عمریست که دل دادم و دلدار نیامد
عمرم زغمش سوخت و غمخوار نیامد
ای وای که چند روز دگر مانده بگوییم
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
دوستي ميگفت : "هر سال در ايام عاشورا از خود ميپرسم: اگر در صحنهي کربلا حضور داشتم در کدام سپاه بودم ؟ سپاه حسين (ع) يا سپاه يزيد؟
آيا من از آن افرادي نبودم که در دل تاريکي شب ، امام حسين (ع) را در جستجوي دنيا ترک کردند؟
آيا اگر در ظهر عاشورا بودم و صداي سوزناک حسين (ع) را ميشنيدم که ميفرمود:
"هل من ناصر ينصرني "
ياريش ميکردم؟
آيا وقتي در زيارت عاشورا ميخوانم "يا ليتنا کنا معکم" در اين آرزو صداقتي در قلبم وجود دارد ؟
اين سؤال و دهها سؤال مشابه ديگر، هميشه ذهن مرا در اين ايام به خود مشغول ميکند! "
امروز اگر ميخواهيم خود را بسنجيم و بدانيم که اگر در صحنهي کربلا حضور ميداشتيم حسيني بوديم يا يزيدي، بايد به زندگي روزمرهي خود نگاه کنيم و ببينيم که چه مقدار به وظايفمان در زمان غيبت توجه داشتهايم. به عبارت ديگر چقدر از زندگيمان امام زماني بوده است. مگر اينطور نيست که اصحاب عاشورا و ياران واقعي اهل بيت در تمام تاريخ امام زمانشان را ياري کردهاند؟
بيش از 1300 سال است که امام زمان مانند جد شهيدش نداي هل من ناصر ينصرني سر داده و از ما کمک ميخواهد و ميفرمايد "و اکثروا الدعا بتعجيل الفرج" براي فرج من بسيار دعا کنيد.
چه شده که اينقدر راحت و بيخيال مانند کوفيان امام خود را تنها رها کرده و زندگي ميکنيم؟ اينطور ميخواهيم رضايت امام حسين (ع) را بدست آوريم؟ تا کي ميخواهيم با دروغ و تهمت و غيبت و فساد، قلب امام زمان را به درد آوريم؟ تا کي ميخواهيم رو در روي ايشان بايستيم؟ نکند که خداي ناکرده از ايشان غفلت کردهايم!
خود حضرت در نامهاي به عالم بزرگ شيعه شيخ مفيد ميفرمايد: "تنها چيزي که ما را از آنان پوشيده ميدارد، کارهاي ناپسندي است که از ايشان به ما ميرسد و آن کارها خوشايند ما نيست و از آنان انتظار نميرود."
آن حضرت در جاي ديگري از همين نامه فرمودهاند: "اما اگر شيعيان در وفا به پيماني که از ايشان گرفته شده است، يکدل و مصمم باشند، نعمت ديدار ما از آنان به تاخير نيفتد و سعادت ديدار ما براي آنان همراه با معرفتي کامل و درست نسبت به ما به سرعت نصيبشان گردد."
پس اگر از قبيلهي غفلت زدگانيم، فراموش نکنيم که هنوز فرصت توبه باقي است و ميتوان مانند زهير بن قين دست از باطل بشوييم و به قلهي افتخار ياري و نصرت امام زمانمان دست يابيم. و اگر مانند حر بن يزيد رياحي تا به امروز قلب فرزند معصوم پيامبر را جريحهدار کرده ايم، فرصت را غنيمت بشماريم و از اسب زين کردهي دنيا فرود آييم و چکمههاي معصيت را از پا درآوريم و به گردن آويزيم و چونان حر، سر افکنده و دل شکسته بر روي کندهي زانوان، رو به جانب امام خود کنيم و اشک ريزان فرياد برآوريم:
"التوبه ؛ التوبه ؛ التوبه"
فراموش نکنيم که امام رضا عليه السلام ميفرمايد: "امام مانند پدري دلسوز و برادر دوقلو و مادر دلسوز نسبت به بچه کوچک است."
امام زمان مانند پدري مهربان ما را ميپذيرد و دست عطوفت بر سر ما ميکشد و ما را در آغوش مهر خود جاي ميدهد و توفيق ياري و نصرتش را قرين زندگي ما ميسازد. و يادمان نرود که زمان به تندي ميگذرد و فرصتها مجالمان نميدهند و اگر ظهر عاشورا گذشت و امام زمانمان را ياري نکرديم، بايد سر انگشت تاسف به دندان بگزيم و از اعماق وجود ناله سر دهيم که اي کاش زمان به عقب باز ميگشت تا امامم را ياري ميکردم. تاسف و تاثري که بسياري از شيعيان سست عنصر پس از شهادت امام حسين (ع) تا آخر عمر همراه آنان بود.
اللهم عجل لوليك الفرج