0

مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

 
yasbagheri
yasbagheri
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1390 
تعداد پست ها : 6297
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

حجاب یعنی به جای شخص، شخصیت را دیدن.

 

خدایا صدای پیامبرت یونس را در دل ماهی شنیدی اجابت کردی
صدای من را هم بشنو و اجابت کن
او هم بنده تو بود
و من هم بنده توامEmbarrased
 
شنبه 14 دی 1392  9:33 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
yasbagheri
yasbagheri
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1390 
تعداد پست ها : 6297
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

هدف و فلسفه حجاب

هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست می‎آید:

إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات؛13) بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.

-=هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛

اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمی‎دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت و گمراهی بودند.

از قرآن کریم استفاده می‎شود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی هم‎چون:

قُلْ لِلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مۆمن را بگو تا چشم‎ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.

حجاب چشم قُلْ لِلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30) ای رسول ما به مردان مۆمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

قُلْ لِلْمُۆْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛31) ای رسول به زنان مۆمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

 

خدایا صدای پیامبرت یونس را در دل ماهی شنیدی اجابت کردی
صدای من را هم بشنو و اجابت کن
او هم بنده تو بود
و من هم بنده توامEmbarrased
 
شنبه 14 دی 1392  9:34 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
yasbagheri
yasbagheri
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1390 
تعداد پست ها : 6297
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

حجاب رفتاری

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه‎ای راه نروند که با نشان دادن زینت‎های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند

وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(نور؛31) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.

از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده می‎شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه ‎رفتن است.

بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله‌ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند.

 

خدایا صدای پیامبرت یونس را در دل ماهی شنیدی اجابت کردی
صدای من را هم بشنو و اجابت کن
او هم بنده تو بود
و من هم بنده توامEmbarrased
 
شنبه 14 دی 1392  9:34 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
yasbagheri
yasbagheri
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1390 
تعداد پست ها : 6297
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

حجاب، عفاف وشخصیت ومتانت زن را نمودار می کند و او را همچون مرواریدی گرانبها در بر می گیرد.

 

خدایا صدای پیامبرت یونس را در دل ماهی شنیدی اجابت کردی
صدای من را هم بشنو و اجابت کن
او هم بنده تو بود
و من هم بنده توامEmbarrased
 
شنبه 14 دی 1392  9:36 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
shahab1375
shahab1375
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 115
محل سکونت : اصفهان
شنبه 14 دی 1392  9:52 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

صحبت از حجاب بحث جدیدی نیست که گفته شود از فلان تاریخ و یا با ظهور فلان دین و پیغمبر بوجود آمد، بلکه حجاب امری فطری است در انسان و به محض آفرینش انسان و به نقل قرآن کریم خوردن میوه ممنوعه و نمایان شدن عورت آدم و حوا، انسان به پوشش استمداد جست: در قرآن کریم در مورد داستان حضرت آدم و حوّا چنین آمده است: فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْءتَهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الجَنَّةِ(1)؛ و بر این مطلب تورات نیز گواه است: «و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست، پس از میوه ‏اش گرفته بخورْد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. آن ‏گاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریان ‏اند؛ پس برگ ‏های انجیر به‏ هم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند… و خداوندْ رخت ‏ها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید»(2) 


حجاب در تاریخ
به سند تاریخ تا قرن نوزدهم میلادی، زنان دارای حجاب بودند و به ندرت حتی در اقوام بدوی پیدا می شد که زنان دارای حجاب مناسب نبوده یا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر می شدند. تعداد این اقوام به قدری نادر است که در مقام مقایسه، به قول اندیشمندان، قابل ذکر نیستند و شاید بتوان گفت: وجود برخی موانع سبب جلوگیری از بروز تمایلات و استعدادهای فطری و طبیعی آنان شده و یا عواملی باعث انحراف آنان از مسیر فطرت گشته است.(3) به گونه ای که در تمدن فینیقى ‏ها که چهار هزار سال پیش از میلاد مى‏ زیستند، زنان آنها داراى حجاب بودند و براى پوشش خویش از پارچه‏ هاى سرخ رنگ استفاده مى ‏کردند(4) و شکل لباس زنان مشابه مردان بود با این تفاوت که در لباس آنها از پارچه های عریض تر و بلندتری استفاده می شد.(5) 

کهن ترین نشانه های حجاب از زنان بین النهرین، مصر، یونان و روم باستان درمجسمه هایی که در موزه هایی از جمله لوور، برلن، متروپولیس و ... حاکی از آن است که زنان دارای پوششی با لباس و کلاه های بلند بودند و در یونان نیز «آرتیمس» الهه عفت عالی ترین نمونه دختران جوان بود.(6) و تنها کنیزان، روسپی ها و رقصندگان که از نازل ترین طبقات جامعه بودند گاه برهنه دیده شده اند.(7) و رومی های باستان کسانی را که تن پوش قالب تن می پوشیدند مجرم شناخته و مجازات اعدام برای آنها قائل می شدند.(8) 

از قرن اول میلادی بر میزان حجاب و پوشیدگی افزوده شد و زنان موی سر خود را با سربندی از تور ابریشمی که تار و پودش را از دانه های مروارید گذرانده بودند، می پوشاندند(9) و از قرون هفتم تا دهم میلادی یک زن هر چقدر از نظر طبقه اجتماعی و اشراف زادگی بالاتربود، از پوشش بیشتری نیز برخوردار بوده و پوشش، نشانی از جایگاه اجتماعی افراد محسوب می شد(10) از قرن یازدهم زنان اسپانیا چادر بزرگی می پوشیدند که تنها شکافی برای دیدن داشت و در انگلستان زنان موی سر خود را زیر روسری یا هدریل از پارچه کتان پنهان می ساختند و در بیزانس زنان اشراف به ندرت در انظار عمومی ظاهر می شدند و تاریخ حاکی از آن است که در این دوران لباس منزل زنان بیزانس به رنگ روشن با تزیینات جواهردوزی بوده و بر روی لباس بیرون از خانه از پالای تیره(پارچه ای همچون شال بلند و عریض) استفاده می کردند(11) و در بین یونانیان رسم بود که زنان حتى صورت ‏هاى خویش را با قسمتى از روپوش بسیار ظریف بپوشانند و زنان مجبور به نشستن در حرم‏ سراها بودند و حتى تعلیم و تعلم، توسط مادران و دایگان انجام مى ‏شد.(12)

در تصاویر کتاب پوشش ملل از کهن ترین زمان تا قرن نوزدهم، شاهد آن هستیم که زنان لندن، لهستان، ژاپن، چین، ایتالیا، اسپانیا، دانمارک، آلمان، نروژ، هندوستان، بلغار، روسیه، مصر، سریلانکا، اتریش، یوگسلاوی، سوئیس و هلند، هر چه از موقعیت اجتماعی بالاتری برخوردار بودند، پوشش بیشتری داشتند و لباس هایشان پوشیده تر و زیبایی هایشان پنهان بود. ویل دورانت می گوید: در زمان فیلیپ دوم(1556) در اسپانیا، عفاف و عصمت زنان نه تنها به وسیله مذهب و قانون، بلکه به وسیله شرافت حفظ می شد. زنان عفیف دور از مردها غذا صرف می کردند و بندرت در انظار ظاهر می شدند و هنگامی که از خانه قدم بیرون می نهادند، در کالسکه های در بسته می نشستند. و در انگلستان نیز در زمان شکسپیر، زن حق نداشت که روی صحنه بیاید، نقش زنان را پسران بازی می کردند(13) و شیلر(آلمانی) در اثر معروف خود، آواز زنگ، تصویر کمال مطلوب یک زن خانه دار را این گونه ترسیم می کند که بسیار با عفت بود و با عقل و درایت خانواده را اداره می کرد.(14)

زنان آریایى نیز داراى حجاب بودند؛ به ویژه زنان طبقات بالاى اجتماعى آنان که برایشان حجاب داراى ارزش ویژه‏ اى بود.(15) آشوریان و کلدانیان نیز داراى حجاب بودند، یکى از نویسندگان مى‏گوید: «زنان بابل و آشور، تنها آنان که عفیف بودند و شوهر داشتند، داراى حجاب بودند».(16) دختران اسپارتى، پس از شوهر کردن، حجاب مى‏ گرفتند. نقش ‏ها و تصویرهایى که از زنان اسپارتى باقى مانده است، حکایت از این دارد که زنان اسپارتى، سر را مى‏ پوشاندند و صورت را باز مى‏ گذاشتند و هنگامى که به کوچه و بازار مى ‏رفتند، داراى حجاب بودند.(17)
جیمز لیور می نویسد: «در نقش برجسته هایی که در نینوا یافت شده است، چهره زن ها به ندرت دیده می شود، در حالیکه لباس مردان فراوان به چشم می خورد. به موجب قانونی که 1200 سال پیش از میلاد وضع شده بود، زنان شوهردار آشوری در ملأعام نقاب (روبند) به چهره داشتند.»(18) 
در ایران باستان حجاب و پوشش زنان، جلوه عفت و حیا بوده و در دوران حکومت های گوناگون و در مناطق گوناگون لباس ها بلند تا ساق پا و زنان سر پوشیده هستند و از دوره مادها تا دوران هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و ... این پوشش وجود داشته است و در دوره هخامنشیان، در زمان داریوش، زنان طبقات بالای اجتماع جز در تخت روان و روپوش دار از خانه بیرون نمی آمدند.(19) و حجاب زنان اشکانی از زنان هخامنشی پیشرفته تر بوده و کلاه عمامه وار آنان تقریباً بیشتر موهای آنها را می پوشانید.(20)

استرابون می نویسد: ایرانیان اگر بخشی از بدنشان برهنه باشد، آن را بی شرمی می دانند و از این رو همیشه بلند لباس می پوشند.(21) در داستان ویس و رامین که حکایت کننده از عصر پارت هاست نیز ویس نه تنها در پشت پرده نشسته است، بلکه نقابی نیز بر صورت دارد.(22) و اثر نویسندگان، هنرمندان و سفرنامه ها بهترین گواه بر پوشش زنان در سرزمین ها و دوران های متفاوت است؛ چنانکه در کتاب «خاطرات و فطرت زنانه پوشش در ملل مختلف» آمده است: «اگر به لباس ملی کشورهای جهان بنگریم به خوبی حجاب و پوشش زن را در می یابیم. براون واشنایور، نویسنده غربی، در کتابی به نام پوشاک اقوام مختلف، پوشاک اقوام گوناگون جهان از عهد باستان تا قرن بیستم را به صورت مصور ارائه کرده اند. نگاهی کوتاه به این کتاب روشنگر این واقعیت است که در عهد باستان در میان یهودیان، مسیحیان، زرتشتی ها، یونانیان و اهالی روم، آلمان، خاور نزدیک و برخی مناطق دیگر پوشش زن به طور کامل رعایت می شده است، به گونه ای که زنان چین در معابر عمومی جز در پرده و ملحفه ظاهر نمی شدند و در خانه نیز دارای اندرونی و بیرونی بوده اند.»(23) 

در باب حجاب، پررنگ ترین نقش مختص ادیان است که در بخش ذیل سعی شده گذری کوتاه به حجاب و احکام آن در ادیان الهی داشته باشیم.

حجاب در ادیان الهی
شهید مطهری در مورد این که کدامین اقوام دارای حجاب بوده اند چنین بیان می کند : «در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالاً در هند، حجاب وجود داشته است و از آن چه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است، اما در عرب جاهلیت حجاب وجود نداشته و به وسیله اسلام در میان عرب پیدا شده است.»(24)

دین زرتشت
در دین زرتشت توصیه ویژه به رعایت عفت و تقوا و کنترل چشم شده و در کتاب «وَنْدی داد» این جمله به طور مکرر آمده است: «کلام ایزدی است که کردار زشت را نابود می ‏کند: از تو- ای مرد! - خواهش می‏ کنم پیدایش و فزونی را پاک و پاکیزه ساز! از تو - ای زن! - خواهش می‏کنم تن و نیرو را پاک و پاکیزه ساز! آرزو دارم صاحب فرزند باشی و شیر تو فراوان شود!»(25) و «یک زرتشتی مؤمن، باید از نگاه ناپاک به زنان دیگر دوری جوید». و از این روست که پوشش زنان باید به گونه‏ اى باشد که هیچ یک از موهاى سر زن از سرپوش بیرون نباشد. و در خرده اوستا به وجوب رعایت حجاب بر مرد و زن زرتشتی در هنگام انجام مراسم عبادی تصریح نموده و بیان می دارد: «نامى زت واجیم، همگى سر واپوشیم و همگى نماز و کریم بدادار هورمزد: یعنى همگان نامى ز تو بر گوییم و همگان سر خود را مى ‏پوشیم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز مى ‏کنیم».(26) در کتب یا صحیفه های زرتشتی و توصیه های «اشو زرتشت» جز وجوب پوشاندن سر به هنگام عبادت و برپا داشتن نماز چیز دیگری درخصوص رعایت حجاب در مقابل کدام افراد و با چه محدوده ای و یا حجاب در حین نماز با حجاب خارج از حال عبادت، صحبتی به میان نیامده و بیشتر توصیه به رعایت عفت است ولی تاریخ حاکی از آن است که حجاب زنان زرتشتی بسیار کامل و حتی از آن چه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است، ولی از فلسفه آن که برخی دلایل متفاوتی را ذکر کرده اند گذر می کنیم و به نحوه پوشش آنان می پردازیم که در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در مورد حجاب زنان زرتشتی آمده است: «این پوشاک که بانوان زرتشتی از آن استفاده می‏ کنند، شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر کشور ما دارد؛ چنان‏که روسری آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری است و پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لر در گذشته نزدیک است و شلوار، از لحاظ شکل و بُرش، همان شلوار بانوان کرد آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است.»(27) زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که از ایران باستان بر جای‏ مانده هیچ صورت زنی دیده نمی‏ شود و نامی از ایشان به نظر نمی ‏رسد.(28) و به فرموده استاد مطهری حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکم فرما بوده، حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده می‏ شده اند.(29) 

ویل دورانت دلیل اصلی پیدا شدن حجاب در ایران باستان‏ را مقررات شدیدی می داند که طبق رسوم و آئین کهن مجوسی‏ درباره زن حائض اجرا می ‏شده که در اتاقی محبوس بوده، همه از او در مدت عادت زنانگی دوری می‏ جسته ‏اند و از معاشرت با او پرهیز می نمودند.(30)

کنت گبینو در کتاب سه سال در ایران نیز معتقد است که حجاب‏ شدید دوره ساسانی، در دوره اسلام در میان ایرانیان باقی ماند. او معتقد است که آنچه در ایران ساسانی بوده، تنها پوشیدگی زن نبوده است، بلکه‏ مخفی نگه داشتن زن بوده است. جواهر لعل نهرو نخست وزیر هند نیز معتقد است که حجاب از ملل غی مسلمان روم و ایران، به جهان اسلام وارد شد.(31) و تصاویر بر جای مانده و نقش و نگارهای صورت گرفته از پوشش زنان بر روی بشقاب های نقره، نشانگر این است که چادر برای زنان آن دوره خصوصاً زنان ساسانی از عناصر مهم پوشش تن و سر بوده است. شنل نیز از عناصر مهم پوشاک زنان ساسانی از نظر اجتماعی بود که شبیه چادر است و ما آن را بر دوش آناهیتا(الهه ایرانی) به عنوان یک مقام والا و حیات بخش در طاق بستان مشاهده کرده ایم. بلندی دامن پیراهن ها نیز به قدری بود که مانع دیدن کفش می گردید.(32) و زنان از چادر و روبند نیز استفاده می کردند و این پوشش پس از سقوط ساسانیان نیز ادامه یافته است. 

کلاویخو در سفرنامه اش می نویسد: زن های شهری معمولاً روی پوشیده اند و عجب آنکه چادر سفید داشته اند و نقاب سیاه؛ واقعاً مثل ماه زیر میغ رفته اند.(33) و دکتر محمد چیت ساز هم می نویسد: چادر که سرتاسر بدن را می پوشاند، معمولاً سیاه رنگ بود و همراه با آن در جلوی صورت خود نیز از روبند استفاده می کردند.(34) از این روست که نویسنده کتاب نگاهی به تاریخ جهان ضمن ستایش از تمدن اسلامی، می‏ گوید: یک تغییر بزرگ و تأسف ‏آور نیز تدریجاً روی نمود و آن در وضع زنان‏ بود؛ در میان زنان عرب رسم حجاب و پرده وجود نداشت. زنان عرب جدا از مردان و پنهان از ایشان زندگی نمی‏ کردند، بلکه در اماکن عمومی حضور می ‏یافتند، به مسجدها و مجالس وعظ و خطابه می رفتند و حتی خودشان به وعظ و خطابه می‏ پرداختند. اما عرب ها نیز بر اثر موفقیت ها تدریجاً بیش از پیش‏ رسمی را که در دو امپراطوری مجاورشان یعنی امپراطوری روم شرقی و امپراطوری ایران وجود داشت، اقتباس کردند. عرب ها امپراطوری روم را شکست دادند و به امپراطوری ایران پایان بخشیدند. اما خودشان هم گرفتار عادات و آداب ناپسند این امپراطوری ها شدند. به قراری که نقل شده است‏ مخصوصاً بر اثر نفوذ امپراطوری قسطنطنیه و ایران بود که رسم جدایی زنان از مردان و پرده‏ نشینی ایشان در میان عرب ها رواج پیدا کرد. تدریجاً سیستم حرم آغاز شد و مردها و زن ها از هم جدا گشتند(35) و درخصوص صحت و سقم این مورد در جای دیگر بحث خواهد شد.

یهود
آموزه های کتاب مقدس بر وجوب رعایت حجاب تصریح دارد و در آن مجازات عدم رعایت حجاب بیان شده است و حجاب صرفاً برای عبادت واجب نبوده و حتی توصیه ها به رعایت در این آیین بیش از حد است و عذاب کسانی که به این حکم عمل نکنند، نیز در آیات آن ذکر شده است: «و خداوند می‏ گوید از این جهت که دختران صهیون متکبرند و با گردن افراشته و غمزات چشم، راه می‏ روند و به ناز می‏ خرام ‏اند و به پاهای خویش، خلخال‏ ها را به صدا می ‏آورند . بنابراین، خداوند فَرقِ سر دختران صهیون را کَلْ خواهد ساخت و خداوند، عورت ایشان را برهنه خواهد نمود. و در آن روز، خداوند زینت خلخال‏ ها و پیشانی ‏بندها و هلال ‏ها را دور خواهد کرد. و گوشوارها و دستبندها و روبندها. و دستارها و زنجیرها و کمربندها و عطردان‏ ها و تعویذها را. و انگشترها و حلقه‏ های بینی را. و رداها و شال‏ ها و کیسه‏ ها را. و آینه ‏ها و کتان‏ های نازک و عمامه‏ ها و بُرقع ‏ها را. و واقع می‏ شود که: به عوض عطریات، عفونت خواهد شد و به عوض کمربند، ریسمان و به عوض موهای بافته، کَلی و به عوض سینه ‏بند، زنّار پلاس و به عوض زیبایی، سوختگی خواهد بود. مردانت به شمشیر و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد. و دروازه ‏های وی، ناله و ماتم خواهند کرد و او خراب شده، بر زمین خواهد نشست.»(36) در «سِفْر پیدایش» نیز آمده: «بوعز گفت: زنهار کسی نفهمد که این زن به خرمن آمده است. و گفت: چادری که بر توست، بیاور و بگیر. پس آن را بگرفت و او شش کیل جو پیموده بر وی گذارد و به شهر رفت.»(37)

و در مورد حرمت تشبّه مرد و زن به یکدیگر آمده است: «متاع مرد، بر زن روا نباشد و مرد، لباس زن نپوشد؛ زیرا هر که این کند، مکروه یهوه (خدای تو) است.»(38) و ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن به نحوه پوشش زنان یهودی اشاره نموده و می نویسد: «در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر می ‏آراستند، لکن به آنها اجازه نمی ‏دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر، خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ‏ساخت. از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد. و در جای دیگر می گوید: زندگی جنسی آنان علی‏ رغم تعدد زوجات، به طرز شایان توجه، منزه از خطایا بود. زنان آنان دوشیزگانی محجوب، همسرانی ساعی، مادرانی پُرزا، و امین بودند و از آن ‏جاکه زود وصلت می‏ کردند، فحشا به حدّاقل، تخفیف پیدا می‏ کرد.»(39) و در خصوص آراستن زن برای همسر می نویسد: ...و زنان به استعمال سرخاب و سرمه، نکوهیده می ‏شمردند. موافق بودند که مرد، باید برای پوشاک زن خویش سخاوتمندانه خرج کند؛ لکن غرض آن بود که زن، خود را برای شوهر خویش بیاراید نه برای سایر مردها. و در زمینه افراط و سخت گیری قوم یهود نیز می‏ نویسد: اگر زنی به نقض قانون یهود می‏ پرداخت، چنان ‏که مثلاً بی ‏آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت، و یا در شارع عام نخ می رشت، یا بر هر سنخی از مردان، درد دل می‏ کرد، یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه‏ اش تکلم می ‏نمود، همسایگانش می‏ توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه ‏ای او را طلاق دهد.(40) و در گنجینه ای از تلمود نیز آمده: زنانی که بدون پوشاندن سر خود به میان مردان می روند... و با هر مردی از روی سبکسری به گفتگو می پردازند، ازدواجشان باطل بوده و مهریه به آنها تعلق نمی گیرد.(41) برای تأیید این‏که منشأ حجاب زنان یهودی، وجوب حجاب در شریعت موسی(ع) بوده، به داستان حضرت موسی و دختران شعیب اشاره شده است که در آن، حضرت موسی به آنان امر کرد تا پشت سر او حرکت کرده و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت کنند.(42)

مسیح
در آموزه های مسیحیت پوشاندن مو، نشانه ای از فروتنی و پاکدامنی است. تاج گیسوان یک زن، هنگامی که پنهان باشد، سبب برانگیختن خواهش مردان نمی شود و این معنای آشکار را می رساند که او زیبایی اش را تنها برای چشم های همسرش نگه می دارد.(43) باید گفت از آن جهت که مسیحیت برای کتاب مقدس یهود ارزش قائل بوده و احکام آن را می پذیرفته، خود درخصوص حجاب پیشرو و پیشگام تر از یهودیت حرکت می کردند و در«انجیل» حیای زن را در عدم آراستگی و زینت آشکار معرفی می کند و می فرماید: «...و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مُزین به حیا و پرهیز، نه به زلف ‏ها و طلا و مروارید و رخت گران‏ بها. بلکه چنان‏که زنانی را می ‏شاید که دعوای دینداری می ‏کند به اعمال صالحه... »(44) و باز می فرماید : «و به همین گونه زنان نیز باید با وقار باشند و نه غیبت گو؛ بلکه هوشیار و در هر امری امین»(45) و تصاویری که از راهبه های مسیحی بر جای مانده است نیز عمل به همین آیات را نشان می دهد که همگی دارای لباسی بلند و با پوشش سر هستند و نه تنها اعضای بدنشان مشخص نیست، بلکه با پوششی کاملاً گشاد و برخی از آنها از چادر و مقنعه استفاده نموده اند.(46) و در دائره المعارف لاروس نیز آمده است: در میان مسیحیان اروپا، خمار در کوچه و بازار و وقت عبادت رواج داشت، آستین خمار شانه زن را می پوشاند و قد آن تقریباً به زمین می رسید و دکترحکیم الهی عقاید دو مرجع مسیحیت و دو اسقف بزرگ «کلمنت» و «ترتولیان»را درباره حجاب چنین بیان می کند: «زن باید کاملاً در حجاب و پوشیده باشد، الّا آن‏که در خانه خود باشد؛ زیرا فقط لباسی که او را می ‏پوشاند، می‏ تواند از خیره شدن چشم‏ ها به‏ سوی او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید. برای زن مؤمن عیسوی، در نظر خداوند، پسندیده نیست که نزد بیگانگان به زیور آراسته گردد و حتی زیبایی طبیعی آن نیز باید مخفی شود؛ زیرا برای بینندگان خطرناک است.»(47) و «همچنین ای زنان، شوهران خود را اطاعت نمایید تا اگر بعضی نیز مطیع کلام نشوند، سیرت زنان ایشان را بدون کلام دریابد. چون‏که سیرت طاهر و خدا ترس شما را ببینند. و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلی شدن به طلا و پوشیدن لباس، بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیر فاسدِ روح حلیم و آرام که نزد خدا گران ‏بهاست. زیرا بدین‏ گونه، زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند، خویشتن را زینت می ‏نمودند و شوهران خود را اطاعت می‏ کردند. مانند ساره که ابراهیم را مطیع بود و او را آقا می ‏خواند و شما دختران او شده ‏اید.»(48) و درباره احکام نگاه به نامحرم نیز در کتب شیعی روایت شده است که حضرت عیسی فرمود: از نگاه کردن به زنان بپرهیزید؛ زیرا شهوت را در قلب می ‏رویاند و همین، برای ایجاد فتنه در شخصِ نگاه کننده کافی است.(49)
 
اسلام
درباره وجوب حجاب در اسلام با توجه به آیات قرآن در سوره های نور و احزاب، جای هیچ حرف و سخنی نیست. موضوعی که جای بحث دارد پرداختن به نوع حجاب زنان عربستان قبل و بعد از اسلام است.
آنچه مسلم است آن است که آیات وجوب حجاب در سال پنجم هجرت بر پیامبر نازل شده است و اما سؤال اینجاست که آیا مردم شبه جزیره عربستان و عصر پیامبر(ص) حکم حجاب را رعایت می کردند؟ و قبل از این حکم، حجاب موجود در عربستان چگونه بوده است؟ 

بی تردید با توجه به توضیحات کلی که در خصوص ملل مختلف جهان بیان گردید و سیر حجاب در ادیان، باید گفت مردم شبه جزیره عربستان نسبت به حجاب کاملاً بیگانه نبودند و حداقل، نظاره گر رعایت حجاب در زنان اقوام یهودی و نیز مسیحیان که در اطراف مکه و مدینه سکونت داشتند بودند و البته با توجه به قرائن موجود در خصوص حجاب در عربستان از جمله شأن نزول آیه31 سوره نور و نیز سخن اکثر مفسران باید گفت زنان عرب معمولاً پیراهن هائی می پوشیدند که گریبان هایشان باز بود و روسری های خود را به نحوی می گذاشتند که دور گردن و سینه را نمی پوشانید و قهراً گوش ها و جلوی سینه ها نمایان می شد. این آیه نازل شد و دستور داد که باید روسری ها را طوری ببندید که قسمت های یاد شده پوشیده گردد و زنان، مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشانند.(50) با این بیانات می توان نتیجه گرفت صحبت کسانی که قائلند در عربستان به دلیل نبود پارچه، حجاب به معنای فقهی امروزی پیش از عصر پیامبر(ص) و پس از آن رعایت نمی گردیده است و حجاب اسلام را به گونه ای غیر قابل فهم و خلاف آیات و احادیث تعبیر نموده اند، مبنای درستی ندارد و آنچه تاریخ و آیات قرآن گواهی می دهد، این است که از نظر پارچه کاستی برای لباس نبوده و حتی لباس مردان در آن دوران لباس های بلند بود که گاه تا روی زانو و گاه تا روی پا امتداد داشت و در خصوص پوشش زنان نیز باید گفت روسری بوده اما به جای گره از جلوی گردن و از پشت گوش ها بسته می شده و همچنین از لباس زنان عرب به پیراهن(51) یاد شده است که کاملاً بلند بود(مردم عربستان غالباً از شلوار استفاده نمی کردند و پیراهن های ساده بلندی بر تن می کردند، البته وضع پوشش نقاط مختلف آن متفاوت بود.)(52) ولی ایراد خداوند بر آن باز بودن سینه و نمایان بودن آن است و نیز موضوع فراموش شده این منتقدین آن است که یهودیان ساکن این جزیره چگونه پارچه برای پوشش بانوانشان را تأمین می نمودند، اما مسلمانان نمی توانستند این حد از پارچه را تهیه نمایند؟ 

موضوع بعدی اینکه تاریخ می گوید زنان عرب جاهلی علاوه بر روسری یا سرپوشی که بر سر داشتند، یک روسری دیگری هم داشتند که بزرگتر از روسری معمولی بود. این روسری از چادر کوچک تر و از روسری معمولی بزرگ تر بود. روسری بزرگ مخصوص بیرون بود. استفاده زنان از روپوش های بزرگ که بر سر می ‏افکنده‏ اند، دو جور بوده است؛ یک نوع صرفاً جنبه تشریفاتی و اسمی داشته است همچنانکه در عصر حاضر بعضی بانوان چادری را می‏ بینیم که چادر داشتن آنها صرفاً جنبه تشریفاتی‏ دارد. نوع دیگر برعکس بوده و زن چنان با مراقبت جامه ‏های خود را به خود می ‏گیرد و آنرا رها نمی ‏کند که نشان می‏د هد اهل عفاف و حفاظ است، خود به خود دورباشی ایجاد می ‏کند و ناپاکدلان را مأیوس می‏ سازد.(53) و این مختص زمان پس از وجوب حکم حجاب نبوده است، بلکه در دوران قبل و همچنین در سال های اولیه اسلام وجود داشته که خداوند با نزول آیات استفاده از حجابی همچون جلباب را بر همگان واجب نمود و در واقع می توان گفت این حکم اسلام یک حکم تجمیعی بین انواع پوشش های رایج در جهان بود که در قومی بیش از حد لزوم و مقرر اسلام بود و فوق العاده در آن افراط بود و در قومی دیگر چون عربستان و برخی اقوام دیگر نیز به پوشش سر چندان توجهی نمی شد و شاید دلیل دیگر آن بیان دلیل صحیح، داشتن حجاب برای زنان بود؛ چراکه تا آن زمان اکثریت به حکم پوشش زنان ایمان داشتند، ولی دلیل آن در بینشان متفاوت بود.

حجاب زنان عربستان پس از سال پنجم هجرت 
بنا به روایتی که از عایشه نقل شده است: «ما رایت نساء الانصار، لما نزلت هذه الایه قامت کل واحده الی مرطها المرحل فصدعت منه صدعۀً، فاختمرن، فأصبحن کان علی رؤسهن الغربان: من برتر از زنان انصار ندیدم، همین که آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید، سر خود را با روسری های مشکی می پوشیدند گوئی کلاغ روی سرشان نشسته است.»(54) و نیز سخن ام سلمه که می گوید:«پس از آنکه آیه سوره احزاب یدنین علیهن من جلابیبهن نازل شد زنان انصارچنین کردند.»(55) روشن می شود با وجوب این حکم زنان عصر پیامبر(ص) این حکم را کاملاً رعایت می کردند و نیز جایگاه اجتماعی و تفاوت هایی که بین زن آزاده و کنیز و زنان سالخورده در خصوص پوشش بود تا مورد آزار قرار نگیرند، از دلایل رعایت حکم حجاب است و اگر غیر از این بود جز در موارد اندکی که نیاز به نقل تاریخ نبوده، باید وضعیت بد حجاب و برخورد با افراد بد حجاب در تاریخ بیان می گردید و از دلایل دیگر می توان به اطلاع رسانی و رواج امر به معروف و نهی از منکر در بین مسلمانان آن عصر اشاره کرد. 

تنها تفاوت حجاب در آن است که در آن دوران چادر به صورتى که در میان ایرانیان معمول است؛ چادر بلند که تا پایین پا مى ‏رسد، در میان عرب‏ ها معمول نبوده، ولى چیزى شبیه نیمه چادر، رایج بود و ظاهراً منظور از «جلباب» هم که در آیات قرآن آمده اشاره به همین است؛ چیزى که نه مثل مقنعه و روسرى کوتاه بوده، نه مثل چادر خیلى بلند؛ این حجاب، شاید تا کمر و کمى پایین ‏تر مى ‏رسیده است که زنان از آن استفاده مى‏ کردند. عرب‏ ها از پوششى به نام «درع» که پیراهن بلندى بوده و «ملحفه» که همان چادر بوده و مقنعه، استفاده مى‏ کردند. از روایات استفاده مى‏ شود که این بزرگواران، هر سه پوشش فوق را داشتند. مقنعه را سر مى ‏کردند و درع هم پیراهن بلندى بوده که تا پشت پا مى ‏رسید و آستین ‏هایش بلند و گشاد بوده و ملحفه هم چادرى بوده که به خودشان مى‏ پیچند. در آداب نمازگزار هم آمده که زن در موقع نماز، اگر بخواهد حجاب کاملى داشته باشد، باید از مقنعه، درع و ملحفه استفاده کند.(56) و حدیث پیامبر گرامی اسلام(ص) مؤید همین مطلب است که فرمودند :«للزوج ما تحت الدرع و للابن و للأخ ما فوق الدرع و لغیر ذی محرم أربعه أثواب : درع و خمار و جلباب و ازار: شوهر حق دارد به بدن زن که زیر پیراهن قرار می گیرد نگاه کند و برادر و فرزند مجازند از روی پیراهن به بدن زن نگاه کنند، ولی در برابر نامحرم، باید چهار لباس پوشید: پیراهن، مقنعه، جلباب و شلوار.»(57)

عصر برهنگی
ویل دورانت معتقد است: بعد از جنگ جهانی دوم و همزمان با انقلاب صنعتی، به بهانه آزادی زن و در واقع برای سوءاستفاده بیشتر از او، مردانی که طالب حذف شرم و حیا بودند، زنان را به عرصه فحشا کشاندند.(58) و از سال 1921 به بعد دامن ها کوتاه تر شد(تا به زانو رسید) و این امری بی سابقه در تاریخ پوشاک به شمار می رفت.(59) از آنچه تاکنون ذکر گردید و مستندات تاریخی و سیر تاریخ حجاب بعد از رنسانس و در کشورهایی همچون ایران و ترکیه در قرن نوزدهم و بیستم به بهانه اجرای تقویت در تربیت و تجدد نسوان، می توان گفت تغییر حجاب و پوشش ادیان و تاریخ ملل و فطرت بشر جز با یک برنامه ریزی شوم و استعماری بیش نبوده است که در ذیل به صورت کوتاه و گذرا به دلایل و نمونه های آن در جهان اشاره می شود:

1.    گواهی تصاویر: پوشش حضرت مریم در تصاویر قبل از رنسانس با لباس های بلند و گشاد است و حال پس از رنسانس با لباسی نیمه عریان و سری برهنه است.
2.    آموزش دادن اروپایی ها به افراد دست نشانده خود و پادشاهان کشورهایی که تحت سیطره لیبرالیست ها از جمله انگلستان، فرانسه و... بودند؛ همچون مصر، هند، افغانستان و ... نیز آموزش رضاشاه در ایران و آتاتورک در ترکیه. 
3.    کشف حجاب و قانونی کردن آن و عدم اعطاء مجوز به حضور بانوان محجبه در دانشسراها، دانشگاه ها و مراکز دولتی و ... که آثار آن را به وضوح امروزه در کشورهای مدعی حقوق بشر و برابری انسان ها و آزادی خواهی شاهدیم.
4.    پست نشان دادن حجاب در تبلیغات از قرن نوزدهم تاکنون و تبلیغات در خصوص برهنگی به همراه هزینه های گزاف و مستقل، شجاع و زیبا جلوه دادن زنان برهنه.

اما در خصوص مسئله کشف حجاب در ایران نیز تاریخچه ای وجود دارد که بیان آن در این مجال ممکن نیست، اما به نحو مجمل می توان گفت در بیان شعار کشف حجاب، بابیان جزء اولین کسانی بودند که با تربیت زنی که بعداً قره العین لقب گرفت، تبلیغ و اشاعه بی حجابی در ایران را شروع کردند و وی اولین کسی بود که در تاریخ معاصر ایران، بی حجاب در جامعه مردان ظاهر شد و علاوه بر کشف حجاب عقاید خود را در مورد مرام اشتراک جنسی که طبق آن یک زن می تواند با چند مرد، زندگی زناشویی داشته باشد نیز مطرح کرد(60) و صدیقه دولت آبادی مشروطه خواه بابی ازلی معروف نیز رسماً بی حجاب در خیابان های تهران ظاهر شد.(61)

همچنین برخی صاحب نظران در خصوص راه های کشف حجاب معتقدند که این مسئله از چهار مسیر به ایران رسید که به طور خلاصه آنها را بیان می کنیم:(62) 
1.    نخستین طریق آن، نشر افکار اروپایى در ایران بود و دل فریب نمایاندن فرهنگ غرب.
2.    دومین مسیر، افکار و تجربه هایى است که از طریق کشورهاى عربى وارد ایران شده است. البته این افکار، خود برگرفته از افکار اروپایى بوده است؛ با این حال، قدرى در محیط اسلامى و دینى کشورهاى عربى بازخوانیِ اسلامى و محلى شده، و پس از آن به ایران رسیده است. در این باره، نشر افکار مصرى ها که زودتر و بیش تر از هر کشور عربى خاورمیانه اى با غرب آشنا شدند، جدى تر است. دلیل این امر نیز چنان بود که مصر زودتر از دیگر مردمان شرقى اعم از عرب و ایرانى، با غرب، به ویژه با افکار فرانسوى ها آشنا شد. در این مورد، به خصوص نخستین فردى که این مسائل را به طور گسترده مطرح کرد، قاسم امین بود که کارش را با تألیف کتاب «تحریر المرأه» آغاز کرد. و پس از آن در کتاب «المرأة العصریة یا المرأة الجدیدة» به پاسخ گویى به انتقادهایى که از وى شده بود، پرداخت و معتقد بود که اسلام زن و مرد را مساوى قرار داده؛ اما این اصل بعدها طى قرون متمادى تحریف شده است. امین بر این باور بود که زنان تا وقتى محجبه هستند، پیشرفت نخواهند کرد. به علاوه، در قرآن هم دلیلى بر این که زنان باید روى خود را بپوشانند، وجود ندارد. وى حجاب قرآنى را ویژه زنان پیامبر(ص) و نه زنان دیگر مى دانست. هر دو کتاب امین، تحت عنوان «زن و آزادى» و «زن امروز» به فارسى درآمده و حتى توسط نویسنده اى مقیم همدان پیش از سال 1324ه. ش. مورد نقادى قرار گرفته است. ترجمه دو اثر مزبور هر دو، توسط وزارت فرهنگ رضاشاه صورت گرفته و عامل آن مترجمى با نام احمد مهذب(سید احمد مهذب الدوله م1336ش) است. هر دو کتاب پس از دستور کشف حجاب و سال هاى پایانى سلطنت رضاخان به دستور وزارت فرهنگ به چاپ رسید.

3.    سومین مسیر، افکار و تجربه هایى است که از ترکیه نوین به ایران رسیده است و نیز سفر چهل روزه رضاشاه به ترکیه.
4.    چهارمین مسیر، نشر اندیشه هاى نوین از طریق هند به ایران و از طریق نشریاتى مانند حبل المتین بود که در آن مقالات متعددى درباره لزوم کشف حجاب به معناى خاص آن، نوشته شده و اصولاً روزنامه یاد شده، خط تجدد و نوسازى را در ایران دنبال مى کرد. در همین جا افزودنى است که به سال 1307ه. ش. در افغانستان کشف حجاب صورت گرفت و پس از آمدن خاندان سلطنتى افغانستان به ایران به صورت بى حجاب، این مسئله به گونه اى خاص زمینه کشف حجاب را در ایران بیش از پیش فراهم کرد.

گفتنی است این سیاست های استعماری همان است که «همفر» در خاطراتش می نویسد : «در مسئله بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده ای به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر مشتاق شوند؛ باید با استفاده شواهد و دلایل تاریخی اثبات کنیم که پوشیدگی زن از دوران بنی عباس متداول شده و مطلقاً سنت اسلام نیست، مردم همسران پیامبر را بدون حجاب می دیده اند و زنان صدر اسلام در تمام شئون زندگی دوش به دوش مردان فعالیت داشته اند... پس از آن که حجاب با تبلیغات وسیعی از میان رفت، وظیفه مأموران ما آن است که جوانان را به عشق بازی و روابط نامشروع با زنان تشویق کنند و بدین وسیله فساد را در جوامع اسلامی گسترش دهند.»(63)
پس با وجود این سیاست ها و تبلیغاتی که روزانه در جای جای جهان، علیه حجاب می شود، رجوع و کنکاش در تاریخ تمدن ها و ادیان می تواند کمک عظیمی به شناخت راهکارها و روند از بین بردن حجاب و عفاف در جوامع خصوصاً جوامع اسلامی و برنامه ریزی برای مقابله با آنها نماید.

شنبه 14 دی 1392  10:15 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

سلام

دوستان توجّه کنند، از قرار دادن متون طولانی و همراه با لغات سنگین خودداری کنند. مطلب هر چه خلاصه تر و با قلمی روان نوشته شده باشد بیشتر به دل خواننده نشسته و پیگیری آن هم آسان تر و راحت تر خواهد بود. پستهای کوتاه و همراه با تصاویری گویا و با مفهوم ارزش بیشتری دارد.

با تشکر

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

شنبه 14 دی 1392  10:16 AM
تشکرات از این پست
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

چهل حدیث درباره پوشش زن و مرد

1-  - امام على عليه السّلام فرموده اند : پوشيده و محفوظ داشتن زن مايه آسايش بيشتر و دوام زيبايى اوست . غرر الحكم(5820)

2- امام صادق علیه السلام مي فرمايند: حجاب زن براي طراوت و زيبایي اش مفيدتر مي باشد.                     ( المستدرک، ج5)

3-  امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار می‌دهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمی‌داری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد. از خروج بی‌حساب و بی‌رویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛ و اگر می‌توانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند

4- حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟» فاطمه عرض کرداو مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند

5- رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است که زن بی‌حجابی و بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان می‌خندند و می‌گویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می‌کرد و به گناه می‌انداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می‌پوشانند.

6-  در يك روز باراني حضرت علي(عليه‌السلام) با پيامبر(صلي‌الله‌عليه‌وآله) در بقيع بودند كه زني سوار بر الاغ از آن‌جا عبور مي‌كرد. ناگهان پاي الاغ در چاله‌اي فرو رفت و زن از بالاي آن به زير افتاد. رسول خدا به سرعت روي خود را برگرداند. حاضران به رسول خدا گفتند اين زن شلوار به تن دارد. حضرت سه بار فرمود: خداوند زنان شلوار پوش را رحمت كند. سپس فرمودند: اي مردم! شلوار را به عنوان پوشش برگزينيد؛ چرا كه از پوشاننده‌ترين لباس‌هاي شماست‌. و به‌وسيله‌ي آن از زنان خود به هنگام خروج آنان از منزل محافظت كنيد. (البته بايد توجه داشت كه پيامبر، شلوار را به عنوان مكمل پوشش مطرح كردند، نه جايگزين پوشش!)

7- پیامبر فرموده اند:خدا مردانی را كه شبیه زن می‏شوند و زنانی را كه خود را شبیه مرد قرارمی‏دهند ، نفرین كرده است.

8- رسول خدا(ص) فرمودند:سه گروه، هرگز داخل بهشت نمی‌شوند :1- زنی که خود را درلباس وحرکات وامور دیگر شبیه مرد سازد  و...

9- امام علی علیه السلام می فرماید: بهترین لباس ؛ لباسی است که تو را از خدا به خود مشغول نسازد.

10-  در حدیث قدسی آمده است :به بندگانم بگوئیدبه لباس دشمنانم در نیایند و خود را شبیه دشمنان من نکنند که در این صورت آنها هم دشمنان من خواهند بود

11- پیامبر می فرمایند:خداوند شما را از عریان شدن نهی کرده است پس شرم کنید از فرشتگانی که همراه شما هستند همان گرامیانی که از شما جدا نمی شوند مگر هنگام قضای حاجت و خلوت کردن با همسر

12- از رسول خدا(صلي‌الله‌عليه‌وآله) پرسيدند: آيا در تنهايي مي‌توانيم کشف عورت کنيم؟ حضرت جواب دادند: خداوند بيش از مردم سزاوار است که از او شرم شود.( سنن ابن ماجه )

13- رسول خدا(صلي‌الله‌عليه‌وآله)فرمودند: خداوند شما را از عريان شدن بازداشته است؛(بحار الانوار ج. 56) لذا از عريان شدن بپرهيزيد.( سنن الترمذي )

14- حضرت علي(عليه‌السلام) مي فرمايند: وقتي كسي عريان شود، شيطان به او نظر مي‌اندازد و در او طمع مي كند؛ پس خود را بپوشانيد.( تهذيب )

15- پيامبر سه بار فرمود :خدايا ! زنان شلوار پوش را بيامرز . اى مردم ! شلوار بپوشيد كه شلوار پوشاننده ترین جامه‌‏هاى شماست و زنان خود را در موقعى كه بيرون مى‏آيند با شلوار حفظ كنيد

16- پيامبر فرمود: صيانت زن او را شادابتر و زيبايى‏اش را پايدارتر مى‏كند

17- پيامبر فرمود: غذائی بخور که خود می پسندی ولی لباسی بپوش که مردم می پسندند

18- در روایت است که برای پیامبر چند قواره پارچه آوردند پیامبر قواره ای را به یكی از یاران خود داد و به او فرمود كه این را دو قسمت كن: قسمتی را برای خود جامه كن و قسمت دیگر آن را به همسرت بده تا برای خود روسری كند. بعد به وی فرمود: به همسرت بگو برای این پارچه آستری فراهم كند تا بدن وی از زیر آن نمایان نباشد.( سنن أبی داود، ج 2)

19- رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند: هلاكت زنان امت من در دو چيز است: «طلا و لباس نازك‌‌».( شيخ مفيد، امالي).

20- حضرت علي(ع) فرمودند: بر شما باد بر پوشيدن لباس ضخيم؛ چرا كه هركس لباسش نازك باشد، دينش نازك است.

21- اسماء دختر ابوبکر و خواهر عایشه به خانه پیغمبراکرم(ص) آمد درحالی که جامه‌های نازک و بدن نما پوشیده بود.رسول اکرم(ص)روی خویشرا ازوی برگرداند و فرمود:ای اسماء همین که زن به حد بلوغ رسید سزاوار نیست چیزی از بدن او دیده شود مگر ازمچ دست به پایین و صورتش(الدرالمنثورج 5)

22- رسول خدا(ص) وضعيت دوران ما را از قبل پيش ‌بيني مي‌كنند: در آخر امت من، مرد نماهايي هستند كه سوار بر وسايل نقليه خود، بر در مساجد پياده مي‌شوند. زنان اينان، پوشيده‌هايي برهنه‌اند كه موهايشان برآمده است. اين‌ها زنان نفرين‌شده‌اند.( المحاسن، ج1)

23- رسول خدا(ص)  می‌فرماید: برای زن جایز نیست مچ پایش را برای مرد نامحرم آشکار سازد و اگر مرتکب چنین عملی شد اول اینکه: خداوند سبحان همیشه او را لعنت می‌کند. دوم اینکه: دچار خشم و غضب خداوند بزرگ می‌شود. سوم اینکه: فرشتگان الهی هم او را لعنت می‌کنند. چهارم: عذاب دردناکی برای او در روز قیامت آماده شده است.هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمی‌کند و همچنین موی سر و مچ پای خود را نمایان نمی‌سازد و هر زنی که این کارها را برای غیرشوهرش انجام دهد دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسیت به خود خشمگین کرده است.

24- رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند:1- زر و زيور خود را در منظر و ديدگاه غيرشوهر مگذار و در غياب شوهر خود را خوشبو مكن و مچ پا را نشان مده اگر چنين كنيد دينتان را تباه و خدا را به خشم آورده ايد.

25- پيامبر اکرم(ص)زنان را از پوشيدن لباس‌هاي توجه برانگيز بر حذر مي‌داشتند.

26- امام صادق(ع) به یکی ازخواهران محمدبن ابی‌عمیر فرمود : وقتی که به دیدار برادرت رفتی لباسهای رنگارنگ و تحریک‌آمیز برتن نکن.

27- رسول حق (ص) به حولا فرمود :روسرى خود را كه جلب نظر مى كند نشان مده اگر چنين كني دينتان را تباه و خدا را به خشم آورده اي.

28- امام رضا (ع):هر کس لباس بپوشد تا مباهات و جلوه گری کند خدا رحمتش را از او باز می دارد .(همراه با نماز)

29- پيامبر فرمود: لباسی بپوش که انگشت نمای مردم نشوی و عزت واحترامت هم محفوظ بماند.

30- فضيل بن يسار مي گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم كه آيا ساعد های زن از قسمتهائي است كه بايد از غير محارم بپوشاند ؟ فرمود بلي و آنچه زير روسري قرار مي گيرد بايد پوشيده شود همچنين از محل دستبند به بالا بايد پوشيده شود . (كافي جلد 5 )

31- نمایان ساختن تمام بدن برای زوج رواست و سر و گردن را می توان در برابر پسر و برادر آشكار كرد، اما در برابر نا محرم باید از چهار پوشش استفاده كرد: پیراهن (درع)، روسری (خمار)، پوششی وسیع تر از روسری كه بر روی سینه می افتد (جلباب) و چادر (ازار).(مجمع البحرین).

32- عایشه می گوید: دختر عبدالله بن طفیل كه برادر مادری من بود در حالی كه زینت كرده بود به خانه ام آمد. در همان هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله)نیز وارد شد و هنگامی كه او را دید از او روی برگرداند. عایشه گفت یا رسول الله این دختر، بردار زاده من و خردسال است! پس پیامبر فرمود: هنگامی كه زن به دوران عادت ماهانه رسید بر او جایز نیست كه جز روی خود موضع دیگری را نمایان كند.( جامع البیان، ج 9)

33- امام صادق(ع) مي‌فرمودند:«سزاوار نيست زن مسلماني، لباسي بپوشد كه بدن وي را نمي‌پوشاند»

34- عبداللّه‏ بن‏عباس، مفسّر و شاگرد سرشناس اميرالمؤمنين علي(ع) گفته است:زن (بايد) مو و سينه و دور گردن و زير گلوي خود را بپوشاند.»( مجمع البيان، ج7)

35- از حدیث امام باقر استفاده می‌شود که محارم زن مانند برادر، پدر و ... حق ندارند به همه جای زن بنگرند و زن نیز نباید بگذارد پایین‌تر از جای گردنبد و بالاتر از مچ دست آشکار گردد. چنین نیست که زن نزد محرمها، هر لباسی بپوشد و با هر آرایشی بیرون آید واندام خود را بنمایاند.

36- يكي از اصحاب پيامبر مي‌گويد روزي نشسته بودم و لباسم كنار رفت و ران پايم پيدا شد. پيامبر كه در حال عبور بودند، به من گفتند: ران خود را بپوشان كه جزء عورت است.( مسند احمد )(قابل توجه برخی آقایان)

37- حضرت موسي(عليه‌السلام) آن‌قدر بر پوشيدگي خود محافظت مي‌كرد كه مردم مي‌پنداشتند وي بيماري جسماني دارد. رسول خدا(صلي‌الله‌عليه‌وآله) درباره‌ي او مي‌فرمود: همانا موسي مردي باحيا و پوشيده بود كه به دليل حيايش، هيچ نقطه از بدن وي ديده نشد و لذا هنگامي كه مي‌خواست وارد آب شود تا بدنش وارد آب نمي‌شد، لباس خود را بيرون نمي‌آورد؛ در حالي كه بني‌اسرائيل حيا نمي‌كردند و در برابر هم براي شستشو برهنه مي‌شدند و به يكديگر نگاه مي‌كردند.

38- پيامبر اكرم(صلي‌الله‌عليه‌وآله) هم هرگاه مي‌خواستند غسل كنند، كسي به‌وسيله‌ي پرده ايشان را مستور مي‌ساخت.

39- امام صادق(عليه‌السلام) پوشيدگي شديد لقمان را از علل حكيم شدن وي مي‌دانند. (قابل توجه کسانی که می گویند پوشش فقط برای زن است)

40- پيامبر روزي يكي از كارگران خود را ديد كه در فضاي باز غسل مي‌كند. به وي فرمود: نمي‌بينم از خدايت شرم كرده باشي! مزدت را بگير ما نيازي به تو نداريم.

شنبه 14 دی 1392  10:17 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

تاريخچه حجاب در اسلام

چـكيده حجاب به معناى پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم از احكام ضرورى دين اسلام است. در اديان الهى ديگر از جمله آئين زرتشت، يهود و مسيحيت نيز اين حكم با تفاوتهايى وجود دارد. در سرزمينى كه اسلام در آن ظهور كرد زنان با صورتى گشاده و گريبانى چاك در معابر آمد و شد مى كردند. برخى نويسندگان چنين اظهار نظر كرده اند كه پوشش اسلامى نتيجه تعامل فرهنگى بين اعراب و ايرانيان و روميان است و در نتيجه، اسلام نسبت به چگونگى حضور زن در برابر نامحرم قانونى خاص ندارد و آن چه امروز به صورت دستورى شرعى در آمده، مستندى شرعى ندارد. اين مقاله به تحقيق درباره صحت و سقم اين نظر مى پردازد. واژگان كليدى: حجاب، تاريخ حجاب و پيشينه حجاب در اسلام. مقدمه صرف نظر از مباحثى چون ادله حجاب، محدوده حجاب اسلامى، فلسفه آن و مباحث ديگر، يكى از مباحث لازم در اين باره، بررسى پيشينه اين حكم است; به اين معنا كه آيا اسلام خود قانون و دستور خاصى براى پوشش زنان در برابر مردان نامحرم ارائه داده است يا نه، رسم موجود بين بانوان مسلمان ريشه اى ديرينه دارد؟ ضرورت طرح اين بحث از آن جا ناشى مى شود كه برخى مدعى شده اند: «ارتباط عرب با ايران از موجبات رواج حجاب در قلمرو اسلام شد»2 و معتقدند كه «حجاب رايج ميان مسلمانان عادتى است كه از ايرانيان، پس از مسلمان شدنشان به ساير مسلمانان سرايت كرد». برخى ديگر نيز گفته اند: «حجاب از ملل غير مسلمان روم و ايران به جهان اسلام وارد شده است».3 اين مقاله در صدد كشف اثبات اين مسئله است. مفهوم شناسى قبل از ورود به بحث لازم است معناى واژه حجاب و مقصود از حجاب بيان شود. مفهوم لغوى حجاب به گفته اهل لغت اين واژه به صورت متعدى و به معناى در پرده قرار دادن به كار مى رود. ابن دريد مى گويد: «حجبت الشىء. .. اذا سترته، و الحجاب: السِّتر...، احتجبت الشمس فى السحاب اذا تستترت فيه.4 حجاب، پوششى است كه روى شىء را فرا مى گيرد و حجاب يعنى پرده...، زمانى كه خورشيد در ابر فرو مى رود عرب مى گويد: احتجبت الشمس فى السحاب». فيومى اين واژه را چنين توضيح مى دهد: حجب فعلى متعدى است و به معناى مانع شدن به كار مى رود. به پرده، حجاب مى گويند، زيرا مانع از ديدن است، و به دربان، حاجب گفته مى شود، زيرا وى مانع از ورود افراد است. اين واژه در اصل بر موانع جسمانى اطلاق مى گردد، ولى برخى مواقع به موانع معنوى نيز حجاب گفته مى شود.5 از گفتار اهل لغت مى توان نتيجه گرفت كه در زبان عرب، حجاب به پوششى گفته مى شود كه مانع از ديدن شيئى پوشانده شده مى شود. شهيد مطهرى نتيجه تحقيقات لغوى خود را درباره اين واژه، چنين بيان مى كند: كلمه حجاب هم به معنى پوشيدن است و هم به معنى پرده و حاجب، بيشتر استعمالش به معنى پرده است. اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش مى دهد كه پرده وسيله پوشش است و شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نيست; آن پوشش حجاب ناميده مى شود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد.6 اين واژه در قرآن و حديث نيز با عنايت به همين معناى لغوى به كار رفته و معناى خاصى پيدا نكرده است.7 شهيد مطهرى مى فرمايد: در قرآن كريم در داستان سليمان غروب خورشيد را اين طور توصيف مى كند: «حتى توارت بالحجاب» يعنى تا آن وقتى كه خورشيد در پشت پرده مخفى شد. تعبير حجاب با همين معنا در آيه 51 سوره شورى و نيز در آيه 53 سوره احزاب به كار برده شده است... . در دستورى كه امير المومنين(عليه السلام) به مالك اشتر نوشته است مى فرمايد: «فلا تطولن احتجابك عن رعيتك» يعنى در ميان مردم باش كمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان كن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نكند بلكه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده.8 مفهوم اصطلاحى حجاب حجاب در علومى چون عرفان و طب و شايد ديگر علوم، اصطلاح خاصى دارد9اما در مسئله مورد بحث اين نوشتار كه مسئله اى فقهى است داراى معناى خاصى نيست. اين واژه در فقه در معناى لغوى خود كه همان پرده حائل ميان دو چيز باشد به كار رفته و معناى جديدى براى آن ايجاد نشده بود. در دوران متأخر اين واژه معناى اصطلاحى خاصى پيدا كرده و به پوشش خاص زنان اطلاق شده است. شهيد مطهرى در اين باره مى فرمايد: استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن اصطلاح نسبتاً جديدى است. در قديم و مخصوصاً در اصطلاح فقها كلمه ستر كه به معنى پوشش است به كار مى رفته است. فقها چه در كتاب الصلوة10 و چه در كتاب النكاح11 كه متعرض اين مطلب شده اند كلمه ستر را به كار برده اند نه كلمه حجاب را. بهتر اين بود كه اين كلمه عوض نمى شد و ما هميشه همان كلمه پوشش را به كار مى برديم، زيرا چنان كه گفتيم معنى شايع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به كار برده مى شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همين امر موجب شده كه عده زيادى گمان كنند كه اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود. پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گرى و خود نمايى نپردازد. آيات مربوطه همين معنى را ذكر مى كند و فتواى فقها هم مؤيد همين مطلب است... در آيات مربوطه، لغت حجاب به كار نرفته است. آياتى كه در اين باره هست چه در سوره مباركه نور و چه در سوره مباركه احزاب حدود پوشش و تماس هاى زن و مرد را ذكر كرده است بدون آن كه كلمه حجاب را به كار برده باشد. آيه اى كه در آن كلمه حجاب به كار رفته است مربوط است به زنان پيغمبر اسلام.12 معناى اصطلاحى جديد اين واژه، عبارت است از پوششى كه زن در برابر نامحرمان بايد استفاده كند و از جلوه گرى و خود نمايى بپرهيزد. در اين نوشتار نيز همين معناى اصطلاحى مورد نظر است، نه پرده نشينى زنان. ترديدى نيست كه حجاب در اين اندازه يكى از احكام مشترك اديان ابراهيمى13 و از احكام ضرورى اسلام بوده و همه طوايف اسلامى بر آن اتفاق نظر دارند. حجاب در ايران و روم باستان در كتاب تاريخ تمدن مى خوانيم: پس از داريوش مقام زن خصوصاً در طبقه ثروتمندان تنزل پيدا كرد. زنان فقير چون براى كار كردن ناچار از آمد و شد در ميان مردم بودند آزادى خود را حفظ كردند، ولى در مورد زنان ديگر گوشه نشينى زمان حيض كه بر ايشان واجب بود رفته رفته امتداد پيدا كرد و سراسر زندگى اجتماعى شان را فرا گرفت... . زنان طبقات بالاى اجتماع جرأت آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپوش دار از خانه بيرون بيايند و هرگز به آنان اجازه داده نمى شد كه آشكارا با مردان آميزش كنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هيچ مردى را و لو پدر يا برادرشان باشد ببينند در نقشهايى كه از ايران باستان بر جاى مانده هيچ صورت زن ديده نمى شود و نامى از ايشان به نظر نمى رسد.14 شهيد مطهرى از سخنان جواهر لعل نهرو چنين استنباط مى كند كه او معتقد است كه «روميان نيز (شايد تحت تأثير قوم يهود) حجاب داشته اند و رسم حرم سرادارى نيز از روم و ايران به دربار خلفاى اسلامى راه يافت».15 پوشش زنان عرب قبل از اسلام شواهد متعددى از قرآن حاكى از اين نكته است كه در جامعه عرب قبل از اسلام زنان براى حضور در اجتماع از پوشش مناسب و مطلوبى برخوردار نبودند. به همين دليل همسران پيامبر ـ صلوات اللّه و سلامه عليه و آله ـ از متابعت آن الگو منع مى شوند: يا نِسَاء النَّبِى لَسْتُنَّ كَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا* وَقَرْنَ فِى بُيوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيةِ الْأُولَى; اى همسران پيامبر شما مانند هيچ يك از زنان [ديگر ]نيستيد اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آن كه در دلش بيمارى است طمع ورزد و گفتارى شايسته گوييد. و در خانه هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينت هاى خود را آشكار مكنيد.16 دستورهاى اصلاحى اسلام نسبت به پوشش زنان نيز حاكى از برخى نقص ها و كاستى ها در پوشش زنان آن دوره و فاصله آن با پوشش مورد سفارش اسلام است: يا أَيهَا النَّبِى قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يدْنِينَ عَلَيهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يعْرَفْنَ فَلَا يؤْذَينَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا;17 اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش هاى خود را بر خود فروتر گيرند اين براى آن كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديك تر است و خدا آمرزنده مهربان است.18 همين نكته، از آيات سوره نور نيز كه درباره آن ها بحث خواهد شد، فهميده مى شود. شأن نزول آيه 30 سوره نور اشاره اى به كيفيت پوشش قبل از دستور حجاب دارد. در اين شأن نزول آمده است «كان النسا يتقنعن خلف آذانهن; زنان دنباله مقنعه خود را به پشت گوش هاى خود مى انداختند» بنا بر اين، گلو و بنا گوش آن ها هويدا بود. تاريخ پژوهان نيز اين نكته را كه زنان جزيرة العرب از حجاب مناسبى برخوردار نبودند، تأييد مى كنند.19 اكنون سخن در اين است كه اين وضعيت به دنبال وضع قانون اسلامى مبنى بر ضرورت حجاب بر هم خورد. حجاب در قرآن مسئله حجاب در دو سوره از سوره هاى قرآن مطرح شده است. ابتدا اين نكته به طور اجمال در سوره احزاب آيه 59 مطرح شده20، و سپس با تفصيل بيشتر در سوره نور آمده است: و َقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيوبِهِنَّ وَلَا يبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيرِ أُوْلِى الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا يضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيعْلَمَ مَا يخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ; و به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاكدامنى ورزند و زيورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آن چه طبعاً از آن پيداست، و بايد روسرى خود را بر گردن خويش [فرو] اندازند و زيورهايشان را جز براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان [همكيش] خود يا كنيزانشان يا خدمت كاران مرد كه [از زن ]بى نيازند يا كودكانى كه بر عورت هاى زنان وقوف حاصل نكرده اند آشكار نكنند و پاهاى خود را [به گونه اى به زمين ]نكوبند تا آنچه از زينت شان نهفته مى دارند معلوم گردد. اى مؤمنان!همگى [از مرد و زن ]به درگاه خدا توبه كنيد اميد كه رستگار شويد. وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِى لَا يرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيسَ عَلَيهِنَّ جُنَاحٌ أَن يضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيرَ مُتَبَرِّجَات بِزِينَة وَ أَن يسْتَعْفِفْنَ خَيرٌ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ; و بر زنان از كار افتاده اى كه [ديگر ]اميد زناشويى ندارند گناهى نيست كه پوشش خود را كنار نهند [به شرطى كه] زينتى را آشكار نكنند، و عفت ورزيدن براى آن ها بهتر است و خدا شنواى داناست. در شأن نزول آيه 30 سوره نور « قل للمؤمنين يغضوا من أبصارهم ويحفظوا فروجهم...» جناب كلينى به سند خويش از سعد اسكاف نقل مى كند كه امام باقر(عليه السلام)فرمود: جوانى از جماعت انصار در شهر مدينه با زنى روبه رو شد. در آن زمان زنان پوشش سر خود را پشت گوش هاى خود مى انداختند [در نتيجه، بنا گوش و گردن ايشان هويدا بود. ]وقتى زن از كنار وى گذشت جوان سر را به عقب برگرداند و هم چنان كه راه مى رفت وى را نظاره مى كرد و وارد كوچه اى شد و در حالى كه به پشت سر خود نگاه مى كرد به راه خود ادامه داد كه صورتش به استخوان يا تكه شيشه اى كه از ديوار بيرون زده بود برخورد كرد و شكست. وقتى آن زن از نظرش محو شد نگاه كرد و ديد كه بدن و لباسش خونين شد. [به خود آمد] و گفت: به خدا سوگند خدمت رسول خدا مى رسم و او را از اين مسئله خبر دار مى كنم. پس خدمت رسول خدا شرفياب شد. پيامبر از حال وى جويا شد و او جريان را به اطلاع آن جناب رساند. پس جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد: قل للمؤمنين يغضّوا من أبصارهم ويحفظوا فروجهم ذلك أزكى لهم إنّ الله خبيرٌ بما يصنعون.21 سيوطى نيز اين شأن نزول را به نقل از ابن مردويه از امام على(عليه السلام)نقل كرده است.22 از اين شأن نزول مى توان استنباط كرد كه اولين آياتى كه در تشريع حجاب و بيان محدوده نظر نازل شده، همين آيات سوره نور است. گزارش هاى تاريخى حاكى از آن است كه مسلمانان بعد از نزول اين آيات، رويه متفاوتى را پيش گرفتند و با شنيدن اين آيات به ضرورت ايجاد تغييرات و دگرگونى هايى در چگونگى پوشش زنان پى بردند و به همين دليل بعد از نزول اين آيات، زنان با پوشش هاى متفاوتى در اجتماع حاضر مى شدند. مثلا طبرى (244ـ310 ق) در تفسير خود آورده است: عن عائشه زوج النبى(صلى الله عليه وآله) انّها قالت يرحم الله النساء المهاجرات الاول لما انزل الله«وليضربنّ بخمرهنّ...» شققن اكثف مروطهن فاختمرن به;23رحمت خدا بر زنان مهاجر پيشگام باد كه هنگامى كه خداوند فرمان حجاب را نازل فرمود، ضخيم ترين پوشش هاى پشمين خود را برش داده و با آن سر و گردن خود را پوشاندند. سيوطى (849ـ911 ق) نيز به سند خود از ام سلمه نقل مى كند كه بعد از نزول آيه «يدنين عليهن من جلابيبهن» زنان انصار از منازلشان با پوشش هاى مشكى خارج مى شدند به گونه اى كه به نظر مى رسيد بر سر ايشان كلاغى نشسته است.24 به گفته سيوطى اين گزارش ذيل آيه «وليضربن بخمرهن» از سوره نور نيز در جوامع روايى متعددى نقل شده است.25 در كلام ديگرى آمده است كه نزد عايشه از برترى زنان قريش سخن به ميان آمد. او گفت زنان قريش صاحبان فضيلت اند اما به خدا قسم من در پاى بندى به كتاب خدا و ايمان به قرآن كسى را برتر از زنان انصار نديدم. وقتى آيه «وليضربنّ بخمرهنّ على جيوبهنّ» نازل شد و مردان اين آيه را در خانه ها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر يك از آن زنان با لباس خود، سر و كناره هاى صورتش را مى پوشاند. آنان وقتى صبح پشت سر رسول خدا به نماز ايستادند سر و گردن خود را پوشانده بودند به گونه اى كه خيال مى كردى بر سر آن ها كلاغ نشسته است.26 از آنچه گذشت معلوم مى شود كه برداشت مردم از اين آيات، ضرورت تجديد نظر در چگونگى حضور زنان در اجتماع و بين نامحرمان بود. فقها و مفسران نيز مفاد اين آيات را وجوب پوشش خاص براى زنان در برابر مردان نامحرم دانسته اند.27 در محدوده دلالت آيات، 32ـ33 و 53 سوره احزاب28نيز بين مفسران اختلاف است. تاريخ نزول سوره احزاب و نور به اتفاق دانشمندان علوم قرآن سوره هاى نور و احزاب از سوره هاى مدنى قرآن هستند. بر اساس نقل بسيارى از دانشمندان علوم قرآن سوره احزاب كه متعرض حوادث سال پنجم هجرى است چهارمين يا پنجمين سوره اى است كه در مدينه بر پيامبر اكرم ـ صلوات الله و سلامه عليه ـ نازل شد و سوره نور نيز بعد از سوره نصر كه بعد از صلح حديبيه [سال ششم هجرى] و قبل از فتح مكه [ماه رمضان سال هشتم ]در مدينه بر پيامبر نازل شده است.29 محققان تاريخ اسلامى نيز معتقدند كه سوره نور به طور تقريبى در سال هشتم هجرى آغاز شد، زيرا اين سوره بعد از سوره نصر كه در سال هشتم نازل شد و در تاريخ نقل شده كه پيامبر بعد از اين سوره دو سال در قيد حيات بود و سوره نور بعد از سوره احزاب كه نزول آن از آغاز سال پنجم شروع شد، نازل شده است. به روايت ابن عباس چندين سوره بين زمان نزول سوره نور و احزاب فاصله شده است.30 شواهد روايى شواهد روايى متعددى نيز گوياى اين نكته اند كه حجاب در زمان رسول خدا واجب شد و آن جناب با كسانى كه خود را با وضعيت جديد وفق نداده بودند و هنوز از پوشش مرسوم گذشته استفاده مى كردند برخورد مى كرد و تذكر مى داد. در رواياتى از سوى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) محدوده حجاب بيان شده است. به عنوان نمونه در روايتى آمده است كه نمايان ساختن تمام بدن براى زوج رواست و سر و گردن را مى توان در برابر پسر و برادر آشكار كرد، اما در برابر نا محرم بايد از چهار پوشش استفاده كرد: پيراهن (درع)، روسرى (خمار)، پوششى وسيع تر از روسرى كه بر روى سينه مى افتد31 (جلباب) و چادر (ازار)32. شيخ صدوق به سند خود از امام صادق(عليه السلام) و آن حضرت از پدران خود از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل مى كنند كه آن حضرت فرمود: روا نيست زنى كه به دوران عادت ماهانه بلوغ رسيده موى جلوى سر و گيسوان خود را آشكار كند.33 در روايت ديگرىآمده است كه براى پيامبر(صلى الله عليه وآله) چند قواره پارچه آوردند. پيامبر قواره اى را به يكى از ياران خود داد و به او فرمود كه اين را دو قسمت كن: قسمتى را براى خود جامه كن وقسمت ديگر آن را به همسرت بده تا براى خود روسرى كند. بعد به وى فرمود: به همسرت بگو براى اين پارچه آسترى فراهم كند تا بدن وى از زير آن نمايان نباشد.34 هم چنين در روايتى آمده است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) با جابر بن عبدالله انصارى به خانه فاطمه((عليها السلام)) رفتند. پيامبر اجازه ورود خواست و فرمود من و كسى كه همراه من است وارد شويم. فاطمه فرمود: روسرى بر سر ندارم پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: قسمت اضافه روپوش خود را بر سر خود بگير و بعد پيامبر(صلى الله عليه وآله) و جابر بر حضرت زهرا وارد شدند.35 برخى روايات نشان مى دهد زنانى كه خود را با وضع جديد تطبيق نداده بودند مورد اعتراض قرار مى گرفتند. عايشه مى گويد: دختر عبدالله بن طفيل كه برادر مادرى من بود در حالى كه زينت كرده بود به خانه ام آمد. در همان هنگام پيامبر(صلى الله عليه وآله)نيز وارد شد و هنگامى كه او را ديد از او روى برگرداند. عايشه گفت يا رسول الله اين دختر، بردار زاده من و خردسال است! پس پيامبر فرمود: هنگامى كه زن به دوران عادت ماهانه رسيد بر او جايز نيست كه جز روى خود موضع ديگرى را نمايان كند.36 در گزارش ديگرى نيز عايشه مى گويد كه اسماء دختر ابى بكر در حالى كه پوششى نازك بر تن داشت بر پيامبر(صلى الله عليه وآله)وارد شد. پيامبر(صلى الله عليه وآله)از وى روى گرداند و به وى فرمود: اى اسماء! وقتى زن به سنى رسيد كه عادت ماهانه براى او اتفاق مى افتد جايز نيست كه جز صورت و دست وى تا قدرى بالاى مچ در معرض ديد ديگران قرار گيرد.37 قبل از غزوه طائف دو نفر كه عموم مردم «غير اولى الاربه; مردى كه از زن بى نياز است.» به حساب مى آوردند جمال و وضع ظاهرى زنى از اهالى طائف را تعريف مى كردند كه چنين و چنان است. پيامبر(صلى الله عليه وآله)سخن ايشان را شنيد و درباره اين دو نفر فرمود: مى بينم كه شما دو نفر به زنان تمايل داريد (غير أولى الأربه نمى باشيد) آن گاه دستور داد آن دو را به محلى به نام «عرايا» تبعيد كردند.38 اين قضيه حاكى از آن است كه قبل از فتح طائف كه در شوال سال هشتم هجرى اتفاق افتاد39 مسئله حجاب و رعايت حريم زنان مطرح بوده است. اين روايات اگر چه از نظر سند و دلالت نيازمند بررسى است، اما روى هم رفته حاكى از اين موضوع است كه حجاب قبل از آن كه بين مسلمانان و ايرانيان يا روميان ارتباطى بر قرار شود، تشريع شده و پشتوانه اى دينى داشته است و چنين نبود كه پس از تعامل با ديگر ملل، بين مسلمانان پيدا شده باشد. زمان بر قرارى ارتباط ميان اسلام و ايران و روم سر آغاز ارتباط ايرانيان و روميان با اسلام به زمانى باز مى گردد كه رسول خدا ـ عليه آلاف التحية و الثناء ـ تصميم گرفت دعوت خويش را گسترش داده و ايران و روم و ملل ديگر را به اسلام دعوت نمايد. بر اساس گزارش هاى تاريخى، پيامبر ـ عليه آلاف التحية و الثناء ـ در سال ششم هجرى براى حاكمان ايران و روم نامه نگارى و دعوت خويش را از ايشان آغاز كرد. البته اين مرحله، ارتباطى برقرار نشد و ارتباط ايرانيان با مسلمانان تا زمان خليفه دوم در همين حد باقى ماند و در دوره حكومت خليفه دوم كه مسلمانان ايران را فتح كردند ارتباط تنگاتنگى ميان آن ها به وجود آمد و زمينه تأثير گذارى ها و تعامل فرهنگى فراهم شد. ارتباط ميان روميان و مسلمانان نيز به همين دوران باز مى گردد. با مقايسه اى سطحى ميان تاريخ نزول آيات حجاب و تشريع حجاب در اسلام و زمان پيدايش ارتباط ميان مسلمانان عرب و ديگر ملل، نادرستى پندار تسرّى حجاب از ساير ملل به اسلام عيان مى گردد. شواهدى متعارض به رغم آن چه گفته شد با گزارشهايى روبه رو مى شويم كه حاكى از آن است كه مردان نا محرم با زنانى برخورد نموده و آن ها را شناخته اند. به عنوان نمونه، سبيعه دختر حرث كه همسر سعد پسر خوله از قبيله بنى عامر بود و در جنگ بدر حضور داشت مى گويد: شوهرم در سال حجة الوداع از دنيا رفت و من حامله بودم و بعد از مدت كوتاهى از فوت او وضع حمل كردم و پس از پشت سر گذاشتن دوران نقاهت، خود را آرايش كردم. مردى به نام ابوالسنابل پسر بعكك از قبيله بنى عبدالدار بر من وارد شد و وقتى مرا در آن حال ديد به من ايراد گرفت كه چرا آرايش كردى؟ مى خواهى ازدواج كنى! به خدا قسم تو تا چهار ماه و ده روز نبايد چنين كنى! سبيعه مى گويد: با شنيدن اين سخنان خود را جمع كردم و شب هنگام خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله)رسيدم و مسئله را از او سؤال كردم. او به من چنين دستور داد: با وضع حمل، دوران عده تمام شده و اگر بخواهى مى توانى ازدواج كنى.40 اين نقل به روشنى دلالت مى كند كه در سال آخر عمر رسول خدا(صلى الله عليه وآله)و بنا بر شواهدى كه گفته شد بعد از گذشت حدود دو سال از زمان وجوب حجاب، زنى مسلمان در برابر نامحرم به گونه اى حاضر شده كه مرد نامحرم وى را شناخته است. آيا اين گزارش ها با وجوب حجاب در آن دوره منافاتى ندارد؟ اين گزارش ها با توجه به آن چه در اين نوشتار استنباط شده چگونه قابل جمع است؟ اگر فرض را بر صحت اين گزارش ها قرار دهيم و تعارضى بين اين گزارش ها و شواهد داخلى آن وجود نداشته باشد41 به چند صورت مى توان بين اين گزارش ها و وجوب حجاب در آن زمان جمع كرد: 1. بر فرض صحت نقل ها وقتى انسان گزارشى را به صورت هاى گوناگون و با زياده و نقصان مشاهده مى كند، چگونه مى توان به جزئيات مطرح در اين گزارش ها بها داد و بر آن استناد كرد و در نتيجه با مطالبى قطعى يا دست كم مطالبى كه از در صد قطعيت بالايى برخوردار است معارض دانست؟ اين نكته با توجه به آن چه در تاريخ حديث به اثبات رسيده كه اهل سنت دست كم در سده اول هجرى از ثبت و ضبط احاديث اجتناب كردند بسيار موجه است و شايد به همين دليل است كه در فقه روايات نبوى چندان كاربردى ندارد. شعرانى درباره رواياتى كه به طور گوناگون نقل شده است معتقدند: آن چه از اين روايات در اين موارد مى تواند مورد استناد قرار گيرد چكيده سخن است كه مردم به طور معمول قادر بر حفظ و ضبط آن هستند و خصوصيات الفاظ و كلمات به دليل مختلف بودن قابل استناد نيستند.42 ايشان در جاى ديگر مى فرمايد: شيوه معاصران ما در تمسك به ويژگى هاى الفاظى كه روايت مى شود و جزئيات آن و ادعاى ظن اطمينانى با استناد به اين امور قابل اعتماد نيست.43 2. از صحت اين گزارش ها مشروط بر اين كه ثابت شود كه مربوط به بعد از وجوب حجاب است، مى توان نتيجه گرفت در آن زمان صورت زن ها باز بوده و بنابراين، دستور پوشش شامل صورت نمى شود. چنان كه برخى از حديث «خثعميه»44 چنين استنباط كرده اند.45 شايد بتوان گفت اين استنباط، منوط به اين است كه پاى بندى فردى كه اين رفتار از وى مشاهده و گزارش شده به دستورهاى شرع مقدس اثبات گردد. در پاسخ به اين سؤال كه آيا در اين موارد سكوت معصوم تقرير رفتار وى حساب نمى شود، بايد گفت ممكن است اعتراض معصوم نقل نشده باشد. پرده نشينى ممكن است كسانى كه مدعى شده اند كه حجاب از ايران و روم بين اعراب مسلمان راه يافته، مقصودشان از حجاب پرده نشينى زنان باشد. شهيد مطهرى بعد از تخطئه اين ادعا كه حجاب از ايران يا جاى ديگرى به اسلام وارد شده باشد و ارائه شواهد مختصرى بر اين امر، مى فرمايد: فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غير عرب، حجاب از آن چه در زمان رسول اكرم وجود داشت شديدتر شد نه اين كه اسلام اساساً به پوشش زن هيچ عنايتى نداشته است.46 البته برخى سخت گيرهاى از جانب خليفه دوم، حتى در زمان حيات رسول خدا(صلى الله عليه وآله)گزارش شده كه در برخى موارد با عكس العمل برخى زنان رسول خدا رو به رو شده است. صحت و سقم اين گزارش ها و در مرحله بعد يافتن منشأ اين طرز فكر امرى در خور بررسى و پژوهش است. بعيد نيست كه سخنان ويل دورانت و جواهر لعل نهرو ـ در ابتداى نوشته نقل شد ـ صرفاً ناظر به پرده نشينى زنان باشد و به ستر و پوشش آنان عنايتى نداشته اند. برخى محققان نيز منكر پشتوانه دينى براى نقاب زدن و برقع بر چهره افكندن شده اند و آن را رسمى دانسته اند كه از ديگر ملل وارد فرهنگ اسلامى شده، البته اين خود نيازمند تحقيقى مستقل است.47 نتيجه گيرى اگر چه رسم حجاب در بين اقوام غير عرب مرسوم بوده است اما حجاب در بين زنان عرب نشأت گرفته از اقوام ديگر نيست. حكم حجاب به طور واضح در سال هشتم هجرى نازل شد و اين زمانى بود كه هنوز اسلام از جزيرة العرب پاى بيرون نگذاشته بود و به دنبال آن، زنان مسلمان عرب از اين دستور پيروى كردند. در دو سال باقيمانده از عمر رسول خدا گزارش هايى موجود است كه آن جناب با كسانى كه هنوز خود را با وضعيت جديد تطبيق نداده بودند برخورد مى نمود. كتاب نامه 1. سيوطى، عبدالرحمان، الاتقان، [بى جا، بى تا]. 2. جصاص، احمد، احكام القران، بيروت، دارالكتاب العربى، [بى تا]. 3. مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، تهران، دارالكتب الاسلاميه، [بى تا]. 4. زركشى، محمد، البرهان، بيروت، دار الفكر، 1408 ق. 5. ويل دورانت، تاريخ تمدن، ترجمه ابوطالب صارمى و...، چاپ سوم: تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1371. 6. معرفت، محمدهادى، التمهيد فى علوم القران، قم، مطبعه مهر، 1396. 7. طبرى، محمد، جامع البيان فى تاويل القرآن، بيروت، دار الكتب العلميه، 1420 ق. 8. عاملى، جعفرمرتضى، حديث الافك، بيروت، دار التعارف للمطبوعات، 1400 ق. 9. طوسى، محمد، الخلاف، قم، موسسة النشر الاسلامى، 1417 ق. 10. سيوطى، جلال الدين، الدر المنثور، بيروت، دار الفكر، 1403 ق. 11. ابوزيد، نصرحامد، دوائر الخوف، بيروت، المركز الثقافى العربى، چاپ سوم، 2004 م. 12. اردبيلى، احمد، زبدة البيان، قم، انتشارات مومنين، 1421 م. 13. سجستانى، سليمان، سنن أبى داود، بيروت، دار الفكر، 1410 ق. 14. مازندرانى، ملاصالح، شرح اصول كافى، تهران، مكتبة الاسلاميه، 1388 ق. 15. شوكانى، محمد، فتح القدير، عالم الكتب، [بى جا، بى تا]. 16. كاشانى، فيض، الصافى، تهران، مكتبه الصدر، 1416 ق. 17. جوهرى، اسماعيل، الصحاح تاج اللغه العربيه و صحاح العربيه، چاپ هفتم: بيروت، دار العلم للملائين، 1407ق. 18. عسقلانى، ابن حجر، فتح البارى شرح صحيح البخارى، بيروت، دار المعرفه للطباعه و النشر، [بى تا]. 19. الكوفى، احمد، فتوح البلدان، بيروت، دار الندوه الجديده، [بى تا]. 20. راوندى، قطب الدين، فقه القران، قم، مكتبة آية الله عظمى مرعشى، 1405 ق. 21. كلينى، محمد، كافى، چاپ سوم: تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1388 ق. 22. سيورى، فاضل مقداد، كنز العرفان، تهران، مرتضوى، 1369. 23. طريحى، فخرالدين، مجمع البحرين، چاپ دوم، الثقافه الاسلاميه، 1408 ق. 24. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان، بيروت، موسسة الاعلمى للمطبوعات، 1415 ق. 25. مطهرى، مرتضى، مجموعه آثار، قم، صدرا، 1420 ق. 26. حلى، حسن بن يوسف، مختلف الشيعه، قم، موسسة النشر الاسلامى، 1412 ق. 27. عسكرى، مرتضى، معالم المدرستين، چاپ ششم: [بى جا]المجمع العلمى الاسلامى، 1416 ق. 28. راغب اصفهانى، حسين، مفردات الفاظ قرآن، قم، ذوى القربى، 1416 ق. 29. صدوق، محمد، من لايحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسين، 1404 ق. 30. رشيدرضا، محمد، المنار، چاپ دوم: بيروت، دار المعرفه، [بى تا]. 31. طباطبائى، محمدحسين، الميزان، قم، جامعه مدرسين، [بى تا]. 32. كاشانى، فيض، الوافى، اصفهان، مكتبه امير المومنين(عليه السلام)، 1406 ق. 33. حرعاملى، محمد، وسائل الشيعه، قم، آل البيت(عليهم السلام)، 1414 ق. -------------------------------------------------------------------------------- 1. كارشناس ارشد تفسير و علوم قرآن. 2. ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج 4، ص 282. 3. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 19، ص 386 ـ 391. 4. محمد ابن دريد، جمهرة اللغة، ذيل واژه حجب. 5. احمد فيومى، مصباح المنير، واژه حجب: «حجبه حجبا من باب قتل منعه و منه قيل للستر حجاب لانه يمنع المشاهده و قيل للبواب حاجب لانه يمنع من الدخول و الاصل فى الحجاب جسم حائل بين جسدين و قد استعمل فى المعانى... .». 6. مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 430ـ 429. 7. ابوالقاسم راغب اصفهانى، مفردات راغب، ذيل ماده «حجب». 8. مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 430. 9. ر.ك:على اكبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذيل واژه حجاب. 10. ر.ك: حسن نجفى، جواهر الكلام، ج 8، ص 162ـ175. 11. همان، ج 29، ص 75ـ80. 12. مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 430ـ431. 13. محمد على ايازى، فقه پژوهى قرآنى، ص 192ـ194. 14. ويل دورانت، همان، ج 1، ص 433ـ444 و نيز ر.ك: مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 385ـ391. 15. مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 390. 16. احزاب، آيه هاى 32 ـ 33. 17. همان، آيه 59. 18. در كتاب الانوار تاليف ابوالحسن بكرى ـ يكى از منابع كتاب بحار الانوار ـ هنگام گزارش بازگشت پيامبر(صلى الله عليه وآله) از سفر شام و ملاقات ايشان با خديجه سخن از حجاب و برداشتن حجاب است كه ممكن است حاكى از وجود اين رسم در بين زنان بزرگ آن دوره باشد و رفتارى شخصى به حساب آيد و با آن چه در نقل هاى تاريخى كه بيان گر رويه حاكم بر اجتماع بوده منافات ندارد. (ر.ك: محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 16، ص 52). البته بايد توجه داشت كه برخى از علما به كتاب او انتقادهايى داشته اند. (ر.ك: مرتضى عسكرى، معالم المدرستين، ج 1، ص 291). 19. ر.ك: جواد على، المفصل فى تاريخ العرب، ج 4، ص 617; يحيى جبورى، الجاهليه، ص 72 و مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 385ـ391. 20. اين آيه در صفحه قبل ذكر شد. 21. محمد كلينى، كافى، ج 5، ص 521: «استقبل شاب من الانصار امرأة بالمدينة وكان النساء يتقنعن خلف آذانهن فنظر إليها وهى مقبلة فلمّا جازت نظر إليها و دخل فى زقاق قد سمّاه ببنى فلان فجعل ينظر خلفها واعترض وجهه عظم فى الحائط أو زجاجة فشقّ وجهه فلما مضت المرأة فإذاً الدماء تسيل على صدره وثوبه فقال: واللّه لآتين رسول الله(صلى الله عليه وآله) ولأخبرنه قال: فأتاه فلمّا رآه رسول الله(صلى الله عليه وآله) قال له: ما هذا ؟ فأخبره فهبط جبرئيل(عليه السلام) بهذه الآية: «قل للمؤمنين يغضوا من أبصارهم ويحفظوا فروجهم ذلك أزكى لهم إنّ الله خبير بما يصنعون.» آيت الله خوئى اين روايت را معتبره مى داند. (كتاب النكاح، ج 1، ص 51). مرحوم محقق داماد نيز اين روايت را صحيحه دانسته است. (به نقل از: تقريرات درس صلاه مرحوم محقق داماد، ص 337). 22. به نقل: از محمد حسين طباطبايى، الميزان، ج 15، ص 116 و ر.ك: فتح القدير، ج 4، ص 23. 23. ابن جرير طبرى، ابن جرير، جامع البيان، ج 9، ص 306:«المرط بالكسر واحد المروط و هى اكسيه من صوف او خز كان يؤتزر بها». و ر.ك: اسماعيل جوهرى، صحاح جوهرى. 24. «لما نزلت هذه الآية «يدنين عليهن من جلابيبهن» خرج نساء الأنصار كان على رؤسهنّ الغربان من أكسية سود يلبسنها» (جلال الدين سيوطى، الدر المنثور، ج 5، ص 221). 25. جلال الدين سيوطى، درالمنثور، ج 5، ص42: أخرج البخارى وأبو داود والنسائى وابن جرير ابن المنذر وابن أبى حاتم وابن مردويه والبيهقى فى سننه عن عائشة قالت: رحم الله نساء المهاجرات الُاوَل لما أنزل الله وليضربن بخمرهن على جيوبهن أخذ النساء ازرهن فشققنها من قبل الحواشى فاختمرن بها». 26. جلال الدين سيوطى، در المنثور، ج 5، ص 42. تا آن جا كه تحقيق شد اين مطالب در كتاب هاى روائى شيعى يافت نشد. 27. ر.ك: ابوبكر جصاص، احكام القران، ج 3، ص 315 ـ 319 و 369 ـ 372; سعيد راوندى، فقه القران، ج 2، ص 127 ـ 130 ; فاضل مقداد، كنزالعرفان، ج 2، ص 220ـ224 و احمد اردبيلى، زبده البيان، ج 2، ص 684 ـ 699. 28. يا نِسَاء النَّبِى لَسْتُنَّ كَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا. وَقَرْنَ فِى بُيوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ. ... يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيوتَ النَّبِى إِلَّا أَن يؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَام غَيرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيث إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يؤْذِى النَّبِى فَيسْتَحْيى مِنكُمْ وَاللَّهُ لَا يسْتَحْيى مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَاب ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا... . 29. ر.ك:محمد حسين طباطبايى، الميزان، ج 20، ص 376ـ377; محمد زركشى، البرهان، ج 1، ص 251; جلال الدين سيوطى، الاتقان، ج 1، ص 41 و 43; محمد هادى معرفت، التمهيد، ج 1، ص 106ـ107. 30. جعفر مرتضى عاملى، حديث الافك، ص 129 «و الظاهر ان سوره النور قد ابتدا نزولها فى السنة الثامنة على وجه التقريب لأنّها نزلت بعد سورة النصر و سوره النصر نزلت فى سنة ثمان فقد ورد أن النبّى عاش بعدها سنتين فقط و بعد الأحزاب التى ابتدا نزولها فى سنة خمس و بينها و بين سورة النور حسب رواية ابن عباس عده سور»و نيز ر.ك: همان، ص 137. 31. فخر الدين طريحى، مجمع البحرين، ذيل واژه جلباب. 32. فضل بن حسن طبرسى، مجمع البيان، ج 7، ص 271: «عن النبى(صلى الله عليه وآله) قال للزوج ما تحت الدرع وللابن والاخ ما فوق الدرع ولغير ذى محرم أربعه أثواب درع وخمار وجلباب وإزار». 33. محمد صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 467; و محمد كلينى، همان، ج 5، ص 520. 34.ابى داود سجستانى، سنن أبى داود، ج 2، ص 272. 35. محمد كلينى، همان، ج 5، ص 528. 36. ابن جرير طبرى، جامع البيان، ج 9، ص 305: «قالت عائشة دخلت على ابنه أخى لامى عبدالله بن طفيل مزينه فدخل النبى(صلى الله عليه وآله) فأعرض فقالت عائشه يا رسول االله إنّها ابنه أخى و جارية: فقال: اذا عركت المرأة لم يحلّ لها أن تظهر إلاّ وجهها». 37. جلال الدين سيوطى، الدر المنثور، ج 5، ص 42. 38. محمد عاملى، وسائل الشيعه، ج 20، ص 205; محمد كلينى، كافى، ج 5، ص 523 و ابن حجر عسقلانى، فتح البارى، ج 9، ص 274: «لا أراكما إلا من اولى الاربه من الرجال، فأمر بهما رسول الله(صلى الله عليه وآله)فعزبا الى مكان يقال له: العرايا». 39. احمد كوفى، فتوح البلدان، ج 1، ص 65 و محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 21، ص 168. 40. ابوعبدالله بخارى، صحيح البخارى، ج 5 ص 13: (قال الليث: حدثنى يونس عن ابن شهاب قال: حدثنى عبيدالله بن عبد الله بن عتبه ان أباه كتب إلى عمر بن عبد الله بن الارقم الزهرى يأمره أن يدخل على سبيعة بنت الحرث الأسلميه فيسألها عن حديثها وعن ما قال لها رسول الله(صلى الله عليه وآله) حين استفتته فكتب عمر بن عبد الله بن الأرقم إلى عبد الله بن عتبة يخبره أنّ سبيعة بنت الحرث أخبرته أنّها كانت تحت سعد بن خولة وهو من بنى عامر بن لؤى وكان ممن شهد بدراً فتوفى عنها فى حجة الوداع وهى حامل فلم تنشب ان وضعت حملها بعد وفاته فلما تعلت من نفاسها تجمّلت للخطاب فدخل عليها أبو السنابل بن بعكك رجل من بنى عبدالدار فقال لها مالى اراك تجملت للخطاب ترجين النكاح فإنّك والله ما انت بناكح حتى تمر عليك اربعة أشهر وعشر قالت سبيعة فلما قال لى ذلك جمعت على ثيابى حين امسيت واتيت رسول الله(صلى الله عليه وآله) فسألته عن ذلك فأفتانى بأنّى قد حللت حين وضعت حملى وامرنى بالتزوج ان بدا لى». 41. به عنوان مثال، نكاتى كه در اين روايت از نظر تاريخى قابل بررسى است تعيين حقيقت داشتن وجود افرادى است كه در اين گزارش از آن ها نام برده شده است. در مرحله بعد بايد تاريخ تولد و وفات ايشان معين شود، چه بسا در اين بررسى ها نادرستى اين گونه گزارش ها استنباط شود

شنبه 14 دی 1392  10:17 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
mohamadr200090
mohamadr200090
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 694
محل سکونت : یه جایی همین حوالی

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

دخترک رو به من کرد و گفت:واقعا آقا؟

گفتم:ببخشید چی واقعا؟

گفت:واقعا شما بچه بسیجی ها از دخترای چادر به سر بیشتر از ما خوشتون میاد؟

گفتم:بله

گفت:اگه آره، پس چرا پسرایی که از ما ها خوششون میاد از کنار ما که میگذرند محو ما میشن!!

ولی همین خود تو و امثال تو از چند متری یه دختر چادری که رد میشیدفقط سر پایین میندازید و رد میشید

گفتم: آره راست میگی، سر پایین انداختن کمه!

گفت:کمه؟ببخشید متوجه نمیشم؟

گفتم : آره تو راست میگی برای تعظیم مقابل حجاب حضرت زهرا باید زانو زد... حقا که سر پایین انداختن کمه!

شنبه 14 دی 1392  10:19 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
mohamadr200090
mohamadr200090
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 694
محل سکونت : یه جایی همین حوالی

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

شهید مطهری: کسی که زیبایی اندیشه دارد زیبایی ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد .

شنبه 14 دی 1392  10:20 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
mohamadr200090
mohamadr200090
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 694
محل سکونت : یه جایی همین حوالی

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

روزگاری شهر ما ویران نبود              دین فروشی اینقدر ارزان نبود

صحبت از موسیقی و عرفان نبود         هیچ صوتی بهتر از قرآن نبود 

دختران را بی حجابی ننگ بود             رنگ چادر بهتر از هر رنگ بود

مرجعیت مظهر تکریم بود                     حکم او را عالمی تسلیم بود

اینک اما ......... 

پشت پا بر دین زدن آزادگی است

حرف حق گفتن عقب افتادگی است 

آخر ای پرده نشین فاطمه              کی رسی برداد دین فاطمه

اللهم عجل لولیک الفرج............

شنبه 14 دی 1392  10:21 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران
شنبه 14 دی 1392  10:21 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
mohamadr200090
mohamadr200090
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 694
محل سکونت : یه جایی همین حوالی

پاسخ به:مبحث سی و دوّم طرح صالحین: حجاب

 شاید هوای سرد بهانه ایست

تا تو با حجاب شوی! دردانه پروردگارت...

شاید گاهی خدا دلش برایت تنگ می شود....

آری خدا گاهی دلش برای حجاب تو تنگ میشود.

هوای سرد مجبورت کرده با حجاب شوی!

ای کاش از نگاه نامحرم هم سردت میشد ...!!!!

شنبه 14 دی 1392  10:21 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
mohamadr200090
mohamadr200090
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 694
محل سکونت : یه جایی همین حوالی
شنبه 14 دی 1392  10:22 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
دسترسی سریع به انجمن ها