0

مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

21- اسماء دختر ابوبکر و خواهر عایشه به خانه پیغمبراکرم(ص) آمد درحالی که جامه‌های نازک و بدن نما پوشیده بود.رسول اکرم(ص)روی خویشرا ازوی برگرداند و فرمود:ای اسماء همین که زن به حد بلوغ رسید سزاوار نیست چیزی از بدن او دیده شود مگر ازمچ دست به پایین و صورتش(الدرالمنثورج 5)

22- رسول خدا(ص) وضعیت دوران ما را از قبل پیش ‌بینی می‌کنند: در آخر امت من، مرد نماهایی هستند که سوار بر وسایل نقلیه خود، بر در مساجد پیاده می‌شوند. زنان اینان، پوشیده‌هایی برهنه‌اند که موهایشان برآمده است. این‌ها زنان نفرین‌شده‌اند.( المحاسن، ج1)

23- رسول خدا(ص)  می‌فرماید: برای زن جایز نیست مچ پایش را برای مرد نامحرم آشکار سازد و اگر مرتکب چنین عملی شد اول اینکه: خداوند سبحان همیشه او را لعنت می‌کند. دوم اینکه: دچار خشم و غضب خداوند بزرگ می‌شود. سوم اینکه: فرشتگان الهی هم او را لعنت می‌کنند. چهارم: عذاب دردناکی برای او در روز قیامت آماده شده است.هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمی‌کند و همچنین موی سر و مچ پای خود را نمایان نمی‌سازد و هر زنی که این کارها را برای غیرشوهرش انجام دهد دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسیت به خود خشمگین کرده است.

24- رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند:1- زر و زیور خود را در منظر و دیدگاه غیرشوهر مگذار و در غیاب شوهر خود را خوشبو مکن و مچ پا را نشان مده اگر چنین کنید دینتان را تباه و خدا را به خشم آورده اید.

25- پیامبر اکرم(ص)زنان را از پوشیدن لباس‌های توجه برانگیز بر حذر می‌داشتند.

26- امام صادق(ع) به یکی ازخواهران محمدبن ابی‌عمیر فرمود : وقتی که به دیدار برادرت رفتی لباسهای رنگارنگ و تحریک‌آمیز برتن نکن.

27- رسول حق (ص) به حولا فرمود :روسرى خود را که جلب نظر مى کند نشان مده اگر چنین کنی دینتان را تباه و خدا را به خشم آورده ای.

28- امام رضا (ع):هر کس لباس بپوشد تا مباهات و جلوه گری کند خدا رحمتش را از او باز می دارد .(همراه با نماز)

29- پیامبر فرمود: لباسی بپوش که انگشت نمای مردم نشوی و عزت واحترامت هم محفوظ بماند.

30- فضیل بن یسار می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم که آیا ساعد های زن از قسمتهائی است که باید از غیر محارم بپوشاند ؟ فرمود بلی و آنچه زیر روسری قرار می گیرد باید پوشیده شود همچنین از محل دستبند به بالا باید پوشیده شود . (کافی جلد 5 )

31- نمایان ساختن تمام بدن برای زوج رواست و سر و گردن را می توان در برابر پسر و برادر آشکار کرد، اما در برابر نا محرم باید از چهار پوشش استفاده کرد: پیراهن (درع)، روسری (خمار)، پوششی وسیع تر از روسری که بر روی سینه می افتد (جلباب) و چادر (ازار).(مجمع البحرین).

32- عایشه می گوید: دختر عبدالله بن طفیل که برادر مادری من بود در حالی که زینت کرده بود به خانه ام آمد. در همان هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله)نیز وارد شد و هنگامی که او را دید از او روی برگرداند. عایشه گفت یا رسول الله این دختر، بردار زاده من و خردسال است! پس پیامبر فرمود: هنگامی که زن به دوران عادت ماهانه رسید بر او جایز نیست که جز روی خود موضع دیگری را نمایان کند.( جامع البیان، ج 9)

33- امام صادق(ع) می‌فرمودند:«سزاوار نیست زن مسلمانی، لباسی بپوشد که بدن وی را نمی‌پوشاند»

34- عبداللّه‏ بن‏عباس، مفسّر و شاگرد سرشناس امیرالمؤمنین علی(ع) گفته است:زن (باید) مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند.»( مجمع البیان، ج7)

35- از حدیث امام باقر استفاده می‌شود که محارم زن مانند برادر، پدر و ... حق ندارند به همه جای زن بنگرند و زن نیز نباید بگذارد پایین‌تر از جای گردنبد و بالاتر از مچ دست آشکار گردد. چنین نیست که زن نزد محرمها، هر لباسی بپوشد و با هر آرایشی بیرون آید واندام خود را بنمایاند.

36- یکی از اصحاب پیامبر می‌گوید روزی نشسته بودم و لباسم کنار رفت و ران پایم پیدا شد. پیامبر که در حال عبور بودند، به من گفتند: ران خود را بپوشان که جزء عورت است.( مسند احمد )(قابل توجه برخی آقایان)

37- حضرت موسی(علیه‌السلام) آن‌قدر بر پوشیدگی خود محافظت می‌کرد که مردم می‌پنداشتند وی بیماری جسمانی دارد. رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) درباره‌ی او می‌فرمود: همانا موسی مردی باحیا و پوشیده بود که به دلیل حیایش، هیچ نقطه از بدن وی دیده نشد و لذا هنگامی که می‌خواست وارد آب شود تا بدنش وارد آب نمی‌شد، لباس خود را بیرون نمی‌آورد؛ در حالی که بنی‌اسرائیل حیا نمی‌کردند و در برابر هم برای شستشو برهنه می‌شدند و به یکدیگر نگاه می‌کردند.

38- پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم هرگاه می‌خواستند غسل کنند، کسی به‌وسیله‌ی پرده ایشان را مستور می‌ساخت.

39- امام صادق(علیه‌السلام) پوشیدگی شدید لقمان را از علل حکیم شدن وی می‌دانند. (قابل توجه کسانی که می گویند پوشش فقط برای زن است)

40- پیامبر روزی یکی از کارگران خود را دید که در فضای باز غسل می‌کند. به وی فرمود: نمی‌بینم از خدایت شرم کرده باشی! مزدت را بگیر ما نیازی به تو نداریم.( المصنف )

شنبه 14 دی 1392  8:26 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی
شنبه 14 دی 1392  8:30 PM
تشکرات از این پست
haj114 omiddeymi1368
muhammad_mahdi
muhammad_mahdi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

اگه زنها می دونستن .... چقدر مردها از خانم هایی که سنگین و باوقار هستن خوششون میاد  .. . هیچ وقت با این وضعیت نمیومدن بیرون ، هیچ وقت با شوخی مردی نمیخندیدن و رو نمیدادن ...

نگاه به لوس بازی های این پسرا نکنین ، مردها معمولا هوس بازن ، آدامس رو تا مزه داره میجوین (بعنوان یه پسر 24 ساله دانشجوی مجرد میگم اینارو) 

چی بگیم دیگه والا ...بالاخره یه روزی متوجه میشن

شنبه 14 دی 1392  11:01 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
muhammad_mahdi
muhammad_mahdi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : خراسان رضوی
شنبه 14 دی 1392  11:26 PM
تشکرات از این پست
haj114 omiddeymi1368
majnon313
majnon313
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 287
محل سکونت : قم

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

دختران خودنما در چشم ها جای دارند ولی دختران عفیف در دل ها

حجاب یعنی به جای شخص، شخصیت را دیدن

کسی که زیبایی اندیشه دارد، زیبایی ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد (شهید مطهری)

«و تو اى خواهر دینى‏ام: چادر سیاهى كه تو را احاطه كرده است ازخون سرخ من كوبنده تر است

(شهید عبدالله محمودى)

«اى خواهرم: قبل از هر چیز استعمار از سیاهى چادر تو مى‏ترسد تاسرخى خون من

(شهید محمد حسن جعفرزاده)

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم وترحم علی عجزنا واغثنا بحقهم

یک شنبه 15 دی 1392  12:02 AM
تشکرات از این پست
haj114 omiddeymi1368
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

هدف و فلسفه حجاب

هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست می‎آید:

إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات؛13) بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.

حجاب چشم

قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30) ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

 

حجاب در گفتار

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:

فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛32) پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.

 

حجاب رفتاری

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه‎ای راه نروند که با نشان دادن زینت‎های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند

وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(نور؛31) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.

 

حجاب و عفت

دو واژه‌ی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترک‎اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه‌ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش‌تری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‎گردد.

 

حجاب زنان سالمند

قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه می‎دهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباس‎های رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت می‎گوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباس‎هایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.

وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.(نور؛60)

 

 

یک شنبه 15 دی 1392  1:53 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است؟

img/daneshnameh_up/8/87/hijab1.gifبا توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبهه‌ی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار می‎دهند آشکار می‎گردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهم‌ترین و اساسی‏ترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار می‌کند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزله‎ی سنگ بنای دیگر حجاب‎ها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهنده‌ی رفتارهای اوست.
البته، همان‎گونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه‌ی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمی‎توان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می‎شود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامت‎ها و نشانه‎های عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطه‌ی عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ی ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه‌ی عفاف، و عفاف، ریشه‌ی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلب‌ها کار دارد»، خود را سرگرم می‌کنند؛ چنین انسان‎هایی باید در قاموس اندیشه‌ی خود این نکته‌ی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه‌ی ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد.

یک شنبه 15 دی 1392  1:55 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا علیهاسلام:


حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که:
روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد.
رسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟»
فاطمه عرض کرد:« او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند.»
رسول خدا فرمود:« شهادت می دهم که تو پاره تن منی.»


روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید. فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)»
وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود:« فاطمه پاره تن من است.»


امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید:« بهترین کار برای زنان چیست؟»
فاطمه علیهاسلام پاسخ داد:« بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند »
رسول خدا فرمود:« فاطمه پاره تن من است »


رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه علیهاسلام کارها را بین او و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی.
فاطمه علیها سلام می‌فرماید:« هیچ کس نمی‌‌داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.»


روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء فرمود:« چه بد است این تخته‌هایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن می‌گذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است.»
اسماء گفت:« من که در حبشه بودم، می‌دیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست می‌کردند و مرده را داخل آن می‌گذاشتند.»
سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبه‌دار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود:« این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه‌ای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمی‌شود مرده مرد است یا زن.» و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید.»

یک شنبه 15 دی 1392  2:01 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

 رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«زنان در خانه به جایی که بر کوچه و بازار اشراف داشته باشند نروند، چرا که نگاه مردان به آنها خیره می‌شود. به آنان سوره نور را بیاموزید چون در این سوره از تحریم و عقوبت زنا و نیز از اجتناب نگاه به نامحرم سخن به میان آمده است.»

 امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار می‌دهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمی‌داری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد. از خروج بی‌حساب و بی‌رویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛ و اگر می‌توانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند...»

ام سلمه می گوید:
روزی من و میمونه خدمت رسول خدا بودیم که ابن مکتوم نابینا آمد. پیامبر به ما دو نفر فرمود چادر به سر کنیم و خود را بپوشانیم. ما گفتیم:«یا رسول الله، ابن مکتوم که نابیناست و ما را نمی‌بیند.»
پیامبر فرمود:«آیا شما هم کورید و او را نمی بینید؟!»


 امام رضا علیه السلام در نامه‌ای به یکی از یاران خود نوشت:«نگاه به موی زنان حرام است، چون موجب تحریک و فساد است.»

یک شنبه 15 دی 1392  2:03 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

 

پوشش فاطمه در قیامت

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
وقتی دخترم، فاطمه، وارد صحرای محشر شود، لباسی از کرامت بر تن دارد که با آب حیات شستشو داده شده است و تمام مردم، حیرت‌زده به او می‌نگرند. سپس هزار حله‌ی* بهشتی برای او حاضر می‌شود که بر هر کدام از آنها به خط سبز نوشته شده:
« دختر محمد را به بهترین صورت و هیأت و با عزت تمام وارد بهشت کنید.»
سپس او را همچون یک عروس وارد بهشت می‌کنند.


    حله: عبارت است از جامه ای سرتاسری و ارزشمند.

یک شنبه 15 دی 1392  2:08 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
AMIN1995
AMIN1995
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 163
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

خاطره نوشت من

 محجبه که نبودم هیچ، تو خانوادمون هم هیچکس چادری نیست. از شش هفت سالگی، کنار مادرم نماز می‌خوندم، با یک چادر نماز سفید با گلای ریز که خودش برام دوخته بود. تو همه‌ی بازیام، بدون استثناء، اون چادر همراهم بود. یا به عنوان شنل ازش استفاده می‌کردم، یا دامن یا همون چادر. متأسفانه بزرگ‌تر که شدم، اصلا مسئله‌ی حجاب، جزو مشغولیات ذهنیم نبود. هیچ وقت بهش فکر نکرده بودم! اما مادرم در عین حال که چادری نیست، خیلی مقید و با حجابه. من رو با خودش می‌برد جمکران.

اوایل برام حکم سرگرمی داشت، به خصوص اینکه خالمم با دخترخاله‌هام می‌اومدن. کلی خوش می‌گذشت. بعد از چند وقت، خانواده خالم، از شهری که توش زندگی می‌کردیم رفتند و از قم و جمکران هم دور شدند، اما من هنوزم شب‌های چهارشنبه با مادر می‌رفتم جمکران، ولی دیگه از شیطونی خبری نبود. کنار مادر می‌نشستم و فقط می‌نشستم!
 
منتظر می‌موندم تا دعای توسل تموم بشه و برگردیم! یک دفعه كه هوا سرد بود، رفتیم توی مهدیه. اونجا برای اولین بار به روضه‌ای که مداح برای امام حسین (ع) می‌خوند، گوش دادم و برای اولین بار گریه کردم، چه گریه‌ای! انگار یک بغضی بود که خودمم ازش خبر نداشتم، اما شکست و چه خوب شکست! بعد از اون، انگار چشم و گوشم آگاه‌تر شدن! اون موقع خبر نداشتم كه گریه برای امام حسین (ع) چه کارها که نمیکنه.
 
مادرم همیشه به سخنرانی‌های آقای پناهیان که از تلویزیون پخش می‌شد گوش می‌داد. یادمه پاییز بود و منم کنار مادر داشتم به سخنرانی گوش می‌دادم. الان اصلاً یادم نمیاد كه حاج آقا دقیقاً چی گفت، فقط می‌دونم یک جمله گفت که حکم یک تلنگر داشت برای من. از اون زمان به بعد، کلمه‌ی حجاب وارد ذهنم شد و بهش فکر کردم، اما خیلی سخت بود. من عادت نداشتم به اونجور پوشش و سر کردن چادر. برام محال بود!
 
نیمه‌ی دوم اسفندماه بود، شب آغاز ولایت امام زمان (عج)، و باز هم جمکران. بیست و دوساله بودم، اما هنوز به زیارت آقا امام رضا (ع) مشرف نشده بودم. اون شب دعا کردم و فقط همین رو خواستم! فردا صبحش بلیط گیرمون اومد! رفتم پابوس امامم، چادرم رو از خود آقا خواستم، چون می‌دونستم خودم نمیتونم، خیلی برام سخت بود. روز آخر وقتی داشتیم از حرم برمی‌گشتیم، از مادر خواستم برام پارچه‌ی چادری بگیره، وقتی وارد یکی از مغازه‌های اطراف باب‌الجواد شدیم، مادرم رفت سراغ پارچه‌های چادر نماز! وقتی بهش گفتم چادر مشکی می‌خوام، یکم تعجب کرد. گفت: مطمئنی؟ بعد با کمال میل، بهترین پارچه‌ی چادری رو برام خرید.
وقتی چادر به سر از خونه خارج شدم، یک حس دیگه‌ای داشتم. حس می‌کردم خدا داره نگاهم می‌کنه و بهم لبخند می‌زنه. الان دقیقاً دو ساله که چادری‌ام. تنها دختر چادری خانواده. اون حس رو هنوز هم دارم. آنقدر شیرینه که با همه‌ی دنیا عوضش نمی‌کنم.
 
 
وقتی برگشتیم، دیگه مثل قبل نبودم، دیگه از آرایش کردن خوشم نمی‌اومد. هنوزم مانتوهای قبلیم رو می‌پوشیدم، اما همش معذب بودم. شروع کردم کم کم روی خودم کار کردن. اول آرایشم رو قطع کردم. بعد ریزه ریزه مقنعم رو تنگ کردم. دیگه همه توی دانشگاه متوجه تغییراتم شده بودن. اواخر فروردین ماه، یک روز مقنعم رو نگاه کردم. دیدم حدود ده دوازده سانت از درزشو دوختم! از خودم خجالت کشیدم! دیگه مانتوهام برام شده بودن مثل قفس. چادرمم دست خیاط بود و هنوز آماده نشده بود. یک روز توی یک مهمونی، خونه‌ی یکی از دوستام اعلام کردم که به زودی قراره چادری بشم، ولی اصلاً استقبال نکردن!
 
 
بالاخره چادرم آماده شد، ایام فاطمیه و نیمه‌های اردیبهشت بود. یادمه کسی خونه نبود. می‌خواستم برم بانک. دلم رو به دریا زدم و چادرم رو سر کردم و زدم بیرون. جلوی در بانک از تاکسی که پیاده شدم، چادر از سرم افتاد و فرش زمین شد! نا امید شدم.
 
 
چند روز گذشت، فردا روز شهادت حضرت فاطمه (س) بود. ظهر بود، جلوی تلویزیون نشسته بودم. قرار بود نیم ساعت بعد با دوستم بریم کتاب‌خانه. گوینده‌ی تلویزیون گفت: «فاطمه (س) با حجاب بود. وقتی آقایمان حضرت ولی عصر(عج) ظهور کنند هم، همه با حجاب می‌شوند، پس چه خوب است که از الان برویم استقبال!» همونجا به حضرت زهرا (س) متوسل شدم و تصمیم قطعی گرفتم...
 
وقتی چادر به سر از خونه خارج شدم، یک حس دیگه‌ای داشتم. حس می‌کردم خدا داره نگاهم می‌کنه و بهم لبخند می‌زنه. الان دقیقاً دو ساله که چادری‌ام. تنها دختر چادری خانواده. اون حس رو هنوز هم دارم. آنقدر شیرینه که با همه‌ی دنیا عوضش نمی‌کنم. این رو هم بگم که دیگه هیچ‌وقت، چادر از سرم نیفتاد. الان یک حرفه‌ای هستم! اوایل، خانوادم زیاد استقبال نکردن. همه فکر میکردن که یک هوس زودگذره و از سرم میفته، اما الان دیگه همه عادت کردن و با چادر، بیشتر دوستم دارن.
 
توی این دو سال، خدای عزیزم کادوهای خیلی خوبی برام فرستاد، دیگه نماز صبحم قضا نمیشه، همه‌ی نمازهام رو سر وقت می‌خونم. مشرف شدم به نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و چند وقت دیگه هم قراره برم مکه ان‌شاءالله... هر چقدر شکرش رو به جا بیارم، بازم نمی‌تونم حقش رو ادا کنم ... بزرگ‌ترین افتخارم توی دنیا اینه که دختر مسلمان شیعه‌ی ایرانی‌ام و عشق فاطمه‌ی زهرا (س) و خاندانشون، تو دلمه.
 
////////////////////////////////////
 

با خدا باش پادشاهی کن   بی خداباش هرچه خواهی کن

کاش صداقت داشتی....

ARLUX

یک شنبه 15 دی 1392  9:54 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
AMIN1995
AMIN1995
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 163
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

 

 
 
تورات:اگر چشمت تورا لغزش دهدآنرا از خود قلع کرده .دور انداز.زیرا ترا بهتر است با یک چشم وارد حیات شوی .از این که با دو چشم در آتش افکنده شوی.
 
حضرت یحیی:مرگ برای من دوست داشتنی تر از نگاههای غیر ضروری است.
 
انجیل:اگر چشم راست تو باعث گمراهی تو می شود آنرا بیرون بیاور
 
امام صادق(ع):نگاه پیک روابط نامشروع است.
 
امام علی:به چیزی که نگاه به آن جایز نیست خیره مشو .همانا زنا نمی کنی مادامی که چشمانت را از نگاه به نامحرم حفظ کنی.
 

با خدا باش پادشاهی کن   بی خداباش هرچه خواهی کن

کاش صداقت داشتی....

ARLUX

یک شنبه 15 دی 1392  9:56 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

حدیث در مورد داشتن دختـــر

پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرماید:

چه خوب فرزندانی هستند دخترانِ با حجاب. هر کس یکی از آنها را داشته باشد، خداوند آن را برای وی پوششی از آتش دوزخ قرار می دهد و هر کس دو تا داشته باشد، خداوند به خاطر آنان، او را وارد بهشت می سازد و اگر سه دختر یا مانند آن خواهر داشته باشد، جهاد و صدقه ای استحبابی از او بر می دارد.

یک شنبه 15 دی 1392  11:53 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران
یک شنبه 15 دی 1392  11:55 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

فاطمه (س) الگوی حجاب



فاطمه الگوی زن،نورحجاب/فاطمه باب الحوائج،آب پاک

فاطمه یعنی نوید زندگی/درکمال عفت و پایندگی

فاطمه زهرای اطهر گشته است/نجم راهنمای دیگر گشته است

فاطمه فخرزمان مومن است/قوت قلبی برای هر زن است

فاطمه گلبرگ نرگس را صباست/بوی یاسش اطلسی ها را صفاست

فاطمه عشقش روای هر بلاست/یاد او بهتر،مریضی ها را شفاست

فاطمه اشکی زبحر مصطفاست/زین جهت نورش دل مارا جلاست

فاطمه گوید که ای زن کن حجاب/از وجودت کن حمایت با حجاب

فاطمه راهی به سوی جنت است/پیروی از او نوید نصرت است

فاطمه گلگشته ای بهر دل است/این صبا در جستجوی آن گل است

 

یک شنبه 15 دی 1392  11:59 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
دسترسی سریع به انجمن ها