مسئله چند همسری و بحث های تعدد زوجات و ازدواج موقت همیشه موضوعی جنجالی بوده است موضوعی که بودن یا نبودن و چگونگی آن یک گره در کار قشرهای مختلف محسوب می شود، از مردان و جوانانی که در جامعه در حال زندگی هستند تا مسئولین و محققانی که در این زمینه پژوهش و تصمیم گیری می کنند. این مهم قبل از هر تصمیمی، نیازمند تحقق و تفکر و برنامه ریزی است، که وظیفه رسانه ها در این میان، بسیار پر رنگ و خاص می باشد. در واقع آنان باید در این زمینه به دو گونه وارد شوند: به چه صورت این موضوع پرداخت شود و به نمایش در آید؟ تا آسیب زایی فرهنگی و فرصت سوزی رخ ندهد و بعد چگونه برای رفع آسیب های موجود در این زمینه و فرصت سازی برای آن برنامه ریزی کنند؟ در واقع حال را چه کنند و آینده را چگونه برنامه ریزی کنند؟اما قبل از اینکه به آینده بپردازیم گویا چرخ حالمان کمی می لنگد!
با نگاهی به رویکرد رسانه های تصویری اعم از تلویزیون و سینما در چند وقت اخیر، بحث چند همسری، ازدواج موقت و دست گذاشتن روی حساسیت های زنانه پیرامون همسرشان در اینگونه موارد؛ به عنوان سوژه اصلی یا به عنوان چاشنی در فیلم ها مطرح شده است. مردی که با داشتن همسر اول، زن دیگری دارد و مخفی می کند! مردی که با داشتن همسر به سمت ازدواج موقت رفته است و حال بلوتوثی و یا حتی بچه ای برای او درد سر ساز شده است، شوخی و دعواهای دو زوج پیرامون بحث ازدواج دوم. و حتی فراتر از این مرد یا زنی که با سو استفاده از پول یا زیبایی خود در پی کلاهبرداری و سو استفاده از تعدادی از جنس مخالف است. اما آیا رسانه های ما برای این داستان ها برنامه دارند و می خواهند ازاین سوژه ها برای فرهنگ سازی خاصی استفاده کنند؟ یا فقط این موارد، موضوعاتی جذابند و می توان در جذاب کردن داستان و همراه کردن مخاطب از آن سود جست؟این دقیقا نقطه ای است که مثبت یا منفی بودن این رویکرد را به ما نشان می دهد.
به چه صورت این موضوع به نمایش در آید؟ تا آسیب زایی فرهنگی و فرصت سوزی نشود و بعد چگونه برای رفع آسیب های موجود در زمینه و فرصت سازی در این زمینه برنامه ریزی کنند؟ در واقع حال را چه کنند و آینده را چگونه برنامه ریزی کنند. اما قبل از اینکه به آینده بپردازیم گویا چرخ حالمان کمی می لنگد!
در اولین گام باید دید تناسبی میان میزان آسیب های ناشی از این موارد در جامعه و میزان حجم و نوع پرداخت رسانه بدان وجود دارد؟ آیا این موضوع تا این حد یک معضل است که این حجم از رویکرد کار سینما و تلویزیون را به خود اختصاص داده است و در گام بعدی با توجه به جایگاه خود به عنوان یک موضوع و آسیب اجتماعی، آیا همانطور که اشاره شد، مناسب بدان پرداخته می شود؟
ما بیش از آنکه در رسانه به این موضوع بپردازیم که چگونه نهاد خانواده گرم می ماند و باید آن را گرامی داشت و تعالی بخشید و شیوه های زندگی مشترک بهتر را بیاموزیم و شرایط ازدواج آسان تر را ، بیشتر به دنبال این هستیم که چگونه از جذابیت این موضوع برای سود رسانه ای خود( جذابیت بخشی به داستان، جذب مخاطب و...) بهره ببریم. سکانس ها و پایانی که در بسیاری از این فیلم ها وجو دارد، آنطور که باید به ما نمی گویند که اینگونه آسیب ها در یک خانواده با چه شرایطی به وجود نخواهد آمد. دو طرف یک زندگی چه نباید انجام می دادند و چه کردند که این شد؛ بلکه فقط ما را سرگرم می کند داستان هایی که تکراری تمام می شوند با پشیمانی یک طرف و.... در واقع حاشیه بر متن و پیام فیلم غلبه دارد،تازه اگر پیامی باشد و نه فقط سود استفاده ای!. اما این شرایط در حالتی بدتر خواهد شد که رسانه با بی برنامه گی، وارد مرحله تغییر و تحریف باورها و سبک زندگی، در این مقوله شود. در واقع مسئله ای که مبتلابه جامعه است را نه حل بلکه فقط نقل کند و بدان دامن زند.
برخی اینگونه استدلال می کنند که نمایش چنین سوژه ای همسران را به خود می آورد اما چقدر نوع پرداخت ما و حواشی دیگر فیلم این مهم را اجابت خواهد کرد؟ ما با پایان های یکسان و تکراری تنها با فرم متفاوت، چقدر می توانیم در این پیام رسانی موفق باشیم. به نظر می رسد، در بطن این تکرارها دید تزریقی در پیام رسانی وجود ندارد بلکه فقط نوعی موازی کاری موج می زند.
شبکه های فارسی زبان ماهواره ای هم در این زمینه و کمی فراتر و در چهارچوب غربی آن مسئله خیانت، پنهان کاری و شکننده بودن محیط خانواده را فرهنگ سازی نرم می کنند و در حال شکستن چهار چوب های فرهنگی ما می باشند و وظیفه رسانه ملی و سینما در مقابل آن تحکیم بنیاد خانواده، افزایش میل به ازدواج و آموزش روابط صحیح در زندگی و... است و نباید شبکه دیگری در کنار ماهواره ها باشند!
بازوی رسانه ای ما به خصوص در تلویزیون و سینما پنانسیلی دارد که فقط یک مدیریت صحیح و تخصصی می تواند آن را به انجام برساند، موضوعات مهمی زیادی بر زمین مانده است و آسیب های فراوانی برای رفع، در جامعه وجود دارد، اما این مهم است که بتوانیم به همه موضوعات شایسته و بایسته بپردازیم
در این سریال ها چقدر آموخته ایم که همسران باید چگونه رفتار کنند تا.... یا فقط ترس از موضوع را در افکار انداخته ایم و بدون آموزش خاصی در رویکرد کلی او را در ترس خود رها کرده ایم و یا در نهادهای فرهنگی دیگر، چقدر آموخته ایم مردان چرا باید به سراغ همسر دوم بروند و چرا نباید ؛ احکام و مسائل اعتقادی مربوطه را تا چه حد در جامعه مطرح و نهادینه کرده ایم.
قبل از انتظار خاص از سیما و سینما، نیاز است این مسئله با هم فکری علما، پژوهشگران و مسئولین در یک کار هماهنگ و رو به جلو بین همه، به خصوص با فعالیت های نهادهای فرهنگی حل شود که در اینباره با وضعیت امروز جامع،ه باید چگونه برخورد کرد. آیا زن دوم خوب است یا بد، بحث ازدواج موقت خط قرمز است یا خیر؟ در کنترل و بهبود آن با توجه به هدف گزاری که انجام خواهد شد رسانه چه وظایفی در کنار سایر نهادهای فرهنگی و اجرایی بر عهده دارد؟ در واقع باید رویکردی برنامه ریزی شده و هماهنگ حتی در بین خود رسانه ها ایجاد شود. اینکه در فیلم ها چگونه بدین موضوع پرداخته شود و در برنامه های گفتگو محور چگونه، خط قرمزهایی که هیچ رسانه ای نباید در موضوع و نوع پرداخت سراغ آن برود، چیست ؟ رسانه های مکتوب و مجازی چگونه می توانند بعنوان مکمل در این راستا حرکت کنند؟ در برنامه های کودک از حال باید چه مضامینی برای نسل که در اینده با این موضوع برخورد خواهد داشت، وارد شود؟ آیا بازی های یارانه ای هم می توانند در این زمینه نقش ایفا کنند؟ ما نمی توانیم این مشکل را در تلویزیون رفع کنیم در حالی که بازی ها از افراد را از سنین کودکی روی مسائل جنسی حساس می کنند و رادیو حریم روابط را بین نامحرم می شکند و سینما .....
بازوی رسانه ای ما به خصوص در تلویزیون و سینما پنانسیلی دارد که فقط یک مدیریت صحیح و تخصصی می تواند آن را به انجام برساند، موضوعات مهمی زیادی بر زمین مانده است و آسیب های فراوانی برای رفع، در جامعه وجود دارد، اما این مهم است که بتوانیم به همه موضوعات شایسته و بایسته بپردازیم و برای سود و مخاطب بیشتر نیازهای مخاطب را رها نکرده و با پرداختن به مقتضیات ذائقه سوزی کنیم. که با این کار فقط حال را گذرانده ایم و آینده با مشکلات بیشتر و گره ای کورتر در انتظار ما خواهد بود.