0

روح وعالم معنی

 
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

روح وعالم معنی

دوستان

یه سئوالی برام پیش اومده واون اینکه چطورباوجودخارج شدن روح ازبدن درهنگام خواب ورویابدن یاهمان جسم خاکی مادرحال سوخت رسانی وکارکردن است؟

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 18 دی 1392  7:39 AM
تشکرات از این پست
salma57 AliFanoodi NEZARAT_RAVABET shokraneh borkhar
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:روح وعالم معنی

من فکر نمی کنم موقع خواب روح از بدن جدا بشه.

اگر هم جدا بشه به طور کامل نیست.

فکر می کنم دنیای خواب با عالمی که روح بعد از مرگ به اونجا میره فرق داره. 

البته این نظر منه.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

چهارشنبه 18 دی 1392  8:26 AM
تشکرات از این پست
farshon AliFanoodi arman0098 NEZARAT_RAVABET shokraneh borkhar
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:روح وعالم معنی

خوب فک کنم اگه روح جدا می شه قبلش که کار می کنه و تنفّس هم داره! پس انرژی هم مصرف می کنه!

هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
چهارشنبه 18 دی 1392  9:39 AM
تشکرات از این پست
salma57 farshon NEZARAT_RAVABET shokraneh
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:روح وعالم معنی


نقل قول AliFanoodi

خوب فک کنم اگه روح جدا می شه قبلش که کار می کنه و تنفّس هم داره! پس انرژی هم مصرف می کنه!

یعنی شما هم فکر می کنید روح از بدن جدا میشه؟ پس چرا وقتی بعضی مواقع افرادی هستند که با توجه به اینکه خواب هم هستند به سوالای ما جواب می دن؟

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

چهارشنبه 18 دی 1392  9:49 AM
تشکرات از این پست
AliFanoodi farshon NEZARAT_RAVABET shokraneh
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:روح وعالم معنی


نقل قول salma57

نقل قول AliFanoodi

خوب فک کنم اگه روح جدا می شه قبلش که کار می کنه و تنفّس هم داره! پس انرژی هم مصرف می کنه!

یعنی شما هم فکر می کنید روح از بدن جدا میشه؟ پس چرا وقتی بعضی مواقع افرادی هستند که با توجه به اینکه خواب هم هستند به سوالای ما جواب می دن؟

 

 

نمی دونم. شاید هم جدا بشه. مثلاً وقتی خواب عمیقه روح جدا شه و وقتی که خواب زیاد عمیق نیست روح به بدن متّصل باشه!

هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
چهارشنبه 18 دی 1392  9:52 AM
تشکرات از این پست
salma57 farshon NEZARAT_RAVABET shokraneh
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:روح وعالم معنی

نقل قول AliFanoodi

 

فکر می کنم جدا شدن روح درجاتی داره.

مثل رویا، خواب معمولی ، خواب عمیق ، کما ، مرگ.

البته شاید هم اصلا روح از بدن جدا نشه. اینو باید متخصصان امر بیان توضیح بدن که فعلا صدای ما به گوششون نرسیده احتمالا.

 


در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

چهارشنبه 18 دی 1392  10:03 AM
تشکرات از این پست
AliFanoodi farshon NEZARAT_RAVABET shokraneh
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:روح وعالم معنی


نقل قول salma57
نقل قول AliFanoodi

 

فکر می کنم جدا شدن روح درجاتی داره.

مثل رویا، خواب معمولی ، خواب عمیق ، کما ، مرگ.

البته شاید هم اصلا روح از بدن جدا نشه. اینو باید متخصصان امر بیان توضیح بدن که فعلا صدای ما به گوششون نرسیده احتمالا.

اونی هم که درکمااست بدن وجسمش  درحال کارکردن است؟

 


مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 18 دی 1392  1:14 PM
تشکرات از این پست
AliFanoodi salma57 NEZARAT_RAVABET shokraneh
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:روح وعالم معنی

برای بیان پاسخ به این پرسش لازم است که چند مطلب درباره ی رابطه ی روح و بدن تقدیم گردد.
 
1ـ روح حقیقتی مجرّد (غیر مادّی) بوده ، هیچگاه در عالم مادّه داخل نمی شود ؛ لذا روح ـ بر خلاف تصوّر عمومی ـ داخل بدن نیست تا هنگام خواب یا مرگ ، از آن خارج گردد.
 
2ـ از طرف دیگر ، روح خارج از بدن نیز نمی باشد ؛ چون خارج شیء مادّی ، نیز عالم مادّه است. برای اینکه این دو مطلب وضوح بیشتری پیدا کنند از مثالی مدد می جوییم. امیر مومنان (ع) فرمودند: « الرّوح في الجسد كالمعنى في اللّفظ ــــ روح در بدن مانند معنی است در لفظ. » (مستدرک سفینة البحار ، ج4 ، ص 217)
 
روشن است که معنی داخل کلمه نیست ، امّا بیرون آن هم نیست ؛ بلکه معنی در عالم ذهن و کلمه در عالم خارج است ؛ امّا یک نحوه ارتباط خاصّ بین کلمه و معنی موجود است که چنین رابطه ای بین دو امر مادّی مشابه ندارد. رابطه ی روح و بدن نیز به همین صورت می باشد ؛ یعنی بدن در عالم مادّه و روح در عالم فرامادّی است ؛ لکن بین این دو ، یک نحوه ارتباط وجود دارد که از آن تعبیر می شود به ارتباط ظاهر و باطن ؛ چرا که روح در حقیقت چیزی غیر از بدن نیست ، بلکه صورت غیبی و باطنی همان بدن می باشد. یعنی یک حقیقت به نام انسان وجود دارد که ظاهرش را بدن و باطنش را روح یا نفس می گویند.
در یک مثال دیگر ، می توان رابطه ی روح و بدن را تشبیه کرد به رابطه ی اراده و صور ذهنی انسان. وقتی انسان می خواهد موجودی را تصوّر نماید به محض اراده نمودن ، آن صورت ذهنی ظاهر می شود. لذا این صورت ذهنی در حقیقت چیزی نیست ، جز ظهور اراده ی انسان و اراده ، باطن و حقیقت همین صور است.
 
نسبت روح به صورت ظاهری بدن نیز به همین نحو می باشد ، با این تفاوت که صور ذهنی تنها صورتند و مادّه ندارند ولی بدن انسان افزون بر صورت (شکل) ، مادّه (گوشت و پوست و استخوان و ... ) نیز دارد. از اینرو همانگونه که موقع انصراف اراده ، صور ذهنی غایب می شوند ، اگر روح نیز از بدن مادّی منصرف شود ، صورت آن برداشته شده تنها مادّه اش می ماند ؛ لذا موقع مرگ ، بدن ، صورت خود را از دست داده شروع به تجزیه می کند.
3ـ حکما اثبات نموده اند که حقیقت هر چیزی به صورت آن است نه به مادّه اش. تمام انسانها در داشتن گوشت و پوست و استخوان و ... تفاواتی با یکدیگر ندارند ، امّا در عین حال ، هر کس خودش بوده با دیگری متفاوت می باشد. پس آنچه موجب این تفاوت شده ، شکل و صورت آنهاست نه مادّه ی آنها . یکبار از یک تکّه خمیر مجسمه سازی اسبی درست می کنیم ، دوباره آن اسب را مچاله کرده و این بار آن را به صورت فیل در می آوریم ؛ در این میان شکّی نیست که آن مجسمه ی اسب و فیل ، متفاوت بودند ولی مادّه ی هر دو یکی بود ؛ پس تفاوتها ناشی از صورت است نه مادّه. البته توجّه داشته باشید که ما این بحث را در سطح نازلی مطرح ساختیم و الّا حقیقت این قاعده ی فلسفی بسی بالاتر از این سخنهاست که جای طرح آن کلاس فلسفه می باشد.
 
پس نتیجه می گیریم که حقیقت بدن انسان به صورت آن است نه به مادّه اش.
با این بیانات معلوم گشت که روح و بدن (صورت بدن) ، دو چیز نیستند بلکه یک حقیقتند که دارای دو مرتبه ی ظاهر و باطن می باشد ؛ و معنی ندارد که دو مرتبه از یک حقیقت ، از همدیگر جدا شوند. لذا هنگام مرگ ، آن چیزی که از انسان جدا می شود روح یا بدن نیست بلکه مادّه است که از انسان جدا می گردد یا انسان است که از مادّه جدا می شود. پس انسان هنگام مرگ با روح و بدنش عالم مادّه را رها می کند ؛ و آنچه از او می ماند گوشت و پوست و استخوان است که مادّه ی بدن انسان بودند. لذا در هیچ جای قرآن کریم نداریم که خداوند متعال بفرماید ما روح شما را از بدنتان جدا می کنیم ؛ بلکه همواره سخن از این است که ما شما را تمام و کمال قبض می کنیم و برمی گیریم. در روایات اهل بیت (ع) نیز وارد شده که انسان در عالم برزخ بدنی دارد شبیه همین بدن دنیایی ، لکن بدون مادّه.
پس ارتباط روح و بدن نه تنها در خواب قطع نمی شود که حتّی در هنگام مرگ نیز چنین امری رخ نمی دهد ؛ بلکه اساساً جدایی این دو از یکدیگر غیر ممکن بوده ، جدایی یک چیز از خودش محسوب می شود. امّا اینکه مردم خیال می کنند موقع مرگ روح از بدن مفارقت می کند ، ناشی از این است که بدن را همان گوشت و پوست و استخوان می پندارند.
 
به هنگام خواب و رؤیا دیدن نیز ، آنچه رخ می دهد این است که بسیاری از دستگاههای بدن تا حدودی از فعّالیّت خود می کاهند و روح به سبب اشتغال کمتر به اداره ی بدن ، فرصت نظر به عالم ملکوت را پیدا می کند. در این هنگام چنین نیست که روح ارتباط خود را با بدن قطع کند ؛ بلکه صرفاً نظر روح تا حدودی از بدن مادّی برگشته و متوجّه عالم معنا می شود و در این هنگام اموری را مشاهده می کند ؛ مثل کسی که در ذهن خود صورت سیبی را اراده نموده و در همان حال که آن سیب را در ذهن خود دارد از راه چشم ، به اشیاء خارجی نیز نظر می کند. حال اگر این نظر به عالم ملکوت ، چنان قوی شود که شخص به کلّی از بدن مادّی خود غافل گردد ، در این حالت ، صورت بدن نیز به تبع روح ، متوجّه آن عالم شده از مادّه اش جدا می گردد و مرگ در هنگام خواب تحقّق می یابد ؛ امّا اگر این توجّه به آن قوّت نرسد ، نیاز بدن به تدبیر ، باعث می شود که روح دوباره متوجّه آن شود ، که در این هنگام انسان از حالت خواب دیدن خارج می شود.
 
امام باقر (ع) فرمودند: « مَا مِنْ أَحَدٍ يَنَامُ إِلَّا عَرَجَتْ نَفْسُهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ بَقِيَتْ رُوحُهُ فِي بَدَنِهِ وَ صَارَ بَيْنَهُمَا سَبَبٌ كَشُعَاعِ الشَّمْسِ فَإِذَا أَذِنَ اللَّهُ فِي قَبْضِ الْأَرْوَاحِ أَجَابَتِ الرُّوحُ وَ النَّفْسُ وَ إِنْ أَذِنَ اللَّهُ فِي رَدِّ الرُّوحِ أَجَابَتِ النَّفْسُ وَ الرُّوحُ وَ هُوَ قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَمَهْمَا رَأَتْ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ فَهُوَ مِمَّا لَهُ تَأْوِيلٌ وَ مَا رَأَتْ فِيمَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ فَهُوَ مِمَّا يُخَيِّلُهُ الشَّيْطَانُ وَ لَا تَأْوِيلَ لَهُ ــــــ كسى نمی خوابد جز اينكه نفسش به آسمان عروج می نماید در حالی که روحش در تنش باقی است. و ميان آن دو پيوندی باشد مانند پرتو خورشيد ، و چون خدا به قبض ارواح اذن دهد نفس و روح اجابت نمایند و چون به برگشت روح اذن دهد نفس و روح بپذيرند و این است فرموده ی خدا که:« اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها و التى لم تمت فى منامها ... » و آنچه در خواب در ملكوت آسمانها ببيند تعبير دارد، و آنچه ميان آسمان و زمين ببيند خيال شيطانی بوده تعبير ندارد. » ( بحار الأنوار ، ج‏58 ،ص27 )
 
حضرت باقر العلوم (ع) ، در این کلام معجزنما ، انسان را موجودی دارای مراتب وجودی توصیف نموده ، که یک سر آن در حدّ بدن و متّحد با بدن و سر دیگرش در عوالم ملکوت می باشد و بین این دو مرتبه ی اعلی و ادنی ، با شعاعی از وجود مرتبط است که امام (ع) آن را به شعاع خورشید تشبیه نمود. یعنی همانگونه که خورشید و نور آن یک حقیقت گسترده در فضای وسیعی هستند ، مرتبه ی ملکوتی انسان نیز با مرتبه ی مادّی او یگانگی دارد ؛ لکن انسان وجود یگانه ای است که یک سر در عالم مادّه و سر دیگر در عالم ملکوت دارد.
 
در شرائط بیداری ، مرتبه ی عالی مشغول اداره ی مرتبه ی مادّی است لذا فرصت دیدار عالم ملکوت را ندارد ولی آنگاه که بدن به خواب می رود مرتبه ملکوتی انسان فرصت گشت و گذار در عالم خود را می یابد که نتیجه اش رؤیای صادقه است ولی اگر این آزادی مرتبه عالی ، کامل نباشد ، گشت و گذار او در مرتبه های متوسّط خواهد بود که منطقه ی شیاطین می باشد ، لذا خوابهای انسان در این حالت ، تحت تأثیر شیاطین ، کاذبه می شوند.
 
چهارشنبه 18 دی 1392  3:14 PM
تشکرات از این پست
voiceofrain salma57 farshon NEZARAT_RAVABET shokraneh
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:روح وعالم معنی

ممنون از توضیحاتتون

گرچه توضیحات سخت بود ولی من خوندم و سعی کردم بفهمم.

فقط یک جا اشاره شده که در روایات اهل بیت (ع) نیز وارد شده که انسان در عالم برزخ بدنی دارد شبیه همین بدن دنیایی ، لکن بدون مادّه.

حالا سوال اینجاست بدن در برزخ و آخرت فرق داره؟ 

یعنی در برزخ بدن بدون ماده است و در آخرت بدن با ماده . دقیقا مثل این دنیا؟

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

چهارشنبه 18 دی 1392  5:17 PM
تشکرات از این پست
farshon NEZARAT_RAVABET AliFanoodi shokraneh
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:روح وعالم معنی

باتشکرازاجی سلماکه این سئوال روبه مسئولین محترم راسخون انعکاس دادندوباتشکردوباره ازمسئولین سایت که قبول زحمت نمودندوبه این سئوال پاسخ دادندازدست اندرکاران سایت عذرخواهی می کنم که وقتشونودرپاسخگویی به این سئوال گذاشتند وموضوع روبازنمودند.امیدوارم مورداستفاده کاربران محترم هم قرارگیرد.باتشکرمجدد

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

پنج شنبه 19 دی 1392  8:00 AM
تشکرات از این پست
salma57 NEZARAT_RAVABET AliFanoodi shokraneh
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:روح وعالم معنی


نقل قول salma57 

حالا سوال اینجاست بدن در برزخ و آخرت فرق داره؟ 

یعنی در برزخ بدن بدون ماده است و در آخرت بدن با ماده . دقیقا مثل این دنیا؟

 

براى بدن انسان سه مرحله وجود دارد: الف - مرحله دنيا كه در آن روح و بدن جسمانی است . ب - مرحله برزخ  كه در آن  زندگى با  روح  و بدن  مثالی است و بدن جسمانی از بين رفته است . ج - مرحله قيامت  و آن روييدن بدن و سوار شدن روح بر آن است . پس معاد، نه روحانى تنهاست و نه جسمانى تنها، بلكه هم روحانى و هم جسمانى مى باشد.
 
 
 
آنچه به‌ وضوح ‌از قرآن‌ مجيد استفاده‌ مي‌شود و صدها آيه‌ دلالت‌ بر آن‌ دارد، در معاد، جسمي همراه روح انسان خواهد بود، به عنوان نمونه در قرآن آمده:
« أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ. بَلى‏ قادِرينَ عَلى‏ أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ (قيامت(75) آيه 3 و 4.)؛ آيا انسان ‌مي‌پندارد كه ‌استخوان‌هاي ‌او را جمع‌ نخواهيم‌كرد؟ آري ‌قادريم ‌كه‌ حتي‌خطوط‌ سر انگشتان‌ او را موزون ‌كنيم‌. »
گذشته از اين آيه آيات و روايات متعدد وجود دارد كه همين نكته را به خوبي بيان نموده است (نهج البلاغه، نشر فيض الاسلام تهران، خطبه 82؛ احقاف(46) آيه 33؛ حج (22) آيه 7.)
 
در اين باره حديثى از امام صادق - صلوات الله عليه - نقل مى كنيم راوى از آن حضرت مى پرسد: كسى كه در دنيا مرده روحش در كجا خواهد بود؟ فرمود: كسى كه مى ميرد و داراى ايمان خالص يا كفر خالص است ، روح او از بدنش به هيكلى كه در شكل اوست منتقل مى شود و تا روز قيامت با اعمال خودش مجازات مى شود. و چون روز قيامت خداوند اهل قبور را زنده مى كند، بدن او را به وجود مى آورد و روحش را به جسدش برمى گرداند، تا اعمال او را تمام و كامل به او بدهد.
 
حال بايد ديد كه مفهوم اين سخن چيست و جسم دنيايي كه در معاد همراه روح خواهد آمد به چه معنا است؟
آن چه در اعتقاد به حشر بدن‏ها در روز قيامت لازم است، اين است كه بدن ها از قبرها به گونه‌ي برانگيخته مى‏شوند، كه اگر كسى تك تك آن‏ها را ببيند، آنها را به طوري مي شناسد كه مي گويد: اين فلان كس است و يا مي گويد اين بدن فلان سخص است و آن بدن در اين حد دقيق براي بيننده معلوم وقابل شنا سايي است. (صادقي، نتايج كلامي حكمت صدرايي، نشر بوستان كتاب، قم، 1388 ش، ص264.)
 
بنابر اين در هر صورت معاد جسماني حقيقتي انكار ناپذير است و به گفته مرحوم علامه مجلسى: معاد جسمانى از امورى است كه همه صاحبان اديان در آن اتفاق نظر دارند. از ضروريات دين محسوب مى‏شود. منكران آن از زمره مسلمانان خارجند. آيات قرآن در اين زمينه صراحت دارد و قابل تأويل نيست. اخبار در اين زمينه متواتر است و قابل انكار نمى‏باشد. (مجلسي بحارالانوار، دار الاحيا التراث العربي، بيروت، 1403 ق، ج 7، ص 47)
 
در تمام عوالم هستى (عالم مادى، برزخ و قيامت) انسان داراى بدن است و در هيچ عالمى بى‏ بدن نيست؛ به دليل اين كه روح حقيقتى است عين تعلق به بدن و در متن و ذات روح، تعلق به بدن خوابيده است. از اين رو، ممكن نيست كه روح باشد و بدنى در كار نباشد
 
هر يك از عوالم هستى داراى نظام، احكام، آثار و قوانين مخصوص به خود است؛ يعنى، در عالم دنیا (طبيعت )قوانينى حاكم است غير از سننى كه بر عالم برزخ حكم‏فرماست؛ و در عالم برزخ نظامى وجود دارد كه در عالم قيامت وجود ندارد و در عالم قيامت، آثارى است كه در دو عالم برزخ و ماده نيست. از اين رو، بدنى كه در عالم طبيعت است هم سنخ با قوانين حاكم بر اين دنيا است؛ و اين بدن غير از بدن برزخى است. بدن برزخى، هم سنخ با احكام و آثار عالم برزخ است. هم‏چنين بدن در قيامت غير از بدن برزخى و بدن مادى است و بدنى است كه هم سنخ با سنن ويژه عالم قيامت و آماده پذيرش آن قوانين مخصوص است. مثلاً بدن قيامتى، بدنى است كه در عين سوختن مدام، از بين نمى‏رود؛ يا مثلاً بدن قيامتى يك فرد بهشتى، به صورتى است كه در عين خوردن و آشاميدن، نيازى به تخليه مواد تغذيه شده از بدن ندارد؛ و بدن طورى ساخته شده است كه نيازمند چنين امرى نيست. بنابراين نبايد تصور كرد كه بدن مادى، برزخى و قيامتى يكسان هستند.

 

پنج شنبه 19 دی 1392  9:33 AM
تشکرات از این پست
NEZARAT_RAVABET AliFanoodi shokraneh farshon
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:روح وعالم معنی

كسى كه مى ميرد و داراى ايمان خالص يا كفر خالص است ، روح او از بدنش به هيكلى كه در شكل اوست منتقل مى شود و تا روز قيامت با اعمال خودش مجازات مى شود. و چون روز قيامت خداوند اهل قبور را زنده مى كند، بدن او را به وجود مى آورد و روحش را به جسدش برمى گرداند، تا اعمال او را تمام و كامل به او بدهد.

 

چند تا سوال اینجا مطرح میشه

اول اینکه اونهایی که کفر خالص و ایمان خالص ندارند تکلیفشون چی میشه؟

دوم اینکه هیکلی که روح انسان بهش منتقل میشه از کجا اومده؟ عذابی که آدم متحمل میشه به اون هیکل هم آسیب میرسونه؟

 

وای هر روز سخت تر میشه مساله. 

فکر کنم یا نباید به سراغ این مطالب بریم یا اینکه روز به روز با توجه به اطلاعات کممون گیج تر میشیم.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 19 دی 1392  9:54 AM
تشکرات از این پست
AliFanoodi shokraneh farshon NEZARAT_RAVABET
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

پاسخ به:روح وعالم معنی

بنظر من به ماده و جسم نیست یچی بالاتر ازون یه حالت معنویه

همونطوری که پیامبر ص به معراج رفت و برخی علما میگن وقتی حضرت برگشت هنوز بالینشون گرمای بدن حضرت رو داشت

و یجور به عوالم بالا مربوط میشه که ما ازش خبر نداریمsmiley

مثاله دیگه اینکه پیامبر ص  در معراجشون هفت اسمانها رو رفتند و طبیعیه که جسم مادی میسوزه و نابود میشه

ولی پیامبر ص با همون جسم مادی رفتند و برگشتند...

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

پنج شنبه 19 دی 1392  3:25 PM
تشکرات از این پست
salma57 shokraneh farshon NEZARAT_RAVABET
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:روح وعالم معنی

نقل قول mohsen_alavi

بنظر من به ماده و جسم نیست یچی بالاتر ازون یه حالت معنویه

همونطوری که پیامبر ص به معراج رفت و برخی علما میگن وقتی حضرت برگشت هنوز بالینشون گرمای بدن حضرت رو داشت

و یجور به عوالم بالا مربوط میشه که ما ازش خبر نداریمsmiley

مثاله دیگه اینکه پیامبر ص  در معراجشون هفت اسمانها رو رفتند و طبیعیه که جسم مادی میسوزه و نابود میشه

ولی پیامبر ص با همون جسم مادی رفتند و برگشتند...

عالم آخرت رو که معلومه جسم مادی انسان هست.

ولی برزخ رو فکر نمی کنم.

چون به محض اینکه کسی می میره وارد برزخ میشه. ولی جسم در این دنیا باقی می مونه.(اگه کفته هام اشتباهه تصحیح کنید)

ولی جسم در این دنیا باقی می مونه.

من سوالم این بود هیکلی که روح ما در اون تجسم پیدا می کنه از کجا میاد؟

و کسانی که به صورت مطلق کفر و ایمان ندارند تکلیفشون چیه.

با توجه به نوشته های قبل این تاپیک

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

پنج شنبه 19 دی 1392  5:01 PM
تشکرات از این پست
shokraneh farshon NEZARAT_RAVABET
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:روح وعالم معنی


نقل قول salma57

 اونهایی که کفر خالص و ایمان خالص ندارند تکلیفشون چی میشه؟

 

از روايات، فهميده مى‏شود، كه فشار قبر به عموم مردم (جز اندكى از اولياء خدا) مى‏رسد.امام صادق (عليه السلام) فرمود:
 
 
لا يسئل فى القبر الا من محض الايمان محضا، او محض الكفر محضا و الاخرون يلهون عنهم.
 
در قبر سؤال نمى‏شود مگر از كسانى كه ايمان خالص، يا كفر خالص دارند و از افراد ديگر صرف نظر مى‏شود)(فروع كافى، ج 3، ص 235، باب المساله فى القبر و يسال و من لا يسئل، حديث 1، همچنين حديث 2 و 3 و 4)
 
و در حديث ديگرى مى‏خوانيم:، ابوبكر حضرمى مى‏گويد: از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم: من المسولون فى قبورهم: چه كسانى در قبر، از آنها سؤال مى‏شود؟.
 
امام باقر (عليه السلام) در پاسخ فرمود: از كسانى كه ايمان خالص دارند، يا كفر خالص دارند.(همان مدارك، ص، 237،)
 
بعضى معتقدند كه اين روايات، با روايات بسيارى كه در مورد سؤال قبر از عموم مردم نقل شده، تعارض دارند، از اين رو بعضى از علما گفتند: منظور، سؤال خاص است كه مخصوص مومن خالص و كافر خالص مى‏باشد، و يا اينكه مثلا در مورد اصل نماز، روزه، حج ولايت از عموم مردم سؤال مى‏شود، زيرا مستضعفين فرهنگى و ناآگاهان در مورد جزئيات، معذورند.(لئالى الاخبار ج 5، ص 31)
شنبه 21 دی 1392  1:17 PM
تشکرات از این پست
farshon NEZARAT_RAVABET shokraneh
دسترسی سریع به انجمن ها