0

هفته هجدهم:...( " شکرگزاری نعمت های خداوند ")...

 
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به: هفته هجدهم:...( " شکرگزاری نعمت های خداوند ")...

چگونه خدا را شکر کنیم

چگونه خدا را شکر کنیم

سپاسگزاری اقسامی دارد: 1. "شکر قلب‌"; یعنی اندیشه کردن درباره نعمت‌; 2. "شکر زبان‌"; یعنی ثنا گفتن برای نعمت دهنده‌; 3. "شکر سایر اعضا"; یعنی همه اعضا و جوارح انسان به وظایف و تکالیف‌شان عمل کنند.
قرآن کریم می‌فرماید: "اعْمَلُوَّاْ ءَال‌َ دَاوُدَ شُکْرًا; (سبا، 13) ای آل داود، شکر ]این همه نعمت را[ به‌جای آورید." شکر بیشتر از مقوله "عمل‌" است و باید آن را در لابه‌لای اعمال انسان دریافت و شاید به همین علت‌، قرآن کریم تعداد شکرگزاران واقعی را اندک شمرده است‌: "قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُون‌َ ; (ملک‌، 24) کم‌تر شکر او را به‌جای می‌آورید."; "وَ قَلِیل‌ٌ مِّن‌ْ عِبَادِی‌َ الشَّکُورُ ; (سبا، 13) اما عده کمی از بندگان من شکر گذارند." و در آیه 73 سوره نمل نیز می‌فرماید: " وَ لَـَکِن‌َّ أَکْثَرَهُم‌ْ لاَ یَشْکُرُون‌َ ;(نمل‌، 73) بیشتر آن‌ها شکرگزاری نمی‌کنند." از طرف دیگز، با توجه به این نکته که نعمت‌های خداوند که سر تا پای وجود انسان را احاطه کرده‌، آن‌قدر زیاد است که قابل شماره نیست‌، روشن است که چرا شکر به مفهوم واقعی‌اش در برابر تمام نعمت‌ها به گونه‌ای که همه را بدون استثنا در طریق بندگی خدا ـ که نعمت‌ها برای آن آفریده شده است ـ به کار گیرد کم‌تر یافت می‌شود.
به تعبیر دیگر و به گفته بعضی از مفسران بزرگ‌، "شکر مطلق‌" آن است که انسان همواره به یاد خدا باشد; بی هیچ گونه فراموشی و در راه او گام بردارد; بدون هیچ‌گونه معصیت‌; و اطاعت فرمان او کند خالی از هرگونه سرپیچی‌; و مسلم است که این اوصاف در کم‌تر کسی جمع می‌شود.
در حدیثی از امام صادق‌می‌خوانیم‌: "شکر النعمة اجتناب المحارم‌; شکر نعمت‌، پرهیز از گناه است‌." در حدیث دیگری کسی از این امام بزرگوار پرسید: "آیا شکر پروردگار حدی دارد که اگر انسان به آن حد برسد شاکر محسوب شود؟" فرمود: "آری‌" پرسید: "چگونه‌؟" فرمود: "خدا را بر تمام نعمت‌هایش چه در خانواده و چه در اموال حمد و ستایش کند و اگر در اموالی که به او داده حقی باشد ادا کند."(ر.ک‌: اصول کافی‌، شیخ کلینی‌;، ج 2، باب الشکر، ح 12، 10، 27، داراحیأ التراث العربی‌.)
توجه به این نکته نیز ضروری است که تشکر و قدردانی از کسانی که وسیله نعمتی برای انسان هستند نیز شعبه‌ای از شکر خداست‌.(ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 18، ص 51، دارالکتب الاسلامیة‌.)
راه تقویت این صفت خصوصاً در مقابل خدای متعال توجه به نکات زیر می‌باشد.
1. در منطق قرآن خدای متعال بی نیاز از تشکر ماست و شکر ما در واقع‌، منفعتش به سوی خود ما باز می‌گردد یعنی کاری است جهت تأمین منافع خودمان‌، لذا توجه به این نکته حسن منفعت خواهی ما را تقویت نموده و شکرگویی را بیشتر می‌کند.
"وَ مَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِه‌;(نمل‌،40) هر کس شکر کند به سود خود شکر کرده است‌.
2. توجه به نعمت‌های الهی‌.
یکی از راه‌های تقویت حس شکرگزاری‌، توجه به نعمت‌های الهی است نعمت‌های بی پایانی که او به ما ارزانی داشته که اگر بخواهیم شماره کنیم هرگز نمی‌توانیم‌. قرآن مجید در آیه 14 نحل می‌فرماید:
او کسی است که دریا را مسخر شما ساخت تا از آن گوشت تازه بخورید وسائل زینتی و کشتی‌ها برای بهره‌وری از فضل خدا در خدمت شماست لَعَلَّکُم‌ْ تَشْکُرُون توجه به این همه نعمت‌ها، حس شکرگزاری را در شما زنده می‌کند.(تفسیر نمونه‌، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 11، ص 181.)
3. استفاده از ابزار شناخت سوره نحل آیه‌، 78
می‌فرماید خدا شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالی که هیچ نمی‌دانستید اما برای شما گوش و چشم و عقل قرار داد تا شکر نعمت او را به جا آورید. چشم و گوش و عقل ابزار شناخت انسان است و استفاده صحیح از آن‌ها زمینه را برای شکر آماده می‌سازد.(همان‌، ج 11، ص 338.)
4. توجه به این نکته که شکر باعث زیادی نعمت می‌شود خود باعث تقویت حس شکرگزاری انسان می‌شود.
قرآن مجید در سوره ابراهیم‌، 7 می‌فرماید: "لَـئِن شَکَرْتُم‌ْ لاَ ?َزِیدَنَّکُم‌;(ابراهیم‌،7) شکر نعمت نعمتت افزون کند."
5. الگو پذیری از صالحان و انبیأ، یکی دیگر از راه‌های تقویت حس شکرگزاری پیروی از پاکان و انبیای الهی است که در همه لحظات زندگی و در برابر همه نعمت‌های الهی‌، کوچک و بزرگ‌، شاکر بودند و قرآن از آن‌ها با صفت شکرگزار تجلیل می‌کند و نه تنها از آن‌ها می‌خواهد که شاکر باشد که می‌گوید شکور یعنی مبالغه در شکر خیلی شکر بگویید.(تفسیر موضوعی قرآن‌، آیة الله جوادی‌، ح 7، ص 469.)

یکی از ستایش هایی که خداوند در قرآن از انبیاء (ع) دارد، داشتن روحیۀ شکر گزاری است. مثلاً در بارۀ حضرت نوح(ع) با آن همه صبر و استقامتی که در برابر بی وفائی همسر، فرزند و مردم متحمل شد، خداوند از شکر او یاد کرده و او را عبد شکور می نامد. "کان عبداً شکوراً" (اسراء، آیه 3)
البته توفیق شکر خداوند را باید از خدا خواست، زیرا همه چیز از ناحیۀ اوست و "توفیق" نیز "من الله" است. همانگونه که حضرت سلیمان (ع) از او چنین درخواست می کند: "رب اوزعنی أن أشکر نعمتک التی أنعمت علیّ" (نمل، آیه 19)؛ یعنی خدایا به من الهام و عشق و علاقه نسبت به شکر نعمت هایت، مرحمت فرما.
ما غالباً تنها به نعمت هائی که هر روز با آنها سر و کار داریم توجه می کنیم و از بسیاری نعمت های آشکار و مخفیۀ دیگر، غافل هستیم، از جمله:
- آنچه از طریق نیاکان و وراثت به ما رسیده است.
- هزاران بلا و گرفتاری که به لطف الهی هر آن و لحظه از ما دور می شود.
- نعمت های معنوی، مانند ایمان به خدا و اولیای او، یا تنفر از کفر و فسق و گناه، که خداوند در قرآن از آن چنین یاد کرده است: "حبب الیکم الایمان و زینه فی قلوبکم و کره الیکم الکفر و الفسوق و العصیان" (حجرات، آیه 7)
در حدیث می خوانیم: "هر گاه نعمتی از نعمت های الهی را یاد کردید (به شما روی آورد)، به شکرانۀ آن صورت بر زمین گذارده و سجده کنید، حتی اگر سوار بر اسب (مرکب) هستید، پیاده شده و این کار را انجام دهید و اگر ممکن نیست و نمی توانید، صورت خود را بر بلندی زین اسب (مرکب) قرار دهید و اگر این کار را هم نمی توانید، صورت را بر کف دست قرار داده و خدا را شکر کنید." (کافی، باب شکر، حدیث 25)
شکر الهی گاهی با زبان و گفتار است و گاهی با عمل و رفتار ...
یکی از مصادیق شکر عملی، نماز است، نماز، بهترین نمونۀ شکر خداوند است. خداوند به پیامبرش فرمود: به شکرانۀ انکه ما به تو "کوثر" و خیر کثیر عطا کردیم، نماز برپا کن. "انا اعطیناک الکوثر؛ فصل لربک وانحر" (کوثر، آیات 1 – 2)

اگر توجه ما بر رنج متمرکز باشد ٬آنگاه رنجمان بیش از آنچه که هست به نظر می آید . بهتر است در میان رنجهایمان ٬ نعمتها و داشته هایمان را بر شماریم . ما معمولا فقط در یک قسمت از زندگی رنج میبریم . بنابراین چیزهای بسیار دیگری هست که باید از داشتن آنها شکرگزار باشیم . کاغذی بردارید و همه برکاتی را که هنوز از آنها برخوردارید بنویسید . اگر نعمتها و برکاتمان را بشماریم رنجمان کاهش میابد.

در همه شرایط زندگی بیایید از خدا تشکر کنیم . بیایید این شکرگزاری را به صورت یک عادت درآوریم . در هر گام و هر کار ٬ خدا را شکر کنیم . حتی در میان ترس ونومیدی ٬ تشویش واضطراب ٬ نومیدی وافسردگی ٬ بگذاریم که این کلمات از اعماق قلبمان برخیزد : ((خدایا متشکرم ٬ خدایا تو را شکر میگزارم .)) و آنگاه از آرامشی شگفت انگیز لبریز خواهیم شد . وقتی که در تمام اوقات ٬ تلخ یا شیرین از خدا تشکر میکنیم ٬ نردبانی از آگاهی برای خود میسازیم که ما را به قله آرامش رهنمون خواهد کرد . در هر وضعی که باشید ٬ هر رنجی که گرفتارش باشید ٬ خدا را شکر گزارید. با این کار قلبتان منبسط میشود و برای دریافت نیروهای یاری دهنده و شفابخش خدا آماده تر میشوید . در واقع هر انسانی نیاز به عمل دارد ٬ نه به کیش ها و آیین ها و مکتب های اخلاقی مختلف.

اگر همه ما ایمان داشته باشیم که خدا بر همه اعمال ما ناظر است ٬ از بسیاری کارهای غلط و آسیب زننده اجتناب میکردیم . ثمره چنین اعمالی است که بسیاری از رنجهای زندگی را به وجود می آورد . در واقع هر عملی دارای عکس العملی است . اگر عملی ناپسند و مضر انجام دهیم ٬ عکس العمل مضر و ناخوشایند دریافت خواهیم کرد و اگر کار نیکی انجام دهیم ثمره آن را به صورت نیکی دریافت خواهیم کرد . این قانون عمل و عکس العمل ـ قانون کارما ـ نام دارد. خداوند قوانین متعددی برای گردش منظم و دقیق هستی وضع کرده است .برخی از این قوانین به گردش امور طبیعت مانند قانون جاذبه زمین ٬ یا سیستم گردش خون در بدن انسان و... مربوط میشوند ٬ اما قانون ـ کارما ـ بر سراسر جهان هستی و تمام امور زندگی از کوچک و بزرگ ٬ عیان و نهان حکم میراند و بسیار دقیق عمل میکند . قانون ـ کارما ـ دارای اصولی طبیعی و جهانشمول است . بنابر یکی از اصول این قانون ٬ به هر چه بیندیشید همانطور خواهید شد . اگر به افکار پاک بیندیشید ٬ فردی پاک خواهید شد . اگر به بیماری جسمتان بیندیشید ٬ بیمار خواهید شد .قانون ـ کارما ـ فقط یکی از قوانین خداست و خدا همان عشق است . عشق هرگز کسی را مجازات نمیکند وکیفر نمی دهد ٬ اما پیوسته میخواهد شاهد رشد و کمال انسانها باشد . بنابراین این قانون ما را در محیطی قرار می دهد که از این فرصت رشد و تکامل شخصیت برخوردار باشیم و درد و رنج ٬ ابزار این رشد هستند .

دومین اصل قانون ـ کارما ـ میگوید : هر جه بکارید ٬ برداشت خواهید کرد . پس هیشه به افکار خوب بیندیشید . همیشه اعمال نیک انجام دهید . خدمت کنید ٬ محبت کنید ٬ بدهید ٬ ببخشید . به افراد بیشتری شادی ببخشید و بعد شادی به شما باز خواهد گشت . قانون ـ کارما ـ میگوید که نباید دروغ بگوییم ٬ دزدی کنیم ٬ از دیگران انتقاد کنیم ٬ بدگویی کنیم ٬ با شیوه های نادرست چیزی را به دست آوریم ٬ حق دیگران را تصاحب کنیم ٬ دیگران را فریب دهیم . وقتی که دیگران را فریب دهیم ٬ در واقع خودمان را فریب می دهیم ٬ چرا که قانون ـ کارما ـ را علیه خود فعال کرده ایم .

       شکر نعمت نعمتت افزون کند...

دیشب به آیه ای از قرآن کریم برخوردم که در مورد شکرو کفران نعمت سخن گفته بود، آیه ی 7 سوره ی ابراهیم ، در ذیل آیه تفسیری نوشته بود که برام جالب بود.

گوشه ای از تفسیر این آیه:

بدون شک خداوند در برابر نعمت هایی که به ما می بخشد، نیازی به شکر ما ندارد، و اگر به شکرگزاری دستور داده، برای باز افزایی آن نعمت هاست. مهم این است که ببینیم حقیقت شکر چیست تا روشن شود که رابطه ی آن با افزونی نعمت چیست و چگونه می تواند خود یک عامل تربیتی باشد. حقیقت شکر،تنها تشکر زبانی مانند گفتن "الحمدلله"و مانند آن نیست بلکه شکر دارای سه مرحله است : نخست آن که به دقت بیندیشیم که بخشنده ی نعمت کیست و به او توجه کنیم. دومین مرحله ، شکر زبانی است. مرحله ی سوم که از همه مهم تر است، شکر عملی است ، یعنی اینکه درست بیندیشیم که هر نعمتی برای چه هدفی به ما داده شده است و آن را در مورد خودش به کار گیریم که اگر چنین نکنیم ، کفران نعمت کرده ایم. آری اگر نعمت چشم را در راه دیدن نشانه های الهی ، نعمت گوش را در راه شنیدن آیات خدا، نعمت عقل را در راه شناخت آفریدگار هستی و به طور کلی هر نعمتی را در مسیر خود مصرف کردیم، خداوند را شکر کرده ایم، اما اگر همین نعمت ها وسیله ای برای طغیان و خودپرستی و غرور و غفلت و بیگانگی از خدا شد، مسلماً کفران نعمت کرده ایم، اگر چه همواره با زبان ، خدا را شکر کنیم. امام صادق (ع)می فرماید:" کمترین شکر این است که نعمت را از خدا بدانی ، بدون آن که حدا را فراموش کنی و دلت به کلی به آن نعمت مشغول گردد، و به آنچه خدا به تو اعطا کرده ، راضی باشی و آن را وسیله ی نافرمانی او قرار ندهی و با امر ونهی و با استفاده از نعمتهایش مخالفت نکنی"

از این جا روشن می شود که شیوه ی شکر کردن برای قدرت و علم و نیروی فکر و اندیشه و نفوذ اجتماعی و مال و ثروت و سلامت و تندرستی کدام است و کفران آن چگونه است. در روایتی از امام صادق (ع) می خوانیم " شکر نعمت ، پرهیز از گناهان است" همچنین از ایجاد رابطه ی میان شکر و فزونی نعمت روشن می شود. هر گاه انسان ها نعمت های خدا را درست در همان هدف های واقعی نعمت صرف کنند، در عمل ثابت می کنند که لیاقت و شایستگی سبب فیض بیشتر و موهبت افزون تر می گردد. در برابر این گروه ، افراد نالایق و ناشایستی هستند که حتی نعمتی که در اختیار دارند، برای آنان اضافی است، تا چه رسد به فزونی نعمت.

 

ای کریمی که از خزانه غیب گبـر و ترسا وظیفه‌خور داری

دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمن این نظر داری

فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردی بگسترد و دایه ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات در مهد زمین بپرورد درختان را به خلعت نوروزی قبای سبز وردق در برگرفته و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع کلاه شکوفه بر سر نهاده عصاره نالی به قدرت او شهد فایق شده و تخم خرمایی به تربیتش نخل باسق گشته.

ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

همه از بحر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری

انسان باید غافل از گذشته و حال نباشد وهمواره به شرایط ،آگاهی خویش را توسعه بدهد.وهمواره فضا را بسته نبیند وهمواره دید وسیعی داشته باشد

شنبه 14 دی 1392  10:26 AM
تشکرات از این پست
khodaeem1 omiddeymi1368 goodby
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به: هفته هجدهم:...( " شکرگزاری نعمت های خداوند ")...

کلیدهای خوشبختی(شکر، کلید فزونی نعمت ها )

متشکرم!

وقتی از کسی چیزی می گیریم یا لطفی در حق ما می شود، سعی می کنیم با کلمات محبت آمیز سپاسو تشکر خود را اعلام کنیم؛ کلماتی مانند ممنونم، متشکرم، سپاسگزارم و... همگی نشان دهنده قدردانی ما از خوبی های دیگران است. این کار، هم نشانه ادب و اخلاق خوب است و هم دیگران را به انجام کارهای خوب تشویق می کند.

الحمدللّه

در گفت و گو با خداوند، کلمات تشکرآمیز کمی تفاوت دارد؛ چون این کلمات را از قرآن و سخنان پیامبر آموخته ایم ؛ پس سعی می کنیم همان واژه های نورانی را در زبان فارسی به کار بگیریم؛ مانند الهی شکر، خدایا شکرت، خدایا ممنونم. «الحمدللّه » یکی از بهترین و زیباترین کلماتی است که ما در سخن گفتن با خدا به کار می بریم؛ با خدایی که تمام نعمت ها رابه ما داده است. این کلمه می گوید که تمام ستایش و تعریف ها مخصوص خداست و هم نوعی تشکر از خدای مهربان است.

لغت های بی شمار

اگر روزی تصمیم بر شمارش نعمت های خداوند گرفته اید، بدانید که از پایان رسیدن این کار خبری نیست؛ چون نعمت های خداوند بی شمار است. خداوند نیز در قرآن کریم، به این حرف اشاره کرده است. دلیل بی شمار بودن نعمت های خداوند، این است که او ما را آفریده و تمام آن چه را نیاز داشته ایم برای ما تهیه کرده است. پس همان طور که آفریده های خداوند بی شمارند، نعمت های او نیز قابل شمارش نیستند.

خرید نعمت

آیا می خواهید نعمت های خداوند را بخرید؟ فکر می کنید برای خرید نعمت ها چقدر پول باید پس انداز کنید؟ آیا واقعا می توان آنها را خریداری کرد؟ پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله راه خریدن نعمت های خداوند را به ما یاد داده است. او می فرماید که برای خریدن نعمت های خدا و دریافت نعمت های بیشتر، یک راه ساده وجود دارد و آن تشکر از خداست. به جمله اش گوش کنید: «بهای نعمت، ستایش و سپاسگزاری از خداوند است».

تشکرهای مختلف

تشکر از خداوند، بعضی وقت ها زبانی است و با گفتن یک الاهی شکر و الحمدللّه انجام می گیرد؛ اما بعضی وقت ها، تشکر عملی است؛ یعنی شما با استفاده خوب از نعمت ها در واقع سپاسگزاری از آن نعمت را انجام داده اید و با بی توجهی به آن، نسبت به آن نعمت کوتاهی کرده اید و با این کار نعمت ها و هدیه های بعدی خداوند کمتر به شما خواهد رسید.

کلید شکر

یکی از کلیدهای زیبایی که در قرآن آمده است، «کلید شکر» است. این کلید به ما می آموزد که با قدردانی از نعمت های خداوند و هدیه های آسمانی، و تشکر از فرستنده هدیه یعنی خداوند بزرگ می توانیم هدیه های بیشتری دریافت کنیم. خداوند در این کلید می فرماید: «اگر سپاسگزاری کنید، من نعمت ها را برایتان زیادتر می کنم». خدای مهربان، با این راهنمایی به ما می آموزد که راه به دست آوردن جایزه های بیشتر و هدیه های گران بهاتر، سپاسگزاری و قدردانی از هدیه های گذشته است.

 

مظلومیت امیر المؤمنین (ع)

    

امیر مؤمنان على علیه السلام اگر چه در دوران رسول خدا مورد حسادت و كینه افرادى قرار مى‏گرفت، و حتى بعضى از همسران آن حضرت از ورود على علیه السلام و دیدارش با پیامبر رنج مى‏برد!!ولى نبى اعظم با تمام وجود طبق دستور الهى از شخصیت و عظمت مولاى متقیان دفاع كرده،و فضائل و مناقب او را به اطلاع مردم مى‏رسانید.

ایام و تاریخ زندگى امیر مؤمنان على علیه السلام بر چهار بخش متصور است:

1-دوران كودكى و چند ساله آغاز عمرش كه در دامان پدر و مادر زندگى مى‏كرد

2-عصر پیامبر خدا،كه به وسیله او به كمال رسیده و تربیت گردید.

3-دوران خلفاى سه گانه كه در بحران مظلومیت‏بسر برد.

4-و بالاخره ایام خلافت و زمامدارى مسلمانان جهان.

اینك بطور فشرده به هر یك مى‏پردازیم.

تصور مظلومیت در دوران كودكى؟
كسى كه زمان امور مردم را به عهده گیرد،و جنبه رهبرى داشته باشد،و در انظار مردم الگو و اسوه شناخته شود،باید در عالم خلقت طورى زندگى او ترسیم گردد،كه تحمل و بردبارى وى از همه افزونتر باشد،و در برابر مشكلات گوناگون و طوفانهاى سهمگین نلرزد...

اگر زندگى مولاى متقیان‏«على بن ابى طالب علیه السلام‏»درست مورد توجه واقع شود،و نظرى گذرا به دورانها مختلف آن حضرت اعم از كودكى و جوانى و بزرگسالى واقع گردد،آن بزرگوار همیشه در فشار زندگى،و حسادت حسودان،و مظلوم ستمگران،و مورد هجوم دشمنان...بوده است!!

على در این مورد خودش مى‏فرمایند:«ما زلت مظلوما منذ ولدتنى امى،حتى ان عقیلا كان یصیبه رمد فیقول:لا تذرونى حتى تذروا علیا،فیذرونى و ما بى رمد!!» (1) من از آن زمانى كه از مادرم متولد شدم، پیوسته مورد ستم واقع گردیده‏ام،حتى چون چشم برادرم‏«عقیل‏»درد مى‏كرد،و مى‏خواستند دوا به چشمش بریزند،مى‏گفت:نخست‏به چشم على دوا بریزند،سپس به چشم من،لذا بدون این كه چشم من درد كند،دوا مى‏ریختند!!

این قضیه طور دیگرى نیز نقل شده كه على علیه السلام مى‏فرمایند:«ما زلت مظلوما منذ كنت!قیل له:عرفنا ظلمك فى كبرك فما ظلمك فى صغرك؟فذكر ان عقیلا كان به رمد،فكان لا یذر هما حتى یبدئوا بى‏» (2)

من پیوسته مظلوم زیسته‏ام!سؤال شد:مظلومیت دوران بزرگسالى‏ات را مى‏دانیم،در كودكى چگونه مظلوم بودى؟جواب دادند:هنگامى كه چشمان‏«عقیل‏»درد مى‏كرد،نمى‏گذاشت‏به آنها دوا بریزند، مادامى كه به چشمان من بریزند!!

و بالاخره در حدیث‏سومى از آن حضرت آمده است:«ما زلت مظلوما منذ قبض الله نبیه حتى یوم الناس هذا،و لقد كنت اظلم قبل ظهور الاسلام،و لقد كان اخى عقیل یذنب اخى جعفر فیضربنى‏» (3) من از آن روزى كه رسول خدا از دنیا رفته است،همیشه مورد ستم بوده‏ام،تا امروزى كه در آن زندگى مى‏كنیم،حتى قبل از ظهور اسلام نیز من مورد ستم برادرم‏«عقیل‏»واقع مى‏شدم،زیرا برادرم‏«جعفر»هر گاه خطا مى‏كرد او مرا مى‏زد!!

این احادیث‏حاكى است كه امیر المؤمنین على علیه السلام همیشه و به ویژه در دوران كودكى مورد ظلم و ستم واقع مى‏گردید،و برادرش‏«عقیل‏»او را اذیت مى‏كرد،و حسادت و یا عوامل دیگرى باعث مى‏شد كه او برادر كوچكترش را آزار دهد حتى در دوران بزرگسالى و زمامدارى آن حضرت نیز آزار«عقیل‏»ادامه داشت،زیرا وى گرفتارمسائل دنیا بود،و صبر و شكیبایى لازم را نداشت،و سر از دربار«بنى امیه‏»و دشمن در مى‏آورد،و از این جهت امیر المؤمنین را فوق العاده ناراحت مى‏ساخت!و حتى در جنگ‏هاى امیر المؤمنین با منافقین در«جمل‏»و«نهروان‏»و«صفین‏»شركت نكرد!! (4)

و در حضور حضرت امام باقر علیه السلام سخن از عوامل تضعیف‏«امیر المؤمنین‏»و نقش‏«بنى هاشم‏»از آن حضرت پیش آمد،آن بزرگوار فرمودند:اگر حمزه سید الشهداء«و جعفر طیار»زنده بودند،دشمنان ما نمى‏توانستند على علیه السلام را مظلوم كنند،ولى چه كنم آنان شهید شدند،و به جاى آنها دو نفر باقى ماندند كه ضعیف و ذلیل و پست‏بودند،از نظر ایمانى جدید الاسلام بوده،و جزو«طلقا»و آزاد شدگان به حساب مى‏آمدند،آنان:«عباس بن عبد المطلب‏»عموى على علیه السلام و«عقیل‏»برادر آن حضرت بودند!!

در این حدیث‏شریف به همان اندازه‏اى كه از«حمزه و جعفر»مدح و ستایش گردیده،به همان مقیاس نیز از بى تفاوتى و ذلالت‏«عباس و عقیل‏»انتقاد گردیده است. (5)

رسول خدا و تصویر مظلومیت على
امیر مؤمنان على علیه السلام اگر چه در دوران رسول خدا مورد حسادت و كینه افرادى قرار مى‏گرفت، و حتى بعضى از همسران آن حضرت از ورود على علیه السلام و دیدارش با پیامبر رنج مى‏برد!!ولى نبى اعظم با تمام وجود طبق دستور الهى از شخصیت و عظمت مولاى متقیان دفاع كرده،و فضائل و مناقب او را به اطلاع مردم مى‏رسانید.

على علیه السلام در عصر رسول خدا مظلوم نبود،ولى مورد كینه و بغض منافقان قرار داشت،و پیامبر اسلام نیز مى‏دانست روزى این كینه‏ها بروز خواهد كرد،و به مرحله عمل خواهد رسید،و در نتیجه چه ظلمها و ستم‏ها به على وارد خواهد شد،و لذا پیوسته در فكر و اندیشه بود،و اشك‏هایش به صورتش جارى مى‏گشت و در برخى مواقع آینده على علیه السلام را به خودش تصویر مى‏فرمود،و اظهار مى‏داشت كه غاصبان ولایت و بد اندیشان منافق چه خواهند كرد،و چگونه به خانه او هجوم مى‏آورند؟و چه سان فرق مباركش را با شمشیر مسموم مى‏شكافند،و او چه وظیفه‏اى دارد،و چگونه باید عكس العمل نشان دهد...ما در این زمینه به دو مورد از سخنان رسول خدا اشاره‏مى‏نمائیم.

الف:روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله به همراهى على علیه السلام و غلامش‏«انس بن مالك‏»به گردش رفتند،و در باغهاى مدینه قدم مى‏زدند،و به گلها و شكوفه‏ها و فضاى سبز طبیعت مى‏نگریستند،على علیه السلام اظهار داشت:یا رسول الله!این باغ (اشاره كرد به یكى از باغها) چقدر زیبا و با طراوت است؟

پیامبر خدا فرمودند:یا على!باغ تو در بهشت‏خیلى زیباتر است،و این باغ در نزد آن هیچ است.

«انس بن مالك‏»كه یكى از دشمنان و بدخواها امیر المؤمنین بود،مى‏گوید:به همین ترتیب قدم زنان و گردش كنان هفت‏باغ را تماشا كردیم،و امیر المؤمنین على علیه السلام به هر باغى میرسید همان جمله را اظهار مى‏داشت،و رسول خدا نیز جوابش همان بود كه در آغاز فرموده بود.سر انجام پیامبر عزیز اسلام در محل مناسبى توقف كرد،«انس‏»میگوید:ما نیز در محضر او توقف نمودیم ناگاه آن حضرت دگرگون گردیده و چهره‏اش متغیر شد،و به فكر اخبار و وقایع پس از خود افتاد،و چنین كرد: «فوضع راسه على راس على و بكى،فقال على:ما یبكیك یا رسول الله؟!قال (ص) :صغائن فى صدور قوم لا یبدونها لك حتى یفقدونى‏»پیامبر سرش را بر سر امیر المؤمنین گذاشت و شروع به گریه نمود!!على علیه السلام پرسید اى پیامبر خدا چه عاملى باعث گریه شما گردیده است؟حضرت فرمودند:تصور آن كینه‏ها و بغض‏ها و دشمنى‏هایى كه در دل كینه توز منافقین براى تو فراهم شده است،آنان آن دشمنى‏ها را به مرحله عمل نمى‏آورند مگر این كه من از دنیا بروم.

این حدیث مى‏رساند كه با بودن پیامبر صلى الله علیه و آله على علیه السلام در برابر كینه‏هاى منافقان و ستم‏هاى ستمگران بیمه گردیده،ولى پس از وى آنچنان مورد یورش وحشیانه قرار خواهد گرفت،كه تصورش دل پیامبر را مى‏سوزاند و اشك‏هایش را جارى مى‏سازد. (6)

ب:قضیه دوم،واقعه اى است كه در«خطبه شعبانیه‏»اتفاق افتاد،و آن در آخرین جمعه ماه‏«شعبان‏»بود،و رسول خدا در مورد عظمت و ارزش ماه مبارك رمضان وتكلیف روزه داران سخن مى‏گفت.

على علیه السلام از جایش برخاست و سؤال كرد:یا رسول الله!بهترین اعمال در این ماه چیست؟!

پیامبر فرمود:اجتناب از كارهاى حرام،سپس شروع به گریه كرد!!على علیه السلام عرض كرد:یا رسول الله!چرا گریه مى‏كنید؟

پیامبر خدا فرمود:«كانى بك و انت تصلى لربك و قد انبعث اشقى الاولین شقیق عاقر ناقة ثمود، فضربك ضربة على قرنك فخضب منها لحیتك...» (7) گویا مى‏بینم تو را در حال نماز بدترین و شقى‏ترین اشخاص (ابن ملجم مرادى لعنة الله علیه) از پى كننده‏«شتر صالح‏»بر فرق مباركت‏شمشیرى مى‏زند،و با خون آن محاسن سفیدت را رنگین مى‏سازد.

على علیه السلام پرسید یا رسول الله!آیا دینم سالم مى‏ماند،و ضررى از این جهت از شمشیر او نمى‏بینم؟

این حدیث اخلاص و عظمت على،و شرارت و بد اندیشى دشمنان آن حضرت را در بردارد.فرستنده:محمدجواددهقانی
 

 

شنبه 14 دی 1392  10:28 AM
تشکرات از این پست
khodaeem1 omiddeymi1368 goodby
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به: هفته هجدهم:...( " شکرگزاری نعمت های خداوند ")...

احادیثی درباره ی نعمت های خداوند
 


غررالحكم، ح5836
حدیث (2) امام على عليه السلام :

حِراسَةُ النِّعَمِ فى صِلَةِ الرَّحِمِ؛
حفظ نعمت‏ها در صله رحم است.

غررالحكم، ح4929
حدیث (3) امام صادق عليه‏السلام :

اَلبَنونَ نَعيمٌ وَ البَناتُ حَسَناتٌ وَ اللّه‏ُ يَسألُ عَنِ النَّعيمِ، وَ يُثيبُ عَلَى الحَسَناتِ؛

پسران، نعمت‏اند و دختران خوبى. خداوند ، از نعمت‏ها سؤال مى‏كند و به خوبى‏ها پاداش مى‏دهد .

كافى، ج6، ص7، ح12
حدیث (4) امام حسن عليه‏السلام:

لَو اَنَّ النّاسَ سَمِعوا قَولَ اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ وَ رَسولِهِ لاََعطَتهُمُ السَّماءُ قَطرَها وَ الرضُ بَرَكَـتَها وَ لَمَا اختَلَفَ فى هذِهِ المَّةِ سَيفانِ وَ لاََكَلوها خَضراءَ خَضِرَةً اِلى يَومِ القيامَةِ؛
اگر مردم سخن خدا و پيامبرش را مى‏شنيدند، آسمان بارانش را و زمين بركتش را به آنان مى‏بخشيد و هرگز در اين امّت، اختلاف و زدوخورد پيش نمى‏آمد و همه از نعمت سر سبز دنيا تا روز قيامت، برخوردار مى‏شدند.

امالى طوسى، ص566، ح1174
حدیث (5) امام صادق عليه‏السلام :

اِنَّ اللّه‏َ يُحِبُّ الجَمالَ وَ التَّجميلَ وَ يَكرَهُ البُؤسَ وَ التَّباؤسَ فَاِنَّ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ اِذا اَنعَمَ عَلى عَبدٍ نِعمَةً اَحَبَّ اَن يَرى عَلَيهِ اَثـَرَها. قيلَ: وَ كَيفَ ذلِكَ؟ قالَ: يُنَظِّفُ ثَوبَهُ وَ يُطَيِّبُ ريحَهُ وَ يُجَصِّصُ دارَهُ وَ يَكنِسُ أفنيَتَهُ حَتّى اِنَّ السِّراجَ قَبلَ مَغيبِ الشَّمسِ يَنفِى الفَقرَ وَ يَزيدُ فِى الرِّزقِ؛

امام صادق عليه‏السلام : خداوند زيبايى و خودآرايى را دوست دارد و از فقر و تظاهر به فقر بيزار است. هرگاه خداوند به بنده‏اى نعمتى بدهد، دوست دارد اثر آن را در او ببيند. عرض شد: چگونه؟ فرمودند: لباس تميز بپوشد، خود را خوشبو كند، خانه‏اش را گچكارى كند، جلوى در حياط خود را جاروكند، حتى روشن كردن چراغ قبل از غروب خورشيد فقر را مى‏برد و روزى را زياد مى‏كند.

امالى طوسى، ص275، ح526
حدیث (6) امام صادق عليه‏السلام :

اَبصَرَ رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله رَجُلاً شَعثا شَعرُ رَأسِهِ وَ سَخَةً ثيابُهُ، سَيِّئَةً حالُهُ فَقال رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : مِن الدّينِ المُتعَةُ وَ اِظهارُ النِّعمَةِ؛

پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مردى را ديدند كه موهاى ژوليده و جامه‏اى چركين و سر و وضع نامرتّبى داشت، فرمودند: بهره بردن از نعمت‏هاى خدا و آشكار ساختن نعمت جزء دين است.

كافى، ج 6، ص 439، ح5
حدیث (7) امام صادق عليه‏السلام :

اَلذُّنوبُ الَّتى تُغَيِّيرُ النِّعَمَ البَغىُ وَ الذُّنوبُ التَّى تورِثُ النَّدَمَ القَتلُ وَ الَّتى تُنزِلُ النِّقَمَ الظُّلمُ وَالَّتى تَهتِكُ السُّتورَ شُربُ الخَمرِ وَ الَّتى تَحبِسُ الرِّزقَ الزِّنا وَ الَّتى تُعَجِّلُ الفَناءَ قَطيعَةُ الرَّحِمِ وَالَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ وَ تُظلِمُ الهَواءَ عُقوقُ الوالِدَينِ؛

گناهی كه نعمت‏ها را تغيير مى‏دهد، تجاوز به حقوق ديگران است. گناهى كه پشيمانى مى‏آورد، قتل است. گناهى كه گرفتارى ايجاد مى‏كند، ظلم است. گناهى كه آبرو مى‏بَرد، شرابخوارى است. گناهى كه جلوى روزى را مى‏گيرد، زناست. گناهى كه مرگ را شتاب مى‏بخشد، قطع رابطه با خويشان است. گناهى كه مانع استجابت دعا مى‏شود و زندگى را تيره و تار مى‏كند، نافرمانى از پدر مادر است.

علل الشرايع، ج2، ص584
حدیث (8) امام على عليه السلام :

اَلصِّحَّةُ اَفضَلُ النِّعَمِ؛

سلامتى بهترين نعمت است.

غررالحكم، ح1050
حدیث (9) قال الحسين عليه السلام :

شُكرُكَ لِنِعمَةٍ سالِفَةٍ يَقتَضى نِعمَةً آنِفَةً؛

شكر تو بر نعمت گذشته، زمينه ساز نعمت آينده است.

نهج البلاغه، خطبه 184
حدیث (10) قال الجواد عليه السلام :

نِعمَةٌ لاتُشكَرُ كَسَيِّئَةٍ لاتُغفَرُ؛

نعمتى كه سپاسگزارى نشود مانند گناهى است كه آمرزيده نشود.

غررالحكم، ج6، ص441، ح10926
حدیث (11) امام على عليه‏السلام :

ما خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النّارُ و ما شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الجَنَّةُ وَ كُلُّ نَعيمٍ دونَ الْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقورٌ وَ كُلُّ بَلا ءٍ دونَ النّارِ عافيَةٌ؛

خيرى كه به دنبال آن آتش باشد، خير نيست و شرى كه به دنبال آن بهشت باشد، شر نيست. هر نعمتى جز بهشت ناچيز است و هر بلايى جز آتش، سلامتى.

نهج البلاغه، حكمت 387
حدیث (12) پیامبر اکرم (ص) :

إنَّ اللّه‏َ يُحِبُّ أن يَرى أثَرَ نِعمَتِهِ على عَبدِهِ؛

خداوند دوست دارد كه اثر نعمت خود را در بنده‏اش ببيند.

ميزان الحكمة، ح 20468
حدیث (13) امام صادق عليه‏السلام :

ما اَنْعَمَ اللّه‏ُ عَلى عَبْدٍ مِنْ نِعْمَةٍ فَعَرَفَها بِقَلْبِهِ وَ حَمِدَ اللّه‏َ ظاهِرا بِلِسانِهِ فَتَمَّ كَلامُهُ حَتّى يُؤْمَرَ لَهُ بِالْمَزيدِ؛

چون خداوند به بنده‏اى نعمت بدهد و او آن را قلبا قدر بشناسد و به زبان سپاس بگويد، هنوز سخنش به پايان نرسيده، فرمان افزايش نعمت براى وى صادر مى‏شود

شنبه 14 دی 1392  10:29 AM
تشکرات از این پست
khodaeem1 omiddeymi1368 goodby
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به: هفته هجدهم:...( " شکرگزاری نعمت های خداوند ")...

بهترین راه شکرگزاری از نعمت‌های خداوند چیست؟

پارسینه-گروه فرهنگی:
شکر عملی؛ شکر کامل و ثمره دو مرحله شکر قلبی و زبانی است. به عبارت دیگر؛ وقتی انسان؛ به وسیله دل، نعمت بودن نعمتی را فهمید و به زبان آن را اظهار کرد و شکر منعم را به جای آورد، حق بر این است که در عمل نیز شکر خدا را آشکار کند. بنابراین، شاکر حقیقی باید نعمت‌های الهی را صرف رضا و مقصود مُنعِم نماید و همواره باید آگاه باشد که از نعمت‌های خدا در چه مسیری استفاده کند تا مرتکب کفران نعمت نگردد.
امام صادق(ع) فرمود: «شُکْرُ النِّعْمَةِ  اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ‏، وَ تَمَامُ الشُّکْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»؛ شکر نعمت، اجتناب و پرهیز کردن از کارهاى حرام است؛ و تمام شکر، آن است که کسى بگوید: «ستایش خدا را که پروردگار جهانیان است». به یقین؛ منظور از گفتن «اَلْحَمدللّه»، تنها لَقْلَقَه زبان نیست، بلکه منظور حمدى است که از عمق جان و درون دل برخیزد. چه بسیارند کسانى که با زبان شکر خدا می‌گویند، ولى در عمل، کفران می‌کنند، از این‌رو، خداوند متعال می‌فرماید: «وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ‏ الشَّکُورُ»؛ که ناظر به شکر عملی است.
انسان هر چه تلاش و کوشش نماید از ادای کامل شکر پروردگار بر نمی‌آید، لذا بهترین اقسام‏ شکر، اعتراف تامّ است به تقصیر و عجز از اداى شکر، و تصدیق به این‌که توفیق شکر، نعمتى است از نعمت‏هاى الهى. اما شکر عملی دارای افراد و مصادیق فراوانی است که برای نمونه برخی از مصادیق آن،‌ با استناد به روایات، بیان می‌شود:

1. سجده شکر، نماز شکر، احسان و ولیمه دادن برخی از مصادیق شکر عملی هستند. نقل شده است که؛ «وقتی برای پیامبر اکرم(ص) چیزی به‌ وجود می‌آمد که موجب خوشحالی یا حتی موجب نگرانی آن حضرت می‌شد، به سجده می‌رفت و برای خدا سجده شکر بجا می‌آورد».
2. عفو و گذشت در مقابل پیروزی بر دشمن از دیگر مصادیق شکر عملی است، همان‌گونه که امیرمؤمنان على(ع) می‌فرماید: «هنگامى که بر دشمنانت پیروز شدى، عفو و بخشش را شُکرانه این پیروزى قرار بده».
3. انفاق کردن بخشی از اموال در راه خدا نیز از مصادیق شکر عملی است، امام على(ع) می‌فرماید: «بهترین شکر نعمت‌ها، بخشیدن آن است».
4. عبادت و نیایش در برابر پروردگار نیز طریقه دیگرى براى شکرگزارى عملى است، که در سخن امام علی(ع)، عبادت به انگیزه شکر، به عبادت آزادگان و افضل اعمال تعبیر شده است.
5. آموختن علم خویش به دیگران و عمل به آن؛ شکر نعمت علمی است که خداوند به عالم عنایت فرموده است. امیرمؤمنان على(ع) در این‌باره می‌فرماید: «شکرگزارى عالم در برابر علمى که دارد این است که به آن عمل کند و به نیازمندان بذل نماید(به آنها آموزش دهد)».
شکر در برابر افراد، به اعتبار مراتب و جایگاهشان متفاوت است که
امام علی(ع) در حدیث کوتاه و پُر معنایى می‌فرماید: «شکر پروردگارت این است که دائماً ثنایش گویى، شکر کسى که بالاى دست تو است به این است که در پیروى از او صادق باشى، شکر هم‌ردیفت آن است که مراتب اخوّت و برادری را به خوبى انجام دهى و شکر کسانى که زیر دست تو هستند به این است که از بخشش به آنها مضایقه نکنى».

 

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

شنبه 14 دی 1392  10:45 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به: هفته هجدهم:...( " شکرگزاری نعمت های خداوند ")...

شكرگزاري از خداوند

 

شكر به‌ معني‌ قدرداني‌ و قدرشناسي‌ و تشكر از نعمت‌ دهنده‌ است‌. از آنجا كه‌ نعمت‌ها همه‌ از خداست‌ شكر حقيقي‌ هم‌ بايد از خدا صورت‌ پذيرد. اگر ايمان‌ را دو شاخه‌ كنيم‌ يك‌ شاخه‌ آن‌ صبر و ديگر شاخه‌ آن‌ شكر است‌. صبر نشانگر زيبايي ‌برخورد مؤمن‌ با بلاها و گرفتاري‎ها است‌ و شكر زيبايي‌ برخورد مؤمن‌ با نعمت‌هاست‌.

 امام‌ صادق ‌(عليه‎السلام) مي‌فرمايد:

در تورات‌ نوشته‌ است‌ كسي‌ كه‌ بـه‌ تو نعمت‌ داد، سپاسش‌ گزار و كسي‌ را كه‌ از تو سپاسگزاري‌ كرد، نعمتش‌ ده‌، زيرا با سپاسگزاري ‌نعمت‎ها نابود نگردد و با ناسپاسي‌ پايدار نماند، سپاسگزاري‌ مايه ‌ي افزايش‌ نعمت‌ و بيمه‌ كننده‌ و ايمن‌‎ساز نعمت‌ از دگرگوني‌ است‌.

 

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

شنبه 14 دی 1392  10:50 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به: هفته هجدهم:...( " شکرگزاری نعمت های خداوند ")...

شكرگزاري خدا براي كودكان

 

به كودك خود ياد بدهيد كه عبادت منحصر به نمازهاي پنجگانه يا مواقعي كه دچار مشكل مي شويم نيست بلكه وسيله اي براي ارتباط با خداوند در هر زماني است . پس در اوقات مختلف شبانه روز در موقع بيدار شدن يا قبل از خواب ، يا وقتي كه او كار جديدي را براي اولين بار انجام مي دهد  و يا حتي زماني كه چيز زيبايي مي بيند ، او را به دعا گفتن دعوت كنيد .

 

دعاي سپاس گذاري قبل يا بعد از غذا شيوه اي آسان و تأثير گذار براي القاي تدريجي شكر خداوند متعال به خاطر اصل و اساس زندگاني است .

 

اگر فرزند شما آنقدر كوچك است كه هنوز نمي داند چگونه دعا كند مي توانيد عبارت ساده اي براي كمك به او بيان كنيد ، مثل خدايا به خاطر ... متشكرم  و او به خوبي آن را درك خواهد كرد.

 

در ضمن ، به اين طريق او به خوبي متوجه مي شود كه خداوند در همه جا  حاضر است ، و حضور خالق كل هستي و اين كه او به حرف هايش گوش مي دهد احساس خوبي را در او برمي انگيزد .

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

شنبه 14 دی 1392  10:50 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به: هفته هجدهم:...( " شکرگزاری نعمت های خداوند ")...

 شكرگزاري در همه حال

انسان‌ در همه‌ حال‌ بابت‌ همه‌ چيز بايد شكرگزار خداوند خود باشد، ولي‌ در احاديث‌ نسبت‌ به‌ موارد خاصي‌ تأكيد بيشتر نموده‌اند، امام‌ صادق‌(عليه‎السلام‌) به‌ چند مورد از آن‌ اشاره‌ فرموده‌اند:

الف‌- هنگام‌ تندرستي‌:

شخص‌ تندرست‌ و شكرگزار، اجرش‌ همچون‌ پاداش‌ شخص‌ گرفتاري‌ است‌ كه‌ براي‌ خدا صبر پيشه‌ سازد.

ب- هنگام‌ داشتن‌ نعمت‌:

سپاس‌ و شكر به‌ هنگام‌ نعمت‌، باعث‌ افزايش‌ و فزوني‌ نعمت‌ مي‌شود.

ج- هنگام‌ مشاهده‌ محروميت‌ ديگران‌:

در هنگام‌ مشاهده‌ انساني‌ كه‌ از نعمتي‌ محروم‌ است‌ ولي‌ شما آن ‌محروميت‌ را نداريد بگوييد: بار خدايا من‌ تمسخر نمي‌كنم‌ و بر خود نمي‌بالم‌ بلكه‌ تو را براي‌ نعمت‎هاي‌ بزرگت‌ نسبت‌ به‌ خود مي‌ستايم‌.

د- هنگام‌ يادآوري‌ نعمت‌:

سيره‌ پيامبر اكرم‌(صلي الله عليه و آله‌) و ديگر ائمه‌ معصومين‌ (عليهم‎السلام‌) اين‌ بوده‌ است‌ كه‌ در هنگام ‌يادآوري‌ نعمت،‌ با سجده‎ي‌ بر خاك‌، شكر خداوند را به‌ جاي‌ مي‌آوردند. 
نوع‌ ديگر شكر، تشكر از مردم‌ است‌، اگر شكر را وظيفه‌اي‌ وجداني‌ تلقي‌ كنيم‌، تشكر از مردمي‌ كه‌ به‌ ما خدمتي‌ كرده‌اند يا واسطه‌ نعمتي‌ شده‌اند نيز شكر است‌ و در كلام‌ معصوم (عليه‎السلام‌) تشكر از ديگر انسان‎ها تشكر از خدا تلقي‌ شده‌ است‌ و كسي‌ را كه‌ در ايـن‌ امـر ناتوان‌ باشد، شكرگزار خـدا نيـز ندانسته‌اند.

امـام‌ سجـاد(عليه‎السلام‌) مي‌فرمايد:

در روز قيامت‌ خداوند به‌ كساني‌ كه‌ از مردم‌ تشكر نكرده‌اند مي‌فرمايد: شما شكرگزار من‌ نبوده‌ايد.
شكرگزارترين‌ شما نسبت‌ به‌ خدا كسي‌ است‌ كه‌ از مردم‌ بيشتر تشكر كند.

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

شنبه 14 دی 1392  10:51 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به: هفته هجدهم:...( " شکرگزاری نعمت های خداوند ")...

چگونه شكرگزار باشيم ؟

در كلام‌ معصومين‌ (عليه‎السلام‌) شكرگزاري‌ به‌ شكل‎هاي‌ گوناگون‌ مطرح‌ گرديده‌ است‌ كه‌ در تناسب‌ با ايمان‌ (زباني‌، قلبي‌ و جوارحي‌) شكر نيز به‌ انواع‌ شكر زباني‌، شكر قلبي‌ و شكر رفتاري‌ تقسيم‌ شده‌ است‌.

۱- شكر زباني‌:

الف‌) سپاس‌ و حمد خداوند سبحان‌: امام‌ صادق‌(عليه‎السلام‌) مي‌فرمايد:

تمام‌ شكر گفتن‌ همين‌ جمله‌ است‌: الحمدلله‌ رب‌العالمين‌.

شكر هر نعمتي‌ هر چند بزرگ‌ باشد اين‌ است‌ كه‌ خداوند عزوجل‌ را بر آن‌ حمد و سپاس‌ گويي‌. 
حد شكر اين‌ است‌ كه‌ بر هر نعمتي‌ كه‌ در خصوص‌ خانواده‌ و مال‌ تو داده‌اند سپاس‌ گويي‌.


ب‌)بازگويي‌ نعمت‌: امام‌ صادق‌(عليه‎السلام‌) در تفسير و معناي‌ اين‌ آيه‌ (و اما بنعمه‌ ربك‌ فحدث‌؟)  مي‌فرمايد:
يعني‌ آن كس‌ كه‌ به تو احسان‌ كرده‌، نعمت‌ داده‌، برتري‌ بخشيده‌ و عطا نموده‌ است‌، حق‌ او و دين‌ او و آنچه‌ را به تو عطا فرموده‌ و نعمت‌ داده‌ بازگو.

۲- شكر قلبي‌:

امام‌ صادق‌(عليه‎السلام‌) مي‌فرمايد:

خدا به‌ هر كس‌ نعمتي‌ دهد و او آن‌ را از ته‌ دل‌ بفهمد شكرش‌ را ادا كرده‌ است‌. 
از آنچه‌ خداوند به‌ موسي‌ وحي‌ فرستاد اين‌ بود كه‌ فرمود: اي‌ موسي ‌چنان‌ كه‌ سزاوار است‌ مرا شكرگزار. موسي‌ عرض‌ كرد: پروردگارا چگونه‌ مي‌توانم‌ تو را آنگونه‌ كه‌ سزاوار است‌ شكرگزارم‌ در صورتي كه ‌هر شكري‌ كه‌ تو را نمايم‌، آن‌ هم‌ نعمتي‌ است‌ كه‌ تو به‌ من‌ عطا فرموده‌اي‌؟ خداوند فرمود: اي‌ موسي‌، اكنون‌ كه‌ دانستي‌، آن‌ شكرگزاريت‌ نيز از من‌ است‌، مرا چنانكه‌ سزاوار است‌ شكر كرده‌اي‌.

۳- شكر رفتاري‌:

دوري‌ از محرمات‌: شكر عملي‌، استفاده‌ صحيح‌ از نعمت‌ است‌ و همين ‌استفاده‌ صحيح‌ نشانه‌ صداقت‌ فرد در ايمان‌ اوست‌. به كار نگرفتن‌ استعدادها و نعمت‎هاي‌ خدادادي‌ در راه‌ صحيح‌، كفران‌ نعمت‌ محسوب‌ مي‌شود كه‌ شاخه‌اي‌ از كفر است‌ . امام‌ صادق‌ (عليه‎السلام‌) مي‌فرمايد: شكر نعمت‌ همان‌ دوري‌ از محرمات‌ است‌.

 

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

شنبه 14 دی 1392  10:51 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
goodby
goodby
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اسفند 1391 
تعداد پست ها : 62

پاسخ به: هفته هجدهم:...( " شکرگزاری نعمت های خداوند ")...

بخش اول از سلسله مقالات شکرگزاری:

بسيار شنيده‌ايم وشايد بارها در پرتو نور عقل خويش دريافته‌ايم كه بايد در مقابل كسي كه به ما عطايي مي‌كند يا نعمتي مي‌بخشد واكنشي شكر آميز نشان دهيم . معمولاً دارا بودن اين ويژگي را از جنبه‌هاي مثبت وگاه حتي ضروري يك انسان مي دانيم و اگر كسي پاسخ مناسبي در مقابل يك لطف از خود بروز ندهد سرزنشش مي‌كنيم و مورد انتقاد قرار مي‌دهيم. اما نكته‌ي حساس در اينجاست كه اهميت اين مسأله آنقدر كه در روابط انساني، مدنظر ماست ، در رابطه‌ي ميان ما و نعمت دهنده‌ي اصلي مورد توجه قرار نمي‌گيرد . همه‌ي ما مي دانيم كه عطابخش همه‌ي موهبت‌ها ، خداي متعال است و خود او فرموده است :

«إن تعدوا نعمه الله لاتحصوها» (1)

«اگر نعمت‌هاي خدا را بشماريد نمي‌توانيد بر تعداد آنها احاطه پيدا كنيد.»

 

17.jpg

 

هر چه بينديشيم ، هر چه فكر كنيم و توانايي آمارگيري خود را به كار بگيريم ، نمي توانيم نعمت‌هاي خدا را شمارش كنيم . بعضي از نعمت‌ها مستقيماً با لطف و عطاي خداوند در ارتباطند ، همانند اين كه ما را نعمت وجود و هستي و حيات داده است برخي ديگر از نعمت‌ها داراي زمينه‌هاي بي‌شماري هستند كه قراردادن آنها كنار هم كار خداوند بوده است تا نتيجه‌ي مطلوب به دست ما برسد. همچون نان گندمي كه مصرف مي‌كنيم ، و شايد گاه توجه نداشته باشيم كه در تهيه اين نان چه نيرويي از طرف طبيعت صرف شده است .

گونه‌ي ديگري از نعمت‌ها با نعمت‌هاي ديگر در ارتباطند و بقا و حياتشان را به آنها وابسته‌اند .همانند اعضاي بدن كه علاوه بر نعمت بودن هر يك ، حفظ و بقايشان به همديگر و همچنين به نعمت بزرگ سلامتي وابستگي دارد و اين گونه مثال‌ها تمامي ندارد .يكباره چشم باز مي‌كنيم و مي‌بينيم كه از درياي شكر خداوند حتي قطره‌اي هم نچشيده‌ايم .

كتاب شكر تو را آب بحر كافي نيست كه تر كنيم سر انگشت و صفحه بشماريم

 

شكر ،حكم عقل و دو گونه برخورد با يك لطف

اما در مقابل اين همه نعمت بي‌شمار چه بايد كرد؟ عقل و فطرت انساني ما را راهنمايي مي‌كنند كه در مقابل يك لطف ، يك احسان ، يك عنايت يا لطفي برابر و احساني يكسان به طرف مقابل ارائه نماييم و يا دست كم از او تشكر كنيم و حمد او را به جاي آوريم . وقتي ما هستيم و خدا ، نوع اول كه جبران و تلافي لطف باشد ، قطعاً امكان پذير نيست . چرا كه هيچ كس را اساساً توانايي اين نيست تا لطف خدا را تلافي كند . انسان فقير و بي‌چيز و بي‌لياقت و بي‌استحقاق ، چيزي از خودش ندارد و مستقل از لطف خدايش سرمايه‌اي را دارا نيست كه بخواهد در ازاي كوچكترين كرامتي چيزي از خودش پرداخت كند تا درصدد جبران برآمده باشد .

اما حالت دوم امكانپذير و مورد تأكيد عقل انسان است، و آن اينكه انسان بايد در مقابل توجه پروردگار و موهبت‌هاي بي‌انتهاي او ، شكرگزار باشد و از ناسپاسي كناره بگيرد.

 

شكر هر نعمتي دو مقدمه دارد :

قدم اول ، فهم اين كه يك نعمت ، نعمت است . يعني در مواجهه با يك نعمت ، نعمت بودن آن را درك كنيم و بفهميم كه خداوند بدون اينكه ملزم باشد و بي‌آنكه ما از او طلبي داشته باشيم ، اين لطف را ارزاني ما داشته است . به طور مثال بسياري از اوقات ، ما غافليم از اينكه ياد آوريم سلامتي بدن نعمتي الهي است و هيچ وجوبي ندارد كه اين نعمت دوام داشته باشد . وقتي سري به يك بيمارستان مي‌زنيم يا خبر بيماري سخت و سنگين كسي را مي‌شنويم ، تازه زنگي در خاطرمان به صدا در مي آيد و يادمان مي‌آورد كه نعمت سلامتي واقعاً نعمت است و اگر اين نعمت از ما سلب شود به فلاكت مي‌افتيم . و چه خوب فرموده‌اند :

الصحه و الفراغ نعمتان مكفورتان (2)

سلامتي و گرفتار نبودن دو نعمت ناشناخته‌اند .

 

46.jpg

 

قدم دوم ، درك لزوم سپاسگزاري

تمام شناخت‌ها و درك‌هاي ما ساخته ‌ي خدا هستند و ما دم به دم از مدد الهي به درك مسائل نائل مي‌شويم . از درك يك درس گرفته تا فهمي كه بوسيله‌ي ديدن و شنيدن و لمس كردن به دست مي آيد ، همه و همه ساخته و پرداخته‌ي خداست ، و فهميدن هيچ چيز دست خود ما نيست گاه وجدان اين مسأله موقعي كه روي يك نكته‌ي مبهم يا مساله‌اي پيچيده فكر مي‌كنيم ، حاصل مي شود ناگهان گويي جرقه‌اي در ذهن ما مي‌زند و ابهامي كه تا چند لحظه پيش ما را گرفتار كرده بود ،‌يكباره روشن و آشكار مي‌شود .

 

قدم دوم در شكر يك نعمت ، « معرفت حمد » است .

بايد درمقابل نعمت‌ها ، خداوند را شكر گزار باشيم و او را حمد بگوييم .فهم اين نكته نيز همينگونه است . يعني اگر خداي متعال فهم و شناخت « حمد » خودش را به بندگان عطا نكرده بود و به آنها نمي‌فهماند كه ملزم به شكرگزاري در مقابل عطاياي او هستند ، آنها از اين نعمت بزرگ محروم مي‌ماندند . پس فهم اين مسأله - مانند ساير فهم‌ها - به دست آوردني و اكتسابي نيست و بايد خود خداوند آن را ببخشد .

اگر خدا درِ اين بينش را به روي ما بندگان نمي‌گشود ، ما نمي فهميديم كه بايد او را شكر بگوييم . همان طور كه همه‌ي ما اعتراف خواهيم كرد از حد حيوان بودن بيرون نمي آمديم و انگار هيچ بهره‌اي از عقل و فهم نداشتيم .

 

معرفتِ حمد ، لازمه‌ي انسانيت

امام سجاد عليه السلام مي‌فرمايند :

الحمدلله الذي لو حبس عن عباده معرفه حمده ... لتصرفوا في مننه فلم يحمدوه و توسعوا في رزقه فلم يشكروه و لو كانوا كذلك لخرجوا من حدود الإنسانيه إلي حد البهيميه ...(3)

حمدمخصوص خدايي است كه اگر شناخت حمد و سپاسگزاري خود را از بندگانش دريغ مي كرد ، از مواهب الهي استفاده مي‌كردند اما خدا را حمد نمي‌نمودند و از رزق و روزي او استفاده مي‌كردند ] ولي [ شكر او را به جا نمي آورند . اگر چنين بود آنها از مرزهاي انسانيت خارج مي‌شدند و در جرگه‌ي چهار پايان قرار مي‌گرفتند .

 

معرفت حمد ،از مهم‌ترين نعمت‌ها

« معرفت حمد » از بزرگترين نعمت‌هاي خداست كه عموماً مورد غفلت قرار مي‌گيرد. ممكن بود خداوند ما را بيافريند و به ما نعمت‌هاي فراواني ببخشد ، اما يادمان ندهد كه بايد در برابر اين نعمت‌هاي بي شمار سپاسگزار او باشيم . اين گام ، با قدم قبلي كاملاً متفاوت است .

به عنوان مثال يك مرحله فهم نعمت بودن « سلامتي » است و مرحله‌ي دوم فهم اينكه سزاوار است انسان به خاطر اين نعمت ، سپاسگوي خداي مهربان باشد . بنابراين معرفت و شناخت انسان نسبت به حمد و سپاس خدا ( به خاطر نعمت‌هايي كه داده ) ،خود نعمت بسيار بزرگ و در عين حال لطيفي است كه فهم نعمت بودن آن ،‌با بيان شيوا و يادآور حضرت سيد الساجدين عليه السلام براي ما روشن مي‌شود :

الحمد الله علي ما عرفنا من نفسه و الهمنا شكره (4)

خدا را سپاس كه خودش را به ما شناسانده و شكر خود را به ما الهام نموده است .

 

اگر خدا به ما الهام نكرده بود كه لازم است سپاسگزارش باشيم ، همين « معرفت حمد» را هم نعمت او نمي‌دانستيم و نمي‌فهميديم پروردگار سبحان چه لطفي به ما كرده و چه منتي بر سرمان نهاده . البته اين الهام و تفهيم الهي از طريق عقل ما صورت مي‌گيرد.

« معرفت حمد » ميوه‌ي درخت وجود انسان است كه ريشه‌اش همان فهم و عقل اوست . كسي كه خدا به لزوم سپاسگزاري آگاهش ميكند ، نعمت بودن نعمت را تشخيص مي‌دهد و به لطف الهي در مرتبه‌ي انسانيت قرار مي گيرد چرا كه داراي فهم و عقلي مي شود كه حيوان فاقد آن است .

 

50.jpg

 

شكر لازمه‌ي بندگي

مايي كه فهميده‌ايم براي زندگي به اين دنيا آمده‌ايم و هدف خلقت خود را اين مي‌دانيم، بايد به دنبال لوازم و وسايلي كه ما را به اين هدف مي‌رسانند بگرديم و با ياري گرفتن از آنها زندگي خود را به بندگي پروردگار بگذرانيم . قرآن كريم مي‌فرمايد :

و اشكروانعمه الله إن كنتم إياه تعبدون (5)

و شكر نعمت خدا را به جاي آوريد اگر فقط او را بندگي مي‌كنيد .

 

خدا به انسان روزي حلال و نعمت عطا كرده و اجازه‌ي استفاده از نعمت‌هاي خود را به او داده است . به اين ترتيب انسان عاقل مي‌فهمد كه در استفاده از اين نعمت‌ها نبايد از شكر منعم ( نعمت دهنده )خود غافل شود . وقتي ميهمان كسي مي‌شويم بعد از پذيرايي بارها از ميزبان تشكر مي‌كنيم و براي جبران مهرباني او تلاش مي نماييم . به همين گونه بايد بدانيم كه همواره بر سر خوان پروردگاري نشسته‌ايم كه نعمت‌هاي فراوان به ما داده و ما هر چه داريم از اوست . اين فهم ، روح بندگي و اساس سرافكندگي در درگاه خداست . وقتي بنده ، خود را نادار محض بداند و هر چه دارد را عطاي خالقش بشمارد آن وقت به راحتي به نافرماني او تن نمي‌دهد و اين چنين به راه بندگي خداوند مي‌افتد .

 

شكر نيمي از ايمان

اين چنين ، در مي يابيم كه رمز روايت شيريني كه از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل شده ، چيست:

«الايمان نصفان : نصف في الصبر و نصف في الشكر»(6)

«ايمان به دو نيمه تقسيم مي‌شود :نيمي از آن در صبر و نيمي ديگر در شكر است .»

اين خيلي مهم ا ست كه انسان نسبت به نعمت‌هاي الهي و الطاف پروردگارش غفلت نداشته باشد و شكر آنها را بر خود لازم و واجب بداند . اگر انسان به لطف خدا و راهنمايي و دستگيري اهل بيت عليهم السلام در زمره‌ي شاكرين قرار نگيرد ، درحقيقت ايمانش كامل نمي شود چرا كه شكر جزء جدانشدني ايمان است .

 

كفران نعمت گناهي نابخشودني

جلوه‌ي ديگري كه نقش حياتي شكر در ايمان را نشان مي‌دهد ، اين است كه نزد خداوند متعال ، كفران يك نعمت گناهي نابخشوده است . چرا كه او با نعمت عقل به بنده فهمانده كه همه‌ي دارايي‌اش عطاي خداست و آفريده بايد خود را مديون پروردگارش بداند . به اين ترتيب خدا حجت را بر بنده تمام كرده و جاي عذر و بهانه‌اي براي او باقي نگذاشته است . در اين شرايط ، وقتي انسان از شكر نعمتي سر باز زند ، انگار در مقابل خداوند تكبر ورزيده و قد علم كرده و نقش خدا را در زندگي خويش ناديده گرفته كه اين خود گناهي نابخشودني است .

«نعمه لاتشكر كسيئه لاتغفر» (7)

نعمتي كه شكرش گزارده نشود مانند گناهي است كه بخشيده نمي‌شود .

به راستي چه گناهي بالاتر از اين كه انسان عطابخش خود را بشناسد ، اما او را انكار نمايد و كفران بورزد ؟ در اين صورت چه بسا خدا نعمت‌هاي خود را از بنده سلب كند و نعمتي را كه بدون هيچ استحقاقي به او عطا فرموده ، به خاطر كيفر گناه كفران نعمت از او سلب نمايد .

امام باقر عليه السلام مي‌فرمايند:

قضاي حتمي خداوند بر اين است كه وقتي به بنده‌اش نعمتي عنايت مي فرمايد آن نعمت را از او باز نمي‌گيرد مگر آن كه ] آن فرد [ گناهي را مرتكب شود كه مستحق سلب آن نعمت گردد.(8)

 

22.jpg

 

معناي شكر

قرآن كريم مي‌فرمايد :

لئن شكرتم لازيدتكم و لئن كفرتم إن عذابي لشديد (9)

اگر شكرگزار باشيد نعمت را بر شما مي افزاييم و اگر كفران كنيد عذاب من دردناك است .

از تقابل دو واژه‌ي « شكر » و « كفر » در اين آيه مي‌توان معناي شكر را برداشت كرد . كفر به معني پوشاندن است و كافر كسي است كه حقيقتي هويدا و واقعيتي آشكار را انكار مي‌كند .پس معناي شكر - كه مقابل كفر است - عبارت خواهد بود از : اظهار ، آشكار كردن و كتمان ننمودن . و شكر نعمت در واقع همان اظهار نعمت است .

 

شنبه 14 دی 1392  11:05 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
mohammadtorres
mohammadtorres
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 21972
محل سکونت : مازندران

پاسخ به: هفته هجدهم:...( " شکرگزاری نعمت های خداوند ")...

امام علی(ع) در توصیفی از خداوند متعال می فرماید: ((تلاشگران حقش را ادا نتوانند نمود))

یعنی اگر کسی بخواهد با تلاش و کوشش، حق خدا را ادا کند نمی تواند. زیرا:

 اولاً : سپاسگزاری و عبادت در برابر نعمتهای غیر متناهی خداوند مقدور نیست و با این عمر محدود و زمان اندک چگونه می توان حق نعمتش را به جای آورد.

 ثانیاً : بسیاری از ما انسانها فکر می کنیم خداوند نیازمند عبادتهای ماست! و خیال می کنیم با نماز خواندن و سایر عبادات دیگر دِین خود را ادا کرده ایم! بسیار اندک اند کسانیکه به این بینش زیبا رسیده اند که همین که خداوند به ما اجازه و امکان ستایشش را داده نعمت دیگری است و لازم است برای همین نعمت (یعنی امکان ستایش کردن) نیز خدا را سپاس گوییم. در نتیجه هر شکر گزاری ای خود ،شکر گزاری دیگری را می طلبد!

مدیر تالارهای ورزش

شنبه 14 دی 1392  11:07 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
saharjoon
saharjoon
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 196
محل سکونت : تهران

پاسخ به: هفته هجدهم:...( " شکرگزاری نعمت های خداوند ")...

روایاتى درباره شکر نعمت

1. امام على علیه‌السلام در یکى از حکمت‌هاى خود مى‏‌فرماید: «اذا وَصَلَتْ الَیْکُم أَطْرافُ‏ النِّعَمِ فَلا تُنَفِّروا أَقْصاها بِقِلَّةِ الشُّکْرِ»

هنگامى که مقدّمات نعمت‌هاى خداوند به شما مى‌‏رسد سعى کنید با شکرگزارى، بقیّه را به سوى خود جلب کنید، نه آنکه با شکرگزارى کم، آن را از خود برانید.

2. تنها شکر و سپاسگزارى از خداوند در برابر نعمت‌ها کافى نیست، بلکه باید از کسانى که وسیله آن موهبت بوده‏‌اند نیز تشکّر نماییم و حقّ زحمات آنها را از این طریق ادا کنیم، و آنها را از این راه به خدمات بیشتر تشویق نماییم.

در حدیثى از امام سجّاد علیه‌السلام مى‌‏خوانیم که مى‌‏فرماید: روز قیامت خداوند به بعضى از بندگانش مى‏‌فرماید: آیا فلان شخص را شکرگزارى کردى؟ عرض مى‌‏کند: پروردگارا من شکر تو را بجا آوردم. مى‌‏فرماید: چون شکر او را بجا نیاوردى شکر مرا هم ادا نکردى.

سپس امام فرمود: «أَشْکُرُکُمْ للَّهِ أَشْکَرُکُمْ لِلنّاسِ» شکر گزارترین شما براى خدا آنها هستند که از همه بیشتر شکر مردم را بجاى آورند.

کمترین حدّ تشکّر آن است که برخوردها، پرمحبّت و صمیمى بوده و از هرگونه آزار و رنجش به دور باشد و عالى‌‏ترین تشکّر آن است که در برابر خوبى افراد، چندین برابر خوبى کرده و خوبى آنها را در ظاهر و باطن، و زبان و عمل به بهترین وجه جبران نماییم.

رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‌‌‏فرماید: «مَنْ لَمْ یَشْکُرِ النّاسَ لَمْ یَشْکُرِاللَّهَ» کسى که از انسان‌‌ها تشکّر نکند از خدا تشکّر نکرده است.

امام رضا علیه‌‌السلام مى‌‌‌‏فرماید: «مَنْ لَمْ یَشْکُرْ والِدَیْهِ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ» کسى که از پدر و مادرش تشکر نکند، شاکر خداوند هم نبوده است.

شنبه 14 دی 1392  2:21 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
saharjoon
saharjoon
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 196
محل سکونت : تهران

پاسخ به: هفته هجدهم:...( " شکرگزاری نعمت های خداوند ")...

از دست و زبان كه برآيد

كز عُهده شكرش به درآيد

بنده همان به كه زتقصير خويش

عذر به درگاه خداى آورد

ورنه سزاوار خداونديش

كس نتواند كه بجاى آورد

شنبه 14 دی 1392  2:23 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
saharjoon
saharjoon
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 196
محل سکونت : تهران

پاسخ به: هفته هجدهم:...( " شکرگزاری نعمت های خداوند ")...

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

در تمام نعمت هایی که خدا بهمون می ده باید بگیم الحمد لله.

غذا خوردی سفره رو میخوان جمع کنن بگو الحمد لله.ماشین خوب /رفیق خوب الحمد لله.

هر نعمتی خدا بهت داد بگو الحمد لله.

در تمام نعمت ها۶ نعمت اند که یک اند:

۱-حمد خدا را که مرا مرده بودم و زنده کرد.

۲-حمد خدایی ک خودش را به من معرفی کرد و کور دل نشدم.

۳-حمد خدا را که از امت این پیغمبرم{اگر پیغمبر اسلام (ص)خدا افلاک را خلق نمی کرد.

پیغمبر ما خیلی عجیب و متواضع بود.اعراب پای منبرش می خوابیدند و پیغمبر حدیث می گفت.

۴-حمد خدا را که روزی ما را دست خودش قرار داده نه دست مردم.

۵-سپاس خدا را که ما را آمرزید و گناهان ما را مخفی کرد و نگذاشت مردم بفهمند ما چه کاره ایم.

با یک توبه خدا گناهان ما را پاک کرده.

۶-شکر خدا را که ما را از پیشروان ولایت امام علی(ع)قرار داد.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شنبه 14 دی 1392  2:25 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
saharjoon
saharjoon
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 196
محل سکونت : تهران

پاسخ به: هفته هجدهم:...( " شکرگزاری نعمت های خداوند ")...

امام حسن علیه السلام فرمودند:

 

الخیر الذی لا شر فیه ، الشكر مع النعمة والصبر علی النازلة .

خیری كه هیچ شری در آن نیست ، شكر بر نعمت و صبر بر مصیبت ناگوار است .

شنبه 14 دی 1392  2:25 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
mghjkhhjiu
mghjkhhjiu
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 64

پاسخ به: هفته هجدهم:...( " شکرگزاری نعمت های خداوند ")...

هیچ چیز قابل احترام تر از قلبی شاکر نیست.  "لوسیس آنتوس سنکا"

شنبه 14 دی 1392  3:41 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990
دسترسی سریع به انجمن ها