأكيد پشت سر يكديگر قرار مي‌گيرند. مثلاٌ بنابر آنچه در نهج البلاغه از علي (ع) نقل شده است مي‌فرمايد.
 
«الا إنّ اعطاءَ المالِ في غير حقّه تبذير و اسرافٌ و هُوَ يَرفَعُ صاحبَه في الدّنيا و يَضَعُهُ في الاخِرَة و  يُكرِمُهُ في النّاس و يهينه عند الله»[5]
 
يعني «آگاه باشيد مال را در غير مورد استحقاق صرف كردن تبذير و اسراف است، ممكن است اين عمل انسان را در دنيا بلند مرتبه كند امّّا مسلماٌ در آخرت او را پست و حقير خواهد كرد.
 
 بنابراین بر طبق این حدیث شریف، اگرچه تبذیر ممکن است که انسان را در نظر مردم بزرگ کند، اما  موجب سقوط مقام انسان در پيشگاه خدا  خواهد شد.[6] تقتير، در مقابل اسراف، به معني كوتاهي كردن در انفاق است و قوام به معني حد وسط ميان اسراف و اقتار است.[7]
 
طبق آيات قرآن و روايات، اسراف و تبذير و تقتير، مذموم و ناپسند هستند و فقط قوام ممدوح و پسنديده است، كه خداوند متعال درباره مومنان مي‌فرمايد:
 
«والّذينَ إذآ اُنفَقوا لَمْ يُسْرِفُوا و لَمْ‌ يَقْتُرُوا وَ كانَ بينَ ذلِكَ قَواماٌ»[8]
 
« كساني كه هر گاه انفاق كنند، نه اسراف مي‌نمايند و نه سختگيري؛ بلكه در ميان اين دو حدّ اعتدالي دارند».
 
آثار اسراف:
 
 1) مسرفان اهل دوزخند.[9]
 
 2)براي اسرافكاران اعمالشان زينت داده مي‌شود.[10]
 
 3) اسراف موجب انكار آيات الهي مي‌شود.[11]
 
 [1] . راغب اصفهاني، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، تحقيق صفوان عدنان داودي، دمشق- بيروت، دارالعلم، الدارالشاميه ، 1412 ق_ چاپ اول، ص 407.
 
[2] . طباطبايي، محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، مترجم محمد باقر موسوي همداني قم، انتشارات اسلامي جامعه مدرسين، 1374ش، چاپ 4، ج 4، ص 276.
 
[3] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374 ش، چاپ اول، ج 6، ص 149
 
[4] . خرمشاهي، بهاء الدين، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي، انتشارات دوستان و انتشارات ناهيد، 1377 ش، چاپ اول، ج 1، ص 213.
 
[5] .  نهج البلاغه، قم، انتشارات دارالهجرة، بي تا، خطبه 126، ص 183.
 
[6] . مكارم شيرازي، همان، ج 12، ص 97.
 
[7] . طباطبايي، همان، ج 15، ص 333.
 
[8] . فرقان، آيه 67.
 
[9] . غافر آيه 43.
 
[10] . يونس آيه 12.
 
[11] . غافر آيه 34.
 
 
 
 
 
احادیث درباره اسراف
 
بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد.  سوره اعراف آیه 31
 
نقل شده است که امام صادق (ع) مشاهده کرد سیبی را نیم خورده از خانه بیرون انداخته اند خشمگین شد و فرمود : اگر شما سیر هستید خیلی از مردم گرسنه اند خوب بود آنرا به نیازمندی می دادید.  مجموعه الاخبار باب 171 حدیث 4
 
امام صادق (ع) : انسان مومن اسراف و زیاده روی نمی کند بلکه میانه روی را پیشه خود میسازد.( انسان مومن اسراف نمیکند )  مجموعه الاخبار باب 30 حدیث 1
 
امام صادق (ع) : کسی که آبی را از نهر فرات ( گوارا) برای خوردن بردارد و بعد از نوشیدن زیادی آنرا بیرون بریزد اسراف کرده است. مجموعه الاخبار باب 171 حدیث 3
 
امام صادق (ع) : اسراف آنست که انسان مالش را از بین ببرد و به بدنش صدمه بزند ( مانند سیگار کشیدن زیرا انسان با سیگار کشیدن هم پول خود را از بین برده و هم به بدنش ضرر رسانده )  مجموعه الاخبار باب 171 حدیث 1
 
امام صادق (ع) فرمودند : کمترین درجه اسراف عبارتند است از :
 
1.دور ریختن آبیکه از آشامیدن اضافه آمده است. ( یعنی آبیکه برای خوردن است اگر اضافه آمد دور نریزیم اگر دور بریزیم اسراف کرده ایم. )
 
2.اینکه لباس کار و لباس بیرونی یکی باشد. ( یعنی لباس کار و لباسی که برای میهمانی و بیرون رفتن از خانه استفاده میشود یکی نباشد و با هم فرق کند. برای مثال : لباس میهمانی را در موقع کار نباید بپوشیم. )
 
3.دور انداختن هسته خرما پس از خوردن خرما ( چون از هسته خرما ماده غذایی برای شتران تهیه میشد. ) وسائل الشیعه جلد 3 باب 28 صفحه 384 
 
 
 
مرز میان اسراف و اقتار در کلام امام رضا علیه السلام
 
حضرت امام رضا علیه السلام
 
 استاذنت الرضا (علیه السلام) فی النفقة علی العیال؟
 
فقال (علیه السلام): بین المکروهین .
 
فقلت: جعلت فداک لا والله ما اعرف المکروهین.
 
قال: فقال له:
 
یرحمک الله اما تعرف ان الله عز و جل کره الاسراف و کره الاقتار (1)
 
فقال (علیه السلام): والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواماً. (2)
 
از امام رضا علیه السلام درباره چگونگی تامین مخارج خانواده جویا شدم، فرمود: (مخارج خانواده) حد وسط است میان دو روش ناپسند. گفتم فدایت شوم: به خدا سوگند نمی‎دانم این دو روش چیست؟ فرمود: رحمت الهی بر تو باد، آیا نمی‎دانی که خداوند بزرگ اسراف (زیاده‎روی) و اقتار (سخت گیری) را ناخوشایند دارد و در قرآن فرموده است: «آنان که هرگاه چیزی ببخشند نه زیاده‎روی کننده و نه خست ورزند، و میانگین این دو حد را در حد قوامی (مایه پایداری و بقای زندگی) ببخشند.»
 
از دیدگاه امام رضا علیه السلام، پس از محدودیت‎های گذشته در مسائل مالی و کسب مال، تصرفات در اموال شخصی نیز محدود است، یعنی اموالی که طبق اصل مالکیت فردی، به شخص تعلق دارد و اختیار آنها در دست اوست و به ظاهر انگاشته می‎شود که او می‎تواند در آنها هر گونه که خواست تصرف کند، در واقع این چنین نیست، و تصرفات در اموال شخصی نیز محدود و مشروط است، و هر کس در مال خود نیز مجاز نیست هر گونه بخواهد تصرف کند، بلکه تصرف او باید در حد میانه و دور از اسراف باشد. هر گونه اسراف و مصرف زیاد در اموال شخصی و برای شخص مالک، ممنوع است. انفاق بالاترین و ارزشمندترین نوع تصرف در اموال شخصی است، و شخصی که مال خود را انفاق می‎کند، بهترین نوع تصرف را در آن انجام داده است، به ویژه که برای افراد خانواده خودش باشد، با این وصف، این تصرف نیز محدود و مشروط است. باید انفاق در حد متعادل و وسط (و حد قوامی) باشد، نه زیاده از مقدار لازم و نه کمتر از آن. چنان که در حدیث امام رضا علیه السلام بدان اشاره شد.
 
«اسراف» و «اقتار» ، دو حد نامتعادل و نامعقول و غیر قوامی و غیر مشروع مصرف است، حد مشروع و معقول، حد میانه و نظام قوامی قصد، اقتصاد و میانه‎روی است، چنان که در حدیث امام رضا علیه‎السلام بدان اشاره رفت. امام در کلامشان فرمودند: پرداخت مخارج خانواده، میان دو مرز قرار دارد: مرز اسراف و زیاده‎روی (و تجمل‎گرایی و پر مصرفی)، و مرز اقتار (تنگ‎گیری و کمتر از حد لازم خرج کردن) و ایجاد کمبود در زندگی.
 
با بررسی احادیث دیگری که از امام رضا علیه السلام در این زمینه رسیده است، به مرزهای دقیق‎تری از مفهوم اسراف دست می‎یابیم. در کوچک‎ترین چیزها، حتی آنها که در نظر مردم بی ارزش و دور ریختنی جلوه می‎کند، امام اسراف را روا نمی‎داند. لذا فرمودند:
 
«من الفساد قطع الدرهم و الدینار و طرح النوی (3) ؛ تکه تکه کردن درهم و دینار (یا هر پولی دیگر که آنها را از استفاده بیندازد)، و دور افکندن هسته خرما (که ممکن است بذر نخلی شود، یا به مصرف دیگری آید) از جمله کارهای فاسد و نادرست است.
 
در آشامیدنی‎ها و خوردنی‎ها نیز در نظر امام رعایت حد میانه لازم است، حد میانه مایه دوام و سلامت مزاج است، و زیاده‎روی و پرخوری بدن را می‎فرساید و عمر را کوتاه می‎کند، و موجب انواع بیماری‎ها می‎گردد. لذا ایشان در این زمینه می‎فرمایند:
 
«لو ان الناس قصدوا فی المطعم لاستقامت ابدانهم (4) ؛ اگر مردم حد میانه را در خوراک رعایت می‎کردند بدن‎هاشان پایدار (و سالم) می‎ماند.
 
حد میانه در خوردن، متناسب با رشد تن و روان آدمی است. در پوشیدن نیز، رعایت جانب حد میانه و دوری از تجمل‎گرایی و اسراف لازم شمرده شده است. (5)
 
پی‎نوشت‎ها:
 
1ـ سفینة البحار، ج 1، ص 615 / الحیاة، ج 4، ص 205 .
 
2ـ سوره مبارکه فرقان، آیه 67 .
 
3ـ مسند الامام الرضا (علیه السلام)، ج 2، ص 314 .
 
4ـ الحیاة، ج 4، ص 215 .
 
5ـ این گونه تعالیم در قرن‎ها پیش که موضوع بازیافت زباله و استفاده از زباله‎ها مطرح نبوده، اعجاز است.
 
منبع:
 
کتاب امام رضا علیه السلام؛ زندگی و اقتصاد ؛ محمد حکیمی
 
 
 
 
 
اسراف و تبذير در قرآن و سنت
 
مقدمه
 
دين مقدس اسلام بهره‏بردارى مشروع از نعمتهاى الهى و زيباييهاى زندگى را مباح و روا و اسراف و زياده‏روى را حرام و ناروا مى‏داند و اين بدان جهت است كه مسلمان به تناسب امكانات و توانايى و كارآيى خود، در برابر جامعه مسؤوليت دارد. در اين صورت فرد اسرافكار قهرا از اجراى مسؤوليت و تعهدات اجتماعى خود بازمى‏ماند و از اين رهگذر بر پيكر جامعه ضربه مى‏زند.
 
قرآن مجيد اين حقيقت را در ضمن مباحث اجتماعى در قالبهايى زيبا بيان مى‏كند و با هشدار به پيروان خود مى‏فرمايد: (و انفقوا فى سبيل الله ولاتلقوا بايديكم الى التهلكة) (۱) يعنى در راه خدا انفاق كنيد و با دستهاى خود، خود را به هلاكت و نابودى نيفكنيد. از اين آيه شريفه چنين استفاده مى‏شود كه اگر مال در راه خدا و به سود جامعه و رفع نيازمنديهاى مردم مصرف نشود سرنوشت آن جامعه و ملت‏به هلاكت و سقوط مى‏انجامد.
 
صرف‏نظر از اهميت‏خوددارى از اسراف و تبذير در دين از نظر موقعيت‏خاص كشور اسلامى كه در محاصره حكومتهاى سلطه‏گر قرار گرفته اگر ما بتوانيم تجملات زندگى را حذف كنيم و رعايت اقتصاد و ميانه‏روى را در همه حال مدنظر و برنامه عمل قرار دهيم، به استقلال كشور كمك كرده‏ايم و به پيروزى نهايى نزديكتر شده‏ايم. در نتيجه اين شعار را در اقصى نقاط عالم و دنياى اسلام و بالاخص ايران اسلامى اعلام كرده‏ايم كه ما از تنگناهاى اقتصادى نمى‏هراسيم و قدرت آن را داريم كه روى پاى خود بايستيم و به هيچ قدرتى جز خداوند متعال متكى نيستيم.
 
مفهوم اسراف
 
راغب اصفهانى مى‏گويد: «السرف تجاوز الحد فى كل فعل يفعله الانسان‏» (۲) اسراف به معنى تجاوز از حد و معيار در هر كارى است كه از انسان سر بزند، گرچه استعمال آن در موارد زياده‏روى در انفاق مال بيشتر است و گاهى به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زمانى هم به چگونگى بذل مال و مورد آن اطلاق مى‏شود. اما بنا به مفهوم سخن راغب و روح معنى «كل فعل‏» و بر پايه شواهد فراوان در قرآن و حديث، اسراف به هر گونه تجاوزكارى و زياده‏روى گفته مى‏شود و در هر حال اسراف عملى است ممنوع و محكوم، و مورد خشم و انزجار خداوند متعال است و از آن به شدت منع شده است.
 
خداوند در سوره اعراف مى‏فرمايد: «كلوا واشربوا ولاتسرفوا انه لايحب المسرفين‏» (۳) بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.
 
مفهوم تبذير
 
تبذير برخلاف اسراف و تنها واژه‏اى اقتصادى است. تبذير از ريشه «بذر» يعنى تفريق و پخش كردن چيزى; اصلش از ريختن و پاشيدن بذر است كه به طور استعاره درباره كسى كه مال خود را بيهوده تلف و پخش مى‏كند، به كار رفته است و نيز گفته شده است كه تبذير، انفاق مال در راه معصيت است.
 
با اين توضيحات ملاحظه مى‏كنيم كه «اسراف‏» در برابر اقتصاد و ميانه روى قرار دارد و به هرگونه تجاوز از حد، در غير طاعة‏الله و به قصور از حق‏الله اطلاق مى‏شود. در قرآن كريم واژه قصد و مشتقات آن در معانى; راست، متوسط و معتدل به كار رفته است. مانند «واقصد فى مشيك‏» (۴) در راه رفتن اعتدال را رعايت كن.
 
فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات (۵) از ميان آنها عده‏اى بر خود ستم كردند و عده‏اى ميانه‏رو بودند و عده‏اى به اذن خدا در نيكى‏ها از همه «پيشى‏» گرفتند.
 
حضرت على(ع) در مورد قصد مى‏فرمايند: «عليك بالقصد فى الامور» (۶) بر تو باد ميانه‏روى در كارها. در خطبه همام از نشانه‏هاى متقين و پرهيزگاران مى‏فرمايد: «و ملبسهم الاقتصاد» (۷) يعنى پوشاكشان ميانه بود، بدين معنى افراط و تفريط در كارها و زندگيشان وجود ندارد.
 
از مجموع اين نظريه‏ها اين چنين برمى‏آيد كه بين واژه اسراف به معنى اقتصادى آن با واژه تبذير فرق زيادى وجود ندارد و تنها ممكن است در جهت تمايز بين اين دو واژه گفته شود كه با توجه به خصوصيات تعابير لغت‏شناسان در معنى تبذير، مقصود از اين واژه تلف كردن و ضايع نمودن مال است و زياده‏روى در انفاقات شخصى و امور خيريه را شامل نمى‏شود، در حالى كه اسراف فراگيرتر از آن و در برگيرنده همه موارد از به هدردادن و زياده‏روى در مصارف شخصى و خانوادگى و انفاقهاى مستحب مى‏باشد. و به عبارت ديگر هر تبذيرى اسراف است ولى هر اسرافى تبذير نيست.
 
از امام صادق(ع) جمله كوتاهى نقل شده است كه ممكن است همين نكته را از آن استفاده كرد. آن حضرت فرمود: «ان التبذير من الاسراف‏» يعنى، تبذير از اسراف است. در اين حديث‏شريف، براى اسراف انواع‏واقسامى فرض شده، كه تبذير شاخه‏اى از آن معرفى گرديده است.
 
اسراف از نظر قرآن
 
در قرآن كريم واژه «اسراف‏» و مشتقات آن مكرر به كار رفته است ولى در بيست و سه مورد لفظ «اسراف‏» استعمال شده كه در هر مورد، مفهومى ويژه دارد. در غالب موارد، مقصود از اسراف جنبه‏هاى اخلاقى، عقيدتى و تجاوز از حدود الهى است، و تنها در چهار مورد جنبه مالى را شامل مى‏شود كه با دو آيه «تبذير» شش آيه مى‏شود.
 
به آيات زير توجه كنيد:
 
۱ - كذلك زين للمسرفين ماكانوا يعملون. (۸)
 
اين‏گونه براى اسرافكاران اعمالشان زينت داده شده است.
 
۲ - ولا تطيعوا امر المسرفين. (۹)
 
اطاعت فرمان مسرفان نكنيد.
 
۳ - ان الله لايهدى من هو مسرف كذاب. (۱۰)
 
خداوند اسرافكار دروغگو را هدايت نمى‏كند.
 
۴ - و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفين. (۱۱)
 
و به راستى فرعون برترى‏جويى (و طغيان) در زمين روا داشت و او از اسراف‏كاران بود.
 
اما آياتى كه تنها ظهور در جنبه‏هاى اقتصادى دارند عبارتند از:
 
۱ - انعام، آيه ۱۴۱.
 
۲ - اعراف، آيه ۳۱.
 
۳ - فرقان، آيه‏۶۷.
 
۴ - اسراء، آيات‏۲۷ و ۲۸.
 
حال به ذكر چند آيه مى‏پردازيم:
 
۱ - وات ذاالقربى حقه والمسكين وابن السبيل ولاتبذر تبذيرا ان المبذرين كانوا اخوان الشياطين و كان الشيطان لربه (۱۲) كفورا.
 
و حق نزديكان را بپرداز! و (همچنين) مستمند و در راه‏مانده را، و هرگز تبذير مكن چرا كه تبذيركنندگان برادران شيطانند و شيطان كفران (نعمتهاى) پروردگار كرد.
 
واژه «تبذير»، تنها يك واژه اقتصادى است و در قرآن كريم تنها در همين دو آيه از سوره اسراء به كار رفته است. و شايد در قرآن كريم كمتر مواردى بتوان پيدا كرد كه با چنين لحن تند و شديدى از عملى نهى شده باشد.
 
۲ - خذوا زينتكم عند كل مسجد و كلوا واشربوا ولا تسرفوا انه لايحب المسرفين (۱۳) زينت‏خود را در هر مسجد برگيريد و بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد همانا كه خداوند مسرفان را دوست نمى‏دارد.
 
تمامى آيات مربوط به اسراف را مى‏توان به طوركلى به دو بخش تقسيم كرد:
 
۱ - اسراف در مال.
 
۲ - اسراف در غيرمال.
 
۱ - اسراف در مال
 
آيات مربوط به زياده‏روى در صرف مال شامل دو بخش است:
 
الف) اسراف در مصرف شخصى; مى‏فرمايد: كلوا من ثمره اذا اثمر ... (۱۴) از ميوه آن به هنگامى كه به ثمر مى‏نشيند بخوريد و حق آن را به هنگام درو بپردازيد، اسراف نكنيد كه خداوند مسرفين را دوست نمى‏دارد.
 
بنابراين اسرافى كه در بعد اقتصادى بيشتر مورد توجه است و موجب تضعيف بنيه مالى محرومان و لذت‏طلبى مسرفان مى‏شود و از بلاهاى بزرگ اجتماعى است و فقر و محروميت‏بيشتر به دنبال دارد همين نوع اسراف است كه هر مسلمان با توجه به وظيفه و تعهد و مسؤوليتى كه در برابر خداوند و اجتماع دارد لازم است، در مخارج زندگى خويش رعايت اعتدال را بكند و جدا از اسراف پرهيز نمايد.
 
ب) اسراف به خاطر ديگران; وقتى انفاق از حد تعادل خارج شود نسبت‏به انفاق شونده و انفاق‏كننده هر دو عوارض سوء و زيانبار خواهد داشت، به اين جهت است كه قرآن مجيد وقتى در آياتى از سوره شريفه فرقان ويژگيهاى مؤمنان و بندگان واقعى را برمى‏شمارد يكى از آن ويژگيها را اين‏گونه معرفى مى‏فرمايد:
 
اذا انفقوا لم يسرفوا ولم يقتروا و كان بين ذلك قواما; (۱۵) كسانى هستند كه هرگاه انفاق كنند نه اسراف مى‏كنند و نه سختگيرى، بلكه در ميان اين دو اعتدالى دارند. و نيز قرآن، خطاب به حضرت پيامبر(ص) مى‏فرمايد: و لا تجعل يدك مغلولة الى عنقك ولا تبسطها كل البسط فتقعد ملوما محسورا (۱۶) هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرومانى، و در همين رابطه حضرت على(ع) مى‏فرمايند: «ما عال امرء اقتصد» (۱۷) كسى كه ميانه‏روى پيشه سازد تنگدست نگردد. و حضرت رسول(ص) مى‏فرمايند: «من اقتصد اغناه الله، و من بذر افقره الله‏» (۱۸) هر كس در دخل و خرج ميانه‏روى كند خدا بى‏نيازش مى‏كند و هر كس اسراف و تبذير نمايد خداوند فقيرش گرداند.
 
زيربناى آفرينش بر تعادل گذاشته شده است «و كل شى‏ء عنده بمقدار» (۱۹) و هر چيزى نزد او مقدار معينى دارد و در مورد ديگر مى‏فرمايد: «انا كل شى‏ء خلقناه بقدر» (۲۰) ما هر چيزى را به اندازه آفريديم.
 
حساب هر چيزى در پيشگاه خداوند متعال براساس حكمت‏بالغه او و مصلحت و عدالت و از روى اندازه و بدور از افراط و تفريط است، و اساس حكومت را هم عدالت تشكيل مى‏دهد و اقامه عدل از اهداف مهم بعثت انبياى عظام الهى بوده است تا آنجا كه معيار مالكيت مشروع را عدم زيان و اضرار و ستم به فرد و اجتماع، و ضابطه انفاق و احسان را كرامت و سخاوت بدور از بخل و امساك و نيز بدور از اسراف و زياده‏روى قرار داده است و بالاخره تحكيم بنيان اقتصادى جامعه و ميانه‏روى مطلوب و مورد تاكيد شارع مقدس اسلام است.
 
۲ - اسراف در غيرمال
 
الف) اسراف در قتل; در دوران جاهليت رسم بر اين بود كه هرگاه كسى از روى ظلم و تعدى به قتل مى‏رسيد بستگان مقتول با توجه به خوى و خصلت جاهلى و حس كينه‏توزى و انتقام‏جويى چند نفر از بستگان قاتل را به قتل مى‏رساندند. قرآن كريم اين تجاوز و انتقام‏جويى را مردود دانسته و فرمود: «فلا يسرف فى القتل‏» (۲۱) . اما در قتل اسراف نكنيد، يعنى، براى قتل يك نفر، فقط يك نفر را به قتل برسانند آن هم با توجه به صدر آيه كه مى‏فرمايد: «ولا تقتلوا النفس التى حرم الله الا بالحق‏»، نفسى را كه خداوند حرام كرده است نكشيد مگر از روى حق، يعنى اين كشتن هم فقط در مواردى تجويز شده است كه قاتل مستوجب كشته شدن باشد و با علم و عمد مرتكب قتل نفس شده باشد.
 
ب) اسراف در نفس; كسى كه از نظام اعتدال خارج مى‏شود و با ارتكاب گناه و معصيت از حريم انسانى خود تجاوز مى‏كند اسرافكار است، اما اسرافكارى كه مشمول پيام رحمت و اميد الهى قرار گرفته است: قل يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله ان الله يغفر الذنوب جميعا انه هو الغفور الرحيم. (۲۲) بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ايد از رحمت‏خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‏آمرزد.
 
ملاحظه مى‏شود كه هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و حريم انسانى اسراف بر نفس شمرده مى‏شود.
 
در جاى ديگر مى‏بينيم، مجاهدان جنگ احد به درگاه خداوند متعال دست نياز برمى‏داشتند: و ما كان قولهم الا ان قالوا، ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبت اقدامنا وانصرنا على القوم الكافرين (۲۳) گفتار آنها فقط اين بود كه پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندرويهاى ما در كارها چشم بپوش، قدمهاى ما را ثابت‏بدار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز بگردان.
 
از آيه شريفه مستفاد مى‏شود، آنچه از آن عدول كرده و بجا نياورده‏اند اطاعت امر پيامبر(ص)، و سستى و منازعه بوده است.
 
هر نوع گناه، اسراف و تجاوز از حد فطرى و طبيعى انسان است كه با ارتكاب آن از مسير اعتدال بيرون مى‏رود و به راه زوال و نيستى كشانده مى‏شود و اين درست‏خلاف آن هدف عالى است كه انبياى الهى براى آن مبعوث شده‏اند. قرآن در اين مورد مى‏فرمايد: ولقد جاءتهم رسلنا بالبينات ثم ان كثيرا منهم بعد ذلك فى الارض لمسرفون; (۲۴) و رسولان، با دلايل روشن به سوى بنى‏اسرائيل آمدند، اما بسيارى از آنها بر روى زمين تعدى و اسراف كردند. در اين آيه شريفه مراد از «مسرفون‏» كسانى هستند كه از انبيا و طريق حق تبعيت نكردند و در نتيجه اين سركشى به گناه آلوده شدند.
 
معيار اسراف
 
احاديثى از حضرت امام صادق(ع) نقل است كه در مورد اسراف به اصحاب مى‏فرمايند: كمترين حد اسراف اين است كه لباسى را كه بيرون خانه براى حفظ آبرو مى‏پوشى در داخل خانه نيز بپوشى يا باقيمانده آب و غذا را كه در ظرف مى‏ماند دور بريزى و يا خرما را خورده و هسته آن را دور اندازى. (۲۵) در بعضى از احاديث آمده است كه در هنگام وضو گرفتن بايد مواظب باشيم كه دچار اسراف نشويم و مقدار يك مد (معادل سه چهارم ليتر) آب براى وضو كفايت مى‏كند. و نيز در ذيل آيه شريفه ۳۱ سوره اعراف: «كلوا و اشربوا...» احاديثى از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است كه از آن جمله اين حديث است كه «عياشى از ابان بن تغلب‏» از آن حضرت نقل مى‏كند كه مال و ثروت از آن پروردگار است كه آن را در نزد مردم به امانت گذاشته است و به آنها اجازه فرموده كه در حد اعتدال و ميانه‏روى بخورند و بياشامند و لباس بپوشند، و نكاح كنند، مركب سوارى داشته باشند و مازاد آن را به فقراى مؤمنين ببخشند و بدين‏وسيله اختلافات طبقاتى را از بين ببرند و پراكندگيها را ترميم كنند و كسى كه اين‏گونه عمل مى‏كند، آنچه را كه مى‏خورد و مى‏آشامد، اعمالش مباح است و نكاح او و استفاده از مركوبش نيز حلال مى‏باشد و كسى كه از اين حد تجاوز كند بر او حرام است و سپس فرمود كه اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.
 
از فرمايش امام(ع) كه نظرشان را به صراحت اعلام و مى‏فرمايند: «من عدا ذلك كان عليه حراما» (۲۶) حرمت اسراف به وضوح آشكار مى‏شود و وقتى از حد متعادل و مشخص كه در اين حديث‏شريف بدان تصريح شده تجاوز شد به حرمت مى‏انجامد و به دليل اين‏گونه احاديث و يا به دليل نهى صريح قرآن (لاتسرفوا) اسراف و تبذير نوعى حريم‏شكنى و عصيان در برابر امر پروردگار و از گناهان كبيره محسوب مى‏شود. در حديثى ديگر مى‏فرمايد: «كسى كه چيزى را در غير اعت‏خدا انفاق كند او مبذر است و كسى كه در راه خدا چيزى را انفاق كند او مقتصد است. (۲۷) در اين جا معلوم مى‏شود كه بذل و بخشش اگر به قصد و نيت الهى نباشد حكم اسراف را دارد و اصولا از ديد اسلام چنين عملى اخلاقى و پسنديده نيست‏حال كه بحث اخلاقى به ميان آمد متناسب است تا اشاره‏اى اجمالى بكنيم به اين كه چگونه‏عملى، از نظر اسلام مقبول است.
 
عمل اخلاقى از ديدگاه اسلام
 
اسلام عملى را خير و اخلاقى مى‏داند كه داراى دو جنبه باشد. به اين معنى كه هر عمل از روح و نيت «حسن فاعلى‏» و شكل و صورت «حسن فعلى‏» تشكيل شده است و عمل خير بايد حسن فعلى داشته باشد يعنى صورت و شكل عمل صحيح باشد. مثلا كسى كه مالى را از راههاى نامشروع جمع كرده و با اين مال به قصد قربت اقدام به خيرات و مبرات مى‏نمايد از او پذيرفته نيست و يا مال مباح و مشروع را خواسته باشد براى ريا و خودنمايى و در غير رضا و طاعت پروردگار انفاق و بخشش كند اينجا هم مردود است و بنا به نظر حضرت امام صادق(ع) چنين كسى مبذر و مسرف است.
 
معيار و ملاك هزينه‏ها
 
اصولا توجه به اين نكته ضرور است كه هر كس چقدر حق هزينه دارد كه وقتى از آن حد گذشت مشمول اسراف مى‏شود و بايد از آن خوددارى نمايد، به اعتبارى مصرف و مخارج زندگى را مى‏توان به دو قسم تقسيم نمود، مخارج روا و مخارج ناروا، قضاوت در مورد روا و ناروا بودن مخارج با عرف و افراد اجتماع است. همان‏طور كه قضاوت در مورد اباحه و حرمت‏به دست‏شرع است، هر كس براساس ايمان و عدل اسلامى موظف است زندگى خويش را طبق شان و موقعيتى كه در اجتماع دارد تنظيم كند (البته اين با معنى مساوات اسلامى منافاتى ندارد، زيرا اين تفاوت براساس تفاوت در شهرت و ضعف استعداد و ميزان تلاش و فعاليت هر كس و مراحل مختلف افراد است) مثلا در باب خمس داريم كه افراد در مورد منافع كسب بايد مخارج سالانه خود را طبق شان تامين كنند و آنچه از اين معيار اضافه باشد مشمول خمس مى‏شود و يا در باب زكات شرط است كه نيازمندانى مى‏توانند آن را دريافت نمايند كه هزينه لباس و غذا و ساير مخارج ضرور زندگى آنان تامين گردد و توسعه يابد تا همسطح ساير افراد قرار گيرند.
 
در مورد نفقه زن كه بر عهده شوهر است معيار چنين است كه مرد خوراك و پوشاك زن را در حد شايسته و شرافتمندانه كه در خور شان و موقعيت اجتماعى اوست تامين نمايد در اين زمينه قرآن مجيد مى‏فرمايد: «و على المولود له رزقهن و كسوتهن بالمعروف لاتكلف نفس الا وسعها» (۲۸) بر آن كسى كه فرزند براى او متولد شده (پدر) لازم است‏خوراك و پوشاك مادر را به طور شايسته و در مدت شيردهى بپردازد حتى اگر طلاق گرفته باشد، هيچ كس موظف به بيش از مقدار توانايى خود نيست.
 
مى‏بينيم آن قسمت از مخارج و هزينه‏هايى كه با موقعيت اجتماعى و شؤون زندگى انسان موافق و سازگار است اقتصاد و تقدير معيشت است و آنچه از اين حد و مقدار تجاوز كند، اسراف و زياده‏روى است و موجب غضب پروردگار خواهد بود. لازم به تذكر است كه شايد نتوان معيار و مقدار معينى براى اسراف در نظر گرفت. بلكه اسراف مفهومى است كه در افراد مختلف و اوضاع گوناگون و اجتماعات مختلف مصاديق متفاوت و مختلفى مى‏يابد، مثلا ممكن است پوشيدن لباس و يا خوردن غذايى خاص در شرايطى كه در جامعه نيازمند و محتاج وجود ندارد اسراف نباشد لكن همان پوشاك و خوراك در جامعه‏اى فقير و يا زمانى خاص زياده‏روى و اسراف محسوب شود و اين خود توجه دادن ثروتمندان است‏به اين كه مسايل مهمتر را در نظر بگيرند و بر تمام ابعاد زندگى خود را زير نظر گيرند و احساس مسؤوليت كنند و بدانند كه همگان در پيشگاه ايزد متعال مسؤولند; مسؤول در برابر خود و جامعه خود. غنى بايد در فكر فقير و رفع نيازهاى او باشد كه در تعاليم اسلام بر اين مساله تاكيد فراوان شده است و براى نمونه علاوه بر آيات شريفه قرآنى كه وارد شده است‏به اين كلام مشهور حضرت رسول‏۹ اكتفا مى‏شود كه فرمود: «من اصبح و لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم‏»، پس بايد غنى در فكر فقير و در راه رفع حوايج او باشد و افراد كم درآمد در مرز خود حركت كنند تا امتيازهاى نابجا از ميان برود و اصول در جامعه رشد كند و بحرانهاى اقتصادى پديد نيايد.
 
اسراف موجب تنگدستى و فقر است و ميانه‏روى مايه توانگرى
 
در حديثى از امام على(ع) آمده است كه «القصد مثراة و السرف مثواة‏» (۲۹) يعنى اقتصاد و ميانه‏روى موجب ثروتمندى و اسراف و ولخرجى موجب سقوط و فقر مى‏گردد و نيز امام زين‏العابدين(ع) از رسول خدا(ص) نقل مى‏فرمايد كه فرمود: «ثلاث منجيات فذكر الثالث القصد فى الغنى و الفقر» (۳۰) حضرت رسول سه عامل براى نجات معرفى مى‏فرمايند كه سومين آن ميانه‏روى و اعتدال در توانگرى و نيازمندى است. پس افراد توانگر هم حق ندارند به بهانه اين كه امكانات مالى وسيع دارند به اسراف پردازند. نكته مهمى كه از اين حديث استنباط مى‏شود اين است كه اسراف و تبذير موجب فقر و تنگدستى است.
 
اسرافى كه هميشه حرام است
 
سه قسم اسراف است كه در همه جا و در همه حالات حرام است و اختصاص به شخص يا زمان، يا جاى خاصى ندارد.
 
۱ - ضايع كردن مال و بى‏فايده كردن آن، هر چند آن مال كم باشد. مانند بقيه ظرف آب را ريختن در جايى كه آب كمياب باشد و به آن مقدار رفع نياز مى‏گردد. يا لباسى را كه قابل استفاده شخصى يا ديگران است، پاره كردن و يا دور انداختن و يا خوراكى را نگهداشتن و به ديگرى ندادن تا اين كه ضايع و تباه شود و يا دادن مال به دست صغيرى كه آن را تلف مى‏كند و نظاير اينها.
 
حضرت صادق(ع) ميوه نيم‏خورده‏اى را ديدند كه از منزل ايشان بيرون انداخته شده بود. آن حضرت ناراحت و خشمگين شدند و فرمودند اين چه كارى است كه كرديد؟ اگر شما سير شده‏ايد بسيارى از مردم هستند كه سير نشده‏اند، پس به آنهايى كه نيازمندند بدهيد. متاسفانه در حال حاضر مى‏بينيم در جامعه اسلامى، چه مقدار از غذاها و يا ميوه‏هايى كه قابل استفاده است در سطلهاى آشغال و زباله‏دانها ريخته مى‏شود! در حالى كه افراد بسيارى به آن نياز دارند. نسبت‏به دور ريختن تتمه طعام بخصوص خرده نان (مگر در صحرا براى حيوانات) روايات تهديدآميزى رسيده است كه ذكر آنها موجب طول كلام است.
 
خوردن چيزهاى مضر هم اسراف است
 
۲ - از موارد اسراف، صرف كردن مال است در آنچه به بدن ضرر برساند، از خوردنى و آشاميدنى و غير آنها مانند خوردن چيزى پس از سيرى هر گاه مضر باشد. چنانچه صرف مال در آنچه كه براى بدن نافع و به صلاح آن است، اسراف نيست.
 
صرف كردن مال در محرمات اسراف است
 
۳ - صرف كردن مال در مصرفهايى كه شرعا حرام است، مانند خريدن شراب و آلات قمار و اجرت فاحشه و خواننده و رشوه‏دادن به حكام و صرف نمودن مال در چيزى كه ظلمى در بردارد يا ستمى به مسلمانى مى‏رساند و نظير اينها، و در چنين مواردى از جهت مخالفت امر خدا معصيت است، يكى گناه بودن اصل عمل و يكى اسراف بودن صرف مال در آن موارد.
 
رابطه اسراف و اتلاف مالكيت
 
در اسلام مالكيتى كه از راههاى مباح حاصل شده باشد محترم شمرده شده است و جز در مواردى خاص كه در فقه اسلامى مقرر شده از مالك سلب مالكيت نمى‏شود. در اين جا لازم است اين نكته روشن شود كه مالك حق اتلاف را ندارد و حق تصرف تا مرز اتلاف پيش نمى‏رود، اگر مالك بخواهد ملك خويش را تلف كند نوعى «اعراض‏» تلقى مى‏شود به طورى كه آن مال بكلى از مالكيت او خارج مى‏شود و رابطه مالكيت‏شخص با آن چيز از بين مى‏رود. «اعراض‏» يكى از عوامل سلب مالكيت است. اتلاف مال گناه است و تلف‏كننده اصولا در ملك خداوند تصرف نابجا كرده است. به عنوان مثال: شخصى از بالاى پشت‏بام ليوان خود را به قصد شكستن مى‏اندازد. اگر ديگرى در بين راه آن را بگيرد صاحب آن ليوان كدام يك از آن دو هستند؟ اين بحثى حقوقى است كه در فقه نيز مطرح است، شخص پرتاب كننده ليوان رابطه مالكيت‏خود را با ليوان قطع كرده است و اين «اعراض‏» نام دارد در حالى كه اگر او حق داشت‏شاهد تلف شدن مال خويش باشد اين رابطه قطع نمى‏شد و قطع شدن رابطه مالكيت‏به صرف اين عمل بدين معنى است كه او حق اتلاف ندارد. با اولين اقدام شخص «براى اتلاف مال خود» دو مساله به وجود مى‏آيد: يك گناه تكليفى و ديگر اثر حقوقى كه همان قطع مالكيت اوست‏به گونه‏اى كه اگر فرد ديگرى آن مال را از تلف شدن نجات دهد مالك آن مى‏گردد.
 
صراط مستقيم
 
در جامعه اسلامى براساس نگرش خاص اسلام بايد تمام حركتها و روشها در كليه شؤون و ابعاد حياتى در مسيرى ويژه قرار گيرد كه در اصطلاح خاص مكتبى از آن صراط مستقيم و طريقه وسطى، سواءالسبيل يا راه ميانه و خط عدالت تعبير مى‏شود، صراط مستقيم راهى است كه خداوند متعال براى انسان در نظر گرفته و از اين راه است كه انسان مى‏تواند به كمال لايق خود برسد و گذشتن از آن توام با سلامت و عافيت از پل صراط در جهان ديگر است، و آن خط و مسيرى است كه در دو لبه پرتگاه سقوط در دره هولناك بدبختى هلاك و عذاب واقع شده است. راهروان اين صراط به هر طرف بلغزند خواه چپ يا راست، به جانب افراط و تفريط، جلو افتادن از ديگر رهروان يا عقب ماندن، تهور و بيباكى يا جبن و ترس بى‏مورد، پرگويى يا سكوت و بالاخره خواه لغزش به سوى اسراف و اتراف و تبذير باشد يا به سوى بخل و امساك و تقتير، در هر حال گمراهى است و انحراف و شقاوت. حضرت على(ع) مى‏فرمايد: «اليمين والشمال مضلة والطريق الوسطى هى الجادة‏» (۳۱) راست و چپ گمراهى است و راه راست جاده‏اى است غيرقابل انحراف و به تعبير ديگر، رهرو واقعى اين طريق خود حضرت على(ع) در جاى ديگر مى‏فرمايد: «و من اخذ يمينا و شمالا ذموا اليه الطريق‏» (۳۲) هر كس به سمت راست و چپ برود مذمتش كرده و از تباه شدن و مفسده برحذرش داريد. و نيز آن حضرت در مورد مفسده‏گران مى‏فرمايد: «و اخذوا يمينا و شمالا» (۳۳) مفسدين با پيش گرفتن راههاى گمراهى راست و چپ از صراط مستقيم هدايت، چشم پوشيده و محروم شدند بنابراين روشن است كه اسراف و تبذير و بخل و تقتير در صراط مستقيم مكتب اسلام جايى ندارد و خروج از راه تعادل است، ولخرجى و ريخت‏وپاشهاى متكبرانه بر روش مترفين و نازپروردگان لغزش و انحراف به سمت راست‏بوده و بخل و تقتير و امساك، سقوط در جهت چپ و جذب شدن به اصحاب شمال مى‏باشد. در اين مطلب توجه به اين نكته ضرور است كه انسان منهاى هدايت آسمانى و مكتب وحى طبعا يا بخيل است و يا اهل اسراف و تبذير، «و كان الانسان قتورا» (۳۴) انسان سختگير است; همان‏گونه كه ظالم و نادان است. «انه كان ظلوما جهولا» (۳۵) و اين هدايت تشريعى الهى است كه او را از اين طبيعت و خصلتهاى پست‏حيوانى نجات مى‏دهد و لذا خداوند متعال در آيات كريمه قرآنى جهت رهايى از افراط و تفريط و نجات از پستيها و خستهاى نفسانى راه هدايت و تربيت را براى انسان هموار كرده است و مى‏فرمايد: «بندگان خداى رحمان آنان هستند كه هنگام انفاق اسراف نكرده و بخل هم نورزند بلكه در اين ميان راهى استوار، معتدل و براساس عدالت پيش مى‏گيرند». (۳۶)
 
پس به‏طور كلى و بويژه از بعد اقتصادى كه مورد بحث ما است، بيجا و ناروا مصرف كردن و تلف كردن نعمتهاى الهى، محروم كردن جامعه از آن نعمتها است، لذا مى‏بينيم كه قرآن كريم چگونه به موارد مختلف آن اشاره مى‏فرمايد: «خداوندت مسرفين را دوست نمى‏دارد» (۳۷) و «مسرفين قابل هدايت نبوده و بسيار دروغگويند» (۳۸) و «اهل هلاكت و گمراهى‏اند و نجات ندارند» (۳۹) و «اهل ترديد و شك و ريبند» (۴۰) ، «اهل آتشند» (۴۱) و «قابل پيروى نيستند.» (۴۲)
 
چون بناى اسلام بر صراط مستقيم است از جهت ديگر، قرآن مجيد، بخل و امساك و تقتير را هم مورد نكوهش قرار داده و مثلا مى‏فرمايد: «الذين يبخلون و يامرون الناس بالبخل و يكتمون ما اتيهم الله من فضله‏» (۴۳) آنان كه بخل مى‏ورزند و مردم را به بخل وامى‏دارند و آنچه خدا از فضل خود به آنان بخشيده كتمان مى‏كنند «به مردم استفاده نمى‏رسانند» به كيفر خود خواهند رسيد.
 
چرا مسرفين مبغوض خدا و مبذرين برادران شيطان شمرده شده‏اند؟
 
علت اين مطلب را بايد در جهان‏بينى و اعتقادات اسلامى جستجو كرد و تبيين آن در مورد مسرفان مى‏تواند چنين باشد كه خداوند امر به عدالت و احسان مى‏كند و طبعا صاحبان عدالت را دوست مى‏دارد. «ان الله يامر بالعدل و الاحسان‏» و از آنجا كه اسرافكاران از اين فرمان سرپيچى كرده و بيعدالتى در مصرف را پيشه خود ساخته‏اند قهرا مورد خشم و دشمنى خداوند قرار خواهند گرفت، ولى در مورد تبذيركاران علت همدست‏بودن و شباهتشان به شيطان را از آيه شريفه مى‏توان استنباط كرد آن جا كه مى‏فرمايد: مبذران برادران شيطانند و تعبير برادر در لغت عرب به معنى مشابه و نظير هم مى‏آيد و شيطان در برابر پروردگارش ناسپاس است، و از طرف ديگر تبذير به معناى ضايع كردن نعمتهاى خداوند است و خود نوعى ناسپاسى است نسبت‏به آن نعمتها; و شيطان نخستين فردى است كه همه چيز را ناديده گرفت و تمرد از فرمان خدا كرد و راه ناسپاسى را باز نمود، لذا آنها كه مبتلا به اين خصلت ناروا باشند از همكاران و همدستان شيطان خواهند بود و از آنان با عنوان برادران شيطان ياد شده است و اين است رمز تعبير زيباى قرآن.
 
درسى از رسول خدا(ص)
 
در كتاب تحف‏العقول آمده است: «جاء الرجل بلبن و عسل لشربه فقال(ص): شرابان يكتفى باحدهما عن صاحبه لا اشربه و لا احرمه و لكنى اتواضع لله; فانه من تواضع لله رفعه الله و من تكبر وضعه الله و من اقتصد فى معيشته رزقه الله و من بذر حرمه و من اكثر ذكر الله آجره الله‏» (۴۴) مردى شير و عسل براى پيامبر(ص) آورد تا بنوشد فرمود: دو نوشيدنى كه يكى از ديگرى كفايت مى‏كند من آن را نخورم و حرام هم نمى‏كنم ولى براى خدا تواضع مى‏كنم. زيرا هر كه براى خدا تواضع كند خدايش بالا برد و هر كه تكبر كند خداوند او را خوار سازد و هر كه در زندگى ميانه‏روى كند خدايش روزى دهد و هر كه زياده‏روى كند خداوند او را بى‏نصيب گرداند و هر كه خدا را بسيار ياد كند خدايش جزا دهد.
 
نكاتى كه در اين حديث‏شريف است مستلزم بحثى مفصل و هر كدام راهگشاى سعادت دنيا و آخرت است اما مناسب با اين مقال آن است كه پيامبر(ص) مى‏فرمايند: رعايت اقتصاد و ميانه‏روى در معيشت‏باعث ازدياد روزى و نزول بركات الهى است و فردى كه رعايت اعتدال مى‏كند دچار فقر و تنگدستى نمى‏شود و برعكس كسى كه طريق اسراف و تبذير پيش گيرد دچار محروميت مى‏شود و خداوند چنين بنده‏اى را به سختى معيشت مبتلا مى‏سازد.
 
امام صادق(ع) فرمود: «چهار دسته هستند كه دعايشان مستجاب نمى‏شود: اول) كسى كه در خانه مى‏نشيند و مى‏گويد: خدايا به من روزى بده! و در طلب روزى تلاش نمى‏كند در جواب او گفته مى‏شود: «الم آمرك بالطلب؟» آيا تو را به طلب روزى دستور ندادم؟
 
دوم) كسى كه از همسر خود ناراحت است و او را نفرين مى‏كند، مى‏فرمايند: «الم اجعل امرها عليك‏» آيا امر او را به دست تو قرار ندادم؟
 
سوم) كسى كه مالى داشته و آن را ضايع كرده است، مى‏گويد: «اللهم ارزقنى‏» خدايا به من روزى بده! مى‏فرمايند: «الم آمرك بالاقتصاد؟» آيا تو را به اقتصاد و ميانه‏روى و اعتدال در خرج امر نكرديم و «الم آمرك بالاصلاح؟» آيا به تو دستور اصلاح در مال را نداديم؟
 
چهارم) كسانى كه از مال خود بدون شاهد به ديگران وام دهند و بعد وام‏گيرنده منكر شود، خداوند مى‏فرمايد: «الم آمرك بالشهادة؟» (۴۵) آيا به تو دستور نداديم شاهد بگيرى؟
 
ملاحظه مى‏فرماييد كه با وجود اسراف و شاهد نگرفتن در پرداخت وام، دعا فايده‏اى ندارد.
 
آثار سوء اسراف
 
الف) زيانهاى فردى
 
اسرافكار، علاوه بر زيانهاى اقتصادى كه بر جامعه و ملت تحميل مى‏كند، براى خود نيز زيانهاى جبران‏ناپذيرى به بار مى‏آورد:
 
۱ - خشم الهى; اسرافكار چون تعادل و توازن اقتصادى جامعه را برهم مى‏زند، از رحمت‏خدا بدور و گرفتار خشم خدا مى‏شود، همان‏گونه كه در قرآن مجيد آمده است: «انه لايحب المسرفين‏» (۴۶) خداوند اسرافكاران را دوست نمى‏دارد، و امام صادق(ع) فرمود: «ان السرف امر يبغضه الله‏» (۴۷) اسراف مورد غضب خداست.
 
۲ - محروميت از هدايت; خداى متعال كه همواره درهاى رحمتش بر بندگان گشوده است‏خود را «غافر الذنب و قابل التوب‏» (۴۸) معرفى كرده است لكن نسبت‏به اسرافكاران مى‏فرمايد: «ان الله لا يهدى من هو مسرف كذاب‏» (۴۹) همانا خداوند كسى را كه اسرافكار و دروغگوست هدايت نمى‏كند.
 
۳ - فقر; روشن‏ترين اثر اقتصادى اسراف، فقر است، زيرا كه اسرافكار در اثر مصرف نارواى خود هم جامعه را به ورطه فقر مى‏كشاند و هم خود دچار فقر مى‏شود. لذا يكى از راههاى مبارزه اسلام با فقر و محروميت ايجاد هماهنگى اقتصادى و ريشه‏كن ساختن اسراف است. حضرت على(ع) مى‏فرمايند: «القصد مثراة و السرف متواة‏» (۵۰) اقتصاد و ميانه‏روى باعث توانگرى و اسراف و ولخرجى مايه فقر و تنگدستى است. و نيز فرمود: «سبب الفقر اسراف‏» (۵۱) ولخرجى عامل فقر است.
 
۴ - هلاكت; اسراف از هر نوعى كه باشد انسان را به نابودى مى‏كشد. قرآن مجيد اين حقيقت را چنين بيان مى‏فرمايد: «ما به وعده‏هايى كه به انبياء و اوليا داديم وفا كرديم و سپس آنها را با هر كه اراده كرديم نجات داديم، اما مسرفان و ستمگران را هلاك كرديم‏» (۵۲) و نيز حضرت على(ع) مى‏فرمايد: «كثرة السرف تدمر» (۵۳) اسرافكارى زياد انسان را به هلاكت مى‏كشاند.
 
۵ - كيفر اخروى; كيفر كسانى كه از حدود الهى تجاوز كرده و اوامر و نواهى خدا را ناديده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنيا نيست‏بلكه عذاب اخروى نيز در انتظار آنان است. قرآن مجيد در اين‏باره مى‏فرمايد: «و كذلك نجزى من اسرف و لم يؤمن بآيات ربه ولعذاب الآخرة اشد و ابقى‏» اين چنين جزا مى‏دهيم كسى را كه اسراف كند و ايمان به آيات پروردگارش نياورد، عذاب آخرت شديدتر و پايدارتر است، و در جاى ديگر مى‏فرمايد: «و ان المسرفين هم اصحاب النار» براستى كه مسرفان اهل دوزخند. به اين ترتيب معلوم است كه وضع افرادى كه در مسير باطل و هرزگيها دچار اسراف مى‏شوند چه خواهد بود!
 
ب) زيانهاى اجتماعى اسراف
 
البته از نظر اسلام، هر كس مالك حاصل كار و دسترنج‏خود - با رعايت‏حدود شرعى - مى‏باشد ولى انسان نمى‏تواند به بهانه اين كه مالك مالى است هر طور كه بخواهد آن را صرف و خرج كند بلكه دو شرط اساسى دارد: يكى بهره‏گيرى براى خود و ديگرى بهره‏دادن به ديگران و تعطيل اينها دو صورت مى‏تواند داشته باشد:
 
۱ - ثروت‏اندوزى و تكاثر كه نه خود از آن بهره‏مند شود و نه ديگران.
 
۲ - صرف مال در راه هوا و هوس و اسرافكارى، كه هر دو ممنوع و داراى پيامدهايى به شرح زير مى‏باشند:
 
۱) حق‏ناشناسى، وجدان هر انسانى اين مطلب را پذيراست كه در برابر هر احسانى بايد تشكر كرد و اخلاق اجتماعى نيز حكم مى‏كند كه در مقابل هر نيكى بايد حق‏شناس و سپاسگزار باشيم، از احسان و نيكى پدر و مادر، استاد و معلم تا خالق مهربان.
 
«لئن شكرتم لازيدنكم و لئن كفرتم ان عذابى لشديد» (۵۴) اگر شكر نعمت را بجا آوريد، فزونى دهيم و اگر كفران نعمت كنيد مجازاتم شديد است.
 
۲ - تزلزل و سستى، انسانهاى معتدل در فراز و نشيبهاى زندگى هرگز نمى‏لغزند ولى افراد اسرافكار كه ولخرجى و مصرف‏زدگى تمام ابعاد زندگيشان را فراگرفته چون روحيه مقاومت ندارند، شكست‏خورده و متزلزل خواهند بود.
 
۳ - كاهش توليد، جامعه مصرفى رفته‏رفته قدرت توليد را از دست مى‏دهد و براى تامين مايحتاج خود به بيگانه روى مى‏آورد. اين مطلبى است كه در دوران حكومت طاغوت براى همه ثابت‏شده و نياز به توضيح ندارد.
 
۴ - سقوط اخلاقى، ولخرجى و ريخت‏وپاشهاى نابجا و بى‏مورد، انسان را از مسير صحيح بيرون آورده و به ورطه هولناك فساد و تباهى مى‏كشاند، انسان اسرافكار گاهى به مرحله‏اى مى‏رسد كه به هر پستى تن مى‏دهد; رشوه مى‏گيرد، دروغ مى‏گويد، ربا مى‏خورد، به عناوين مختلف، عفت و شخصيت‏خود را از دست داده و سرانجام كارش به رسوايى مى‏كشد.
 
كيفر كسانى كه از حدود الهى تجاوز كرده و اوامر و نواهى خدا را ناديده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنيا يست‏بلكه عذاب اخروى نيز در انتظار آنان است.
 
۵ - ضعف ايمان، اسرافكارى آدمى را از راه اعتدال خارج مى‏كند و به سستى ايمان و ضعف عقيده مى‏كشاند.
 
۶ - اختلاف طبقاتى، يكى از علل اساسى اختلاف طبقاتى به طور قطع همين اسرافكاريها است. و همچنين وابستگى به بيگانگان و تضييع حقوق ديگران و غفلت از خدا و حريم‏شكنى را از ديگر پيامدهاى اسراف بايد شمرد. علاوه بر اينها دغدغه خاطر و گرفتاريهاى روحى و بيماريهاى جسمى و روانى از نتايج مسلم ولخرجيها و بى‏بندوبارى‏ها است.
 
در پايان بايد عرض كنيم كه اسراف و تبذير دايره‏اى وسيع دارد و مصاديق آن نيز متعدد است.
 
اسراف در اموال عمومى، اسراف در بيت‏المال مسلمين، اسراف در مواد غذايى; خوراك، مسكن، وسيله نقليه و نظاير اينها از جمله مصاديق اسراف است. زيانبارتر از همه اسراف در بيت‏المال است كه اميرالمؤمنين على(ع) فرمود: «ان اعظم الخيانة، خيانة الامة‏» (۵۵) بالاترين خيانت، خيانت‏به مردم است.
 
استفاده شخصى از اموال عمومى، علاوه بر اسراف، خيانت است، اسراف در آب و غذا، اسراف در برق و گاز علاوه بر اسرافكارى، خيانت‏به مردم است.
 
شيوه مبارزه با اسراف
 
نظارت همگانى يا امر به معروف و نهى از منكر، تبليغات و ارائه الگوى صحيح مصرف و سرانجام برخورد عملى و قانونى قاطعانه با اسرافكاران مى‏تواند كارساز باشد و از اين همه خلاف و اختلاف جلوگيرى كند.
 
محمدرضا عطايى
 
عضو هيات علمى دانشگاه آزاد مشهد
 
پى‏نوشتها و مآخذ:
 
۱- بقره /۱۹۱.
 
۲- مفردات راغب، ص‏۲۳، ماده سرف.
 
۳- اعراف /۲۹.
 
۴- لقمان /۱۹.
 
۵- فاطر /۳۲.
 
۶- غررالحكم، فصل‏۴۹، ص‏۴۸۳.
 
۷- نهج‏البلاغه فيض‏الاسلام، خطبه ۱۸۴/۶۱۱.
 
۸- يونس /۱۲.
 
۹- شعراء /۱۵.
 
۱۰- غافر /۲۸.
 
۱۱- يونس /۸۳.
 
۱۲- اسراء /۲۶ و۲۷.
 
۱۳- اعراف /۳۱.
 
۱۴- انعام /۱۴۱.
 
۱۵- فرقان /۶۷.
شنبه 21 دی 1392  12:57 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 hoseinh1990
goodby
goodby
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اسفند 1391 
تعداد پست ها : 62

پاسخ به:هفته نوزدهم:...( " دوری از اسراف ")...

احادیث اسراف

 امام صادق (ع) فرمود : کسی که آبی را از نهر فرات برای خوردن بردارد و بعد از ‏نوشیدن ، زیادی آنرا ‏بیرون بریزد اسراف کرده است.

مجموعه  الاخبارباب 171حدیث ‏‏3




 امام صادق (ع) فرمود : پائین ترین مرتبه اسراف عبارتست از : 1- دور ریختن ‏آبیکه از آشامیدن اضافه ‏آمده است .2-اینکه لباس کار و لباس بیرونی،یکی ‏باشد.

3-به دور انداختن هستۀ خرما پس از خوردن ‏خرما((چون از هسته خرما مادۀ ‏غذایی برای شتران تهیه می شد)) .       ‏
وسائل الشیعه جلد 2      باب28صفحه 384



 نقل شده که امام صادق (ع) مشاهده کرد سیبی را نیم خورده و از خانه بیرون ‏انداخته اند ، خشمگین شد ‏و فرمود :

اگر شما سیر هستید خیلی از مردم گرسنه اند ‏خوب بود آنرا به نیازمندیش می دادید.       ‏مجموعه الاخبارباب171 حدیث 4



 


 از امام صادق (ع) نقل شده  که فرمود : من هرگاه چیز کمی هم در سفره می افتد ‏آنرا برمی دارم و این ‏کار باعث تعجب خادم می شود و خادم می خندد. 

مجموعه ‏الاخبارباب171حدیث7



 

 امیر مؤمنان (ع) فرمود : آنچه را که از سفره افتاده بردارید و بخورید،زیرا آن ‏دوای هر دردیست که خدا ‏بخواهد آنرا التیام بخشد

برای کسی که به نیّت شفاء ‏بخورد.  مجموعه الاخبارباب171حدیث9 ، به نقل ‏از نهج البلاغه.‏



 پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود : کسی که جستجو کند وآنچه از سفره افتاده بردارد ‏وبخورد ،

فقر و ‏تنگدستی از خودش و اولادش تا هفت پشت رخت بر می بندد.  مجموعه ‏الاخبارباب171حدیث8



 

 امام صادق(ع)فرمود : اسراف کننده را سه نشانه است : چیزهائی که می خرد و می ‏پوشد و می خورد

که ‏در شآن او نیست.  تفسیر نور الثقلین جلد1  صفحه 772



 امام صادق(ع) فرمود : انسان مؤمن اسراف و زیاده روی نمی کند بلکه میانه روی ‏را پیشۀ خود می سازد.   

    ‏مجموعه الاخبارباب30حدیث1



 

 روایت شده است پیامبر گرامی وقتی خرما می خوردند هسته آنرا به گوسفند می ‏دادند.     

   مجموعه ‏الاخبارباب171 حدیث5‏



 

 از عامر بن جذاعه نقل شده است که گفت : مردی آمد خدمت امام صادق (ع) حضرت به ‏او فرمود :

‏تقوای الهی پیشه کن،اسراف نکن و بر خود هم سخت مگیر و میانه روی ‏مایۀ استواری است،تبذیر همان ‏اسراف است که خداوند دربارۀ آن فرموده : تبذیر ‏وزیاده روی نکن.( سوره اسراء )          ‏
تفسیر نورالثقلین جلد  2صفحه 56



 

 امام حسن عسگری (ع) به محمد بن حمزه نامه ای نوشته او را به ثروت وبی نیازی ‏مژده داده وبه او ‏فرموده :

برتو باد به میانه روی و پرهیز از اسراف زیرا ‏اسراف از کارهای شیطانی است.   غررالحکم ‏جلد 4 صفحه 34 حدیث 5188



 

 امام صادق (ع) به عبید فرمود : اسراف و زیاده روی باعث فقروتنگدستی می گردد ‏و میانه روی موجب ‏ثروت و بی نیازی می شود. 

  وسائل الشیعه جلد15صفحه 258



 

 از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود : میانه روی را خداوند متعال دوست ‏دارد و اسراف و زیاده ‏روی مورد خشم اوست

حتی اگر اسراف در انداختن هسته ‏خرمایی باشد که قابل مصرف است یا زیادی ‏آبی که خورده شده باشد. تحف العقول ‏صفحه 301



 

 امام موسی بن جعفر (ع) فرمودند : کسی که در زندگی میانه روی و قناعت ورزد ‏نعمت او باقی می ماند

‏و آنکه با ریخت و پاش و اسراف زندگی کند نعمتش از بین ‏می رود.   تحف العقول صفحه 301



 امام باقر(ع) به فرزندش امام صادق (ع) فرمود : برتو باد به انجام کار خیری که ‏وسط دو کار بد قرار ‏گرفته و آن دو را از بین می برد،

امام صادق سئوال کرد ، ‏چگونه چنین چیزی ممکن است،امام فرمود: ‏همانطور که قرآن ( سوره فرقان ) می گوید ‏مؤمنین کسانی هستند

که وقتی انفاق می کنند زیاده روی و ‏سختگیری نمی کنند

( ‏بنابراین اسراف و سختگیری هر دو گناه است و حدّ وسط آن میانه روی حسنه ‏است بر ‏تو باد به آن حسنه که بین آن دو گناه است ) . 

        تفسیر نو رالثقلین جلد 4 ‏صفحه 27



 ابن میمون گفت شنیدم که امام صادق (ع) فرمود : هر کسی که در زندگی خود میانه ‏رو باشد من ‏ضمانت می کنم او را که هرگز تهی دست نشود.  

خصال صدوق باب الواحد ‏حدیث32



 امام علی (ع) فرمود : اعتدال در خرج کردن (( میانه روی )) موجب فراوانی مال ‏و ثروت و اسراف باعث ‏تباهی و نابودی است.  

وسائل الشیعه جلد 15صفحه 258
 



 

 پیامبرگرامی اسلام (ص) فرمود : سه چیز باعث نجات و رستگاری است و در مورد سومی ‏خاطر نشان ‏ساخت ؛ رعایت اعتدال در حال فقر و توانگریست.  

   وسائل الشیعه جلد ‏‏15صفحه 258



 

 پیامبراکرم (ص) فرمود : کسی که در زندگی میانه روی را رعایت نماید خداوند او ‏راروزی می دهد و ‏کسی که اسراف و زیاده روی کند او رامحروم می سازد.      

      ‏وسائل الشیعه جلد 15 صفحه 258 ‏‏ ‏‏‏‏‏‏ ‏ ‏‏‏‏‏‏



 

 امیر مؤمنان علی (ع) فرمود : اسراف و زیاده روی فراوانی را نابود می سازد.     ‏میزان الحکمه جلد 4باب ‏اسراف حدیث8481



 

 امام صادق (ع) فرمود : همانا اسراف با کمی برکت همراه است.        وسائل الشیعه ‏جلد 15 صفحه 261


 

 امام علی (ع) فرمود : زیاده روی مقدمه فقر و تنگدستی است.      میزان الحکمه ‏جلد 1 حدیث1659


 

 علی (ع) فرمود : زیاده روی همراه با تنگدستی است.      میزان الحکمه جلد 1 ‏حدیث1660


 علی (ع) فرمود : کسی که به زیاده روی افتخار کند ، با تنگدستی خوار و زبون ‏می گردد.    میزان ‏الحکمه جلد 1 حدیث1661


 امام کاظم (ع) فرمود : خداوند قیل و قال ، ضایع کردن مال و زیاده روی در ‏سئوال را دشمن می دارد.     ‏قصار الجمل صفحه 305



 

 امام علی (ع) فرمود : بخشش های بی جای مال و ثروت ، اسراف و زیاده روی محسوب ‏می شود و ‏بخشندۀ آن را در دنیا بالا می برد

و در آخرت او را در پائین می ‏آورد،او رادر بین مردم بزرگ جلوه می ‏دهد ، و نزد خدا خوار و سبک می ‏کند.         نهج البلاغه خطبۀ126



 

 پیامبر گرامی (ص) فرمود : اسراف فقر و تنگدستی می آورد.      مجموعه الاخبار ‏باب171 حدیث 6 ‏



 

 امیرالمؤمنین (ع) فرمود : زیاده روی و اسراف را ترک کن زیرا بخشش اسراف کار ‏مورد ستایش نیست ‏و تنگدستی او هم مورد ترحم واقع نمی شود.  

بحار الانوار جلد  ‏‏50صفحه 292 حدیث 66



 

 از علی (ع) روایت شده است که فرمود : زیاده روی در همه موارد بجز در کارهای ‏نیک مورد نکوهش ‏واقع شده است.    میزان الحکمه جلد 4 حدیث8503



 

 پیامبر اکرم (ص) به حضرت علی (ع) وصیت فرمود : ... امّا در دادن صدقه ، کوشش ‏کن تا جائیکه ‏گمان بری اسراف کرده ای و حال آنکه اسراف نیست

(( یعنی در صدقه ‏دادن اسراف معنا ندارد)) .             ‏تنبیه الخواطر ونزعه النواظر((مجموعه ‏ورّام))جزء 2صفحه 91-92‏



 امیر المؤمنان (علی) فرمود : سخاوتمند باش ولی هرگز اسراف و زیاده روی مکن و ‏ثروت خود را بر ‏اساس اندازه گیری صحیح خرج کن و هیچوقت سختگیر نباش.        
‏  ‏نهج البلاغه کلمات قصار شماره33



 امام کاظم (ع) در وصیت خود به هشام فرمودند : یکی از لشگریان عقل میانه روی ‏و یکی از لشگریان ‏جهل زیاده روی است.    تحف العقول صفحه 300‏‏‏‏‏‏‏‏‏



 

 امام حسن عسگری (ع) فرمود : سخاوت اندازه ای دارد،چنانچه از آن بگذرد ، ‏اسراف محسوب می ‏شود.     بحار الانوار جلد 78 صفحه 277‏



 از علی بن الحسین (ع) است که فرمود : خداوندا بر محمّد و آل او درود فرست و مرا ‏از اسراف و زیاده ‏روی محافظت فرما.       صحیفه السجادیه ((دعا30))



 امام علی (ع) فرمود : وای بر اسراف کار که چه قدر از مصلحت خویش و رسیدگی به ‏کار خود دور ‏است.            میزان الحکمه جلد 4 باب اسراف حدیث1 ‏



 از پیامبر گرامی (ص) نقل شده  که به علی (ع) فرمود : چهارچیز هدر می رود:1-‏خوردن بعد از ‏سیری2-روشن کردن چراغ در مهتاب((و جائیکه روشن است))

3-زراعت در ‏زمینی که شوره زار ‏است4-نیکی کردن به کسی که لایق آن نیست.         من لایحضره ‏الفقیه جلد 4 صفحه 352.373 باب ‏النوادر



 امام صادق (ع) فرمود : کسیکه مالی را در غیر طاعت پروردگار بذل و بخشش ‏نماید،اسرافکار است و ‏هرکسی که در راه خیر مصرف کند میانه روی کرده است.  

       ‏بحار الانوار جلد 75 صفحه 302



 در تفسیر علیّ بن ابراهیم قمی و در روایت ابی الجارود از امام باقر(ع)نقل شده ‏که حضرت در مورد ‏آیه((والّذین اذا انفقوالم یسرفوا ولم یقتروا))

( سوره فرقان ) ‏فرمودند : بخشش در راه معصیت و بنا حق ، ‏اسراف است.       تفسیر نور الثقلین جلد ‏‏4  صفحه 67



 امام باقر (ع) فرمود : اسراف کنندگان کسانی هستند که محرمات (( گناهان )) را ‏جایز می شمارند و ‏دست به خونریزی می زنند.   

     میزان الحکمه جلد  4حدیث8491

شنبه 21 دی 1392  1:05 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 omiddeymi1368
onlygod260
onlygod260
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 86
محل سکونت : فارس

پاسخ به:هفته نوزدهم:...( " دوری از اسراف ")...

سلام من حرف های خودم رو بسنده میکنم به حدیثی از پیغمبر اکرم(ص)که فرمودند اسراف کار برادر کافر می باشد

خدایا

شرمسارم که بر درو دیوار شهرم همه جا نام توست اما دریغ از اینکه در رفتار و کردارها بتوانم ترا بیابم

شنبه 21 دی 1392  2:42 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 omiddeymi1368
parisaexp
parisaexp
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 888
محل سکونت : اصفهان

اسراف به شیوه وهابی

اسراف به شیوه وهابی

 

 

 

 

لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ زَکَاةٌ وَ زَکَاةُ الْعَقْلِ احْتِمَالُ الْجُهَّال‏

برای هر چیزی زکاتیست و زکات عقل تحمّل نادانان است.

شنبه 21 دی 1392  2:46 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 omiddeymi1368
hoseinh1990
hoseinh1990
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2645
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:هفته نوزدهم:...( " دوری از اسراف ")...

اللهم عجل لولیک فرج

ان شاءالله که با توکل به خدا بتونیم از این گناه زیانبار دوری کنیم

گـر تو خواهی که  بیابی زجهان راه نجات

بر محمّد تو بگو از دل و جان صلوات.

 

شنبه 21 دی 1392  5:01 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
lenditara1
lenditara1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 9088
محل سکونت : همین دورو ورا

پاسخ به:هفته نوزدهم:...( " دوری از اسراف ")...

اسراف و تبذیر در قرآن و سنت
 
 مقدمه

دینمقدس اسلام بهره‏بردارى مشروع از نعمتهاى الهى و زیباییهاى زندگى را مباحو روا و اسراف و زیاده‏روى را حرام و ناروا مى‏داند و این بدان جهت است كهمسلمان به تناسب امكانات و توانایى و كارآیى خود، در برابر جامعه مسؤولیتدارد. در این صورت فرد اسرافكار قهرا از اجراى مسؤولیت و تعهدات اجتماعىخود بازمى‏ماند و از این رهگذر بر پیكر جامعه ضربه مى‏زند.
قرآن مجیداین حقیقت را در ضمن مباحث اجتماعى در قالبهایى زیبا بیان مى‏كند و باهشدار به پیروان خود مى‏فرماید: (و انفقوا فى سبیل الله ولاتلقوا بایدیكمالى التهلكة) (1) یعنى در راه خدا انفاق كنید و با دستهاى خود، خود را بههلاكت و نابودى نیفكنید. از این آیه شریفه چنین استفاده مى‏شود كه اگر مالدر راه خدا و به سود جامعه و رفع نیازمندیهاى مردم مصرف نشود سرنوشت آنجامعه و ملت‏به هلاكت و سقوط مى‏انجامد.
صرف‏نظر از اهمیت‏خوددارى ازاسراف و تبذیر در دین از نظر موقعیت‏خاص كشور اسلامى كه در محاصرهحكومتهاى سلطه‏گر قرار گرفته اگر ما بتوانیم تجملات زندگى را حذف كنیم ورعایت اقتصاد و میانه‏روى را در همه حال مدنظر و برنامه عمل قرار دهیم، بهاستقلال كشور كمك كرده‏ایم و به پیروزى نهایى نزدیكتر شده‏ایم. در نتیجهاین شعار را در اقصى نقاط عالم و دنیاى اسلام و بالاخص ایران اسلامى اعلامكرده‏ایم كه ما از تنگناهاى اقتصادى نمى‏هراسیم و قدرت آن را داریم كه روىپاى خود بایستیم و به هیچ قدرتى جز خداوند متعال متكى نیستیم.
مفهوم اسراف

راغباصفهانى مى‏گوید: «السرف تجاوز الحد فى كل فعل یفعله الانسان‏» (2) اسرافبه معنى تجاوز از حد و معیار در هر كارى است كه از انسان سر بزند، گرچهاستعمال آن در موارد زیاده‏روى در انفاق مال بیشتر است و گاهى به خروج ازاعتدال در مقدار خرج مال و زمانى هم به چگونگى بذل مال و مورد آن اطلاقمى‏شود. اما بنا به مفهوم سخن راغب و روح معنى «كل فعل‏» و بر پایه شواهدفراوان در قرآن و حدیث، اسراف به هر گونه تجاوزكارى و زیاده‏روى گفتهمى‏شود و در هر حال اسراف عملى است ممنوع و محكوم، و مورد خشم و انزجارخداوند متعال است و از آن به شدت منع شده است.
خداوند در سوره اعرافمى‏فرماید: «كلوا واشربوا ولاتسرفوا انه لایحب المسرفین‏» (3) بخورید وبیاشامید و اسراف نكنید كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.
مفهوم تبذیر

تبذیربرخلاف اسراف و تنها واژه‏اى اقتصادى است. تبذیر از ریشه «بذر» یعنى تفریقو پخش كردن چیزى; اصلش از ریختن و پاشیدن بذر است كه به طور استعارهدرباره كسى كه مال خود را بیهوده تلف و پخش مى‏كند، به كار رفته است و نیزگفته شده است كه تبذیر، انفاق مال در راه معصیت است.
با این توضیحاتملاحظه مى‏كنیم كه «اسراف‏» در برابر اقتصاد و میانه روى قرار دارد و بههرگونه تجاوز از حد، در غیر طاعة‏الله و به قصور از حق‏الله اطلاق مى‏شود.در قرآن كریم واژه قصد و مشتقات آن در معانى; راست، متوسط و معتدل به كاررفته است. مانند «واقصد فى مشیك‏» (4) در راه رفتن اعتدال را رعایت كن.
فمنهمظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات (5) از میان آنها عده‏اى برخود ستم كردند و عده‏اى میانه‏رو بودند و عده‏اى به اذن خدا در نیكى‏ها ازهمه «پیشى‏» گرفتند.
حضرت على(ع) در مورد قصد مى‏فرمایند: «علیك بالقصدفى الامور» (6) بر تو باد میانه‏روى در كارها. در خطبه همام از نشانه‏هاىمتقین و پرهیزگاران مى‏فرماید: «و ملبسهم الاقتصاد» (7) یعنى پوشاكشانمیانه بود، بدین معنى افراط و تفریط در كارها و زندگیشان وجود ندارد.
ازمجموع این نظریه‏ها این چنین برمى‏آید كه بین واژه اسراف به معنى اقتصادىآن با واژه تبذیر فرق زیادى وجود ندارد و تنها ممكن است در جهت تمایز بیناین دو واژه گفته شود كه با توجه به خصوصیات تعابیر لغت‏شناسان در معنىتبذیر، مقصود از این واژه تلف كردن و ضایع نمودن مال است و زیاده‏روى درانفاقات شخصى و امور خیریه را شامل نمى‏شود، در حالى كه اسراف فراگیرتر ازآن و در برگیرنده همه موارد از به هدردادن و زیاده‏روى در مصارف شخصى وخانوادگى و انفاقهاى مستحب مى‏باشد. و به عبارت دیگر هر تبذیرى اسراف استولى هر اسرافى تبذیر نیست.
از امام صادق(ع) جمله كوتاهى نقل شده است كهممكن است همین نكته را از آن استفاده كرد. آن حضرت فرمود: «ان التبذیر منالاسراف‏» یعنى، تبذیر از اسراف است. در این حدیث‏شریف، براى اسرافانواع‏واقسامى فرض شده، كه تبذیر شاخه‏اى از آن معرفى گردیده است.
اسراف از نظر قرآن

درقرآن كریم واژه «اسراف‏» و مشتقات آن مكرر به كار رفته است ولى در بیست وسه مورد لفظ «اسراف‏» استعمال شده كه در هر مورد، مفهومى ویژه دارد. درغالب موارد، مقصود از اسراف جنبه‏هاى اخلاقى، عقیدتى و تجاوز از حدود الهىاست، و تنها در چهار مورد جنبه مالى را شامل مى‏شود كه با دو آیه «تبذیر»شش آیه مى‏شود.
به آیات زیر توجه كنید:
1 - كذلك زین للمسرفین ماكانوا یعملون. (8)
این‏گونه براى اسرافكاران اعمالشان زینت داده شده است.
2 - ولا تطیعوا امر المسرفین. (9)
اطاعت فرمان مسرفان نكنید.
3 - ان الله لایهدى من هو مسرف كذاب. (10)
خداوند اسرافكار دروغگو را هدایت نمى‏كند.
4 - و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفین. (11)
و به راستى فرعون برترى‏جویى (و طغیان) در زمین روا داشت و او از اسراف‏كاران بود.
اما آیاتى كه تنها ظهور در جنبه‏هاى اقتصادى دارند عبارتند از:
1 - انعام، آیه 141.
2 - اعراف، آیه 31.
3 - فرقان، آیه‏67.
4 - اسراء، آیات‏27 و 28.
حال به ذكر چند آیه مى‏پردازیم:
1 - وات ذاالقربى حقه والمسكین وابن السبیل ولاتبذر تبذیرا ان المبذرین كانوا اخوان الشیاطین و كان الشیطان لربه (12) كفورا.
وحق نزدیكان را بپرداز! و (همچنین) مستمند و در راه‏مانده را، و هرگز تبذیرمكن چرا كه تبذیركنندگان برادران شیطانند و شیطان كفران (نعمتهاى)پروردگار كرد.
واژه «تبذیر»، تنها یك واژه اقتصادى است و در قرآن كریمتنها در همین دو آیه از سوره اسراء به كار رفته است. و شاید در قرآن كریمكمتر مواردى بتوان پیدا كرد كه با چنین لحن تند و شدیدى از عملى نهى شدهباشد.
2 - خذوا زینتكم عند كل مسجد و كلوا واشربوا ولا تسرفوا انهلایحب المسرفین (13) زینت‏خود را در هر مسجد برگیرید و بخورید و بیاشامیدو اسراف نكنید همانا كه خداوند مسرفان را دوست نمى‏دارد.
تمامى آیات مربوط به اسراف را مى‏توان به طوركلى به دو بخش تقسیم كرد:
1 - اسراف در مال.
2 - اسراف در غیرمال.
1 - اسراف در مال
آیات مربوط به زیاده‏روى در صرف مال شامل دو بخش است:
الف)اسراف در مصرف شخصى; مى‏فرماید: كلوا من ثمره اذا اثمر ... (14) از میوهآن به هنگامى كه به ثمر مى‏نشیند بخورید و حق آن را به هنگام دروبپردازید، اسراف نكنید كه خداوند مسرفین را دوست نمى‏دارد.
بنابرایناسرافى كه در بعد اقتصادى بیشتر مورد توجه است و موجب تضعیف بنیه مالىمحرومان و لذت‏طلبى مسرفان مى‏شود و از بلاهاى بزرگ اجتماعى است و فقر ومحرومیت‏بیشتر به دنبال دارد همین نوع اسراف است كه هر مسلمان با توجه بهوظیفه و تعهد و مسؤولیتى كه در برابر خداوند و اجتماع دارد لازم است، درمخارج زندگى خویش رعایت اعتدال را بكند و جدا از اسراف پرهیز نماید.
ب)اسراف به خاطر دیگران; وقتى انفاق از حد تعادل خارج شود نسبت‏به انفاقشونده و انفاق‏كننده هر دو عوارض سوء و زیانبار خواهد داشت، به این جهتاست كه قرآن مجید وقتى در آیاتى از سوره شریفه فرقان ویژگیهاى مؤمنان وبندگان واقعى را برمى‏شمارد یكى از آن ویژگیها را این‏گونه معرفىمى‏فرماید:
اذا انفقوا لم یسرفوا ولم یقتروا و كان بین ذلك قواما; (15)كسانى هستند كه هرگاه انفاق كنند نه اسراف مى‏كنند و نه سختگیرى، بلكه درمیان این دو اعتدالى دارند. و نیز قرآن، خطاب به حضرت پیامبر(ص)مى‏فرماید: و لا تجعل یدك مغلولة الى عنقك ولا تبسطها كل البسط فتقعدملوما محسورا (16) هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مكن (و ترك انفاق و بخششمنما) و بیش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیرى و از كار فرومانى،و در همین رابطه حضرت على(ع) مى‏فرمایند: «ما عال امرء اقتصد» (17) كسى كهمیانه‏روى پیشه سازد تنگدست نگردد. و حضرت رسول(ص) مى‏فرمایند: «من اقتصداغناه الله، و من بذر افقره الله‏» (18) هر كس در دخل و خرج میانه‏روى كندخدا بى‏نیازش مى‏كند و هر كس اسراف و تبذیر نماید خداوند فقیرش گرداند.
زیربناىآفرینش بر تعادل گذاشته شده است «و كل شى‏ء عنده بمقدار» (19) و هر چیزىنزد او مقدار معینى دارد و در مورد دیگر مى‏فرماید: «انا كل شى‏ء خلقناهبقدر» (20) ما هر چیزى را به اندازه آفریدیم.
حساب هر چیزى در پیشگاهخداوند متعال براساس حكمت‏بالغه او و مصلحت و عدالت و از روى اندازه وبدور از افراط و تفریط است، و اساس حكومت را هم عدالت تشكیل مى‏دهد واقامه عدل از اهداف مهم بعثت انبیاى عظام الهى بوده است تا آنجا كه معیارمالكیت مشروع را عدم زیان و اضرار و ستم به فرد و اجتماع، و ضابطه انفاق واحسان را كرامت و سخاوت بدور از بخل و امساك و نیز بدور از اسراف وزیاده‏روى قرار داده است و بالاخره تحكیم بنیان اقتصادى جامعه و میانه‏روىمطلوب و مورد تاكید شارع مقدس اسلام است.
2 - اسراف در غیرمال

الف)اسراف در قتل; در دوران جاهلیت رسم بر این بود كه هرگاه كسى از روى ظلم وتعدى به قتل مى‏رسید بستگان مقتول با توجه به خوى و خصلت جاهلى و حسكینه‏توزى و انتقام‏جویى چند نفر از بستگان قاتل را به قتل مى‏رساندند.قرآن كریم این تجاوز و انتقام‏جویى را مردود دانسته و فرمود: «فلا یسرف فىالقتل‏» (21) . اما در قتل اسراف نكنید، یعنى، براى قتل یك نفر، فقط یكنفر را به قتل برسانند آن هم با توجه به صدر آیه كه مى‏فرماید: «ولاتقتلوا النفس التى حرم الله الا بالحق‏»، نفسى را كه خداوند حرام كرده استنكشید مگر از روى حق، یعنى این كشتن هم فقط در مواردى تجویز شده است كهقاتل مستوجب كشته شدن باشد و با علم و عمد مرتكب قتل نفس شده باشد.
ب)اسراف در نفس; كسى كه از نظام اعتدال خارج مى‏شود و با ارتكاب گناه ومعصیت از حریم انسانى خود تجاوز مى‏كند اسرافكار است، اما اسرافكارى كهمشمول پیام رحمت و امید الهى قرار گرفته است: قل یا عبادى الذین اسرفواعلى انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هوالغفور الرحیم. (22) بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏اید ازرحمت‏خداوند نومید نشوید كه خدا همه گناهان را مى‏آمرزد.
ملاحظه مى‏شود كه هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و حریم انسانى اسراف بر نفس شمرده مى‏شود.
درجاى دیگر مى‏بینیم، مجاهدان جنگ احد به درگاه خداوند متعال دست نیازبرمى‏داشتند: و ما كان قولهم الا ان قالوا، ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنافى امرنا و ثبت اقدامنا وانصرنا على القوم الكافرین (23) گفتار آنها فقطاین بود كه پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندرویهاى ما در كارها چشمبپوش، قدمهاى ما را ثابت‏بدار، و ما را بر جمعیت كافران پیروز بگردان.
از آیه شریفه مستفاد مى‏شود، آنچه از آن عدول كرده و بجا نیاورده‏اند اطاعت امر پیامبر(ص)، و سستى و منازعه بوده است.
هرنوع گناه، اسراف و تجاوز از حد فطرى و طبیعى انسان است كه با ارتكاب آن ازمسیر اعتدال بیرون مى‏رود و به راه زوال و نیستى كشانده مى‏شود و ایندرست‏خلاف آن هدف عالى است كه انبیاى الهى براى آن مبعوث شده‏اند. قرآن دراین مورد مى‏فرماید: ولقد جاءتهم رسلنا بالبینات ثم ان كثیرا منهم بعد ذلكفى الارض لمسرفون; (24) و رسولان، با دلایل روشن به سوى بنى‏اسرائیلآمدند، اما بسیارى از آنها بر روى زمین تعدى و اسراف كردند. در این آیهشریفه مراد از «مسرفون‏» كسانى هستند كه از انبیا و طریق حق تبعیت نكردندو در نتیجه این سركشى به گناه آلوده شدند.
معیار اسراف

احادیثىاز حضرت امام صادق(ع) نقل است كه در مورد اسراف به اصحاب مى‏فرمایند:كمترین حد اسراف این است كه لباسى را كه بیرون خانه براى حفظ آبرو مى‏پوشىدر داخل خانه نیز بپوشى یا باقیمانده آب و غذا را كه در ظرف مى‏ماند دوربریزى و یا خرما را خورده و هسته آن را دور اندازى. (25) در بعضى ازاحادیث آمده است كه در هنگام وضو گرفتن باید مواظب باشیم كه دچار اسرافنشویم و مقدار یك مد (معادل سه چهارم لیتر) آب براى وضو كفایت مى‏كند. ونیز در ذیل آیه شریفه 31 سوره اعراف: «كلوا و اشربوا...» احادیثى از حضرتامام صادق(ع) نقل شده است كه از آن جمله این حدیث است كه «عیاشى از ابانبن تغلب‏» از آن حضرت نقل مى‏كند كه مال و ثروت از آن پروردگار است كه آنرا در نزد مردم به امانت گذاشته است و به آنها اجازه فرموده كه در حداعتدال و میانه‏روى بخورند و بیاشامند و لباس بپوشند، و نكاح كنند، مركبسوارى داشته باشند و مازاد آن را به فقراى مؤمنین ببخشند و بدین‏وسیلهاختلافات طبقاتى را از بین ببرند و پراكندگیها را ترمیم كنند و كسى كهاین‏گونه عمل مى‏كند، آنچه را كه مى‏خورد و مى‏آشامد، اعمالش مباح است ونكاح او و استفاده از مركوبش نیز حلال مى‏باشد و كسى كه از این حد تجاوزكند بر او حرام است و سپس فرمود كه اسراف نكنید كه خداوند مسرفان را دوستندارد.
از فرمایش امام(ع) كه نظرشان را به صراحت اعلام و مى‏فرمایند:«من عدا ذلك كان علیه حراما» (26) حرمت اسراف به وضوح آشكار مى‏شود و وقتىاز حد متعادل و مشخص كه در این حدیث‏شریف بدان تصریح شده تجاوز شد به حرمتمى‏انجامد و به دلیل این‏گونه احادیث و یا به دلیل نهى صریح قرآن(لاتسرفوا) اسراف و تبذیر نوعى حریم‏شكنى و عصیان در برابر امر پروردگار واز گناهان كبیره محسوب مى‏شود. در حدیثى دیگر مى‏فرماید: «كسى كه چیزى رادر غیر اعت‏خدا انفاق كند او مبذر است و كسى كه در راه خدا چیزى را انفاقكند او مقتصد است. (27) در این جا معلوم مى‏شود كه بذل و بخشش اگر به قصدو نیت الهى نباشد حكم اسراف را دارد و اصولا از دید اسلام چنین عملىاخلاقى و پسندیده نیست‏حال كه بحث اخلاقى به میان آمد متناسب است تااشاره‏اى اجمالى بكنیم به این كه چگونه‏عملى، از نظر اسلام مقبول است.
عمل اخلاقى از دیدگاه اسلام

اسلامعملى را خیر و اخلاقى مى‏داند كه داراى دو جنبه باشد. به این معنى كه هرعمل از روح و نیت «حسن فاعلى‏» و شكل و صورت «حسن فعلى‏» تشكیل شده است وعمل خیر باید حسن فعلى داشته باشد یعنى صورت و شكل عمل صحیح باشد. مثلاكسى كه مالى را از راههاى نامشروع جمع كرده و با این مال به قصد قربتاقدام به خیرات و مبرات مى‏نماید از او پذیرفته نیست و یا مال مباح ومشروع را خواسته باشد براى ریا و خودنمایى و در غیر رضا و طاعت پروردگارانفاق و بخشش كند اینجا هم مردود است و بنا به نظر حضرت امام صادق(ع) چنینكسى مبذر و مسرف است.
معیار و ملاك هزینه‏ها

اصولاتوجه به این نكته ضرور است كه هر كس چقدر حق هزینه دارد كه وقتى از آن حدگذشت مشمول اسراف مى‏شود و باید از آن خوددارى نماید، به اعتبارى مصرف ومخارج زندگى را مى‏توان به دو قسم تقسیم نمود، مخارج روا و مخارج ناروا،قضاوت در مورد روا و ناروا بودن مخارج با عرف و افراد اجتماع است.همان‏طور كه قضاوت در مورد اباحه و حرمت‏به دست‏شرع است، هر كس براساسایمان و عدل اسلامى موظف است زندگى خویش را طبق شان و موقعیتى كه دراجتماع دارد تنظیم كند (البته این با معنى مساوات اسلامى منافاتى ندارد،زیرا این تفاوت براساس تفاوت در شهرت و ضعف استعداد و میزان تلاش و فعالیتهر كس و مراحل مختلف افراد است) مثلا در باب خمس داریم كه افراد در موردمنافع كسب باید مخارج سالانه خود را طبق شان تامین كنند و آنچه از اینمعیار اضافه باشد مشمول خمس مى‏شود و یا در باب زكات شرط است كهنیازمندانى مى‏توانند آن را دریافت نمایند كه هزینه لباس و غذا و سایرمخارج ضرور زندگى آنان تامین گردد و توسعه یابد تا همسطح سایر افراد قرارگیرند.
در مورد نفقه زن كه بر عهده شوهر است معیار چنین است كه مردخوراك و پوشاك زن را در حد شایسته و شرافتمندانه كه در خور شان و موقعیتاجتماعى اوست تامین نماید در این زمینه قرآن مجید مى‏فرماید: «و علىالمولود له رزقهن و كسوتهن بالمعروف لاتكلف نفس الا وسعها» (28) بر آن كسىكه فرزند براى او متولد شده (پدر) لازم است‏خوراك و پوشاك مادر را به طورشایسته و در مدت شیردهى بپردازد حتى اگر طلاق گرفته باشد، هیچ كس موظف بهبیش از مقدار توانایى خود نیست.
مى‏بینیم آن قسمت از مخارج وهزینه‏هایى كه با موقعیت اجتماعى و شؤون زندگى انسان موافق و سازگار استاقتصاد و تقدیر معیشت است و آنچه از این حد و مقدار تجاوز كند، اسراف وزیاده‏روى است و موجب غضب پروردگار خواهد بود. لازم به تذكر است كه شایدنتوان معیار و مقدار معینى براى اسراف در نظر گرفت. بلكه اسراف مفهومى استكه در افراد مختلف و اوضاع گوناگون و اجتماعات مختلف مصادیق متفاوت ومختلفى مى‏یابد، مثلا ممكن است پوشیدن لباس و یا خوردن غذایى خاص درشرایطى كه در جامعه نیازمند و محتاج وجود ندارد اسراف نباشد لكن همانپوشاك و خوراك در جامعه‏اى فقیر و یا زمانى خاص زیاده‏روى و اسراف محسوبشود و این خود توجه دادن ثروتمندان است‏به این كه مسایل مهمتر را در نظربگیرند و بر تمام ابعاد زندگى خود را زیر نظر گیرند و احساس مسؤولیت كنندو بدانند كه همگان در پیشگاه ایزد متعال مسؤولند; مسؤول در برابر خود وجامعه خود. غنى باید در فكر فقیر و رفع نیازهاى او باشد كه در تعالیماسلام بر این مساله تاكید فراوان شده است و براى نمونه علاوه بر آیاتشریفه قرآنى كه وارد شده است‏به این كلام مشهور حضرت رسول‏9 اكتفا مى‏شودكه فرمود: «من اصبح و لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم‏»، پس باید غنىدر فكر فقیر و در راه رفع حوایج او باشد و افراد كم درآمد در مرز خود حركتكنند تا امتیازهاى نابجا از میان برود و اصول در جامعه رشد كند و بحرانهاىاقتصادى پدید نیاید.
اسراف موجب تنگدستى و فقر است و میانه‏روى مایه توانگرى

درحدیثى از امام على(ع) آمده است كه «القصد مثراة و السرف مثواة‏» (29) یعنىاقتصاد و میانه‏روى موجب ثروتمندى و اسراف و ولخرجى موجب سقوط و فقرمى‏گردد و نیز امام زین‏العابدین(ع) از رسول خدا(ص) نقل مى‏فرماید كهفرمود: «ثلاث منجیات فذكر الثالث القصد فى الغنى و الفقر» (30) حضرت رسولسه عامل براى نجات معرفى مى‏فرمایند كه سومین آن میانه‏روى و اعتدال درتوانگرى و نیازمندى است. پس افراد توانگر هم حق ندارند به بهانه این كهامكانات مالى وسیع دارند به اسراف پردازند. نكته مهمى كه از این حدیثاستنباط مى‏شود این است كه اسراف و تبذیر موجب فقر و تنگدستى است.
اسرافى كه همیشه حرام است

سه قسم اسراف است كه در همه جا و در همه حالات حرام است و اختصاص به شخص یا زمان، یا جاى خاصى ندارد.
1- ضایع كردن مال و بى‏فایده كردن آن، هر چند آن مال كم باشد. مانند بقیهظرف آب را ریختن در جایى كه آب كمیاب باشد و به آن مقدار رفع نیازمى‏گردد. یا لباسى را كه قابل استفاده شخصى یا دیگران است، پاره كردن و یادور انداختن و یا خوراكى را نگهداشتن و به دیگرى ندادن تا این كه ضایع وتباه شود و یا دادن مال به دست صغیرى كه آن را تلف مى‏كند و نظایر اینها.
حضرتصادق(ع) میوه نیم‏خورده‏اى را دیدند كه از منزل ایشان بیرون انداخته شدهبود. آن حضرت ناراحت و خشمگین شدند و فرمودند این چه كارى است كه كردید؟اگر شما سیر شده‏اید بسیارى از مردم هستند كه سیر نشده‏اند، پس به آنهایىكه نیازمندند بدهید. متاسفانه در حال حاضر مى‏بینیم در جامعه اسلامى، چهمقدار از غذاها و یا میوه‏هایى كه قابل استفاده است در سطلهاى آشغال وزباله‏دانها ریخته مى‏شود! در حالى كه افراد بسیارى به آن نیاز دارند.نسبت‏به دور ریختن تتمه طعام بخصوص خرده نان (مگر در صحرا براى حیوانات)روایات تهدیدآمیزى رسیده است كه ذكر آنها موجب طول كلام است.
خوردن چیزهاى مضر هم اسراف است

2- از موارد اسراف، صرف كردن مال است در آنچه به بدن ضرر برساند، از خوردنىو آشامیدنى و غیر آنها مانند خوردن چیزى پس از سیرى هر گاه مضر باشد.چنانچه صرف مال در آنچه كه براى بدن نافع و به صلاح آن است، اسراف نیست.
صرف كردن مال در محرمات اسراف است

3- صرف كردن مال در مصرفهایى كه شرعا حرام است، مانند خریدن شراب و آلاتقمار و اجرت فاحشه و خواننده و رشوه‏دادن به حكام و صرف نمودن مال در چیزىكه ظلمى در بردارد یا ستمى به مسلمانى مى‏رساند و نظیر اینها، و در چنینمواردى از جهت مخالفت امر خدا معصیت است، یكى گناه بودن اصل عمل و یكىاسراف بودن صرف مال در آن موارد.
رابطه اسراف و اتلاف مالكیت

دراسلام مالكیتى كه از راههاى مباح حاصل شده باشد محترم شمرده شده است و جزدر مواردى خاص كه در فقه اسلامى مقرر شده از مالك سلب مالكیت نمى‏شود. دراین جا لازم است این نكته روشن شود كه مالك حق اتلاف را ندارد و حق تصرفتا مرز اتلاف پیش نمى‏رود، اگر مالك بخواهد ملك خویش را تلف كند نوعى«اعراض‏» تلقى مى‏شود به طورى كه آن مال بكلى از مالكیت او خارج مى‏شود ورابطه مالكیت‏شخص با آن چیز از بین مى‏رود. «اعراض‏» یكى از عوامل سلبمالكیت است. اتلاف مال گناه است و تلف‏كننده اصولا در ملك خداوند تصرفنابجا كرده است. به عنوان مثال: شخصى از بالاى پشت‏بام لیوان خود را بهقصد شكستن مى‏اندازد. اگر دیگرى در بین راه آن را بگیرد صاحب آن لیوانكدام یك از آن دو هستند؟ این بحثى حقوقى است كه در فقه نیز مطرح است، شخصپرتاب كننده لیوان رابطه مالكیت‏خود را با لیوان قطع كرده است و این«اعراض‏» نام دارد در حالى كه اگر او حق داشت‏شاهد تلف شدن مال خویش باشداین رابطه قطع نمى‏شد و قطع شدن رابطه مالكیت‏به صرف این عمل بدین معنىاست كه او حق اتلاف ندارد. با اولین اقدام شخص «براى اتلاف مال خود» دومساله به وجود مى‏آید: یك گناه تكلیفى و دیگر اثر حقوقى كه همان قطعمالكیت اوست‏به گونه‏اى كه اگر فرد دیگرى آن مال را از تلف شدن نجات دهدمالك آن مى‏گردد.
صراط مستقیم

در جامعه اسلامىبراساس نگرش خاص اسلام باید تمام حركتها و روشها در كلیه شؤون و ابعادحیاتى در مسیرى ویژه قرار گیرد كه در اصطلاح خاص مكتبى از آن صراط مستقیمو طریقه وسطى، سواءالسبیل یا راه میانه و خط عدالت تعبیر مى‏شود، صراطمستقیم راهى است كه خداوند متعال براى انسان در نظر گرفته و از این راهاست كه انسان مى‏تواند به كمال لایق خود برسد و گذشتن از آن توام با سلامتو عافیت از پل صراط در جهان دیگر است، و آن خط و مسیرى است كه در دو لبهپرتگاه سقوط در دره هولناك بدبختى هلاك و عذاب واقع شده است. راهروان اینصراط به هر طرف بلغزند خواه چپ یا راست، به جانب افراط و تفریط، جلوافتادن از دیگر رهروان یا عقب ماندن، تهور و بیباكى یا جبن و ترس بى‏مورد،پرگویى یا سكوت و بالاخره خواه لغزش به سوى اسراف و اتراف و تبذیر باشد یابه سوى بخل و امساك و تقتیر، در هر حال گمراهى است و انحراف و شقاوت. حضرتعلى(ع) مى‏فرماید: «الیمین والشمال مضلة والطریق الوسطى هى الجادة‏» (31)راست و چپ گمراهى است و راه راست جاده‏اى است غیرقابل انحراف و به تعبیردیگر، رهرو واقعى این طریق خود حضرت على(ع) در جاى دیگر مى‏فرماید: «و مناخذ یمینا و شمالا ذموا الیه الطریق‏» (32) هر كس به سمت راست و چپ برودمذمتش كرده و از تباه شدن و مفسده برحذرش دارید. و نیز آن حضرت در موردمفسده‏گران مى‏فرماید: «و اخذوا یمینا و شمالا» (33) مفسدین با پیش گرفتنراههاى گمراهى راست و چپ از صراط مستقیم هدایت، چشم پوشیده و محروم شدندبنابراین روشن است كه اسراف و تبذیر و بخل و تقتیر در صراط مستقیم مكتباسلام جایى ندارد و خروج از راه تعادل است، ولخرجى و ریخت‏وپاشهاىمتكبرانه بر روش مترفین و نازپروردگان لغزش و انحراف به سمت راست‏بوده وبخل و تقتیر و امساك، سقوط در جهت چپ و جذب شدن به اصحاب شمال مى‏باشد. دراین مطلب توجه به این نكته ضرور است كه انسان منهاى هدایت آسمانى و مكتبوحى طبعا یا بخیل است و یا اهل اسراف و تبذیر، «و كان الانسان قتورا» (34)انسان سختگیر است; همان‏گونه كه ظالم و نادان است. «انه كان ظلوما جهولا»(35) و این هدایت تشریعى الهى است كه او را از این طبیعت و خصلتهاىپست‏حیوانى نجات مى‏دهد و لذا خداوند متعال در آیات كریمه قرآنى جهت رهایىاز افراط و تفریط و نجات از پستیها و خستهاى نفسانى راه هدایت و تربیت رابراى انسان هموار كرده است و مى‏فرماید: «بندگان خداى رحمان آنان هستند كههنگام انفاق اسراف نكرده و بخل هم نورزند بلكه در این میان راهى استوار،معتدل و براساس عدالت پیش مى‏گیرند». (36)
پس به‏طور كلى و بویژه ازبعد اقتصادى كه مورد بحث ما است، بیجا و ناروا مصرف كردن و تلف كردننعمتهاى الهى، محروم كردن جامعه از آن نعمتها است، لذا مى‏بینیم كه قرآنكریم چگونه به موارد مختلف آن اشاره مى‏فرماید: «خداوندت مسرفین را دوستنمى‏دارد» (37) و «مسرفین قابل هدایت نبوده و بسیار دروغگویند» (38) و«اهل هلاكت و گمراهى‏اند و نجات ندارند» (39) و «اهل تردید و شك و ریبند»(40) ، «اهل آتشند» (41) و «قابل پیروى نیستند.» (42)
چون بناى اسلامبر صراط مستقیم است از جهت دیگر، قرآن مجید، بخل و امساك و تقتیر را هممورد نكوهش قرار داده و مثلا مى‏فرماید: «الذین یبخلون و یامرون الناسبالبخل و یكتمون ما اتیهم الله من فضله‏» (43) آنان كه بخل مى‏ورزند ومردم را به بخل وامى‏دارند و آنچه خدا از فضل خود به آنان بخشیده كتمانمى‏كنند «به مردم استفاده نمى‏رسانند» به كیفر خود خواهند رسید.
چرا مسرفین مبغوض خدا و مبذرین برادران شیطان شمرده شده‏اند؟

علتاین مطلب را باید در جهان‏بینى و اعتقادات اسلامى جستجو كرد و تبیین آن درمورد مسرفان مى‏تواند چنین باشد كه خداوند امر به عدالت و احسان مى‏كند وطبعا صاحبان عدالت را دوست مى‏دارد. «ان الله یامر بالعدل و الاحسان‏» واز آنجا كه اسرافكاران از این فرمان سرپیچى كرده و بیعدالتى در مصرف راپیشه خود ساخته‏اند قهرا مورد خشم و دشمنى خداوند قرار خواهند گرفت، ولىدر مورد تبذیركاران علت همدست‏بودن و شباهتشان به شیطان را از آیه شریفهمى‏توان استنباط كرد آن جا كه مى‏فرماید: مبذران برادران شیطانند و تعبیربرادر در لغت عرب به معنى مشابه و نظیر هم مى‏آید و شیطان در برابرپروردگارش ناسپاس است، و از طرف دیگر تبذیر به معناى ضایع كردن نعمتهاىخداوند است و خود نوعى ناسپاسى است نسبت‏به آن نعمتها; و شیطان نخستینفردى است كه همه چیز را نادیده گرفت و تمرد از فرمان خدا كرد و راهناسپاسى را باز نمود، لذا آنها كه مبتلا به این خصلت ناروا باشند ازهمكاران و همدستان شیطان خواهند بود و از آنان با عنوان برادران شیطان یادشده است و این است رمز تعبیر زیباى قرآن.
درسى از رسول خدا(ص)

دركتاب تحف‏العقول آمده است: «جاء الرجل بلبن و عسل لشربه فقال(ص): شرابانیكتفى باحدهما عن صاحبه لا اشربه و لا احرمه و لكنى اتواضع لله; فانه منتواضع لله رفعه الله و من تكبر وضعه الله و من اقتصد فى معیشته رزقه اللهو من بذر حرمه و من اكثر ذكر الله آجره الله‏» (44) مردى شیر و عسل براىپیامبر(ص) آورد تا بنوشد فرمود: دو نوشیدنى كه یكى از دیگرى كفایت مى‏كندمن آن را نخورم و حرام هم نمى‏كنم ولى براى خدا تواضع مى‏كنم. زیرا هر كهبراى خدا تواضع كند خدایش بالا برد و هر كه تكبر كند خداوند او را خوارسازد و هر كه در زندگى میانه‏روى كند خدایش روزى دهد و هر كه زیاده‏روىكند خداوند او را بى‏نصیب گرداند و هر كه خدا را بسیار یاد كند خدایش جزادهد.
نكاتى كه در این حدیث‏شریف است مستلزم بحثى مفصل و هر كدامراهگشاى سعادت دنیا و آخرت است اما مناسب با این مقال آن است كه پیامبر(ص)مى‏فرمایند: رعایت اقتصاد و میانه‏روى در معیشت‏باعث ازدیاد روزى و نزولبركات الهى است و فردى كه رعایت اعتدال مى‏كند دچار فقر و تنگدستى نمى‏شودو برعكس كسى كه طریق اسراف و تبذیر پیش گیرد دچار محرومیت مى‏شود و خداوندچنین بنده‏اى را به سختى معیشت مبتلا مى‏سازد.
امام صادق(ع) فرمود:«چهار دسته هستند كه دعایشان مستجاب نمى‏شود: اول) كسى كه در خانهمى‏نشیند و مى‏گوید: خدایا به من روزى بده! و در طلب روزى تلاش نمى‏كند درجواب او گفته مى‏شود: «الم آمرك بالطلب؟» آیا تو را به طلب روزى دستورندادم؟
دوم) كسى كه از همسر خود ناراحت است و او را نفرین مى‏كند، مى‏فرمایند: «الم اجعل امرها علیك‏» آیا امر او را به دست تو قرار ندادم؟
سوم)كسى كه مالى داشته و آن را ضایع كرده است، مى‏گوید: «اللهم ارزقنى‏» خدایابه من روزى بده! مى‏فرمایند: «الم آمرك بالاقتصاد؟» آیا تو را به اقتصاد ومیانه‏روى و اعتدال در خرج امر نكردیم و «الم آمرك بالاصلاح؟» آیا به تودستور اصلاح در مال را ندادیم؟
چهارم) كسانى كه از مال خود بدون شاهدبه دیگران وام دهند و بعد وام‏گیرنده منكر شود، خداوند مى‏فرماید: «المآمرك بالشهادة؟» (45) آیا به تو دستور ندادیم شاهد بگیرى؟
ملاحظه مى‏فرمایید كه با وجود اسراف و شاهد نگرفتن در پرداخت وام، دعا فایده‏اى ندارد.
آثار سوء اسراف

 
الف) زیانهاى فردى

اسرافكار، علاوه بر زیانهاى اقتصادى كه بر جامعه و ملت تحمیل مى‏كند، براى خود نیز زیانهاى جبران‏ناپذیرى به بار مى‏آورد:
1- خشم الهى; اسرافكار چون تعادل و توازن اقتصادى جامعه را برهم مى‏زند، ازرحمت‏خدا بدور و گرفتار خشم خدا مى‏شود، همان‏گونه كه در قرآن مجید آمدهاست: «انه لایحب المسرفین‏» (46) خداوند اسرافكاران را دوست نمى‏دارد، وامام صادق(ع) فرمود: «ان السرف امر یبغضه الله‏» (47) اسراف مورد غضبخداست.
2 - محرومیت از هدایت; خداى متعال كه همواره درهاى رحمتش بربندگان گشوده است‏خود را «غافر الذنب و قابل التوب‏» (48) معرفى كرده استلكن نسبت‏به اسرافكاران مى‏فرماید: «ان الله لا یهدى من هو مسرف كذاب‏»(49) همانا خداوند كسى را كه اسرافكار و دروغگوست هدایت نمى‏كند.
3 -فقر; روشن‏ترین اثر اقتصادى اسراف، فقر است، زیرا كه اسرافكار در اثر مصرفنارواى خود هم جامعه را به ورطه فقر مى‏كشاند و هم خود دچار فقر مى‏شود.لذا یكى از راههاى مبارزه اسلام با فقر و محرومیت ایجاد هماهنگى اقتصادى وریشه‏كن ساختن اسراف است. حضرت على(ع) مى‏فرمایند: «القصد مثراة و السرفمتواة‏» (50) اقتصاد و میانه‏روى باعث توانگرى و اسراف و ولخرجى مایه فقرو تنگدستى است. و نیز فرمود: «سبب الفقر اسراف‏» (51) ولخرجى عامل فقر است.
4- هلاكت; اسراف از هر نوعى كه باشد انسان را به نابودى مى‏كشد. قرآن مجیداین حقیقت را چنین بیان مى‏فرماید: «ما به وعده‏هایى كه به انبیاء و اولیادادیم وفا كردیم و سپس آنها را با هر كه اراده كردیم نجات دادیم، امامسرفان و ستمگران را هلاك كردیم‏» (52) و نیز حضرت على(ع) مى‏فرماید:«كثرة السرف تدمر» (53) اسرافكارى زیاد انسان را به هلاكت مى‏كشاند.
5- كیفر اخروى; كیفر كسانى كه از حدود الهى تجاوز كرده و اوامر و نواهى خدارا نادیده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنیا نیست‏بلكه عذاب اخروىنیز در انتظار آنان است. قرآن مجید در این‏باره مى‏فرماید: «و كذلك نجزىمن اسرف و لم یؤمن بآیات ربه ولعذاب الآخرة اشد و ابقى‏» این چنین جزامى‏دهیم كسى را كه اسراف كند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورد، عذاب آخرتشدیدتر و پایدارتر است، و در جاى دیگر مى‏فرماید: «و ان المسرفین هم اصحابالنار» براستى كه مسرفان اهل دوزخند. به این ترتیب معلوم است كه وضعافرادى كه در مسیر باطل و هرزگیها دچار اسراف مى‏شوند چه خواهد بود!
ب) زیانهاى اجتماعى اسراف

البتهاز نظر اسلام، هر كس مالك حاصل كار و دسترنج‏خود - با رعایت‏حدود شرعى -مى‏باشد ولى انسان نمى‏تواند به بهانه این كه مالك مالى است هر طور كهبخواهد آن را صرف و خرج كند بلكه دو شرط اساسى دارد: یكى بهره‏گیرى براىخود و دیگرى بهره‏دادن به دیگران و تعطیل اینها دو صورت مى‏تواند داشتهباشد:
1 - ثروت‏اندوزى و تكاثر كه نه خود از آن بهره‏مند شود و نه دیگران.
2 - صرف مال در راه هوا و هوس و اسرافكارى، كه هر دو ممنوع و داراى پیامدهایى به شرح زیر مى‏باشند:
1)حق‏ناشناسى، وجدان هر انسانى این مطلب را پذیراست كه در برابر هر احسانىباید تشكر كرد و اخلاق اجتماعى نیز حكم مى‏كند كه در مقابل هر نیكى بایدحق‏شناس و سپاسگزار باشیم، از احسان و نیكى پدر و مادر، استاد و معلم تاخالق مهربان.
«لئن شكرتم لازیدنكم و لئن كفرتم ان عذابى لشدید» (54)اگر شكر نعمت را بجا آورید، فزونى دهیم و اگر كفران نعمت كنید مجازاتمشدید است.
2 - تزلزل و سستى، انسانهاى معتدل در فراز و نشیبهاى زندگىهرگز نمى‏لغزند ولى افراد اسرافكار كه ولخرجى و مصرف‏زدگى تمام ابعادزندگیشان را فراگرفته چون روحیه مقاومت ندارند، شكست‏خورده و متزلزلخواهند بود.
3 - كاهش تولید، جامعه مصرفى رفته‏رفته قدرت تولید را ازدست مى‏دهد و براى تامین مایحتاج خود به بیگانه روى مى‏آورد. این مطلبىاست كه در دوران حكومت طاغوت براى همه ثابت‏شده و نیاز به توضیح ندارد.
4- سقوط اخلاقى، ولخرجى و ریخت‏وپاشهاى نابجا و بى‏مورد، انسان را از مسیرصحیح بیرون آورده و به ورطه هولناك فساد و تباهى مى‏كشاند، انسان اسرافكارگاهى به مرحله‏اى مى‏رسد كه به هر پستى تن مى‏دهد; رشوه مى‏گیرد، دروغمى‏گوید، ربا مى‏خورد، به عناوین مختلف، عفت و شخصیت‏خود را از دست داده وسرانجام كارش به رسوایى مى‏كشد.
كیفر كسانى كه از حدود الهى تجاوز كردهو اوامر و نواهى خدا را نادیده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنیایست‏بلكه عذاب اخروى نیز در انتظار آنان است.
5 - ضعف ایمان، اسرافكارى آدمى را از راه اعتدال خارج مى‏كند و به سستى ایمان و ضعف عقیده مى‏كشاند.
6- اختلاف طبقاتى، یكى از علل اساسى اختلاف طبقاتى به طور قطع همیناسرافكاریها است. و همچنین وابستگى به بیگانگان و تضییع حقوق دیگران وغفلت از خدا و حریم‏شكنى را از دیگر پیامدهاى اسراف باید شمرد. علاوه براینها دغدغه خاطر و گرفتاریهاى روحى و بیماریهاى جسمى و روانى از نتایجمسلم ولخرجیها و بى‏بندوبارى‏ها است.
در پایان باید عرض كنیم كه اسراف و تبذیر دایره‏اى وسیع دارد و مصادیق آن نیز متعدد است.
اسرافدر اموال عمومى، اسراف در بیت‏المال مسلمین، اسراف در مواد غذایى; خوراك،مسكن، وسیله نقلیه و نظایر اینها از جمله مصادیق اسراف است. زیانبارتر ازهمه اسراف در بیت‏المال است كه امیرالمؤمنین على(ع) فرمود: «ان اعظمالخیانة، خیانة الامة‏» (55) بالاترین خیانت، خیانت‏به مردم است.
استفادهشخصى از اموال عمومى، علاوه بر اسراف، خیانت است، اسراف در آب و غذا،اسراف در برق و گاز علاوه بر اسرافكارى، خیانت‏به مردم است.
شیوه مبارزه با اسراف

نظارتهمگانى یا امر به معروف و نهى از منكر، تبلیغات و ارائه الگوى صحیح مصرف وسرانجام برخورد عملى و قانونى قاطعانه با اسرافكاران مى‏تواند كارساز باشدو از این همه خلاف و اختلاف جلوگیرى كند.
پى‏نوشتها و مآخذ:

 
1- بقره /191.
2- مفردات راغب، ص‏23، ماده سرف.
3- اعراف /29.
4- لقمان /19.
5- فاطر /32.
6- غررالحكم، فصل‏49، ص‏483.
7- نهج‏البلاغه فیض‏الاسلام، خطبه 184/611.
8- یونس /12.
9- شعراء /15.
10- غافر /28.
11- یونس /83.
12- اسراء /26 و27.
13- اعراف /31.
14- انعام /141.
15- فرقان /67.
16- اسراء /29.
17- نهج‏البلاغه فیض، حكمت 34/1153.
18- نهج الفصاحه، ص‏601.
19- رعد /8.
20- قمر /49.
21- اسراء /35.
22- زمر /54.
23- آل‏عمران /141.
24- اسراء /29.
25- میزان‏الحكمه، 4/448.
26- تفسیر برهان، 2/10.
27- همان، 2/416.
28- بقره /233.
29- وسائل، 15/258.
30- همان.
31- نهج‏البلاغه، خطبه‏16، ص‏69.
32- همان، خطبه‏213، ص‏704.
33- همان، خطبه 180.
34- اسراء /100.
35- احزاب /72.
36- احزاب / مضمون آیه‏67.
37- اعراف /31.
38- غافر /38.
39- انبیاء /9.
40- غافر /34.
41- غافر /43.
42- شعرا /151.
43- نساء /37.
44- تحف‏العقول، موعظه 82 از مواعظ النبى(ص).
45- اصول كافى، ج‏2، كتاب دعا، ص‏275.
46- انعام /14.
47- وسائل‏الشیعه، 15/262.
48- غافر /3.
49- مؤمن /28.
50- وسائل الشیعه 15/285.
51- فهرست غررالحكم، ص‏159.
52- انبیاء /90.
53- فهرست غررالحكم، ص‏195.
54- ابراهیم /7.
55- نهج‏البلاغه دكتر صبحى صالح، نامه‏26.
 

منبع:www.balagh.net

(لندیطارا ؛ ( نام قدیمی امام زمان در هزاره های قدیم هند

به امید ظهور او که صد البته نزدیک است

شنبه 21 دی 1392  5:24 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 omiddeymi1368
lenditara1
lenditara1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 9088
محل سکونت : همین دورو ورا

پاسخ به:هفته نوزدهم:...( " دوری از اسراف ")...

انواع اسراف از دیدگاه قرآن

 

اسراف

از جمله مفاهیمی كه در قرآن مورد تاكید بسیار قرار گرفته موضوع اسراف است. در نگرش قرآنی، می‌توان به ناهنجاری بودن آن بی هیچ تردید و گمانی حكم كرد. اما از آن جایی كه ابعاد آن، چنان كه باید و شاید روشن و تبیین نشده و همه جوانب آن با رویكرد تحلیلی مورد بررسی قرار نگرفته، در این نوشتار تلاش شده است تا به این موضوع در ابعاد مختلف آن پرداخته شود كه البته به جهت مهم بودن مسایل اجتماعی و شناسایی اصول و موارد هنجاری از ضدهنجاری به جنبه اجتماعی آن بیشتر پرداخته شده است.

 

 

مفهوم اسراف

كاربرد عرفی این واژه در معنای اقتصادی آن موجب شده است كه به ابعاد و جوانب دیگر مسئله اسراف، كمتر پرداخته شده و یا به طور كلی نادیده گرفته شود. در حالی كه در نگاه قرآنی و نیز كاربردهای واژه نشان می‌دهد كه دامنه مفهومی آن نه تنها ابعاد اقتصادی و هنجاری و اخلاقی، بلكه حوزه اعتقادات را نیز شامل می‌شود. بنابراین در حوزه‌های كلامی و اعتقادی و جامعه شناسی و روان شناسی و اصول اخلاقی و تربیتی و اقتصادی می‌توان از اسراف سخن گفت و به بررسی موارد و نیز علل و عوامل آن پرداخت.

واژه اسراف كه بیش از 23 بار در آیات متعدد قرآن در اشكال مختلف به كار گرفته، به معنای هرگونه كوتاهی و زیاده‌روی و تجاوز از حد اعتدال و گرایش به سوی افراط و حتی تفریط است.1 از این رو تنها به معنای افراط و تفریط نیست و اختصاصی به كوتاهی و یا زیاده‌روی ندارد. هر چند بیشتر در معنای زیاده‌روی و افراط به كار می‌رود ولی این موجب نمی‌شود كه از اطلاق آن دست برداریم و تنها به معنی خروج از اعتدال به سمت و سوی زیاده‌روی بگیریم در حالی كه این واژه در بردارنده هرگونه خروجی به سوی كم یا زیاده است. كمینه و یا بیشینه در هر امری را می‌توان اسراف دانست.

اسراف در حوزه اخلاق فردی و اجتماعی به این معناست كه شخص صفاتی را در خود پدید آورد كه وی را از حالت اعتدال و میانه‌روی بیرون برد. برخی از صفات مانند تكبر و بخل و مانند آن را می‌توان از مصادیق بارز اسراف در حوزه اخلاق معرفی كرد.

در كاربردهای قرآن، اسراف اختصاص به امری خاص مانند امور اقتصادی ندارد بلكه چنان كه گفته شد این واژه در آیات قرآنی به معنای هرگونه خروج از اعتدال و میانه‌روی در مسائل بینشی، منشی و كنشی به كار رفته است.

از این جهت گاه با مسئله قوام(حد وسط و اعتدال) هم، معنا می‌گردد و خروج و تجاوز از حد وسط و میانه، اسراف نامیده می‌شود.(فرقان، آیه 67) و گاه با مسئله فساد ارتباط مستقیمی پیدا می‌كند(شعراء، آیه 151 و 152)؛ زیرا هرگونه امری كه بر هم زننده تعادل در امور باشد به معنای اسراف خواهد بود و فساد نیز یكی از این حالات خروج و بر هم زننده است.

به نظر می‌رسد كه در كاربردهای قرآنی، واژه اسراف ارتباط تنگاتنگ با مفاهیمی چون كفر و ظلم و فسق و مانند آن دارد.

 

ارتباط اسراف و تبذیر

اسراف

چنان كه تبذیر با اسراف از این جهت نوعی ارتباط مفهومی پیدا می‌كند؛ زیرا تبذیر به معنای ریخت و پاش دانه و بذر در شرایط نامناسب و به روشی نادرست است كه این خود نوعی خروج از میانه و اعتدال و عدالت است.2    

به هر حال در كاربردهای قرآنی اسراف مفهومی فراگیر است كه دربردارنده هرگونه خروج از اعتدال است. در این راستا انحراف و خروج از حق و عدالت در امور اعتقادی و اخلاقی و اجتماعی و اقتصادی و مانند آن می‌تواند به عنوان امری اسرافی مورد سرزنش قرار گیرد و از آن بازداشته شود.

به نظر می‌رسد كه تفاوتی در این معنا نیست كه تجاوز و خروج از اعتدال در كارهای مباح باشد یا كارهای غیر مباح؛ به این معنا كه حتی اگر كسی در امور مباح مانند خوردن و آشامیدن از حد و اندازه بگذرد به عنوان مسرف شناخته می‌شود و می‌بایست از انجام آن خودداری ورزد و خود را به میانه و اعتدال نزدیك سازد.

 

انواع اسراف

چنان كه بیان شد از كاربرد واژه اسراف در آیات قرآن می‌توان به این نتیجه رسید كه این واژه در حوزه مسایل مختلفی به كار رفته و هدف از آن در همه موارد بیان خروج از اعتدال و حد میانه در مسایل و امور بوده است. در این جا به برخی از موارد اشاره شده در آیات قرآن درباره اسراف می‌پردازیم.

 

اسراف اعتقادی

شرك به خدا و بت پرستی و یا كفر به خدا و عدم اعتقاد و باور به توحید به عنوان مصادیقی از اسراف مورد اشاره و سرزنش قرار گرفته است.(طه، آیه 124 و 127) از نظر قرآن، این گونه نگرش به هستی و جهان‌‌بینی، امری نادرست و به دور از اعتدال و حقانیت است. پیامد چنین نگاهی در دنیا و آخرت گرفتاریهای متعدد و نابینایی و عدم درك درست مسایل دیگر است. كسی كه ناتوان از درك هستی و نقش خداوندگاری است، در مسایل روزانه خویش نیز نمی‌تواند تحلیل درستی از مسایل داشته باشد و در نتیجه آن رفتار و كنش‌ها و واكنش‌هایش وی را از رسیدن به مقصد دور می‌سازد و همواره با دست خویش خود را گرفتار اموری می‌كند. كه جز بدبختی حاصلی نخواهد داشت.

در نگاه قرآنی و نیز كاربردهای واژه نشان می‌دهد كه دامنه مفهومی آن نه تنها ابعاد اقتصادی و هنجاری و اخلاقی، بلكه حوزه اعتقادات را نیز شامل می‌شود. بنابراین در حوزه‌های كلامی و اعتقادی و جامعه شناسی و روان شناسی و اصول اخلاقی و تربیتی و اقتصادی می‌توان از اسراف سخن گفت و به بررسی موارد و نیز علل و عوامل آن پرداخت.

به عنوان نمونه كسی كه خدا و نقش او را در مدیریت و اداره دنیا و به درستی درنیابد با پدید آمدن كوچكترین مشكلی، به اندوه دچار می‌شود و یا هرگاه مالی را از دست دهد اندوهگین می‌شود. این گونه است كه عدم درك و تحلیل درست از هستی و بینش نادرست نسبت به خدا و جایگاه او موجب می‌شود كه در امور دنیوی و گرفتاری‌های آن خود را ببازد و بر مشكلات خویش بیافزاید. افزون بر آن كه در آخرت نیز می‌بایست پاسخگوی رفتار و اعمال و عقیده خویش باشد و به عذاب‌های دردناك گرفتار شود.

 

اسراف اخلاقی

پول

اسراف اخلاقی به معنای گرایش به مادیات و قطع علاقه از خداوند است. آیات قرآن بسیاری از صفات انسانی را كه موجب می‌شود او به گناه دست زند، به عنوان امری اسرافی مورد بررسی و تحلیل قرار داده و از آن بازداشته است.

اسراف در حوزه اخلاق فردی و اجتماعی به این معناست كه شخص صفاتی را در خود پدید آورد كه وی را از حالت اعتدال و میانه‌روی بیرون برد. برخی از صفات مانند تكبر و بخل و مانند آن را می‌توان از مصادیق بارز اسراف در حوزه اخلاق معرفی كرد.

در حوزه عمل اجتماعی نیز وقتی سخن از اسراف به میان می‌آید مراد از آن رفتارهای ناشایستی است كه از فرد سر می‌زند. به عنوان نمونه استكبارورزی كه در نابهنجاری‌های زشت اجتماعی و بازتاب صفت زشت اخلاقی تكبر است از جمله نمونه‌های خروج از اعتدال و تجاوز از حد و حدود است. انحراف جنسی(اعراف، آیه 80 و 81 و ذاریات آیه 32 و 34) و انجام اعمال زشت خودكامگی، استكبار، استثمار و خونریزی و ستم و هرگونه فساد و تباهی اجتماعی از مصادیق بارز اسراف به شمار می‌رود.3 تاكید بر میانه‌روی در همه امور

از آن جایی كه آثار اجتماعی اسراف در حوزه هنجاری بسیار زیاد و تاثیرگذار است، خداوند از مومنان می‌خواهد كه همواره اعتدال و میانه‌روی در امور را سرلوحه خویش قرار دهند و با اسراف خویش موجبات تباهی و فساد در جامعه و زمین را فراهم نیاورند.(شعراء، آیه 152)

بی گمان اسراف در همه حوزه‌ها آثار زیانباری به جای خواهد گذاشت كه از جمله آنها می‌توان به دوری از محبت خدا(اعراف آیه، 31 و انعام، آیه141) و نیز سستی و ضعف در رسیدن به موفقیت در حوزه‌های مختلف زندگی اشاره كرد.(آل عمران، آیه 147) چنان كه اسراف در حوزه اقتصادی موجب اتلاف منابع ثروت می‌شود و رفاه فردی و عمومی جامعه را با خطر مواجه می‌سازد. به هر حال قرآن، اسراف را به عنوان یك رویكرد ضد هنجاری شناسایی و مورد تحلیل قرار می‌دهد و با اشاره به ابعاد مختلف و مصادیق و موارد گوناگون و آثار زیانبار آن در دنیا و آخرت، از مومنان می‌خواهد كه خود را از آن رهایی بخشند و با دوری از شهوت پرستی(اعراف، آیه 81) و پرهیز از روحیه ناسپاسی و كفران نعمت(اسراء، آیه 26) تكبر و خودكامگی و استعمار و سیطره جویی(یونس، آیه 31 و دخان، آیه 44 و نمل، آیه 34) و عُجب و خودبینی (یونس آیه 12) خود را از آن برهاند.

(لندیطارا ؛ ( نام قدیمی امام زمان در هزاره های قدیم هند

به امید ظهور او که صد البته نزدیک است

شنبه 21 دی 1392  5:26 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 omiddeymi1368
rashon
rashon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1310
محل سکونت : هویزه

پاسخ به:هفته نوزدهم:...( " دوری از اسراف ")...


حدیث امام صادق عليه‏السلام :


إِنَّ السَّرَفَ يورِثُ الفَقرَ وَإِنَّ القَصدَ يورِثُ الغِنى؛
اسراف باعث فقر و ميانه روى موجب بى نيازى مى شود.

*******************************************************

حدیث امام باقر عليه‏السلام :


يا بُنَىَّ عَلَيكَ بِالحَسَنَةِ بَينَ السَّيِّئَتَينِ تَمحو هُما قالَ: وَكَيفَ ذلِكَ يا أَبَةِ؟ قالَ: مِثلُ قَولِهِ، «وَالَّذينَ إِذا أَنفَقوا لَم يُسرِفوا وَلَم يَقتُروا»؛
امام باقر عليه‏السلام به فرزندش امام صادق عليه‏السلام فرمودند: تو را سفارش مى‏كنم به انجام كار خير وسط دو كار بد تا آن دو را محو كند، امام صادق عليه‏السلام سئوال كردند چگونه چنين چيزى ممكن است؟ امام فرمودند: همانطور كه قرآن مى‏گويد مؤمنين كسانى هستند كه وقتى خرج مى‏كنند اسراف و يا سختگيرى نمى‏كنند (اسراف و سختگيرى هر دو بدند و ميانه روى وسط آنها خوب است)


**********************************************************
حدیث  امام صادق عليه‏السلام :


لَيسَ فيما أَصلَحَ البَدَنَ إِسرافٌ... إِنَّما السرافُ فيما أَتلَفَ المالَ وَأَضَرَّ بِالبَدَنِ؛
در آنچه بدن را سالم نگه مى‏دارد اسراف نيست بلكه اسراف در چيزهايى است كه مال را از بين ببرد و به بدن صدمه بزند.


**************************************************************

حدیث (4) امام صادق عليه‏السلام :


لِلمُسرِفِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: يَشتَرى مالَيسَ لَهُ وَيَلبِسُ ما لَيسَ لَهُ وَيَكُلُ ما لَيسَ لَهُ؛
اسراف كننده سه نشانه دارد: آنچه در شأنش نيست خريدارى مى‏كند، آنچه در شأنش نيست مى‏پوشد و آنچه در شأنش نيست مى‏خورد.


****************************************************

حدیث  امام صادق عليه‏السلام :


رُوىَ أَنَّهُ نَظَرَ الصّادِقُ إِلى فاكِهَةٍ قَد رُميَت مِن دارِهِ لَم يُستَقصَ أَكلُها فَغَضِبَ وَقالَ: ما هَذا إِن كُنتُم شَبِعتُم فَإِنَّ كَثيرا مِنَ النّاسِ لَم يَشبَعوا فَأَطعِموهُ مَن يَحتاجُ اِلَيهِ؛
نقل شده است كه امام صادق عليه‏السلام مشاهده كردند كه سيبى را نيم‏خورده از خانه بيرون انداخته اند، خشمگين شدند و فرمودند: اگر شما سير هستيد، خيلى از مردم گرسنه‏اند خوب بود آن را به نيازمندش مى‏داديد.


*****************************************************

حدیث امام على عليه‏السلام :


فَدَعِ السرافَ مُقتَصِدا وَاذكُر فِى اليَومِ غَدا وَأَمسِك مِنَ المالِ بِقَدرِ ضَرورَتِكَ وَقَدِّمِ الفَضلَ لِيَومِ حاجَتِكَ؛
اسراف را رها كن و ميانه‏روى در پيش‏گير و امروز به ياد فردا باش و از مال به اندازه ضرورتت نگه‏دار و اضافى آن را براى روز نيازمنديت (قيامت) پيش فرست.


********************************************************

حدیث  امام صادق عليه‏السلام :


لَمّا سُئِلَ عَن أَدنَى السرافِ ـ : إِبذالُكَ ثَوبَ صَونِكَ وَإِهراقُكَ فَضلَ إِنائِكَ... ؛
در پاسخ به سئوال از كم‏ترين حدّ اسراف فرمودند: كم‏ترين اندازه آن اين است كه لباس بيرونت را لباس خانه دم دستى قرار دهى و ته مانده ظرفت را دور بريزى.


**********************************************************

حدیث  امام على عليه السلام :


اَلسرافُ مَذمومٌ فى كُلِّ شَىْ‏ءٍ إِلاّ فى أَفعالِ البِرِّ؛
اسراف در هر چيزى ناپسند است، مگر در كارهاى خير.



*

شنبه 21 دی 1392  7:25 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 omiddeymi1368
javadtel
javadtel
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 107
محل سکونت : البرز

پاسخ به:هفته نوزدهم:...( " دوری از اسراف ")...

اسراف حرام است حتي اموال دولتي اگر اين رابدانيم ادم هاي بهتري ميشويم

tilimkhan

شنبه 21 دی 1392  11:06 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 omiddeymi1368
دسترسی سریع به انجمن ها