حذر کن ازاین عشق کابوس شو
حذر کن از این راه در نیست شو
حذر کن زغوغای بازندگی
از آتش ، از اوضاع شرمندگی
از این بدترین خواب بیدار شو
اگه بسته پایی سر آزاد شو
اگه واسه امروز دو پایت شکست
به از روز فردا که ناگه برفت
برفت جان و ایمان و هم عافیت
بسوزد جهانت در آن عاقبت
تو زیبا ترین برگ بازنده شو
بباز و نباز عاقبت،کنده شو
بکن ریشه از خاک مرداب شور
بپی راه عشاق جوینده نور
زکابوس مطلق تو بیدار شو
نگاه کن به بالا،سبک بال شو
بکن باز زنجیر از دست و پا
بشو چون پرستوی عاشق رها
سراب ار چه از دور دیدن خوش است
ولی چون رسی بر سرت آتش است
حذر کردن امروز باشد زهی
به غوغای فردا تو گردن نهی