حقيقت ايمان (1).
ـ پـيـامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ايمان به ادعا و آرزونيست بلكه ايمان آن است كه در دل خالص باشد وعمل آن را تصديق و تاييد كند.
ـ ايمان شناخت با دل است و گفتن با زبان و عمل با اركان بدن .
ـ امام رضا عليه السلام ايمان پيمانى قلبى است و تلفظ زبانى و عمل با اعضا و جوارح .
ـ پـيـامـبر خدا صلى اللّه عليه و آله ايمان گفتارى است كه بر زبان رانده شود و عملى كه صورت پذيرد و شناخت به وسيله خردها.
ـ امام على عليه السلام ايمان آن است كه به زبان آورده شود و با اعضا و جوارح به عمل درآيد.
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ايمان با دل و زبان است و هجرت با جان و مال .
حقيقت ايمان (2).
ـ امام على عليه السلام ايمان خالص كردن عمل است (براى خدا).
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ايمان , از حرامها پاك و از آز و طمعها مبراست .
ـ ايمان , شكيبايى و گذشت است .
ـ ايمان بر دو نيم است : نيمى ازآن در شكيبايى است و نيمى ديگر در سپاسگزارى .
ـ امـام عـلـى عـليه السلام ايمان , صبورى در سختى و گرفتارى است و شكرگزارى در آسايش و نعمت .
ـ راستى در راس ايمان است .
حقيقت ايمان (3).
ـ امام صادق عليه السلام از نشانه هاى ايمان حقيقى اين است كه حق را, هر چند به زيان توباشد, بر باطل , هر چند به سود تو باشد, ترجيح دهى .
ـ پـيـامـبـر خدا صلى اللّه عليه و آله سه چيز از ايمان است : انفاق كردن در زمان تنگدستى , سلام كردن به عالم و انصاف داشتن درباره خود.
ـ امـام صـادق عـلـيـه السلام مردى خدمت پيامبر خداصلى اللّه عليه و آله رسيد و عرض كرد: اى رسـول خدا!من خدمت رسيده ام تا با شما بر اسلام بيعت كنم پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به او فـرمود: با تو بيعت كنم بر اين كه پدرت رابكشى ؟
عرض كرد: آرى , پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فـرمود: به خدا سوگند, ما به شما دستور نمى دهيم پدرانتان را بكشيد, امااينك دانستم كه ايمان تو حقيقى است و تو هرگز يار و همدمى جز خدا نخواهى گرفت .
ـ روزى پيامبر خدا حارثه را ديد به او فرمود: اى حارثه ! چگونه صبح كردى ؟
عرض كرد: اى رسول خـدا! در حـالـى كـه مـؤمـن حـقيقى هستم فرمود: هر ايمانى را حقيقتى است , حقيقت ايمان تو چيست ؟
عرض كرد: از دنيا بيزار شده ام و شبم را با بيدارى (عبادت و تهجد) گذرانده ام و روزم را با تشنگى (روزه دارى ).
ـ امـام بـاقر عليه السلام پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در يكى از مسافرتهايش با كاروانى رو به رو شـد, كاروانيان عرض كردند: درود بر تو اى پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله پيامبر صلى اللّه عليه و آله پرسيد: شما چيستيد؟
عرض كردند: ما مؤمن هستيم پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: حقيقت ايمان شما چيست ؟
عرض كردند: خشنودى به قضاى الهى و گردن نهادن به فرمان خدا و سپردن كارها به دست خدا فرمود: دانشمندانى فرزانه كه نزديك است از فرزانگى پيامبر شوند اگر راست مـى گـويـيـد پـس خانه اى كه در آن ساكن نمى شويد نسازيد و آنچه نمى خوريد جمع نكنيد و از خدايى كه به سوى او بر مى گرديد, پروا كنيد.
حقيقت ايمان (4).
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله هر چيزى حقيقتى دارد هيچ بنده اى به حقيقت نرسد مگر آن كه بداند آنچه به او رسيده نمى توانست نرسد و آنچه به او نرسيده نمى توانست برسد.
ـ اى ابـوذر! بـه حـقـيقت ايمان دست نيابى مگر آن گاه كه همه مردم را در دينشان نابخرد و در دنياشان خردمند بينى .
ـ بنده آن گاه به ايمان حقيقى دست يابد كه براى خدا به خشم آيد و براى خدا خشنود شود پس , هرگاه چنين باشد سزامند ايمان حقيقى گشته است .
ـ امام صادق عليه السلام هيچ يك از شما به ايمان حقيقى نرسد مگر آن كه دورترين كس به خود را براى خدا دوست بدارد و نزديكترين كس خود را به خاطر خدا دشمن بدارد.
ـ امـام باقر عليه السلام هيچ يك از شما به حقيقت ايمان نرسد مگر آن كه سه خصلت داشته باشد: مرگ را از زندگى دوست تربدارد و فقر را از توانگرى و بيمارى را از تندرستى .
عرض كرديم : چه كسى اين چنين است ؟
! فرمود: همه شما آن گاه فرمود هر يك از شما كدام يك را بيشتر دوست داريد, درراه دوستى ما بميريد يا با دشمنى با ما زنده بمانيد؟
عرض كردم : به خدا قـسـم , اينكه در راه دوستى شما بميريم فرمود: فقر و نادارى و توانگرى و بيمارى و تندرستى نيز همين طور عرض كردم : آرى , به خدا قسم .
حقيقت ايمان (5).
ـ امـام عـلـى عليه السلام ايمان هيچ بنده اى راستين نباشد مگر زمانى كه اعتماد و اطمينان او به آنچه نزد خداست بيشتر باشد از آنچه در دست خويش دارد.
ـ امـام صادق عليه السلام بدانيد كه هيچ بنده اى از بندگان خدا هرگز مؤمن نباشد مگر آن كه از كرده خدا درباره خود, خوشايند وى باشد يا ناخوشايند, خشنود باشد.
ـ و مـؤمـن نـيستى مگر آن كه در بيم و اميد به سر برى و بيمناك و اميدوار نيستى مگر آن كه به آنچه مايه ترس و اميد تو گشته عمل كنى .
ـ پـيـامـبـر خـدا صـلـى اللّه عـليه و آله هيچ بنده اى مؤمن نيست مگر آن كه هر خوبى براى خود مى خواهد براى مردم نيز بخواهد.
ـ امـام صـادق عـلـيـه السلام مؤمن تنها آن گاه مؤمن است كه همچون پيكر برادر خود باشد كه هرگاه رگى از او بجنبد ديگر رگهايش با او به جنبش در مى آيند.
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله انسان مؤمن نيست مگر آن كه دلش با زبانش يكى باشد و زبانش با دلش گفتارش با كردارش ناسازگار نباشد و همسايه اش از گزند او در امان باشد.