امام علی(ع) در توصیفی از خداوند متعال می فرماید: ((تلاشگران حقش را ادا نتوانند نمود))
یعنی اگر کسی بخواهد با تلاش و کوشش، حق خدا را ادا کند نمی تواند. زیرا:
اولاً : سپاسگزاری و عبادت در برابر نعمتهای غیر متناهی خداوند مقدور نیست و با این عمر محدود و زمان اندک چگونه می توان حق نعمتش را به جای آورد.
ثانیاً : بسیاری از ما انسانها فکر می کنیم خداوند نیازمند عبادتهای ماست! و خیال می کنیم با نماز خواندن و سایر عبادات دیگر دِین خود را ادا کرده ایم! بسیار اندک اند کسانیکه به این بینش زیبا رسیده اند که همین که خداوند به ما اجازه و امکان ستایشش را داده نعمت دیگری است و لازم است برای همین نعمت (یعنی امکان ستایش کردن) نیز خدا را سپاس گوییم. در نتیجه هر شکر گزاری ای خود ،شکر گزاری دیگری را می طلبد!
با این وصف آیا بازهم می توان شکر خداوند را به جای آورد؟!
در مناجاتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: ((خدایا تو نعمت های گسترده ات را بر من ارزانی داشته ای پس تو را بر آن نعمت ها شکرگزاری می کنم، چگونه شکر کنم شکر گزاری تو را؟
خطاب آمد دانشی که به دست آورده ای همه دانش ها را در بردارد. کافی است تو را این که بدانی که این شکر گزاری تو خود نعمتی از ناحیه ی من است.)) منهاج البراعة،جلد 1، ص 300
امام صادق(ع) نقل می فرماید: خداوند به موسی(ع) وحی کرد ای موسی حق شکر مرا به جا آور. موسی(ع) گفت: خدایا چگونه حق شکر تو را به جا آورم و حال این که هیچ شکری را من به جا نمی آورم، مگر این که تو نعمتی بر این شکرگزاری به من عنایت کرده ای و من بر این نعمت اخیر باید شکری دیگر کنم. پس خطاب آمد ای موسی الان همین قدر که معرفت پیدا کرده ای این شکرگزاری تو نیز از من است، شکر مرا به جا آورده ای. کافی، جلد 2،ص 98
در کتاب کافی از امام سجاد(ع) آمده است وقتی که آن حضرت آیه ((و ان تعدوا نعمة الله لاتحصوها)) را تلاوت می کرد، می فرمود:
((منزه است خدایی که قرار نداد در احدی، معرفت نعمتهایش را مگر معرفت به تقصیر از معرفت نعمتهایش را (یعنی همین قدر که بداند نمی تواند نعمتهای خدا را کاملاً بشناسد، همین علم به تقصیر، خود یک مرحله از آگاهی است).
کما اینکه قرار نداد در احدی از بندگان بیشتر از اینکه بداند که او نمی تواند درک کند.
پس شکر خدا، معرفت عارفین است به تقصیر از معرفت شکرگزاری خداوند.
پس قرارداد معرفت آنان به تقصیر را "شکر"، چنانکه دانست علم عالمیان نمی تواند او را درک کند. از این رو آن را ایمان قرار داد چرا که او می داند بندگانش بیشتر از این توان ندارند. از این رو همین مقدار را برای آنان کافی دانست و بیش از این نخواست.
پس هیچ آفریده ای نمی تواند به نهایت عبادتش برسد و چگونه می شود به نهایت عبادتش رسید آنکس که نهایت و کیفیت ندارد؟))