بسم الله الرحمن الرحیم
مقوله ی حجاب و محجبه بودن در بین تمام ادیان ابراهیمی یک نقطه نظر مشترک است.مدت ها پیش وزیر فرهنگ کشور فرانسه در جواب سوال مجری برنامه ی زنده ی تلویزیونی ، مبنی بر تصمیم دولت برای ممنوعیت حجاب در محافل عمومی و آموزشی گفت : چطور حجاب را ممنوع کنیم در حالی که هیچ تصویری از مریم مقدس وجود ندارد که بی حجاب باشد!؟!
همه ی روشنفکران و صاحب نظران در تمام عصر ها (به غیر از اسلامی ها) بر این نکته تاکید کرده اند که حجاب ، مایه صلابت روح زن است و کمتر کسی وجود دارد که به این درک نرسیده باشد که حجاب گوهر زن است.
با این اوصاف چرا زنان جامعه ی ما زیبایی کاذب ناشی از بدحجابی را یکی از اصول زندگی خود می دانند؟ برای جواب به این سوال و این نکته که چرا در حال حاضر به این شدت تغییر ارزش ها ، در بین جوانان در حال رشد است باید کل برنامه های اجرا شده در صده ی گذشته را مورد ارزیابی قرار دهیم.
در مقدمه ی تحقیق به این موضوع اشاره کردیم که دشمن برای پیشبرد اهداف خود مدت ها پیش دست به کار شد و با پیشرفت تکنولوژی و ورود ناگهانی به دوران مدرنیسم و در حال حاضر پست مدرنیسم و ناآگاهی عده ای از طراحان استراتژیک داخلی در قبال تاثیر رفتارها و عدم رفتارها در برابر توجیه ذهنیت ها ، جامعه ی امروز و فردا را در شرایطی قرار داده است
که ترس از بدحجابی عادی و روی آوردن جوانان به بی حجابی مطرح می شود و تمام این کنش ها ناشی از بی توجهی عده ای از صاحب نظران و تاثیر گذاران در عرصه ی فرهنگ این مرز و بوم است.
در شرایطی که دنیای کنونی و جهان اسلام در تلاطم است و بوی قیام از سوسوی حکومت های اسلامی استشمام می شود ، کشور اسلامی ایران در حال دست و پا زدن با موضل های پیش رو است و آن نیز تنها یک دلیل دارد و آن اهمیت حکومت اسلامی ایران در شکست باطل در جنگ نهایی حقانیت است!
عده ای مدعی هستند که مقوله ی حجاب یک امر انفرادی است و ربطی به جامعه ندارد ، اینان همان افرادی هستند که باعث باز شدن جا در تفکر اساتید و ترویج تفکرات اومانیستی در بین دانشگاهی های این کشور اسلامی شده اند و دسته دسته جوانان پاک این کشور را با ندانم کاری های خود با استناد به مدارک آکادمیک به مرز انحراف مطلق اخلاقی کشانده اند.
در دانشگاهی که درس انقلاب اسلامی آن دو واحد و از کویر هم خشک تر باشد مسلم است که جوان در دانشگاهی که برای اصلاح جامعه تبیین شده است به هیچ وجه پرورش اعتقادی نمی یابد یا در لحظه لحظه ی برنامه های صدا و سیما با بدحجابی و الفاظ نامناسب مواجه می شود و شوخی های زننده ملکه ی ذهنش می شود ، در زندگی اش نیز بدحجابی عادی و امری معمولی تلقی می شود.
احدی منکر این قضیه نیست که تمام دستگاه ها و ارگان های دولتی و غیردولتی در روند بدحجابی جوانان جامعه مسئول هستند و ما بارها از نبود یک تعامل سازنده و کامل بین ارگان های فرهنگی کشور رنج برده ایم! رفتار نامناسب در شرایط بحرانی و درگیری و بی ثباتی قسمت های مختلف و نبود یک نظارت رضایت بخش در سیستم فرهنگی کشور ، همه و همه باعث کشیده شدن وضعیت فرهنگی کشور به لبه پرتگاه بی حجابی شده است.
هدف ما در تحقیق پیش رو نقد اعمال دولت های مختلف گذشته نیست زیرا کاری بیهوده و اثری بی جواب است، وظیفه ی ما تحلیل و نمایش بازتاب های فعالیت های دولت در سال های بعد از انقلاب و بازگو کردن تمام طرح ها و امال پشت پرده ی دشمن برای کشیدن این جامعه به شرایط نامطلوب فعلی است و در نهایت ارائه ی یک طرح عملی ، کامل و جامع برای برون رفت از بحران های فعلی و پیش رو خواهد بود.
همانطور که گفته شد مدت ها دشمن برای تصرف این آب و خاک به هر نحو ممکن تلاش خود را کرد و از هیچ امری برای مطیع نمودن مردم ایران دریغ نکرد و بدون شک در این عصر شاهد مطیع بودن سیل کثیری از جوانان کشور در برابر فرهنگ غربی و امریکایی هستیم ولی این روند چگونه به نتیجه ی باب میل مخالفان اسلام رسید؟
رضاخان در 13 اسفند 1302 دست به کودتا زد و در عرصه سیاسی کشور ظاهر شد. و در 9 آبان 1304 شاه ایران شد، وی که با دخالت انگلیسی ها به حکومت رسید، برخلاف گذشته که ابراز دینداری می کرد، در دوران حکومت کوشید احکام اسلامی را محو و ایران را به سبک اروپایی ها در آورد و در این راه به هر وسیله ای متوسل شد.
این نکته که در اکثر منابع تاریخی گفته شده رضاخان کشف حجاب را با توسل به اهرم فشار فیزیکی پیگیری نمود موردی غلط است زیرا قبل از اعمال زور به وسیله ی آماده سازی ذهن های عوام برای رسیدن به هدف خود تلاش کرد و وقتی که با مخالفت علما و مردم روبه رو شد راهی جز اعمال زور نیافت.
طبیعی است که پشتیبان فکری و اجتماعی وی همان روشنفکران غرب زده ای بودند که در دوران مشروطه قوانین ضد دینی را نهادینه کرده بودند. از این روی رضاخان در حقیقت مجری آن سیاست ها بود.
بر خلاف آن چه مشهود است رضاخان اقدامات ضد حجاب را با خشونت آغاز نکرد، بلکه تحت تعلیم و توصیه روشنفکران ابتدا کوشید بسترهای لازم را فراهم آورد. از جمله به زنان کلیمی، ارمنی و زرتشتی اجازه داد در انتخاب پوشش در جامعه اسلامی آزاد باشند.
این عمل باعث شد یک جا برای پوشش غیر اسلامی و آزاد در بین فرهنگ اسلامی ایران باز شود این کار به خودی خود تبلیغ در ذهن عده ای بود که افسار نفسشان سست گرفته شده بود و با این کار از دستشان در رفت.
بعد از آزادی دادن به زنان اقلیت برای انتخاب پوشش خود دستگاه های انتظامی را نیز مامور حمایت از آنان کرد تا برخوردی از طرف مردم و زنان محجبه با آن ها نشود زیرا زنان مسلمان ایران که به اصول اسلامی پایبند بودند و فرزندان خود را در فضای پاکی پرورش داده بودند با این آزادی کاذب احساس خطر برای به بیراهه کشیده شدن اخلاق جوانان خود نمودند در عین حال رضاخان اولین قدم را برای آغاز یک حکومت لائیک برداشت.
در کنار این که مردم معمولی و زنان محجبه به صورت مستقیم با این عده از اقلیت ایران برخورد می کردند علما نیز به مخالفت مستقیم می پرداختند از جمله در خرداد 1309 زمانی که یک زن کلیمی بدون حجاب در مازندران رفت و آمد می کرد و مورد اعتراض علما قرار گرفته بود، حکومت مازندران از آن زن پشتیبانی کرد و اعتراض علما را نپذیرفت.
رضاشاه در مسیری که در پیش گرفته بود، از حمایت همه جانبه نشریات، شاعران، هنرمندان و… بهره مند بود. و تمام آنان را به خدمت گرفته بود، لذا در این دوره مطبوعات نیز به عنوان عوامل فرهنگی، مبارزه با حجاب را در اولویت کاری خود قرار داده بودند. روزنامه عصر آزادی چاپ شیراز در 23/5/1310 نوشت:
روح من از بس دچار درد و محن گشت
منزجر از این فسرده قالب تن گشت
دختر سیروس و جم هنوز ندانم
از چه مقید به این سیاه کفن گشت
بنابراین رضاشاه از سال 1307 تا 17 دی 1314 که رسما کشف حجاب را اعلام کرد، از بسترهای فرهنگی برای زمینه سازی استفاده کرد.
روزنامه ی ایران در فردای روز 18 دی 1314 که در سر مقاله ی خود از کار رضاخان تشکر کرد و آنرا سرآغازی برای زن ایرانی دانست
حتی از زنان بی حجاب اروپایی، ژاپنی، ترکیه ای، هندی، سوریه ای، مصری و … نیز برای شرکت در کنگره ها (اتحاد زنان شرق) دعوت کرد تا قبح بی حجابی را بشکند و فضای لازم را برای اعلام قانون بی حجابی اعلام کند. و این چنین بود که بالاخره سنگ آخر را هم نهاد و در 25 آذر 1314 وزارت معارف این چنین بخشنامه کرد که: مدارس موظف می شوند به:
1 – تشکیل مدارس ابتدایی مختلط و استفاده از آموزگار زن
2 – استفاده از لباس متحد الشکل توسط دختران در مدرسه و کوچه
3 – تشکیل مجالس کنفرانس در دبستان ها و دبیرستان ها و دعوت از زنان و شوهران آن ها برای استماع خطابه و خواندن لایحه و اشعار توسط دختران و آموزش آداب معاشرت و … مانند روال معمول در ممالک غرب … .
با مختلط کردن مدارس ذهنیت اسلامی از زمان کودکی ، به مرور زمان و در راه رشد افراد از بین می رفت و با روحیه نو و فرهنگی غربی آموزش دیده و تابوی جنسی نیز برداشته می شد بنابراین یک برنامه ی بلند مدت برای از بین بردن تفکرات اسلامی به وجود آورد.
این راهکار در زمان قاجار نیز جواب داده بود و همان افرادی که قبلا به فرنگ فرستاده شده بودند برای تحصیل حال یکی از اهرم های سنگین برای برقراری فرهنگ غربی شده بودند.
در کنار این امور رضاخان از خانواده هایی که از لحاظ سطح مالی و اجتماعی در مقطع پایینی بودند استفاده کرد و برای پوشش غربی و بی حجابی تبلیغ نمود.
این سیاست به این نحو بود که به زنان و دختران خانواده هایی که از لحاظ مالی مشکل داشتند ، مبلغی ماهیانه داده می شد و نیاز های اولیه معاش آن ها را تامین می کردند در عوض آن ها لباس های فرنگی را استفاده می کردند و در خیابان ها جولان می دادند با این ترفند اکثر خانواده ها با پوشش جدید آشنا می شدند و اکثر دختران جوان نیز مجذوب آن می گردیدند.
ان شالله ادامه دارد …
منبع : جنبش منتظران مبارز
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=